ایران
![]() | |
| اطلاعات عمومی | |
|---|---|
| نام رسمی | جمهوی اسلامی ایران |
| دین رسمی | اسلام |
| حکومت | جمهوری |
| واحد پول | ریال |
| پایتخت | تهران |
| زبان رسمی | فارسی |
ایران، ایران معاصر و ارکان رشد و پیشرفت آن.
«ایران» به معنای سرزمین آریاییهاست و از سال ۱۳۱۳ش جایگزین نامهایی چون پرس و پرسیا در مکاتبات رسمی شد. در باور امامخمینی اساسیترین مسئله در شکلدهی به هویت ایران، اسلام است.
امامخمینی خود را اهل ایران و متعلق به همه کشور میخواند و نه قم یا تهران یا جای دیگر و منشأ این علاقه را نیز اسلام میدانست. ایشان باور داشت با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه استقلال و پیشرفت ایران فراهم شده است، اما هنوز تلاشهای زیادی باید صورت گیرد.
مهمترین مؤلفههایی که در راه این ترقی باید به آن توجه کرد، عبارت است از: استقلال، آزادی، برقراری حکومت صالح، بازسازی هویت ملی ایران، تعهد به اسلام و تحقق آرمانها.
امامخمینی معتقد بود پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی دست آمریکا و دیگر کشورهای استعمارگر از ایران کوتاه شد و کشور به معنای واقعی مستقل گردید؛ چنانکه تجربۀ انقلاب مردم ایران، الگویی برای مستضعفان و ستمدیدگان سراسر دنیا گردیده است.
معرفی اجمالی
ایران به معنای سرزمین آریاییهاست که نخست به ارن، اران، ایریا، ایرون و سپس به ایران تبدیل شدهاست.[۱] در گذشته نام ایران در تلفظ دیگران پرس pers (فرانسوی) و پرشیا persia (انگلیسی) و پرسیس persis (یونانی) بودهاست (که همه بر گرفته از «پارس» است) و در شاهنامه و منابع تاریخی و جغرافیایی پس از اسلام نیز ایران، ایرانزمین و ایرانشهر یا شهر ایران فراوان بهکار رفتهاست.[۲] به پیشنهاد سعید نفیسی از محققان و نویسندگان معاصر در سال ۱۳۱۳ نام ایران رسمیت یافت و رژیم پهلوی در اطلاعیهای در سال ۱۹۳۵م/ ۱۳۱۳ش به دولتهای خارجی اعلام کرد که از آن پس باید در مکاتبات رسمی به جای پرس و پرسیا نام ایران در اشاره به این کشور استفاده شود،[۳] ولی در سال ۱۳۳۶ دولت ایران به کشورهای خارجی اجازه داد نام پرسیا را نیز که در دوران رضاشاه پهلوی ممنوع شده بود، از نو به کار برند.[۴]
ایران بر اساس برخی منابع با ۱۶۵۴۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت، هجدهمین کشور جهان از نظر وسعت است که از سمت شرق به افغانستان و پاکستان و از سمت شمال شرقی به ترکمنستان و از شمال به دریای خزر و از سمت شمال غربی به آذربایجان و ارمنستان و از طرف غرب به ترکیه و عراق و از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس محدود است.[۵] ایران دارای آب و هوای مختلف، پستی و بلندیهای زیاد، دریا و دریاچههای متعدد، جنگل و بیابانهای وسیع است.[۶] در ایران اقوام مختلف فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ، ترکمن و عرب زندگی میکنند. زبان رسمی ایرانیها فارسی است؛ ولی زبانها و گویشهای مهم ترکی، عربی، کردی، گیلکی، لری و بلوچی نیز رایج است.[۷] ایران از کشورهای بزرگ اسلامی است که مذهب رسمی آن شیعه است و بزرگترین جمعیت شیعی جهان را دربردارد.[۸] بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۵ ایران ۷۹ میلیون تن جمعیت داشته که بیش از ۹۹ درصد آن مسلمان و ۹۱ درصد شیعهاند.[۹]
پیشینه
ایران با تمدنی کهن، قرنها پیش از اسلام و حتی پیش از میلاد مسیح به عنوان یک کشور، قلمرو بسیار وسیعی را شامل میشدهاست که در دورههای مختلف بر گستره و قدرت آن افزوده یا کاسته میشدهاست.[۱۰] پیش از اسلام مردم ایران زرتشتی بودهاند و ادیان و آیینهای فراوان دیگری ازجمله زروانی، میترایی، مانوی، مزدکی و مندایی نیز وجود داشتهاست.[۱۱] با ظهور اسلام و ورود آن در دهه دوم هجری به ایران دینِ بیشتر مردم اسلام شد و در دوره خلافت بنیامیه و سپس دوره طولانی خلافت بنیعباس، سرزمین ایران بخشی از قلمرو سرزمین اسلامی بهشمار میرفت.[۱۲] ایرانیان بیشتر با عشق و علاقه اسلام را پذیرفتند و با پذیرش اسلام تشتت افکار و عقاید از میان رفت و به جای آن عقیده واحدی برقرار شد،[۱۳] حتی در مناطق گستردهای مانند خراسان بزرگ و نیز طبرستان و گیلان و آذربایجان پیش از ورود سپاه مسلمانان، مردم اسلام را پذیرفتند.[۱۴]
من اهل قم و اهل تهران و اهل جایی نیستم من اهل ایرانم. من در ایران هستم و با همه ایرانیها رفیقم.
صحیفه امام، ج۶، ص۷۶.
اسلام با جلوگیری از نفوذ و توسعه مسیحیت در ایران این کشور را از تاریکی قرون وسطایی که رهاورد مسیحیت کلیسایی بود، نجات داد،[۱۵] چنانکه با ورود اسلام فعالیت بوداییها در ایران نیز خاتمه یافت و جاذبه اسلام مانع تداوم آرا و عقاید متفرق در ایران شد.[۱۶] ایرانیان که صاحب تمدنی بزرگ بودند با نیروی عشق و ایمان توانستند در صحنه علم و فرهنگ کارهای بزرگی در راه خدمت به اسلام انجام دهند.[۱۷] در سخنانی از پیغمبر اکرم(ص)، آمدهاست که بهره اهل فارس در اسلام از همه مردمان دیگر بیشتر است[۱۸] و خوشبختترین عجمها نسبت به اسلام، اهل فارساند[۱۹] و اگر دانش در ستاره ثریا (دورترین نقطه) باشد، بیگمان مردمانی از فارس بدان دست خواهند یافت.[۲۰]
با حمله مغول و برافتادن خلافت بنیعباس در سال ۶۵۶ق ایران عرصه تاخت و تاز مغولها و سپس تیموریان قرار گرفت؛ ولی در سال ۹۰۷ق با روی کارآمدن صفویه و تکیهکردن بر مذهب تشیع، ایران به عنوان یک کشور اسلامیِ مستقل و مقتدر هویت جدیدی پیدا کرد.[۲۱] (ببینید: صفویه) پس از فروپاشی صفویه در سال ۱۱۳۷ به دست متجاوزان افغان و حکومتهای نسبتاً کوتاهمدت افشاریه و زندیه، سلسله قاجار در سال ۱۲۰۳ق/ ۱۱۶۷ش به قدرت رسید که در دوره نسبتاً طولانی حکومتِ آنان ایران در معرض هجوم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی قدرتهای استکباری قرار گرفت.[۲۲] سرزمین ایران پیش از قاجار شامل مناطق وسیعی مانند قفقازیه، ترکستان و ایران کنونی بود؛ ولی پس از شکست در دو جنگ متوالی با روس و پذیرش عهدنامههای گلستان و ترکمنچای به امضای فتحعلیشاه قاجار، بخشهای وسیعی از ایران جدا شد و قدرتهای استعمارگر بهویژه دولتهای روس و انگلیس برای تسلط بر کشور به تکاپو افتادند.[۲۳] عصر قاجاریه را به سبب حاکمیت نظام سیاسی منحط و موروثی و ایلیاتیبودن آن از یک سو و نفوذ همهجانبه استعمار و سلطه خارجی بهویژه روس و انگلیس از سوی دیگر، جز در مواردی محدود، عصر تاریک و روزگار انحطاط و عقبماندگی ایران شمردهاند.[۲۴] (ببینید: قاجاریه)
در سال ۱۲۸۵ش/ ۱۳۲۴ق با تلاشها و مبارزات ضد استبدادیِ علما و آزادیخواهان، نهضت مشروطه پیروز شد و مظفرالدینشاه فرمان مشروطیت را صادر کرد.[۲۵] اگر چه ایران در این نهضت برای نخستین بار دارای مجلس شورای ملی، قانون اساسی و نهادهای قانونی شد ولی با کارشکنی انگلیس و روسیه و نیز ناهمگونی مشروطهخواهان داخلی این نهضت به نتیجه مطلوب خود نرسید.[۲۶] (ببینید: نهضت مشروطه) در اسفند ۱۲۹۹ با کودتای مورد حمایت انگلیس، رضاخان میرپنج به قدرت رسید و از سال ۱۳۰۴ به عنوان شاه، سلطنت استبدادی خود را آغاز کرد و پس از پایان جنگ جهانی دوم، در شهریور ۱۳۲۰ انگلیسیها او را از کار برکنار و تبعید کردند (ببینید: رضا پهلوی) و محمدرضا پسر ۲۲ ساله او را بر تخت سلطنت نشاندند.[۲۷]
رژیم پهلوی در آغاز با تکیه بر ناسیونالیسم افراطی ایرانی، ترویج شعائر مذهبی و انجام برخی اصلاحات توانست توجه ایرانیان را به خود جلب کند[۲۸] اما پس از تحکیم پایههای حکومت خود، با تقلید از اقدامات غربگرایانه مصطفیکمال آتاتورک در ترکیه و درپیشگرفتن سیاستهای ضد ارزشی و سرکوبگرانه در برابر اسلام و روحانیت، هویت ایران را در معرض خطر قرار داد.[۲۹]
امامخمینی که اساسیترین مسئله در شکلدهی به هویت ایران را اسلام میدانست و بر این باور بود که ایران و ملت ایران باید با دوری از غربزدگی و بر پایههای ملی و مذهبی خویش به سوی ترقی و تمدن گام بردارند، با این جریان به مقابله پرداخت.[۳۰] ایشان معتقد بود منحرفان و مخالفان اهمیت تعامل مردم و اسلام را نمیدانستند و تصور میکردند اگر رژیم پهلوی در ایران از میان برود، میان اسلام و ایران فاصله میافتد و کشور تجزیه میشود و هر دو از میان میروند.[۳۱] ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز گامهای بسیار مؤثری برای بازسازی هویت ملی ایران برداشت[۳۲] به گونهای که برخی ایشان را از پیشگامان بزرگ بازسازی هویت ملی ایرانی در برابر سیل بنیانکن استحاله فرهنگی و ازخودبیگانگی دانستهاند.[۳۳]
ایران در دوره معاصر
ایران به خاطر شرایط جغرافیایی و سیاسی و نیز منابع غنی زیستی، همواره مورد طمع قدرتمندان و چپاولگران بودهاست. (ببینید: استعمار و استثمار) به اعتقاد امامخمینی اقدامات اکتشافی غربیان در ایران نیز برای این بود که بهطور حسابشده به چپاول منابع و ذخایر ایران اقدام کنند.[۳۴] آنان از حدود سیصد سال پیش با راهانداختن کاروانهای اکتشافی در همه جای ایران حتی بیابانها را که احتمال وجود ذخایر و منابع در آنها میدادند، عکسبرداری کرده بودند تا در وقت مناسب به غارت آن بپردازند.[۳۵] به نظر ایشان آنان سعی میکردند ایران همیشه نیازمند و وابسته باشد تا دست گدایی پیش آنان دراز کند و منتظر باشد همه چیز از خارج برایش فراهم شود.[۳۶]
ما آن صدمهای که از قدرتهای بزرگ خوردیم، باید بگوییم که بالاترین صدمه صدمه شخصیت بوده. آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند، و به جای شخصیت ایرانی - اسلامی، یک شخصیت وابسته اروپایی، شرقی، غربی به جایش بگذارند.
صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۱۳.
به صورت مشخصتر، پس از انقلاب صنعتی در اروپا استعمارگران بهویژه دولتهای روس و انگلیس برای تسلط بر ایران و شناسایی و غارت منابع مختلف آن تلاشهای زیادی کردند و با سیطره بر حاکمان قاجار و بستن قراردادهای متعدد و مختلف استعماری مانند قرارداد «رژی» استقلال ایران را خدشهدار ساختند.[۳۷] (ببینید: نهضت تحریم تنباکو) امامخمینی خاطرنشان کردهاست که کشورهای استعمارگر تلاش میکردند در رأس هر مملکت یکی از نوکرهای خودشان را بگذارند تا ملتها نتوانند توجهی به مسائل خودشان بکنند.[۳۸] به گفته ایشان در دوره قاجار ایران گرفتار هرج و مرج بود و اشرار و یاغیان مردم را چپاول میکردند،[۳۹] و ظلم و ستم خانها و حاکمان محلی هم بیداد میکرد و شاهان قاجار ولایتها و استانها را به آنان اجاره میدادند تا هر طور میخواستند با مردم رفتار کنند.[۴۰]
اوضاع ایران در دوره رژیم پهلوی نیز بسیار آشفته و بدتر از گذشته بود؛ زیرا رضاشاه که فردی بیسواد بود و استبداد، خشونت و نظامیگری اساس اخلاق و روحیه او را تشکیل میداد.[۴۱] با اقدامات خودسرانه، استبدادی و ضد ارزشی خود و قتل و غارت و کنارزدن مخالفان، دستاوردهای انقلاب مشروطه را هم بهکلی از میان برد و ایران را مانند کشوری ویران و زلزلهزده کرد.[۴۲] امامخمینی معتقد بود رژیم پهلوی که با کمک انگلیس و با زور سلاح روی کار آمده بود[۴۳] همه آزادیها را از میان برد و هیچکس در ایران آزاد نبود و انتخابات آزاد هم اصلاً وجود نداشت[۴۴] و مجلس ایران پر بود از افرادی با القاب «دوله» ها، «ممالک» ها، «سلطنه» ها، «سلطان» ها، متمکنان، اشراف، طرفدارهای شرق و غرب و نوکران کشورهای بیگانه.[۴۵] ایشان تأکید کردهاست که سلسله پهلوی اعم از رضا و محمدرضا پهلوی به دست بیگانگان بر ایران تحمیل شدند[۴۶] و حمایت این قدرتهای بیگانه از محمدرضا پهلوی تأمین منافع خودشان بودهاست.[۴۷]
از سوی دیگر، امامخمینی خاطرنشان کردهاست که با رویکارآمدن پهلوی سه اصل اسلامی از میان رفت: لزوم عدالت در دادگاههای اسلامی، آزادی مسلمانان در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود و استقلال کشور از دخالت بیگانگان و تسلط آنان بر مقدرات مردم[۴۸] محمدرضا پهلوی از سویی ساخت قدرت را شدیداً به خود و حلقه درونی محفل دربار وابسته کرده بود و از سوی دیگر، با شعار تمدن و تجدد، برنامههای نوسازی اقتصادی و اجتماعی را دنبال میکرد.[۴۹] به نظر امامخمینی رژیم پهلوی در حالی از پیشرفت و تمدن بزرگ سخن میگفت که ایران نه کشاورزی داشت و نه صنعت، و فقر و فساد و ظلم هم در همه جای ایران بیداد میکرد و پولهای ایران هم صرف ترویج فحشا میشد.[۵۰] این رژیم استقلال را از مردم گرفته بود و ایران را در تمام شئون اقتصادی و نظامی و سیاسی وابسته به آمریکا کرده بود[۵۱] و (در حقیقت) ایران پایگاه نظامی اسرائیل و آمریکا و بازار مصرف مواد غذایی و کالاهای خارجی شده بود و رژیم صهیونیستی اسرائیل بر اقتصاد ایران مسلط بود.[۵۲]
ایران پس از انقلاب اسلامی
شما ببینید که این حکومت فاسد به اسم اینکه شما ملت ایران مجوسی هستید و فارس هستید - و این جرمی است که شما فارس هستید - و به اسم عربیّت و سردار قادسیه بودن، هجوم کردند به این کشور.
صحیفه امام، ج۱۶، ص۳۹۰.
با پیروزی انقلاب اسلامی، تحول عمیق و گستردهای از جهات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ایران پدید آمد. (ببینید: انقلاب اسلامی ایران) پیروزی این انقلاب مهمترین حاصل تلاش دههاساله فکری و جهادی امامخمینی در صحنه احیای دیانت و اصلاح جامعه ایرانی بود[۵۳] که نهادینهشدن ارزشهای معنوی،[۵۴] اتکا به مردم در همه حرکتها،[۵۵] ارائه الگوی مردمسالاری دینی،[۵۶] قطع دست بیگانگان، نهادینهسازی استقلال و آزادی اسلامی، ایجاد اعتماد به نفس، جسارت در مسائل علمی، پرورش استعدادها و ترویج روحیه خودآگاهی، احیای منزلت زن، وحدت میان فرقههای اسلامی، ایجاد انقلاب علمی، تربیت انسانهای صالح، تنها بخشی از برکات و دستاوردهای انقلاب اسلامی برای ایران بودهاست.[۵۷]
امامخمینی باور داشت پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی دست آمریکا و دیگر کشورهای استعمارگر از ایران کوتاه شد و کشور به معنای واقعی مستقل گردید،[۵۸] چنانکه انقلاب مردم ایران، از ابعاد گوناگون بر منطقه و جهان اثر گذاشت و تجربه ایران الگویی برای مستضعفان و ستمدیدگان سراسر دنیا گردید.[۵۹] کارنامه انقلاب اسلامی در حوزه مسائل اجتماعی و اقتصادی داخلی نیز با وجود کارشکنیهای همهجانبه گروههای مخالف داخلی و محاصره و فشارهای اقتصادی غرب و هجوم دشمن خارجی، کارآمد و در میان دیگر انقلابهای بزرگ ممتاز است؛ چنانکه جمهوری اسلامی در حوزه قانونگذاری و تحول قوه مجریه و قوه قضاییه و رشد علمی و آموزشی، کشاورزی و دامداری، صنایع و فرهنگ و هنر و خدمترسانی و تأمین اجتماعی و خاتمهدادن به غارت منابع طبیعی به دست بیگانگان نیز شاهد تحولات بزرگی بودهاست.[۶۰]
در عین حال ابرقدرتها که از نفوذ و حاکمیت اسلام در ایران به هراس افتادهاند، در جهت آشفتهکردن کشور و خنثی کردن آثار انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی انجام دادند. آنان با شایعهسازی و ایجاد جنگ روانی میان مردم و ایجاد تفرقه و دامنزدن به اختلافات قومی به ظلم و ستم، انفجار، کشتار، ترور و غارت اموال مردم میپرداختند.[۶۱] آنان همچنین برای اینکه اسلام محرک مردم است، به تخریب و تضعیف مذهب میپرداختند و دین را افیون جامعه معرفی میکردند.[۶۲]
با توطئه و تحریک آمریکا و در شرایطی که هنوز نظام جمهوری اسلامی تازه پا گرفته بود و درگیر ساماندادن امور کشور بود، رژیم بعثی عراق در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ از چندین محور به ایران حمله کرد.[۶۳] به نظر امامخمینی رژیم عراق به دستور آمریکا و به اسم اینکه ایرانیها فارس و مجوساند، به ایران حمله کرد[۶۴] و میخواست اسلام را به کفر و الحاد برگرداند؛ زیرا در حقیقت معارضه و ضدیت وی با اسلام و نظام اسلامی بود[۶۵] اما مردم ایران علیرغم همه توطئهها با قدرتی که از اسلام گرفته بودند و با اینکه کشور از هر جهت در محاصره بود و مردم با مشکلات فراوانی مواجه بودند، با تلاش و حمایت از دولت، جنگ را بهخوبی پیش بردند؛ به گونهای که ایران به عنوان یک کشور بزرگ و قدرتمند مطرح شد.[۶۶] (ببینید: جنگ تحمیلی)
ارکان پیشرفت ایران
امامخمینی که خود را اهل ایران و متعلق به همه کشور میدانست و نه قم یا تهران یا جای دیگر[۶۷] و این علاقه را به دلیل اسلام و اینکه ایران یک کشور اسلامی است میشمرد.[۶۸] باور داشت با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه استقلال و پیشرفت ایران اسلامی فراهم شدهاست،[۶۹] اما برای پیشرفت کشور و تحقق ایرانِ مطلوب و بهبارنشستن آرمانهای اسلام و انقلاب، مجاهدتها و تلاشهای زیادی باید صورت گیرد و به ارکان و مؤلفههای زیادی توجه شود که برخی از مهمترینِ آنها عبارتاند:
استقلال
ببینیم مخالفت با رژیم شاه بر سر چیست؟ او یک رژیم وابسته و تابع امریکاست و برنامههای آن کشور را در ایران به اجرا میگذارد و این برنامهها، ایران را به نابودی کشانده است.
صحیفه امام، ج۴، ص۱۵۹.
استقلال خواسته مهم و اساسی مردم ایران در طول دوران نهضت امامخمینی بر ضد رژیم پهلوی بود؛ زیرا تسلط بیگانگان بهویژه آمریکا بر همه مقدرات کشور و حاکمیت استبدادی رژیم پهلوی بهطور کلی استقلال ایران را از میان برده بود. امامخمینی یادآور شدهاست پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی موجب شد که خواستههای مردم ایران تحقق یابد و دست ابرقدرتها از کشور کوتاه شود و ایران استقلال کامل خود را به دست آورد.[۷۰]
از سوی دیگر، امامخمینی تحقق استقلال بدون تحول عمیق فکری، فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی و بدون رهایی غربزدگی و بازگشت به اسلام و فرهنگ غنی و توحیدی آن را ممکن نمیداند و معتقد است استقلال فکری شرط اول استقلال است[۷۱] و تا ملت ایران دست از تقلید غرب برندارد، استقلال پیدا نمیکند،[۷۲] همچنین تا ملت متحول نشود و ترس از دشمن را از خود دور نکند، کشور ایران استقلال پیدا نمیکند.[۷۳] به نظر ایشان ملت ایران باید از ابزار، ذخایر و منابع سرزمین خود مانند نفت، مراتع و معادن در هر جا که مصالح و منافع کشور ایجاب میکند، هزینه کند تا از نظر اقتصادی نیز استقلالِ به دستآمده حفظ شود[۷۴] و نیاز به دشمن تلخترین چیز در ذائقه انسان است و کشور اگر نیازمند باشد، نمیتواند مستقل باشد؛ زیرا نیازمندی خودش نوعی وابستگی است[۷۵] و ثبات ایران تابع استقلال و قدرتمندی ایران است و هدف حکومت اسلامی به دست آوردن قدرتمندی و استقلال ایران است.[۷۶] ایشان تأکید میکند برای کسب استقلال و حفظ آن باید به قوای مسلح که استقلال کشور را حفظ میکنند، توجه کرد و این قوا باید در رأس امور قرار گیرند.[۷۷] (ببینید: استقلال)
آزادی
آزادی نیز برای رشد و تعالی فرد و جامعه و دستیافتن به ایرانِ مطلوب لازم است و باید برای تحقق آن موانع سیاسی مانند سلطه استبداد و استعمار و نیز موانع فرهنگی و قانونی وجود نداشته باشد،[۷۸] بنابراین حاکم اسلامی موظف است با اقدامات اجرایی مناسب و وضع قوانین و مقررات لازم، هر گونه مانعی را از سر راه رشد و تعالی مردم بردارد و شرایط و امکانات لازم را برای آن فراهم کند.[۷۹] پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مردم آزادی نداشتند و به گفته امامخمینی در واقع جمعیت ۳۵ میلیون نفری ایران در زندانی بزرگ به نام ایران زندانی بودند و شکنجه روحی میشدند[۸۰] و هر کس در مقابل رژیم پهلوی ایستادگی میکرد، تنبیه و مجازات میشد؛ بنابراین روحانیان که در جهت بیداری مردم تلاش میکردند، یا به وسیله اراذل و اوباش رژیم به آنان اهانت میشد یا با زندان و شکنجه و کشتهشدن مجازات میشدند.[۸۱] ایشان با اشاره به آزادی مردم پس از پیروزی انقلاب معتقد بود مردم این آزادی را که با عنایت خداوند به دست آوردهاند، باید وسیلهای برای خدمت به خلق و خدا قرار دهند و در جهت صحیح از آن استفاده کنند.[۸۲] در بیش از دوازده اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ازجمله اصول ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۴۰ به جنبههای مختلف آزادی و وظایف حکومت اسلامی در این زمینه پرداختهاست. (ببینید: آزادی)
برقراری حکومت صالح
برقراری حکومت صالح مهمترین مسئله در تحقق ایران مطلوب است. به نظر امامخمینی ایران قدرتمند و سعادتمند، وقتی تحقق پیدا میکند که قدرت در دست افراد پاکدامن باشد و حکومت عدل تشکیل شود،[۸۳] زیرا وقتی حکومتی الهی با همکاری همه مردم و مسئولان مستقر شد، پلیدیها رخت بر میبندد.[۸۴]
ایشان با اشاره به سخنان جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا که گفته بود اگر رژیم پهلوی سقوط کند، ثبات ایران و منطقه از میان میرود، اظهار کرد ثبات کشور تابع قدرتمندی ایران است و هدف از برقراری حکومت اسلامی به دست آوردن قدرتمندی و استقلال است و این منافع آمریکا بود که با رفتن محمدرضا پهلوی به خطر افتاده بود.[۸۵] به نظر ایشان ثبات و آرامش در کشور بسیار مهم است و حکومت مقتدر و مستقل (صالح) در ایران باید ثبات و آرامش داشته باشد،[۸۶] بنابراین مسئولان کشور در هر مقامی هستند باید آرامش را به هر شکل ایجاد کنند.[۸۷] (ببینید: جمهوری اسلامی)
بازسازی هویت ملی ایران
شما ثابت کردید که هرچه را بخواهید میتوانید ایجاد کنید. شما یک معجزهای در دنیا به ظهور رساندید که آن معجزه قدرت الهی در بشر بود. شما در مقابل تمام قدرتهایی که میخواستند ایران را و ایرانی را ببلعند و میخواستند ذخایر شما را غارت کنند، ایستادید و مقابله کردید و پیروز شدید.
صحیفه امام، ج۱۶، ص۷۶.
یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی بازسازی هویت ملی ایران است. امامخمینی که بر غنای فرهنگ و ادب ایران اسلامی تأکید داشت[۸۸] بهخوبی مشکل هویت ملی ایران در عصر حاضر را دریافته بود و بر ضرورت بازسازی آن تأکید میکرد. ایشان در وصیتنامه خود با اشاره به نقشههای استعمارگران در بیگانهکردن کشورهای منطقه از خویش تصریح کردهاست که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد.[۸۹]
ایشان تأکید دارد که همه افرادی که دلشان برای ایران میسوزد، باید برای سازندگی ایران دست به کار شوند[۹۰] تا عقبافتادگیها و خرابیها برطرف شود و برای آبادانی ایران و جبران خسارتها مخازن و ذخایر حفظ و بهرهبرداری درست شود.[۹۱] ایشان بازگشت به اصالت ملی و اسلامی را برای همه مسلمانان ضروری میدانست؛ زیرا تا هویت و خودِ گمکرده خود را نیابند، نمیتوانند در برابر سلطه همهجانبه غرب به استقلال واقعی دست یابند[۹۲] و ایشان همان گونه که به تحقق حکومت اسلامی و احیای هویت اسلامی ایران میاندیشید، به مقوله توسعه و پیشرفت در چارچوب هویت اسلامی هم توجه داشت.[۹۳] (ببینید: هویت)
تعهد به اسلام و تحقق آرمانها
امامخمینی آرزوی خود و همه ملت را در این میدانست که ایران یک مملکت اسلامی بشود و همه احکام اسلام در آن جاری شود[۹۴] زیرا به عقیده ایشان اسلام دین ترقی و قرآن روش ترقی و شکوفایی انسان است[۹۵] و پیشرفت تنها در پرتو توجه اسلام و اتکال به خدا و کار و تلاش و سازندگی با حضور همه اقشار مردم و دوری از منفعتطلبی حاصل میشود.[۹۶]
ایشان تأکید میکرد مملکت ایران وقتی اسلامی میشود که احکام و تعالیم اسلامی در کشور جاری شود و بدون آن جمهوری اسلامی تحقق پیدا نمیکند.[۹۷] ایشان خاطرنشان کردهاست که تنها با جریان قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی، مملکت اسلامی درست نمیشود و وقتی کشور اسلامی است که همه مردم و همه اقشار مرد و زن اسلامی باشند که احکام و معارف اسلامی تحقق پیدا کند[۹۸] هدف اصلی و نهایی نظام اسلامی استقرار حکومت قرآن تحت رهبری قرآن و پیامبر اکرم(ص)، است و دیگر امور مانند مبارزه با ظلم و استکبار و استبداد همه مقدمهاند[۹۹] و کشور ایران وقتی اسلامی است که همه محتوای مترقی اسلام به تمام معنا اجرا شده باشد و همه قشرهای مردم و دولت، اسلامی باشند.[۱۰۰] ایشان تأکید داشت باید راه نفوذ دشمن به مراکز تصمیمگیری مثل مجلس شورای اسلامی بسته شود و ملت ایران در این زمینه مسئولیت بزرگی بر عهده دارد و باید کسانی را برای خدمت به کشور انتخاب کنند که مؤمن و متعهد باشند و هیچگونه وابستگی فکری و عملی به شرق و غرب نداشته باشند.[۱۰۱] حفظ کشور و نظام اسلامی نیز بر همه لازم است و مردم باید مواظب توطئهها باشند و آنها را خنثی کنند و با ایستادگی در برابر دشمنان، از حریم نظام اسلامی ایران پاسداری کنند[۱۰۲] و با گفتار و کردار حسابشده خود نگذارند لکه سیاهی بر دامن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بیفتد.[۱۰۳] (ببینید: حفظ نظام)
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۳۱۷۳–۳۱۷۵.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۳۱۷۳–۳۱۷۵؛ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۱/۳۲۵؛ خالقی مطلق، ایران در گذشت روزگاران، ۱/۵۳–۵۵.
- ↑ گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ۱۸؛ نفیسی، روزنامه اطلاعات؛ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۱/۳۲۵.
- ↑ آوری، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱/۲۹؛ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۱/۳۲۵.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۳۱۷۵؛ بدیعی، جغرافیای مفصل ایران، ۱/۱۹؛ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۱/۳۲۵.
- ↑ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۱/۳۲۵–۳۲۶؛ جعفری، ۱–۳.
- ↑ مقصودی، قومیتها و نقش آنان در تحولات سیاسی سلطنت محمدرضا پهلوی، ۴۵.
- ↑ گلی زواره، سرزمین اسلام، شناخت کشورهای اسلامی و نواحی مسلماننشین جهان، ۱۹۰؛ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۱/۳۲۷.
- ↑ مرکز آمار ایران.
- ↑ زرینکوب، ایران: تاریخ ایران در دوره باستان، ۱۰/۵۲۲–۵۳۰.
- ↑ ولی و بصیری، ادیان جهان باستان، ۳/۶۱؛ گئوویدن، دینهای ایران، ۲۴۹–۴۳۸.
- ↑ افتخارزاده، اسلام و ایران (مذهب و ملیت ایرانی)، ۱۰۸–۱۳۳؛ زرینکوب، ایران: تاریخ ایران در عصر اسلامی، ۱۰/۵۳۰–۵۴۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۳۱۳؛ نصر، ایران پل آسمان و زمین، ۱/۸–۱۲.
- ↑ روحانی، اندیشههای سیاسی اسلام (مبانی نظری)، ۱/۹۳–۹۴؛ یزدانپرست، نامه ایران، ۱/هفده و هفتادوپنجهفتادوهشت.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۳۱۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۱۷۰–۱۸۱ و ۳۳۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۳۲۹ و ۳۸۴.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱۲/۹۰.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱۲/۹۰.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱۲/۹۱؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶۴/۱۷۴.
- ↑ زرینکوب، ایران: تاریخ ایران در عصر اسلامی، ۱۰/۵۴۰–۵۴۱.
- ↑ فلاحزاده، رضاخان و توسعه ایران، ۵۵–۵۶.
- ↑ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۱/۳۳۴–۳۳۶.
- ↑ فلاحزاده، رضاخان و توسعه ایران، ۵۷.
- ↑ آوری، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱/۲۴۴–۲۴۵.
- ↑ آوری، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱/۲۶۹.
- ↑ ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۳۰؛ زرینکوب، ایران: تاریخ ایران در عصر اسلامی، ۱۰/۵۴۳.
- ↑ فلاحزاده، رضاخان و توسعه ایران، ۱۴۷–۱۴۹.
- ↑ کمالی، امامخمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ۴۸؛ فلاحزاده، رضاخان و توسعه ایران، ۱۶۲–۱۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۲۲، ۲۸۶، ۲۹۴ و ۴/۱۶۰؛ کمالی، امامخمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۷۵–۷۶.
- ↑ کمالی، امامخمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ۴۹–۵۶.
- ↑ کمالی، امامخمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ۳۷–۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۴۹–۴۵۰ و ۱۳/۳۱۷–۳۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۷ و ۱۳/۳۱۷–۳۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۳–۱۱۴.
- ↑ کدی، ریشههای انقلاب ایران، ۹۷–۹۹؛ رئیسنیا، زمینههای اقتصادی و اجتماعی مشروطیت، ۲۶؛ تیموری، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ۱۰–۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷۹–۳۸۰ و ۱۵/۱۲۱.
- ↑ فلاحزاده، رضاخان و توسعه ایران، ۸۲.
- ↑ فلاحزاده، رضاخان و توسعه ایران، ۱۴۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۰۰؛ ۶/۱۶۱ و ۹/۶۱، ۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸–۲۹۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹، ۴۰۱ و ۹/۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۶.
- ↑ ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۹–۲۳۰؛ ۴/۵۷ و ۷/۷۴–۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۴۶–۱۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۷ و ۲/۳۲۴–۳۲۶.
- ↑ خاتمی، ویژگیهای امامخمینی، رستاخیز بزرگ، ۶۴.
- ↑ شفیعی، انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۲۲–۲۳.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، ناگفتههای انقلاب، ۱۸۸.
- ↑ فاضل میبدی، مردمسالاری از نگاه امامخمینی، ۱/۲۵۲–۲۶۳؛ ملکزاده، مردمسالاری دینی از نگاه امامخمینی، ۱/۳۲۱–۳۳۴.
- ↑ شفیعی، انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۲۲–۲۳؛ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۳۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۰۸ و ۱۹/۲۳۶.
- ↑ اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ۸۶.
- ↑ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۳۹۱–۴۱۹؛ جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران، ۲۱۹–۲۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۶۴–۳۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۸۸ و ۸/۲۹۱، ۲۹۵، ۴۵۵.
- ↑ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۲۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۰ و ۴۸۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۱۴–۲۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۶ و ۴۰۲–۴۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۳–۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۲۴–۴۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۹۴–۱۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۲–۴۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۹۶–۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۳.
- ↑ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۳۷.
- ↑ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۴۱–۱۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۷–۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۷۶–۳۷۷ و ۶/۴۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۲۷ و ۱۱/۱۸۲–۱۸۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۹۴–۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷ و ۱۰/۳۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۹۲–۳۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۴–۴۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۳۰–۱۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۴–۵۳۵.
- ↑ کمالی، امامخمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ۵۲.
- ↑ ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ۲۲۲–۲۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۵۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۶۴–۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۳۰–۵۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۱ و ۱۱/۱۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۸۱–۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۱۲–۲۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۰۷–۴۲۲.
منابع
- آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، عطائی، چاپ چهارم ۱۳۷۷ش.
- ازغندی، علیرضا، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، تهران، سمت، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
- اسپوزیتو، جان ال، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانهچی، تهران، باز، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- افتخارزاده، محمود، اسلام و ایران (مذهب و ملیت ایرانی)، تهران، قلم، چاپ اول ۱۳۷۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، تهران، اقبال، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- ولی، وهاب و میترا بصیری، ادیان جهان باستان، (ایران)، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، تهران، شرکت کتابهای جیبی، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
- جعفری، عباس، شناسنامه جغرافیای ایران، تهران، گیتاشناسی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- خاتمی، سیدمحمد، ویژگیهای امامخمینی، رستاخیز بزرگ، چاپشده در رسول آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- خالقی مطلق، جلال، ایران در گذشت روزگاران، چاپشده در نامه ایران، به کوشش حمید یزدانپرست، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- روحانی، حسن، اندیشههای سیاسی اسلام (مبانی نظری)، تهران، کمیل، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- رئیسنیا، رحیم، زمینههای اقتصادی و اجتماعی مشروطیت، تبریز، ابنسینا، چاپ اول، ۱۳۵۲ش.
- زرینکوب، روزبه، ایران: تاریخ ایران در دوره باستان، چاپشده در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سیدکاظم موسوی بجنوردی، تهران، انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- زرینکوب، عبدالحسین، ایران: تاریخ ایران در عصر اسلامی، چاپشده در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سیدکاظم موسوی بجنوردی، تهران، انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- شفیعی، احمد، انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجله حصون، شماره ۷، ۱۳۸۵ش.
- فارسی، جلالالدین، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد فرهنگی امامرضا (ع)، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- فاضل میبدی، محمد تقی، مردمسالاری از نگاه امامخمینی، چاپشده در مردمسالاری دینی، به کوشش کاظم قاضیزاده، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- فلاحزاده، سیدحسین، رضاخان و توسعه ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- کدی، نیکی آر، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- کمالی اردکانی، علیاکبر، امامخمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، مجله حضور، شماره ۵۴، ۱۳۸۴ش.
- گرانتوسکی، اآ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران، پویش، چاپ اول، ۱۳۵۹ش.
- گلی زواره، غلامرضا، سرزمین اسلام، شناخت کشورهای اسلامی و نواحی مسلماننشین جهان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- گئوویدن، گرن، دینهای ایران، ترجمه منوچهر فرهنگ، تهران، آگاهانایده، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مرکز آمار ایران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۳۹۵/۱۲/۲۳ش.
- مصاحب، غلامحسین، دایرةالمعارف فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
- مقصودی، مجتبی، قومیتها و نقش آنان در تحولات سیاسی سلطنت محمدرضا پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- ملکزاده، محمد، مردمسالاری دینی از نگاه امامخمینی، چاپشده در مردمسالاری دینی، به کوشش کاظم قاضیزاده، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- نصر، سیدحسین، ایران پل آسمان و زمین، چاپشده در نامه ایران، به کوشش حمید یزدانپرست، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- نفیسی، سعید، روزنامه اطلاعات، ۱۳۱۳/۱۰/۱ش.
- ولایتی، علیاکبر، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، قم، معارف، چاپ چهارم، ۱۳۸۴ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، ناگفتههای انقلاب، چاپشده در رسول آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- یزدانپرست، حمید، نامه ایران، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
پیوند به بیرون
- ابوالفضل یغمایی، «ایران»، دانشنامه امامخمینی، ج۲، ص۵۱۱–۵۱۸.
