امام زمان(ع): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''حجتبنالحسن یا امام زمان(ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام دوازدهم(ع). | '''حجتبنالحسن یا امام زمان(ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام دوازدهم(ع). | ||
حجتبنالحسن یا امامزمان(ع)، امام دوازدهم [[شیعه|شیعیان]]. فرزند [[امام حسن عسکری|امامعسکری(ع)]] و نرجس در نیمه شعبان ۲۵۵ق در سامرا به دنیا آمد. | حجتبنالحسن یا امامزمان(ع)، امام دوازدهم [[شیعه|شیعیان]]. فرزند [[امام حسن عسکری|امامعسکری(ع)]] و نرجس در نیمه شعبان ۲۵۵ق در سامرا به دنیا آمد. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۲: | ||
امامزمان(ع) در دوره غیبت مردم را به فقهای جامع شرایط، ارجاع داده است. امامخمینی، فقهای جامع شرایط را نماینده و حجت بر مردم از جانب امامزمان(ع) دانسته و آنان برای همه احکام اجرایی اسلام به جز [[جهاد و دفاع|جهاد ابتدایی]]، از جانب ولیّ عصر نیابت دارند. | امامزمان(ع) در دوره غیبت مردم را به فقهای جامع شرایط، ارجاع داده است. امامخمینی، فقهای جامع شرایط را نماینده و حجت بر مردم از جانب امامزمان(ع) دانسته و آنان برای همه احکام اجرایی اسلام به جز [[جهاد و دفاع|جهاد ابتدایی]]، از جانب ولیّ عصر نیابت دارند. | ||
امامخمینی تقویت [[ایمان و کفر|ایمان]] و آگاهی مردم را از نشانههای ظهور شمرده است. ایشان انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام میداند و تأکید میکند همه باید منتظر امامزمان(ع) باشند و شرایط را برای ظهور آماده کنند و شعار بطلان حکومت پیش از ظهور امامزمان(ع) را شعاری انحرافی و گمراه کننده میشمرد و با آن مقابله میکرد. | امامخمینی تقویت [[ایمان و کفر|ایمان]] و آگاهی مردم را از نشانههای ظهور شمرده است. ایشان [[انتظار فرج]] را انتظار قدرت اسلام میداند و تأکید میکند همه باید منتظر امامزمان(ع) باشند و شرایط را برای ظهور آماده کنند و شعار بطلان حکومت پیش از ظهور امامزمان(ع) را شعاری انحرافی و گمراه کننده میشمرد و با آن مقابله میکرد. | ||
امامخمینی در آسیبشناسی موضوع انتظار امامزمان(ع) سخنانی دارد؛ ازجمله این منطق را باطل شمرده است که با گسترش مفاسد و ستم، امامزمان(ع) ظهور میکند و باید در رواج ستم کوشید. امامخمینی تأکید کرده است باید در زمان غیبت در اجرای احکام اسلام و مبارزه با [[مفاسد اجتماعی|مفاسد]] و گناهان کوشید و با مبارزه با [[ظلم]] و ستم زمینه ظهور حضرت را فراهم کرد. | امامخمینی در آسیبشناسی موضوع انتظار امامزمان(ع) سخنانی دارد؛ ازجمله این منطق را باطل شمرده است که با گسترش مفاسد و ستم، امامزمان(ع) ظهور میکند و باید در رواج ستم کوشید. امامخمینی تأکید کرده است باید در زمان غیبت در اجرای احکام اسلام و مبارزه با [[مفاسد اجتماعی|مفاسد]] و گناهان کوشید و با مبارزه با [[ظلم]] و ستم زمینه ظهور حضرت را فراهم کرد. |
نسخهٔ ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۴
نقش | امام دوازدهم(ع) |
---|---|
نام | امام زمان(ع) |
کنیه | ابوالقاسم |
زادروز | نیمه شعبان سال ۲۵۵ق |
زادگاه | سامرا |
لقب(ها) | بقیةالله، حجت، منتظر، خلف صالح، قائم، مهدی و صاحبالامر |
پدر | امامحسن عسکری(ع) |
مادر | ملیکه (نرجس، ریحانه) |
امامان شیعه | |
حجتبنالحسن یا امام زمان(ع)، زندگی، جایگاه و نقش امام دوازدهم(ع).
حجتبنالحسن یا امامزمان(ع)، امام دوازدهم شیعیان. فرزند امامعسکری(ع) و نرجس در نیمه شعبان ۲۵۵ق در سامرا به دنیا آمد.
در منابع شیعه و سنی، از رسول خدا(ص)، به آمدن حضرت مهدی(ع) تصریح شده است؛ و در روایتی، پیامبر(ص) به آمدن ایشان که زمین را آکنده از عدل و داد خواهد کرد، بشارت داده است.
امامخمینی، عید ولادت امامزمان(ع) را عید مسلمانان و عید بشریت نامیده است. و حضرت را خاتم ولایت محمدی و دارنده فیوضات احمدی و مظهر ربوبیت خدا، خلیفه حق در ملک و ملکوت و گنجینه اسمای الهی و احیاگر دین نامیده است.
امامزمان(ع) در دوره غیبت مردم را به فقهای جامع شرایط، ارجاع داده است. امامخمینی، فقهای جامع شرایط را نماینده و حجت بر مردم از جانب امامزمان(ع) دانسته و آنان برای همه احکام اجرایی اسلام به جز جهاد ابتدایی، از جانب ولیّ عصر نیابت دارند.
امامخمینی تقویت ایمان و آگاهی مردم را از نشانههای ظهور شمرده است. ایشان انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام میداند و تأکید میکند همه باید منتظر امامزمان(ع) باشند و شرایط را برای ظهور آماده کنند و شعار بطلان حکومت پیش از ظهور امامزمان(ع) را شعاری انحرافی و گمراه کننده میشمرد و با آن مقابله میکرد.
امامخمینی در آسیبشناسی موضوع انتظار امامزمان(ع) سخنانی دارد؛ ازجمله این منطق را باطل شمرده است که با گسترش مفاسد و ستم، امامزمان(ع) ظهور میکند و باید در رواج ستم کوشید. امامخمینی تأکید کرده است باید در زمان غیبت در اجرای احکام اسلام و مبارزه با مفاسد و گناهان کوشید و با مبارزه با ظلم و ستم زمینه ظهور حضرت را فراهم کرد.
نسبشناسی
امام دوازدهم(ع) همنام جد خود پیامبراکرم(ص) و هم کنیه آن حضرت یعنی «ابوالقاسم» است[۱]و در پارهای روایات از تصریح به نام ایشان بازداشته شده است.[۲] ایشان در نیمه شعبان ۲۵۵ق در سامرا به دنیا آمد.[۳] پدر ایشان امامحسن عسکری(ع) است و مادر ایشان ملیکه نام داشت که بعدها به ریحانه و نرجس شهرت یافت.[۴] وی بانویی پاک و مطهر[۵]و بسیار باادب و حقشناس[۶]بود. القاب مشهور آن حضرت بقیةالله،[۷] صاحب، صاحبالزمان،[۸] حجت، منتظر، خلف صالح،[۹] قائم،[۱۰] مهدی و صاحبالامر[۱۱]است. با آنکه به جهت شرایط نامساعد سیاسی و بیم امامحسن عسکری(ع)[۱۲]از حاکمان بنیعباس بهویژه معتمد عباسی،[۱۳] ولادت امام زمان(ع) از نامحرمان پنهان داشته میشد،[۱۴] ولی امامعسکری(ع) به نزدیکان و افراد مورد اعتماد خود از ولادت آن حضرت خبر داد[۱۵]و حتی گروهی را به مناسبت تولد فرزند خود غذا داد[۱۶]و شماری گوسفند به عنوان عقیقه، ذبح و میان فقرا توزیع کرد.[۱۷] تا سال ۲۶۰ق که امامحسن عسکری(ع) به شهادت رسید، دیدار با فرزند حضرت به عدهای از خواص شیعه محدود بود.[۱۸] امام زمان(ع) پس از شهادت پدر تا حدود هفتاد سال[۱۹]به واسطه چند نفر نایب خاص با مردم در ارتباط بود و پس از آن به امر خداوند غیبت اختیار کرد و جز در موارد استثنایی برای کسی ظاهر نمیشود.[۲۰]
جایگاه
امام زمان(ع) از سوی خداوند متعال و به نص پیامبر اکرم(ص) همچون ائمه دیگر به امامت برگزیده شد[۲۱]و امام یازدهم نیز به جانشینی ایشان برای امامت نزد شیعیان خاص و افراد مورد اعتماد تصریح کرد.[۲۲] در منابع شیعه و سنی، در روایات متواتر از رسول خدا(ص)،[۲۳] به آمدن حضرت مهدی(ع) تصریح شده است[۲۴]؛ از جمله در روایتی، پیامبر اکرم(ص) به آمدن فرزندی از فرزندانش موصوف به «مهدی» که زمین را آکنده از عدل و داد خواهد کرد، بشارت داده است[۲۵]و نیز امیرالمؤمنین علی(ع)،[۲۶] امامحسن(ع) و امامحسین(ع)[۲۷]و دیگر ائمه(ع)[۲۸]تا امام حسن عسکری(ع) از آمدن ایشان خبر دادهاند. صحابه پیامبر(ص) و تابعان نیز به وجود و ظهور حضرت مهدی(ع) از فرزندان امام حسین(ع) تصریح کردهاند[۲۹]؛ چنانکه حدود پنجاه نفر از صحابه و پنجاه نفر از تابعان، احادیث پیامبر اکرم(ص) دربارهٔ ظهور حضرت مهدی(ع) را نقل کردهاند.[۳۰]
اماممهدی(ع) از اهل بیت پیامبر(ص) است و همانند عیسیبنمریم(ع) و یحییبنزکریا(ع) به ایشان نیز در کودکی حکمت و توان فصل خصومت داده شده و نشانه خداوند برای جهانیان معرفی شده است.[۳۱] در روایات از امام زمان(ع) به عنوان فرزند قرآن و پیامبر(ص)، از عترت نبی، احیاگر قرآن و سنت، راستکننده کجیها، درهم شکننده شوکتِ متجاوزان و مشرکان و منافقان، گسترش دهنده مکارم اخلاق و منتقم خون پیامبران و فرزندان آنان، بهویژه شهدای کربلا، یاد شده است.[۳۲]
ویژگیها
نقل شده است حضرت در شمایل و خلق و خوی مانند جدّ خود پیامبر اکرم(ص) است[۳۳]و همه ویژگیهای آن حضرت(ص) همچون بزرگواری، گشادهدستی، شرافت، علم و فروتنی و شجاعت و مکارم اخلاق در ایشان گرد آمده است.[۳۴] ایشان و یاران ایشان سرآمد موحداناند و همواره در پی کسب رضایت خداوند و آرزومند شهادت در راه خدایند.[۳۵] امامخمینی، عید ولادت امام زمان(ع) را عید مسلمانان و عید بشریت نامیده است[۳۶]و در اشعار خود در وصف حضرت(ع)، ایشان را دارنده صفات رسول خدا(ص) و همه ائمه پیشین(ع) ازجمله دارنده شمایل پدر خود امامحسن عسکری(ع) دانسته است[۳۷]؛ چنانکه حضرت را خاتم ولایت محمدی و دارنده فیوضات احمدی و مظهر ربوبیت خدا، خلیفه حق در ملک و ملکوت و گنجینه اسمای الهی، امام غایب و منتظر، ثمره اولیای گذشته[۳۸]و احیاگر دین[۳۹]نامیده است؛ نیز از ایشان به عنوان موعود،[۴۰] خاتم الاوصیا، مفخر اولیا، غایت بعثت،[۴۱] ولیّالله الاعظم، جلوه تام حقتعالی،[۴۲] انسان کامل، عصاره همه موجودات،[۴۳] صاحبالعصر،[۴۴] امام اعظم،[۴۵] امام عصر،[۴۶] وارث نبوت،[۴۷] ولی امر، سلطان عصر[۴۸]و ولی برحق[۴۹]یاد کرده است. همچنین ایشان را ولی کامل، قطب همه زمانها، بقیةالله فی الارضین، سید و مولی، هادی،[۵۰] یدالله،[۵۱] صاحب شریعت مقدسه،[۵۲] صاحب امر و وارث زمین،[۵۳] منجی، مصلح کل، امام مطلق[۵۴]و ولیّ عصر و ناموس دهر[۵۵]شمرده و احتمال داده است چه بسا مقصود از سوگند به عصر در قرآن[۵۶]سوگند به انسان کامل و عصاره همه موجودات و نسخه تمام هستی حضرت مهدی(ع) باشد.[۵۷] ایشان ولیّ عصر(ع) را ثمره بعثت پیامبر اکرم(ص) دانسته است.[۵۸]
امامخمینی در اشعار خود حضرت مهدی(ع) را با تعابیر بلند و اوصاف مختلفی ستایش کرده است.[۵۹] نیز در شرح آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»،[۶۰] آن حضرت را شارح و بیان کننده قرآن، کلیدهای وجود، مخازن حضرت کبریا، معادن حکمت و وحی و اصول و ریشه همه معارف و عرفانها و صاحب مقام جمع و تفصیل شمرده است.[۶۱] ایشان با اشاره به آیه: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی»[۶۲]قیام امام زمان(ع) را بالاترینِ قیامها دانسته که همه قیامها باید با الگوگیری از آن صورت گیرد.[۶۳]
امامخمینی، همچنین امام زمان(ع) را نور چشم و پیرو پیامبر(ص) و قوه اجرایی اسلام میداند[۶۴]و به استناد روایات[۶۵]بر آن است که ولیّ عصر(ع) دارای ولایت تشریعی است و زمام امور مردم به دست ایشان است و آن حضرت همچون پیامبر اکرم(ص) و دیگر ائمه(ع) وارث افراد بیوارث است[۶۶]؛ همچنین حضرت دارای ولایت تکوینی است و به اراده خداوند بر همه تغییرات از جمله زیادی عمر و تقدیر روزی که فرشتگانی موکل و مأمور آناند، نظارت دارد و به اذن خداوند توانایی دارد حرکت هر یک از جزئیات طبیعت را که بخواهد کُند کند یا سرعت بخشد.[۶۷] ایشان تصریح کرده است بنابر آیه «تَنَزَّلُ الْمَلائِکةُ وَ الرُّوحُ»،[۶۸] فرشتگان خداوند در شب قدر خدمت امام زمان(ع) میرسند[۶۹]و لیلةالقدر که از زمان پیامبر اکرم(ص) بوده، برای امام زمان(ع) نیز امتداد دارد و در صورت آگاهی به سرّ آن، همه مشکلات مسلمانان آسان میشود.[۷۰] به باور ایشان اولیای خدا در همه امور بشر از جمله عبادت و تقرب به خداوند از مردم دستگیری میکنند.[۷۱]
امامخمینی، امام زمان(ع) را مظهر خداوند میدید و دشمنان ایشان را راهزنان راه هدایت و امت شمرده و بر آنان لعنت فرستاده است.[۷۲] امامخمینی بنابر روایاتِ اهلبیت(ع)[۷۳]بر آن است که نامه اعمال مردم هفتهای دو بار خدمت امام زمان(ع) عرضه میشود و همه مردم باید مراقب اعمال خود باشند[۷۴]تا حضرت به واسطه اعمال خلاف شرعِ پیروان خود پیش خدا و فرشتگان خدا به عنوان رهبر و رئیس شیعیان شرمنده نشود.[۷۵] ایشان به طلاب حوزههای علمیه توصیه کرده است برای رسیدن به مقصد، به حضرت حجت(ع) توسل بجویند و از او طلب کمک کنند[۷۶]و افزوده است در صورت کمک خواستن از آن حضرت در پیشبرد کارها، شکست نخواهند خورد[۷۷]؛ چنانکه در وقت مبارزه با رژیم ستمشاهی پهلوی، از مبارزان خواست از آن حضرت کمک بگیرند.[۷۸] ایشان همچنین در وصیتنامه خود افتخار کرده است ائمه معصوم(ع) از علیبنابیطالب(ع) تا منجی بشر حضرت مهدی، صاحبالزمان(ع) که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه شیعیاناند.[۷۹] ایشان همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جشنهای برپاشده بزرگ نیمه شعبان به کوشش مردم را ابراز قدرت مذهبی علیه بدخواهان خواند.[۸۰]
دوران غیبت
امام زمان(ع) دارای دو نوع غیبت است: غیبت صغرا و غیبت کبرا. غیبت صغرا از روز شهادت پدر ایشان در سال ۲۶۰ق[۸۱]آغاز شد و تا سال ۳۲۹ق پایان یافت.[۸۲] ایشان در این دوران به واسطه چهار نایب خود[۸۳]ابوعمرو عثمان بن سعید، (۲۶۵ق)، ابوجعفر محمد بن عثمان (۳۰۵ق)، حسین بن روح نوبختی (۳۲۶ق) و علی بن محمد سمری (۳۲۹ق) با مردم در ارتباط بود.[۸۴] حضرت در دوره غیبت صغرا به جز نواب چهارگانه، وکلای دیگری نیز در بغداد و دیگر نقاط داشت. شیعیان در مدت غیبت صغرا از مطالب رسیده از حضرت، به «ناحیه مقدسه» تعبیر میکردند.[۸۵] ولیّ عصر(ع) در این دوره با توقیع و نامه، مردم را راهنمایی و به پرسشهای آنان پاسخ میداد[۸۶]و مسائل و مشکلات فکری شیعیان دربارهٔ امامت را برطرف میکرد.[۸۷] آن حضرت دربارهٔ شبهههایی که مدعیان امامت یا نیابت[۸۸]یا مدعیان مشخص کردن زمان ظهور و نیز دربارهٔ کسانی که اموال امام زمان(ع) را بر خود حلال شمرده بودند،[۸۹] روشنگری میکرد. ایشان در ضمن نامهها به حکمت غیبت خود از دیدهها پاسخ میداد و وظایف مردم را در زمان غیبت بیان میکرد.[۹۰] (ببینید: مهدویت)
مجموعهای از روایات و رهنمودها شامل دعا،[۹۱] تفسیر قرآن،[۹۲] روشنگری دربارهٔ غلو و غلات، فلسفه غیبت[۹۳]و احکام شرعی،[۹۴] از ناحیه امام زمان(ع) صادر شده است. همچنین توقیعاتی از حضرت برای برخی علما مانند علی بن بابویه پدر شیخ صدوق در دست است[۹۵]و فقهای شیعه در موارد بسیاری که به بیش از شصت مورد میرسد به روایات و توقیعات رسیده از امام زمان(ع) استناد کردهاند.[۹۶]
امامخمینی نیز از برخی از نواب اربعه از جمله عثمان بن سعید عمری،[۹۷] محمد بن عثمان بن سعید[۹۸]و حسین بن روح[۹۹]یاد کرده است. ایشان در بحثهای عرفانی، تفسیری، اصولی و فقهی خود به احادیث رسیده از امام زمان(ع) از جمله دربارهٔ دعا،[۱۰۰] بهویژه دعای ماه رجب،[۱۰۱] مسح بر پا،[۱۰۲] تکبیرهای آغاز رکعات در وسط نماز،[۱۰۳] سجده،[۱۰۴] یقین به نقصان نماز ظهر پس از ورود در نماز عصر،[۱۰۵] مرجعیت فقها در حوادث واقعه،[۱۰۶] مال غصبی،[۱۰۷] اموال وقفی،[۱۰۸] فوت امام جماعت،[۱۰۹] استفاده از لباسهای بافته شده به دست زرتشتیان[۱۱۰]و غذا خوردن از سفره فرد بیمبالات به مال حرام،[۱۱۱] استناد کرده است. امام زمان(ع) افزون بر ارتباط علمی با مردم در دوره غیبت صغرا، در دیگر امور شیعیان نیز ورود داشته است؛ از جمله شیعیان خمس اموال خود را شامل مسکوکات نقدی یا کالا به امام زمان(ع) و وکلای ایشان در عراق تحویل میدادند[۱۱۲]؛ نکتهای که امامخمینی نیز به آن تصریح کرده است.[۱۱۳] در سال ۳۲۹ق غیبت کبرا آغاز شد. در روایات شیعه از غیبت امام زمان(ع) به غیبت آفتاب تعبیر و گفته شده مردم از وجود ایشان همچون خورشیدِ پشت ابر بهره میبرند.[۱۱۴] همچنین از آن حضرت به حجت تعبیر شده است[۱۱۵]و از نگاه امامخمینی، حجت کسی است که خداوند او را در رأس کار قرار داده و همه افعال و اقوال او را قابل استناد دانسته که در برابر خصم میتوان اقامه برهان کرد؛ از اینرو در زمان غیبت ایشان فعالیتهای (دینی) تعطیل نیست.[۱۱۶] امام زمان(ع) در دوره غیبت مردم را به فقهای جامع شرایط، دینشناس و دینمدار ارجاع داده است.[۱۱۷] امامخمینی با استناد به روایتی، فقهای جامع شرایط را نماینده و حجت بر مردم از جانب امام زمان(ع) شمرده است[۱۱۸]و فقهای جامع شرایط فتوا و قضا برای همه احکام اجرایی اسلام به جز جهاد ابتدایی، از جانب ولیّ عصر نیابت دارند و مردم باید در این مهم آنان را یاری کنند.[۱۱۹] (ببینید: ولایت فقیه)
امامخمینی حکم مجتهدان جامع شرایط را در روزگار غیبت، حکم امام زمان(ع) دانسته و در اینباره به حکم حکومتی میرزای شیرازی در تحریم توتون و استفاده از تنباکو استناد کرده است.[۱۲۰] ایشان افزون بر مجتهدان، طلاب علوم دینی را سربازان ولیّ عصر(ع) و فیضیه را دانشگاه امام زمان(ع) شمرده[۱۲۱]و آنان را نمایندگان و نشانههای امام زمان(ع) خوانده و بر آن است که همه حرکات و رفتارهای این گروه باید نمایانگر رفتار ولیّ عصر(ع) باشد و انحراف در این گروه به اسلام ضربه میزند[۱۲۲]؛ چنانکه تنها طلابی را که به وظایف خود عمل میکنند، مستحق استفاده از سهم امام(ع) دانسته و افراد غیر عامل به وظیفه را مدیون ولی امر و سهم آن حضرت شمرده است.[۱۲۳] ایشان افزون بر روحانیان، دیگر اقشار جامعه را که در خدمت اهداف امام زمان(ع) فعالیت کنند از لشکریان امام زمان(ع) شمرده است.[۱۲۴]
حکومت مهدی(ع)
قرآن کریم وعده داده است مستضعفانْ امام و وارث زمین خواهند بود[۱۲۵]و در برخی از روایات این آیه به ظهور حکومت مهدی(ع) تفسیر شده است.[۱۲۶] امام مهدی(ع) با یاران خود، جهان را فتح و اسلام را در سراسر زمین حکمفرما میکند.[۱۲۷] به اعتقاد امامخمینی یکی از ویژگیهای منجی، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمیناند[۱۲۸]و همه احکام اسلام در آن اجرا میشود و این امر در زمان پیامبر اکرم(ص) هم رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام تقیه میکرد. هرچند آن حضرت همه احکام را بیان کرد و در رساندن آنها هیچ قصوری نبود، اما فهمیدن و عملکردن به همه آنها، امری نبود که از عهده کسی برآید.[۱۲۹] دولت حضرت مهدی(ع) ویژگیهای بسیاری دارد، ازجمله:
- دوره و دولت حضرت مهدی(ع) حکومت ولیّ عصر(ع) جهانی خواهد بود و دین اسلام در سراسر گیتی گسترش خواهد یافت.[۱۳۰] در نگاه امامخمینی، انقلاب جهانی در زمان ظهور امام زمان(ع) تحقق پیدا خواهد کرد[۱۳۱]و حکومت ایشان نیز جهانی خواهد بود.[۱۳۲]
- حکومت امام زمان(ع) که بر محور قرآن است،[۱۳۳] استمرار حرکت پیامبران و دعوتهای الهی از اول تاریخ تا امروز است و سیره و روش حکومتی آن حضرت سنت و سیره پیامبر(ص) خواهد بود.[۱۳۴] امامخمینی نیز خاطرنشان کرده است که امام زمان(ع) از مکه قیام خواهد کرد و دین اسلام را گسترش خواهد داد[۱۳۵]و بشریت را به توحید فرا میخواند.[۱۳۶] ایشان امام زمان(ع) را طبیب واقعی بشر میداند که اصلاح کامل بشریت در زمان ظهور ایشان واقع میشود.[۱۳۷] ایشان تأکید میکند معمولاً پیامبران(ع) موفق به اجرا کردن کامل دین و گسترش آن در همه جهان نشدند؛ اما حضرت مهدی(ع) دین آسمانی اسلام را به همه جهان خواهد شناساند[۱۳۸]و با ظهور حضرت(ع) ریشه الحاد در جهان از میان خواهد رفت.[۱۳۹] به نظر ایشان امام زمان(ع) کاملکننده کار پیامبران و مجری عدالت در سراسر جهان اعم از عدالت در افکار و اخلاق و رفتارهای انسانها خواهد بود[۱۴۰]و حقایق احکام و شریعت اسلام را که بر مردم پنهان مانده، به مرحله اجرا در خواهد آورد.[۱۴۱]
- در حکومت مهدی(ع) سطح خرد و اندیشه انسانها بالا میرود[۱۴۲]و علم و دانش گسترش مییابد.[۱۴۳] امامخمینی نیز در سرودههای خود یادآور شده به هنگام ظهور بقیةالله، جهان لبریز از دانش و تهی از نادانی میشود.[۱۴۴]
- در حکومت امام زمان(ع) عدالت همه جهان را پر خواهد کرد و ظلم و ستم[۱۴۵]و بدعت باقی نخواهد ماند و همه مردم جهان در رفاه[۱۴۶]و امنیت[۱۴۷]بهسر خواهند برد و نیروهای طبیعت و زمین استخراج خواهد شد.[۱۴۸] امامخمینی با استناد به حدیث «یملأ الله الارض عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً»،[۱۴۹] مهدی موعود(ع) را نجات دهنده بشر از سقوط و انحطاط و ایشان را راستکننده کجیها و کاملکننده نفوس ناقص و برگرداننده انحرافات به اعتدال خوانده که زمین به دست ایشان پس از پرشدن از ستم و جور، پر از عدل و داد و عدالت خواهد شد[۱۵۰]و امام عصر(ع) مستضعفان را نجات خواهد داد و مستکبران را درهم خواهد کوبید و انسانها را نجات خواهد داد.[۱۵۱] ایشان در تعبیری دیگر امام زمان(ع) را مروج معروف و مبارزهکننده با منکر دانسته[۱۵۲]و در پیامی به مناسبت نیمه شعبان، مولود نیمه شعبان را آخرین ذخیره امامت، بقیةالله، یگانه دادگستر ابدی، بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار خوانده و بر حضرت و منتظران واقعی او و بر غیبت و ظهور او سلام فرستاده است.[۱۵۳] به اعتقاد ایشان یکی از عوامل غیبت امام زمان(ع) ذخیرهبودن ایشان از جانب خداوند برای اجرای عدالت در جهان و خروج بشریت از انحطاط و پستی است[۱۵۴] (ببینید: مهدویت).
امام زمان(ع) همانگونه که یارانی پاکدامن،[۱۵۵] عبادتپیشه،[۱۵۶] بابصیرت،[۱۵۷] شجاع، یکدل، باوفا و شهادتطلب دارد،[۱۵۸] دشمنان آن حضرت کینهورز و خطرناکاند که در مقدمات نهضت آن حضرت اخلال میکنند و پس از ظهور و پیروزی نیز برای نابودی نهضت حضرت خواهند کوشید.[۱۵۹] در روایات عواملی چون جهالت،[۱۶۰] هوای نفس و راحتطلبی،[۱۶۱] از علل مخالفت با امام زمان(ع) شمرده شده است.
در نگاه امامخمینی امام زمان(ع) در زمان حکومت و قدرت نیز دارای دشمنان است و کسانی با اهداف ولیّ عصر(ع) مخالفت میکنند و بر اثر هوای نفس، امام زمان(ع) را تکفیر میکنند و از اطاعت وی سر باز میزنند[۱۶۲]و همان دشمنان ایشان را شهید خواهند کرد[۱۶۳]؛ چنانکه راحتطلبان از دیگر مخالفان امام مهدی(ع) هستند. این افراد در برابر ستم ستمگران بیتوجهاند و منطقشان این است که اگر حضرت صاحب(ع) مبارزه با ستمگران را مقتضی بداند، خواهد آمد.[۱۶۴] ایشان ولایت فقیه را تداوم راه رسول خدا(ص) شمرده و تأکید کرده است مخالفان از ولایت پیامبر(ص) نیز در هراساند و در صورت ظهور امام زمان(ع) نیز با آن مخالفت خواهند کرد.[۱۶۵] ایشان با اشاره به فتواهای عالمان وهابی در حمایت از مستکبران و مخالفت با مراسم برائت از مشرکان، این گروه را از مخالفان امام زمان(ع) شمرده و خاطرنشان کرده است این گروه در وقت ظهور، در جهت حمایت از خواستههای مستکبران، امام زمان را تکفیر خواهند کرد.[۱۶۶]
زمینهسازی ظهور
در روایات اسلامی برای ظهور ولیّ عصر(ع) مقدماتی بیان شده است[۱۶۷]و آمادهبودن مردم در شتاب گرفتن ظهور امام زمان(ع) مؤثر است[۱۶۸]؛ بدین جهت در روایات انتظار فرج از وظایف مردم در زمان غیبت شمرده شده است.[۱۶۹] امامخمینی تقویت ایمان و آگاهی مردم را از (مقدمات) و نشانههای ظهور بقیةالله شمرده است.[۱۷۰] ایشان انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام میداند[۱۷۱]و تأکید میکند همه باید منتظر امام زمان(ع) باشند و شرایط را برای ظهور آن حضرت آماده کنند.[۱۷۲] به نظر ایشان انتظار ظهور امام زمان(ع) امید آفرین و سازنده است و انتظار به معنای گوشهگیری و عبادت تنها نیست، بلکه با فعالیتهای عدالتطلبانه درست میشود.[۱۷۳]
امامخمینی در آسیبشناسی موضوع انتظار امام زمان(ع) نیز سخنانی دارد؛ ازجمله در نقد فرقههای ساختگی بابیت و بهائیت[۱۷۴] و علیه افکاری که موجب تخدیر اذهان مردم از انتظار فرج شدند، مانند سقوط تکالیف اجتماعی و حکومتی اسلام در زمان غیبت.[۱۷۵] ایشان همچنین این منطق را باطل شمرده است که با گسترش مفاسد و ستم در جهان، امام زمان(ع) ظهور میکند و باید در رواج ستم کوشید. امامخمینی تأکید کرده است باید در زمان غیبت تلاش کرد و در اجرای احکام اسلام و مبارزه با مفاسد و گناهان کوشید و حقایق را منتشر کرد[۱۷۶]و با مبارزه با ظلم و ستم زمینه ظهور حضرت را فراهم کرد[۱۷۷]؛ چنانکه در امور مهم از جمله رفع ستم و مقابله با دولتهای زورگو، در مبارزه با اسلامستیزی باید از امام زمان(ع) یاری جُست.[۱۷۸] ایشان دعای «یا حجةبنالحسن عجّل علی ظهورک» را شعاری نیکو میشمرد؛ ولی توصیه ایشان آن بود که مؤمنان نباید به این شعار تنها در روز جمعه بسنده کنند، بلکه باید یادآور شوند آنان منتظرند و منتظر باید در زندگی شخصی، خانوادگی، و زندگی اجتماعی حالت انتظار از وی نمایان باشد.[۱۷۹]
از سوی دیگر، اهلبیت(ع) بهویژه امام زمان(ع) به مردم توصیه کردهاند برای فرج امام زمان(ع) دعا کنند.[۱۸۰] امامخمینی نیز برای فرج حضرت صاحب دعا میکرد[۱۸۱]؛ چنانکه در روزگار دولت رضاشاه پهلوی با خواندن بخشهایی از دعای فرج و دعای افتتاح، از شرایط سخت و دهشتناک زمانه برای دینداران و علمای دین، به امام زمان(ع) پناه برده و از خداوند درخواست کرده است ظهور حضرت را زود برساند[۱۸۲]؛ همچنین از ولیّالله اعظم(ع) میخواست از درگاه خداوند تقاضا کند ایشان و همه مقامات و ملت شریف را توفیق عمل به اسلام و قوانین اسلامی عطا فرماید.[۱۸۳] ایشان رضایت ولیّ عصر(ع) را رضایت خداوند شمرده و از مردم خواسته است در کسب رضایت ایشان بکوشند.[۱۸۴] ایشان خدمت به خلق خدا را از موجبات رضایت حضرت حجت(ع) و دعای ایشان را بدرقه راه خدمتگزاران به مردم شمرده است.[۱۸۵]
امام زمان(ع) و انقلاب اسلامی
امامخمینی شعار بطلان حکومت پیش از ظهور امام زمان(ع) را که از طرف عدهای از مخالفان انقلاب مطرح میشد، شعاری انحرافی و گمراه کننده میشمرد و با آن مقابله میکرد.[۱۸۶] روایات اسلامی از وجود قیامهای مشروع و بهحق پیش از ظهور خبر دادهاند.[۱۸۷] برخی با استناد به پارهای روایات، انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی را مصداق دولتی دانستهاند که زمینه ظهور را فراهم میکند[۱۸۸]و برخی تشکیل نظام جمهوری اسلامی را یکی از مقدمات این حرکت عظیم الهی شمردهاند.[۱۸۹] مردم نیز در شعارهای خود پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، این انقلاب را مرتبط با امام زمان(ع) و امامخمینی را فرستاده و نایب آن حضرت میدانستند؛ همچنین از امام زمان(ع) میخواستند آنان را از دست رژیم پهلوی رهایی بخشد. (ببینید: شعار)
امامخمینی انقلاب اسلامی ایران را مقدس و وابسته به امام زمان(ع)[۱۹۰]و سلسله پهلوی را غاصب جایگاه حضرت صاحب(ع)[۱۹۱]معرفی کرده است. ایشان در سیزدهم تیر ۱۳۵۷/ ۲۸ رجب ۱۳۹۸ق در پاسخ به پرسشی دربارهٔ برگزاری جشن و چراغانی سوم و نیمه شعبان یادآور شد با توجه به کشتارها و تبعیدیهای بسیار به دست رژیم پهلوی، این روزها را روز عزا اعلام کرده است. ایشان روز پیروزی بر ظلم و ستم و نابودی سلسله پهلوی را روز عید امام زمان(ع) شمرده[۱۹۲]و هشدار داده کسانی که از پشتیبانی نهضت شانه خالی کنند، مطرود پیشوای عظیم مسلمانان امام عصر(ع) میباشند و بر ملت لازم است، آنان را طرد کنند.[۱۹۳]
امامخمینی پیروزی نهضت اسلامی را مدیون توجهات ولیّ عصر(ع) مینامید[۱۹۴]و آرزو میکرد این انقلاب مقدمه برای ظهور حضرت حجت(ع) باشد[۱۹۵]و نهضت اسلامی ایران به نهضت آن حضرت متصل شود[۱۹۶]و قدرت خود را در خدمت گسترش عدالت جهانی صاحب الزمان(ع) قرار دهد.[۱۹۷] ایشان توکل کردن مردم به آن حضرت را از رموز پیروزی انقلاب اسلامی شمرده است[۱۹۸]و بر آن است که استقلال کشور در پرتو امام زمان(ع) ارزش پیدا کرده است.[۱۹۹] ایشان پشتیبانی از دولت اسلامی را پشتیبانی از دولت امام زمان(ع) معرفی کرد[۲۰۰]و از مردم خواست با اتحاد و اتفاق، رضایت ایشان را به دست آورند[۲۰۱]و نیز تفرقه مسئولان بهویژه جدایی روحانیان از همدیگر را از موجبات نگرانی ولیّ عصر(ع) شمرد.[۲۰۲] ایشان کشور ایران را کشور امام زمان(ع) مینامید[۲۰۳]و همه کسانی که در راه پیشبرد انقلاب فعالیت کردند ازجمله طلاب علوم دینی،[۲۰۴] بانوان حاضر در صحنه،[۲۰۵] پلیسها،[۲۰۶] سربازان، پاسداران و نظامیان[۲۰۷]را سربازان امام زمان(ع) و خانواده شهدا و رزمندگان اسلامی را دوستان ایشان[۲۰۸]معرفی میکرد و افراد مشغول در اداره اطلاعات را سربازان گمنام امام زمان(ع)[۲۰۹]میشمرد.
امامخمینی تحول در مردم و پیروزی نهضت اسلامی را به برکت امام زمان(ع) دانسته[۲۱۰]و وظیفه مردم ایران را سنگین شمرده[۲۱۱]و بر آنان لازم دانسته است در راه برپایی عدالت در کشور خود کوشش کنند.[۲۱۲] ایشان با اشاره به مشکلات فراوان بر سر راه انقلاب، نهضت اسلامی ایران را مشمول عنایات ولیّ عصر(ع) میدانست و به مردم امید میداد از فشار دشمن، ترسی نداشته باشند[۲۱۳]و همه پیروزیهای مردم ایران،[۲۱۴] بهویژه پیروزیهای رزمندگان اسلام در جبهههای جنگ تحمیلی را از برکتهای امام زمان(ع) و موجب روسفیدی آن حضرت میدانست[۲۱۵]؛ چنانکه باور رزمندگان اسلام به سربازی امام زمان(ع) و حضور آن حضرت در جایگاه فرماندهی آنان در این معرکه را از موجبات پیروزی آنان میشمرد.[۲۱۶] ایشان پیروزی رزمندگان را موجب سرافرازی امام زمان(ع)[۲۱۷]و شهادت رزمندگان و شخصیتهای بزرگ اسلام و انقلاب را به پیشگاه ولیّ عصر(ع) تسلیت گفته است.[۲۱۸] امامخمینی به همه انقلابیان و کارگزاران کشور توصیه میکرد در انجام اعمال خود، رضایت امام زمان(ع) را در نظر داشته باشند و بهویژه قوانین مجلس[۲۱۹]و اجرای آن مطابق نظر پیامبر(ص) و امام زمان(ع) باشد[۲۲۰]؛ همچنین به انقلابیان توصیه میکرد درست کار کنند و هشدار میداد همه موظفاند این امانت را صحیح به دست امام زمان(ع) برسانند.[۲۲۱] ایشان در دیدار با جمعی از رزمندگان اسلام، به دلیل انجام نشدن درست برخی از کارها و قوانین، بهویژه اصلاح نشدن وزارتخانهها، از پیشگاه ولیّ عصر(ع) عذرخواهی کرد.[۲۲۲]
آثار دربارهٔ امام زمان(ع)
راویانِ حدیث، تذکرهنگاران و مؤلفان در سدههای گوناگون تاریخ اسلام صدها کتاب و تحقیق دربارهٔ مهدی(ع) نوشتهاند،[۲۲۳] ازجمله کمال الدین شیخ صدوق، اثبات الوصیه علی بن حسین مسعودی، کفایة الاثر خزاز قمی، المقنع فی الغیبه سید مرتضی علمالهدی، الارشاد و الفصول العشره شیخ مفید، کتاب الغیبه شیخ طوسی، کتاب الغیبه محمدابراهیم نعمانی. معاصران نیز آثار بسیاری دربارهٔ امام زمان(ع) نگاشتهاند، ازجمله منتخب الاثر فی الامام الثانیعشر اثر لطفالله صافی گلپایگانی. سیدمحمد صدر نیز چندین کتاب نگاشته است مانند تاریخ الغیبة الصغری، تاریخ الغیبة الکبری، تاریخ ماقبل الظهور و الیوم الموعود بین الفکری المادی و الدینی. معجم احادیث الامام المهدی(ع) در پنج جلد از علی کورانی، موسوعة کلمات الامام مهدی(ع) از مؤسسه امامهادی(ع)، معجم الاحادیث الامام المهدی(ع) در هشت جلد از مؤسسه معارف اسلامی و نیز دانشنامه اماممهدی(ع) از دارالحدیث، از آثار جدید دربارهٔ حضرت مهدی(ع) میباشد.
پانویس
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۳۷۸؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۹۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۳۲–۳۳۳
- ↑ اسکافی، منتخب الانوار، ۹۰–۹۱؛ مفید، الارشاد، ۲/۳۳۹
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۴۲۰ و ۴۳۲؛ مفید، الارشاد، ۲/۳۳۹
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۲۳.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۵۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۱۲
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۱۴ و ۵۱۶
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۲۳
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۳۲ و ۵۳۴
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۲/۱۷۱.
- ↑ مظفر، تاریخ شیعه، ۱۳۵؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۳۴۹–۳۵۱.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۱۱/۲۳–۲۴؛ مظفر، تاریخ شیعه، ۱۳۶
- ↑ دخیل، ائمتنا، ۲/۳۵۱–۳۵۳
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۴۳۵.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۴۳۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۲۸.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۴۳۱
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۴۳۲؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۹۳
- ↑ دوران غیبت صغرا.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۹۳–۱۹۴
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۲۱–۵۳۴؛ طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۲/۱۶۶ و ۱۸۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۲۸–۳۲۹؛ مفید، الارشاد، ۲/۳۳۹–۳۴۰؛ طوسی، الغیبه، ۲۳۳
- ↑ ابیداود، سنن ابیداود، ۲/۳۱۰
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۳۲؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۱۰۰؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۴/۲۶۱–۲۶۷
- ↑ ابنماجه، سنن ابنماجه، ۲/۱۳۶۶؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۱/۲۸۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۳۵–۳۶ و ۱۰۹
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۱۳۲–۱۳۴.
- ↑ دخیل، ائمتنا، ۲/۳۳۴–۳۳۵.
- ↑ دخیل، ائمتنا، ۲/۳۴۱–۳۴۹
- ↑ دخیل، ائمتنا، ۲/۳۴۱–۳۴۹
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۳۳۹
- ↑ ابنمشهدی، المزار الکبیر، ۵۷۸–۵۷۹
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۷۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۹۵
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۲/۳۰۸
- ↑ امامخمینی، امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱.
- ↑ امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۰–۴۸۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۷
- ↑ امامخمینی، جواهر الاصول، ۱/۲۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۳۱
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۴
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۵۰۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۷.
- ↑ عصر، ۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۷ و ۱۲/۴۲۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۴–۴۲۵
- ↑ امامخمینی، دیوان امام، ۲۵۹–۲۶۰
- ↑ حجر، ۹
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۴
- ↑ سبأ، ۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۹۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۷/۱۶۹.
- ↑ امامخمینی، حاشیه بر رساله ارث، ۱۲۷
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷
- ↑ قدر، ۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۷
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۶/۱۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۸۴ و ۳۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۹۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۴
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۰۳.
- ↑ مظفر، تاریخ شیعه، ۱۳۷؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۹۴
- ↑ مظفر، تاریخ شیعه، ۱۳۶–۱۳۷.
- ↑ اسکافی، منتخب الانوار، ۹۱؛ طوسی، الغیبه، ۳۵۹–۳۷۰؛ طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج، ۲/۴۷۷–۴۷۸
- ↑ طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج، ۲/۴۹۲
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۴۰.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۲۸۷
- ↑ طوسی، الغیبه، ۴۰۶ و ۴۰۸–۴۰۹.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ۲۹۴؛ طوسی، الغیبه، ۲۸۷–۲۹۲
- ↑ طوسی، الغیبه، ۲۹۲–۲۹۳.
- ↑ دخیل، ائمتنا، ۲/۳۷۹
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۵۱۱
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۴۸۵–۴۸۷.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۵۱۹–۵۲۰
- ↑ طوسی، الغیبه، ۳۰۸–۳۰۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۳۲۵؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۰۱ و ۶۴۷.
- ↑ ← مرتضوی، تبیین توقیعهای فقهی، ۴/۲۴۰–۳۲۱
- ↑ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۰۵ و ۲۷۸
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۰.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۲۵.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۰
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۳–۱۰۴
- ↑ امامخمینی، الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۵۲۱
- ↑ امامخمینی، التعادل و الترجیح، ۱۲۰
- ↑ امامخمینی، الخلل، ۳۱۶
- ↑ امامخمینی، الرسائل العشره، ۱۴۹–۱۵۰
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۰۱
- ↑ امامخمینی، انوار الهدایه، ۲/۲۶۷
- ↑ امامخمینی، البیع، ۳/۲۳۹
- ↑ امامخمینی، الطهاره، ۳/۹۴
- ↑ امامخمینی، الطهاره، ۳/۳۹۶.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۳۳۷
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۱۷–۵۲۳؛ مفید، الارشاد، ۲/۳۶۴–۳۶۵؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، ۲/۶۹۹–۷۰۰
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۶۹
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۲۸۵؛ طوسی، الغیبه، ۲۹۲
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۶/۲۴۴.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۰–۸۱
- ↑ طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج، ۲/۴۵۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۱
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۳۷.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۵۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۶۱
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۳/۶۱۴–۶۱۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۹۸
- ↑ قصص، ۵.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۱۸۴
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۶۷۰ و ۶۷۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۳۴۰؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۳۲۴، ۳۲۶ و ۴۰۰–۴۰۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۳۸، ۱۹۱
- ↑ نعمانی، الغیبه، ۳۲۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۸۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۰
- ↑ ← هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت آیتالله هاشمی رفسنجانی، ۳۴۴–۳۴۵.
- ↑ امامخمینی، دیوان امام، ۲۶۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۰–۴۸۱ و ۱۶/۱۶۲–۱۶۳.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۳۳
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۶۷۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۲/۳۳۶
- ↑ امامخمینی، دیوان امام، ۲۶۲
- ↑ نعمانی، الغیبه، ۲۳۷–۲۳۸ و ۲۳۱.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ۱۴/۲۶۲–۲۶۴.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۲/۳۳۸.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۱/۳۳۱
- ↑ نعمانی، الغیبه، ۸۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۳/۲۶۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱–۴۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲–۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۰.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ۲۰۰
- ↑ عیاشی، التفسیر، ۲/۵۹
- ↑ خویی، منهاج البراعة، ۹/۱۳۲ و ۱۳۶–۱۳۷
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۲/۳۰۸
- ↑ رضوی، موافقان و مخالفان مهدی، ۳۶۳ و ۳۸۴
- ↑ نعمانی، الغیبه، ۲۹۷
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۶/۲۳۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۹–۳۴۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۰۸؛ امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ۱۴/۲۶۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۹۲ و ۵۲/۲۱۴–۲۲۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۵۹۷
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۶۴۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۳۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۶–۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۳۴؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۶۲ و ۱۸/۲۶۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۳
- ↑ ← عسکراولادی، امامخمینی و هیئتهای دینی مبارز، ۱۹۰
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۴۸۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۶ و ۲۱/۹۵
- ↑ امامخمینی، تعلیقه فوائد، ۱۶۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۵–۴۷۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۶۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۹
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۱/۸۷ و ۵۲/۲۴۳؛ جزائری، ریاض الابرار، ۳/۱۷۴؛ ← مزینانی، حکومت اسلامی در عصر انتظار، ۱۱۴–۱۱۸
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، ۱/۲۳۸–۲۳۹؛ فتلاوی، دولة الموطئین للمهدی، ۸۲–۸۶.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۴۰۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه فوائد، ۱۶۰–۱۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۶ و ۲۰/۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۸ و ۱۵/۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۶۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۰۸؛ ۱۴/۳۳۰ و ۲۱/۳۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۷۷–۱۷۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۲۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۴۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۸ و ۱۳/۴۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۴ و ۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۹۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳ و ۱۶/۸۶، ۳۶۹
- ↑ شورای اسلامی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۹
- ↑ لبانی، امامخمینی و هیئتهای دینی مبارز، ۲۵۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۷۸
- ↑ آقابزرگ، الذریعة، ۲۳/۲۸۸–۲۹۰؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۴۱۲–۴۱۷
منابع
- قرآن کریم.
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
- ابنصباغ مالکی، علیبنمحمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنماجه قزوینی، محمدبنیزید، سنن ابنماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- ابنمشهدی، محمدبنجعفر، المزار الکبیر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- ابیداود، سلیمانبناشعث، سنن ابیداود، تحقیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- اسکافی، محمدبنهمام، منتخب الانوار فی تاریخ الائمة الاطهار، تحقیق علیرضا هزار، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، امامخمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، التعادل و الترجیح، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، جواهر الاصول، تقریر محمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- امامخمینی، حاشیه بر رساله ارث ملاهاشمبنمحمدبنعلی الخراسانی المشهدی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، دیوان امام (سرودههای حضرت امامخمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- امامخمینی، الرسائل العشره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، کتاب الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- امامخمینی، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- جزائری، سیدنعمتالله، ریاض الابرار فی مناقب ائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة التاریخ الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش.
- خویی، میرزاحبیبالله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
- دخیل، علی محمد علی، ائمتنا، بیروت، دارالمرتضی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۵ق.
- راوندی، قطبالدین سعیدبنهبةالله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه اماممهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- رضوی، سیدعباس، موافقان و مخالفان مهدی، چاپشده در چشم به راه مهدی، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.
- صدوق، محمدبنعلی، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
- طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، الغیبه، قم، دارالمعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
- عسکراولادی مسلمان، حبیبالله، خاطره، چاپشده در امامخمینی و هیئتهای دینی مبارز، تدوین محمدجواد مرادینیا، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- عیاشی، محمدبنمسعود، التفسیر، سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
- فتلاوی، مهدی، دولة الموطئین للمهدی، قم، الرسول المصطفی(ص)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- لبانی، محسن، خاطره، چاپشده در امامخمینی و هیئتهای دینی مبارز، تدوین محمدجواد مرادینیا، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مرتضوی، سیدضیاء، تبیین توقیعهای فقهی، چاپشده در دانشنامه اماممهدی(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، قم، مؤسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- مزینانی، محمدصادق، حکومت اسلامی در عصر انتظار، چاپشده در چشم به راه مهدی، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.
- مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، ترجمه محمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، قم، تفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- نعمانی، ابنأبیزینب، محمدبنابراهیم، الغیبه، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۹۷ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، امامخمینی به روایت آیتالله هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
پیوند به بیرون
- سیدعباس رضوی، «حجتبنالحسن، امام زمان(ع)»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۲۹۰.