رویدادهای مهم منتهی به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(صفحه‌ای تازه حاوی «==اوجگیری نهضت و پیروزی انقلاب== در سال ۱۳۵۶، درحالی‌که تصور می‌شد رژیم پهلوی در در بستر اعلام فضای باز سیاسی، در موقعیت مطلوبی قرار دارد، وقوع برخی رویدادها که سرآغاز آن درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی بود، و بهره‌گیری درست رهبری نهضت از ظر...» ایجاد کرد)
 
 
خط ۹۸: خط ۹۸:
* روحانیان متحجر: در میان مخالفان نهضت، سهم برخی روحانیان متحجر برجسته است. از نظر امام‌خمینی جماعت متحجران که ایشان با عنوان «مقدس‌نمایان» از آنان نام می‌برد، مانع شناختِ مردم از اسلام واقعی بوده‌اند و مردم را از هر گونه اصلاح اجتماعی باز می‌داشته‌اند. این گروه که ریشه در حوزه‌های علمیه دارند، درکی از مصالح و مفاسد جامعه ندارند و با انواع بهانه‌ها مانند اینکه «شاه شیعه است»، «دین از سیاست جداست» و «تشکیل حکومت پیش از [[ظهور امام‌ زمان(ع)]] حرام است» به کارشکنی در نهضت می‌پرداختند.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه |تحجر}}
* روحانیان متحجر: در میان مخالفان نهضت، سهم برخی روحانیان متحجر برجسته است. از نظر امام‌خمینی جماعت متحجران که ایشان با عنوان «مقدس‌نمایان» از آنان نام می‌برد، مانع شناختِ مردم از اسلام واقعی بوده‌اند و مردم را از هر گونه اصلاح اجتماعی باز می‌داشته‌اند. این گروه که ریشه در حوزه‌های علمیه دارند، درکی از مصالح و مفاسد جامعه ندارند و با انواع بهانه‌ها مانند اینکه «شاه شیعه است»، «دین از سیاست جداست» و «تشکیل حکومت پیش از [[ظهور امام‌ زمان(ع)]] حرام است» به کارشکنی در نهضت می‌پرداختند.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه |تحجر}}
* روشنفکران وابسته: امام‌خمینی با تقسیم روشنفکران به دو طیف «غیر متعهد و وابسته به غرب یا شرق» و «متعهد و مذهبی»، از طیف غیر متعهد با عنوان «روشنفکرنما» یاد کرده و معتقد است در دوره پهلوی، از این گروه برای تضعیف اسلام و سرکوب [[روحانیت]] استفاده شد؛ برخی از آنان، پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] نیز در صدد بازگرداندن رژیم پهلوی یا مشابه آن بودند.{{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}}
* روشنفکران وابسته: امام‌خمینی با تقسیم روشنفکران به دو طیف «غیر متعهد و وابسته به غرب یا شرق» و «متعهد و مذهبی»، از طیف غیر متعهد با عنوان «روشنفکرنما» یاد کرده و معتقد است در دوره پهلوی، از این گروه برای تضعیف اسلام و سرکوب [[روحانیت]] استفاده شد؛ برخی از آنان، پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] نیز در صدد بازگرداندن رژیم پهلوی یا مشابه آن بودند.{{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}}
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۳

اوجگیری نهضت و پیروزی انقلاب

در سال ۱۳۵۶، درحالی‌که تصور می‌شد رژیم پهلوی در در بستر اعلام فضای باز سیاسی، در موقعیت مطلوبی قرار دارد، وقوع برخی رویدادها که سرآغاز آن درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی بود، و بهره‌گیری درست رهبری نهضت از ظرفیت این حوادث، موجب اوج‌گیری نهضت شد. هجرت امام‌خمینی به فرانسه که فرصت‌های جدیدی در اختیار مبارزان و امام‌خمینی قرار داد، شتاب تحولات انقلاب و سردرگمی رژیم پهلوی در مهار آن را در پی داشت. تحولاتی که سرانجام به فرار محمدرضا پهلوی از کشور، بازگشت امام‌خمینی به ایران و پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد. نهضت اسلامی مردم ایران در مسیر خود تا پیروزی، موافقان و مخالفانی داشته است که ردپای همراهی یا کارشکنی‌های آنان را در تاریخ انقلاب و سخنان امام‌خمینی می‌توان بازجست:

رویدادهای مهم

از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی تا هجرت امام‌خمینی به فرانسه، در داخل و خارج کشور، رویدادهای بسیاری اتفاق افتاد که ضمن اوج‌گیری نهضت، نقش محوری امام‌خمینی به عنوان رهبری انقلاب را آشکار کرد:

درگذشت سیدمصطفی خمینی

سیدمصطفی خمینی، فرزند ارشد امام‌خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در خانه خود در نجف، به صورت مشکوک درگذشت. (ببینید: سیدمصطفی خمینی) با انتشار این خبر در ایران، درس‌های حوزه‌های علمیه شهر‌های مختلف تعطیل شد و مجالس عزاداری در سراسر کشور برپا شد. در این مجالس با استقبال گسترده اقشار مختلف مردم، شعارهایی ضد رژیم پهلوی داده شد و گاه اعلامیه‌هایی در محکوم‌ساختن رژیم و دعوت به ادامه مبارزه پخش می‌شد. افزون بر شهرهای مختلف ایران، در خارج از ایران، ازجمله در پاکستان، افغانستان، سوریه، کویت، عربستان سعودی، لبنان، بحرین، قطر، انگلستان، سوئد، امریکا و کانادا نیز مجالس بزرگداشت برگزار شد. روحانیان ایران همچنین از شهرهای مختلف با ارسال تلگراف به امام‌خمینی تسلیت گفتند و ایشان نیز در ۲۱/۸/۱۳۵۶ در نامه‌ای خطاب به طبقات مختلف مردم، از پیام‌های تسلیت و ابراز همدردی آنان تشکر کرد و این حادثه را از الطاف خفیه‌ الهی دانست. (ببینید: سیدمصطفی خمینی) برگزاری مجالس متعدد یادبود در داخل و خارج کشور در تشدید مبارزات و آشنایی مردم با نهضت امام‌خمینی، نقش مهمی داشت. نام‌بردن از امام‌خمینی و متهم کردن ساواک در فوت سیدمصطفی خمینی، تظاهرات بعد از پایان مراسم، سردادن شعار ضد رژیم و درگیری مردم با پلیس را موجب می‌شد؛ به همین دلیل ساواک برای کنترل اوضاع اقدام به بازداشت و تبعید شخصیت‌های فعال حوزه و دانشگاه کرد. (ببینید: سیدمصطفی خمینی)

رویداد نوزده دی

در فضایی که به دلیل درگذشت سیدمصطفی، در سراسر کشور نام امام‌خمینی فراگیر شده بود، رژیم پهلوی با ارزیابی اشتباه و برای کاستن از محبوبیت ایشان، مقاله اهانت‌آمیزی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، با هماهنگی ساواک و دربار در روزنامه اطلاعات ۱۷ دی ۱۳۵۶ منتشر کرد. در این مقاله، نویسنده با نام مستعار احمد رشیدی مطلق، با حمله به حرکت پانزده خرداد و معرفی امام‌خمینی به عنوان عامل اصلی آن، با اهانت به ایشان، امام‌خمینی را فردی ناشناخته و بیگانه نامید که با شهرت‌طلبی، در پی ایجاد ناامنی و اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه است و باید مراقب او بود. (ببینید: نوزده دی) توهین به امام‌خمینی خشم روحانیون و مردم قم را بر انگیخت و مردم را وادار به تجمع در برابر خانه مراجع تقلید و سایر استادان برجسته حوزه کرد که با سرکوب ماموران رژیم پهلوی در روز نوزده دی و کشته‌ و زخمی‌شدن گروهی از طلاب و مردم روبه‌رو شد. امام‌خمینی برای هم‌دردی با مردم مظلوم، یک هفته نماز جماعت و درس خود را تعطیل کرد و پس از آن دست‌کم در هفت پیام و سخنرانی، به حادثه نوزده دی واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد. (ببینید: نوزده دی)

بیست و نه بهمن

مراجع تقلید و جامعه روحانیت ایران، به مناسبت چهلم شهدای حادثه نوزده دی قم، با تعطیلی درس‌های حوزه در روز شنبه ۲۹ بهمن، این روز را عزای عمومی اعلام کردند و از مردم برای شرکت در مجالس ترحیم، و خودداری از تشکیل اجتماعات دیگر، دعوت کردند. در شهرهای مختلف مجالس بزرگداشت برگزار شد؛ اما در تبریز، بسته‌شدن درهای مسجد به روی مردم، گردآمدن مردم در برابر مسجد قزل‌لی (میرزایوسف‌آقا مجتهد) تبریز و توهین رئیس کلانتری ۶ به مقدسات، تجمع مردم را به درگیری و آشوب تبدیل کرد. در این رویداد که ۱۳ شهید و ۱۱۸ زخمی داشت، ۵۸۱ نفر بازداشت شدند. پس از این فاجعه افزون بر واکنش مردم و علما، امام‌خمینی نیز در پیام‌هایی درباره توطئه حکومت در سرپوش‌گذاشتن بر این کشتار، هشدار داد و به‌رغم تبلیغات رژیم، بر اسلامی‌بودن قیام تبریز صحه گذاشت. (ببینید: بیست و نه بهمن) یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های قیام تبریز، بازتاب آن در سطح جهان بود؛ در داخل کشور نیز درگیری ماموران امنیتی با تظاهرکنندگان پس از مراسم چهلم شهدای تبریز در برخی شهرها ازجمله یزد منجر به شهادت و زخمی‌شدن عده‌ای دیگر شد که موضع‌گیری علما و مراجع، و نیز بزرگداشت چهلمین روز شهادت معترضان یزد را در پی داشت. ادامه برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای هر شهر در شهرهای مختلف، موجب ریشه‌دارشدن اعتراض‌ها شد. از این پس راهپیمایی‌های مردم و حمله ساواک به تظاهرات، پیام‌ها و سخنرانی‌های امام‌خمینی در دفاع از مردم را در پی داشت. (ببینید: انقلاب اسلامی ایران)

فاجعه سینمارکس آبادان

فاجعه سینما رکس آبادان در شب ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ که با آتش‌سوزی عمدی به هنگام پخش فیلم «گوزن‌ها» اتفاق افتاد، به کشته‌شدن ۴۳۰ تن منجر شد. برخلاف تلاش رژیم پهلوی در نسبت دادن این حادثه به نیروهای انقلابی، روشن‌گری امام‌خمینی این حادثه را به زیان رژیم و به نفع انقلاب تمام کرد. امام‌خمینی به‌آتش‌کشیدن چند صد تن را واقعه‌ای حساب‌شده و از وحشیانه‌ترین اعمالی دانست که افراد درنده‌خو به آن دست زده‌اند. ایشان اتهام این عمل غیر انسانی را به مخالفان محمدرضا پهلوی، توطئه رژیم و با هدف بدجلوه‌دادن مبارزات حق‌طلبانه ملت ایران در جهان دانست. (ببینید: فاجعه سینما رکس آبادان)

نخست‌وزیری شریف‌امامی

محمدرضا پهلوی در پنجم شهریور ۱۳۵۷ جمشید آموزگار را برکنار کرد و جعفر شریف‌امامی را با شعار «آشتی ملی»، به نخست‌وزیری برگزید. پهلوی نیز در مصاحبه‌ای در حمایت از دولت، به خطاهای خود اعتراف و دولت او را دولت تغییر برای آشتی با مردم معرفی کرد. شریف‌امامی با شعار مبارزه با فساد، آزادی بیان در مطبوعات و توجه به خواست روحانیان بر سر کار آمد و کوشید تا سمت و سوی تازه‌ای به اوضاع سیاسی کشور ببخشد. (ببینید: جعفر شریف‌امامی) امام‌خمینی انتخاب شریف‌امامی را گامی برای فریب مردم دانست و راه مذاکره و سازش با دولت را بست. ایشان تغییر نخست‌وزیر یا وزرا را از باب مهره عوض‌کردن به دستور پهلوی، برای فریب ملت و شکستن نهضت اسلامی دانست و پذیرش آن را هدردادن خون جوانان در پانزده سال اخیر و به‌خصوص در ماه‌های آخر سال ۱۳۵۶ خواند. (ببینید: جعفر شریف‌امامی)

تظاهرات عید فطر

با اوج‌گیری اعتراضات مردمی و سازماندهی روحانیت مبارز، چند مسجد در تهران به عنوان مرکز مبارزه، تعیین شد و مسجد قبا با تلاش محمد مفتح، (ببینید: محمد مفتح) از اصلی‌ترین کانون‌های مبارزه در تهران بود که عمده‌ترین نقش را در برگزاری باشکوه نماز عید فطر و تظاهرات ۱۳ شهریور ۱۳۵۷ داشت. این نماز که به امامت مفتح و با حضور حدود دوازده هزار نفر در تپه‌های قیطریه (شمال تهران) برگزار شد، به راهپیمایی عظیم پس از نماز به هدایت هادی غفاری انجامید و با پیوستن نمازگزارانِ دیگر نقاط تهران، طول آن به‌ چندکیلومتر رسید. امام‌خمینی با تبریک عید سعید فطر، این روز را روز اثبات رشد فکری و عملی ملت به دنیا و اعلام صریح خواست ملت در برچیدن بساط ظلم دانست. ایشان با عبادت‌خواندن راهپیمایی پس از نماز عید و تلاش برای برپایی حکومت عدل، بر هشیاری مردم و ضرورت تداوم نهضت تاکید کرد. ایشان همچنین از ارتش خواست تا در پیوند با ملت، برای حفظ استقلال کشور به پا خیزند. (ببینید: تظاهرات عید فطر)

فاجعه هفده شهریور

راهپیمایی بزرگ عید فطر، زمینه‌ تظاهرات ۱۵ و ۱۶ شهریور در سراسر کشور را فراهم کرد. پس از پایان راهپیمایی ۱۶ شهریور، اگرچه به دلیل احتمال واکنش خشن رژیم، سیدمحمد حسینی بهشتی اعلام کرد فردا از طرف جامعه روحانیت تظاهراتی نخواهد بود، اما خبر تجمع دوباره در روز جمعه ۱۷ شهریور در میدان ژاله (میدان شهدا)، در میان مردم شایع شد. نگرانی رژیم از ادامه تظاهرات، موجب اعلام حکومت نظامی در تهران و یازده شهر دیگر شد. (ببینید: حکومت‌نظامی) حکومت‌نظامی ساعت ۶ صبح روز جمعه ۱۷ شهریور اعلام شد و مردم تهران بدون اطلاع از آن، برای چهارمین روز متوالی، در دسته‌های بزرگ و با سردادن شعارهای انقلابی، خیابان‌های فرح‌آباد (پیروزی)، شهباز (۱۷ شهریور) و میدان خراسان را به سمت میدان ژاله طی کردند و تانک‌ها، زره‌پوش‌های نظامی و ماموران مسلسل ‌به ‌دست، مردم را غافلگیر کردند. ماموران پس از موفق‌نشدن در پراکندن جمعیت، مردم را از زمین و هوا به رگبار گلوله بستند. پس از کشتار ۱۷ شهریور، رژیم پهلوی تجمع عظیم مردمی را توطئه گروه‌های خارجی و تعداد کل شهدا و مجروحان این روز را، ۵۸ کشته و ۲۰۵ مجروح اعلام کرد. قره‌باغی وزیر کشور وقت، آن را ۸۶ کشته و ۲۰۵ زخمی دانست و شریف‌امامی در مصاحبه خود، تعداد کشته‌شدگان این روز را ۱۲۳ تن برشمرد؛ چنان‌که پس از پیروزی انقلاب، بنیاد شهید انقلاب اسلامی به اسامی ۹۳ تن از شهدای ۱۷ شهریور دست یافته است. (ببینید: هفده شهریور) امام‌خمینی در پیامی ضمن ابراز هم‌دردی با مردم، این کشتار را صحنه‌سازی مبتذل رژیم پهلوی شمرد و آرزو کرد کاش در کنار مردم می‌بود و در راه خدا کشته می‌شد. ایشان در ۲۱ شهریور نیز در پیامی همه کشته‌ها‌ی جمعه خونین را فرزندان خود خواند و با وعده نزدیک‌دانستن پیروزی، خواستار ادامه تعطیلی‌ها و اعتصاب‌ها شد. ایشان پنجشنبه ۲۳ شهریور هفتمین‌روز شهادت شهدای ۱۷ شهریور را عزای عمومی اعلام کرد و از مردم خواست فریب خیمه‌شب‌بازی‌های رژیم را نخورند. (ببینید: هفده شهریور)

زلزله طبس

در پی زمین‌لرزه ۷/۷ ریشتری ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ در شهرستان طبس، امام‌خمینی با تسلیت به ملت مصیبت‌دیده ایران، از آنان خواست هرچه بهتر به یاری بازماندگان زلزله بشتابند. نمایندگان امام‌خمینی ازجمله محمد صدوقی (ببینید: محمد صدوقی) راهی طبس شدند و با دایرکردن گروه «امداد امام»، به یاری مردم پرداختند. (ببینید: زلزله طبس) فعالیت گسترده گروه امداد امام و دیگر گروه‌های مردمی در طبس موجب تقویت مبارزات مردمی شد و رژیم را به تبلیغات غیر واقعی درباره زلزله و انحراف افکار عمومی واداشت. امام‌خمینی از مردم خواست نگذارند رژیم پهلوی از حادثه طبس بهره‌برداری کند و با پرهیز از کمک به صندوق اعانه دولتیان، خود به یاری زلزله‌زدگان بشتابند. (ببینید: زلزله طبس)

ربوده‌شدن امام‌موسی صدر

امام‌خمینی پس از آگاهی از ماجرای ربوده‌شدن امام‌موسی صدر، در تلگرافی به یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین و حافظ اسد، رئیس‌جمهور سوریه و نیز معمر قذافی، رهبر لیبی، با اظهار نگرانی شدید از این حادثه، خواستار پیگیری مداوم برای روشن‌شدنِ وضع این شخصیت مبارز و سیاسی شد. ایشان همچنین در هنگام حضور در پاریس در مصاحبه‌هایی با نشریات معروف جهان، شخصیت صدر را ستود و در گفتگو با نمایندگان حرکة المحرومین لبنان، قضیه صدر را بسیار مهم شمرد و مفقودشدن او را موجب لطمه به خود دانست. (ببینید: امام‌موسی صدر)

هجرت به فرانسه

به دنبال اوج‌گیری اعتراض مردمی در ایران، در ۱/۷/۱۳۵۷ خانه امام‌خمینی در نجف به محاصره نیروهای امنیتی عراق درآمد. اگرچه بازتاب گسترده این اقدام، منجر به عذرخواهی و پایان محاصره در آن روز شد، اما فشار رژیم عراق از یک سو و ایستادگی امام‌خمینی از سوی دیگر رویدادهای بعدی را رقم زد:

ادامه فشار رژیم‌های ایران و عراق

به دنبال رفع محاصره بیت امام‌خمینی از سوی رژیم عراق، امیرخسرو افشار وزیر خارجه ایران در مهر ۱۳۵۷ در نیویورک با همتای عراقی خود درباره محدودسازی امام‌خمینی مذاکره کرد. در پی این ملاقات، مقامات دولت عراق، از امام‌خمینی خواستند تا از هرگونه فعالیت سیاسی درباره ایران خودداری کند؛ ولی ایشان دخالت نکردن در مسائل سیاسی را ناسازگار با تعهد خود به اسلام و ملت خواند و بر ادامه مبارزه تاکید کرد. (ببینید: هجرت امام‌خمینی) در پی اصرار امام‌خمینی بر مواضع خود، دولت عراق با احضار سیدمحمود دعایی، (ببینید: سیدمحمود دعایی) تصمیم شورای فرماندهی حزب بعث عراق مبنی بر اخراج امام‌خمینی از عراق را به وی ابلاغ کرد و به دنبال آن ایشان تصمیم گرفت عراق را ترک کند. امام‌خمینی در این مرحله تصمیم گرفت نخست به کویت و از آنجا رهسپار سوریه شود.

سفر به سوی کویت

روز ۱۲/۷/۱۳۵۷، امام‌خمینی به همراه گروهی به قصد کویت از نجف خارج شدند تا با همکاری سیدعباس مهری، نماینده ایشان در کویت (ببینید: سیدعباس مهری) وارد آن کشور شوند. در مرز کویت ماموران کویتی مانع ورود امام‌خمینی شدند. پس از منع دولت کویت و نیز با احتمال راه‌ندادن دیگر کشورهای اسلامی، امام‌خمینی تصمیم گرفت به پاریس که نیاز به ویزا نداشت، مهاجرت کند. امام‌‌خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سفر به فرانسه را بدون برنامه قبلی و تقدیر الهی دانست که منجر به بازتاب گسترده صدای انقلاب اسلامی در سراسر دنیا شد. (ببینید: نوفل لوشاتو)

ورود به فرانسه

امام‌خمینی به هنگام عزیمت به فرانسه در فرودگاه بغداد در ۱۴/۷/۱۳۵۷ با ارسال پیامی به ملت ایران، ترک نجف اشرف را امری اضطراری شمرد و ضمن اعلام حرکت به فرانسه تاکید کرد آنچه برای ایشان مطرح است عمل به تکلیف الهی و مصالح اسلام و مسلمانان است. ایشان با همراهی سیداحمد خمینی، محمدحسین املایی، اسماعیل فردوسی‌پور (ببینید: اسماعیل فردوسی‌پور) و ابراهیم یزدی با سه مامور امنیتی عراق از بغداد به سوی فرانسه حرکت کردند و در ساعت چهارده و بیست دقیقه به وقت محلی در فرودگاه اورلی پاریس فرود آمدند. ورود امام‌خمینی بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های خارجی داشت و بخش‌های خبری رادیوهای خارجی این موضوع را پوشش دادند. استقبال گسترده مطبوعات از امام‌خمینی و کوچک‌بودن محل اقامت ایشان در پاریس، موجب پیشنهاد خانه همسر فرانسوی مهدی عسگری در دهکده نوفل لوشاتو برای اقامت ایشان شد. امام‌خمینی با بازدید از محل، در ۱۷/۷/۱۳۵۷ همان‌جا مستقر شد. (ببینید: نوفل لوشاتو) با سفر امام‌خمینی به پاریس نمایندگان دولت فرانسه در دیدار با ایشان، پیام رسمی دولت فرانسه را مبنی بر ممنوعیت هرگونه فعالیت سیاسی ابلاغ کردند؛ ولی ایشان توقف فعالیت‌های سیاسی را نپذیرفت و اعلام کرد هر کجا باشد، مواضع خود را بیان خواهد کرد. (ببینید: هجرت امام‌خمینی)

تلاش‌ها در نوفل لوشاتو

برخلاف تحلیل رژیم پهلوی، امام‌خمینی پس از ورود به فرانسه، به چهره محبوب رسانه‌های غربی تبدیل شد و ارتباط ایشان با ایران به‌مراتب گسترده‌تر از گذشته گردید. ایشان در مدت ۱۱۷ روز اقامت در فرانسه، ۶۵ سخنرانی، ۱۱۷ مصاحبه با رسانه‌ها، ۴۱ پیام، دیدار‌ و گفتگو و ۲۷ نامه به افراد حقیقی و حقوقی داشته است که تاثیر شگرفی در پیشبرد انقلاب اسلامی بر جای گذاشت. (ببینید: نوفل لوشاتو ، مصاحبه‌ها ، و دیدارها) یکی از دیدارکنندگان محمدحسنین هیکل بود که با تاثیرپذیری از این مصاحبه و تکرار آن پس از پیروزی انقلاب، کتابی درباره انقلاب ایران نوشت. (ببینید: محمدحسنین هیکل) عمده تمرکز امام‌خمینی در این مدت، مخالفت قاطع با اصل رژیم سلطنتی (ببینید: نظام سلطنتی) و شخص پهلوی (ببینید: محمدرضا پهلوی) و ترسیم ابعاد مختلف نظام جمهوری اسلامی (ببینید: جمهوری اسلامی) بود؛ افزون بر اینکه ایشان با رصد دایمی حوادث ایران تمام نقشه‌های رژیم پهلوی و حامیان او برای بقای سلطنت پهلوی را نقش بر آب می‌کرد. (ببینید: هجرت امام‌خمینی)

تشکیل شورای انقلاب

یکی از اقدامات مهم امام‌خمینی در مقطع حضور در فرانسه، تشکیل شورای انقلاب بود. گسترش راهپیمایی‌ها در سال ۱۳۵۷، حضور امام‌خمینی در خارج از کشور و لزوم هدایت و سازماندهی این جریان موجب شد امام‌خمینی پس از مشورت با مطهری، بهشتی، بازرگان و یزدی و گرفتن فهرستی از فعالان سیاسی، یک گروه پنج‌نفره از روحانیان: بهشتی، مطهری،‌ هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و باهنر را مسئول معرفی افراد مورد اعتماد برای عضویت در شورای انقلاب کند. امام‌خمینی در ۱۴/۸/۱۳۵۷ در نامه‌ای به بهشتی، ضمن گلایه از تاخیر در معرفی اعضای پیشنهادی، برای معرفی سریع افراد به بهشتی و مطهری ماموریت داد. با توجه به تاریخ این نامه و نیز نقل قول بعضی از اعضای شورا، می‌توان زمان تشکیل جلسات غیر رسمی شورا را در آبان و تشکیل رسمی شورا را در آذر ۱۳۵۷ دانست. امام‌خمینی در ۲۲/۱۰/۱۳۵۷ تشکیل شورای انقلاب اسلامی را به اطلاع مردم رساند. (ببینید: شورای انقلاب اسلامی)

شتاب‌گرفتن تحولات

با هجرت امام‌خمینی به فرانسه و گسترش تظاهرات و اعتصابات در داخل کشور، حوادث انقلاب شتاب گرفت که ازجمله می‌توان به این موارد اشاره کرد:

تشکیل دولت نظامی

کشتار تعدادی از دانش‌آموزان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در برابر دانشگاه تهران و اغتشاش‌های پس از آن که تا ۱۴ آبان ادامه یافت، زمینه ایجاد دولت نظامی را فراهم کرد. شریف‌امامی استعفا کرد و غلامرضا ازهاری برای تشکیل دولت نظامی منصوب شد. محمدرضا پهلوی در پانزدهم آبان ۱۳۵۷، در یک سخنرانی تلویزیونی، مردم را به آرامش فراخواند و دولت نظامی را موقتی دانست که برای برقراری قانون و ایجاد نظم روی کار آمده است. او اعتراف کرد که پیام انقلاب مردم را شنیده است و وعده اصلاح داد و از مراجع تقلید خواست تا مردم را آرام کنند. (ببینید: غلامرضا ازهاری) امام‌خمینی در واکنش، اقدام رژیم را در به‌کارگیری اشرار از یک‌سو و فریب تشکیل حکومت ملی از سوی دیگر، رسوایی رژیم نامید. ایشان بینش سیاسی مردم ایران را در شناخت ماهیت طرح‌های خائنانه مامورین رژیم و آمریکا ستود و بار دیگر بر هدف ملت در برکناری رژیم سلطنتی تاکید کرد. (ببینید: غلامرضا ازهاری) ازهاری تمام آزادی‌هایی را که شریف‌امامی اعلام کرده بود، لغو کرد و حکومت‌نظامی در سراسر کشور برقرار شد. وی برای برقراری آرامش در کشور، اقدام به بازداشت مسئولان گذشته از قبیل امیرعباس هویدا نخست‌وزیر پیشین، (ببینید: امیرعباس هویدا) نعمت‌الله نصیری رئیس سابق ساواک، (ببینید: نعمت‌الله نصیری) جعفرقلی صدری رئیس سابق شهربانی و دیگران کرد؛ اما امام‌خمینی بازداشت مهره‌های گذشته رژیم را برای فریب مردم و بی‌ارزش دانست. (ببینید: غلامرضا ازهاری)

تظاهرات تاسوعا و عاشورا

به‌رغم روی‌کارآمدن دولت نظامی، امام‌خمینی تغییر روش مبارزه به مسلحانه را در حد امکان در صورت اجبار مطرح می‌کرد. (ببینید: مبارزه مسلحانه) راهبرد مبارزاتی امام‌خمینی استفاده از ظرفیت توده مردم و نخبگان در قالب راهپیمایی (ببینید: تظاهرات) و اعتصابات (ببینید: اعتصاب) سراسری بود که در این میان اعتصابات کارگری به ویژه اعتصاب کارکنان صنعت نفت، (ببینید: اعتصاب کارکنان صنعت نفت) کمک شایانی به پیروزی انقلاب اسلامی کرده است. از تاثیرگذارترین تظاهرات در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، تظاهرات تاسوعا و عاشورا در نوزده و بیست آذرماه ۱۳۵۷ است که در واقع رفراندمی برای کنارگذاشتن نظام سلطنتی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام‌خمینی بود. راهپیمایی تاسوعا و عاشورای حسینی به همت گروه‌های مبارز و تمهیدات شورای انقلاب، برنامه‌ریزی شد. با هماهنگی شورای انقلاب و ارتش، این تظاهرات در آرامش و بدون دخالت نیروهای مسلح برگزار شد. در پایان راهپیمایی روز عاشورا در تهران، قطعنامه‌ای هفده‌ماده‌ای قرائت شد که با شعارهای مردم به تایید رسید. (ببینید: تاسوعا و عاشورا) در این راه‌پیمایی شعارهای چندی درباره مبارزه قاطع با رژیم و حمایت از امام‌خمینی و برپایی نظام جمهوری اسلامی، مانند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» داده ‌شد. (ببینید: شعار) پس از تظاهرات بزرگ تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، امام‌خمینی با قدردانی از عموم ملت ایران، ماهیت این تظاهرات و اهداف آن را تشریح کرد. ایشان در پاسخ به پرسش‌های خبرنگاران خارجی درباره تظاهرات مردم ایران، آن را تظاهراتی بسیار موفق دانست که با کمال نظم و آرامش در سطح بسیار وسیعی برگزار شد. به باور امام‌خمینی تظاهرات آرام این دو روز، همه‌پرسی ملت ایران علیه پهلوی بود که به همه دنیا ثابت کرد وی غیر قانونی و ساقط است و ملت ایران می‌تواند سرنوشت خود را به طور صحیح و عُقلایی و بدون خشونت تعیین کند. (ببینید: تاسوعا و عاشورا)

تشکیل دولت شاپور بختیار

تلاش ناموفق محمدرضا پهلوی برای غلبه بر بحران، تشکیل دولت ائتلاف ملی با حضور چهره‌های ملی‌گرا مانند غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی را در دستور کار او قرار داد؛ اما با عدم پذیرش آنان، سرانجام شاپور بختیار بدون توجه به توصیه اعضای جبهه ملی، نخست‌وزیری را پذیرفت و روز ۲۴ آذر ۱۳۵۷ در دیدار با پهلوی، تشکیل دولت ملی در چارچوب قانون اساسی را به شرط خروج پهلوی از کشور پذیرفت. (ببینید: شاپور بختیار) امام‌خمینی در ۷ دی ۱۳۵۷، تلاش بختیار برای تشکیل دولت را ناموفق خواند و اظهار داشت در صورت تشکیل دولت نیز او را تایید نخواهد کرد. پهلوی با پذیرش خروج از ایران در ۱۴ دی‌ ۱۳۵۷ انتصاب بختیار را به نخست‌وزیری اعلام کرد. در این روز رابرت هایزر معاون فرماندهی ناتو برای جلب حمایت ارتش از بختیار وارد ایران شد. بختیار نیز در مصاحبه‌ خود از امام‌خمینی دعوت کرد به میهن بازگردد؛ اما امام‌خمینی بازگشت خود را بی‌نیاز از دعوت دانست و به وقت مقتضی واگذاشت. به محض انتشار خبر نخست‌وزیری‌ بختیار، جبهه ملی او را اخراج کرد. مخالفت‌های چندباره امام‌خمینی با دولت بختیار و غیر قانونی خواندن آن نیز انتخاب گروهی صاحب اعتبار و مقبول برای هیئت دولت را دشوار ساخت. (ببینید: شاپور بختیار) امام‌خمینی در ۱۸ دی ۱۳۵۷، تقاضای رسمی جیمی کارتر رئیس‌جمهور امریکا از طریق نماینده رئیس‌جمهور فرانسه، مبنی بر موافقت با دولت بختیار را رد کرد؛ چنان‌که در ۲۲ دی هم هرگونه همکاری با دولت غاصب بختیار را حرام و جرم دانست‏. با این حال، مجلس شورای ملی در ۲۶ دی‌ ۱۳۵۷ به وزرای بختیار رای اعتماد داد. (ببینید: شاپور بختیار)

شورای سلطنت و فرار پهلوی

محمدرضا پهلوی پس از رای اعتماد مجلس به دولت بختیار، بی‌درنگ ایران را به مقصد مصر ترک کرد. وی سه روز قبل از ترک تهران با موافقت امریکا شورای سلطنت مرکب از سیدجلال‌الدین تهرانی، سناتور اسبق مجلس سنا، (ببینید: شورای سلطنت) بختیار نخست‌وزیر، سیدمحمد سجادی رئیس مجلس سنا، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، علیقلی اردلان وزیر دربار، عبدالحسین علی‌آبادی دادستان اسبق، محمدعلی وارسته وزیر دارایی اسبق، عبدالله انتظام رئیس هیئت‌مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت و عباس قره‌باغی رئیس ستاد مشترک ارتش را تشکیل داده بود اما تا زمان خروج از کشور آن را اعلام نکرد. (ببینید: شورای سلطنت) امام‌خمینی رفتن پهلوی را به ملت ایران تبریک گفت؛ اما آن را ناکافی ‌دانست و اعلام کرد به‌زودی دولت موقت تشکیل خواهد داد. (ببینید: فرار شاه) ایشان همچنین شورای سلطنت را غیر قانونی خواند و به اعضای شورا اخطار کرد دخالت آنان در مقدرات کشور جرم است و لازم است بی‌درنگ کناره‌گیری کنند. (ببینید: شورای سلطنت) موضع‌گیری شدید امام‌خمینی در برابر شورای سلطنت و بختیار و امریکایی‌خواندن او، همچنین تظاهرات گسترده مردم در سراسر کشور که بختیار را نوکر بی‌اختیار شاه و امریکا خواندند، مشروعیت و اقتدار بختیار و شورای سلطنت را از میان برد و توفیقی در اجرای برنامه‌های‌ وعده‌داده‌شده نیافتند. (ببینید: شاپور بختیار)

بازگشت به ایران و بستن فرودگاه

در آبان ۱۳۵۷ زمانی که پهلوی هنوز در ایران بود، سران چهار کشور غربی فرانسه، امریکا، انگلیس و آلمان در جزیره گوادلوپ فرانسه، در یک گردهمایی غیر رسمی درباره انقلاب ایران به مذاکره پرداختند. جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت امریکا، در این کنفرانس توانست سه کشور غربی را به ایجاد مشروطه سلطنتی در ایران و حمایت از دولت ائتلافی متقاعد سازد. او به واسطه نمایندگان والری ژیسکاردستن، رئیس‌جمهور فرانسه، پیامی برای امام‌خمینی فرستاد و تهدید کرد در صورت مخالفت ایشان با بختیار، وقوع یک کودتای نظامی حتمی است و بهتر است ایشان در بازگشت به ایران شتاب نکند؛ اما امام‌خمینی پس از خروج محمدرضا پهلوی از کشور در پیامی اعلام کرد به‌زودی به ایران بازخواهد گشت. اعلام این تصمیم واکنش‌هایی درپی داشت:

تلاش برای تعویق بازگشت

با اعلام تصمیم امام‌خمینی برای بازگشت به ایران، تلاش بختیار برای تعویق سفر بازگشت آغاز شد. برخی مبارزان داخل ایران نیز به دلیل نامعلوم‌ بودن واکنش رژیم، با تصمیم بازگشت مخالفت کردند. افزایش تهدیدها امام‌خمینی را متقاعد ساخت که رژیم پهلوی با همکاری امریکا در صدد ایجاد توطئه‌ای است و این تهدیدها صرفاً برای به‌دست‌آوردن زمان است؛ از این‌رو تصمیم قطعی برای بازگشت در ششم بهمن گرفت. با انتشار خبر بازگشت امام‌خمینی، مردم در نقاط مختلف کشور با تشکیل کمیته‌های استقبال و آذین‌بندی شهرها، خود را برای استقبال از ایشان آماده کردند و بسیاری از آنان راهی تهران شدند (ببینید: کمیته استقبال)؛ اما بختیار با تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت ملی، دستور بستن فرودگاه را صادر کرد. (ببینید: بازگشت امام‌خمینی)

واکنش مردم و ایستادگی امام‌خمینی

از چهارم بهمن ده‌ها هزار نفر از مردم تهران و بسیاری از مردم شهرستان‌ها که برای استقبال از امام‌خمینی به تهران سفر کرده بودند، در خیابان آزادی به سوی فرودگاه مهرآباد و نیز دانشگاه تهران راهپیمایی کردند و خواستار بازگشت امام‌خمینی شدند. امام‌خمینی ضمن تشکر از مردم، اعلام کرد روز هشتم بهمن به میهن بازخواهد گشت. گسترش اعتراضات به ممانعت از ورود امام‌خمینی، بختیار را مصمم ساخت تا شخصاً به پاریس برود و با امام‌خمینی مذاکره کند. هم‌زمان با اعلام سفر بختیار به پاریس در ۷/۱۱/۱۳۵۷، پیام امام‌خمینی مبنی بر رد پذیرش بختیار پیش از استعفا منتشر شد. (ببینید: شاپور بختیار)

تحصن روحانیان

به دنبال بسته‌شدن فرودگاه، بامداد هشتم بهمن، تعدادی از روحانیان سرشناس در اعتراض به ممانعت دولت از بازگشت امام‌خمینی، اقدام به تحصن در دانشگاه تهران کردند و این امر با استقبال عمومی روبه‌رو شد. (ببینید: بازگشت امام‌خمینی) انتشار خبر تحصن روحانیان که در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد، به نوعی وحدت عملی میان حوزه و دانشگاه را نشان داد و موجب حمایت گسترده مردم و دانشگاهیان شد. (ببینید: وحدت حوزه و دانشگاه) بختیار نیز در نهم بهمن بدون مشورت با شورای سلطنت، ارتش و شورای امنیت ملی، در مصاحبه‌ای مطبوعاتی از بازگشایی فرودگاه خبر داد. (ببینید: بازگشت امام‌خمینی)

ورود امام‌خمینی به ایران

سرانجام امام‌خمینی در صبح دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، با استقبال ملیون‌ها نفر از مردم که در مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا مستقر شده بودند، به میهن بازگشت. (ببینید: بازگشت امام‌خمینی) ایشان در سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا، با سپاس‌گزاری از فداکاری ملت، اساس رژیم سلطنتی تحمیلی را برخلاف عقل و قانون دانست و بر همین اساس دولت‌ها و مجلس‌های دست‌نشانده و فرمایشی این رژیم را غیر قانونی خواند (ببینید: مجلس شورای ملی  و مجلس سنا) و وعده داد به زودی دولت انقلابی را تشکیل خواهد داد. (ببینید: بازگشت امام‌خمینی) ایشان نخست در مدرسه رفاه و سپس در مدرسه علوی ـ مستقر شد. (ببینید: مدرسه رفاه و مدرسه علوی)

پیروزی انقلاب اسلامی

امام‌خمینی در مصاحبه مطبوعاتی ۱۴ بهمن، بر معرفی دولت و مشخص‌بودن اعضای شورای انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی تاکید کرد. ایشان همچنین بار دیگر با غیر قانونی خواندن دولت بختیار، از ارتش خواست به ملت بپیوندند و با بی‌اعتنایی به تهدیدها درباره اجرای کودتا، تاکید کرد اگر دولتِ غیر قانونی از راه مسالمت‌آمیز کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد:

نخست‌وزیری بازرگان

امام‌خمینی در ۱۴ بهمن با پیشنهاد شورای انقلاب، مبنی بر نخست‌وزیری مهدی بازرگان موافقت کرد و فردای آن روز حکم نخست‌وزیری را صادر کرد. ایشان در این حکم تاکید کرد که با تکیه بر حق شرعی و قانونی، مهدی بازرگان را به سبب اعتقادی که به ایمان راسخ وی به اسلام دارد و سوابق مبارزاتی اسلامی و ملی وی، بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت می‌کند. (ببینید: مهدی بازرگان  و دولت موقت)

حمایت از بازرگان و دولت موقت

پس از معرفی بازرگان به نخست‌وزیری، موج اعتراض به دولت بختیار و حمایت از بازرگان و دولت موقت، سراسر کشور را فرا گرفت و حتی بخشی از نظامیان با راهپیمایی در شهرهای اصفهان، تهران، درود، قصرشیرین و قم، وفاداری و حمایت خویش از دولت انقلاب را ابراز کردند. گروهی از نمایندگان مستعفی مجلس شورای ملی نیز در ۱۶ بهمن با امام‌خمینی دیدار کردند.

رژه همافران و حمایت نیروی هوایی

دیدار و رژه همافران در برابر امام‌خمینی در ۱۹ بهمن از مهم‌ترین رویدادهایی بود که رخنه عمیق میان صفوف نظامیان و تردید در سران ارتش پدید آورد. (ببینید: بیعت همافران) همچنین در تهران درگیری پرسنل نیروی هوایی با افراد گارد شاهنشاهی در بامداد ۲۱ بهمن، به ورود مبارزان مسلح به داخل پادگانِ دوشان‌تپه و پس از آن حمله به کلانتری‌ها و اسلحه‌خانه‌ها منجر شد. (ببینید: بیست و دو بهمن)

حکومت‌نظامی و اعلان بی‌طرفی ارتش

فرمانداری نظامی تهران در اعلامیه روز ۲۱ بهمن، ساعت‌های حکومت‌نظامی را افزایش داد. با قوت‌گرفتن شایعه امکان کودتا، امام‌خمینی در پیامی حکومت‌نظامی را نیرنگ و خلاف شرع دانست و از مردم خواست در خیابان‌ها بمانند. (ببینید: حکومت‌نظامی) تصرف پادگان‌ها به دست مردم و قدرت‌نداشتن ارتش در کنترل اوضاع، سرانجام موجب تشکیل جلسه ستاد ارتش و صدور اعلامیه بی‌طرفی ارتش بود که در بخش خبری رادیو، ساعت ۱۴ روز ۲۲ بهمن به صورت رسمی اعلام شد و این در واقع به معنای سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی بود. (ببینید: بیست و دو بهمن) در سال‌های بعد ده روز فاصله ورود امام‌خمینی به ایران تا سقوط رژیم پهلوی، با بهره‌گرفتن از آیه وَالْفَجْرِ وَ لَیالٍ عَشْرٍ «دهه فجر انقلاب اسلامی ایران» نامیده شد. (ببینید: دهه فجر انقلاب اسلامی)

همراهان انقلاب اسلامی

امام‌خمینی در طول نهضت اسلامی، با دو جبهه اکثریت حامی و اقلیت مخالف روبه‌رو بود. همراهان امام‌خمینی و نهضت اسلامی عبارت‌اند از:

  • عموم مردم مسلمان: باور امام‌خمینی به نقش و جایگاه سرنوشت‌ساز مردم سبب شد همواره بر آگاهی و حضور مردم در صحنه به عنوان مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده در پیروزی و بقای نهضت تاکید کند و در تمام بحران‌های اجتماعی و سیاسی، مردم را مخاطب اصلی خویش قرار دهد. (ببینید: مردم)
  • حمایت ویژه قشرهای محروم: در میان اقشار مردم، نقش طبقه محروم و متوسط جامعه نظیر کارگران، (ببینید: کار و کارگر) کشاورزان و روستاییان (ببینید: روستاییان) بسیار برجسته است. در نگاه امام‌خمینی حامیان واقعی نهضت اسلامی ایران، همان زاغه‌نشینان، محرومان و حاشیه‌نشینانی بودند که با همت خود، اسلام را در کشور حاکم کردند و اگر قدرت معنوی این طبقه نبود، این پیروزی حاصل نمی‌شد. (ببینید: مستضعفان)
  • روحانیان مبارز و نیروهای مذهبی: ماهیت دینی نهضت و رهبری آن از سوی یک مرجع دینی، بخش بزرگی از روحانیت شیعه را با امام‌خمینی و انقلاب همراه کرد. (ببینید: انقلاب اسلامی ایران  و روحانیت) افزون بر روحانیت، روشنفکران مذهبی و دانشجویان نیز در مبارزه با این رژیم نقش فعالی بر عهده داشتند. (ببینید: انقلاب اسلامی ایران  و دانشجویان) بخشی از فعالان سیاسی مذهبی در بازار و مانند آن، (ببینید: بازار) ازجمله هیئت‌های مؤتلفه و برخی گروه‌های سیاسی مبارز که گاه وارد برخی فعالیت‌های مسلحانه نیز شدند (ببینید: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) در همین بخش قرار دارند.
  • جریان‌های سیاسی و ملی: برخی گروه‌های ملی یا ملی مذهبی و نیز برخی گروه‌های سیاسی غیر مذهبی که سابقه مبارزه سیاسی و گاه نظامی با رژیم پهلوی داشتند، با اوج‌گیری نهضت امام‌خمینی در سا‌ل‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ به‌رغم تفاوت‌های موجود، با انقلاب همراه شدند. ازجمله می‌توان به نهضت آزادی ایران، (ببینید: نهضت آزادی ایران) جبهه ملی ایران، (ببینید: جبهه ملی ایران) سازمان مجاهدین خلق ایران، (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران) سازمان چریک‌های فدایی خلق و حزب توده ایران (ببینید: حزب توده ایران) اشاره کرد.

مخالفان انقلاب اسلامی

در برابر حمایت قشرهای مختلف از نهضت اسلامی، برخی افراد و گروه‌ها نیز با نهضت، سر ناسازگاری داشتند و گاه در همراهی با رژیم پهلوی در کار مبارزه کارشکنی می‌کردند که از آن میان، می‌توان به دو جریان خاص اشاره کرد:

  • روحانیان متحجر: در میان مخالفان نهضت، سهم برخی روحانیان متحجر برجسته است. از نظر امام‌خمینی جماعت متحجران که ایشان با عنوان «مقدس‌نمایان» از آنان نام می‌برد، مانع شناختِ مردم از اسلام واقعی بوده‌اند و مردم را از هر گونه اصلاح اجتماعی باز می‌داشته‌اند. این گروه که ریشه در حوزه‌های علمیه دارند، درکی از مصالح و مفاسد جامعه ندارند و با انواع بهانه‌ها مانند اینکه «شاه شیعه است»، «دین از سیاست جداست» و «تشکیل حکومت پیش از ظهور امام‌ زمان(ع) حرام است» به کارشکنی در نهضت می‌پرداختند. (ببینید: انجمن حجتیه  و تحجر)
  • روشنفکران وابسته: امام‌خمینی با تقسیم روشنفکران به دو طیف «غیر متعهد و وابسته به غرب یا شرق» و «متعهد و مذهبی»، از طیف غیر متعهد با عنوان «روشنفکرنما» یاد کرده و معتقد است در دوره پهلوی، از این گروه برای تضعیف اسلام و سرکوب روحانیت استفاده شد؛ برخی از آنان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در صدد بازگرداندن رژیم پهلوی یا مشابه آن بودند. (ببینید: روشنفکری)