اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا: تفاوت میان نسخهها
جز (انتقال از رده:مقالههای جلد اول دانشنامه به رده:مقالههای جلد اول دانشنامه امامخمینی ردهانبوه) |
|||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
فاطمه امانی توانی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/434/ اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا]»، [[دانشنامه امامخمینی | |||
* فاطمه امانی توانی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/434/ اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۴۳۴_ ۴۴۲. | |||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] |
نسخهٔ ۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۰۵
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا، تشکّلی سیاسی همسو با مبارزات مردم ایران در نهضت اسلامی.
معرفی اجمالی
نخستین اقدام اساسی برای اعزام محصل به اروپا را عباسمیرزا (ولیعهد فتحعلیشاه قاجار) انجام داد. وی در سال ۱۱۹۰ دو تن و در سال ۱۱۹۴ پنج تن دیگر را برای تحصیل به انگلستان فرستاد.[۱] پس از ایجاد مدرسه دارالفنون، روند اعزام به اروپا رشد یافت و دولت در سال ۱۲۳۷، ۴۲ تن از فارغالتحصیلان این مدرسه را برای تحصیلات عالی به فرانسه فرستاد.[۲] پس از اعزام این گروه، روند اعزام دانشجو و محصل حدود پنجاه سال متوقف شد و تنها افرادی با امکانات مالی شخصی، برای تحصیل به خارج میرفتند.[۳] پس از نهضت مشروطه، برای نخستین بار قانونی برای اعزام محصل به خارج در سال ۱۲۹۰ به تصویب مجلس شورای ملی رسید و در همین سال سی نفر به اروپا اعزام شدند. اجرای این قانون در سالهای بعد به دلایل مختلف ازجمله دخالت دولتهای غربی و جنگ جهانی اول متوقف شد.[۴]
اعزام دانشجو در دوران پهلوی گسترش یافت. از سال ۱۳۰۷–۱۳۱۲ سالانه حدود صد تن با هزینه دولت[۵] و از سال ۱۳۱۳ با وجود تأسیس دانشگاه تهران، بیشتر خانوادههایی که توانایی مالی داشتند، فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به اروپا میفرستادند.[۶] در سال ۱۳۳۹ مجموع دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در اروپا نه هزار تن بودند.[۷] یکی از دلایل افزایش دانشجویان در خارج از کشور را میتوان، فضای سیاسی بسته کشور دانست. تشکیل گروههای دانشجویی مخالف دولت مثل انجمنهای اسلامی را نیز میتوان در همین جهت ارزیابی کرد.[۸] دانشجویان ایرانیِ کشورهای مختلف اروپا ازجمله دانشجویان و گروههای اسلامی کشورهای مسلمان بودند که نخست در سازمانی بینالمللی به نام «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا» (UMSO) فعالیت میکردند.[۹] وابستگیهای این سازمان به کشورهای عربی و پشت پازدن به ساختار انتخابات و اداره اتحادیه به شیوه خلیفهگری، باعث خروج دانشجویان ایرانی از آن شد.[۱۰] با گسترش جریانهای مذهبی در ایران، دانشجویان ایرانی که فعالیتهای اسلامی داشتند، در سال ۱۳۴۴، با جدایی از «UMSO» در قالب سازمانی مستقل آغاز به فعالیت کردند. دانشجویان طی نشستی در بهمن ۱۳۴۴ با همکاری سیدمحمد حسینی بهشتی، رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسیزبان)» را تشکیل دادند.[۱۱] نخستین نشست رسمی اتحادیه نیز در شهر گیسن آلمان در سال ۱۳۴۵[۱۲] با کمک و راهنمایی بهشتی و تلاش گروهی ازجمله مصطفی حقیقی، عبدالله توسلی، اسدالله خالقی، کریم خداپناهی، ایوب شهین، علی ابریشمی و حسین دربندی تشکیل شد.[۱۳] در نشست نخست، اساسنامه اتحادیه در ۱۶ ماده تصویب شد که شامل اهداف، تشکیلات، چگونگی عضوگیری، رایدادن و مسائل دیگری بود.[۱۴]
انتشار نشریه اسلام مکتب مبارز
اتحادیه به منظور نشر عقاید سیاسی خود نشریه «اسلام مکتب مبارز» را منتشر کرد.[۱۵] در این نشریه مهمترین هدف اتحادیه، شناساندن چهره واقعی اسلام، ایجاد خودآگاهی و خودباوری میان دانشجویان فارسیزبان، ارتباط مستمر با روحانیان بهویژه امامخمینی اعلام شد.[۱۶] خط مشی اتحادیه، بر مبنای چهار اصل آگاهی، استقلال، وحدت نظری و عملی و همکاری با مردم تعریف شد.[۱۷] چگونگی عضوگیری در اتحادیه به گونهای بود که هر کسی امکان حضور در آن را نداشت، بلکه تنها افرادی که از نظر دینی و عمل به مبانی اسلام قوی بودند و دارای گرایشهای سرمایهداری و مارکسیستی نبودند، میتوانستند عضو اتحادیه شوند و همین شیوه جذب باعث شد تا عناصر اطلاعاتی و جاسوسی مثل سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی (ساواک) نتوانند در اتحادیه نفوذ کنند و تا پیروزی انقلاب اسلامی اتحادیه انسجام خود را حفظ کرد.[۱۸] در نشست نخست همچنین در خصوص برنامه مالی اتحادیه، مقرر شد منابع مالی جهت فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی، از طریق کمک اعضا و حق عضویت تأمین شود.[۱۹] در نشست چهارم اتحادیه نیز یک روز به نام «روز اتحادیه» اعلام و از اعضای اتحادیه خواسته شد که در آن روز به نفع اتحادیه کار کنند و مبلغ دریافتی را در اختیار صندوق اتحادیه قرار دهند.[۲۰]
فعالیت سیاسی اتحادیه، با صدور اطلاعیههای متعدد به منظور آشکارشدن حقایق و آگاهیدادن به مردم و دعوت به مبارزه و با برگزاری تظاهرات و اعتصاب غذا گسترش یافت[۲۱]؛ ازجمله پس از تبعید امامخمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ مصطفی حقیقی به همراه چند تن از دانشجویان مسلمان ایرانیِ عضو اتحادیه در اعتراض به این امر اعتصاب غذای ششروزه برگزار کردند که نخستین حرکت سیاسی دانشجویان مسلمان ایرانی عضو اتحادیه بود و باعث ادامه فعالیتهای اسلامی دانشجویان شد.[۲۲] حقیقی پس از این اعتصاب به نمایندگی از طرف انجمن، برای دیدار امامخمینی به ترکیه رفت که با جلوگیری نیروهای امنیتی روبهرو گردید.[۲۳] پس از انتقال و تبعید امامخمینی به عراق، اتحادیه دارای یک شخصیت حقوقی و شکلی سازمانیافته بود. مهمترین فعالیتهای اتحادیه در این دوران، برگزاری کنگرههای اتحادیه و جذب دانشجویان مسلمان و ارتباط با شخصیتهای تأثیرگذاری چون بهشتی، علی شریعتی، مرتضی مطهری، مصطفی چمران و مهدی بازرگان بود.[۲۴] با توجه به اینکه اساس شکلگیری اتحادیه بر مبنای اسلام بود، رابطه با روحانیت نیز در برنامههای اتحادیه قرار داشت و بر اساس ماده ۳ اساسنامه یکی از وظایف اتحادیه، تماس با شخصیتها و مراکز مذهبی بود. اعضای اتحادیه علاوه بر برقراری ارتباط با بهشتی توانستند ارتباط خوبی با علمای نجف و قم برقرار کنند. پس از شهادت سیدمحمدرضا سعیدی، نمایندگانی از طرف روحانیت مبارز در کنگرههای اتحادیه حضور پیدا میکردند که میتوان به افرادی چون سیدمحمود طالقانی، سیدمحمود دعایی، رمضانعلی املایی و محمد منتظری اشاره کرد.[۲۵] با هجرت امامخمینی به پاریس، اتحادیه برنامههای عادی خود را موقتاً تعطیل و کنگره فوقالعاده تشکیل داد تا به مسائل تشکیلاتی سازمان و بحث حکومت اسلامی رسیدگی کند؛ حکومتی که امامخمینی در حوزه علمیه نجف مطرح کرده بود.[۲۶]
در کنار اتحادیه دانشجویان در اروپا، روند تشکیل اتحادیه در دیگر قارهها نیز دنبال شد و در سال ۱۳۴۶، در آمریکا و کانادا هم اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان شکل گرفت. (ببینید: انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا) از نشست ششم اتحادیه دانشجویان در اروپا (۱۳۴۹)، دو اتحادیه دانشجویی اروپا و آمریکا در هم ادغام شدند؛ به گونهای که در نشستهای همدیگر شرکت میکردند و فصلنامه مکتب مبارز به صورت نشریه ارگان هر دو سازمان منتشر میشد.[۲۷] انجمنهای اسلامی دانشجویی به غیر از این دو قاره، در کشورهای دیگر مثل ترکیه، عراق، پاکستان و هندوستان نیز فعالیت میکردند که از این میان تنها دانشجویان ایرانی مقیم هند توانستند در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در هند را تشکیل دهند.[۲۸]
روابط امامخمینی با اتحادیه
پس از تبعید امامخمینی به عراق، اتحادیه انجمن اسلامی اروپا ایشان را مرجع و رهبرِ فعالیتهای سیاسی و فکری خود در نظر گرفت.[۲۹] هرچند دربارهٔ چگونگی و زمان ایجاد ارتباط دانشجویان ایران در اروپا با امامخمینی، اطلاع دقیقی وجود ندارد، اما پاسخ ایشان در اواخر ۱۳۴۴ به نامه یکی از دانشجویان ایرانی مقیم اروپا را میتوان سرآغاز ارتباط دانشجویان مقیم اروپا با ایشان دانست. در آن نامه، امامخمینی انتقاد این دانشجو را که گفته بود ایشان اجازه دیدار به گروهی از دانشجویان خارج از کشور را ندادهاست، خلاف واقع شمرد و خاطرنشان کرد ممکن است این شایعات را رژیم پهلوی برای ایجاد شکاف میان دانشجویان و ایشان پخش کرده باشد و بهتر است دانشجویان مقیم اروپا برای پیوستگی روابط، سوء تفاهمها را رفع کنند.[۳۰]
امامخمینی در سال ۱۳۴۶ پس از آنکه گزارش دهمین نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا به دستش رسید، پیامی برای دانشجویان مسلمان مقیم اروپا فرستاد. ایشان در این پیام ضمن پرداختن به جنایتهای رژیم پهلوی، از آگاهی دانشجویان خارج از کشور از این جنایات و چارهجویی آنان برای این امر و همبستگیشان با اقشار دیگر ملت بهویژه طلاب و روحانیون را مایه خوشحالی و احساس سربلندی خود دانست و تأکید کرد این کار نخستین گام برای آزادی ملتهای زیردست بهشمار میرود و این وحدت، آینده درخشانی را برای ملتهای مظلوم نوید میدهد.[۳۱] گزارشهای ساواک در سال ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸، نشاندهنده روابط دانشجویان کشورهایی مانند آلمان با امامخمینی و تشکیل جلساتی میان آنان، همچنین ارسال روزنامه ایران آزاد از آلمان برای ایشان است.[۳۲]
سیدصادق طباطبایی در نخستین دیدار خود با امامخمینی در سال ۱۳۴۸ به نمایندگی از انجمن اسلامی دانشجویان فارسیزبان اروپا، گزارش مفصلی از اهداف اتحادیه ارایه کرد.[۳۳] وی در این گزارش هدف از تشکیل انجمن اسلامی را اسلامیکردن فعالیتهای سیاسی دانشجویان در راستای تشکیل حکومت اسلامی، همزمان با طرح مباحث ولایت فقیه در سخنان امامخمینی بیان کرد.[۳۴] در پی این گزارش، امامخمینی نخستین پیام خود به انجمنهای اسلامی دانشجویان فارسیزبان در اروپا را در ۱۱ دی ۱۳۴۸ فرستاد. ایشان در این پیام با تبیین نقش استعمار در ایجاد فاصله میان طبقه تحصیلکرده و اسلام، عمل به قوانین الهی و اسلامی را به دانشجویان توصیه کرد.[۳۵] ایشان همچنین در ۲۷ تیر ۱۳۴۹، به مناسبت برگزاری ششمین کنگره سالانه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا، در نامهای خطاب به این دانشجویان، توجه نسل جوان به شناسایی و شناساندن چهره واقعی اسلام که در پیام کنگره آمده بود را موجب تقدیر دانست و وظیفه همگان را در شرایط روز، خنثیکردن تبلیغات چندصدساله عوامل استعمار در پوشاندن چهره واقعی اسلام و حکومت اسلامی و شناخت طرز درست حکومت در اسلام دانست.[۳۶] این نامه در شماره یازده نشریه اسلام مکتب مبارز (پاییز ۱۳۴۹)، منتشر شدهاست.[۳۷]
از سوی دیگر، امامخمینی در درس ولایت فقیه خود نیز میگفت اگر حکومت اسلامی همانطور که هست به دانشجویان معرفی شود، همه آنان استقبال خواهند کرد؛ زیرا آنان با استبداد و استعمار مخالفاند و هیچ دانشجویی با اسلام که آموزههایی برای حکومت اجتماعی دارد مخالف نیست.[۳۸] ایشان برای تحقق حکومت اسلامی، طی بیانیهها و پاسخ به نامههای دانشجویان خارج از کشور و دیدار با چهرههای مختلف انجمنهای اسلامی تلاش کرد با معرفی الگوی اسلامی حکومت، از توجه دانشجویان به مکتبهای شرق و غرب جلوگیری کند.[۳۹] در سال ۱۳۵۰، ارتباط میان امامخمینی و دانشجویان مقیم اروپا، بیشتر شد و برخی از اعلامیههای ایشان در میان دانشجویان اروپا پخش میشد یا از آن طریق به ایران ارسال میشد.[۴۰] پس از زلزله سال ۱۳۵۱ [قیروکارزین در جنوب ایران]، دانشجویان در جلسه اتحادیه تصمیم گرفتند برای کمک به زلزلهزدگان اقدام کنند و کمکهای جمعآوریشده را برای امامخمینی یا سیدمحمدهادی میلانی بفرستند.[۴۱] گزارشهای ساواک در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲، از ادامه ارتباط دانشجویان اروپا با امامخمینی و نامهها و اعلامیههای ایشان، حکایت میکند[۴۲]؛ ازجمله این اعلامیهها، رنجنامههایی بود که دانشجویان خارج کشور (اروپا و آمریکا) در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲، خطاب به مراجع تقلید و علما منتشر کردند و در گزارشهای ساواک منعکس شدهاست.[۴۳]
رژیم پهلوی با آگاهی از ایجاد ارتباط نزدیک میان دانشجویان اتحادیه و امامخمینی تلاش کرد تا محدودیتهای زیادی را در این زمینه به وجود آورد. پس از پیام امامخمینی به دوازدهمین نشست سالانه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا در پاییز ۱۳۵۵، که امامخمینی بدون نامبردن مستقیم از اتحادیه، عموم مسلمانان و دانشجویان داخل و خارج کشور را خطاب قرار داده بود،[۴۴] شایعاتی مبنی بر اینکه ایشان به اتحادیه نظر منفی پیدا کردهاست، مطرح شد. امامخمینی در پاسخ به نامه دانشجویان اتحادیه، دلیل خطاب عمومی در پیام خود را علاقه به وحدت و همبستگی عموم مسلمین بهویژه نسل جوان دانست و از وفاداری انجمنهای اسلامی در خارج از کشور سپاسگزاری کرد. ایشان در این نامه تأکید کرد نفاق مشتی اوباش و عامل بیگانه نباید آنان را در رسیدن به مقصد عالی خود سست کند و مسلماً نخواهد کرد.[۴۵] تا پیش از حضور امامخمینی در فرانسه، برخی از اعضای اتحادیه مانند سیدصادق طباطبایی با امامخمینی در ارتباط بودند که پس از حضور ایشان در پاریس این ارتباطها بیشتر شد و از این زمان به بعد خود دانشجویان بهطور مستقیم با ایشان در ارتباط بودند و بیشتر اقدامهای اتحادیه در راستای فعالیتهای ایشان صورت میگرفت.[۴۶] ارائه گزارش، صدور اطلاعیه و پیام، چاپ و پخش اعلامیه و کتابها و جزوهها و ضبط و تکثیر سخنرانیها ازجمله فعالیتهای اتحادیه در ارتباط با امامخمینی بود.[۴۷] یکی از این اعلامیهها، اعلامیهای با عنوان «دیکتاتور خون میریزد» بود که در دیماه ۱۳۵۶ و از سوی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا، در اروپا، نجف و ایران توزیع شد.[۴۸]
امامخمینی در بهمن ۱۳۵۶، در نامه مفصلی خطاب به اتحادیه دانشجویان اروپا، در دوازده بند، وظایف روشنفکران مسلمان را تشریح کرد و در پایان تأکید کرد با کمال تواضع، دست خود را به سوی همه جناحها که در خدمت اسلام هستند دراز میکند و از همه میخواهد با حفظ وحدت و همبستگی، در گسترش عدالت اسلامی کوشا باشند.[۴۹] طبق گزارشهای ساواک، در مرداد ۱۳۵۷، اعلامیهای با امضای «انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور»، در مخالفت با امضای موافقتنامه ایران و اتریش دربارهٔ دفن زبالههای راکتورهای اتمی اتریش، در کویر ایران منتشر شد. این اعلامیه با اشاره به خطرات این معاهده و ارتباط آن با رژیم، از جامعه روحانیت برای فسخ این قرارداد استمداد کرد.[۵۰]
با حضور امامخمینی در فرانسه، دانشجویان اتحادیه در نوفل لوشاتو به دیدار ایشان میرفتند. ایشان طی دو سخنرانی در روزهای ۱۹ و ۲۱ مهر ۱۳۵۷ در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم پاریس برخی از رفتارهای مقامهای امنیتی عراق و گفتگوهای خود با مقامهای عراقی را در خروج از عراق شرح داد.[۵۱] اتحادیه به مناسبت حضور امامخمینی در پاریس جلسهای تشکیل داد و از ایشان تقاضا کرد در آن جلسه حضور یابد و پس از سخنرانی ایشان، کنفرانس مطبوعاتی نیز برگزار شود؛ اما دولت فرانسه با اطلاع از این اقدام دانشجویان رسماً به امامخمینی اطلاع داد نمیتواند در این برنامه شرکت کند. ایشان نیز در پاسخ گفت این محدودیتها نمیتواند شامل صدور بیانیه و پیام باشد.[۵۲] (ببینید: هجرت امامخمینی و نوفل لوشاتو)
پانزدهم اسفند ۱۳۵۶، اعضای انجمن اسلامی دانشجویان اروپا در شهرهای پاریس و لندن، دست به اعتصاب غذا زدند و دانشجویان ایرانی شهر رم نیز از هفدهم اسفند به این اعتصاب پیوستند. خواستهای دانشجویان در این اعتصاب، عبارت بود از: پایانبخشیدن به تبعید امامخمینی و بازگشت ایشان به ایران، آزادی مجاهدان زندانی ازجمله سیدمحمود طالقانی و حسینعلی منتظری، آزادی تمام زندانیان سیاسی، تحویل اجساد شهدای قم و تبریز به خانوادههای آنان و اعزام گروههای سیاسی و حقوقی برای رسیدگی به کشتار دستهجمعی قم و تبریز. این اعتصاب با حضور بیش از ششصد نفر، چند روز ادامه یافت.[۵۳] همچنین انجمن اسلامی دانشجویان پاریس، در آبان ۱۳۵۷ و با حضور بیش از ۱۵۰۰ نفر، نشستی با عنوان «همبستگی با خلق مسلمان ایران» برگزار کرد.[۵۴] به گزارش ساواک، دانشجویان اروپا که در آذر ۱۳۵۷ نیز یک هفته اعتصاب غذا داشتند، آخرین روز اعتصاب را در خانه امامخمینی (در نوفل لو شاتو) افطار کردند و ایشان برای دانشجویان سخنرانی کرد.[۵۵]
وظایف اتحادیه از نگاه امامخمینی
امامخمینی که در پاسخ به ششمین کنگره اتحادیه در ۲۷ تیر ۱۳۴۹ وظیفه همه ازجمله دانشجویان اتحادیه را حفظ وحدت و بیداری اسلامی، بیان جنایتهای استعمارگران و از میانبردن تبلیغات دشمنان به اسم اسلامدوستی برمیشمرد،[۵۶] در عین حال مهمترین وظیفه دانشجویان اتحادیه را برای مبارزه با بیگانگان، تحصیل علم میدانست[۵۷]؛ زیرا به باور ایشان بیگانگان میخواهند با انصراف طلاب و دانشجویان از ادامه تحصیل آنان را متکی به خود پرورش دهند تا نیاز به استعمارگران و بیگانگان در تمامی رشتهها وجود داشته باشد.[۵۸] ایشان از جوانان روحانی و دانشجو خواست بخشی از وقت خود را به مطالعه اصول اساسی اسلام و روش پیامبران(ع) در تشکیل جامعه و حکومت اختصاص دهند؛ زیرا روش و طرز تفکر انبیا (ع) در شناخت اینکه اسلام چه کسانی را برای حکومت به رسمیت میشناسد، برای تشکیل حکومت اسلامی دارای اهمیت است.[۵۹] ایشان معتقد بود اتحادیه باید اسلام و برنامه عدالتپرور آن را در راس همه برنامههای خود قرار دهد و این مهم جز در پرتو حکومت عدالتخواه اسلامی محقق نخواهد شد و برای تحقق آن و دیدن روی آزادی و استقلال باید برای سرنگونی رژیم غیر اسلامی پهلوی مبارزه کنند.[۶۰] با توجه به اینکه در اساسنامه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا بر تقویت و توسعه انجمنهای اسلامی دانشجویان در سراسر جهان تأکید شده بود،[۶۱] امامخمینی از بههمپیوستگی اتحادیهها قدردانی کرد و از آنان خواست با هماهنگی به فعالیت خود ادامه دهند. راهکار عملی ایشان برای تنظیم فعالیتهای اتحادیه این بود که پایگاهی اسلامی با یک سازمان برای معرفی و نشر حقایق اسلام، در نقطهای از جهان تشکیل شود تا با آشکارکردن مکتبهای منحرف، جوانان دانشگاهی را با مکتب اسلام آشنا سازد.[۶۲] ایشان همچنین اعضای اتحادیه را ملزم کرد فعالیتهای سیاسی خود را در داخل ایران نیز نشر و بازتاب دهند تا انجمنهای اسلامی داخل و خارج کشور با هماهنگی هم به مبارزه با رژیم پهلوی بپردازند.[۶۳]
امامخمینی یکی دیگر از وظایف اتحادیه را این میدانست که در هر فرصتی، ازجمله در نشریههای خود، رفتارهای ضد اسلامی و ضد انسانی محمدرضا پهلوی را بیان کنند و قیام ۱۵ خرداد را زنده نگه دارند تا نسلهای آینده، جنایتهای پهلوی را درک کنند.[۶۴] از سوی دیگر، ایشان در توصیهای دیگر به دانشجویان اتحادیه از آنان خواست از اشخاصی که به دنبال تفرقهاند دوری کنند و از اختلاف میان خود بپرهیزند[۶۵]؛ همچنین ایشان ضمن توصیه روحانیان و دانشگاهیان به حفظ حرمت یکدیگر، بهخصوص از دانشجویان میخواست احترام روحانیان را که پیش خداوند محترماند و اهل بیت(ع) به احترام آنان سفارش کردهاند، نگه دارند.[۶۶] ایشان در هشداری مهم به دانشجویان، از آنان خواست مراقب اشخاص منحرف در داخل انجمنهای خود باشند و خطر دشمن را در این زمینه جدی بگیرند؛ زیرا تفرقه اتحادیه را از بین میبرد و باعث انحراف میشود.[۶۷] راهکار ایشان برای حفظ وحدت، مبارزه با هوای نفس و برتریطلبی بود.[۶۸]
امامخمینی همچنین از دانشجویان میخواست گروههای غیر اسلامی را به اسلام دعوت و در صورت نپذیرفتن از آنان دوری کنند و بدانند تا شخصی ایمان نداشته باشد، نمیتواند از خود بگذرد و به فکر امت باشد.[۶۹] ایشان با اعتقاد به اینکه فرهنگ استعماری در کشور رواج یافتهاست، از دانشجویان خواست تلاش کنند حکومتی عادلانه بر اساس فرهنگ اسلامی-انسانی در برابر حکومت استعماری تشکیل شود و خطوط انحرافی چپ و راست از میان برود[۷۰] و مردم در آسایش و رفاه به زندگی خود ادامه دهند.[۷۱] ایشان معتقد بود تبلیغات کمونیسم بینالملل و امپریالیسم جهانی برای گمراهی تودههاست و باید آنها را از میان برد.[۷۲]
صرف اموال شرعی در اتحادیه
یکی از اصول اساسی که اتحادیه برای حفظ استقلال فکری و سازمانی خود تعریف کرده بود، استقلال مالی بود؛ از اینرو هزینههای اتحادیه را خود اعضا تأمین میکردند[۷۳]؛ اما با افزایش هزینهها و فعالیت گسترده انجمن، امامخمینی هزینه تهیه چاپخانه برای انتشارات و نشریات اتحادیه را پذیرفت.[۷۴] ایشان در خرداد ۱۳۵۵ هزینهکردن وجوه شرعی را برای کتابهای اسلامی-سیاسی که بیانگر حقایق اسلام در مقابله با احکام جور و مطلعساختن مردم از مسائل اسلامیاند، جایز شمرد[۷۵] و در نامهای به ابراهیم یزدی اجازه داد که مقداری از وجوه شرعی را به اتحادیه دانشجویان اسلامی اروپا بپردازد و به آنان تذکر دهد که این وجوه در نشر و تبلیغ اسلام هزینه شود.[۷۶]
ارتباط با امامخمینی پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی بسیاری از سران و اعضای اتحادیه همراه با امامخمینی به ایران آمدند تا با برعهدهگرفتن مسئولیت در اداره نظام جدید اسلامی، تجربیات خود را در بازسازی ایران بهکار گیرند.[۷۷] در خارج از کشور نیز فعالیت اتحادیه در راستای اهداف انقلاب اسلامی تدوین شد و شماره ۲۵ نشریه اسلام مکتب مبارز با عنوان شماره انقلاب انتشار یافت.[۷۸] امامخمینی برای رفع مشکلات دانشجویان خارج از کشور طی حکمی در آبان ۱۳۵۸، خطاب به حسین نوری از وی خواست، با سفر به اروپا از نزدیک با وضع دانشجویان ایرانی مقیم اروپا ازجمله دانشجویان اتحادیه آشنا شود و با بررسی نیازمندیها و مشکلات دینی آنان، هر گونه که صلاح میداند در رفع آنها بکوشد.[۷۹] (ببینید: حسین نوری)
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دو دیدار با اعضای اتحادیه و برخی دانشجویان دیگر در داخل کشور داشت. ایشان در دیدار اول در سال ۱۳۵۸، طی سخنانی در جمع آنان تأکید کرد تحولات روحی در انسان مهمتر از تحولات اجتماعی است و همین تحول روحی، باعث شده دانشجویان اروپا، پس از انقلاب اسلامی به ایران بیایند و به مردم کمک کنند. این کار خوب، باعث نزدیکی دلها و امیدواری مردم به انقلاب و پیشرفت نهضت میشود.[۸۰] دیدار دوم در ۱۹ مرداد ۱۳۶۰ به عنوان اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا بود. ایشان در این دیدار به مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دیگر پرداخت و از دانشجویان خارج از کشور خواست در اداره امور کشور سهیم باشند.[۸۱]
آخرین پیام امامخمینی به اتحادیه در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۰ بود. ایشان در این پیام از دانشجویان خواست از عقاید منحرف منافقان آگاه باشند و تأکید کرد با توجه به جنایتهای آنان، اعضای اتحادیه وظیفه دارند تا حد ممکن جرایم آنان را فاش کنند و مواظب باشند که در دامشان گرفتار نشوند. ایشان در پایان این پیام، با تأکید بر اینکه همه مشکلات از تفرقه است، همگان بهخصوص دانشجویان اتحادیه را به جمعشدن زیر پرچم توحیدی اسلام دعوت کرد.[۸۲] با پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی هدف اصلی از تشکل سیاسی دانشجویان اتحادیه که همان سقوط استبداد و تشکیل جمهوری اسلامی بود، تحقق یافت و در شرایط جدید باید راهبرد جدیدی تدوین میگردید که این امر تحقق نیافت.[۸۳] با آمدن بیشتر اعضای پرتجربه اتحادیه به ایران، همگی آنان به صورت سازمانی در خدمت انقلاب اسلامی قرار گرفتند.[۸۴]
پانویس
- ↑ حاضری، روند اعزام دانشجو در ایران، ۲۷–۲۹.
- ↑ صدیق، تاریخ فرهنگ ایران، ۳۳۸.
- ↑ محبوبی اردکانی، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، ۳۶۳.
- ↑ ایرانشهر، شماره ۲۲، ۲/۱۱۹۸–۱۱۹۹.
- ↑ حاضری، روند اعزام دانشجو در ایران، ۵۴.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۲۲.
- ↑ حاضری، روند اعزام دانشجو در ایران، ۱۱۳.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۲۲.
- ↑ باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی، ۳۴۹؛ طباطبایی، خاطرات، ۱/۷۱.
- ↑ طباطبایی، خاطرات، ۱/۷۲–۷۴.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۳۰۱.
- ↑ کریمیان، جنبش دانشجویی در ایران، ۲۷۳.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۳۶؛ باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی، ۴۷.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۴۳–۴۴.
- ↑ متین، کنفدراسیون، ۱۸۲.
- ↑ اسلام مکتب مبارز، ۲۲/۸۸–۸۹.
- ↑ اسلام مکتب مبارز، ۲۴/۱۳–۱۴.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۴۶–۴۷.
- ↑ کریمیان، جنبش دانشجویی در ایران، ۲۷۵.
- ↑ کریمیان، جنبش دانشجویی در ایران، ۲۷۷.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۱۱۲.
- ↑ باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی، ۳۵۱.
- ↑ باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی، ۳۵۱.
- ↑ طباطبایی، جنبش دانشجویی، ۳۷۳–۳۸۰.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۸۷–۸۸.
- ↑ طباطبایی، جنبش دانشجویی، ۳۸۷.
- ↑ طباطبایی، خاطرات، ۱/۱۱۹.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۳۱–۳۲.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۴۱–۱۴۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۹۵–۹۹.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۱/۷۹.
- ↑ طباطبایی، جنبش دانشجویی، ۳۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۸۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۱۰۲.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۰.
- ↑ فلاحی، سالهای تبعید امامخمینی، ۲۲۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۱۲۳–۱۲۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۱۲۷–۱۲۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۱۲۸–۱۳۷، ۱۴۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۱۲۹–۱۴۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۱۶۰–۱۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۱۱؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۱۷۶–۱۷۷.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۷۰.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۷۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۱۹۹–۲۰۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۱–۳۲۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۲۲۱–۲۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۰۲–۵۱۰ و ۵۱۶–۵۲۳.
- ↑ نجاتی، تاریخ سیاسی، ۲/۱۶۲–۱۶۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۲۰۴–۲۰۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۲۳۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۲/۲۳۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۲–۳۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۲.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۴–۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۳–۳۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۲.
- ↑ طباطبایی، جنبش دانشجویی، ۳۷۸–۳۷۹.
- ↑ طباطبایی، جنبش دانشجویی، ۳۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۷۵.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۱۴.
- ↑ قاسملو، اتحادیه انجمنهای اسلامی، ۱۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۹۱–۱۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۹۱–۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲۵–۱۲۸.
- ↑ طباطبایی، طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۱/۳۴۸.
- ↑ طباطبایی، جنبش دانشجویی، ۳۸۷–۳۸۸.
منابع
- اسلام مکتب مبارز، مجله، شماره ۲۲، ۱۳۵۵ و شماره ۲۴، ۱۳۵۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- ایرانشهر، مجله، شماره ۲۲، تهران، کمیسیون ملی یونسکو در ایران و دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۴۳ش.
- باقرنژاد، مجتبی، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور ۱۳۴۴–۱۳۶۰، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- حاضری، علیمحمد، روند اعزام دانشجو در ایران، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- زیباکلام، صادق، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- صدیق، عیسی، تاریخ فرهنگ ایران، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶ش.
- طباطبایی، سیدصادق، جنبش دانشجویی خارج از کشور پس از خرداد ۱۳۴۲، مجله متین، شماره ۵–۶، ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی-اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- فلاحی، اکبر، سالهای تبعید امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- قاسملو، اکبر، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- کریمیان، علیرضا، جنبش دانشجویی در ایران از تأسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۳۸۱ش.
- متین، افشین، کنفدراسیون، تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور ۱۳۳۲–۱۳۵۷، ترجمه ارسطو آذری، تهران، شیرازه، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۵۴ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- فاطمه امانی توانی، مقاله «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا»، دانشنامه امامخمینی، ج۱، ص۴۳۴_ ۴۴۲.