ابراهیم یزدی: تفاوت میان نسخهها
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
پس از [[تبعید امامخمینی]] به [[ترکیه]]، یزدی به نمایندگی از نهضت آزادی ایران، در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۴، در نامهای به ایشان با تعبیر «رهبر عالیقدر و روشنبین»، تبعید ایشان را مایه تأسف و تأثر ملت ایران و نهضت آزادی خواند و رفتار هیئت حاکم رژیم پهلوی را در برابر اعتراضهای منطقی و قانونی ایشان ناشایست دانست و تبعید ایشان را مایه قدرت و امید ملت و توجه مسلمانان و رسوایی دستنشاندگان [[استعمار]] و حکومت [[محمدرضا پهلوی]] خواند و تأکید کرد با انتشار بیانیههای «پیشوای عالیقدر» و ترجمه آن به زبانهای خارجی به همت جوانان وطنپرست مسلمان، آثار [[پیروزی]] به زودی نمایان خواهد شد. وی همچنین خواستار بیانیه ایشان در نخستین کنگره نهضت آزادی در خارج از کشور شد.<ref>یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۴/۱۸۸۷–۱۸۸۹.</ref> وی در مهر ۱۳۴۴ به نمایندگی نهضت آزادی از [[لبنان]] و [[مصطفی چمران]] از [[قاهره]] به دیدار امامخمینی به [[نجف]] رفتند که نخستین دیدار یزدی با ایشان بود.<ref>یزدی، شصت سال صبوری، ۲/۳۵۳؛ یزدی، یادنامه، ۴۱.</ref> او در اسفند این سال در نامه دیگری مجاهدت امامخمینی را مایه امید مسلمانان خواند و تأکید کرد جوانان روشنفکر و تحصیلکرده به درایت و رهبری ایشان امید بستهاند که با هدایت ایشان قدمهای بزرگتر برای نجات مردم ایران بردارند.<ref>یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۴/۱۸۹۳.</ref> | پس از [[تبعید امامخمینی]] به [[ترکیه]]، یزدی به نمایندگی از نهضت آزادی ایران، در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۴، در نامهای به ایشان با تعبیر «رهبر عالیقدر و روشنبین»، تبعید ایشان را مایه تأسف و تأثر ملت ایران و نهضت آزادی خواند و رفتار هیئت حاکم رژیم پهلوی را در برابر اعتراضهای منطقی و قانونی ایشان ناشایست دانست و تبعید ایشان را مایه قدرت و امید ملت و توجه مسلمانان و رسوایی دستنشاندگان [[استعمار]] و حکومت [[محمدرضا پهلوی]] خواند و تأکید کرد با انتشار بیانیههای «پیشوای عالیقدر» و ترجمه آن به زبانهای خارجی به همت جوانان وطنپرست مسلمان، آثار [[پیروزی]] به زودی نمایان خواهد شد. وی همچنین خواستار بیانیه ایشان در نخستین کنگره نهضت آزادی در خارج از کشور شد.<ref>یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۴/۱۸۸۷–۱۸۸۹.</ref> وی در مهر ۱۳۴۴ به نمایندگی نهضت آزادی از [[لبنان]] و [[مصطفی چمران]] از [[قاهره]] به دیدار امامخمینی به [[نجف]] رفتند که نخستین دیدار یزدی با ایشان بود.<ref>یزدی، شصت سال صبوری، ۲/۳۵۳؛ یزدی، یادنامه، ۴۱.</ref> او در اسفند این سال در نامه دیگری مجاهدت امامخمینی را مایه امید مسلمانان خواند و تأکید کرد جوانان روشنفکر و تحصیلکرده به درایت و رهبری ایشان امید بستهاند که با هدایت ایشان قدمهای بزرگتر برای نجات مردم ایران بردارند.<ref>یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۴/۱۸۹۳.</ref> | ||
تلاشهای یزدی به همراه چمران در گسترش سازمان «سماع» در خاورمیانه عملاً ناکام ماند. وی پس از دو سال اقامت در مصر و لبنان به آمریکا بازگشت<ref>یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۲/۵۳ و ۵۴۰.</ref> و پس از بازگشت به همراه چمران و قطبزاده نشریه مجاهد را برای پوشش مبارزات داخل کشور منتشر کردند؛ همچنین او و چمران در سال ۱۳۵۳ در تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان فارسیزبان آمریکا و کانادا مشارکت فعال داشتند.<ref>اندیشه پویا، مجله، ۶۳.</ref> امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۵۴ به وی اجازه دریافت [[وجوهات شرعی]] داد تا بخشی از آن را برای مصارف در ترویج [[اسلام]] هزینه کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، | تلاشهای یزدی به همراه چمران در گسترش سازمان «سماع» در خاورمیانه عملاً ناکام ماند. وی پس از دو سال اقامت در مصر و لبنان به آمریکا بازگشت<ref>یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۲/۵۳ و ۵۴۰.</ref> و پس از بازگشت به همراه چمران و قطبزاده نشریه مجاهد را برای پوشش مبارزات داخل کشور منتشر کردند؛ همچنین او و چمران در سال ۱۳۵۳ در تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان فارسیزبان آمریکا و کانادا مشارکت فعال داشتند.<ref>اندیشه پویا، مجله، ۶۳.</ref> امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۵۴ به وی اجازه دریافت [[وجوهات شرعی]] داد تا بخشی از آن را برای مصارف در ترویج [[اسلام]] هزینه کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۸۶.</ref> وی باقی وجوه را به نمایندگان ایشان به [[کویت]] میفرستاد.<ref>یزدی، شصت سال صبوری، ۲/۵۴۷.</ref> امامخمینی در سال ۱۳۵۴ طی نامهای به یزدی، ضمن ارسال پیام به [[انجمنهای اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا|اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا]] از طریق وی، از ارسال وجوه شرعی به وسیله وی به [[بیروت]] و کویت یاد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۱۵.</ref> ایشان در سال ۱۳۵۶ نیز اجازه صرف وجوه شرعی برای [[اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا|اتحادیه دانشجویان اسلامی در اروپا]] برای نشر و تبلیغ اسلام را به یزدی داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۷۵.</ref> این مسئله به موقعیت یزدی در میان دانشجویان افزود که نماینده مرجع تقلید برای دریافت وجوهات شرعی شناخته میشد. او با استفاده از این موقعیت فعالیتهای گستردهای را در موارد مختلف ازجمله پیگیری نقض [[حقوق بشر]] در زندانهای رژیم پهلوی در [[افکار عمومی]] غرب صورت داد.<ref>اندیشه پویا، مجله، ۶۳.</ref> از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ چندین نامه میان یزدی و امامخمینی رد و بدل شده است که در برخی از آنها امامخمینی یزدی را مأمور تشکر از دیگران کرده و در یک مورد نیز بر [[قرآن]] متعلق به همسر وی حاشیه نگاشته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۷۴، ۱۹۵، ۲۰۰ و ۶/۲۰۸.</ref> | ||
یزدی پس از درگذشت [[علی شریعتی]] به نجف رفت و خواستار برگزاری مجلس ترحیم و فرستادن تسلیتنامه به پدر وی [[محمدتقی شریعتی]] از سوی امامخمینی شد؛ اما ایشان با محتوای تسلیتنامه که تهیه شده بود و به معنای تأیید همه نوشتههای شریعتی بود، موافق نبود و آن را نیازمند [[احیاگری و اصلاح|اصلاح]] میدانست<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۳۸–۲۴۰.</ref> و یزدی که خواهان چنین اصلاحاتی نبود با رنجیدگی نجف را ترک کرد<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۴۱–۲۴۲.</ref>؛ ولی پس از مدتی از طریق تماس تلفنی با [[سیدمحمود دعایی]]، پاسخ تلگرامهای تسلیت اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان را از جانب امامخمینی دریافت کرد<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۴۲.</ref>؛ چنانکه ایشان در مرداد ۱۳۵۶، یزدی را مأمور کرد که از طرف ایشان در پاسخِ تسلیت جمعیتهای مختلف دانشجویان خارج از کشور دربارهٔ درگذشت شریعتی، از آنان سپاسگزاری کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، | یزدی پس از درگذشت [[علی شریعتی]] به نجف رفت و خواستار برگزاری مجلس ترحیم و فرستادن تسلیتنامه به پدر وی [[محمدتقی شریعتی]] از سوی امامخمینی شد؛ اما ایشان با محتوای تسلیتنامه که تهیه شده بود و به معنای تأیید همه نوشتههای شریعتی بود، موافق نبود و آن را نیازمند [[احیاگری و اصلاح|اصلاح]] میدانست<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۳۸–۲۴۰.</ref> و یزدی که خواهان چنین اصلاحاتی نبود با رنجیدگی نجف را ترک کرد<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۴۱–۲۴۲.</ref>؛ ولی پس از مدتی از طریق تماس تلفنی با [[سیدمحمود دعایی]]، پاسخ تلگرامهای تسلیت اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان را از جانب امامخمینی دریافت کرد<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۴۲.</ref>؛ چنانکه ایشان در مرداد ۱۳۵۶، یزدی را مأمور کرد که از طرف ایشان در پاسخِ تسلیت جمعیتهای مختلف دانشجویان خارج از کشور دربارهٔ درگذشت شریعتی، از آنان سپاسگزاری کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۰۷.</ref> | ||
یزدی ازجمله افرادی بود که در مهر ۱۳۵۷ همراه امامخمینی به [[پاریس]] رفت<ref>اندیشه پویا، مجله، ۶۴.</ref> و پیشنهاد هجرت ایشان به پاریس را از سوی خود شمرده است<ref>اندیشه پویا، مجله، ۶۶؛ یزدی، شصت سال صبوری، ۳/۵۶–۵۷؛ یزدی، آخرینتلاشها، ۷۲ و ۷۶.</ref>؛ اما [[سیداحمد خمینی]] حضور یزدی را در آن مقطع خاص و هنگام حرکت امامخمینی از نجف به سمت مرز کویت، برای گرفتن پیامی از ایشان برای انجمنهای اسلامی ایران در کانادا و آمریکا شمرده و خاطرنشان کرده است که تا آن لحظه یزدی به هیچرو از جریان مهاجرت اطلاع نداشته است.<ref>خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۲/۱۱۴–۱۱۵.</ref> وی تأکید کرده است خود او پیشنهاد هجرت به پاریس را به امامخمینی داده است و ایشان پس از بررسی و بحث دربارهٔ دیگر کشورها، تصمیم سفر به پاریس را گرفته است.<ref>خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۲/۱۱۶؛ خمینی، کوثر، ۱/چهل و هفت.</ref> امامخمینی خود نیز در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خویش که در بهمن ۱۳۶۱ تدوین شده، تصریح کرده است رفتن به پاریس را پس از [[مشورت]] با فرزندش سیداحمد انتخاب کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۲.</ref> [[اسماعیل فردوسیپور]] نیز سفر یزدی را به نجف اتفاقی خوانده و از دیدار یزدی با امامخمینی در لحظه آخر، خبر داده است.<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۳۸۶.</ref> به گفته وی شبی که امامخمینی در بصره اقامت داشت، فردای آن روز سیداحمد خمینی اعلام کرد امامخمینی به پاریس میرود.<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۳۹۹.</ref> {{ببینید|هجرت امامخمینی}} | یزدی ازجمله افرادی بود که در مهر ۱۳۵۷ همراه امامخمینی به [[پاریس]] رفت<ref>اندیشه پویا، مجله، ۶۴.</ref> و پیشنهاد هجرت ایشان به پاریس را از سوی خود شمرده است<ref>اندیشه پویا، مجله، ۶۶؛ یزدی، شصت سال صبوری، ۳/۵۶–۵۷؛ یزدی، آخرینتلاشها، ۷۲ و ۷۶.</ref>؛ اما [[سیداحمد خمینی]] حضور یزدی را در آن مقطع خاص و هنگام حرکت امامخمینی از نجف به سمت مرز کویت، برای گرفتن پیامی از ایشان برای انجمنهای اسلامی ایران در کانادا و آمریکا شمرده و خاطرنشان کرده است که تا آن لحظه یزدی به هیچرو از جریان مهاجرت اطلاع نداشته است.<ref>خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۲/۱۱۴–۱۱۵.</ref> وی تأکید کرده است خود او پیشنهاد هجرت به پاریس را به امامخمینی داده است و ایشان پس از بررسی و بحث دربارهٔ دیگر کشورها، تصمیم سفر به پاریس را گرفته است.<ref>خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۲/۱۱۶؛ خمینی، کوثر، ۱/چهل و هفت.</ref> امامخمینی خود نیز در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خویش که در بهمن ۱۳۶۱ تدوین شده، تصریح کرده است رفتن به پاریس را پس از [[مشورت]] با فرزندش سیداحمد انتخاب کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۲.</ref> [[اسماعیل فردوسیپور]] نیز سفر یزدی را به نجف اتفاقی خوانده و از دیدار یزدی با امامخمینی در لحظه آخر، خبر داده است.<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۳۸۶.</ref> به گفته وی شبی که امامخمینی در بصره اقامت داشت، فردای آن روز سیداحمد خمینی اعلام کرد امامخمینی به پاریس میرود.<ref>فردوسیپور، همگام با خورشید، ۳۹۹.</ref> {{ببینید|هجرت امامخمینی}} |
نسخهٔ ۳۱ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۳
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | ابراهیم یزدی |
زادروز | ۱۳۱۰ش |
شهر تولد | قزوین |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | ۱۳۹۶ش |
شهر درگذشت | ازمیر |
کشور درگذشت | ترکیه |
آرامگاه | بهشت زهرا(س) |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | سیاستمدار |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | وزیر امور خارجه دولت موقت |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
تالیفات | شصت سال صبوری و شکوری، آخرین تلاشها در آخرین روزها و یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران و … |
ابراهیم یزدی، فعال سیاسی و مبارز، معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه دولت موقت در جمهوری اسلامی ایران.
ابراهیم یزدی در سال ۱۳۱۰ در شهر قزوین به دنیا آمد و در سال ۱۳۱۶ همراه خانواده به تهران رفت. او دوره متوسطه و دبیرستان را در دارالفنون به پایان برد و در سال ۱۳۲۸ در رشته داروسازی وارد دانشگاه تهران شد و پس از فارغالتحصیلی در سازمان بیمههای اجتماعی مشغول به کار شد.
یزدی پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به نهضت مقاومت ملی پیوست و از اعضای سازمان «متاع» بود که در سال ۱۳۳۵ تأسیس شد. وی در شهریور همان سال برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در کنار تحصیل و پژوهش در موضوع سرطانشناسی، فعالیت سیاسی در قالب شاخه آمریکا جبهه ملی انجام میداد.
او که در زمان تأسیس نهضت آزادی در خارج بود، شاخه نهضت آزادی در خارج را به همراه دوستانش به وجود آورد. او امامخمینی را با وصف «رهبر عالی قدر و روشن بین» نام برده و امامخمینی در سال ۱۳۵۴ به او اجازه دریافت و هزینه کردن وجوهات شرعیه را داد. یزدی که مهر ۱۳۵۷ و زمان خروج امامخمینی از نجف به منزلشان رفته بود، همراه ایشان به پاریس رفت.
او در مدت اقامت امامخمینی در پاریس همکاری زیادی در برگزاری مصاحبهها و دیدارهای سیاسی و ترجمه سخنان امام داشته و پس از هجده سال به همراه امامخمینی وارد ایران شد.
یزدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امامخمینی معاون نخستوزیر و وزیر در امور انقلاب شد و پس از استعفای کریم سنجابی وزیر خارجه شد و در نخستین دوره مجلس به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد اما در انتخابات دوره دوم رد صلاحیت شد، او در سال ۱۳۵۸ با حکم امامخمینی سرپرست مؤسسه کیهان شد و در سال ۱۳۶۳ برای آخرین بار با امامخمینی دیدار کرد.
یزدی در سال ۱۳۹۶ در ۸۶ سالگی درگذشت و پیکرش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
معرفی اجمالی
ابراهیم یزدی در سوم مهر ۱۳۱۰ در شهر قزوین در خانواده مذهبی و بازاری به دنیا آمد و در سال ۱۳۱۶ همراه خانواده به تهران رفت.[۱] وی در سال ۱۳۱۷ به مدرسه رفت و تحصیلات ابتدایی را در دبستانهای مولوی و ادب و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به پایان رساند.[۲] او در سال ۱۳۲۸ در رشته داروسازی وارد دانشگاه تهران شد[۳] و در فروردین ۱۳۳۳ با سرور طلیعه دختر میرزاباقر طلیعه از آزادیخواهان مشروطه و از قضات دادگستری ازدواج کرد.[۴] وی در سال ۱۳۳۴ با مدرک دکترای داروسازی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل[۵] و در سازمان بیمههای اجتماعی کارگران مشغول به کار شد.[۶] یزدی فعالیت مطبوعاتی خود را از دوره دبیرستان در دارالفنون با انتشار مجله دانشآموزان، همراه دوستان همکلاسی خود آغاز کرد[۷] و بعدها با مجله فروغ علم و گنج شایگان به عنوان عضو هیئت تحریریه همکاری کرد.[۸]
فعالیتها قبل از انقلاب
فعالیت سیاسی وی از سال ۱۳۲۵ پس از آشنایی با محمد نخشب و عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست آغاز شد. او در سال ۱۳۲۸ به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و در سال ۱۳۲۹ به عضویت سازمان دانشجویان دانشگاه تهران درآمد[۹]؛ سپس نماینده سازمان دانشجویان دانشکده داروسازی در شورای مرکزی شد که ۲۲ نفر نماینده از شوراهای یازده دانشکده بود. شوراها هفت نفر را به عنوان هیئت دبیران انتخاب کرد و یزدی از اعضای آن هیئت بود.[۱۰] وی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به نهضت مقاومت ملی علیه دولت فضلالله زاهدی پیوست و همکاری خود را با کمیته نهضت مقاومت از دانشگاه آغاز و در اعتراض علیه رژیم پهلوی به تهیه و انتشار نشریات مخفی و شبنامههای نهضت ملی در حمایت از مصدق نقش ایفا کرد.[۱۱] او در تظاهرات شانزدهم مهر و ۲۱ آبان به سبب محاکمه مصدق و در تظاهرات چهاردهم و شانزدهم آذر ۱۳۳۲ به مناسبت ورود ریچارد نیکسون معاون آیزنهاور رئیسجمهور آمریکا به ایران فعال بود و در این تظاهرات بازداشت و همان شب نیز آزاد شد[۱۲]؛ همچنین در تظاهرات در سومین روز کشتهشدن سه تن از دانشجویان در شانزدهم آذر و انتخابات دوره هجدهم مجلس شورای ملی که هیئت نظارت مردمی به ریاست علیاکبر دهخدا بود، مشارکت کرد.[۱۳]
در سال ۱۳۳۵ سازمان «متاع» مخفف «مکتب تربیتی اجتماعی عملی» به رهبری مهدی بازرگان برای شکلدهی نهادهای مدنی همچون انجمن اسلامی مهندسان، انجمن اسلامی پزشکان و شرکت سهامی انتشار و مسجد جامع نارمک تأسیس شد که یزدی از اعضای آن بود.[۱۴] او از فعالان تجدید حیات و شکلگیری جبهه ملی دوم در نیمه اول سال ۱۳۳۹ نیز بود (ببینید: جبهه ملی ایران)؛ اما در شهریور همان سال برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت.[۱۵] وی در کنار تحصیل و پژوهش در موضوع سرطانشناسی، فعالیت سیاسی خود را در خارج از کشور با جبهه ملی شاخه آمریکا به محوریت سیدعلی شایگان آغاز کرد و همراه مهدی چمران عضو هیئت اجرایی آن شد[۱۶] و در سال ۱۳۴۱ با تأسیس نهضت آزادی در ایران همراه پرویز امین، علی شریعتی و صادق قطبزاده شاخه نهضت آزادی را در خارج از کشور به وجود آوردند[۱۷] و وی دبیر شورای نهضت آزادی و مسئول کمیته تشکیلات خارج از کشور شد.[۱۸] او در سال ۱۳۴۲ همراه چمران با خریداری یک ماشین چاپ، در زیرزمین خانه خود بیانیهها و اعلامیههایی را علیه رژیم پهلوی چاپ و منتشر میکردند.[۱۹]
پس از آغاز نهضت روحانیان به رهبری امامخمینی، اختلاف میان یزدی و برخی طیفهای جبهه ملی و دانشجویی بر سر مبارزه با محوریت اسلامگرایی به وجود آمد[۲۰] که یزدی همراه شریعتی و چمران، سازمانی مخفی به نام سازمان اتحاد و عمل «سماع» را به وجود آوردند. یزدی که خواهان مبارزه مسلحانه بود، برای آموزش افراد مبارز، دانشگاه و زندگی را رها کرد و همراه خانواده به مصر رفت و یک سال بعد برای دیدار با امامموسی صدر به لبنان رفت.[۲۱]
پس از تبعید امامخمینی به ترکیه، یزدی به نمایندگی از نهضت آزادی ایران، در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۴، در نامهای به ایشان با تعبیر «رهبر عالیقدر و روشنبین»، تبعید ایشان را مایه تأسف و تأثر ملت ایران و نهضت آزادی خواند و رفتار هیئت حاکم رژیم پهلوی را در برابر اعتراضهای منطقی و قانونی ایشان ناشایست دانست و تبعید ایشان را مایه قدرت و امید ملت و توجه مسلمانان و رسوایی دستنشاندگان استعمار و حکومت محمدرضا پهلوی خواند و تأکید کرد با انتشار بیانیههای «پیشوای عالیقدر» و ترجمه آن به زبانهای خارجی به همت جوانان وطنپرست مسلمان، آثار پیروزی به زودی نمایان خواهد شد. وی همچنین خواستار بیانیه ایشان در نخستین کنگره نهضت آزادی در خارج از کشور شد.[۲۲] وی در مهر ۱۳۴۴ به نمایندگی نهضت آزادی از لبنان و مصطفی چمران از قاهره به دیدار امامخمینی به نجف رفتند که نخستین دیدار یزدی با ایشان بود.[۲۳] او در اسفند این سال در نامه دیگری مجاهدت امامخمینی را مایه امید مسلمانان خواند و تأکید کرد جوانان روشنفکر و تحصیلکرده به درایت و رهبری ایشان امید بستهاند که با هدایت ایشان قدمهای بزرگتر برای نجات مردم ایران بردارند.[۲۴]
تلاشهای یزدی به همراه چمران در گسترش سازمان «سماع» در خاورمیانه عملاً ناکام ماند. وی پس از دو سال اقامت در مصر و لبنان به آمریکا بازگشت[۲۵] و پس از بازگشت به همراه چمران و قطبزاده نشریه مجاهد را برای پوشش مبارزات داخل کشور منتشر کردند؛ همچنین او و چمران در سال ۱۳۵۳ در تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان فارسیزبان آمریکا و کانادا مشارکت فعال داشتند.[۲۶] امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۵۴ به وی اجازه دریافت وجوهات شرعی داد تا بخشی از آن را برای مصارف در ترویج اسلام هزینه کند.[۲۷] وی باقی وجوه را به نمایندگان ایشان به کویت میفرستاد.[۲۸] امامخمینی در سال ۱۳۵۴ طی نامهای به یزدی، ضمن ارسال پیام به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا از طریق وی، از ارسال وجوه شرعی به وسیله وی به بیروت و کویت یاد کرده است.[۲۹] ایشان در سال ۱۳۵۶ نیز اجازه صرف وجوه شرعی برای اتحادیه دانشجویان اسلامی در اروپا برای نشر و تبلیغ اسلام را به یزدی داد.[۳۰] این مسئله به موقعیت یزدی در میان دانشجویان افزود که نماینده مرجع تقلید برای دریافت وجوهات شرعی شناخته میشد. او با استفاده از این موقعیت فعالیتهای گستردهای را در موارد مختلف ازجمله پیگیری نقض حقوق بشر در زندانهای رژیم پهلوی در افکار عمومی غرب صورت داد.[۳۱] از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ چندین نامه میان یزدی و امامخمینی رد و بدل شده است که در برخی از آنها امامخمینی یزدی را مأمور تشکر از دیگران کرده و در یک مورد نیز بر قرآن متعلق به همسر وی حاشیه نگاشته است.[۳۲]
یزدی پس از درگذشت علی شریعتی به نجف رفت و خواستار برگزاری مجلس ترحیم و فرستادن تسلیتنامه به پدر وی محمدتقی شریعتی از سوی امامخمینی شد؛ اما ایشان با محتوای تسلیتنامه که تهیه شده بود و به معنای تأیید همه نوشتههای شریعتی بود، موافق نبود و آن را نیازمند اصلاح میدانست[۳۳] و یزدی که خواهان چنین اصلاحاتی نبود با رنجیدگی نجف را ترک کرد[۳۴]؛ ولی پس از مدتی از طریق تماس تلفنی با سیدمحمود دعایی، پاسخ تلگرامهای تسلیت اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان را از جانب امامخمینی دریافت کرد[۳۵]؛ چنانکه ایشان در مرداد ۱۳۵۶، یزدی را مأمور کرد که از طرف ایشان در پاسخِ تسلیت جمعیتهای مختلف دانشجویان خارج از کشور دربارهٔ درگذشت شریعتی، از آنان سپاسگزاری کند.[۳۶]
یزدی ازجمله افرادی بود که در مهر ۱۳۵۷ همراه امامخمینی به پاریس رفت[۳۷] و پیشنهاد هجرت ایشان به پاریس را از سوی خود شمرده است[۳۸]؛ اما سیداحمد خمینی حضور یزدی را در آن مقطع خاص و هنگام حرکت امامخمینی از نجف به سمت مرز کویت، برای گرفتن پیامی از ایشان برای انجمنهای اسلامی ایران در کانادا و آمریکا شمرده و خاطرنشان کرده است که تا آن لحظه یزدی به هیچرو از جریان مهاجرت اطلاع نداشته است.[۳۹] وی تأکید کرده است خود او پیشنهاد هجرت به پاریس را به امامخمینی داده است و ایشان پس از بررسی و بحث دربارهٔ دیگر کشورها، تصمیم سفر به پاریس را گرفته است.[۴۰] امامخمینی خود نیز در وصیتنامه خویش که در بهمن ۱۳۶۱ تدوین شده، تصریح کرده است رفتن به پاریس را پس از مشورت با فرزندش سیداحمد انتخاب کرده است.[۴۱] اسماعیل فردوسیپور نیز سفر یزدی را به نجف اتفاقی خوانده و از دیدار یزدی با امامخمینی در لحظه آخر، خبر داده است.[۴۲] به گفته وی شبی که امامخمینی در بصره اقامت داشت، فردای آن روز سیداحمد خمینی اعلام کرد امامخمینی به پاریس میرود.[۴۳] (ببینید: هجرت امامخمینی)
پس از استقرار امامخمینی در نوفل لوشاتو، یزدی اداره امور محل استقرار ایشان، تدوین برنامه سیاسی و مدیریت مصاحبهها و مذاکرات ایشان و برقراری ارتباط تلفنی با ایران را برای فرستادن سریع پیامها و بیانیههای ایشان بر عهده گرفت و نیز مشاور و مترجم ایشان بود.[۴۴] وی از طرف امامخمینی در پاریس به درخواست دولت آمریکا، نخستین دور مذاکرات را در زمینه مسائل ایران با زیمرمن، نماینده دولت آمریکا به انجام رساند و دیدگاههای امریکاییها و امامخمینی را به یکدیگر منتقل میکرد.[۴۵] وی همراه قطبزاده در پاریس تلاش میکرد تا میان امامخمینی و شاپور بختیار آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی دیداری انجام شود.[۴۶] امامخمینی در یازدهم بهمن ۱۳۵۷، در نوفللوشاتو ضمن قدردانی از زحمات و خدمات یزدی به نهضت اسلامی، از همراهی او از لحظه نخست و نیز در طول حضور در پاریس که با کمال صداقت و امانت انجام داده است، قدردانی کرد و از خداوند برای وی اجر و توفیق خواست[۴۷] و در ادامه او را در شمار اعضای شورای انقلاب قرار داد.[۴۸] یزدی در دوازدهم بهمن همراه امامخمینی پس از هجده سال به ایران بازگشت.[۴۹]
فعالیتها پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت به دستور امامخمینی در پانزدهم بهمن ۱۳۵۷،[۵۰] یزدی معاون نخستوزیر در امور انقلاب شد.[۵۱] وی در اسفند ۱۳۵۷ از طرف بازرگان مسئولیت حفاظت اسناد و سرپرستی ساختمانهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را بر عهده گرفت.[۵۲] وی که در دولت موقت حضور فعال داشت، پس از استعفای کریم سنجابی در ۲۶ فروردین ۱۳۵۸[۵۳] به عنوان وزیر خارجه دولت موقت مشغول فعالیت شد[۵۴] و سفارت آمریکا در تهران انتصاب وی را از طرفی کوششی در جهت تغییر سیاست خارجی ایران در راستای نظریات امامخمینی خواند و از سوی دیگر، اظهار امیدواری کرد وی در تغییر جهت سیاست جمهوری اسلامی ایران تأثیر بگذارد و بهتر از دیگران دیدگاه امامخمینی را با سیاستهای بازرگان مرتبط کند.[۵۵]
در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۸ امامخمینی به یزدی دستور داد در سمت وزیر خارجه دولت موقت، قطع رابطه دولت جمهوری اسلامی ایران با مصر را به سبب بستن پیمان «کمپ دیوید» با اسرائیل و اطاعت بیچون و چرا از آمریکا و صهیونیزم اعلام کند[۵۶]؛ اما یزدی در اعلام آن تعلل کرد و امامخمینی تأکید کرد اگر اعلام نکند، از طریق دفتر خود مستقیماً به صدا و سیما قطع رابطه را اعلام خواهد کرد.[۵۷] یزدی در شهریور ۱۳۵۸ در نشست کشورهای غیرمتعهد در کوبا شرکت کرد و در حاشیه کنفرانس، گفتگوی تندی با صدام حسین رئیسجمهور عراق به سبب تجاوز کشور عراق به مرزهای ایران انجام داد.[۵۸]
در نیمه سال ۱۳۵۸ افرادی مانند سیدمحمد حسینی بهشتی، سیدابوالحسن بنیصدر، صادق قطبزاده و یزدی مورد حمله گروههای مخالف بودند و ازجمله اتهام امریکاییبودن به این اشخاص میزدند. امامخمینی در دفاع از آنان خاطرنشان کرد بیست سال است آنان را میشناسد و آنان را افراد لایق میداند؛ اما دشمن نمیخواهد آنان برای مردم و کشور خدمت کنند.[۵۹] در اسناد سفارت آمریکا آمده است یزدی در دیدار بازرگان با کاردار آمریکا از سیاست آمریکا انتقاد کرده است که سران آمریکا راجع به انقلاب ایران به مردم خود اطلاعات نادرست میدهند و رسانههای آمریکایی سیاستمداران ایرانی را متعصب و عقبمانده میشمارند و با این سیاست، ایران چگونه میتواند با آمریکا ارتباط برقرار کند.[۶۰] یزدی در ۱۶ مهر ۱۳۵۸ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سیاست و حمایت ۲۵ساله آمریکا از محمدرضا پهلوی انتقاد کرد.[۶۱] دیدار وی و بازرگان با زبیگینو برژینسکی در آبان ۱۳۵۸، مشاور امنیت ملی دولت جیمی کارتر، رئیسجمهور آمریکا در الجزایر سبب شد که نیروهای انقلابی مخالفتشان با دولت موقت را اعلام کنند.[۶۲] پس از استعفای دولت موقت، امامخمینی در آذر ۱۳۵۸ یزدی را نماینده خود برای رسیدگی به بحرانها و مشکلات و مسائل استانها قرار داد تا پس از تهیه گزارش، دربارهٔ آنان تصمیم لازم گرفته و در محاکم قضایی رسیدگی شود.[۶۳]
یزدی در اسفند ۱۳۵۸ در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، به نمایندگی مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت؛ اما در انتخابات دوره دوم رد صلاحیت شد و دیگر صلاحیت او هیچوقت تأیید نشد.[۶۴] وی در اردیبهشت ۱۳۵۹ به حکم امامخمینی به سرپرستی مؤسسه کیهان منصوب شد و امامخمینی در این حکم تأکید کرد وی مؤسسه را مطابق آموزههای اسلامی و شأن جمهوری اسلامی اداره کند تا اصلاحاتی بنیادی در آن تحقق یابد و اشخاصی که موجب انحراف در کارها میشوند دستشان از رسانههای گروهی مانند کیهان کوتاه شود.[۶۵]
یزدی در نوروز ۱۳۶۳ برای آخرین بار با امامخمینی دیدار کرد. او در این دیدار برای تلطیف فضای کشور در آستانه انتخابات پیشنهاد کرد زندانیهای سیاسی آزاد شوند و همچنین راجع به جنگ گفت پیروزی نظامی را باید با آتشبس، تبدیل به پیروزی سیاسی کرد.[۶۶] وی که در اعتراض به بازرگان به دلیل پیشنهاد دولت آشتی ملی و نایبالسلطنهشدن فرح پهلوی، در نوفل لوشاتو به همراه قطبزاده از عضویت نهضت آزادی استعفا داده بود، پس از پیروزی انقلاب، به همکاری با آن ادامه داد و پس از درگذشت بازرگان دبیرکل آن شد.[۶۷] وی دلیل فاصلهگرفتن خود از انقلاب را برخی عملکردها ازجمله غیرقانونی اعلامشدن نهضت آزادی از سوی وزارت کشور در سال ۱۳۶۶ شمرده است.[۶۸]
یزدی گفته است که در نوفل لوشاتو، او برنامههای راهبردی انقلاب را تدوینکرده و به امامخمینی داده است؛ ازجمله خلع محمدرضا پهلوی از سلطنت و یادآوری تشکیل شورای انقلاب که پیش از وی بازرگان در نامهای در شهریور ۱۳۵۷، طرح آن را به امامخمینی ارائه کرده بود[۶۹]؛ همچنین گفته است وی دولت موقت، تأسیس حکومت اسلامی و تشکیل شورای موقت رهبری را بر اساس قانون اساسی جدید، تدوین و به امامخمینی داده و این برنامه، پس از اعمال نظرات ایشان نهایی شده است.[۷۰] نیز وی خود را مؤسس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز مبتکر و طراح روز قدس دانسته است[۷۱]؛ ولی امامخمینی به صورت کلی خاطرنشان کرده است که وقتی در زمان حیات ایشان سخنان خلاف واقعیت گفته میشود که برنامهها و اعلامیههای ایشان به دست اشخاصی نوشته و تنظیم شده است، پس از حیات نیز ممکن است بر حجم آن افزوده شود؛ بنابراین مطالبی مورد تأیید ایشان است که به صدا، خط و امضای ایشان باشد و با تصدیق کارشناسان تأیید شوند.[۷۲] (ببینید: دستخط امامخمینی)
درگذشت
ابراهیم یزدی در سن ۸۶سالگی بر اثر بیماری سرطان در پنجم شهریور ۱۳۹۶، در شهر ازمیر ترکیه درگذشت و پس از انتقال پیکر او به ایران و برگزاری نماز به امامت سیدمحمود دعایی، در قطعه دوم بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده شد.[۷۳]
آثار علمی و فرزندان
از یزدی آثار چندی مانده که بخشی از آنها منتشر شده است، ازجمله کتاب خاطرات او به نام شصت سال صبوری و شکوری در دو جلد، آخرین تلاشها در آخرین روزها و یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران. «گفتگوی تمدنها، روشنفکری دینی و سکولاریسم»، «چه شد که شاه سقوط کرد»، «نامهای به سیداحمد خمینی» و «دهکده نوفل لوشاتو و انقلاب اسلامی ایران»، ازجمله مقالههای وی است.[۷۴] از یزدی یک پسر و سه دختر به جا مانده است.[۷۵]
پانویس
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۱۵ و ۳۷؛ اندیشه پویا، مجله، ۶۰.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۵۹ و ۶۲–۶۴؛ اندیشه پویا، مجله، ۶۰.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۰.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۱۰۳.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۸۲ و ۸۷؛ اندیشه پویا، مجله، ۶۱.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۸۹.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۱۳۷.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۱۴۴ و ۱۴۶.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۰.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۱۷۲.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۲۱۱–۲۲۱؛ اندیشه پویا، مجله، ۶۱.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۲۱۰–۲۲۴.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۲۲۵–۲۳۰.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۱/۲۵۸؛ اندیشه پویا، مجله، ۶۱.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۲.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۲.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۲؛ یزدی، شصت سال صبوری، ۲/۳۴۷.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۲/۲۹۸، ۳۰۴ و ۳۴۷.
- ↑ یزدی، یادنامه، ۱۰۵.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۲.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۲؛ یزدی، شصت سال صبوری، ۲/۵۳ و ۳۵۳.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۴/۱۸۸۷–۱۸۸۹.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۲/۳۵۳؛ یزدی، یادنامه، ۴۱.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۴/۱۸۹۳.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، دفتر دوم نامهها، ۲/۵۳ و ۵۴۰.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۸۶.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۲/۵۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۷۵.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۷۴، ۱۹۵، ۲۰۰ و ۶/۲۰۸.
- ↑ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۳۸–۲۴۰.
- ↑ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۴۱–۲۴۲.
- ↑ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۲۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۰۷.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۴.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۶؛ یزدی، شصت سال صبوری، ۳/۵۶–۵۷؛ یزدی، آخرینتلاشها، ۷۲ و ۷۶.
- ↑ خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۲/۱۱۴–۱۱۵.
- ↑ خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ۲/۱۱۶؛ خمینی، کوثر، ۱/چهل و هفت.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۲.
- ↑ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۳۸۶.
- ↑ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۳۹۹.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۴؛ یزدی، شصت سال صبوری، ۳/۱۱۱.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ۶۵۲–۶۵۳.
- ↑ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۸۷–۴۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۷.
- ↑ یزدی، آخرین تلاشها، ۹۴؛ بادامچیان، بررسی تحلیلی، ۱۲۳.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۵؛ یزدی، شصت سال صبوری، ۳/۴۲۸–۴۲۹؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۷۴–۳۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۴.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۵.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۵.
- ↑ تاریخ ایرانی، پایگاه اطلاعرسانی، ۱/۹/۱۳۹۶ش.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۵.
- ↑ مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱/۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۶۸.
- ↑ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۸۱.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۷۶.
- ↑ مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۲/۴۶۰–۴۶۱.
- ↑ مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۲/۵۲۴–۵۲۵.
- ↑ سلطانی، خط سازش، ۲۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰۹.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۶۰.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۶.
- ↑ هاشمی، ۶۶.
- ↑ شصت سال صبوری، ۳/۶۶۹–۶۷۳؛ اندیشه پویا، مجله، ۶۶.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۳/۱۲۸–۱۲۹.
- ↑ یزدی، شصت سال صبوری، ۳/۱۲۸–۱۳۰؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۲۷۵–۲۸۱.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۱–۴۵۲.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۵۳–۵۴ و ۶۶.
- ↑ پژوهشگاه علوم انسانی، پایگاه اطلاعرسانی، ۵/۹/۱۳۹۶ش.
- ↑ اندیشه پویا، مجله، ۵۳–۵۹.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- اندیشه پویا، مجله، شماره ۴۵، ۱۳۹۶ش.
- بادامچیان، اسدالله، بررسی تحلیلی نهضت آزادی ایران، تهران، اندیشه ناب، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پایگاه اطلاعرسانی، ۵/۹/۱۳۹۶ش.
- تاریخ ایرانی، پایگاه اطلاعرسانی، ۱/۹/۱۳۹۶ش.
- سیداحمد خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، حجتالاسلام و المسلمین حاجسیداحمد خمینی، مؤسسه تنظیم…، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- سیداحمد خمینی، مقدمه کتاب کوثر، مجموعه سخنرانیهای حضرت امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- ذاکری، علیاکبر، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
- سلطانی، مجتبی، خط سازش، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- فردوسیپور، اسماعیل، همگام با خورشید از ایران تا ایران، خاطرات اسماعیل فردوسیپور، قم، مجتمع فرهنگی اجتماعی امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- یزدی، ابراهیم، آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران، قلم، ویرایش دوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- یزدی، ابراهیم، شصت سال صبوری و شکوری، ج۱ و ۲ تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- یزدی، ابراهیم، شصت سال صبوری و شکوری، ج۳، بیجا، بیتا.
- یزدی، ابراهیم، شصت سال صبوری و شکوری، دفتر دوم، نامهها، ج۴، بیجا، بیتا.
- یزدی، ابراهیم، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
پیوند به بیرون
- علی حائری مجد، مقاله «یزدی، ابراهیم»، دانشنامه امامخمینی، ج۱۰، ص۴۹۹–۵۰۵.