سعادت و شقاوت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
# شقاوتی که گونه‌ای از وجود را داراست و آن شقاوت اکتسابی است که از جهل‌های مرکب و باورهای فاسد و اوهام خرافی در باور و [[ملکات رذیله]] پدید می‌‌آید <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۷.</ref>.
# شقاوتی که گونه‌ای از وجود را داراست و آن شقاوت اکتسابی است که از جهل‌های مرکب و باورهای فاسد و اوهام خرافی در باور و [[ملکات رذیله]] پدید می‌‌آید <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۷.</ref>.


[[امام‌خمینی]] پایه سعادت را ادراک می‌داند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۰.</ref> و همانند دیگر حکما <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> ادراک‌های افراد را دارای مراتبی می‌داند که هرچه ادراک‌شونده و ادراک‌کننده و ادراک قوی‌تر باشند، سعادت قوی‌تر و بیشتر است. از این‌رو سعادت دنیایی و حسی، مرتبه پایین سعادت برای انسان است و بالاترین مرتبه سعادت، ادراک مرتبه عالم عقلی و معرفت و ادراک حق‌تعالی است که نسبت به افراد، گوناگون است و برای موجودات مجرد در بالاترین درجه می‌باشد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۱ ـ ۴۵۲.</ref>. به باور ایشان میان [[عرفا]] و [[فلاسفه]] در سعادت موجودات اختلاف است. عرفا به حکم سریان ادراک و شعور در همه موجودات، همه موجودات را دارای ادراک می‌دانند؛ بنابراین همه موجودات دارای سعادت و شقاوت‌اند، ‌اما حکما به ادراک همه موجودات قائل نبوده، گیاهان و جمادها را دارای ادراک نمی‌دانند؛ از این‌رو آنها نه سعادت دارند و نه شقاوت <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۰ ـ ۴۵۱.</ref>. ایشان معتقد است از آنجا‌که همه موجودات بنابر برخی آیات <ref>اسراء، ۴۴.</ref> ادراک و نطق دارند، دارای سعادت و شقاوت‌اند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۰ ـ ۴۵۱؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۹۹.</ref> {{ببینید|علم؛ تسبیح و تحمید}}.
[[امام‌خمینی]] پایه سعادت را ادراک می‌داند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۰.</ref> و همانند دیگر حکما <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> ادراک‌های افراد را دارای مراتبی می‌داند که هرچه ادراک‌شونده و ادراک‌کننده و ادراک قوی‌تر باشند، سعادت قوی‌تر و بیشتر است. از این‌رو سعادت دنیایی و حسی، مرتبه پایین سعادت برای انسان است و بالاترین مرتبه سعادت، ادراک مرتبه عالم عقلی و معرفت و ادراک حق‌تعالی است که نسبت به افراد، گوناگون است و برای موجودات مجرد در بالاترین درجه می‌باشد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۱ ـ ۴۵۲.</ref>. به باور ایشان میان [[عرفا]] و [[فلاسفه]] در سعادت موجودات اختلاف است. عرفا به حکم سریان ادراک و شعور در همه موجودات، همه موجودات را دارای ادراک می‌دانند؛ بنابراین همه موجودات دارای سعادت و شقاوت‌اند، ‌اما حکما به ادراک همه موجودات قائل نبوده، گیاهان و جمادها را دارای ادراک نمی‌دانند؛ از این‌رو آنها نه سعادت دارند و نه شقاوت <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۰ ـ ۴۵۱.</ref>. ایشان معتقد است از آنجا‌که همه موجودات بنابر برخی آیات <ref>اسراء، ۴۴.</ref> ادراک و نطق دارند، دارای سعادت و شقاوت‌اند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۰ ـ ۴۵۱؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۹۹.</ref> {{ببینید|علم|تسبیح و تحمید}}.


در نگاه امام‌خمینی انسان موجودی است که نشئه‌ها و قوای گوناکونی دارد و بر پایه آنها ادراک‌های ویژه خود را دارد و نفس انسانی در سیر خود به [[حرکت جوهری]]، به سوی تکامل و تجرد است و در این سیر، رتبه وجودی او قوت یافته و کمال‌های جدیدی شامل او می‌شود و از آنجا‌که ملاک و معیار سعادت هر موجودی، کمال نفس ناطقه است <ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۵؛ امام‌خمینی، تقریرات، ‏۳/۱۸۲ و ۴۵۲ ـ ۴۵۵.</ref>، هرچه رتبه این نفس و ادراک‌های او بالا رود، سعادت او نیز رتبه بالاتری خواهد یافت <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۳.</ref>. ایشان یکی از مراتب بالای سعادت ویژه انسان را چه در جنبه نظری و چه در جنبه عملی، کمال عقلی می‌داند و از آن به «سعادت عقلی تام» تعبیر می‌کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۳.</ref>. به اعتقاد ایشان لذت‌های روحانی و در جرگه [[فرشتگان مقرب|فرشتگان مقرّب]] درآمدن، یکی دیگر از رتبه‌های بلند سعادت و هدف‌های برتر حکما و محققان است؛ اگرچه نزد اهل سلوک، این مرتبه خود از این‌رو که خواستار لذت و کسب است، دارای نقص است و عبادت این بندگان، عبادت برده است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵.</ref>، بلکه اهل سلوک بالاترین ‌درجه سعادت را آن می‌دانند که انسان کردار خود را از بهره‌ها و لذت‌های نفسانی، حتی لذت جمال و بهجت دیدار الهی یا ترس از جدایی حق‌تعالی خالص کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref>.
در نگاه امام‌خمینی انسان موجودی است که نشئه‌ها و قوای گوناکونی دارد و بر پایه آنها ادراک‌های ویژه خود را دارد و نفس انسانی در سیر خود به [[حرکت جوهری]]، به سوی تکامل و تجرد است و در این سیر، رتبه وجودی او قوت یافته و کمال‌های جدیدی شامل او می‌شود و از آنجا‌که ملاک و معیار سعادت هر موجودی، کمال نفس ناطقه است <ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۵؛ امام‌خمینی، تقریرات، ‏۳/۱۸۲ و ۴۵۲ ـ ۴۵۵.</ref>، هرچه رتبه این نفس و ادراک‌های او بالا رود، سعادت او نیز رتبه بالاتری خواهد یافت <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۵۳.</ref>. ایشان یکی از مراتب بالای سعادت ویژه انسان را چه در جنبه نظری و چه در جنبه عملی، کمال عقلی می‌داند و از آن به «سعادت عقلی تام» تعبیر می‌کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۳.</ref>. به اعتقاد ایشان لذت‌های روحانی و در جرگه [[فرشتگان مقرب|فرشتگان مقرّب]] درآمدن، یکی دیگر از رتبه‌های بلند سعادت و هدف‌های برتر حکما و محققان است؛ اگرچه نزد اهل سلوک، این مرتبه خود از این‌رو که خواستار لذت و کسب است، دارای نقص است و عبادت این بندگان، عبادت برده است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵.</ref>، بلکه اهل سلوک بالاترین ‌درجه سعادت را آن می‌دانند که انسان کردار خود را از بهره‌ها و لذت‌های نفسانی، حتی لذت جمال و بهجت دیدار الهی یا ترس از جدایی حق‌تعالی خالص کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref>.
خط ۳۹: خط ۳۹:
امام‌خمینی براین باور است سعادت و شقاوتِ عرفی و شرعی از لوازم ذاتی انسان نیستند و گرنه باید نوع انسانی سعید محض یا شقی محض باشد، نه اینکه برخی سعید و بعضی شقی باشند <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۳۳.</ref> و باید همیشه از فرد سعید کردار نیکو و از شقی کردار زشت پدید آید و این خلاف آن است که در جهان دیده می‌شود <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۳۵ ـ ۳۶؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۸.</ref>، بلکه آنها اموری وجودی‌اند که با [[اختیار]] و [[اراده]] انسان پدید می‌آیند؛ زیرا سرآغاز سعادت باورهای درست، اخلاق پسندیده و کردار نیک است و سرآغاز شقاوت باورهای نادرست، اخلاق و کردار بد است که اموری اکتسابی‌اند <ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۷۵.</ref> و هر انسانی که در دنیاست، می‌تواند خود را از مرتبه نقص شقاوت و شرک رهایی داده و به مرتبه کمال و سعادت برساند و این با روایت «الشَّقِیُّ شَقِیٌّ فی بَطنِ اُمِّه» <ref>صدوق، التوحید، ۳۵۶.</ref> ناسازگاری ندارد؛ زیرا معنای روایت این نیست که سعادت و شقاوت ذاتی است و علت ندارد؛ زیرا سعادت و شقاوت نه بخشی از ذات و نه لازم ذات‌اند، بلکه دارای علت‌اند و انسان با اختیار خود آنها را به دست می‌آورد.
امام‌خمینی براین باور است سعادت و شقاوتِ عرفی و شرعی از لوازم ذاتی انسان نیستند و گرنه باید نوع انسانی سعید محض یا شقی محض باشد، نه اینکه برخی سعید و بعضی شقی باشند <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۳۳.</ref> و باید همیشه از فرد سعید کردار نیکو و از شقی کردار زشت پدید آید و این خلاف آن است که در جهان دیده می‌شود <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۳۵ ـ ۳۶؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۸.</ref>، بلکه آنها اموری وجودی‌اند که با [[اختیار]] و [[اراده]] انسان پدید می‌آیند؛ زیرا سرآغاز سعادت باورهای درست، اخلاق پسندیده و کردار نیک است و سرآغاز شقاوت باورهای نادرست، اخلاق و کردار بد است که اموری اکتسابی‌اند <ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۷۵.</ref> و هر انسانی که در دنیاست، می‌تواند خود را از مرتبه نقص شقاوت و شرک رهایی داده و به مرتبه کمال و سعادت برساند و این با روایت «الشَّقِیُّ شَقِیٌّ فی بَطنِ اُمِّه» <ref>صدوق، التوحید، ۳۵۶.</ref> ناسازگاری ندارد؛ زیرا معنای روایت این نیست که سعادت و شقاوت ذاتی است و علت ندارد؛ زیرا سعادت و شقاوت نه بخشی از ذات و نه لازم ذات‌اند، بلکه دارای علت‌اند و انسان با اختیار خود آنها را به دست می‌آورد.


ریشه سعادت‌داشتن، باورهای حق و اخلاق نیکو و کردار درست است و ریشه شقاوت، امور برابر آنها است <ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۷۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲۸؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۳۳؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۸.</ref>؛ از این‌رو به نظر امام‌خمینی حدیث یادشده را نمی‌توان بر معنای ظاهری و عرفی آن که سعادت بالفعل در شکم مادر است، بار کرد؛ زیرا سعادت از کمال‌ها و افعال است و در شکم مادر، نفس حالت هیولانی و استعدادی دارد و سعادت بالفعل در آنجا معنا ندارد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲۸ ـ ۵۲۹.</ref>. ایشان در احتمالی دیگر «بطن امّ» را جهان طبیعت معنا می‌کند؛ به اینکه جهان طبیعت، سرآغاز و مزرعه سعادت و شقاوت اخروی انسان است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۶۰.</ref>؛ اما انسان می‌تواند با پایبندی به [[احکام شرعی]]، جلوی این اقتضای ذاتی شقاوت را گرفته و سعادتمند شود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۶ ـ ۲۶۷.</ref> {{ببینید|الذاتی لایعلل، قاعده}}.
ریشه سعادت‌داشتن، باورهای حق و اخلاق نیکو و کردار درست است و ریشه شقاوت، امور برابر آنها است <ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۷۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲۸؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۳۳؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۸.</ref>؛ از این‌رو به نظر امام‌خمینی حدیث یادشده را نمی‌توان بر معنای ظاهری و عرفی آن که سعادت بالفعل در شکم مادر است، بار کرد؛ زیرا سعادت از کمال‌ها و افعال است و در شکم مادر، نفس حالت هیولانی و استعدادی دارد و سعادت بالفعل در آنجا معنا ندارد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲۸ ـ ۵۲۹.</ref>. ایشان در احتمالی دیگر «بطن امّ» را جهان طبیعت معنا می‌کند؛ به اینکه جهان طبیعت، سرآغاز و مزرعه سعادت و شقاوت اخروی انسان است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۶۰.</ref>؛ اما انسان می‌تواند با پایبندی به [[احکام شرعی]]، جلوی این اقتضای ذاتی شقاوت را گرفته و سعادتمند شود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۶ ـ ۲۶۷.</ref> {{ببینید|قاعده الذاتی لایعلل}}.


امام‌خمینی این سخن [[ملاصدرا]] که بعضی از ماهیت‌ها ظلمانی‌اند و شقاوت، ذاتی آنهاست را نقد کرده و براین باور است همه افراد بلکه همه موجودات، بر فطرت کمال‌خواهی آفریده شده‌اند و [[عشق]] به [[کمال]]، به ‌گونه فطری در همه آنها وجود دارد؛ بنابراین در جهان آفرینش، چیزی نیست که شقاوت ذاتی داشته باشد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰.</ref>. اگرچه افراد انسانی بر پایه استعدادها و مزاج‌هایشان گوناگون آفریده شده‌اند و عوامل گوناگونی بر پدیدآمدن مزاج‌های مختلفِ پاک و ناپاک اثر دارد <ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۸۰ ـ ۸۱.</ref> و هر کدام بر پایه شرایط محیطی و پدری و مادری و مانند آن، استعدادی ویژه خود دارند که آنان را به سوی خیر یا شر می‌کشاند، اما بدین معنا نیست که این امور ذاتی‌اند و قابل تغییر و تبدل نیستند، بلکه می‌شود شخصی که استعداد شقاوت را دارد، تغییر کند و مؤمن شود و شخصی که استعداد سعادت را دارد، شقی شود <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۸۴ ـ ۸۵.</ref>؛ بنابراین می‌توان این روایت که انسان‌ها معدن‌هایی همانند معدن‌های طلا و نقره‌اند <ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۷۷.</ref> را بر این معنا بار کرد که انسان‌ها در آغاز تولد بر پایه مواد و مزاج‌های شکل‌دهنده آنان، اختلاف داشته و به معادنی می‌مانند که هر کدام از مواد خاصی تشکیل شده‌اند؛ اما این به معنای اختیارنداشتن انسان در انتخاب کارهای نیک و بد نیست، بلکه اختیار، ذاتی انسان است و انسان شقی نیز می‌تواند با پند و انذار اصلاح گردد <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۸۶ ـ ۸۷.</ref>.
امام‌خمینی این سخن [[ملاصدرا]] که بعضی از ماهیت‌ها ظلمانی‌اند و شقاوت، ذاتی آنهاست را نقد کرده و براین باور است همه افراد بلکه همه موجودات، بر فطرت کمال‌خواهی آفریده شده‌اند و [[عشق]] به [[کمال]]، به ‌گونه فطری در همه آنها وجود دارد؛ بنابراین در جهان آفرینش، چیزی نیست که شقاوت ذاتی داشته باشد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰.</ref>. اگرچه افراد انسانی بر پایه استعدادها و مزاج‌هایشان گوناگون آفریده شده‌اند و عوامل گوناگونی بر پدیدآمدن مزاج‌های مختلفِ پاک و ناپاک اثر دارد <ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۸۰ ـ ۸۱.</ref> و هر کدام بر پایه شرایط محیطی و پدری و مادری و مانند آن، استعدادی ویژه خود دارند که آنان را به سوی خیر یا شر می‌کشاند، اما بدین معنا نیست که این امور ذاتی‌اند و قابل تغییر و تبدل نیستند، بلکه می‌شود شخصی که استعداد شقاوت را دارد، تغییر کند و مؤمن شود و شخصی که استعداد سعادت را دارد، شقی شود <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۸۴ ـ ۸۵.</ref>؛ بنابراین می‌توان این روایت که انسان‌ها معدن‌هایی همانند معدن‌های طلا و نقره‌اند <ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۷۷.</ref> را بر این معنا بار کرد که انسان‌ها در آغاز تولد بر پایه مواد و مزاج‌های شکل‌دهنده آنان، اختلاف داشته و به معادنی می‌مانند که هر کدام از مواد خاصی تشکیل شده‌اند؛ اما این به معنای اختیارنداشتن انسان در انتخاب کارهای نیک و بد نیست، بلکه اختیار، ذاتی انسان است و انسان شقی نیز می‌تواند با پند و انذار اصلاح گردد <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۸۶ ـ ۸۷.</ref>.
emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش