امامکاظم(ع)
موسیبنجعفر یا امامکاظم(ع)، زندگی، جایگاه و نقش امام هفتم(ع).
زندگینامه
امام ابوالحسن، موسیبنجعفر(ع) ملقب به کاظم، صابر، عبد صالح، سید[۱] در هفتم صفر ۱۲۸ق در ابواء از توابع مدینه به دنیا آمد.[۲] پدر ایشان امامصادق(ع) و مادر ایشان حمیده،[۳] از بانوان، ستوده و پاکیزه بود.[۴]
(ببینید: امامصادق(ع))
مقصود از ابوالحسن، ابوالحسن الماضی و ابوالحسن اول در روایات امامکاظم(ع) است؛[۵] چنانکه امامخمینی نیز اشاره کردهاست.[۶] امامکاظم بیست سال با پدر خود زندگی کرد و در بیستسالگی به امامت رسید. دوره امامت آن حضرت ۳۵ سال بود.[۷]
جایگاه و ویژگیها
به تصریح پیامبر اکرم(ص)[۸] و وصیت امامصادق(ع)، موسیبنجعفر(ع) از سوی خداوند به امامت برگزیده شد.[۹] حضرت از کودکی بسیار مورد علاقه و توجه امامصادق(ع) بود[۱۰] و ایشان را دری از درهای خدا و دارنده علم، قضاوت، فهم و سخاوت و معرفت به چیزهایی خواند که مردم در وقت اختلاف بدان نیاز دارند؛[۱۱] نیز ایشان را مرجع علمی مردم معرفی کرد.[۱۲] عبدالله افطح از فرزندان امامصادق(ع) مدعی جانشینی پدر بود اما شیعیان[۱۳] و یاران خاص امامصادق(ع) مانند هشامبنسالم و مؤمن طاق با آزمودن وی و درماندن او از پاسخ به مسائل دینی و یافتن پاسخهای خود از موسیبنجعفر(ع)[۱۴] به تثبیت امامت موسیبنجعفر(ع) در نزد توده مردم کمک کردند.[۱۵]
امامکاظم(ع) مورد احترام بزرگان اهل سنت بود و آنان گاه برای پاسخ پرسشهای علمی خود به حضرت مراجعه میکردند.[۱۶] قاضیابویوسف و محمدحسن شیبانی از فقیهان مذاهب اسلامی به قصد آزمودن جایگاه علمی امامکاظم(ع) به دیدار ایشان در زندان رفتند و با اعتراف به آگاهی ایشان، از علم حلال و حرام و علم غیب، از حضرت درباره منابع دانش ایشان پرسیدند که ایشان علم پیامبر(ص) و علی(ع) را منبع دانش خود شمرد.[۱۷] جایگاه معنوی و اجتماعی حضرت چنان بود که طبق نقل، هارون عباسی خطاب به فرزندش مأمون، ایشان را برای خلافت سزاوارتر از خود شمرد و بهصراحت علاقه به حکومت را از موجبات اصرار خود بر واگذارنکردن این حق الهی به حضرت دانست.[۱۸]
تذکرهنویسان افزون بر جایگاه علمی، کرامات بسیاری را برای امامکاظم(ع) نقل کردهاند.[۱۹] حضرت در میان توده مردم نیز از جایگاه ممتازی برخوردار بود. امامخمینی به استناد منابع،[۲۰] یادآور شدهاست ابهت و جایگاه امامکاظم(ع) در دلهای حاکمان عباسی نیز جای انکار نداشت و آنان به جایگاه عظمت معنوی ایشان در میان مردم اعتراف میکردند؛ چنانکه از مأمون عباسی نقل شدهاست تشیع را از پدرش هارون فرا گرفتهاست.[۲۱] ایشان از موسیبنجعفر(ع) و دیگر امامان(ع) به عنوان ائِمَّةُ الْمُؤمِنینَ و حجت خداوند بر مردم و امامانِ هدایت یاد کردهاست[۲۲] و نیز با استناد به روایات،[۲۳] روز چهارشنبه را متعلق به آن حضرت شمرده و مناسب دانستهاست در تعقیب نماز صبح برای نجات از دریای ظلمانی و دامگاه شیطانی، متوسل به آن امام همام، که مقرب بارگاه قدس و محرم سراپرده انس است، شوند و برای کاملشدن عمل و قبول عبادات ناقص و مناسک غیر لایق، آن بزرگان را واسطه قرار دهند.[۲۴]
امامموسیبنجعفر(ع) اهل کرامت و اطلاع از علوم غیبی[۲۵] و در علم و دانش سرآمد مردم روزگار خود[۲۶] بود؛ چنانکه در کودکی نیز به پرسشهای شرعی مردم پاسخ میداد.[۲۷] از ایشان به فقیهترین، عابدترین، پارساترین و حافظترین مردم در مورد قرآن،[۲۸] گشادهدستترین و بزرگوارترین مردم[۲۹] یادشده است. آن حضرت بسیار حلیم و باگذشت و صبور بود و از اینرو به «کاظم» شهره شده بود.[۳۰] و با متانت و گذشت، مخالفان خود را به موافق تبدیل میکرد.[۳۱] ایشان(ع) اهل عبادت و خشوع و خضوع در برابر خدا بود.[۳۲] نماز شب را به نماز صبح وصل و تا طلوع آفتاب با خداوند مناجات میکرد.[۳۳] ایشان در صله رحم موفقترینِ مردم بود،[۳۴] در پنهانی به فقرا کمک میرساند،[۳۵] با صدای خوش قرآن تلاوت میکرد و خود میگریست و مردم نیز از صدای حضرت میگریستند و در میان مردم مدینه به «زینالمتهجدین» شهره بود.[۳۶]
امامخمینی به استناد روایات[۳۷] تصریح کردهاست سجدههای طولانی امامکاظم(ع) شهرت داشت[۳۸] و حضرت به فرزند خود سفارش کرد در عبادت خدا بکوشد و هیچگاه خود را از تقصیر و کوتاهی در عبادت و طاعت خدا مبرا نداند؛[۳۹] همچنین به استناد روایات،[۴۰] یادآور شدهاست آن حضرت بخشی از اموال خود را در راه خدا وقف کرد[۴۱] ایشان حضرت امامکاظم(ع) را در سرودهای به دارنده قدرت و حلم ستودهاست.[۴۲]
دوران امامت
امامکاظم(ع) پس از شهادت امامصادق(ع) درسال ۱۴۸ق،[۴۳] به امامت رسید. راویان حدیث و شیعیان برای استفاده از ایشان گرد آمدند و با وجود شرایط دشوار سیاسی،[۴۴] راویان، سخنان ایشان را مینوشتند.[۴۵] شیخ طوسی[۴۶] ۲۵۰ تن و برخی دیگر [۴۷] ۶۳۸ تن از راویان آن حضرت را در کتابهای خود ثبت کردهاند. در نوشتههای امامخمینی نام برخی از آنان آمدهاست ازجمله: یونسبنعبدالرحمن، صفوانبنیحیی، محمدبنابیعمیر، عبداللهبنمغیره، حسنبنمحبوب از اصحاب اجماع[۴۸] هشامبنحکم،[۴۹] محمدبنحصین،[۵۰] عبدالرحمنبنحجاج،[۵۱] محمدبنحکیم،[۵۲] منصوربنیونس برزج [۵۳] اسحاقبنعمار[۵۴] علیبنسوید [۵۵] سماعةبنمهران[۵۶] و [[ابوبصیر][۵۷] بخش قابل توجهی از مسائل فقهی در بابهای گوناگون فقه از طهارت تا دیات و فلسفه احکام به وسیله علیبنجعفر از برادرش موسیبنجعفر(ع) به مردم منتقل شدهاست[۵۸] و امامخمینی در مسائل گوناگون به آن استناد کردهاست.[۵۹]
بیان جایگاه عقل و خرد در قرآن و نقش خرد در هدایت انسان،[۶۰] شرح مسائل اعتقادی ازجمله توحید،[۶۱] نبوت و انبیا[۶۲] بیان سیره و معجزات پیامبر(ص) [۶۳] و امامت و بیان حقانیت اهل بیت پیامبر(ص)[۶۴] ازجمله امامت خود ایشان[۶۵] مسائل اخلاقی و بیان ارزشهای دینی،[۶۶] مسائل فقهی و بیان احکام شرعی [۶۷] از مسائل مطرح در سخنان حضرت بود و مردم برای حل معضلات تاریخی نیز از حضرت کمک میگرفتند.[۶۸]
امامخمینی در نوشتههای خود برخی از سخنان امامکاظم(ع) را درباره تفسیر قرآن و ظاهر[۶۹] و باطن آن،[۷۰] سیره و حالات رسول خدا(ص)،[۷۱] حالات معنوی و سیر و سلوک پیامبر(ص)[۷۲] وقایعی از زندگی پیامبر(ص) [۷۳] و دلایل امامت اهل بیت(ع) در قرآن و سنت نبوی[۷۴] آوردهاست و نیز به مبارزه امامکاظم(ع) با افراد منحرف و سران فرقههای بدعتگذار مانند علیبنحمزه بطائنی از سران جریان واقفیه اشاره کردهاست.[۷۵] ایشان در آثار خود نمونههایی از سخنان امامکاظم(ع) در موضوعات ارزشها و تعالیم اخلاقی اسلام و راههای خودسازی و تزکیه نفس،[۷۶] تشویق به خدمت به مؤمن و کمک به تشویق خانواده برای آنان و رازداری[۷۷] و نیز تشویق به کار و تلاش برای تأمین رزق حلال برای خانواده [۷۸] احکام و شرایع در ابواب مختلف آن،[۷۹] ازجمله حرمت ربا،[۸۰] خرید و فروش میته،[۸۱] تذکیه حیوانات حرامگوشت،[۸۲] خرید و فروش آلات قمار[۸۳] تصویرگری،[۸۴] شرط طلاق برای زن،[۸۵] فلسفه احکام [۸۶] و نیز مسائل اهم و مهم در احکام،[۸۷] را بازگو کردهاست. مجموعه مسند الامامالکاظم(ع) تألیف عزیزالله عطاردی و نیز موسوعة الامامالکاظم(ع) تألیف سیدمحمد حسینی قزوینی بخشی از میراث علمی امامکاظم(ع) را ثبت کردهاند.
موضعگیریهای سیاسی
دوره امامت موسیبنجعفر(ع) از دورههای پرخفقان تاریخ اسلام است.[۸۸] امامکاظم(ع) با حاکمان بنیعباس، منصور دوانیقی، مهدی، موسی و هارون معاصر بود.[۸۹] این گروه، مقتدر و ستمکار بودند.[۹۰] منصور بغداد را در سال ۱۴۵ ـ ۱۴۹ق تأسیس کرد و مرکز خلافت عباسیان را از کوفه به بغداد منتقل ساخت.[۹۱] وی با گماردن جاسوس، مخالفان خود را بازداشت میکرد و از میان میبرد.[۹۲] و علویان بسیاری به دست وی تبعید یا کشته شدند.[۹۳] منصور افزون بر بهشهادترساندن امامصادق(ع) در صدد بود امامکاظم(ع) را نیز بکشد که موفق نشد.[۹۴] کارگزاران موسی نیز ستمکار بودند.[۹۵] در دوره وی حسینبنعلی معروف به شهید فخ از نوادگان امامحسن مجتبی(ع) با عدهای از علویان برای احیای سنت پیامبر اکرم(ص) و اجرای عدالت قیام کردند و در مکه به دست نیروهای موسی کشته شدند.[۹۶] هارون نیز برای حفظ قدرت خود به هر کاری دست میزد.[۹۷]
موسیبنجعفر(ع) همانند دیگر ائمه امامت و رهبری جامعه اسلامی را متعلق به اهل بیت پیامبر(ص) میدانست[۹۸] و در راه احیای حقوق غصبشده آنان و نیز گسترش عدالت در جامعه تلاش میکرد.[۹۹] یاران ایشان نیز در همین راستا فعالیت میکردند[۱۰۰] و واجبات مالی خود ازجمله خمس را به ایشان تحویل میدادند.[۱۰۱] نیز شواهدی در دست است که برخی از نهضتهای علویان مانند نهضت حسینبنعلی معروف به شهید فخ مورد حمایت ایشان بودند.[۱۰۲] از سوی دیگر، خلفای عباسی همه راههای تطمیع و تهدید را برای به سکوت واداشتن امامکاظم(ع) تجربه کردند و پس از بینتیجهبودن آن، به زندان و شکنجه و کشتن روی آوردند.[۱۰۳] موسیبنجعفر(ع) در زمان هادی، مهدی و هارون چند بار در بصره و بغداد زندانی شد.[۱۰۴] درباره مدت زندانیبودن ایشان گفتههای مختلفی وجود دارد. برخی مدت آن را چهار سال[۱۰۵] و برخی ده سال[۱۰۶] و برخی چهارده سال نوشتهاند.[۱۰۷]
در برابر خشونت خلفای عباسی بهویژه هارون،[۱۰۸] تنها چیزی که میتوانست خط فکری و سیاسی اهل بیت(ع) را تداوم بخشد، توسل به شیوه تقیه در مبارزه و جهاد بود.[۱۰۹] امامکاظم(ع) به برخی از یاران زیرک و توانمند خود اجازه داده بود که به دستگاه خلافت نزدیک شوند و از این راه به پیروان اهل بیت(ع) کمک کنند [۱۱۰] ایشان با شیعیان ارتباط حضوری و مکاتبهای داشت.[۱۱۱] و افزون بر مدینه با دیگر نقاط ازجمله مکه و شام نیز ارتباط داشت[۱۱۲] و پیامهای خود را مستقیم یا به وسیله تشکیلات وکالت به پیروان خود منتقل میساخت.[۱۱۳] ایشان در فرصتهای به دستآمده در زندان به نامههای یاران درباره مسائل شرعی نیز پاسخ میداد[۱۱۴] و نیز در زندان با برخی از رهبران دیگر مذاهب چون هندبنحجاج ارتباط داشت.[۱۱۵] ایشان علاقهمندی به اهل بیت(ع) را حتی در میان بعضی از خانواده زندانبان خود ازجمله نزدیکان سندیبنشاهک گسترش داد؛[۱۱۶] نیز موسیبنابراهیم مروزی، مربی فرزندان سندی را از مریدان خود ساخت.[۱۱۷]
امامخمینی یادآور شدهاست امامکاظم(ع) در راه اسلام مانند دیگر اولیای خدا، چه افراد پیش از اسلام و چه پس از اسلام، رنج و محنت کشید.[۱۱۸] ایشان که به دست خلفای عباسی سالها زندانی شد به دلیل نمازخواندن خود یا فرزند پیامبر(ص)بودن نبود؛ آنان خود نه تنها نماز میخواندند بلکه امام جماعت هم بودند. حضرت حاکمان عباسی را لایق خلافت نمیدانست و آنان را طاغوت میشمرد.[۱۱۹] امامخمینی خاطرنشان ساخته که هارون به جهت اقبال مردم به امامکاظم(ع) و ترس از بهخطرافتادن حکومت خود، با حضرت بسیار دشمنی میکرد [۱۲۰] در تحلیل ایشان زندانیشدن ائمه(ع) به دست دشمنان به سبب نماز و روزه نبود و حاکمان عباسی نیز نماز میخواندند و امامکاظم(ع) و دیگر ائمه(ع) اگر در برابر ظلمهای ستمگران سکوت میکردند، نه تنها به آنان آسیبی نمیرسید که مورد احترام حاکمان نیز قرار میگرفتند و نیز مخالفت زمامداران با ائمه(ع) به جهت انتساب آنان به پیامبر اکرم(ص) یا صرف امامت نیز نبود،[۱۲۱] بلکه دشمنی آنان با امامان(ع) به سبب مبارزه آنان با خلافت شاهان و طاغوتها بود.[۱۲۲] ایشان همچنین خاطرنشان کردهاست که ائمه اهل البیت(ع) ازجمله موسیبنجعفر(ع) وقتی زمینه مبارزه آشکار و مسلحانه با ستمکاران را فراهم نمیدیدند، پنهانی مردم را دعوت به مبارزه علیه ستم میکردند و بدین سبب رژیمهای ستمکاری مانند هارون، آنان را بازداشت میکردند.[۱۲۳] و مخالفت هارون با آن حضرت به سبب آن بود که هارون را خلیفه پیامبر(ص) نمیدانست.[۱۲۴]
در خبری آمدهاست که هارون به موسیبنجعفر(ع) پیشنهاد کرد حدود مزرعه فدک را برای برگرداندن آن به بنیهاشم تعیین کند و حضرت در پاسخ یک حد مزرعه فدک را عدن و مرز دیگر آن را سمرقند و حد سوم آن را افریقا و مرز چهارم آن را ارمنستان شمرد که هارون بسیار ناراحت شد و گفت در این صورت چیزی برای خود او باقی نخواهد ماند.[۱۲۵] تفسیر و تحلیل امامخمینی از این گفتگو آن است که حکومت بر همه سرزمین اسلام، حق ائمه(ع) است و حاکمان عباسی غاصب خلافتاند؛ بر همین اساس حاکمان ستمگر عباسی رهابودن موسیبنجعفر(ع) را زمینهساز قیام و سرنگونکردن سلطنت نامشروع خود میدیدند؛ از این جهت به امام هفتم(ع) مهلت ندادند، وگرنه بدون تردید ایشان با پیداشدن فرصت، قیام میکرد و اساس دستگاه حاکمان غاصب را واژگون میساخت.[۱۲۶]
امامخمینی در گزارشی دیگر یادآور شدهاست هارون پس از واردشدن امامکاظم(ع) بر وی، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره آوردند و به شایستگی به وی احترام کرد؛ ولی با رسیدن نوبت به بنیهاشم برای گرفتن سهمیه بیتالمال، مبلغ اندکی بدانان اختصاص داد و در پاسخ پرسش فرزندش مأمون از علت آن همه ستایش و اندکی سهمیه، ابراز داشت فرزندش دلیل این کار را نمیتواند درک کند. ضرورت دارد بنیهاشم برای پیشگیری از قیام علیه حکومت عباسیان در حالت فقر بهسر ببرند و بازداشت و مسموم و کشته شوند.[۱۲۷] امامکاظم(ع) هر گونه همکاری با ستمکاران حتی به اندازه دوختن کیسه و تیزکردن قلمی برای آنان را ناروا میشمرد[۱۲۸] و به یاران خود درباره همکاری با دستگاه ستمکار بنیعباس هشدار میداد.[۱۲۹] امامخمینی به استناد روایات[۱۳۰] یادآور شدهاست امامکاظم(ص) صفوان جمال را از کرایهدادن شترهای خود به هارون منع کرد و تأکید کرد اندک علاقه به زندهماندنِ ستمکار به هدف گرفتن طلب نیز حشر با آنان را در پی دارد و سرانجام آن، آتش دوزخ است.[۱۳۱]
از سوی دیگر، امامموسیبنجعفر(ع) به برخی از خواص خود اجازه داد در دستگاه هارون وارد شوند؛ برای نمونه امامخمینی ورود افرادی چون علیبنیقطین به دستگاه هارون[۱۳۲] را برای کمک به اولیای خدا دانسته[۱۳۳] و افزودهاست خداوند در کنار ستمکاران، کسانی از اولیای خود برای کمک به دوستان و دفع ستم از آنان را ذخیره دارد.[۱۳۴] ایشان به استناد منابع تاریخی[۱۳۵] یادآور شدهاست امامکاظم(ع) برای در امانماندن ابنیقطین از فشار هارون به وی اجازه داده بود به شیوه دیگر مذاهب وضو بگیرد[۱۳۶] و نیز با استناد منابع روایی[۱۳۷] یادآور شدهاست امامکاظم(ع) در حبس نیز دست از هدایت مردم و مقابله با دشمن نکشید.[۱۳۸] ایشان در آغاز نهضت اسلامی ایران به مسئولان رژیم پهلوی توصیه کرد همانند زمامداران گذشته که از امثال علیبنیقطین برای مشورت استفاده میکردند، از کارگزاران شایسته استفاده کنند.[۱۳۹] گفته شده در وقت تبعید امامخمینی از ایران، شاگردان و یاران ایشان جلسات دعای توسل در حرم فاطمه معصومه(س) برگزار میکردند و با رسیدن نوبت توسل به موسیبنجعفر(ع) و ذکر مصائب و زندانها و هجرانهای آن حضرت، یاد امامخمینی و مظلومیت ایشان در اذهان تداعی و ناله مردم بلندتر میشد و همین زائران فاطمه معصومه(س) را به خود جذب میکرد.[۱۴۰]
امامخمینی در شهریور ۱۳۶۵ در پاسخ نامه محمد رنجبر از اسیران ایرانی جنگ تحمیلی در عراق، ضمن دعای خیر برای اسیران، آنان را به الگوگرفتن از حضرت موسیبنجعفر(ع) سفارش کرد و تأکید کرد آن حضرت بیش از همه اسیران در رنج و گوشه زندان به سر برد و اسیران در زندانهای بعث عراق باید برای اسلام عزیز صبر پیشه کنند.[۱۴۱] ایشان خود نیز در سال ۱۳۴۲، در پاسخ یکی از دوستان خود که از وضع نخستین شب زندان پرسیده بود، اظهار داشته که «به یاد جد خود موسیبنجعفر(ع) افتاده و فهمیدهاست که بر ایشان چه گذشتهاست».[۱۴۲]
شهادت
بنابر مشهور امامکاظم(ع) در۲۴ رجب ۱۸۳ق، در ۵۴سالگی، در زندان بغداد به دستور هارون،[۱۴۳] به دست زندانبان ایشان، سندیبنشاهک[۱۴۴] به شهادت رسید. سندی برای فریب مردم و تظاهر به اینکه امام(ع) را نکشتهاست، عدهای از فقها و مردم سرشناس را گرد آورد تا گواهی دهند که موسیبنجعفر(ع)، با مرگ طبیعی درگذشته است.[۱۴۵] امامخمینی به استناد منابع تاریخی،[۱۴۶] یادآور شدهاست امامکاظم(ع) پیش از درگذشت، پیشنهاد سندیبنشاهک را که گفت از اموال خودش برای کفنکردن حضرت استفاده میکند نپذیرفت و یادآور شد کفن، مَهر زنان و جامه احرام اهل بیت(ع) باید از اموال حلال فراهم شود و ایشان نیز کفنی برای خود آماده دارد.[۱۴۷] ایشان خاطرنشان کردهاست حضرت را در کفنی که بر آن همه قرآن نوشته شده بود، دفن کردند.[۱۴۸] امامکاظم(ع) در مقبره معروف به مقابر قریش بغداد به خاک سپرده شد.[۱۴۹] ایشان فرزند خود علیبنموسیالرضا(ع) را امام پس از خود به مردم معرفی کرد.[۱۵۰]
(ببینید: امامرضا(ع))
فرزندان
درباره تعداد فرزندان موسیبنجعفر(ع)، در منابع تاریخی گزارشهای متفاوتی آمدهاست. به گزارش شیخ مفید ایشان دارای ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) بودهاست. امامرضا(ع)، ابراهیم، شاهچراغ، حمزه و اسحاق ازجمله پسران و فاطمه و حکیمه ازجمله دختران ایشاناند.[۱۵۱] امامخمینی نیز از امامرضا(ع)، احمدبنموسی مدفون در شیراز[۱۵۲] و فاطمه معصومه(س) مدفون در قم[۱۵۳] یاد کردهاست. نسب امامخمینی نیز با حدود سی واسطه به امامموسیبنجعفر(ع) میرسد (← مقاله اجداد امامخمینی). ایشان در جریان تبعید به عراق در سال ۱۳۴۳ به همراه سیدمصطفی خمینی به زیارت حضرت موسیبنجعفر(ع) و حضرت امامجواد(ع) در کاظمین مشرف شد[۱۵۴] ایشان پیش از هجرت به پاریس نیز به زیارت کاظمین رفت و با ابراز احساسات زائرانِ حرم روبهرو شد.[۱۵۵]
(ببینید: حضرت فاطمه معصومه(ع)، تبعید امامخمینی، و اقامتگاهها)
پانویس
- ↑ شریف قرشی، حیاة الامامموسیبنجعفر(ع)، ۱/۵۳ ـ ۵۵.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۱۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۳۴.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۳۲۳؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۷۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۲۶ و ۳۰۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۱۳.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۳۲۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۳۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۸۵.
- ↑ همان، ۱/۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۱۶؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۹ ـ ۱۱.
- ↑ شریف قرشی، حیاة الامامموسیبنجعفر(ع)، ۱/۵۰.
- ↑ صدوق، عیون اخبار، ۱/۲۴.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ۳۳۵.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۳۹ ـ ۴۰؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۵/۴۶۷ ـ ۴۶۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۵۱ ـ ۳۵۲.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۱۳ ـ ۱۴.
- ↑ کورانی، الامامالکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، ۹۱.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۴۱ ـ ۴۲.
- ↑ صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۱۳ ـ ۱۵.
- ↑ صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹.
- ↑ امام خمینی، الطهاره، ۳/۴۵۸.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۹۸.
- ↑ صدوق، الخصال، ۲/۳۹۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲۴/۲۳۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۸۷ ـ ۲۸۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۱۳ ـ ۱۵.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۳۱۰.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۷۵.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۳۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲ و ۲۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۴۹.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۴۹ ـ ۹۵۰.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۳۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۵/۲۹۱.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۲۰ ـ ۲۲ و ۴۳.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۵/۲۹۱؛ قمی، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیه، ۱۵۸ و ۱۷۴.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۳۱۸.
- ↑ قمی، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیه، ۱۶۰.
- ↑ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۴۹؛ قمی، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیه، ۱۶۰.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۳۵.
- ↑ صدوق، الامالی، ۱۴۶ ـ ۱۴۷.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۲۶ ـ ۱۲۷؛ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۳۷۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۷/۵۳؛ صدوق، من لایحضر، ۴/۲۴۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۱۴۹.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۳/۱۳۲ ـ ۱۳۳.
- ↑ امام خمینی، دیوان امام، ۲۷۶.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۱۸۰.
- ↑ ادامه مقاله.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۵۳ و ۹۱/۳۲۰.
- ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۳۴۲ ـ ۳۶۶
- ↑ عطاردی، مسند الامامالکاظم ابیالحسن موسیبنجعفر(ع)، ۳/۲۸۱ ـ ۵۶۹.
- ↑ امام خمینی، الخلل، ۱۶۲؛ امام خمینی، البیع، ۲/۶۳۱؛ امام خمینی، الرسائل العشره، ۱۳۳.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۷۹.
- ↑ امام خمینی، الخلل، ۸۷.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۳/۲۵۱.
- ↑ امام خمینی، الاستصحاب، ۳۹۶.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۵/۲۶۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۴/۵۸۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۶۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۲۷.
- ↑ عریضی، مسائل علیبنجعفر و مستدرکاتها، ۱۰۳ ـ ۳۵۱.
- ↑ امام خمینی، الاستصحاب، ۳۳۳؛ امام خمینی، انوار الهدایه، ۲/۲۱۹؛ امام خمینی، الخلل، ۲۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۱۳ ـ ۲۰.
- ↑ صدوق، التوحید، ۶۹؛ عطاردی، مسند الامامالکاظم ابیالحسن موسیبنجعفر(ع)، ۲۵۵ ـ ۲۶۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۲۶.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ۳۱۷ ـ ۳۳۰.
- ↑ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۵۰.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۹۹.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالکاظم ابیالحسن موسیبنجعفر(ع)، ۳/۲۴۱ ـ ۲۵۳.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالکاظم ابیالحسن موسیبنجعفر(ع)، ۲/۱۸۱ ـ ۵۹۷ و ۳/۷ ـ ۲۳۲؛ کلینی، الکافی، ۵/۳۸۷.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۳۱۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۱۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۷.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۸۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۹؛ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۲۰۴ ـ ۲۰۵.
- ↑ امام خمینی، الطهاره، ۳/۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۱، ۲۶۴ و ۳۶۰.
- ↑ امام خمینی، وسیلة النجاة، ۱۹۵.
- ↑ امام خمینی، وسیلة النجاة، ۴۷۰.
- ↑ امام خمینی، الخلل، ۲۰۲.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۱.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۳.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۱/۷۰.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۱/۱۷۳.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۵/۲۶۰.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۱/۱۷.
- ↑ امام خمینی، الطهاره، ۲/۳۹۵.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۴۳۷؛ کورانی، الامامالکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، ۸۴، ۱۲۵ ـ ۱۳۳، ۱۳۷ ـ ۱۴۲ و ۱۸۹.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۳۲۳؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۳۷، ۹۴۵ و ۹۵۸.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۸۷ و ۲۹۰.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۲/۱۲.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۲۱ ـ ۲۲۲.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۸۱ ـ ۱۸۲ و ۱۹۶.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۷/۲۰۵ و ۲۰۶؛ کورانی، الامامالکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، ۸۴ ـ ۸۶.
- ↑ کورانی، الامامالکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، ۳۷۳.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ۳/۳۲۶ ـ ۳۲۷؛ کورانی، الامامالکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، ۱۳۷ ـ ۱۴۱.
- ↑ صدوق، عیون اخبار، ۱/۱۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۷۶ ـ ۱۷۷.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالکاظم ابیالحسن موسیبنجعفر(ع)، ۱/۳۱۵ ـ ۳۳۶.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۳۲۰ و ۳۴۶؛ عطاردی، مسند الامامالکاظم ابیالحسن موسیبنجعفر(ع)، ۱/۵۷ ـ ۶۳.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۵۸ و ۲۶۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۸۹.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۲۹۱ ـ ۲۹۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۶۶؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۳۸۰.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۴۴، ۲۳۸ و ۹۹/۱۷.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۴۱۴ ـ ۴۱۵؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۳/۲۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۳۷ ـ ۹۳۸، ۹۵۳ ـ ۹۵۴ و ۹۵۸.
- ↑ دخیل، ائمتنا، ۲/۱۰.
- ↑ صدوق، عیون اخبار، ۱/۹۵.
- ↑ ذاکری، محدودیتها و زندانهای موسیبنجعفر(ع)، ۴۴۴ ـ ۴۹۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۲۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۷/۱۷۶ ـ ۱۷۷.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۴۴.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۶ ـ ۴۳۷؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۲/۲۲ ـ ۲۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۱۲۶؛ کورانی، الامامالکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، ۲۷۷ ـ ۲۸۰.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۳۱۱ ـ ۳۱۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۱۲ و ۸/۱۲۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۱۲۴؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۵۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۲۴۱.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۹؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۳/۳۲؛ کورانی، الامامالکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، ۲۴۵.
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۴۰۷ ـ ۴۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰.
- ↑ امام خمینی، الطهاره، ۳/۴۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۵۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۳۲۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۴۴ ـ ۱۴۵.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۵۲.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۵۰.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۷۲.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۷/۱۸۲.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۲/۱۵۵.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۹/۲۰۲ ـ ۲۰۳.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۲/۲۰۴.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۲/۲۰۴؛ امام خمینی، وسیلة النجاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۲۷ ـ ۲۲۸.
- ↑ امام خمینی، الخلل، ۱۹۳؛ امام خمینی، الرسائل العشره، ۹۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۲۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه ۲/۳۷۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۱۲.
- ↑ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۰۷ ـ ۱۰۸.
- ↑ فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام والمسلمین فردوسیپور، ۴۹.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۴۲؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴.
- ↑ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۵۵ و ۹۵۶.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲۷؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۵۶؛ قمی، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیه، ۱۶۸ ـ ۱۶۹.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۴۱۷.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۷.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۲۰۳.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۴۱۸ ـ ۴۱۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۱۱ ـ ۳۱۲.
- ↑ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۹۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۴.
- ↑ (اختری، خاطرات، ۱/۲۲ ـ ۲۴؛ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۲.
- ↑ دعایی، مصاحبه، پابهپای آفتاب، ۲/۲۰۹.
منابع
- آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، قم، مرکز المصطفی العالمی للترجمه و النشر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.
- ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ابنصباغ مالکی، علیبنمحمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- اختری، محمدحسن، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
- اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، دیوان امام (سرودههای حضرت امامخمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الرسائل العشره، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حمیری، عبداللهبنجعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش.
- خطیب بغدادی، احمدبنعلی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- دخیل، علی محمد علی، ائمتنا، بیروت، دارالمرتضی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۵ق.
- دعایی، سیدمحمود، مصاحبه، پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- ذاکری، علی اکبر، محدودیتها و زندانهای موسیبنجعفر(ع)، چاپشده در مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امامکاظم(ع)، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، تهران، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
- شریف قرشی، باقر، حیاة الامامموسیبنجعفر(ع)، تحقیق محمدمهدی قرشی، آستان مقدسه امامکاظم(ع)، چاپ اول، ۱۴۳۱ق.
- صدوق، محمدبنعلی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
- صدوق، محمدبنعلی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
- صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- صدوق، محمدبنعلی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- طوسی، محمدبنحسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- عریضی، علیبنجعفر، مسائل علیبنجعفر و مستدرکاتها، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- عطاردی، عزیزالله، مسند الامامالکاظم ابیالحسن موسیبنجعفر(ع)، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- فردوسیپور، اسماعیل، خاطرات حجتالاسلام والمسلمین فردوسیپور، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- قمی، عباس، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیه، با تعلیقات محمدکاظم خراسانی شانهچی، نجف، مکتبة الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- کورانی، علی، الامامالکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، بغداد، بخش فرهنگی آستانه مقدس امامکاظم(ع)، بیروت، دارالمرتضی، چاپ اول، ۱۴۳۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مسعودی، علیبنحسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- ملکوتی، مسلم، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- نجاشی، احمدبنعلی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق.
- نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.