حیدرعلی جلالی خمینی
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | حیدرعلی جلالی خمینی |
زادروز | سال ۱۳۱۱ |
شهر تولد | شهر خمین استان مرکزی |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ |
شهر درگذشت | تهران |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | حرم امام خمینی |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | امامجمعه خمین و عضو جامعه روحانیت مبارز |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | امامخمینی، سیدحسین بروجردی، سیدمحمدحسین طباطبایی، میرزاجواد تبریزی، جعفر سبحانی، علیاکبر مشکینی، اسداللهی اصفهانی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی |
تالیفات | گنجینه اخلاق، الگوی اسلامی در منظر اسلام ناب |
وبگاه رسمی | وبگاه رسمی آیتالله جلالیخمینی |
حیدرعلی جلالی خمینی، شاگرد و امامجمعه منصوب امامخمینی در خمین.
حیدرعلی جلالی در سال ۱۳۱۱ش در شهر خمین به دنیا آمد و پس از سپری کردن دوره ابتدائی تحصیلات حوزوی، برای ادامه تحصیل به قم رفت و علوم اسلامی را نزد اساتید آن دوره فراگرفت. او از روز نخست ورود به حوزه علمیه قم به دیدار امامخمینی مؤفق شد و در دوره خارج در درسهای ایشان حضور یافت تا اینکه در سال ۱۳۴۲ به درخواست اهالی شرق تهران، امامخمینی، ایشان را برای امامت جماعت مسجد احمدیه نارمک اعزام کرد.
جلالی در دوران مبارزات ارتباطات خود با امامخمینی را ادامه داد و در مواقع مختلف به همراه علمای تهران اعلامیههای حمایت از امامخمینی را امضا میکرد. جلالی در سال ۱۳۵۷ دستگیر و مدت کوتاهی بازداشت شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سرپرستی کمیته شرق تهران منصوب شد. او همچنین در سال ۱۳۶۰ با حکم امامخمینی عضو هیئت نمایندگان ایشان در امور حج شد و در همان سال، مورد ترور سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت. جلالی در سال ۱۳۶۱ با حکم امامخمینی به امامت جمعه خمین نیز منصوب شد.
جلالی خمینی در سال ۱۳۹۹ با بیماری کرونا درگذشت و در حرم امامخمینی به خاک سپرده شد.
زندگینامه و تحصیلات
حیدرعلی جلالی خمینی، فرزند علیحسین در سال ۱۳۱۱ در شهر خمین به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات ابتدایی وارد حوزه خمین شد و مقدمات را در آن حوزه فرا گرفت و برای ادامه تحصیل به قم رفت.[۱] از آنجا که او در خمین با غلامرضا رضوانی هم بحث بود، توسط پدر وی به قم برده شد و در نخستین روز ورود به قم به دیدار امامخمینی رفتند.[۲]
جلالی از نخستین دیدار به خاطر همشهری بودن مورد لطف امامخمینی قرار گرفت و از آن پس به خانه ایشان رفت و آمد میکرد.[۳] جلالی در قم معالم الاصول را از جعفر سبحانی، مطول را از میرزاجواد تبریزی، مکاسب را از علیاکبر مشکینی، رسائل را از اسداللهی اصفهانی و کفایة الاصول را از سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی آموخت.[۴] و تفسیر و فلسفه را از سیدمحمدحسین طباطبایی فرا گرفت (حوزه تهران) وی سه سال در درس خارج فقه سیدحسین بروجردی شرکت کرد و با آغاز درس خارج فقه امامخمینی به درس ایشان پیوست و دوره فقه مکاسب را از ایشان بهره برد.[۵] و تدریس ایشان را کمنظیر یافت.[۶]
به اعتقاد وی درس امامخمینی یک استثناء بود و ایشان از این نظر که فیلسوف، عارف، فقیه و مجتهد بود تسلط خوبی بر مباحث داشت و بیان شیوای ایشان باعث شده بود بیش از ششصد شاگرد که در میان آنان افراد برجستهای امثال مرتضی مطهری حضور داشتند، در درس ایشان شرکت کنند.[۷]
فعالیتهای فرهنگی
در سال ۱۳۴۲ اهالی شرق تهران از امامخمینی درخواست اعزام روحانی برای امامت مسجد احمدیه نارمک کردند و ایشان جلالی خمینی را فرستاد.[۸] وی شهرت نام خانوادگی (خمینی) را برای شناسایی پایگاه طرفداران امامخمینی برگزید و همین امر حساسیت سازمان اطلاعات و امنیت کشور «ساواک» را موجب شده بود؛ اما وی با همین نام به فعالیت ادامه داد.[۹] جلالی خمینی نخست مسجد اباعبدالله الحسین(ع) را در فلکه دوم تهرانپارس ساخت و پس از آن سینمای هفت حوض نارمک را با کمک مردم خرید و تبدیل به مسجد کرد و در سال ۱۳۴۳ سیداحمد خوانساری از مراجع تقلید وقت کلنک آن را بر زمین زد. مسجدالرسول(ص) در میدان رسالت تهران نیز به همت جلالی خمینی ساخته شد.[۱۰] تلاش جلالی در امور خیریه عامالمنفعه، مورد توجه امامخمینی قرار گرفت.[۱۱]
ارتباط با امامخمینی
جلالی خمینی به سبب ارتباطی که با امامخمینی داشت، پس از دستگیری ایشان در سال ۱۳۴۲ موفق شد با ایشان در تهران در خانهای که محصور بود دیدار کند؛[۱۲] اما پس از تبعید و استقرار ایشان در نجف، او از طریق نامه ارتباطش را ادامه داد.[۱۳] امامخمینی در مهر ۱۳۴۹ از جلالی خمینی خواست درباره شخصی که در (عینورزان) و اطراف مازندران مدعی وکالت از ایشان است و وجوهی را از مردم دریافت کرده تحقیق کند و اجازهنامه وکالت را از او مطالبه کند؛ همچنین با مشورت مردم یک روحانی برای تبلیغ در مسجد عینورزان تعیین کند.[۱۴]
چنانکه در همان سال از وی خواست به اهالی آن دیار ابلاغ کند در باره مسجد (عینورزان)، آنچه با نظر و تصویب سیداحمد خوانسارى عمل شده صحیح است و نباید مورد اشکال واقع شود.[۱۵] در آبان ۱۳۵۶ پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی که تأثیر عمیق بر نهضت داشت، علما و روحانیون ازجمله جلالی خمینی همدردی خود را به امامخمینی اعلام کردند و ایشان نیز در بهمن ۱۳۵۶، از پیام تسلیت جلالی قدردانی و تأکید کرد حوادث وارد بر اسلام و مسلمانان بهقدری عظیم است که فرصت اندیشه و تفکر به مسائل شخصی را ندارد.[۱۶] جلالی خمینی در مواردی معرف افراد برای دریافت اجازه شرعی از امامخمینی بوده است.[۱۷]
پس از پیام امامخمینی از نجف جهت ارتباط میان روحانیان که جلساتی با هم داشته باشند، در سال ۱۳۵۳، گروهی از علمای تهران ازجمله مرتضی مطهری، سیدمحمد حسینی بهشتی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعلی خامنهای، جلالی خمینی، سیدمحمد موسوی خوئینی و حسن روحانی جلساتی تشکیل دادند که منجر به تشکیل جامعه روحانیت مبارز تهران در سال ۱۳۵۶ گردید.[۱۸] با گسترش جامعه روحانیت مبارز، جلسات منطقه شرق تهران را جلالی خمینی، عباسعلی عمید زنجانی، سیدهاشم حمیدی و برخی دیگر برگزار میکردند.[۱۹]
محکوم نمودن اهانت به امامخمینی
در پی اهانت رژیم پهلوی در روزنامه اطلاعات ۱۷/۱۰/۱۳۵۶ به روحانیت و امامخمینی، جلالی خمینی همراه برخی علمای تهران ازجمله مطهری و محمدتقی فلسفی طی اعلامیهای خواستار تعطیلی دروس حوزه علمیه قم شد.[۲۰] در اردیبهشت ۱۳۵۷، جلالی در همراهی با علمای تهران مانند محیالدین انواری و محمدرضا مهدوی کنی طی نامهای به مراجع قم، حمله برنامهریزیشده مأموران رژیم پهلوی به منازل مراجع را محکوم کرد.[۲۱] همچنین در اعتراض به خونهای ریختهشده به دست رژیم، در کنار دیگر اعضای جامعه روحانیت مبارز طی اعلامیهای در تیر ۱۳۵۷ از مردم خواست از دستور امامخمینی پیروی و مراسم ویژه نیمه شعبان را بدون تشریفات برگزار کنند و برای کسانی که مأموران رژیم به شهادت رساندهاند مجلس یادبود برگزار شود.[۲۲]
دستگیر شدن توسط ساواک
با ادامه فعالیتهای سیاسی جلالی خمینی، وی در مرداد ۱۳۵۷ به اتهام اهانت به مقام سلطنت دستگیر و به کمیته مشترک ضد خرابکاری منتقل شد ولی پس از مدت کوتاهی آزاد گردید.[۲۳] وی در آذر ۱۳۵۷ در اعلامیهای همراه علمای تهران، مردم را به راهپیمایی در روز تاسوعا و عاشورا دعوت کرد.[۲۴] بر اساس گزارش ساواک در ۲۲/۹/۱۳۵۷، جلالی خمینی همراه حسینی بهشتی، مطهری، هاشمی رفسنجانی و چند نفر دیگر از روحانیان طرفدار امامخمینی، جلسهای را در خانه مهدوی کنی برای تعطیلکردن بازار تهران و تشکر از مردم تهران در برگزاری راهپیمایی تاسوعا و عاشورا و تماس با امامخمینی در پاریس برگزار کردند.[۲۵]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با تشکیل کمیته انقلاب، جلالی خمینی از طرف مهدوی کنی فرمانده کمیته انقلاب اسلامی، به سرپرستی کمیته شرق تهران منصوب شد.[۲۶] و در ۲۹/۱/۱۳۵۸ امامخمینی در جمع مسئولان کمیته انقلاب اسلامی ازجمله جلالی خمینی، از آنان خواست هوشیار باشند تا زمانی که دولت و نیروی انتظامی قدرت نگرفتهاند، کشور جهت خلع سلاح اشخاص فاسد و گروههای اخلالگر به کمیته انقلاب اسلامی نیاز جدی دارد.[۲۷]
در مهر ۱۳۵۸، امامخمینی به درخواست ایرانیانِ مقیم قطر، جلالی خمینی را به عنوان نماینده خود برای رسیدگی و رفع مشکلات و کمبودها و نیز آشناکردن به وظیفه اسلامى و اجتماعى و رفع اختلافات آنان اعزام کرد.[۲۸] جلالی در خرداد ۱۳۶۰ طی حکمی از طرف ایشان به عضویت هیئت نمایندگان در امور حج انتخاب گردید.[۲۹] وی در ۱۷/۵/۱۳۶۰، هدف عملیات تروریستیِ سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت، اما آسیبی به وی نرسید.[۳۰]
منصب امامت جمعه
امامخمینی نخست در اسفند ۱۳۶۱ جلالی خمینی را به عنوان امامجمعه موقت شهرستان خمین[۳۱] و در شهریور ۱۳۶۲، به سمت امامجمعه دایم آن شهر منصوب کرد[۳۲] و وی تا سال ۱۳۸۲ این سمت را بر عهده داشت[۳۳] ایشان در اردیبهشت ۱۳۶۴، جلالی را وکیل خود در زمینهای موروثی پدری در شهر خمین قرار داد تا آنها را میان فقرا تقسیم کند و به ملکیت آنان در آورد[۳۴] با انشعاب برخی روحانیان از تشکل جامعه روحانیت مبارز تهران در فروردین ۱۳۶۷ و شکلگیری مجمع روحانیون مبارز[۳۵] جلالی خمینی نیز به مجمع روحانیون مبارز تهران پیوست.[۳۶]
امامخمینی از منظر جلالی
به نظر جلالی خمینی زهد و تقوای امامخمینی نسبت به دیگر علما چشمگیر بود[۳۷] و ایشان بهدنبال ریاست و شهرت نبود؛[۳۸] چنانکه پس از درگذشت بروجردی با مطرحشدن بحث مرجعیت امامخمینی، ایشان با خبرنگاران روزنامه کیهان و اطلاعات مصاحبه نکرد و به آنان اجازه نداد که از ایشان به عنوان مرجع تقلید عکس بگیرند و تأکید کرد یک طلبه بوده و مشغول بحث و درس خود است[۳۹] به باور وی، رفتار امامخمینی با اطرافیان خیلی محترمانه بود، اهل عصبانیت نبود و خیلی با رأفت و رحمت برخورد می کرد.[۴۰]
ایشان همانگونه که در زندگی شخصی با دیگران متفاوت بود، در مبارزه نیز با علمای دیگر تفاوتهای بسیاری داشت؛ زیرا اعتراضات و مبارزه دیگران تنها علیه دولت بود، نه شخص محمدرضا پهلوی که بر مردم حکومت میکرد؛ اما امامخمینی از آغاز نهضت و مبارزه خود رأس رژیم را که پهلوی بود هدف قرار داد.[۴۱] به نظر وی امامخمینی نه تنها عالم و شخصیت دینی بود، بلکه خداوند ایشان را به عنوان حجت خود در تاریخ به امانت گذاشت تا حقایق را برای مردم روشن کند و استبداد را بشناساند و از دوش مردم بردارد.[۴۲]
درگذشت
جلالی خمینی در تاریخ ۱۴/۱۱/۱۳۹۹ در سن ۸۸ سالگی به دنبال بیماری کرونا درگذشت و در حرم امامخمینی به خاک سپرده شد.[۴۳] از وی دو اثر گنجینه اخلاق و الگوی اسلامی در منظر اسلام ناب منتشر شده است. وی همچنین در شرق تهران، حوزه علمیهای تأسیس کرده است[۴۴] و دو نفر از فرزندان وی درشمار روحانیون میباشند.
پانویس
- ↑ جلالی خمینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱/۱۷۹؛ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ جلالی خمینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱/۱۷۹.
- ↑ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ جلالی خمینی، پابهپای آفتاب، ۳/۳۵۲.
- ↑ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ حوزه تهران، پایگاه اطلاعرسانی؛ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۱۳.
- ↑ جلالی خمینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱/۱۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۲۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۸۰، ۴۸۱ و ۳/۳۸۱.
- ↑ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰؛ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۱۱؛ روحانی، خاطرات حسن روحانی، ۱/۴۲۷.
- ↑ روحانی، خاطرات حسن روحانی، ۱/۴۲۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۶/۱۸۸ـ۱۸۹.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۸۹ـ۲۹۰.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۲۳ـ۳۲۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۶/۳۶۰ـ۳۶۱.
- ↑ ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۶/۴۵۰.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۴۶۷ـ۴۶۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۱/۶۱۳.
- ↑ مهدوی کنی، خاطرات، ۲۵۷؛ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۶ـ۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۹۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۴۱۰.
- ↑ جلالی خمینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱/۱۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۳۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۷۶.
- ↑ آیتالله جلالی خمینی، پایگاهاطلاعرسانی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۲۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۸.
- ↑ سلیمی بنی، مجمع روحانیون مبارز، ۲۷ـ۳۲.
- ↑ جلالی خمینی، پابهپای آفتاب، ۳/۳۵۶.
- ↑ جلالی خمینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱/۱۷۹.
- ↑ جلالی خمینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱/۱۷۹.
- ↑ جلالی خمینی، جمهوری اسلامی، ۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۸۰.
- ↑ جلالی خمینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱/۱۷۹.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه؛ ایرنا، جمهوری اسلامی.
- ↑ آیتالله جلالی خمینی، پایگاه اطلاعرسانی.
منابع
- آیتالله جلالی خمینی، پایگاه اطلاعرسانی، مشاهده ۱۸/۸/۱۳۹۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایرنا، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۶/۱۱/۱۳۹۹ش.
- جلالی خمینی، حیدرعلی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- جلالی خمینی، حیدرعلی،مصاحبه، چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد قم، به کوشش علی باقری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- جلالی خمینی، حیدرعلی، مصاحبه، روزنامه جمهوری اسلامی، شماره ۱۱۳۶۷، ۱۶/۱۱/۹۷ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۵/۱۱/۱۳۹۹ش.
- حوزه تهران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۸/۸/۱۳۹۴ش.
- ربانی شیرازی، شیخعبدالرحیم، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شرح مبارزات حضرت آیتالله حاجشیخعبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- روحانی، حسن، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجهسروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
پیوند به بیرون
- سیداحمد حسینی، «حیدرعلی جلالی خمینی»، دانشنامه امامخمینی، ج۴، ص۱۱۰-۱۱۳.