عبادت، خضوع و تذلل در برابر پروردگار.
معنی
«عبادت» از ریشه «عبد» به دو معنای نرمی و ذلت یا سختی و غلظت است[۱] است و «طریق معبّد» به زمینی گفته میشود که به واسطه بسیار پانهادن بر آن هموار شده است.[۲] عبادت به معنای طاعت، انقیاد و خضوع[۳] و عبودیت به معنای اظهار تذلل[۴] است. برخی عبادت را نهایت خضوع و تذلل در برابر کسی دانستهاند که دارای غایت فضیلت باشد و آن خداوند است.[۵] امامخمینی این تعریف عبادت را کامل نمیداند و باور دارد شاید عبادت ـ که در فارسی از آن به پرستش و بندگی تعبیر میکنند ـ در معنای خود خضوع برای خالق و خداوند را داشته باشد. از اینرو این نوع خضوع که ملازم است با خداوندی معبود، در غیر خداوند شرک و کفر است؛ اما مطلق خضوع، بدون اعتقاد به خداوندی معبود، هرچند بهغایت خضوع برسد، موجب کفر و شرک نیست، گرچه برخی اقسام آن، چون پیشانی به خاک گذاشتن حرام باشد.[۶] عبادت در اصطلاح اخلاقی بالاترین مرتبه خضوع و تذلل است[۷] و در اصطلاح اهل معرفت عبارت است از فعل مکلف بر خلاف هوای نفسش به جهت تعظیم خداوند[۸] و تذلل برای خداوند به قبول امر و نهی او.[۹] برخی نیز آن را تعظیم خداوند و انبیا(ع) و اولیا و ائمه(ع) و امتثال اوامر و نواهی شرعی دانستهاند.[۱۰] امامخمینی عبادت را مطلق ثنای حقتعالی میداند.[۱۱]
از واژگان مرتبط با عبادت، اطاعت است. عبادت، غایت خضوع است و این ممکن نیست، مگر با معرفت معبود؛ اما اطاعت، پیروی از اراده و خواست دیگری است؛ حتی در جایی که شخص این تبعیت را قصد نکرده باشد؛ مثل اطاعت از شیطان.[۱۲]
پیشینه
روحیه پرستش و عبادت از دیرباز در انسانها وجود داشته است؛ چنانکه در ادیان غیر آسمانی نیز پرستش زمین، آسمان و اجداد مورد توجه بوده است.[۱۳] هر یک از ادیان آسمانی برای عبادات خود، روشها و آیینهای ویژهای دارند.[۱۴] در ادیان آسمانی، مانند یهود[۱۵] و مسیحیت،[۱۶] دربارهٔ چگونگی عبادت و پرستش سخن به میان آمده است.
در اسلام عبادت اهمیت فراوانی دارد. قرآن هدف از خلقت را عبادت دانسته[۱۷] و در آیات فراوانی، بندگان را به عبادت سفارش کرده است.[۱۸] در منابع روایی نیز به این امر مهم توجه خاصی شده و بابهایی به آن اختصاص یافته است.[۱۹] همچنین اندیشمندان اسلامی به جایگاه عبادت و اهمیت آن پرداختهاند و جنبههای گوناگون آن را بررسی کردهاند؛ چنانکه فقیهان احکام ظاهری آن را بیان[۲۰] و اهل معرفت از اهمیت آن در سلوک[۲۱] و اسرار باطنی آن[۲۲] بحث کردهاند. علمای اخلاق نیز از عبادت به عنوان یکی از اسباب وصول به قرب پروردگار[۲۳] و معرفت او[۲۴] یاد کردهاند.
امامخمینی افزون بر بررسی احکام فقهی عبادات[۲۵] (ببینید: عبادات)، به اسرار باطنی و حقیقت عبادت نیز توجه ویژهای کرده و در این زمینه دو کتاب مستقل به نام آداب الصلاة و سرّ الصلاة نگاشته است (ببینید: آداب الصلاة و سرّالصلاة). ایشان مطالبی، چون حقیقت عبادت،[۲۶] فطریبودن عبادت،[۲۷] حضور قلب در عبادت، راه تحصیل آن[۲۸] و آثار عبادت[۲۹] را بررسی و برخی اسرار عبادی حج،[۳۰] روزه،[۳۱] زکات و خمس[۳۲] را بیان کرده است (ببینید: اسرار عبادت).
حقیقت عبادت
حکما و اهل معرفت، حقیقت و سرّ عبادت را خضوع ذاتی،[۳۳] تذلل[۳۴] و سیر از عالم تاریکی به عالم قرب، رحمت و نور[۳۵] معرفی کردهاند. محمدعلی شاهآبادی، استاد امامخمینی بر این اعتقاد است که حقیقت عبادت، سرایتدادن ثنای حق تا نشئه عالم مادی و مُلکی بدن است و برای هر یک از مراتب انسانی در این عبادت بهرهای برشمرده و معتقد است، همچنانکه عقل، بهرهای از معارف و ثنای ربوبیت دارد، قلب و صدر و بدن نیز بهرهای از آن دارند. بهره بدن همین عبادات و نسک است.[۳۶] امامخمینی همانند استاد خود، شاهآبادی،[۳۷] باور دارد عبادت نوعی ثناخوانی معبود است[۳۸] و هر عبادتی ثنای پروردگار به وصفی از اوصاف و اسمی از اسمای اوست و همه عبادات، حتی عبادت انسان کامل، دایم تحت حجب اسما و صفات حق واقع میشود، هرچند انسان کامل عابد اسم اعظم الله است و غیر او عابد سایر اسما و صفات هستند[۳۹] و از آنجاکه ثنای هر کسی فرع معرفت اوست و کسی را توان معرفت ذات پروردگار نیست، پس انسان به حقیقت ثنای او نیز نمیتواند قیام کند[۴۰]؛ چنانکه کسی نمیتواند حقیقت چگونگی عبادت و ثنای معبود را ادراک کند؛ زیرا آن نیز فرع بر معرفت به ذات، صفات و چگونگی ارتباط عالم غیب و شهادت است و تنها از طریق وحی و الهام الهی قابل شناخت است.
بر این مبنا امامخمینی در عبادات قائل است تمامی عبادات از جانب پروردگار، متعین و توقیفی هستند و کسی حق ندارد از پیش خود، عبادتی تشریع و ایجاد کند.[۴۱] البته خداوند به طاعت و عبادت بندگان نیازی ندارد[۴۲]؛ اما به سبب لطف و رحمت بیکرانش، باب عبادت و معرفت خود را با وحی و الهام به انبیا(ع) به روی بندگان گشوده است تا آنان نقصانهای خویش را رفع کنند و به مقدار ممکن، تحصیل کمال کنند؛ بنابراین گشودن باب عبادت یکی از نعمتهای بزرگی است که تمام موجودات را دربر گرفته است و هیچکس نمیتواند شکر آن نعمت را بهجای آورد.[۴۳] به باور ایشان، بر سالکان ضروری است که به مقام ذلت خویش پی برند و به آن همواره توجه کنند و در مقام عزت پروردگار نیز بنگرند که هر چه این نظر قوت بگیرد، عبادت روحانیتر و روح عبادت قویتر میشود.[۴۴] همچنین انسان هر اندازه از نقصان خود آگاه شود، عبادتش نورانیت مییابد و مورد عنایت پروردگار خواهد بود.[۴۵]
عبادت و عبودیت
یکی از مفاهیمی که در شناخت حقیقت عبادت دخالت دارد مفهوم عبودیت است. عبودیت در اصطلاح عرفانی و اخلاقی، خضوع خاص به درگاه معبود[۴۶] و اظهار تذلل[۴۷] برای کسی است که مستحق آن است و با تکلف همراه است[۴۸] و به خواص از سالکان تعلق دارد؛ اما «عبودت» متعلق به خواصالخواص[۴۹] و اهل یقین است که خود را قائم به حق در عبودیت مشاهده میکنند[۵۰] و آن عمل بالله است.[۵۱] امامخمینی نیز عبودیت را خضوع تام و اطاعت از کسی میداند[۵۲] و حقیقت آن در برابر خداوند فنا در حضرت ربوبیت و القای انانیت، خودپرستی و همچنین تعلق به عزّ قدس الهی و انقطاع به سوی خداوند است[۵۳] و در جایی که شخص از انانیت خارج شود، به حقیقت عبودیت نایل میشود.[۵۴] طبق بعضی روایات منسوب، عبودیت جوهری است که باطن آن ربوبیت است.[۵۵]
امامخمینی مانند دیگر عارفان[۵۶] عبودیت و ربوبیت را ملازم یکدیگر میداند؛ به این معنا که هر مقدار در عبودیت از انانیت مفقود شود، در ظل حمایت ربوبیت یافت میشود و بنده به جایی میرسد که حقتعالی سمع و بصر و دست و پای او میگردد و تصرفات او تصرفات حق میشود که این مرتبه قرب نوافل و اولین مرتبه ولایت است و در مقابل، هر مقدار از عبودیت کاسته شود و ربوبیت نفس بیشتر گردد، از عزت ربوبیت در آن کاسته میشود و اگر انسان توانست با دستگیری اولیای الهی به کنه عبودیت برسد، به گوشهای از اسرار عبادت دست مییابد.[۵۷] به باور ایشان عبودیت مطلقه، اعلامرتبه کمال و بالاترین مقام انسانیت است و این مقام مختص نبی خاتم(ص) است و او «عبدالله» حقیقی است[۵۸] و باقی اولیای کامل به پیروی از ایشان به این مرتبه میرسند؛ چنانکه معراج حقیقی که برای نبی خاتم(ص) واقع شد نیز به واسطه عبودیت مطلقه بود.[۵۹]
هدف از عبادت
هدف از عبادت در آیات الهی، رستگاری[۶۰] و تقوا[۶۱] ذکر شده است. برخی روایات نیز هدف عبادت بندگان را گاه ترس از عقاب یا طلب اجر یا سپاسگزاری از خداوند برشمردهاند.[۶۲] عارفان عبادت زاهدان را که برای رسیدن به نعمتهای بهشتی و ترس از عقاب الهی است، شایسته نمیدانند، بلکه معتقدند حقتعالی به واسطه کمالات خود مستحق عبادت است و اهل معرفت عبادت را از آن جهت که همه نعمتها از ناحیه اوست، بهجا میآورند.[۶۳]
امامخمینی بر این باور است که عبادات اسراری دارند که نباید از آنها غافل شد؛ چنانکه در مثل نماز نباید آن را در تجوید، قرائت و تصحیح ظاهر خلاصه کرد.[۶۴] ایشان تمام هدف عبادت را بهفعلیترسیدن کمالات انسان و الهیشدن او میداند[۶۵]؛ چنانکه یکی از هدفهای عبادت آن است که باطن نفس، صورت عبودیت بگیرد؛ بدین معنا که باطن نفس از عبادت منفعل گردد و قلب نورانی شود.[۶۶] ایشان سرّ دیگر عبادت را تمریندادن طبیعت نفس، غلبه ملکوت آن بر ملک و بدن و نفوذ اراده فاعله نفس میداند[۶۷]؛ البته تکلیف به احکام باطنی برای تحصیل کمال عبادت است و ترککردن آن عقابی در پی نخواهد داشت[۶۸] (ببینید: اسرار عبادت).
اقسام و درجات
در برخی روایات، بسیاری از اعمال نیک عبادت شمرده شده است؛ مانند نگاه به عالم، نگاه به امام عادل، نگاه به والدین بهرأفت[۶۹] و نشستن نزد علما.[۷۰] امامخمینی نیز عبادت را منحصر در افعال خاصی نمیداند و باور دارد کار برای خداوند عبادت است[۷۱]؛ از اینروکار کسانی که به اسلام و مملکت اسلامی خدمت کنند، عبادت است،[۷۲] بلکه اسلام سیاستش عبادت است.[۷۳] در برخی روایات، عبادت به عبادت عبید، عبادت تجار و عبادت احرار (آزادگان) تقسیم شده است.[۷۴] اهل معرفت نیز عبادت را به سه دسته عبادت عامه، خاصه و خاصةالخاصه تقسیم کردهاند.[۷۵]
امامخمینی به اعتبارات متعدد، برای عبادت اقسامی قائل است. ایشان به اعتبار اهداف عبادتکنندگان، عبادت را به سه دسته تقسیم میکند:
- عبادت احرار: عبادتی که برای حب حقتعالی و یافتن آن ذات مقدس انجام میشود. این عبادت، نخستین مقام اولیاست.
- عبادت تجار: عبادت برای وسعت روزی، دفع بلاها و مانند آن است.
- عبادت عبید: عبادت برای ترس از جهنم و شوق به بهشت است و این عبادت، اگرچه درست است، دارای نیت صادقانه و خالصانه نخواهد بود و برای رضایت نفس است و خداوند این عبادات را به سبب ضعف انسان و رحمت واسعه خود به گونهای پذیرفته است.[۷۶]
همچنین امامخمینی با توجه به عوالم سهگانه (ملک، ملکوت و جبروت) عبادت را به سه دسته عبادات قالبی، قلبی و روحی تقسیم میکند و قائل است عالم ملک، محل عبادات قالبیه (بدنی)، عالم ملکوت، محل عبادات قلبی و تهذیب باطنی و عالم جبروت، مظهر عبادات روحی است[۷۷] و این عوالم سهگانه هر یک به دیگری سرایت میکند؛ به گونهایکه عبادت قالبی شرعی، اگر با آداب ظاهری و باطنی انجام شود، موجب تهذیب باطن میشود و تهذیب باطن قوه تعبد را قوی میسازد و انسان را به حقایق توحید میرساند.[۷۸]
از سوی دیگر، امامخمینی به اعتبار توجه عبادتکنندگان، عبادت را چهار دسته کرده است:
- کسانی که از نماز و دیگر عبادات جز صورت ظاهری و حرکات بدنی چیز دیگری نمیدانند و از مفاهیم اذکار و ادعیه به معنای عرفی بسنده میکنند و به آن مقیدند.
- کسانی که حقایق عبادت را با عقل و فکر درک میکنند.
- کسانی که افزون بر اینکه حقایق را با عقل و فکر درک میکنند، آنها را به لوح قلب خود نیز میرسانند.
- کسانی که افزون بر اینکه حقایق را به مرتبه قلب میرسانند، با مجاهدات و ریاضات شرعی به مرتبه کشف و شهود نیز میرسند.[۷۹]
همچنین ایشان عبادت را به اعتبار چگونگی تحقق آن به عبادت فردی و اجتماعی تقسیم کرده و معتقد است برخی عبادات به صورت جمعی، دارای مصالح سیاسی و اجتماعی و فواید روحی و معنوی خاصی است.[۸۰] ایشان میزان در کمال و تمامیت عبادت را دو اصل مهم میداند: یکی خوف و خشیت از حقتعالی که موجب تقوای نفوس و پرهیزگاری آنهاست و دیگری نیت صادقه و اراده خالص که هر قدر عبادات از شرک خالصتر باشد، کاملتر است.[۸۱]
میزان و چگونگی عبادت
بر اساس آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یأْتِیکَ الْیقِینُ»،[۸۲] در شریعت اسلام، عبادت تا زمان مرگ ادامه دارد؛ اگرچه برخی صوفیان بر این عقیدهاند که اگر انسان به حد یقین برسد، دیگر نیازی به عبادت ندارد.[۸۳] امامخمینی، مانند نوع اندیشمندان اسلامی[۸۴] مراد از یقین در آیه پیشگفته را زمان مرگ میداند.[۸۵] ایشان در تأویلی عرفانی، مرگ را به معنای فنای مطلق تفسیر میکند؛ بدین معنا که تا وقتی بنده سالک است، عبادت از بنده است و وقتی واصل شد و فنای کلی به او دست داد، با حق متحد میشود و عبادت به حق نسبت داده میشود و عبادت از ناحیه حقتعالی در آینه بنده واقع میشود.[۸۶]
در برخی روایات، میانهروی در عبادت، مطلوب شمرده شده[۸۷] و در مواردی نیز به جدیت و کوشش در عبادت توصیه شده است.[۸۸] امامخمینی اختلاف اهل سلوک در درجات و احوال نفوس را مبنای اختلاف در روایات دانسته و باور دارد اگر نفس شخصی در عبادات و ریاضات قوی باشد و توان آن را داشته باشد، لازم است در عبادت جدیت کند. به همین سبب به کسانی که دوره جوانی را گذراندهاند و آتش شهوت در آنان تا اندازهای فروکش کرده است، سفارش میکند قدری به ریاضات نفسانی بپردازند و نفس را به عبادت عادت دهند؛ به خلاف گروهی که نفوسشان چنین قوتی ندارد و باید در عبادت میانهروی کنند. بهطور کلی ایشان میزان را نشاط، قوت و ضعف نفس میداند.[۸۹]
شرایط و آداب عبادت
اسلام برای تکلیف انسان، اعم از عبادات و غیر عبادات، شرایط عامی قرار داده است؛ مانند:
افزون بر این شرایط، برای توجه تکلیف در برخی عبادات نیز شرایطی ذکر شده است؛ مانند حرّیت،[۹۳] امکان تصرف در اموال در زکات،[۹۴] استطاعت و بازبودن راه در حج،[۹۵] مسافرنبودن و سلامت از بیماری در روزه.[۹۶]
همچنین برای صحت عبادت از نظر شرعی و نیز قبول و کمال آن، شرایط و آدابی برشمردهاند. ازجمله:
اخلاص
از شرایط صحت عبادت، اخلاص است که در تمام عبادات شرط است و در برخی مراتب بالای آن، افزون بر این، جزء شرایط قبول نیز شمرده شده و واجب است.[۹۷] از اینرو علمای اسلام با استناد به آیات[۹۸] و روایات،[۹۹] به مسئله اجتناب از ریا در عبادت توجه ویژهای کردهاند و به تبیین جوانب مختلف آن پرداختهاند.[۱۰۰]
امامخمینی نیز اخلاص در عبادت را لازم میشمارد و آن را تصفیه عمل از هر گونه آمیختگی از غیر حق میداند[۱۰۱]؛ چنانکه ریا نشاندادن چیزی از اعمال حسنه، خصلتهای پسندیده یا عقاید حقه به مردم برای منزلت پیداکردن نزد آنان است که خود دارای چند مقام است. یکی از آنها ریای معروف نزد فقهاست که دو نوع دارد:
- انجام عمل و عبادت شرعی به قصد نشاندادن به مردم و جلب قلوب آنان؛
- ترک یک عمل به قصد ارائه به مردم و جلب قلوبشان.[۱۰۲]
به باور امامخمینی هر چه نیت عبادت از آلودگیها و شرک پاک باشد، خالصتر است. ایشان شرک در عبادت را داخلکردن رضای خود یا غیر خود در رضای خدا میداند و معتقد است اگر شخص غیر خودش را ملاحظه کند، شرک ظاهری و ریای فقهی است و اگر رضای خودش را در نظر داشته باشد، شرک خفی و باطنی است که چنین شرکی نیز نزد اهل معرفت موجب فساد عبادت میشود[۱۰۳] و برای قبولی عبادات، چارهای جزء اخلاص نیست.[۱۰۴] از اینرو تا زمانی که نفس به عبادت یا عابد و معبود توجه میکند، خالص نیست و باید دل از همه اغیار خالی کند؛ به گونهایکه در آن غیر حق راهی نداشته باشد تا خالص شود[۱۰۵] (ببینید: عبادات، اخلاص، شرک، و ریا).
حضور قلب
در روایات، بر حضور قلب در عبادات، بهویژه در نماز تأکید شده است.[۱۰۶] علمای اخلاق و اهل معرفت نیز به حضور قلب در عبادت توصیه کردهاند.[۱۰۷]
امامخمینی روح عبادت و تمام و کمال آن را به حضور قلب و اقبال آن میداند که هیچ عبادتی بدون آن، مقبول درگاه احدیت نیست و چنین عبادتی مورد نظر لطف و رحمت الهی قرار نمیگیرد و از درجه اعتبار ساقط است.[۱۰۸] به باور ایشان، بسیاری از آداب نماز، مقدمه حضور قلب است[۱۰۹] و عبادت بیحضور قلب، ارزشی ندارد[۱۱۰] و نورانیت و مراتب کمال آن وابسته به حضور قلب و مراتب آن است[۱۱۱] (ببینید: قلب)؛
طمأنینه
امامخمینی همچنانکه در نماز، طمأنینه ظاهری را واجب میداند.[۱۱۲] طمأنینه باطنی را نیز یکی از شرایط معنوی عبادت میشمارد؛ زیرا سبب میشود حقیقت عبادت، صورت باطنی قلب شود. از این جهت بر شخص سالک لازم است عبادت را با آرامش قلب و طمأنینه بهجا آورد؛ زیرا عبادت با اضطراب و تزلزل، اثری در قلب و ملکوت آن نخواهد داشت.[۱۱۳] به باور ایشان، اگر قلب در وقت عبادت، غافل و ساهی باشد، عبادتش عبادت حقیقی نخواهد بود و چیزی شبیه به لهو و بازی است که با چنین عبادتی نفس تأثیری نمیپذیرد و عبادت از صورت ظاهری، به باطن و ملکوت بالا نمیرود[۱۱۴] (ببینید: طمأنینه)؛
ورع
در اصطلاح اهل معرفت، ورع پرهیزگاری کامل یا سختگرفتن بر نفس برای تعظیم حق است[۱۱۵] و امامخمینی این را از شرایط کمال عبادت شمرده است؛ به گونهایکه عبادت بدون آن از درجه اعتبار ساقط است؛ پس عبادت، بدون پاککردن نفس از کدورت گناه فایدهای ندارد[۱۱۶]؛
توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت
یکی از آداب عبادت در نگاه امامخمینی، توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت است و کسی که با قدم عبودیت سیر کند و ذلت بندگی را بر پیشانی خود گذارد، به عز ربوبیت راه مییابد[۱۱۷]؛
محافظت از تصرفات شیطان
امامخمینی با استناد به برخی آیات،[۱۱۸] یکی از آداب عبادت را محافظت عبادت از تصرفات شیطان میداند که از مهمترین آداب قلبی است[۱۱۹] (ببینید: آداب و اسرار نماز).
آثار عبادت
در روایات به آثار برخی از عبادات اشاره شده است؛ ازجمله اینکه ثمره روزه حکمت و ثمره حکمت معرفت و ثمره معرفت یقین[۱۲۰] و ثمره یقین رضاست.[۱۲۱] اندیشمندان اسلامی نیز ثمره عبادت را اصلاح امراض قلب،[۱۲۲] صفا، طهارت و رقت قلب[۱۲۳] میدانند.
امامخمینی به برخی از نتایج عبادت اشاره کرده است؛ ازجمله:
- تقرب انسان به پروردگار[۱۲۴] و وصول به بارگاه قدس الهی[۱۲۵]؛
- حصول معارف؛
- تذکر معبود[۱۲۶]؛
- به دست آوردن صورت اخروی ملکوتی که به وسیله آن بهشت آباد میشود[۱۲۷]؛
- تقویت اراده و اینکه نفس صاحب عزم و اقتدار شود[۱۲۸]؛
- اتحاد با روح عبادت که ثمره تکرار عبادات و تأثیر آن در قلب است تا قلب عابد با روح عبادت متحد شود.[۱۲۹]
همچنین تکرار عبادت باعث میشود زبان قلب گشوده شود و خود قلب، ذاکر و عابد گردد.[۱۳۰]
سیره امامخمینی
یکی از ابعاد شخصیت امامخمینی، توجه ویژه ایشان به مناجات و عبادت بود.[۱۳۱] ازجمله خصوصیات ایشان در عبادت، مداومت بر عمل و دقت در انجام عبادات، مطابق دستورهای وارد شده، بدون کم و زیاد بود.[۱۳۲] امامخمینی از آنجاکه خود را در محضر حق مشاهده میکرد، کارهای عادی او، مانند خواندن روزنامه و گوشدادن به رادیو نیز عبادت بود.[۱۳۳] ایشان در وقت عبادت و نماز نیز آنچنان قلبش در محضر خداوند حاضر و منقطع از غیر بود که گویی اصلاً صدای اطراف را نمیشنید[۱۳۴] و برای نماز اول وقت، اهمیت خاصی قائل بود و به آن سفارش میکرد.[۱۳۵]
اهتمام امامخمینی به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود، بلکه از مستحبات، مانند اذکار و نوافل غافل نمیماند و ذکر و زیارت میخواند و روزانه چندین نوبت قرآن تلاوت میکرد.[۱۳۶] ایشان در مدت سیزده سال اقامت در نجف، جز در مواردی که به کربلا مشرف میشد یا بیمار بود، زیارت حرم امیرالمؤمنین(ع) را ترک نکرد و با نظم کامل در کارها، زیارت را در ردیف نماز جماعت و درس نهاده بود.[۱۳۷] نافله شب ایشان نیز از زمان تحصیل ترک نشده بود[۱۳۸] و این روش حتی در زمان بیماری ایشان ادامه داشت.[۱۳۹] ایشان همچنانکه خود به عبادت اهتمام میورزید، دیگران را نیز به عبادت خداوند، بهویژه در دوران جوانی سفارش میکرد.[۱۴۰]
پانویس
- ↑ ابنفارس، مقاییس اللغه، ۴/۲۰۵.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۲۷۳.
- ↑ جوهری، الصحاح، ۲/۵۰۳؛ فیومی، المصباح المنیر، ۳۸۹؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱/۴۳۱.
- ↑ راغب، مفردات، ۵۴۲.
- ↑ راغب، مفردات، ۵۴۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۴–۲۸۵.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۴/۲۱۲.
- ↑ جرجانی، تفسیر شاهی، ۶۳.
- ↑ اوزجندی، مرتع الصالحین و زاد السالکین، ۲۵۱.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۲/۵۰۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۵.
- ↑ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۳۳۱–۳۳۵.
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۷، ۲۵۲ و ۳۶۴.
- ↑ کتاب مقدس، خروج، ب۸، ۱.
- ↑ کتاب مقدس، رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۴.
- ↑ ذاریات، ۵۶.
- ↑ بقره، ۲۱؛ نساء، ۳۶؛ نحل، ۳۶؛ حجر، ۹۹.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۸۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۶۷/۲۵۱.
- ↑ شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱/۵۷۲–۸۰۲؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱/۵۱۹ و ۲/۱۷۱–۱۷۵.
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۳۵۹–۳۶۴.
- ↑ سرّاج، اللمع فی التصوف، ۱۹۱–۲۱۲؛ ابنطاووس، فلاح السائل، ۱۹۸؛ ابنطاووس، فتح الابواب، ۲۲۲.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۱۸۸.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۵۵.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹ و ۲۶۲؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۱۴۹ و ۳۰۹.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴–۲۲۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶ و ۲۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۷۵–۱۷۷ و ۱۵/۱۶۸–۱۷۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴.
- ↑ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۷/۲۲۲.
- ↑ سکندری، تاج العروس، ۵۷.
- ↑ نوری، تعلیقات بر تفسیر القرآن الکریم، ۵/۴۳۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۴۰۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۴.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۱ و ۴۲.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۲.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۶۲.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۶۹.
- ↑ فرغانی، منتهی المدارک، ۱/۳۴۹.
- ↑ ←قشیری، رساله قشیریه، ۳۶۰.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۴/۱۶۶.
- ↑ جیلی، الانسان الکامل، ۲۸۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۵۵.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۸–۸۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶.
- ↑ منسوب به امامصادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷؛ ← امامخمینی، آداب الصلاة، ۸.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات، ۴/۹۵؛ کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۸۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۴۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۰.
- ↑ حج، ۷۷.
- ↑ بقره، ۲۱.
- ↑ نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲.
- ↑ ترمذی، ختم الاولیاء(ع)، ۵۱۱؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۶/۱۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۵.
- ↑ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۵–۳۲۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.
- ↑ طوسی، الامالی، ۴۵۴.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۱۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۸.
- ↑ نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲؛ کلینی، کافی، ۲/۸۴.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۴/۱۶۵–۱۶۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۶۸.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۶۹.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۸–۲۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۴–۳۲۵.
- ↑ حجر، ۹۹.
- ↑ ←گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۴۰۶.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۳/۱۲۵؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۴۰۵؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۲/۱۹۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۳.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۸۶–۸۷.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۸۳–۸۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱/۸۵–۹۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷–۲۸.
- ↑ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۴۵.
- ↑ حلی، انوار الملکوت، ۱۴۸؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۲۷۵.
- ↑ نجفی، جواهر، ۱۱/۴۷۲؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۴۵.
- ↑ حلی، تحریر الاحکام، ۱/۵۷.
- ↑ امامخمینی، نجاة العباد، ۱۷۳.
- ↑ طوسی، الخلاف، ۲/۴۳۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۵۱.
- ↑ حلی، منتهی المطلب، ۹/۲۷۲، ۲۷۶؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۶–۲۷۷.
- ↑ حسینی جرجانی، تفسیر شاهی، ۱/۵۴؛ طباطبایی، سیدعلی، ۱/۱۵۲.
- ↑ نساء، ۱۴۲؛ ماعون، ۴–۶.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ۲۸؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۱۸۷.
- ↑ حلی، تحریر الاحکام، ۱/۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۱۳۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۸۴؛ نجفی، جواهر، ۹/۱۸۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵–۳۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.
- ↑ طوسی، الامالی، ۵۲۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۴/۷۰–۷۵؛ ← امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۵ و ۲۵–۲۹.
- ↑ مکی، قوت القلوب، ۲/۱۶۶؛ ابنعربی، الفتوحات، ۲/۱۳۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۲۹۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۶ و ۴۳۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۴۵۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶–۱۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳.
- ↑ انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۵۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۷.
- ↑ مؤمنون، ۹؛ معارج، ۳۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹–۲۰.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۲۰۳.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر، ۱۰۳.
- ↑ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۹۴.
- ↑ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۲/۲۰۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱/۲۶۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۶۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۹۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۸–۴۹۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹.
- ↑ امامی کاشانی، پرتوی از خورشید، ۳۳۹.
- ↑ قدیری، خاطره، ۹۳.
- ↑ انصاری، حمید، مصاحبه، ۲/۴۹–۵۰.
- ↑ اشراقی، عاطفه، خاطره، ۳/۵۹.
- ↑ اشراقی، تقی، خاطره، ۳/۷۱.
- ↑ انصاری، حمید، مصاحبه، ۲/۵۲–۵۳.
- ↑ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۹.
- ↑ خمینی، خاطره، ۳/۱۱۵.
- ↑ محتشمیپور، خاطره، ۳/۱۱۹–۱۲۰؛ معتمدی، سیمای آفتاب، ۱۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۱۷؛ میریان، تا مرز عصمت، ۷۳؛ اشراقی، علی، سیمای آفتاب، ۹۶.
منابع
- قرآن کریم.
- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
- ابنطاووس، سیدعلیبنموسی، فتح الابواب بین ذوی الالباب و بین رب الارباب، تحقیق حامد الخفاف، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- ابنطاووس، سیدعلیبنموسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- اشراقی، تقی، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- اشراقی، عاطفه، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- اشراقی، علی، سیمای آفتاب، تدوین علی احمدپور ترکمانی، قم، دفتر نشر معارف، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله نجاة العباد، تهران، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامی کاشانی، محمد، پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- انصاری، حمید، مصاحبه، سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امامخمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- اوزجندی، ابومنصور، مرتع الصالحین و زاد السالکین، چاپشده در این برگهای پیر، تحقیق نجیب مایل هروی، تهران، نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
- بحرانی، یوسفبناحمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- ترمذی، محمدبنعلی، ختم الاولیاء(ع)، تحقیق عثمان یحیی، بیروت، مهد الآداب الشرقیه، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
- جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، تهران، ناصرخسرو، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
- جوهری، اسماعیلبنحماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- جیلی، عبدالکریم، الانسان الکامل، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حسینی جرجانی، سیدامیرابوالفتح، تفسیر شاهی، آیات الاحکام، تحقیق ولیالله اشراقی، تهران، نوید، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، أنوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تحقیق محمد نجمی زنجانی، قم، شریف رضی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امامصادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- حمیری، عبداللهبنجعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- خمینی، سیداحمد، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- دیلمی، حسنبنمحمد، ارشاد القلوب الی الصواب، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، قم، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
- سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- سکندری، احمدبنعطاءالله، تاج العروس الحاوی لتهذیب النفوس، تحقیق احمد فرید المزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
- شاهآبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تحقیق زاهد ویسی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهرهمند و دیگران، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- طوسی، محمدبنحسن، الخلاف، تحقیق سیدعلی خراسانی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- عسکری، حسنبنعبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
- غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- فاضل مقداد، مقدادبنعبدالله، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، کتابخانه آیةالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- فرغانی، سعیدالدین، منتهی المدارک فی شرح تائیه ابنفارض، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
- فیروزآبادی، محمدبنیعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، صدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
- فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- قدیری، محمدحسن، خاطره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، تربیتی و عرفانی حضرت امامخمینی، تدوین غلامرضا گلی زواره، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- قشیری، عبدالکریمبنهوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسنبناحمد عثمانی، تصحیح بدیعالزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، شرح فصوص الحکم، قم، بیدار، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گنابادی، سلطانمحمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- مدنی، سیدعلیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، تصحیح سیدمحسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- مصباح الشریعه، منسوب به امامصادق(ع)، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
- معتمدی، کلانتر، سیمای آفتاب، تدوین علی احمدپور ترکمانی، قم، دفتر نشر معارف، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مکی، ابوطالب محمدبنعلی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیونالسود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- میریان، سیدرحیم، تا مرز عصمت، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، کوثر، چاپ سوم، ۱۳۸۱ش.
- ناس، جانبایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیستم، ۱۳۹۰ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا.
- نوری، ملاعلی، تعلیقات بر تفسیر القرآن الکریم تألیف ملاصدرا، تحقیق محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ورام، مسعودبنعیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، قم، مکتبة فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
پیوند به بیرون
- سعید نصیری، عبادت، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۲۰۱–۲۱۱.