بیست و نه بهمن، قیام مردم تبریز در چهلم شهدای نوزده دی قم، ۱۳۵۶.
شرح ماجرا | قیام مردم تبریز در چهلم شهدای نوزده دی قم |
---|---|
زمان | ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ |
دوره | پهلوی |
مکان | تبریز |
علت | چهلم شهدای نوزده دی قم |
اهداف | محکومیت جنایت رژیم پهلوی در کشتار مردم قم |
عاملان | حکومت پهلوی |
نتایج | سرکوب قیام و کشتار مردم تبریز توسط رژیم پهلوی |
پیامدها | تأثیر بر روند پیروزی انقلاب اسلامی |
واکنشها | تظاهرات در قم، واکنش و محکومیت مراجع تقلید، تعطیلی حوزه علمیه قم، برکناری استاندار تبریز، پیام امام خمینی در چهلم شهدای تبریز |
واقعۀ ۱۹دی۱۳۵۶ در قم و سرکوب مردم، موجب شعلهور شدن آتش اعتراضات مردم شد. اعلام عزای عمومی و برگزاری مجالس ترحیم به مناسبت چهلم شهدای ۱۹دی (۲۹بهمن) -که از سوی مراجع تقلید و جامعه روحانیت ایران صورت گرفت- استقبال مردم در سراسر ایران را به همراه داشت.
تجمع مردم در تبریز برای شرکت در مراسم، با ممانعت نیروهای شهربانی تبریز مواجه و به درگیری و تشنج کشیده شد؛ تا جایی که برای سرکوب قیام، از نیروهای مسلح سراسر استان کمک گرفته شد. ابعاد پیشبینیناشده و مهارناپذیر تظاهرات تبریز –که بازتابهای مختلفی در پی داشت- محمدرضا پهلوی را واداشت برای بررسی حادثه، کمیته تحقیق به تبریز بفرستد.
امامخمینی در پیامی با درود بر اهالی شجاع آذربایجان، درباره توطئه حکومت در سرپوشگذاشتن بر این کشتار، هشدار داد. جایگاه راهبردی تبریز، ارتباطات گسترده اهالی آن با دیگر کشورها و طیف متنوع معترضان ۲۹ بهمن، توجه رسانههای بینالمللی را به عمق و گسترۀ نهضت اسلامی با رهبری امامخمینی جلب کرد.
مقدمه
پس از سرکوبی راهپیمایان قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶ که در اعتراض به اهانت رژیم پهلوی به امامخمینی در روزنامه اطلاعات صورت گرفت (ببینید: نوزده دی)، آتش اعتراضات مردمی شعلهورتر شد. مراجع تقلید سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و سیدکاظم شریعتمداری و جامعه روحانیت ایران، به مناسبت چهلم شهدای ۱۹ دی، ضمن تعطیلی دروس حوزه در روز شنبه ۲۹ بهمن، این روز را عزای عمومی اعلام کردند و از مردم برای شرکت در مجالس ترحیم، و خودداری از تشکیل اجتماعات دیگر، دعوت کردند.[۱]
سخنرانی امام در نجف
امامخمینی در نجف اشرف در سخنرانی به مناسبت چهلم شهدای قم، ضمن زشتخواندن حمایت سران کشورهای مدعیِ حقوق بشر از رژیم پهلوی، ایستادگی علما، طلاب و مردم سراسر کشور را ستود. ایشان اعتصابها و تظاهرات را نشانه مخالفت تکتک مردم با محمدرضا پهلوی و رژیم وابسته آن دانست و سازش با حکومت پهلوی را که ضد اسلام و روحانیت است، خلاف قرآن و سیره پیامبران(ص) و امامان(ع) برشمرد.[۲] در پاسخ به درخواست روحانیت، در قم مجالسی ـ صبح و عصر ـ با حضور چندین هزار نفر برگزار شد که سخنرانان و شرکتکنندگان ضمن محکومکردن جنایات رژیم پهلوی، خواستار بازگشت امامخمینی و تبعیدشدگان بودند.[۳]
بازتاب سخنرانی در تبریز
در تبریز سیدمحسن موسوی تبریزی از فضلای حوزه، نامهای با موضوع دعوت از مردم برای شرکت در مجلسی به همین مناسبت که پیش از ظهر ۲۹ بهمن در مسجد قزللی (میرزایوسفآقا مجتهد) برگزار میشد، نوشت. این نامه به امضای علمای دیگر تبریز سیدحسن انگجی، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، جعفر اشراقی، سیدیوسف هاشمی (حکمآبادی)، عبدالحمید شربیانی، عبدالمجید واعظی، عبدالحسین غروی، کاظم دینوری و عبدالله مجتهدی سرابی نیز رسید و در مکانهای عمومی نصب شد.[۴] با وجود دستور استاندار آذربایجان شرقی به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) و شهربانی، برای بستن دهانه بازار و جلوگیری از رسیدن مردم به مسجد، عموم مردم تبریز بهویژه بازاریان و دانشجویان، با تعطیلی بازار و کلاسهای دانشگاه تبریز، سر ساعت ۱۰ صبح ۲۹ بهمن، مقابل درهای بسته مسجد قزل تجمع کردند. این تجمع که هر لحظه بر تعداد آن افزوده میشد، با توهین سرگرد مقصود حقشناس، رئیس کلانتری ۶ به مقدسات، به درگیری و تنش کشیده شد. شهادت دانشجوی ۲۲ ساله «محمد تجلّا» به دست سرگرد حقشناس نیز هجوم مردم به مراکز و نهادهای دولتی را موجب شد.[۵] پس از ناتوانی شهربانی و ساواک تبریز در مهار این قیام، فرمان محمدرضا پهلوی به اسکندر آزموده، استاندار (دایی جمشید آموزگار نخستوزیر) ابلاغ شد. این فرمان شامل سستینکردن در انجام وظایف، بازجویی از بازداشتشدگان و زخمیها، دریافت خسارت از متعرضان به اموال و شدت عمل با کسانی که به بستن مغازهها اقدام کردند، بود.[۶] در اجرای این فرمان، نظامیان پادگان عجبشیر، پادگان تبریز و یگانهای کمکی مانند تیپ ۳ مرند، گردان مراغه و همه کلانتریهای استان، مأمور سرکوب قیام مردم تبریز شدند. بازار و چهارراه شهناز (شریعتی)، آخرین نقطهای بود که به دست ارتش افتاد و شهر به نظامیان سپرده شد.[۷] ضمن این درگیریها که تا ساعت ۳۰/۱۷ ادامه داشت، ۱۳ نفر شهید، ۱۱۸ زخمی و ۵۸۱ نفر بازداشت شدند؛ همچنین مراکز فساد و فحشا، برخی یادمانهای انقلاب سفید، ساختمان حزب رستاخیز، کاخ جوانان، ۲ سینما، ۴۳ بانک، ۱ هتل، ۳ دستگاه تانک و دیگر مکانها خراب یا به آتش کشیده شدند. شمار مجروحان به اندازهای بود که در راهروها و پلههای بیمارستانهای تبریز و زیر نظر مأموران ساواک مداوا میشدند. به گزارش آتشنشانی تبریز، ۱۳۴ نقطه شهر در آتش میسوخت. در چنین شرایطی، طبق گزارش بازرسان رژیم پهلوی، تعداد قابل اعتنایی مغازه و اتومبیل شخصی، همچنین تأسیسات خدمات عمومی آسیب دیدند که در روزهای بعد، مراجع تقلید آن را قبیح دانستند.[۸]
واکنشهای داخلی و خارجی
سرکوب قیام و کشتار مردم تبریز توسط رژیم پهلوی بازتابهای مختلفی از سوی افراد و شخصیتهای سیاسی و مذهبی در داخل و خارج کشور داشت.
تظاهرات در قم
روحانیان تهران در نامهای به علمای تبریز در ۳۰ بهمن، جنایات رژیم را محکوم کردند.[۹] مردم قم هم که قرار بود به دعوت طلاب حوزه علمیه، پس از نماز مغرب و عشا، در مراسم ترحیمی به همین مناسبت (در مسجد اعظم) شرکت کنند، پس از مخالفت خادمان برای ورود به مسجد، در حالیکه شعار میدادند «درود بر خمینی»، «مرگ بر این حکومت یزیدی» و «تبریز خونین است»، وارد صحن حرم فاطمه معصومه(س) شدند و به سمت خیابان چهارمردان حرکت کردند. ضمن این تظاهرات که به درگیری با نیروهای امنیتی و انتظامی نیز انجامید، شیشه چند بانک شکست، و شعبهای از بانک صادرات آتش زده شد.[۱۰]
سیدکاظم شریعتمداری
بعد از ظهر ۲۹ بهمن سیدکاظم شریعتمداری در تماس تلفنیِ گروهی از روحانیان تبریز با ایشان، هر گونه تشنج را برخلاف اهداف و مصلحت اسلام و روحانیت دانست و بازگشت مردم به کسب و کار و حفظ آرامش را تقاضا کرد. این توصیه، شبهنگام و در بامداد ۳۰/۱۱/۱۳۵۶ به صورت اعلامیه پانزده تن از علمای تبریز، در سطح گستردهای پخش شد.[۱۱] پس از توصیه تلفنی شریعتمداری در ۲۹ بهمن و رواج این شایعه که او تظاهرات تبریز را محکوم کرده،[۱۲] وی برای رفع تهمت، در ۱/۱۲/۱۳۵۶ در مجلس درس مسجد اعظم، در مقصرخواندن دولت در ایجاد حوادث قم و تبریز، آتشزدن بانک صادرات را نادرست خواند و بر شیوه مبارزه به گونهای که سود آن بیش از زیانش باشد تأکید کرد. لحن کلام وی که ضمن اعتراض به دولت به دلیل توجهنکردن به سخنان او، تلویحاً ریشه حوادث تبریز را در پارهکردن اعلامیهاش به دست مأموران دولتی ارزیابی کرد، نه تنها تهمت را از میان نبرد، بلکه آن را تشدید کرد.[۱۳]
واکنش مراجع تقلید
سیدمحمدرضا گلپایگانی نیز تخریب بانکها و مؤسسات دولتی و خصوصی را هدردادن بیتالمال مسلمانان شمرد.[۱۴] در همین روز، سیدعبدالله شیرازی با صدور اعلامیه و سیدصادق حسینی روحانی در سخنرانی تندی که در مسجد نو (قم) کرد، کشتار ملت به دست دولت را محکوم کردند.[۱۵]
اعزام هیئت تحقیق
ابعاد پیشبینیناشده و مهارناپذیر تظاهرات تبریز، محمدرضا پهلوی را واداشت برای بررسی زمینه اعتراضات، شناسایی مقصران و تطمیع و آرامکردن گروههای مختلف، هیئتی نظامی ـ امنیتی را به سرپرستی ارتشبد جعفر شفقت، جانشین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران به تبریز بفرستد.
تعطیلی حوزه علمیه قم
حوزه علمیه قم در ۳/۱۲/۱۳۵۶، به احترام شهدای تبریز تعطیل شد و به همین مناسبت، مراجع تقلید قم در مسجد اعظم مجلس ترحیمی برگزار کردند. در پایان این مراسم که با سخنرانی غلامرضا گلسرخی کاشانی و حضور حدود پانزده هزار نفر برگزار شد، جمعیتی حدود پنج هزار تن با شعارهای «درود بر خمینی»، «زنده و جاوید باد خون شهیدان قم»، «مرگ بر این حکومت یزیدی»، در صحن مسجد تظاهرات کردند و هنگام ظهر، با آرامش پراکنده شدند. در این تظاهرات سیصد طلبه زن (از مدرسه دارالزهرا (س)، مکتب توحید، مدرسه آیتالله گلپایگانی و مدرسه دخترانه کرمانیها) با پوشیه شرکت کردند و برخی به ضبط شعارها میپرداختند. پس از نماز مغرب و عشا نیز حدود دو هزار طلبه همراه با دویست نوجوان، تظاهرات را از صحن مسجد اعظم آغاز کردند که تا چند ساعت بعد، با پلیس درگیر بودند.[۱۶] همچنین حوزه علمیه قم، روحانیان تهران (در نامه به مراجع تقلید)، علما و واعظان تهران و سیدمحمدرضا گلپایگانی،[۱۷] سیدکاظم شریعتمداری[۱۸] و سیدشهابالدین مرعشی نجفی،[۱۹] این جنایات را محکوم کردند و به علما و «مردم غیور» آذربایجان تسلیت گفتند.[۲۰] گلپایگانی در اعلامیه خود، ضمن تصریح به ثبت اعتراض مردم تبریز در شمار حرکتهای مسلمانان در دفاع از اسلام، دوران حکومت فردی و استبدادی را پایان یافته خواند و تأکید کرد از این پس دیگر فریب مردم با برنامههای ارتجاعی و کفرآلود ممکن نیست و حوادث قم و تبریز نشان میدهد که ملت از حقوق خود پاسداری خواهد کرد.[۲۱] روحانیان خارج از کشور نیز در تشریح اوضاع ایران نامهای خطاب به سازمان ملل متحد و کمیسیون حقوق بشر فرستادند.[۲۲]
اتحادیه انجمنهای اسلامی
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا، جنبش مسلمانان مبارز، نهضت آزادی ایران، کنفدراسیون محصلان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور و دانشجویان ایرانی مقیم اتریش نیز با اعلامیه، نشریه و تظاهرات، قیام تبریز را برگ زرّینی در تاریخ مبارزات ملی دانستند و به «حمام خون در ایران» اعتراض کردند.[۲۳] تعدادی از دانشجویان ایرانی هم با ورود به سفارت ایران در برلین شرقی، به گزارش حوادث تبریز پرداختند.[۲۴] با وجود افشاگری دانشجویان ایرانی، بیشتر روزنامههای خارجی، در دو سه روز اول پس از حادثه، با تکیه بر تبلیغات رژیم پهلوی، به اشاره مختصری از اوضاع تبریز بسنده کردند؛ ولی بهتدریج پس از کسب اطلاعات بیشتر تحلیلهای خود را تصحیح کردند.[۲۵]
سفارت امریکا
سفارت آمریکا با استناد به گزارش کنسولگری خود در تبریز، ضمن وصف بیشتر تظاهرکنندگان ۲۹ بهمن، به جوانان بیکاری که تحت تأثیر مذهب به اماکن دولتی، سینماها و مشروبفروشیها حمله کردند، این قیام را موجب آغاز نبردهای مذهبی و اجتماعی دانست که بهسادگی آرام نخواهد شد.[۲۶] روزنامه واشینگتن پست چند مقاله خود را به اوضاع تبریز اختصاص داد و نیویورک تایمز ضمن تشریح شکاف ایجادشده در رژیم، تعداد کشتههای تبریز را به هفتاد رساند و بلوای تبریز را با وجود تبلیغات رژیم، پیچیده خواند.[۲۷] رادیو بیبیسی در گزارشی عبارت «مارکسیست اسلامی» را دربارهٔ مخالفان دقیق ندانست و تظاهرات تبریز را فراتر از محدوده روشنفکران و برآمده از مساجد شمرد که راه مقابله با آن برای دولت ایران دشوار خواهد بود.[۲۸] هفتهنامه اکونومیست نیز در گزارش خود، مقاله یکی از روزنامههای تهران در انتقاد از امامخمینی را ریشه ناآرامیها معرفی کرد و آن را سرآغاز برخورد جدی میان پهلوی و رهبران اسلامی دانست.[۲۹] ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در ایران نیز در سخنانی در سانفرانسیسکو در ۱۱/۱۲/۱۳۵۶، حادثه تبریز را نارضایتی هماهنگ زمینداران سابق و مرتجعان مذهبی، از اصلاحات ارضی و مشارکت اجتماعی بانوان دانست که از دخالتنکردنِ نیروهای انتظامی و آزادیهای سیاسی مورد تأکید پهلوی، سوء استفاده کردهاند و خسارات زیادی به بار آوردهاند.[۳۰]
محمدرضا پهلوی
محمدرضا پهلوی که از حمایت مردم آذربایجان از امامخمینی، خشمگین بود، در سخنان خود در روزهای ۱/۱۲/۱۳۵۶، ۹/۱۲/۱۳۵۶ و ۴/۲/۱۳۵۷ مدعی شد اعتراض مردم تبریز و کشتار آنان، بازخورد آزادیهای اجتماعی موجود در ایران است. او که مرتجعان سرخ و سیاه در داخل و خارج کشور را سوء استفادهکنندگان از آزادیهای بیحدوحصر و عاملان حوادث قم و تبریز معرفی میکرد، بر ادامه خواست خود در پیگیری سیاستهای آزادیبخش و مشارکتدادن مردم در تصمیمگیریهای کشور تأکید کرد و این حوادث را خللی در ارکان حکومت ندانست.[۳۱] این ادعا در حالی مطرح میشد که در ۲/۱۲/۱۳۵۶، جمعی از نیروهای ارتش شاهنشاهی، دربارهٔ سوگند وفاداری به تاج و تخت، فتوای امامخمینی را خواسته بودند. این اقدام نشانه تقلید بخشی از درجهداران ارتش از ایشان و همراهی آنان با نهضت اسلامی مردم بود.[۳۲] هیئتی که به دستور محمدرضا پهلوی و به ریاست جعفر شفقت، اول اسفند وارد تبریز شده بود، با گروههای مختلف از مردم در تبریز گفتگو کرد. علمای تبریز (هم در دیدار حضوری و هم با نامه به هیئت) ضمن محکومکردن آشفتگی و اقدامات ضد مذهب و روحانیت شیعه، بر بیگناهی و احساسات مذهبی کشتهشدگان ۱۹ دی قم پافشاری کردند و تصریح کردند سوگواری مردم تبریز هم بنابر دستور مراجع تقلید و در نظم و آرامش بوده و آنچه موجب انفجار خشم مردم شد، جلوگیری از برگزاری مراسم بزرگداشت، خشونت، فحاشی و تیراندازی پلیس بود که منجر به قتل شد. این در حالی بود که عوامل رژیم در تبریز (استاندار و مسئولان حزب رستاخیز)، با اظهار بیخبری از ریشههای اصلی آغاز شورش، اساساً عوامل آشوب را گروهی غیر تبریزی و وابسته به خرابکاران، کمونیستها و مارکسیستهای اسلامی معرفی میکردند.[۳۳] گزارش مشروح شفقت، در بررسی زمینهها و علل حادثه، حوادث روز حادثه، اقدامات سازمانهای مسئول، معرفی مقصران، نارضایتی مردم و آمار و پیشنهادهایی که در ۹/۱۲/۱۳۵۶ ارائه شد، از اسناد مهم حادثه است. این گزارش که نقطه آغاز تشنج در تبریز را حوادث قم در ۱۹ دی، اعلامیه شریعتمداری و تبلیغ نمایندگان وی در شهرهای مختلف آذربایجان ارزیابی کرد، مدعی شد این عوامل به اضافه تحریک عوامل مخرب و مارکسیست و نارضایتی مردم از برخی سازمانهای دولتی از یک سو و ضعف اقدامات انتظامی و اطلاعاتی موجب گسترش درگیری و آشوب در شهر شده است.[۳۴]
برکناری استاندار تبریز
پس از این گزارش، آزموده از استانداری برکنار و شفقت جایگزین وی شد. رئیس شهربانی استان و دو مقام انتظامی دیگر نیز برکنار شدند. با استقرار رئیس شهربانی جدید، چهارصد مأمور شهربانی از تهران به تبریز فرستاده شدند و دستور حفاظت از پمپبنزینها، کارخانهها، ادارات دولتی و سرکوب انقلابیان، صادر شد. مسئولان ساواک تبریز هم به دلیل ناتوانایی در کسب اطلاعات لازم و پیشبینی تظاهرات، برکنار شدند.[۳۵]
برپایی مراسم چهلم شهدا
مراسم چهلم شهادت مردم تبریز به درخواست فضلا و روحانیان انقلابی و مراجع تقلید در سراسر ایران غالباً در ۱۰/۱/۱۳۵۷ برگزار شد. برگزاری این مراسم در رسانههای داخلی و بینالمللی نیز انعکاس یافت.[۳۶] در مسجد اعظم قم، مراسم صبح با سخنرانی غلامرضا گلسرخی و شرکت حدود بیست هزار تن و مجلس بعد از ظهر با حضور پانزده هزار تن و سخنرانی علیاکبر ناطق نوری برگزار شد. با وجود سختگیری مأموران و احتیاط برگزارکنندگان، سخنرانیها و شعارهای پس از مراسم بیشتر شهرها، با محور مبارزه با آمریکا، صهیونیسم و امپریالیسم، اعتراض به عمل وحشیانه حکومت در قم و تبریز، انتقاد از خفقان و جلوگیری از ابراز عقیده مردم، و لزوم برقراری حکومت اسلامی و رعایت قوانین اسلامی بود.[۳۷]
تظاهرات حزب رستاخیز
مهمترین اقدام تبلیغاتی رژیم پهلوی در آن روزها، به راهانداختن تظاهراتی با کوشش حزب رستاخیز و سوء استفاده از مقام و موقعیت شریعتمداری بود. عوامل ساواک و حزب رستاخیز از چند روز پیش در شهرها و روستاهای آذربایجان شایع کردند که روز ۲۰ فروردین ۱۳۵۷، جمشید آموزگار، نخستوزیر و دبیرکل حزب رستاخیز و شریعتمداری برای ادای توضیحاتی دربارهٔ علل ماجرای ۲۹ بهمن، به تبریز خواهند آمد. گستردهگی شایعه بهحدی بود که شریعتمداری در پاسخ به سه نفر از اهالی تبریز، این مطلب را دروغ و افترا دانست و تأکید کرد قصد سفر به تبریز را ندارد.[۳۸] تظاهرات مورد نظر دولت، با حضور جمشید آموزگار و بدون حضور شریعتمداری در تبریز برگزار شد. آموزگار نخست در اجتماعی که ادعا شد تعداد شرکتکنندگان آن سیصد هزار نفر بودند، بر مشخصکردن عوامل تظاهرات و آشوبها تأکید کرد.[۳۹] او سپس در جمع خبرنگاران، علت تشکیل این اجتماع را، اعلام این مطلب از سوی مردم آذربایجان دانست که تظاهرات پنجاه روز پیش، کار آذربایجانیها نبوده است[۴۰]؛ چنانکه محمدرضا پهلوی نیز بعدها، استقبال مورد ادّعای سیصد هزار نفری از نخستوزیر را دلیلی بر محبوبیت حکومت خود پنداشت.[۴۱]
واکنش امامخمینی
امامخمینی پس از آگاهی از فاجعه، در پیام ۸/۱۲/۱۳۵۶ با درود بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان، که در برابر رژیم پهلوی قیام کردند، دربارهٔ توطئه حکومت در سرپوشگذاشتن بر این کشتار، هشدار داد و رفت و آمد نیروهای رژیم را به هدف پاکسازی چهره محمدرضا پهلوی و وانمودکردن بیخبری او از این کشتار دانست. ایشان همچنین پیروزی نهایی در برابر استبداد، انتقام از «ضحاک زمان» و به اهتزاز درآمدن پرچم اسلام به دست روحانیان را به مردم ایران نوید داد.[۴۲] ایشان در پیامی نیز که به مناسبت چهلم شهدای ۲۹ بهمن تبریز در ۴/۱/۱۳۵۷ صادر کرد، تنها راه پیروزی را وحدت زیر پرچم توحید، اسلام و قرآن دانست و با توصیه به طرد عناصر غیر اسلامی، بر اسلامی بودن قیام تبریز مانند نهضت دیگر شهرهای ایران، صحه گذاشت. ایشان با اشاره به تلاش رژیم در نسبت دادن این قیام به مکتبهای انحرافی، بر بیاعتباری این مکتبها نزد ملت ایران تأکید کرد و لزوم پیوستن همه گروههای سیاسی و روشنفکران، به جبهه روحانی، کارگر و توده ملت و معرفی صریح حرکت خود به عنوان حرکت اسلامی را یادآور شد. ایشان سرچشمه تمام گرفتاریهای مسلمانان و سبب استمرار جنایات پهلوی را آمریکا و حمایت بیقید و شرطش از وی معرفی کرد و اسلامخواهی پهلوی را نیز فریبی بیش ندانست؛ بر همین اساس ایشان معتقد بود جنایت تبریز که نشانه وحشتزدگیِ پهلوی و خروجش از اعتدال است، ملت ایران را در آستانه انفجار قرار داده و به خواست خدا، منجر به قطع دست بیگانگان و محو دودمان پهلوی برای همیشه خواهد شد.[۴۳]
تأثیر بر انقلاب اسلامی
یکی از مهمترین ویژگیهای قیام تبریز، بازتاب آن در سطح جهان بود؛ در حالیکه حرکتهای پیشین مردمی را رژیم پهلوی به اعتراضات صنفی که ریشه در اقلیتی محدود دارد، کاهش میداد. سرسختی ترکها و دلیل حمایت آنان از امامخمینی، موجب شگفتی محمدرضا پهلوی شد.[۴۴] جایگاه راهبردی تبریز، ارتباطات گسترده اهالی آن با دیگر کشورها، روحیات و دلبستگیهای مردمانش با اهالی دیگر شهرها و طیف متنوع معترضان ۲۹ بهمن، رسانههای بینالمللی را متوجه نهضت اسلامی با رهبری امامخمینی و عمق و گستره آن کرد.[۴۵] جلوگیری و درگیری مأموران امنیتی با تظاهرکنندگان پس از مراسم بزرگداشت شهدای تبریز در برخی شهرها مانند اهواز، جهرم و یزد منجر به شهادت و زخمیشدن عدهای دیگر شد.[۴۶] همین امر، موضعگیری علما و مراجع،[۴۷] و نیز بزرگداشت چهلمین روز شهادت معترضان یزد را در پی داشت. ادامه برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای هر شهر در شهرهای مختلف، موجب ریشهدارشدن اعتراضها و درماندگی روزافزون رژیم شد.[۴۸]
مصاحبه امام با خبرنگار روزنامه لوموند
امامخمینی با آگاهی از فضای ایران و برگزاری تظاهرات مختلف مردمی، در نجف، در مصاحبه با «لوسین ژرژ»، خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند که در ۴/۲/۱۳۵۷ منتشر شد، ضمن رد همکاری با مارکسیستها، بقای سلطنت را منتفی دانست و صریحاً هدف نهضت مردم ایران را تشکیل حکومت اسلامی اعلام کرد[۴۹]؛ سپس در سخنرانی ۲۳/۲/۱۳۵۷ با اشاره به نارضایتی درجهداران ارتش (که گاه پنهانی با ایشان دیدار داشتند) از وضع کشور و حضور مستشاران آمریکایی، اصولاً پذیرش حضور و رفتار نامناسب مستشاران آمریکایی در میان صاحبمنصبان ارتش ایران را یک معما و نشانه بیعرضگی آنان دانست. ایشان همچنین با رد تبلیغات شاهانه در مقصردانستن ایشان به عنوان علت شورشها، اعتراضهای مردمی را نتیجه خیانت شخص پهلوی و بر باددادن حیثیت مملکت اسلامی ارزیابی کرد و با عصبی و غیر منطقیخواندن رفتار وی در رویارویی با انقلابیان، تلویحاً اخراج وی از کشور را وظیفه ارتش دانست. ایشان که معتقد بود محمدرضا پهلوی فرصت اصلاح امور و بقای سلطنت را از دست داده و پس از این و در صورت ادامه اعتراضهای مردمی، حتی حمایت آمریکا را هم نخواهد داشت، خروج هرچه سریعتر وی از کشور را توصیه کرد؛ سپس با اظهار تأسف از همراهینکردن حوزه علمیه نجف در حرکت اسلامی اخیر مردم ایران، بر پیشتازی و هدایت حوزه علمیه قم و روحانیت در انقلاب اسلامی و لزوم حمایت همه گروهها از روحانیان و پرهیز از پراکندگی و تفرقه تأکید کرد.[۵۰]
وعده پیروزی قیام
سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی از عالمان برجسته تبریز در سخنرانی ۲۸/۲/۱۳۵۷ در مسجد شعبان (تبریز) اعلام کرد که سخن و بیانیه کافی نیست و زمان قیام فرا رسیده است.[۵۱] امامخمینی نیز در اردیبهشت ۱۳۵۷ صریحاً پهلوی را خائن و دیوانه نامید و سلطنت پنجاهساله پهلوی را ساقطشده برشمرد.[۵۲] ایشان در پایان همین سخنرانی، خطاب به همه گروههایی که برای اسلام قیام کردهاند، پیروزی نزدیک را به شرط حفظ وحدت و تبعیتنکردن از هوای نفس و تلاش برای حفظ منافع گروهی و شخصی وعده داد.[۵۳] این در حالی بود که پهلوی در جلسه شورای اقتصاد در ۱/۱۲/۱۳۵۶، همچنان اعتراضها را به «مسخرهبازی» تعبیر میکرد. او ضمن تأکید بر قدرت خود برای بیرونانداختن هرکس که لازم باشد از کشور، با تظاهر به دلسوزی برای روحانیت، مدعی شد در صورت بهنتیجهرسیدن امثال اعتراضهای تبریز که ارتجاع سرخ آن را هدایت میکرد، روحانیان نیز از شر معترضان در امان نخواهند بود.[۵۴]
تشکیل شوراهایی برای مدیریت تظاهرات
در شرایط جدید که رنگ اسلامی حکومتِ آینده و نقش رهبری امامخمینی و هدایت روحانیت در اداره اعتراضهای مردمی، برای همه گروهها ثابت شد، به توصیه امامخمینی شوراهایی برای مدیریت تظاهرات و هدایت اقدامهای انقلابیان در تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و دیگر شهرها تشکیل شد (ببینید: اعتصاب، روحانیت، و شورای انقلاب اسلامی). ادامه اعتراضهای مردمی که واکنش شدیدتر رژیم پهلوی را در پی داشت (ببینید: هفده شهریور و حکومتنظامی)؛ سرانجام موجب خروج محمدرضا پهلوی از ایران در ۲۶ دی ۱۳۵۷ و سپس پایان حکومت سلطنتی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شد (ببینید: فرار شاه و بیست و دو بهمن).
پانویس
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸–۷/۶۳–۶۷؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۲/۳۳۱–۳۳۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۰–۳۴۹
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۲، ۱۴ و ۴۳–۴۵
- ↑ موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیتالله موسوی تبریزی، ۴۱۰–۴۱۱؛ موسوی تبریزی، سیدمحسن، خاطرات، ۱۰۳–۱۰۵؛ شیرخانی، حماسه ۲۹ بهمن تبریز، ۲۲۸، ۲۳۱؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۱۹–۲۲۰
- ↑ بنابی، خاطرات، ۲۷؛ موسوی تبریزی، سیدمحسن، خاطرات، ۱۰۷؛ وظیفه شعاع، خاطرات، ۱۳۴–۱۳۶؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۴–۵، ۱۱–۱۳، ۲۵–۲۶، ۲۸–۲۹ و ۳۲–۳۶
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۲۱–۲۲
- ↑ براهنی، در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد، ۵۷؛ خاماچی، خاطرات، ۳۹؛ نوربخش، خاطرات، ۱۲۴؛ وظیفه شعاع، خاطرات، ۱۳۶
- ↑ خلخالی، آنجا که خون بر شمشیر پیروز شد، ۸؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۴–۵، ۱۱–۱۳، ۲۶–۲۷، ۳۶–۳۷ و ۴۲–۴۳؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۳۱–۲۳۸ و ۲۷۲–۲۷۳
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۴۲–۲۴۳
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۶۴–۶۵
- ↑ شیرخانی، حماسه ۲۹ بهمن تبریز، ۲۲۷؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۳–۱۴ و ۶۲؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۸۵
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۶۲ و ۶۴
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۷۳–۷۴؛ موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیتالله موسوی تبریزی، ۴۱۴–۴۱۵؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۸۵–۲۸۶
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۷۳
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۷۵
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۹۲–۹۵ و ۱۰۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲/۱۳۵۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۲/۱۳۵۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۲/۱۳۵۶
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸–۷/۷۲–۹۰؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۴۳۱–۴۳۳؛ ۳/۲۴۲–۲۵۴ و ۵/۱۷۸؛ شیرخانی، حماسه ۲۹ بهمن تبریز، ۱۹۰–۲۲۸
- ↑ شیرخانی، حماسه ۲۹ بهمن تبریز، ۲۰۷–۲۰۸
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۷۹۳–۷۹۴
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۷۹۵ و ۸۱۸؛ سازمان انقلابی حزب توده ایران، جاودان باد خاطره قیام خونین تبریز، ۳۴
- ↑ سازمان انقلابی حزب توده ایران، جاودان باد خاطره قیام خونین تبریز، ۳۴؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۷۹۸
- ↑ براهنی، در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد، ۵۸؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۹۶
- ↑ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۷۷–۲۸۲؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۷۳؛ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۲/۶۳۹–۶۴۰
- ↑ براهنی، در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد، ۵۸
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۲/۶۴۰؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۹۶
- ↑ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۹۶
- ↑ روابط عمومی، فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، ۳۸
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۷۷–۷۹؛ کیهان، روزنامه، ۹/۱۲/۱۳۵۶، ۵؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۸۶–۲۸۸
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۸۶؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۳۶۷؛ ← امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۲۷
- ↑ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۹۱، ۲۹۳؛ شیرخانی، حماسه ۲۹ بهمن تبریز، ۱۹۳–۱۹۴؛ رستاخیز، روزنامه
- ↑ شیرخانی، حماسه ۲۹ بهمن تبریز، ۳۰۱–۳۲۵؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۳۰–۳۷؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۴۷–۲۷۳
- ↑ براهنی، در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد، ۵۹؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۹۸–۲۹۹
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۴/۳۵–۳۶، ۴۱، ۵۴، ۷۴، ۸۵–۸۷، ۸۹–۹۱، ۱۰۶، ۱۱۱–۱۲۱، ۱۳۵، ۱۳۹ و ۱۵۴
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۴/۱۱۱ و ۱۲۰
- ↑ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۳۱۷–۳۱۸؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۴/۲۶۴
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۸۲۱؛ اطلاعات، روزنامه، ۲۱
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۳/۱۲۱
- ↑ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۳۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۵۳–۳۵۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۵۹–۳۶۲
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۷۷–۷۸
- ↑ موسوی تبریزی، سیدمحسن، خاطرات، ۱۱۱–۱۱۲
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۴/۱۱۳، ۱۲۳–۱۲۷ و ۱۸۱–۱۸۲
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۴/۲۲۳؛ نهضت آزادی ایران، دربارهٔ قیام حماسه آفرینان قم و تبریز، ۳/۹–۵۵
- ↑ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۳۰–۳۳۱؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۸۱۳–۸۲۱ و ۸۳۲–۸۴۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۶–۳۷۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۸۳–۳۹۶
- ↑ قاضی طباطبایی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۳۷–۴۳۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۸۳–۳۸۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۹۶
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۷۷
منابع
- اطلاعات، روزنامه، ۲۱/۱/۱۳۵۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- براهنی، رضا، در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد، تهران، کتاب زمان، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
- بنابی، عبدالحمید، خاطرات، چاپشده در حماسه ۲۹ بهمن تبریز، تألیف علی شیرخانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- بهبودی، هدایتالله، تبریز در انقلاب، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- خاماچی، بهروز، خاطرات، چاپشده در حماسه ۲۹ بهمن تبریز، تألیف علی شیرخانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- خلخالی، سیدعبدالرحیم، آنجا که خون بر شمشیر پیروز شد، تهران، مؤسسه تحقیقات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۵۷ش.
- دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج۲، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج۳، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رستاخیز، روزنامه، ۷/۱۲/۱۳۵۶ش.
- روابط عمومی وزارت اطلاعات، فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- سازمان انقلابی حزب توده ایران، جاودان باد خاطره قیام خونین تبریز، بیجا، چاپ اول، ۱۳۵۶ش.
- شیرخانی، علی، حماسه ۲۹ بهمن تبریز، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، جلوه محراب، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- کیهان، روزنامه، ۹/۱۲/۱۳۵۶ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۲ و ۳، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۴، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، کوثر، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
- موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیتالله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- موسوی تبریزی، سیدمحسن، خاطرات، چاپشده در حماسه ۲۹ بهمن تبریز، تألیف علی شیرخانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
- نوربخش، حسن، خاطرات، چاپشده در حماسه ۲۹ بهمن تبریز، تألیف علی شیرخانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- نهضت آزادی ایران خارج از کشور، دربارهٔ قیام حماسه آفرینان قم و تبریز، بیجا، چاپ اول، ۱۳۵۶ش.
- وظیفه شعاع، حمید، خاطرات، چاپشده در حماسه ۲۹ بهمن تبریز، تألیف علی شیرخانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
پیوند به بیرون
- هادی نظری، بیست و نه بهمن، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۳۷-۴۵.