وحدت، ضرورت و نقش همبستگی در ابعاد اسلامی و ملی.
وحدت از لحاظ لغوی به معنای یکیبودن و پیوستگی در مقابل تکثر و پراکندگی است. مفهوم وحدت در اقوام اولیه به جهت سادگی این جوامع به راحتی شکل گرفت ولی به تدریج به سبب توسعه جوامع بشری و بهوجودآمدن اختلافات بر سر عقاید و حقوق، کمرنگ شد.
یکی از دغدغههای اصلی امامخمینی چه در دوران نهضت اسلامی و چه در زمان تشکیل جمهوری اسلامی، ایجاد و حفظ وحدت و انسجام در سطح ملی و نیز در جهان اسلام بود.
ایشان برای حفظ وحدت در سطح ملی به کنار گذاشتن اختلافات مذهبی و دینی و نیز پرهیز از مناقشات و مباحث تفرقهبرانگیز سیاسی تأکید میکرد که مانع انحطاط ملت و دولت میشود. ایشان برای حفظ وحدت جهان اسلام معتقد بود باید به عناصر وحدتبخش اسلام اصیل تمسک جست و از تفرقههای مذهبی دوری کرد.
معنای لغوی و اصطلاحی
وحدت به معنای یکیبودن، یگانهبودن[۱] و پیوستگی[۲] آمدهاست. وحدت و اتحاد، امری انسانی و برخاسته از ذات و سرشت انسان است که برای رسیدن به اهداف مشترک و عمومی، در برابر مفاهیمی نظیر کثرت، پراکندگی، اختلاف، تفرقه، گروهگرایی و واگرایی به کار میرود.[۳] وحدت مسلمانان به معنای متشکلشدن مسلمانان در صفی واحد، در برابر دشمنان اسلام و اهتمام برای رسیدن به نوعی یگانگی در منافع و اهداف و تقریب در باورهای دینی، از سوی کسانی است که بهرغم اجتهادات مختلف، مشترکات بسیاری دارند.[۴] در سطح ملی نیز وحدت به این معناست که همه شهروندان یک کشور، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، از هر دین، مسلک، زبان و نژاد، در همه امور اساسی بهویژه سیاست خارجی در برابر بیگانه متحد باشند و وطن خود را حفظ کنند و در اختلافاتی که دارند بیگانگان را دخالت ندهند و حل و فصل آن را به خردمندان خود واگذار کنند.[۵] ملاک و معیار وحدت، اموری مانند مذهب، فرهنگ و ملیت است.
در نگاه و کلام امامخمینی میتوان دو گونه وحدت را در سطح امت اسلامی و در سطح ملی از هم تشخیص داد. ایشان وحدت در سطح امت اسلامی را مسیر غلبه بر اختناقها، چپاولگریها و عقبماندگیها در جهان اسلام میدانست[۶] و وحدت در چارچوب مرزهای ملی را نیز مانع انحطاط ملت و دولت ارزیابی میکرد.[۷]
پیشینه
بنابر آنچه در قرآن کریم آمده، زندگی اقوام اولیه بشر، به جهت سادگی و فطریبودن، توأم با وحدت و به دور از اختلاف بودهاست[۸]؛ اما با گذشت زمان و توسعه جوامع بشری، بر سر عقاید و حق و حقوق، اختلافها و تضادها پدید آمد و در این مرحله خداوند پیامبرانی را با احکام تشریعی برای رفع اختلافها فرستاد.[۹] تاریخ دعوت به وحدت مسلمانان به بعثت پیامبر اکرم(ص) بازمیگردد و وحدت با نزول آیاتی بر مسلمانان تکلیف شد.
یکی از نخستین اقدامات رسول خدا(ص)، برقراری پیوند برادری بود که پس از هجرت به مدینه باعث تقویت روحیه جمعی و برادری میان مسلمانان گردید.[۱۰] همچنین در آغازِ نظامنامهای که به عنوان قانون اساسی دولت نوپای اسلامی، میان قبایل مدینه تدوین شد، از تعبیر «امت واحده» برای مسلمانان استفاده شد که از مبناییترین مفاهیم سیاسی ـ دینی اسلام بود و چارچوب اساسی سیاست اسلامی را معین میکرد.[۱۱] پس از پیامبر (ص) نیز وحدت مسلمانان و دوری از تفرقه، نزد اهل بیت(ع) به صورت یک هدف دنبال شد[۱۲] و این راهبرد از روزهای نخستینِ پس از رحلت پیامبر(ص)، بهرغم افزایش تفرقه میان مسلمانان، به صورت تلاشهای وحدتطلبانه، نمود بارزی داشت.[۱۳] سیره و روش امیرالمؤمنین علی(ع) در رویارو شدن با خلفای سهگانه پس از رحلت پیامبر (ص)، نشاندهنده عزم آن حضرت در حفظ وحدت میان مسلمانان و یکپارچگی حکومت اسلامی بود.[۱۴] در سالیان بعد و پس از اینکه خلافت اسلامی به عنوان حکومتی مرکزی در تمامی سرزمینهای اسلامی گسترش یافت و تا زمانی که این حکومت، توانایی محافظت از مرزهای دنیای اسلام را داشت، فقدان وحدت در دنیای اسلام به چشم نمیخورد؛ ولی با ضعف تدریجی دولتهای مسلمان و قدرتنمایی کشورهای اروپایی در برابر مسلمانان و فروپاشی امپراتوری عثمانی، بار دیگر مسئله وحدت مسلمانان اهمیت خود را بازیافت و به تقویت این باور در میان مسلمانان منجر شد که بهتنهایی نمیتوانند در برابر تهاجم مغربزمین مقاومت کنند؛ همچنین مسلمانان دریافتند برای به دست آوردن اقتدار و قدرت پیشین، باید به گذشته پرافتخار و اجرای تعالیم اسلام تمسک جویند.[۱۵] مصلحانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی، محمد عبده، عبدالرحمان کواکبی، سلطان عبدالحمید دوم، محمد نامق کمال و رشید رضا،[۱۶] از پیشروان این راه بودند. علمای شیعه و سنی، همچون سیدحسین طباطبایی بروجردی، از مراجع تقلید بزرگ شیعه و محمود شلتوت (رئیس الازهر و مفتی اعظم مصر) نیز پیگیر وحدت و لزوم همگرایی و همدلی امت اسلامی بودهاند که نتیجه این تلاشها تشکیل دارالتقریب بود[۱۷] (ببینید: سیدحسین بروجردی). در همین راستا در سال ۱۳۴۸، سازمان همکاری اسلامی با هدف ایجاد همکاری و تفاهم اسلامی و استحکام پیوندهای برادری و دوستی میان کشورهای مسلمان تأسیس شد.[۱۸]
در ایران نیز وحدت و بیداری اسلامی میان مردم و علما بر حول خواستههای ضد استبدادی و ضد استعماری در رویدادهایی همچون نهضت تنباکو، نهضت عدالتخانه، نهضت مشروطهخواهی[۱۹] و ملیشدن صنعت نفت[۲۰] متبلور شد. همچنین اهتمام امامخمینی به مسئله وحدت در جریان مبارزه علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن بهوضوح دیده میشود. ایشان از منظر شرعی، وحدت را نه یک امر مستحب، بلکه واجب شرعی خوانده و با واژههای «تکلیف»، «واجب» و «باید»، وظیفه پیروان اسلام را روشن کردهاست.[۲۱]
خاستگاه و ضرورت وحدت مسلمانان
وحدت در میان امت اسلامی، دارای خاستگاه مشترکی است که میتوان آن را به صورت کلی در سه عنوان عقل، قرآن و سنت بررسی کرد:
- عقل: به لحاظ عقلی، بشر نه تنها برای بقای حیات جمعی، بلکه برای برخورداری از یک زندگی مطلوب چارهای جز پایبندی به حفظ انسجام و وحدت ندارد؛ بنابراین عقل و خرد بشر همواره بر ضرورت وجود وحدت در اجتماعات انسانی تأکید میکند.[۲۲] در این خصوص ایجاد و حفظ وحدت در جامعه مسلمانان برای مقابله با تهدیدات مشترک و استفاده از فرصتهای گوناگون مشترک نیز یک ضرورت عقلی به نظر میرسد.
- قرآن کریم: قرآن وحدت اسلامی را امری ضروری میداند و بر تحقق عینی و خارجی وحدت میان جامعه اسلامی «إنّ هذه اُمّتکم اُمّة واحدة»،[۲۳] به عنوان امری وجودی و نه صرفاً تشریعی و اعتباری تأکید میکند تا مسلمانان در اداره سرنوشت خود از خطی واحد و مشترک پیروی کنند و خود را مسئول سرنوشت مشترک خویش بدانند.[۲۴] این تأکیدها تا جایی است که میتوان گفت اسلام بر دوپایه یکتاپرستی و یکپارچگی استوار گردیدهاست.[۲۵] قرآن کریم که متقنترین سند اسلام است، امت واحد اسلامی را متشکل از مردمی نمونه و الگو میداند که بر گرد ایمان به خدا جمع شدهاند[۲۶]؛ چنانکه افزون بر دستور به برادری و دعوت به همکاری، اتحاد و همدلی را از نعمتهایی میداند که به سبب پذیرش اسلام و رسالت پیامبر اکرم (ص)، به جامعه اسلامی هدیه شدهاست.[۲۷] گروهگروهشدن مسلمانان نیز از نظر قرآن، همتراز با عذاب الهی است و پیامد آن چشیدن طعم تلخ جنگ و سختی است.[۲۸] آیه ۱۰۳ سوره آل عمران «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»، ضمن دعوت مسلمانان به اتحاد با تألیف میان قلوب خود، معجزه اجتماعی دین اسلام را یادآور میشود که طی مدت کوتاهی توانست از طوایف پراکنده و کینهتوز، ملتی واحد، برادر و متحد بسازد.[۲۹] قرآن ضمن اشاره به ضرورت وجود کسانی در جامعه برای دعوت امت به خیر، مسلمانان را از تفرقه برحذر داشته، نتیجه این تفرقه را عذاب الهی میداند[۳۰] و حسن تفاهم، وحدت و اتفاق میان مسلمانان را مبدأ همه خیرها و اختلاف و جدایی به هر عنوانی را از همه زشتیها زشتتر میشمرد[۳۱]؛ البته تذکر و توجه قرآن کریم به وحدت صرفاً متوجه مسلمانان نیست، بلکه در مواردی از وحدت با اهل کتاب نیز سخن به میان آوردهاست.[۳۲]
- سنت: دستورهای صریح الهی و توصیههای پیاپی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) بر حفظ اتحاد و پرهیز از تفرق و دودستگی، جایگاه والا و منحصر به فرد وحدت را در آیین اسلام مشخص میسازد.[۳۳] پیامبر (ص) که بنیانگذار وحدت در جامعه اسلامی است، وحدت و اتفاق را رحمت الهی و تفرقه و جدایی را موجب عذاب شمرده و یاری و همراهی الهی و نیز سعادت و بهشت برین را در اتحاد و همراهی با جماعت دانستهاست.[۳۴] امیرالمؤمنین علی(ع) نیز به عنوان منادی وحدت، افراد را از هر گونه رفتار و گفتاری که وحدت مسلمانان را خدشهدار سازد، برحذر داشته و حفظ سلامت و اساس اسلام و امور مسلمانان را بر هر امر دیگری حتی خلافت مسلمانان واجبتر دانسته[۳۵] و برای حفظ وحدت میان امت اسلامی، خود را در میان امت پیامبر (ص) حریصتر و مشتاقتر از همگان معرفی کردهاست.[۳۶]
وحدت در دوران نهضت اسلامی
وحدت با نگاه خاص امامخمینی، نقش بیبدیلی در پیروزی نهضت اسلامی ایران ایفا کرد. نگاه ایشان به مقوله وحدت پیش از پیروزی انقلاب اسلامی را میتوان در دو حوزه داخلی و جهان اسلام بررسی کرد:
داخلی
امامخمینی همواره بر انسجام و وحدت در میان ملت ایران و اقشار مختلف جامعه تأکید کردهاست؛ بهویژه آنکه در بحبوحه مبارزات علیه رژیم پهلوی، پیشبرد نهضت نیازمند پرهیز جدی از مباحث تفرقهانگیز و مناقشات سیاسی و مذهبی بود.[۳۷] ایشان تنها مسیر و رمز پیروزی و از میانبرداشتن سلطه رژیم پهلوی و سلطهگران خارجی از ایران را ایجاد و حفظ وحدت در جامعه[۳۸] و حفظ وحدت را وظیفه همه انقلابیان میدانست[۳۹] و از اقشار و طبقات مختلف همچون دانشجویان داخل و خارج از کشور، کاسبان و بازاریان، کارگران، دهقانان و روحانیان میخواست با کنارگذاشتن مناقشات تفرقهافکنانه در صفی واحد در برابر دستهای استبداد و استعمار یکصدا شوند.[۴۰]
از سوی دیگر، امامخمینی اهتمام ویژهای به وحدت میان علما و روحانیت و نیز وحدت این قشر با دیگر طبقات فرهیخته و تحصیلکرده داشت.[۴۱] ایشان معتقد بود که علما و روحانیان باید نخست خود را تهذیب کنند تا در گرداب هوای نفس، دچار اختلاف و چنددستگی نشوند.[۴۲] بر همین اساس امامخمینی در آغاز نهضت اسلامی خود در تأکید بر لزوم وحدت و پرهیز از اختلاف، در یک راهکار عملی در بیشتر شهرهای کشور و حتی بیرون از ایران، از علما و روحانیان خواست که شبهای یکشنبه هر هفته گرد هم آیند تا افزون بر طرح مسائل از پراکندگی و تفرقه که به سود رژیم پهلوی است، جلوگیری کنند.[۴۳] ایشان ریشه اختلاف و جبههبندیهای کاذب را توطئه دشمن و هوای نفس میشمرد و تأکید فراوانی بر لزوم تهذیب نفس و پرهیز روحانیان از اختلاف داشت.[۴۴] ایشان با هشداردادن به روحانیت دربارهٔ غفلت از وحدت، آن را باعث نابودی اسلام و کشور میدانست و وحدت کلمه و اتحاد علما را موجب برطرفشدن این خطر ارزیابی میکرد[۴۵] (ببینید: روحانیت). در این راستا ایشان همواره بر ظرفیت اجتماعات و شعائر مذهبی مانند نماز جماعت برای دعوت مردم به وحدت کلمه و نیز نمایش وحدت طبقات مختلف تأکید میکرد[۴۶]؛ چنانکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی «هفته وحدت» با توجه به همین اهداف، تعیین و نامگذاری شد.
جهان اسلام
یکی از دغدغههای اصلی امامخمینی در دوران مبارزه و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئله وحدت مسلمانان و دولتهای اسلامی بود. ایشان همواره از اختلافات دولتهای اسلامی و شکاف در میان مسلمانان نگران بود و فکر وحدت مسلمین و دولتهای اسلامی را در رأس برنامههای خود میدانست[۴۷]؛ از اینرو بر اتحاد و همپیمانی ممالک اسلامی و ایجاد برادری در میان فرقههای مختلف مسلمان در برابر صهیونیسم، دولتهای استعمارگر بهویژه آمریکا و غارتگرانِ منابع ملتهای مسلمان تأکید میکرد.[۴۸] توجه ویژه امامخمینی به مسئله فلسطین و نجات آن از مسیر وحدت امت اسلامی نیز در همین جهت قابل بررسی است[۴۹] (ببینید: فلسطین). از نگاه ایشان رمز پیروزی و نجات فلسطین از چنگال صهیونیستها، ایجاد و حفظ وحدت در میان صفوف دولتهای اسلامی است[۵۰] و بزرگی و سیادت مسلمانان در جهان، تنها در صورت وحدت آنان با یکدیگر ممکن میشود.[۵۱]
از سوی دیگر، امامخمینی با تبیین اهداف و منافع وحدت و نتایج زیانبار تفرقه در امت اسلامی، تلاش کرد تا گامی در نزدیکی و وحدت ملتهای مسلمان بردارد و یگانه راه وحدت عملی میان مسلمانان را تمسک به آموزههای دین مبین اسلام معرفی کند[۵۲]؛ از اینرو برای علمای اسلام نقش تعیینکننده و ویژهای قائل بود.[۵۳] ایشان با توصیه به تمامی مسلمانان از آنان میخواست برای دستیابی به وحدت، ضمن طرد عناصر تفرقهافکن،[۵۴] با خویشتنداری از اختلافات جزئی و موسمی گذشته،[۵۵] فداکاری و خدمت به جامعه اسلامی را در سرلوحه کار خود قرار دهند.[۵۶]
وحدت در جمهوری اسلامی ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران مسئله وحدت همانند دوره نهضت، در دو سطح حوزه داخلی و جهان اسلام پیگیری میشد؛ ولی ابعاد تازهای پیدا کرد:
بُعد داخلی
از نگاه امامخمینی پیروزی اراده مردم در براندازی رژیم ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران بزرگترین ثمره انسجام و وحدت در میان ملت ایران بود.[۵۷] در خصوص وحدت در سطح ملی در اندیشه امامخمینی میتوان به سه مبحث اشاره کرد:
- اهداف و عناصر وحدتآفرین: بدون شک ایجاد و حفظ وحدت مانند دیگر پدیدههای اجتماعی، نیازمند عوامل و شرایطی است تا بهتدریج تحقق یابد و جایگاه خود را در نظام اجتماعی و سیاسی پیدا کند.[۵۸] داشتن هدف واحد و مشترک نخستین عامل ایجاد وحدت است. از نظر امامخمینی آنچه در حفظ وحدت کلمه اهمیت دارد، مقصد و هدف واحد است و در این راه اختلاف در آرا و نظرات پذیرفتنی است.[۵۹] این اهداف میتواند نجات کشور از دست بیگانگان و حکومت طاغوت، رسیدن به جمهوری اسلامی[۶۰] و حفظ این هدیه الهی[۶۱] باشد. به علاوه، کسب پیروزی،[۶۲] برقراری عدالت،[۶۳] سازندگی،[۶۴] رهایی از وابستگی،[۶۵] دستیابی به نصرت الهی،[۶۶] و حفظ و دفاع از کشور در شرایط جنگ و تحریم و پرهیز از شکست[۶۷] و نیز مقابله با تبلیغات و دخالتهای خارجی،[۶۸] مهمترین اهدافی است که وحدت ملت ایران پس از انقلاب پیرامون آن شکل گرفت. در بیانات امامخمینی عوامل دیگری ازجمله شعائر و مناسک دینی و مذهبی، نظیر نماز جمعه و جماعت و نماز عیدین وجود دارد که میتواند موجب نزدیکی قلوب افراد جامعه به یکدیگر و ایجاد وحدت شود.[۶۹] افزون بر تأکید بر مراسم مذهبی، ایشان با بزرگداشت مراسم ملی ازجمله نوروز، وحدت پیرامون مصالح اسلام و کشور را یکی از عوامل مهم مبارک بودن نوروز میدانست[۷۰] (ببینید: نوروز).
- قلمرو وحدت: از نظر امامخمینی وحدت در سطح ملی، دارای قلمرو چندی است:
- وحدت دینی و مذهبی: وحدت میان همه اقشار ملت و پیروان ادیان و مذاهب از منظر امامخمینی بسیار اهمیت داشت. ایشان معتقد بود تفرقه و تشتت در میان ملت، باعث سلطه بیگانگان بر کشور میشود؛ بنابراین در موارد متعدد بر حفظ وحدت کلمه مردم با محوریت اسلام، تأکید میکرد.[۷۱] ایشان تفرقه میان مذهب شیعه و سنی را مغایر با اصول اسلام میدانست و معتقد بود طبق سفارشهای ائمه اهل بیت (ع) باید وحدت میان این اجتماعات را حفظ کرد و اگر کسی این اجتماع را به هم بزند، جاهل یا مغرض است.[۷۲] ایشان نهضت اسلامی ایران را مظهر برادری شیعه و سنی و همگامی نژادهای مختلف میدانست[۷۳] و ضمن نفی اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی، به اقلیتهای دینی اطمینان میداد در کشور میتوانند از حمایت اسلام و زندگی عادلانه، برخوردار باشند.[۷۴]
- وحدت سیاسی و ملّی: در اندیشه امامخمینی وحدت امری است که پیوسته باید بر آن مراقبت کرد و این مراقبت در سطوح مختلف حاکمیت و ملت قابل بازشناسی است. به باور ایشان، اتحاد میان دولت و ملت یکی از مهمترین عواملی است که جامعه را از انشقاق و تفرقه دور میسازد. ایشان بهرهمندی از نصرت الهی و دستیابی به پیروزی را نیازمند وحدت و همدلی دولت و ملت ارزیابی میکرد، به گونهای که همگان احساس کنند اهل یک کارواناند و یک مقصد دارند.[۷۵] ایشان همواره به ایجاد و حفظ وحدت در میان اقشار مختلف مردم و نیروهای سیاسی و اجتماعی در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی توجه داشت و آنان را به پرهیز جدی از مباحث تفرقهانگیز و مناقشات سیاسی و مذهبی دعوت میکرد.[۷۶] از نگاه ایشان نبود وحدت به تزلزل پایههای حکومت منجر میشود و بهتدریج آن را به سقوط میکشاند[۷۷]؛ چنانکه حل مشکلات کشور، حفظ مرزها و کشف و خنثیسازی توطئههای دشمن و مبارزه با فساد و فحشا، بدون مشارکت ملت و همکاری آنان با دولت امکانپذیر نیست.[۷۸]
عرصه دیگر وحدت سیاسی که امامخمینی آن را در تحقق وحدت الزامی میدانست، وحدت میان مسئولان نظام بود. ایشان با تأکید بر وحدت و انسجام مسئولان، این هماهنگی را موجب حل مشکلات و معضلات کشور،[۷۹] دستیابی به موفقیت و رهایی از وابستگی[۸۰] و نیز مانع آسیبهای احتمالی به کشور[۸۱] میدانست و بر این باور بود که بروز اختلاف و تشتت میان مسئولان که از گروهگرایی و پیروی از هوای نفس نشئت میگیرد، کشور را به سوی انحطاط و نابودی میبرد. در این مسیر یگانه عامل مهم وحدتبخش میان مسئولان، در نظرداشتن خدمت به ملت و خدمت در راه خدا و نیز مقدمداشتن مصلحت کشور بر مصالح و منافع فردی و گروهی است[۸۲] (ببینید: مسئولان و کارگزاران). وحدت و انسجام گروههای سیاسی یکی دیگر از سطوح مهم وحدت از نظر امامخمینی بود که باید برای دستیابی به اهدافی مانند حفظ نظام اسلامی و کشور،[۸۳] سازندگی و ترمیم خرابیها،[۸۴] به صورت عملی اتفاق بیفتد.[۸۵]
وحدت میان نیروهای مسلح نیز در ردیف وحدت سیاسی و وحدت میان مسئولان و کارگزاران نظام قرار میگیرد. امامخمینی وحدت نیروهای مسلح و هماهنگی و انسجام نیروهای نظامی و انتظامی را یکی از ارکان مهم نظام جمهوری اسلامی ایران در حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور میدانست و بسیار به آن اهمیت میداد[۸۶] و تشتت و تفرقه میان نیروهای مسلح را مصیبتبار و به معنای گامنهادن در مسیر خلاف اسلام و رضای خداوند میشمرد[۸۷] (ببینید: نیروهای مسلح).
امامخمینی همواره بر وحدت میان همه اقشار مردم تأکید میکرد و آن را رمز پیروزی بهشمار میآورد[۸۸] و در این میان بر وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان دو نهاد تأثیرگذار بر اقشار دیگر تأکید ویژه میکرد[۸۹] و اساساً تفرقه و نزاعهای صنفی و حزبی را باعث تباهی و عقبراندن جامعه از پیشرفت و تعالی میدانست.[۹۰]
- اقدامات عملی: یکی از اساسیترین اقدامات امامخمینی در جهت حفظ و ایجاد وحدت در کشور، تسریع در ایجاد نهادهای قانونی نظام در چارچوب رأی مردم و تصویب قانون اساسی بود که بیتردید توانست در کمترین زمان تمامی مردم را زیر چتر قانون واحد جمع کند[۹۱] (ببینید: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران). در ذیل این اقدام، امامخمینی گامهای زیادی برای ایجاد وحدت در جامعه برداشت. از مهمترین اقدامات ایشان برای حل اختلاف میان مسئولان و حفظ وحدت نظام، تشکیل هیئتهایی برای رسیدگی به این امر بود؛ برای مثال دربارهٔ اختلاف میان سیدابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور وقت و دیگر مسئولان، ایشان هیئتی را به بررسی این اختلاف و کاهش آن موظف کرد[۹۲]؛ همچنین در سال ۱۳۶۵ هیئتی با هدف حل اختلاف میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و شورای عالی قضایی از طرف ایشان تعیین شد.[۹۳] تلاشهای امامخمینی در جهت حفظ وحدت و رهاشدن از اختلافات میان شورای نگهبان و مجلس، در ایده مجمع تشخیص مصلحت نظام متبلور شد و ایشان با تشکیل این مجمع، در جهت حفظ مصالح نظام جمهوری اسلامی موافقت کرد[۹۴] که در اصل ۱۱۲ قانون اساسی ایران در بازنگری سال ۱۳۶۸ نهادینه شد. (ببینید: مجمع تشخیص مصلحت نظام).
موافقت امامخمینی با انحلال حزب جمهوری اسلامی یکی دیگر از اقدامات ایشان در راستای حفظ وحدت میان گروههای انقلابی بود[۹۵]؛ زیرا حزب در آن زمان، بستر ایجاد اختلاف و دودستگی در میان نیروهای انقلاب و به تبع آن موجب خدشه در وحدت و انسجام ملت شده بود.[۹۶]
بُعد خارجی
امامخمینی در کنار اهتمام به حفظ وحدت داخلی، به مسئله وحدت در جهان اسلام نیز نگاه ویژه داشت. ایشان نتیجه وحدت مسلمانان را استقلال عمل کشورهای مسلمان در مقابل بیگانگان، قطع دست استعمارگران از منافع و ذخایر ملتهای اسلامی و پیشرفت همهجانبه برمیشمرد[۹۷] و هشدار میداد تفرقه در میان مسلمانان، حاصلی جز عقبماندگی تاریخی، ضایعشدن حقوق و تحقیر مسلمانان در سطح جهان، تداوم سلطه و زورگویی قدرتهای استعماری نخواهد داشت.[۹۸] ایشان آرمانهای خود را در بستر مفهوم امت اسلامی دنبال میکرد و معتقد بود با تشکیل امت جهانی اسلام یا دولت بزرگ اسلامی، علاوه بر اصلاح امور مادی مسلمانان، سیر تعالی و کمال الهی آنان نیز فراهم میشود[۹۹] (ببینید: جهان اسلام). ایشان اقتدار مسلمانان صدر اسلام را نشئتگرفته از وحدت و یکدلی آنان حول محور اسلام و پیامبر اکرم(ص) ارزیابی میکرد و در راه ایجاد وحدت بر اجرای صحیح احکام اسلامی و عمیقترکردن دوستی، مودت و برادری اسلامی تأکید میکرد.[۱۰۰]
امامخمینی با درک و تبیین شرایط معاصر جهان اسلام، تنها راه حل مصائب و مشکلات مسلمانان را بازگشت به اسلام و چنگزدن به عناصر وحدتبخش آن میشمرد و تمرکز بر اختلافات فرقهای و مذهبی را مانع شکلگیری قدرت عظیم اسلامی و به نفع قدرتهای تفرقهافکن و دشمنان واقعی اسلام میدانست.[۱۰۱] از نگاه ایشان عامل دستیابی به وحدت در میان امت اسلامی، تأکید بر مشترکات مسلمانان و اجتماعِ زیر لوای آن است[۱۰۲] که دستیابی به آن، در وهله نخست منوط به درک ضرورت آن از سوی همه مسلمانان و ترک اختلافات فرقهای است.[۱۰۳]
امامخمینی با فرارفتن از مرحله سخن و در وادی عمل، برخی اقدامات را برای دستیابی به وحدت در میان مسلمانانِ جهان نهادینه ساخت. تعیین روز جهانی قدس برای اعلام همبستگی بینالمللی مسلمانان در حمایت از مردم فلسطین، یکی از نخستین اقدامات عملی ایشان پس از پیروزی انقلاب برای ایجاد وحدت میان مسلمانان جهان بود[۱۰۴] تأیید هفته وحدت در سال ۱۳۶۰ که از سوی حسینعلی منتظری اعلام شد، اقدام دیگری بود[۱۰۵] که مورد توجه بسیاری از عالمان و اندیشمندان دو مذهب شیعه و سنی، در داخل و خارج کشور واقع شد.[۱۰۶] ایشان هفته وحدت را فرصتی برای اتحاد و همدلی مسلمان در برابر دشمنان اسلام دانست و تحقق آن را تنها راه حفظ کشورهای اسلامی از تعرض بیگانگان ارزیابی کرد.[۱۰۷]
امامخمینی همچنین به ظرفیت حج ابراهیمی برای رسیدن به وحدت نگاه ویژهای داشت و در این راستا، مسئله برائت از مشرکان در موسم حج از نگاه ایشان دور نماند.[۱۰۸] ایشان معتقد بود وحدت نیازمند تبلیغ است و مرکز و پایگاه این تبلیغ مکه مکرمه و موسم حج است.[۱۰۹] ایشان حج را فرصتی مناسب میدید که مسلمانان به بیان معضلات جهان اسلام بپردازند، تا همدلی و وحدت در چارچوب این کنگره عظیم ایجاد گردد[۱۱۰]؛ همچنانکه ایشان برای تحقق عملی وحدت میان شیعیان و اهل تسنن، در مراسم حج بر شرکت حاجیان ایرانی در نماز جماعت اهل سنت و تبعیت از حکم قاضیان مکه دربارهٔ زمان عید قربان[۱۱۱] و دو وقوف حتی اگر به نادرستبودن این حکم یقین داشته باشند،[۱۱۲] تأکید میکرد و خروج از مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص) به هنگام اقامه نماز را جایز نمیدانست[۱۱۳] و بر جواز سجده بر فرشهای مسجدالحرام و جایزنبودن استفاده از مهر در آن مکان فتوا داد[۱۱۴] (ببینید: حج ابراهیمی). ایشان در وصیتنامه خود تشکیل یک دولت بزرگ اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل را به عنوان یک راهکار نهایی مطرح ساختهاست؛ دولتی که مسلمانان جهان با تحقق آن میتوانند مستکبران جهان را به جای خود نشانند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت زمین برسانند.[۱۱۵]
در دیدگاه امامخمینی، در کنار توجه به وحدت امت اسلامی، به مقوله دعوت اسلامی نیز توجه شدهاست.[۱۱۶] توجه ایشان به مستضعفان جهان، حکایت از گستره افق نگاه ایشان به مقوله وحدت است. از نظر ایشان مستضعفان جهان، مخاطبان بالقوه پیام جهانی اسلاماند و اگر اسلام به صورت صحیح به آنان معرفی شود، با آغوش باز از آن استقبال خواهند کرد و به این ترتیب دایره امت اسلام نیز گسترش خواهد یافت و به آرمان اصلیتر و بنیادیتر که همان وحدت عالم، تحت لوای اسلام است، نزدیک خواهد شد.[۱۱۷]
آسیبها و موانع وحدت
وحدت نیز مانند همه اهداف عالی انسانی، آفتها و موانعی دارد و رسیدن به وحدت بدون از میانبردن موانع آن، دشوار است. امامخمینی در درجه نخست غفلت و دوری مسلمانان از اسلام اصیل را مهمترین آسیب وحدت میدانست. به عقیده ایشان، نبود درک درست از اسلام و گمان به انحصار آن در احکام عبادی و دعاها و غرقشدن در عقاید باطل و خرافات[۱۱۸] و برجستهکردن موارد اختلافانگیز میان فرقههای مذهبی، از سوی دشمنان، زمینهساز نابودی اسلام بود.[۱۱۹] در این نگرش، زمامداران فاسد و جاهطلب نیز یکی از موانع عمده وحدت محسوب میشوند. از نظر امامخمینی بیشتر زمامداران کشورهای اسلامی، یا از حقایق دین بیخبرند یا دستنشانده استعمارند؛ در نتیجه بهآسانی در خدمت استعمارگران قرار میگیرند[۱۲۰] و به جای تأکید بر منافع مسلمانان، متمرکز برخواستهها و امیال شخصی خود بوده و همچون عامل تفرقه، عمل میکنند.[۱۲۱]
از سوی دیگر، استعمار و قدرتهای استکباری از مهمترین عوامل خارجی تفرقه در جهان اسلام محسوب میشوند. از نگاه امامخمینی، دولتهای استعماری با همکاری عمال خائن و سران سازشکار کشورهای اسلامی به جنگهای فرقهای و قومی منطقه دامن میزنند و انسجام اجتماعی و فکری مسلمانان را ضعیف و میان اقشار مختلف همچون روشنفکر، تحصیلکردگان، روحانیان و دیگر طبقات، اختلاف و چنددستگی ایجاد میکنند.[۱۲۲] به اعتقاد ایشان یکی از ابزارهای غرب برای ایجاد این چنددستگی، ترویج قومگرایی و ملیگرایی بر مبنای وابستگیهای نژادی است[۱۲۳] (ببینید: ملیگرایی) و دولتهای استعماری به دلیل ترس از وحدت مسلمانان، با برنامهریزی و توطئه، به ایجاد تفرقه میان مسلمانان اقدام میکنند و این خواسته را با استفاده از تبلیغات گسترده در میان تودهها پیگیری میکنند.[۱۲۴] ایشان مرز و قومیت و گروه را در چارچوب جامعه اسلامی بیمعنا میدانست و معتقد بود ایجاد اختلافات مذهبی در جامعه اسلامی، ازجمله جنایتهایی است که بدخواهان اسلام، مرتکب شدهاند[۱۲۵] (ببینید: قومیت).
پانویس
- ↑ معلوف، المنجد فی اللغه، ۹۷۸
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۱۴/۲۰۴۵۳؛ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۷۳۷
- ↑ آقانوری، امامان شیعه و وحدت اسلامی، ۱۷؛ جمشیدی، تبیین الزامات سیاسی، ۲۲۴
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۲۶؛ آقانوری، امامان شیعه و وحدت اسلامی، ۱۸
- ↑ آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۴۴۴؛ خسروی، آرمانشهر وحدت، ۳–۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۵۰، ۲۷۳–۲۷۴ و ۱۰/۱۶۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۰–۱۹۱ و ۱۲/۳۴۷
- ↑ بقره، ۲۱۳
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۱۱۶
- ↑ جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۷۸–۷۹
- ↑ جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۸۰
- ↑ آقانوری، امامان شیعه و وحدت اسلامی، ۶۱
- ↑ اردوش، تأملی بر مسئله وحدت اسلامی، ۱۱
- ↑ موثقی، استراتژی وحدت، ۱/۱۲۰
- ↑ کوهستانینژاد، چالش مذهب و مدرنیسم، ۱۱–۱۲
- ↑ فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۲۲؛ موثقی، استراتژی وحدت، ۲/۳۴–۳۵ و ۲۸۰–۲۸۶؛ اردوش، تأملی بر مسئله وحدت اسلامی، ۶۳۲
- ↑ منتظری، خاطرات، ۱/۱۵۴–۱۵۷
- ↑ فوزی، سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۷
- ↑ عیوضی و هراتی، درآمدی تحلیلی، ۸۱–۸۲
- ↑ عیوضی و هراتی، درآمدی تحلیلی، ۸۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۲–۸۳؛ ۱۵/۴۸۱ و ۲۰/۷۹
- ↑ جمشیدی، چیستی و ماهیت وحدت، ۵۲؛ نیکپناه، آسیبشناسی وحدت، ۱۸۲–۱۸۴
- ↑ انبیاء، ۹۲
- ↑ جمشیدی، تبیین الزامات سیاسی، ۲۲۴
- ↑ سبحانی، التوحید و الشرک، ۷
- ↑ بقره، ۱۴۳
- ↑ مائده، ۲؛ حجرات، ۱۰؛ آل عمران، ۱۰۳
- ↑ انعام، ۶۵
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۴۶–۴۷
- ↑ آل عمران، ۱۰۴–۱۰۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۵۲–۵۳ و ۶۳
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۲۱۸–۲۱۹ و ۲۵/۴۰
- ↑ آل عمران، ۶۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۶۸۸–۶۸۹
- ↑ خسروی، آرمانشهر وحدت، ۳
- ↑ نهجالفصاحه، ۴۳۳ و ۷۳۶
- ↑ نهج البلاغه، ن۶۲ و خ۷۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸۸–۴۹۰
- ↑ نهج البلاغه، ن۷۸، ۴۹۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۴۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۶۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۹۹–۱۰۰ و ۸/۴۶۶، ۴۸۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۷ و ۴۱۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۴۷، ۳۴۹، ۳۷۰ و ۴۰۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۴–۱۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۲۴ و ۴۰۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۷–۲۶۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۹۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۶ و ۳/۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰ و ۴/۲۳۳–۲۳۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۶۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰ و ۱۷/۴۸۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۸۸ و ۲۲۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۲۴ و ۶/۴۱۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۸، ۲۱؛ ۷/۳۹۸ و ۸/۳۶۱
- ↑ خسروی، آرمانشهر وحدت، ۲۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۷۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۲ و ۳۵۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۱۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۴ و ۴۷۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۹۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۰۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۷۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۴؛ ۱۶/۲۷۶؛ ۱۸/۲۷۴ و ۱۹/۶۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۷۶ و ۲۰/۱۶۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹، ۳۱۸؛ ۱۱/۴۰ و ۲۱/۴۰۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۲۶–۲۲۸ و ۱۶/۱۲۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۲۳، ۲۲۲ و ۹/۸۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۳–۸۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۸۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۳۳، ۲۵۸؛ ۹/۳۱۲، ۳۵۱؛ ۱۱/۲۸۲ و ۱۳/۲۰۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۰۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۴۷؛ ۸/۳۷۶، ۴۸۱ و ۲۰/۲۷۱–۲۷۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۳۱، ۳۷۷، ۴۱۷؛ ۱۰/۲۲ و ۱۹/۴۰۱–۴۰۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۷۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۸ و ۴۴۳
- ↑ همان، ۶/۱۸۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۵۷ و ۲۸۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۰۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۴؛ ۱۵/۴۵۱ و ۱۷/۳۹۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۳۷ و ۱۳/۵۷–۵۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۶ و ۶/۸۱–۸۲، ۱۷۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۴۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۱ و ۸/۴۴۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۴؛ حاضری، ۱۰۴–۱۰۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸ و ۴۵۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۰۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۶۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۷۶
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۷۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۵۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۶۶ و ۳۴۸–۳۴۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۳۴؛ ۱۰/۳۳۹ و ۱۷/۵۳۰؛ شیرازی، ۲/۱۶۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۷۴ و ۱۳/۳۳۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹؛ ۱۵/۱۶۹ و ۱۶/۳۴–۳۵؛ فلاحی، ۴۷–۴۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۹۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۵۳ و ۱۹/۳۳۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۶۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۴۰
- ↑ منتظری، خاطرات، ۱/۵۵۶ و ۲/۱۰۳۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۵۵–۴۵۷ و ۴۷۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۶
- ↑ مناسک حج، ۳۳۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۶۲
- ↑ مناسک حج، ۳۲۲
- ↑ مناسک حج، ۳۲۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۸
- ↑ قاسمی، دیالکتیک امت و ملت، ۱۳۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۴؛ ۱۵/۱۷۱؛ ۱۷/۱۰۹؛ ۱۸/۹۱ و ۲۱/۴۴۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۵؛ ۳/۲۲۷ و ۱۸/۸۸–۸۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۷۶ و ۹/۳۱۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۷۳؛ ۲/۲۵۳، ۴۸۷–۴۸۸ و ۹/۵۴۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۹۳ و ۲۱/۴۴۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۲۴ و ۳۳۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۷۷–۳۷۸؛ ۱۲/۳۳۴؛ ۱۳/۸۷، ۴۴۴ و ۱۵/۴۰۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۳۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۵۱
منابع
- قرآن کریم.
- آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
- آقابخشی، علی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.
- آقانوری، علی، امامان شیعه و وحدت اسلامی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- اردوش، محمدحسین امیر، تأملی بر مسئله وحدت اسلامی از دیرباز تا دیروز (با تکیه بر جنبش اتحاد اسلامی)، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مناسک حج، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ هشتم، ۱۳۸۵ش.
- جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
- جمشیدی، محمدحسین، تبیین الزامات سیاسی عقلانی وحدت ملی در اندیشه امامخمینی، مجله علمی پژوهشی پژوهش سیاست نظری، شماره ۱۵، ۱۳۹۳ش.
- جمشیدی، محمدحسین، چیستی و ماهیت وحدت و همبستگی در اندیشه امامخمینی، مجله متین، شماره ۲۷، ۱۳۸۴ش.
- حاضری، مهدی، امامخمینی و وفاق اجتماعی، تهران، وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- خسروی، آرمانشهر وحدت، محمدعلی، آرمانشهر وحدت، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- سبحانی، جعفر، التوحید و الشرک فی القرآن الکریم، قم، مؤسسه امامصادق (ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- شیرازی، جلالالدین، استراتژی وحدت از منظر امامخمینی، چاپشده در مجموعه مقالات همایش سراسری اندیشه سیاسی اجتماعی امامخمینی، قم، مرکز ترجمه و نشر المصطفی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- عیوضی، محمدرحیم محمدجواد هراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۹ش.
- فلاحی، سارا، امامخمینی معمار وحدت، تهران، محراب قلم، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- فوزی تویسرکانی، یحیی، سازمان کنفرانس اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- قاسمی، محمدعلی، دیالکتیک امت و ملت در آراء امامخمینی، مجله علمی پژوهشی مطالعات راهبردی، شماره ۴۹، ۱۳۸۹ش.
- کوهستانینژاد، مسعود، چالش مذهب و مدرنیسم (سیر اندیشه سیاسی مذهبی در ایران، نیمه اول قرن بیستم)، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- مرتضی مطهری، مجموعه آثار، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۶، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
- مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، تهران، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش.
- مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲۵، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- معلوف، لوئیس، المنجد فی اللغه، قم، دارالعلم، ۱۳۸۷ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهل و چهار، ۱۳۸۶ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و نهم، ۱۳۸۶ش.
- منتظری، حسینعلی، خاطرات آیتالله منتظری، قم، بینا، ۱۳۷۹ش.
- موثقی، سیداحمد، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- نهجالفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
- نیکپناه، منصور، آسیبشناسی وحدت و انسجام اسلامی، چاپشده در همایش منطقهای اتحاد و انسجام در آموزههای قرآنی، آستارا، دانشگاه آزاد واحد آستارا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
پیوند به بیرون
- مقصود رنجبر ـ راضیه مهرابی کوشکی، مقاله «وحدت»، دانشنامه امامخمینی، ج۱۰، ص۲۴۹–۲۵۸.