سیدمحمد خاتمی
شناسنامه | |
---|---|
زادروز | ۱۳۲۲ش |
شهر تولد | اردکان |
کشور تولد | ایران |
خویشاوند سرشناس | سیدروحالله خاتمی (پدر) |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | سیاستمدار |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | رئیسجمهور و وزیر فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | مرتضی مطهری • مرتضی حائری یزدی • حسین وحید خراسانی • سیدموسی شبیری زنجانی • عبدالله جوادی آملی |
سیدمحمد خاتمی، روحانی مبارز، نماینده مجلس شورای اسلامی، نماینده امامخمینی در مؤسسه کیهان، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و پنجمین رئیسجمهور ایران.
سیدمحمد خاتمی در سال ۱۳۲۲ در شهر اردکان به دنیا آمد و سال ۱۳۴۰ تحصیل علوم حوزوی را در قم آغاز کرد و هم زمان از سال ۱۳۴۴ تحصیلات دانشگاهی را در رشته فلسفه غرب سپری کرد.
خاتمی دوره کارشناسی ارشد را در رشته علوم تربیتی در دانشگاه تهران سپری کرد و به مدت هفت سال در حوزه علمیه قم مقطع خارج فقه و اصول را خواند و همزمان به فراگیری حکمت متعالیه اهتمام داشت.
خاتمی در سالهای تحصیل در قم و اصفهان رابط مبارزان شهر قم و زادگاه خود بود و در اصفهان از عناصر فعال انجمن اسلامی دانشجویان به شمار میرفت. بیشتر اعلامیهها، بیانیهها و جزوههایی که از سال ۱۳۵۳ تا پیروزی انقلاب در قم با امضای روحانیون مبارز، حوزه علیمه قم و... منتشر میشد به قلم خاتمی و با مساعدت سیداحمد خمینی بوده است.
او در سال ۱۳۵۷ با معرفی سیدمحمدحسینی بهشتی مسئولیت و امامت جماعت مرکز اسلامی هامبورگ آلمان را برعهده گرفت که با هجرت امامخمینی به فرانسه همزمان شد. او تا اواخر سال ۱۳۵۷ در آلمان حضور داشت و در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با سفارش امامخمینی نامزد شد و به نمایندگی مردم اردکان و میبد انتخاب شد. او به حکم امامخمینی سرپرست روزنامه کیهان شد و از سال ۱۳۶۱ در دولت میرحسین موسوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد که تا سال ۱۳۷۱ در این سمت حضور داشت.
امامخمینی در پیام تسلیت برای پدر خاتمی از او با وصف «فرزند فاضل، باتقوا و متعهد خود» یاد کرد.
معرفی
سیدمحمد خاتمی مهر ۱۳۲۲ در شهر اردکان یزد متولد شد[۱] پدر او سیدروحالله خاتمی، از روحانیان اردکان، امامجمعه این شهر و پس از شهادت محمد صدوقی، نماینده امامخمینی و امامجمعه یزد و مورد احترام ویژه امامخمینی و عموم مردم بود. (ببینید: سیدروحالله خاتمی) مادر او سکینه ضیایی[۲] خاطرات کودکی و شخصیت خاتمی را گزارش کردهاست[۳] خاتمی، دوره دبستان و دبیرستان را در زادگاه خود سپری کرد[۴] در سال ۱۳۴۰ وارد حوزه علمیه قم شد و همزمان در رشته علوم تجربی دیپلم گرفت[۵] سال ۱۳۴۴ به اصفهان رفت و همراه تحصیلات حوزوی، مقطع کارشناسی فلسفه غرب را در دانشگاه اصفهان تا سال ۱۳۴۸ به پایان رساند[۶]؛ سپس مقطع کارشناسی ارشد علوم تربیتی را در دانشگاه تهران، همزمان با سپریکردن دوره سربازی، آغاز کرد[۷] سال ۱۳۵۰ با وجود امکان استفاده از بورس تحصیلی دوره دکتری در خارج از کشور، به قم بازگشت و به مدت هفت سال، درسهای حوزه را در مقطع خارج فقه و اصول و نیز فلسفه[۸] نزد استادانی چون مرتضی حائری یزدی در فقه، حسین وحید خراسانی در اصول فقه، سیدموسی شبیری زنجانی در رجال و درایه و عبدالله جوادی آملی در فلسفه، بهره برد و در درس خصوصی مرتضی مطهری با موضوع فلسفه هگل و مارکسیسم نیز شرکت و درسهای او را تقریر کرد.[۹]
فعالیتهای سیاسی قبل از پیروزی انقلاب
خاتمی در ایام حضور خود در قم و اصفهان، رابط مبارزان شهر قم و زادگاه خود و در انتقال و توزیع اعلامیههای سیاسی فعال بود. او در اصفهان از عناصر فعال انجمن اسلامی دانشجویان بهشمار میآمد[۱۰] بیشتر اعلامیهها، بیانیهها و جزوههایی که طی سالهای ۱۳۵۳ تا پیروزی انقلاب اسلامی در قم، با امضای روحانیون مبارز ایران، حوزه علمیه قم، جمعی از طلاب و… منتشر میشد، به قلم خاتمی تدوین میگردید و در مرکزی که با مساعدت سیداحمد خمینی تدارک دیده شده بود، تکثیر و توزیع میشد.[۱۱]
خاتمی در سال ۱۳۵۷ با معرفی سیدمحمد حسینی بهشتی، مسئولیت و امامت جماعت مرکز اسلامی هامبورگ آلمان را بر عهده گرفت و به سبب همزمانی با دوره اقامت امامخمینی در فرانسه و ارتباط ایشان با اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، این مرکز به یکی از کانونهای مبارزات اسلامی خارج از کشور درآمد[۱۲] این مرکز با هماهنگی اتحادیه دانشجویان در اروپا و آمریکا، با امامخمینی ارتباط داشت. به سبب حصر امامخمینی از سوی رژیم عراق، در شهر بن آلمان تظاهرات شد[۱۳] و روز پس از ورود امامخمینی به پاریس، نمایندگان اتحادیه، با امامخمینی دیدار صمیمانه داشتند[۱۴] مسئولیت خاتمی در هامبورگ تا اواخر سال ۱۳۵۸ ادامه یافت[۱۵]
مسئولیتها در نظام جمهوری اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی با سفارش امامخمینی و توسط سیداحمد خمینی برای شرکت در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی دعوت شد[۱۶] و در اسفند ۱۳۵۸ با شرکت در انتخابات، به عنوان نماینده مردم اردکان و میبد، به مجلس راه یافت[۱۷] وی در سال ۱۳۵۹ به خاطر شایستگی که داشت، از سوی امامخمینی به سرپرستی روزنامه کیهان منصوب شد.[۱۸]
خاتمی از سال ۱۳۶۱ در دولت میرحسین موسوی، به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد و همین سمت را در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی تا سال ۱۳۷۱ که استعفا داد، برعهده داشت[۱۹] در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، معاونت فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و ریاست تبلیغات جنگ تحمیلی را بر عهده داشت.[۲۰] امامخمینی وی را در مهر ۱۳۶۲ در شمار اعضای جدید ستاد انقلاب فرهنگی نصب کرد.[۲۱] از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، به عنوان مشاور رئیسجمهور، انتخاب شد[۲۲] خاتمی در دوره هفتم و هشتم انتخابات ریاست جمهوری در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰ شرکت کرد و به عنوان پنجمین رئیسجمهور ایران هشت سال عهدهدار این مسئولیت بود[۲۳]
خاتمی از امامخمینی با عنوان «احیاگر دینی»، ستایش بسیاری کردهاست[۲۴] مجموعه سخنرانیها و مقالات وی دربارهٔ امامخمینی در کتابی با عنوان احیاگر حقیقت دین منتشر شدهاست. وی، امامخمینی را فقیهی در قله بلند اجتهاد پویای اسلام، مدرس توانای فلسفه و محقق ژرفنگر عرفان نظری و معلم بزرگ اخلاق اسلامی، زاهدی ازدنیارسته و سالک در اعماق وادی پر راز و رمز سلوک عملی و ستیزنده با زهد ریایی، عالمی عامل و متعبد اهل راز و منادی ارتباط وثیق میان دین و سیاست وصف کردهاست. او امامخمینی را معاداندیشی شمردهاست که لحظهای از غم معاش مردم نیاسود و خواستار تحقق عدالت در زندگی مردم و دردآشنای همه محرومان و مستضعفان بود[۲۵]؛ چنانکه ایشان را مرجع دینشناس و دردآشنا، با همه بار فلسفی، دینی، تاریخی و اجتماعی آن وصف کرده و ایشان را احیاگر دین خدا دانستهاست[۲۶] از سوی دیگر، خاتمی جامعیت علمی و شاگردپروری امامخمینی را که به نظر وی، هر کدام از شاگردان ایشان در عصر کنونی از سرآمدان علوم و معارف اسلامی هستند، ستودهاست؛ امری که حاکی از عمق و غنای شخصیت چندوجهی امامخمینی است[۲۷] وی دربارهٔ سلوک و عرفان عملی، باور استوار و تزلزلناپذیری، شجاعت و روشنبینی امامخمینی، بهتفصیل سخن گفتهاست[۲۸] خاتمی تأسیس حکومت را مایه برجستگی امامخمینی نسبت به دیگر احیاگران میداند؛ زیرا به عقیده او تأسیس حکومت، متولیان دین را به جستجوی راه حل منطقی مشکلات و مسائل جامعه وادار میسازد[۲۹] وی در تفسیر اندیشه سیاسی امامخمینی، کمرنگکردن هر کدام از «جمهوریت» یا «اسلامیت» نظام را بر خلاف سیره ایشان دانسته،[۳۰] از مظلومیت امامخمینی، مبنی بر عدم تبیین درست محتوا و حقیقت اندیشه ایشان انتقاد کردهاست[۳۱]
خاتمی، امامخمینی را مظهر اراده و آرمان مستضعفان صالح زمان دانسته، نحوه حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر ایشان را تجلی عشق و شور مردم به ایشان شمردهاست که به عقیده او، امامخمینی در این مرحله نیز نماد وحدت و همبستگی اقشار و طیفهای مختلف فکری و مردمی گردید.[۳۲] وی راز و رمز این جایگاه مردمی و محبوبیت را در ندای اسلام عزتبخش، از سوی ایشان برشمرده، امامخمینی را مظهر عزت مردم دانستهاست[۳۳] او بر اهتمام امامخمینی به رأی مردم و توجه به حضور زنان در اجتماع تأکید کرده پاسداری از اندیشه ایشان را وظیفه همه مردم و خود دانستهاست[۳۴] و از وحدتطلبی ایشان در هر شرایطی، ستایش کردهاست[۳۵] وی راهنماییهای امامخمینی بهویژه بیانات آخر عمر ایشان را مهم دانسته، وظیفه فوری جامعه فکری و حوزههای علمیه را پرداختن عمیق به تبیین اسلام مورد نظر ایشان دانستهاست[۳۶]
امامخمینی نیز از سیدمحمد خاتمی به نیکویی یاد کردهاست. ایشان در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ از تلگرام تسلیت او که از مرکز هامبورگ آلمان دربارهٔ شهادت مرتضی مطهری فرستاده بود، تشکر کرده، از وی خواستهاست در پاسخ به تلگرامهای دیگری که به همین مناسبت، از طرف انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا و ایرانیان مقیم آلمان و انگلیس و فرانسه و سایر کشورهای اروپایی رسیده بود، مراتب تشکر ایشان را به عموم آنان ابلاغ کند[۳۷] همچنین در حکم انتصاب خاتمی به سرپرستی مؤسسه مطبوعاتی کیهان، از او خواستهاست با توجه به شایستگی و لیاقت خود، در اداره اینگونه امور با کمک همکاران، روزنامه را در راه تحققبخشیدن به آرمانهای انقلاب اسلامی اداره کرده و بیطرفی خود را حفظ کند.[۳۸]
امامخمینی در ۱۷ آبان ۱۳۶۲ و ۲۰ اسفند ۱۳۶۲ در دیدار با سیدمحمد خاتمی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئولان بخشهای مختلف وزارتخانه، ضمن تأیید فعالیتهای این وزارتخانه، بر ضرورت فعالیتهای بنیادین در عرصه فرهنگ و هنر تأکید کرده، سابقه تمدنی اسلام را یادآور شدهاست که مورد غفلت قرار گرفته و باید احیا شود و ابراز امیدواری کرد خاتمی و همکارانش، بتوانند چهره اسلام را آنگونه که هست، به جهانیان نشان دهند[۳۹] همچنین در ۶ آبان ۱۳۶۷ به مناسبت درگذشت سیدروحالله خاتمی، وی را از پرفروغترین شخصیتهای متقی، خالص و باایمان و روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی دانست که بینظیر یا مسلماً کمنظیر و یار و پناه محرومان بود؛ کسی که یک عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید و یکی از طرفداران بیبدیل اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی بود. (ببینید: سیدروحالله خاتمی) ایشان در این پیام، ضمن تسلیت به فرزندش سیدمحمد خاتمی از او با اوصافی چون فرزند فاضل، با تقوا و متعهد خود، یاد کردهاست.[۴۰]
آثار
خاتمی تألیفاتی دارد و مجموعه مقالات و سخنرانیهای او نیز منتشر شدهاست. بیم موج، از دنیای شهر تا شهر دنیا، و آیین و اندیشه در دام خودکامگی، ازجمله کتابهای اوست. مجموعه سخنرانیها و مقالات و مصاحبههای او با عناوین: «بررسی امر سیاست و اندیشه سیاسی»، «احیاگر حقیقت دین: در وصف امامخمینی»، «اسلام، روحانیت و انقلاب اسلامی» که بخشی از آن در وصف امامخمینی است، «در ستایش دانشگاه»، «در مسیر گفتوگو»، «باران در کویر»، «گفتوگوی مهر»، «مفاخر ایران»، «محمل گفتوگو»، «نیاز و نماز»، «احزاب و شوراها»، «نامهای برای فردا»، «گفتگوی تمدنها»، «مردمسالاری»، «توسعه سیاسی»، «توسعه اقتصادی و امنیت»، «زنان و جوانان» و «امید و چالش» منتشر شدهاست. برخی از آثار او، مانند بیم موج، و امید و چالش، به زبانهای عربی و انگلیسی نیز ترجمه شدهاست[۴۱]
پانویس
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۰.
- ↑ احسانینیا، کوثر ولایت.
- ↑ دلاویز، قدی بلندتر از دیوارهای شهر، ۱۳–۱۴.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۰.
- ↑ دلاویز، قدی بلندتر از دیوارهای شهر، ۱۶.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۰؛ واحد تحقیقات جوانان، داستانها، خاطرات و مطالب جالبی از سیدمحمد خاتمی، ۱۰.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۰؛ دلاویز، قدی بلندتر از دیوارهای شهر، ۱۷.
- ↑ واحد تحقیقات جوانان، داستانها، خاطرات و مطالب جالبی از سیدمحمد خاتمی، ۱۲.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۰–۱۱۱؛ دلاویز، قدی بلندتر از دیوارهای شهر، ۱۷.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۱.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۲–۱۱۳.
- ↑ واحد تحقیقات جوانان، داستانها، خاطرات و مطالب جالبی از سیدمحمد خاتمی، ۱۶.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۳/۷ و ۲۹.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۳/۵۵، ۱۰۹ و ۱۵۲.
- ↑ واحد تحقیقات جوانان، داستانها، خاطرات و مطالب جالبی از سیدمحمد خاتمی، ۱۶.
- ↑ احسانینیا، کوثر ولایت.
- ↑ روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، آشنایی با مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۵۶.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۴.
- ↑ واحد تحقیقات جوانان، داستانها، خاطرات و مطالب جالبی از سیدمحمد خاتمی، ۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۱۶۶.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۴.
- ↑ انصاری لاری، انتخاب هفتم، ۴۸۷–۴۸۸؛ دلاویز، قدی بلندتر از دیوارهای شهر، ۶۹.
- ↑ خاتمی، بیم موج، ۲۳–۲۴.
- ↑ خاتمی، احیاگر حقیقت دین، ۱۸ و ۸۷.
- ↑ خاتمی، احیاگر حقیقت دین، ۱۹.
- ↑ خاتمی، احیاگر حقیقت دین، ۲۵.
- ↑ خاتمی، احیاگر حقیقت دین، ۲۶–۲۸.
- ↑ خاتمی، احیاگر حقیقت دین، ۶۷؛ خاتمی، اسلام، روحانیت، ۱۴۹.
- ↑ خاتمی، اسلام، روحانیت، ۱۵۰؛ خاتمی، گفتگوی تمدنها، ۸۲–۸۳.
- ↑ خاتمی، اسلام، روحانیت، ۱۵۴؛ خاتمی، جماران.
- ↑ خاتمی، احیاگر حقیقت، ۸۶.
- ↑ خاتمی، اسلام، روحانیت، ۱۵۷.
- ↑ خاتمی، احیاگر حقیقت، ۱۲۴–۱۲۷.
- ↑ خاتمی، احیاگر حقیقت، ۱۶۰–۱۶۱.
- ↑ خاتمی، بیم موج، ۲۸–۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۱۵ و ۳۸۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.
- ↑ جهرمی، خاتمیها، ۱۱۶.
منابع
- احسانینیا، علیرضا، کوثر ولایت، پایگاه اطلاعرسانی، ۲/۸/۱۳۹۰ش
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش
- انصاری لاری، ابراهیم، انتخاب هفتم (خرداد ۱۳۷۵ ـ خرداد ۱۳۷۶)، تهران، همشهری، چاپ اول، ۱۳۷۶ش
- جهرمی، محمدرسول و امیررضا پرحلم، خاتمیها، تهران، پژوهش دادار، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
- خاتمی، سیدمحمد، احیاگر حقیقت دین، گردآورنده امیررضا ستوده، تهران، ذکر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
- خاتمی، سیدمحمد، اسلام، روحانیت و انقلاب اسلامی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۹ش
- خاتمی، سیدمحمد، بیم موج (مجموعه مقالات)، تهران، سیمای جوان، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش
- خاتمی، سیدمحمد، جماران، پایگاه اطلاعرسانی، ۳/۱۱/۱۳۹۱ش
- خاتمی، سیدمحمد، گفتوگوی تمدنها، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
- دلاویز، محسن، قدی بلندتر از دیوارهای شهر: زندگینامه سیدمحمد خاتمی، تهران، متنگستران آریا، چاپ اول، ۱۳۸۵ش
- روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، آشنایی با مجلس شورای اسلامی، به ضمیمه کارنامه سال اول مجلس، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۱ش
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷ش
- واحد تحقیقات جوانان، داستانها، خاطرات و مطالب جالبی از سیدمحمد خاتمی، قم، گلیاس، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
پیوند به بیرون
- حسین صالحی، خاتمی، سیدمحمد، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۴-۵۸.