حوزه علمیه نجف
اطلاعات کلی | |
---|---|
تأسیس | قرن پنجم |
بنیانگذار | شیخ طوسی |
رویکرد | مرکز تحصیل علوم دینی |
گستره فعالیت | نجف |
مکان | نجف |
سایر | |
وضعیت | فعال |
حوزه علمیه نجف، حوزه نجف، تحولات گذشته و رویدادهای آن در دوره حضور امامخمینی.
حوزه علمیه نجف در پی هجرت شیخ طوسی به نجف در قرن پنجم شکل گرفت و تا عصر حاضر، دورههایی از رشد و رکود را پشت سر گذاشت. در حوزه نجف، عمده علوم اسلامی به تناسب زمان تدریس میشد. از قرن سیزدهم و چهاردهم هجری، حوزه نجف با ورود به مسائل اجتماعیسیاسی، در برخی از جنبشهای بزرگ معاصر حضور فعال داشت.
امامخمینی معتقد بود مرجعیت شیعه در نجف، نهضتهای گوناگونی در جهان اسلام را رهبری کرده، در استقلال کشورها نقش داشته است. ایشان هماهنگی حوزه نجف با حوزه قم را در مبارزه ضروری میدانست.
امامخمینی در مهر ۱۳۴۴ به نجف تبعید شد. عوامل رژیم پهلوی در صدد برآمدند تا علمای نجف را به ایشان بدبین و در حوزه تفرقه ایجاد کنند. در مقابل امامخمینی برای صیانت از حوزه و همبستگی میان مراجع، اقداماتی انجام داد. در مجموع نگاه علمای نجف به امامخمینی و نهضت اسلامی، متفاوت بود.
معرفی
حوزه به معنای ناحیه، مجتمع و مرکز و در اصطلاح به معنای مرکز تحصیل علوم دینی است[۱] نجف از شهرهای مهم مذهبی عراق و مدفن امیرالمؤمنین علی(ع) است و در طول تاریخ تشیع از مراکز مهم علمی شیعه و کانون تحولات بسیاری بوده است[۲] حوزه علمیه نجف در پی هجرت شیخ طوسی به نجف شکل گرفت[۳] برخی بر این باورند که پیش از هجرت وی، حوزه علمیه در این شهر، شکل گرفته بود[۴]؛ اما معتقدان به دیدگاه اول، ضمن تأیید بر حضور علما در این شهر، کاربرد «حوزه علمیه» درباره آن را پس از هجرت وی به نجف دانستهاند.[۵]
دورههای تاریخی
برای حوزه نجف چند دوره تاریخی ذکر شده است[۶]:
دوره تأسیس و تثبیت
این دوره با حضور شیخ طوسی در نجف (۴۴۸ ـ ۴۶۰ ق) همزمان است. وی در بغداد کرسی درس پررونقی داشت تا اینکه ترکان سلجوقی متعصب و ضد شیعی بر بغداد مسلط شدند. کتابخانه شیخ طوسی به آتش کشیده شد و خانهاش نیز غارت شد و او به نجف هجرت کرد و حوزه علمیه نجف را تأسیس کرد[۷] شیخ طوسی شاگرد شیخ مفید (م۴۱۳ق) و سید مرتضی (م۴۳۶ق) بود و پس از وفات سید مرتضی ریاست علمی شیعیان بغداد را بر عهده گرفت[۸] حوزه نجف با تلاش شیخ طوسی پاگرفت و پس از رحلت وی فرزندش ابوعلی طوسی (م۵۱۵ق) مرجعیت و اداره حوزه را عهدهدار شد و پس از او فرزندش ابونصر محمد، حوزه نجف را تا اواخر قرن ششم هجری اداره کرد.[۹]
دوره پیروی و رکود
این دوره با درگذشت شیخ طوسی آغاز شد و تا زمان ابنادریس حلی (و۵۴۳ ـ م۵۹۸ق) ادامه یافت. حوزه نجف در این دوره با رکود همراه بود. ازجمله دلایل این رکود میتوان به این موارد اشاره کرد: عظمت شخصیت شیخ طوسی و سیطره دیدگاههای او بر حوزه علمیه نجف، خودداری افراد از نقد دیدگاههای او[۱۰]، شکلگیری حوزههای حله و کربلا و حضور فقهای بزرگ در آنها[۱۱] و مهاجرت علمای حوزه نجف به آن دو شهر.
دوره حضور و فعالیت فقیهان اصولی
حوزه نجف از قرن دهم تا یازدهم با هجرت برخی از علمای بزرگ مانند محقق کرکی (م۹۴۰ق) و محقق اردبیلی (م۹۹۳ق) و روش ابداعی وی در استنباط احکام و نقد و بررسی اسناد روایی و تربیت عالمان پرتوان، رونقی دوباره یافت[۱۲] تأسیس حکومت شیعهمذهب صفویان (۹۰۵ق) و توجه آنان به آبادانی نجف و حوزه آن نیز در رونق حوزه نجف نقش بسزا داشت[۱۳]
دوره گسترش اندیشه اخباری
این دوره از اوائل قرن یازدهم قمری آغاز و تا آخر آن ادامه یافت. در پی هجرت رهبران مکتب اصولی از نجف به کربلا[۱۴]، مباحث اجتهادی در حوزه نجف کمرنگ شد و با ظهور محمدامین استرآبادی، افکار اخباریگری بر حوزه چیره شد. وی منکر حجیت عقل بود، قرآن را بدون روایات قابل درک نمیدانست، منکر اجتهاد و تقلید بود و بر جمود بر ظواهر روایات تأکید میکرد.[۱۵]
دوره شکوفایی علمی
این دوره از قرن دوازدهم هجری قمری آغاز شد. در این دوره با تلاش علمی فراوان محمدباقر وحید بهبهانی (م۱۲۰۵ق)، افکار اخباریگری بهتدریج افول کرد و مباحث اصولی و اجتهادی بار دیگر رونق گرفت[۱۶] از مراجع و شخصیتهای برجسته این دوران از سیدمهدی بحرالعلوم، سیدجواد عاملی، جعفر کاشفالغطاء، محمدحسن نجفی، مرتضی انصاری، سیدمحمدحسن شیرازی، محمدکاظم خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی طباطبایی، سیدابوالحسن اصفهانی، محمدحسین نایینی، ضیاءالدین عراقی، محمدحسین اصفهانی، سیدمحسن حکیم، و سیدابوالقاسم خویی میتوان نام برد[۱۷]
وضع علمی و آموزشی حوزه نجف
در حوزه علمیه نجف عمده علوم اسلامی و دانشهای مورد نیاز به تناسب زمان تدریس میشد. درس حدیث و عقاید و کلام از عمده درسها در طول تاریخ حوزه نجف بوده است. برخی از علما و بزرگان در علومی چون پزشکی، ریاضی و علوم غریبه نیز فعالیت میکردهاند[۱۸] در این حوزه، در قرن هفتم تا نهم افزون بر فقه کتابهای عقاید، عرفان و فلسفه و منطق نیز تدوین و خوانده میشد[۱۹] در قرن دهم علاوه بر فقه و اصول در علومی چون تفسیر، عقاید و رجال و منطق نیز کتابهای ارزشمندی نگاشته شد[۲۰] از روزگار شیخ طوسی در حوزه علمیه نجف، درس اخلاق برقرار بوده است[۲۱] در دوره معاصر و در زمان مرجعیت سیدعبدالهادی شیرازی (و ۱۳۰۵ ـ م ۱۳۸۲ق) در نجف هجده درس اخلاق ارائه میشد[۲۲] ورود اندیشههای فلسفی غرب در سده اخیر، حوزه علمیه نجف را به تکاپو واداشت تا پاسخهای مناسبی به نظریات و مسائل مطرحشده از سوی دانشمندان غربی، بهویژه درباره فلسفه مادیگری ارائه کند[۲۳] در دوره اخیر روش درسی حوزه نجف مانند دیگر حوزهها در سه مرحله مقدمات، سطح و خارج یا به تعبیر دیگر مرحله سطح، فضلا و خارج منحصر بوده است و درس اصول و فقه درسهای اصلی حوزه را تشکیل میدادهاند[۲۴] بیشتر استادان از دوره شیخ انصاری تا امروز به این دو درس مشغول بودهاند و استادان بزرگی چون شیخ انصاری و شاگردان وی و میرزای شیرازی و شاگردان، آخوند خراسانی و شاگردان در این حوزه درخشیدهاند و آثار مهمی نگارش کردهاند.
درسهای حوزه نجف معمولاً در چند کانون برگزار میشده است. مسجد شیخ طوسی، مسجد هندی، مسجد شیخ انصاری[۲۵] صحن علوی[۲۶]، حسینیهها مانند حسینیه شوشتریها[۲۷]، خانه و بیوت علما[۲۸]، مقبره بزرگان مانند مقبره میرزای شیرازی و سیدابوالحسن اصفهانی[۲۹] از گذشته تا دوره معاصر محل برگزاری درسهای حوزه نجف بوده است. بخش عمدهای از درسها نیز در مدارس برگزار میشده است. شمار مدرسههای گذشته و جدید نجف بیش از پنجاه مدرسه گزارش شده که برخی از میان رفتهاند[۳۰] در زمان ورود امامخمینی به نجف در سال ۱۳۴۴ چهل مدرسه در نجف دایر بوده است[۳۱] مدرسه مرتضویه، مدرسه مقداد سیوری، مدرسه صحن بزرگ، مدرسه قوام، مدرسه کاشفالغطاء، مدرسه میرزای شیرازی، مدرسه ایروانی، مدرسه میرزاحسین خلیلی، مکتبات النجف القدیمه و الحدیثه، مدارس آخوند خراسانی، مدرسه سیدکاظم یزدی، مدرسه هندی، مدرسه آیتالله بروجردی، مدرسه امام حکیم و مدرسه آیتالله خویی ازجمله مدارس علمیه نجف اشرفاند.[۳۲]
کتابخانههای بسیاری نیز در شهر نجف برای مطالعه استادان و طلاب حوزه شکل گرفتهاند، ازجمله کتابخانه حیدری، کتابخانه کاشفالغطاء، کتابخانه حسینیه شوشتری، کتابخانه امامامیرالمؤمنین(ع)، کتابخانه منتدیالنشر، کتابخانه آقابزرگ تهرانی، کتابخانه سیدمحسن حکیم و کتابخانه بروجردی[۳۳] از گذشته افزون بر عراقیها از مناطق گوناگون جهان تشیع مانند هند، پاکستان، افغانستان، آذربایجان، لبنان و ایران در حوزه نجف مشغول تحصیل و تدریس بودهاند و ایرانیان بیشترین طلاب سده اخیر نجف را تشکیل میدادهاند.[۳۴]
حوزه نجف و تحولات اجتماعی سیاسی
از قرن سیزدهم و چهاردهم هجری مرجعیت و حوزه نجف به مسائل اجتماعی ـ سیاسی و پیوند دین و حکومت وارد شد[۳۵] نظریهپرداز و آغازگر این راه جعفر کاشفالغطاء و میرزا محمدتقی شیرازی بودند. کاشفالغطاء در هجوم روس به ایران فتوای جهاد علیه روس داد[۳۶] و پس از اشاره به نیابت عامه فقها از ائمه معصوم(ع) در عصر غیبت و وجوب پیروی از آنان، به فتحعلیشاه قاجار اجازه داد که امر دفاع از ایران و مسائل مرتبط با آن را بر عهده گیرد[۳۷] پس از وی مبارزه میرزای شیرازی با استعمار انگلیس، حوزه نجف را بیشتر به عرصه سیاست کشاند و شاگردان وی مانند آخوند خراسانی، عبدالله مازندرانی و میرزاحسین خلیلی تهرانی و محمدحسین نایینی با این نگاه وارد مباحث مشروطه و رخدادهای سیاسی عراق شدند.[۳۸] (ببینید: نهضت تحریم تنباکو و نهضت مشروطه)
حوزه نجف در مبارزه با هجوم استعماری انگلیس به عراق[۳۹] و مبارزه با تهدیدات روسیه تزاری علیه ایران[۴۰] در جنگ جهانی اول حضور فعال داشت؛ همچنین در جنبش ۱۹۲۰م به هدف استقلال عراق از تسلط بریتانیا جلودار بود[۴۱] در اشغال لیبی به دست ایتالیا و تجاوزهای روس علیه ایران مراجع و علمای نجف ازجمله آخوند خراسانی، سیداسماعیل صدر عاملی، عبدالله مازندرانی و شیخالشریعه اصفهانی حکم جهاد دادند[۴۲] در قضیه فلسطین، بهویژه پس از جنگ ژوئن ۱۹۶۷م/ ۱۳۴۶ش میان عربها و اسرائیل، حوزه نجف بهسرعت وارد شد و مراجع تقلید نجف ازجمله امامخمینی[۴۳] ضمن محکومکردن اشغال سرزمین فلسطین برای مقابله با اشغالگران بیانیه دادند.[۴۴]
با کودتای عبدالکریم قاسم در سال ۱۹۵۸م/ ۱۳۳۷ش، نظام سلطنتی عراق تبدیل به جمهوری شد[۴۵] در دوره قاسم که گرایشهای سوسیالیستی داشت، افکار مادی در جامعه ترویج میشد. سیدمحسن حکیم طی فتوایی «شیوعیت و سوسیالیسم» را کفر خواند[۴۶] و بسیاری از علمای حوزه نجف و گروهی از علمای اهل سنت از این فتوا حمایت کردند. به دنبال روشنگریهای علمای حوزه نجف، بسیاری از فریبخوردگان از تبلیغات سوسیالیستها دوباره به آغوش اسلام بازگشتند و با سستشدن پایههای کمونیسم در عراق، بنیاد حوزه تقویت شد و شور و نشاط و تحرک به آن بازگشت[۴۷] در سال ۱۹۶۳م/ ۱۳۴۴ش عبدالسلام عارف و عبدالرحمن عارف علیه عبدالکریم قاسم کودتا کردند. وضعیت حوزه نجف و توجه به مرجعیت در روزگار عارف و برادرش مناسبتر از دوره پیشین بود[۴۸] با کودتای احمد حسن البکر و صدام حسین تکریتی در ۲۶ تیر ۱۳۴۷ش/ ۱۷ ژوئیه ۱۹۶۸م حزب بعث به قدرت رسید [۴۹] و اختناق وحشتناکی در عراق و حوزه نجف بهوجود آمد[۵۰] بعثیها سعی میکردند با ترفند ملیگرایی و ضد غربی، توجه مردم را به خود جلب کنند اما امامخمینی شعارهای آنان را دامی برای فریب و آنان را افراطی انگلیسی خواند[۵۱]
از دوره عارف تا وقوع انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷)، دو رویکرد در حوزه نجف مشاهده میشد: رویکرد نخست دوری از سیاست و مخالفت با حضور روحانیان در صحنه اجتماع و صرفاً پرداختن به درس و بحث و مباحث اصولی و فقهی بود[۵۲] و از اینرو کسانی مانند سیدعبدالله شیرازی و عبدالکریم زنجانی که به کار سیاسی پرداختند، در میان علمای نجف منزوی شدند [۵۳] رویکرد دوم ضرورت توجه به جامعه و سیاست در کنار درسهای سنتی بود. گروهی از علمای حوزه نجف چون سیدمحمدباقر صدر، محمدرضا آلیاسین و محمدمهدی آصفی «حزب الدعوة الاسلامیه» و «جماعة العلماء» را در این فضا شکل دادند و فعالیتهای تبلیغی مثبتی مانند اعزام مبلغ و نشریات دینی گسترش یافت[۵۴] تأسیس «کلیة الفقه» توسط محمدرضا مظفر و «مدرسة العلوم الاسلامیه» به سبک جدید توسط سیدمحسن حکیم برای تربیت طلاب نخبه، از دیگر فعالیتهای نوگرایانه حوزه علمیه نجف در این دوره بود.[۵۵]
جایگاه حوزه نجف از نگاه امامخمینی
امامخمینی با حوزه نجف بیارتباط نبود؛ چون سیداحمد موسوی هندی، پدربزرگ و سیدمصطفی پدر امامخمینی، سالها در حوزه علمیه نجف تحصیل کرده بودند و از سوی دیگر، اساتید ایشان نیز تحصیل کرده حوزه علمیه نجف بودند. (ببینید: اجداد امامخمینی و استادان امامخمینی) افزون بر آن در پی اعتراض سیدابوالحسن اصفهانی، محمدحسین نایینی و مهدی خالصی ـ از مراجع تقلید و ساکن در نجف ـ در سال ۱۳۴۱ق/ ۱۳۰۱ش به انتخابات فرمایشی انگلیس در عراق، این سه فقیه به ایران تبعید و در چهارم محرم ۱۳۴۲ق وارد قم شدند[۵۶] عبدالکریم حائری یزدی از آنان به گرمی استقبال کرد[۵۷] و کرسی تدریس را در حوزه قم به آنان واگذار و طلاب را تشویق کرد که در درس آنان حاضر شوند[۵۸] امامخمینی نیز در این فضا در حوزه قم درس میخواند و مبارزه علمای نجف با رژیم وابسته به انگلیس در گرایش ایشان به مسائل سیاسی و مبارزه بر ضد ستم بیتأثیر نبود[۵۹] ایشان بعدها در خاطرهای این حرکت را که خود شاهد آن بوده ستوده است[۶۰] ایشان در سال ۱۳۵۴ در نامهای به حسن البکر رئیسجمهور وقت عراق، به بیرون راندن روحانیان ایرانی از عراق اعتراض کرد و آن را خلاف مصلحت اسلام و مسلمانان دانست. ایشان در این نامه به جایگاه و نقش حوزه نجف اشاره کرد و یادآور شد، حوزه نجف حوزهای هزارساله است که برای فقه اسلام تشکیل شده است و در نابودی فسادهای اخلاقی و اجتماعی اثر بسزایی دارد.[۶۱]
امامخمینی معتقد بود مرجعیت شیعه در حوزه نجف، قیامها و نهضتهای گوناگونی را علیه ظلم و استبداد در جهان اسلام رهبری کرده است و افزون بر نقشآفرینی در استقلال عراق، بر استقلال دیگر کشورها نیز اثرگذار بوده است[۶۲] از نگاه ایشان میرزامحمدتقی شیرازی مبارزه با استعمار انگلیس را رهبری کرد و عراق را نجات داد[۶۳] سیدمحمد طباطبایی یزدی فرزند سیدمحمدکاظم یزدی نیز در مبارزه با استعمار بریتانیا به شهادت رسید، سیدمحمدتقی خوانساری به همین جهت به زندان انگلیسیها افتاد[۶۴]و سیدابوالحسن اصفهانی، محمدحسین نایینی، محمدحسین شهرستانی و مهدی خالصی برای نجات مسلمانان از سیطره انگلستان تبعید شدند.[۶۵]
از آغاز نهضت اسلامی ایران، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) با نفوذ در میان جمع همراهان امامخمینی، تلاش میکرد از میزان هماهنگی حوزه قم و نجف و آگاهی امامخمینی و سایر علما از رویدادهای حوزه نجف، آگاهی یابد و این امر در گزارشهای مأموران ساواک منعکس شده است[۶۶] امامخمینی با حساسیت درباره حوزه نجف و وحدت نظر علما در مبارزه، هماهنگی حوزه نجف با حوزه قم را ضروری میدانست و از این جهت، به عملکرد ناهماهنگ بعضی علمای بزرگ نجف و بیتوجهی به نامههای ایشان، انتقاد میکرد[۶۷] ایشان برای واداشتن مراجع نجف به انقلاب و دگرگونکردن شرایط به سود اسلام از ایران نامهای برای سیدمحسن حکیم رئیس حوزه نجف نوشت که حکیم در پاسخ شرایط را مناسب ندانست[۶۸]. امامخمینی معتقد بود مراجع و حوزه نجف در برابر بهخطرافتادن اسلام در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی ساکت نخواهند نشست[۶۹] و حمایت علما و فضلای نجف از نهضت امامخمینی از آثار آن بود[۷۰] این نکته بعدها در کلام امامخمینی در سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران نیز آمده است[۷۱] امامخمینی از ظلم و ستم حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین به حوزه نجف و فضلا و طلاب علوم دینی ازجمله شهادت سیدمحمدباقر صدر به تلخی یاد میکرد[۷۲] ایشان فضلا و طلاب حوزه نجف را به هماهنگی و وحدت و تهذیب نفس سفارش میکرد و به آنان در مورد اختلاف و فساد هشدار میداد[۷۳] ایشان در برابر تهدیدهای بعثیها علیه این حوزه کهن، ابراز امیدواری کرد حوزه نجف با پشتیبانی مردم زنده بماند و زوال دولتها در آن بیاثر باشد و این حوزه دوباره قوت و شوکت گذشته خود را باز یابد[۷۴] ایشان در جریان اخراج طلاب غیر عراقی از نجف به بهانه پالایش حوزه از جاسوس و در حقیقت به انگیزه فروپاشی حوزه نجف[۷۵]، به بعثیها یادآور شد در حوزه نجف چنین کسانی وجود ندارند[۷۶] ایشان همچنین به سیدمحسن حکیم پیشنهاد کرد به جای دفاع صریح از طلاب غیر ایرانی، به بنیان الحادی و اسلامستیزِ حزب حاکم بعث حمله کند و از جایگاه دین و شریعت آنان را در میان مردم عراق ساقط سازد.[۷۷]
موضع حوزه نجف در نهضت امامخمینی
حوزه علمیه نجف در آغاز نهضت اسلامی در ایران ساکت بود و حمایتی جدی از نهضت در آن دیده نمیشد؛ چنانکه این بیتحرکی، امامخمینی را به موضعگیری واداشت و ایشان در اردیبهشت ۱۳۴۲، فریاد «وای بر نجف ساکت» برآورد[۷۸] با اوجگیری نهضت، طلاب و هواداران امامخمینی در جلب نظر علمای نجف به انقلاب اسلامی به کوشش برخاستند[۷۹] و حوزه نجف بهرغم فضای غیر سیاسی، از نهضت امامخمینی حمایت کرد[۸۰] به دنبال بازداشت امامخمینی پس از سخنرانی علیه رژیم پهلوی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و شایعه احتمال اعدام ایشان (← دستگیری امامخمینی)، غلامرضا رضوانی به همراه محمدحسن قدیری در دیدار با سیدمحمود شاهرودی، سیدابوالقاسم خویی و سیدمحسن حکیم، از مراجع تقلید و سیداسدالله مدنی از اساتید حوزه، از آنان خواستار حمایت حوزه نجف از امامخمینی شدند[۸۱] و این عالمان از نهضت امامخمینی حمایت کردند[۸۲] مجالس گوناگونی در حمایت از نهضت امامخمینی در مدرسه آخوند خراسانی برگزار شد و سپس به دیگر مدارس چون مدرسه قوام سرایت کرد و فراگیر شد. بعضی از علمای نجف بر منبر از نهضت حمایت میکردند و جنایتهای رژیم پهلوی ازجمله هجوم به مدرسه فیضیه را برای مردم شرح میدادند. افزون بر مراجع، سی نفر از فضلای حوزه نجف در تأیید امامخمینی اعلامیهای مشترک امضا و منتشر کردند. پس از آنکه امامخمینی از حوزه نجف برای حمایت از نهضت اسلامی ایران، طلب کمک کرد، جلسهای در خانه سیدعبدالهادی شیرازی تشکیل شد و در آنجا مدرسان حوزه نجف متنی را تهیه و امضا کردند و به ایران فرستادند اما طومار به دست جاسوسان رژیم پهلوی افتاد و به مقصد نرسید [۸۳]؛ البته روند حمایت از نهضت امامخمینی پایدار نماند.[۸۴]
امامخمینی در مهر ۱۳۴۴ از تبعیدگاه بورسای ترکیه به نجف تبعید شد[۸۵] فضای ساکت و غیر سیاسی حوزه نجف و میداننیافتن امامخمینی برای ادامه مبارزه، از انگیزههای رژیم پهلوی برای تبعید ایشان از بورسا به نجف تلقی شد[۸۶] ایشان پس از ورود به فرودگاه بغداد برای زیارت به کاظمین(ع) رفت. بسیاری از علما و فضلای ایرانی و عرب حوزه نجف به استقبال ایشان به کاظمین رفتند[۸۷] ازجمله این افراد، فرزندان سیدابوالقاسم خویی، سیدموسی اصفهانی، سیدعبدالهادی شیرازی، سیدمهدی حکیم فرزند سیدمحسن حکیم و بسیاری از طلاب بودند[۸۸] میزبان امامخمینی در کاظمین، عبدالامیر جمالی، صاحب مهمانخانه جمالی بود که پس از این میزبانی، بهویژه در سفری که مهر ۱۳۴۴ به ایران داشت، حساسیت و پیگیری ساواک را به خود جلب کرد[۸۹] به گزارش و ادعای ساواک، او در بازجویی منکر ارتباط و آشنایی با امامخمینی شد و تنها پذیرفت به درخواست نصرالله خلخالی و برای سفر امامخمینی و اطرافیان ایشان به کربلا، خودرو در اختیار آنان گذاشته و پس از آن خود عازم ایران شده است.[۹۰]
امامخمینی پس از آن در میان استقبال مردم به کربلا رفت. استقبال مناسب از امامخمینی در کربلا میتوانست زمینهساز استقبال باشکوه از ایشان در نجف باشد و فضای منفی و توطئه ساواک در حوزه نجف علیه ایشان را بشکند[۹۱] ایشان پس از یک هفته اقامت در کربلا روز جمعه ۲۳/۷/۱۳۴۴ در میان بدرقه طلاب و علمای کربلا این شهر را به سوی نجف ترک کرد[۹۲] استقبال علمای حوزه نجف از ایشان پرشورتر از استقبال از ایشان در کربلا بود[۹۳] ایشان پس از ورود به نجف و زیارت حرم امیرالمؤمنین علی(ع) در خانهای در شارعالرسول ساکن شد[۹۴] با انتشار خبر ورود امامخمینی به نجف اشرف، بسیاری از علما و روحانیان مناطق مختلف ایران، پیام تبریک و دعا فرستادند که برخی از بخشهای این تلگرامها که به گمان رژِیم خلاف مصالح کشور ارزیابی میشد، به دستور ساواک حذف میشد.[۹۵]
حضور امامخمینی در حوزه نجف
امامخمینی در مدت حضور در نجف اشرف، هرشب حدود ساعت ۲۲، پیاده به سمت حرم امیرالمؤمنین(ع) میرفت و نیمساعت در آنجا توقف کرده و نماز و دعا میخواند. ساواک با پیگیری رفتار ایشان در نجف و گفتگو با افراد مختلف، از وضعیت امامخمینی، اقبال برخی از مردم به ایشان و بیتوجهی رژیم بعث عراق به روحانیان شیعه به طور کلی، گزارش تهیه کرده است[۹۶] پس از استقرار امامخمینی در نجف اشرف، عوامل رژیم پهلوی در صدد برآمدند تا علمای نجف را به ایشان بدبین و در حوزه تفرقه ایجاد کنند[۹۷]؛ ولی ایشان که اجمالاً به حوزه نجف خوشبین بود[۹۸]، برای صیانت از کیان حوزه و مرجعیت نجف و همبستگی میان مراجع و خنثیکردن توطئه عوامل رژیم پهلوی به چند کار دست زد:
- دیدار با علمای حوزه: مراجع و علمای حوزه نجف ازجمله سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمود شاهرودی، سیدعلی بهشتی، سیدکاظم و سیدمهدی اخوان مرعشی، حبیبالله اراکی، سیدحسین حمامی، سیدعبدالاعلی سبزواری و سیدعبدالله شیرازی پس از ورود امامخمینی به نجف، با ایشان دیدارکردند[۹۹] پس از آن امامخمینی با مراجع، علما و بسیاری از استادان و فضلا و طلاب دیدار کرد[۱۰۰] ایشان به دیدار با طلاب در مدارس نیز رفت و این دیدارها چهل روز ادامه داشت. آخرین دیدار، مدرسه جامعة النجف الدینیه در میان نجف و کوفه بود[۱۰۱] در ادامه نیز ایشان همواره به دیدار علما میرفت و در بیماری حکیم در کوفه از ایشان عیادت کرد.[۱۰۲]
- تدریس: با اینکه سیدمحسن حکیم در نخستین دیدار از امامخمینی خواست درس خود را آغاز کند[۱۰۳]، اما تواضع امامخمینی از یکسو و احترام به علمای نجف موجب شد تا ایشان تدریس درسهای خارج حوزه را به تأخیر اندازد[۱۰۴] ایشان مواظب بود تدریس و دیگر فعالیتهایش برخوردی با برنامههای مراجع حوزه نجف نداشته باشد[۱۰۵] سیدمحمدتقی بحرالعلوم امام جماعت مسجد شیخ انصاری از ایشان خواست تا در این مسجد اقامه جماعت کند و به طلاب درس دهد[۱۰۶] شاگردان پیشین امامخمینی و برخی فضلای ایرانی حوزه نجف، مانند حسین راستی کاشانی، سیداسدالله مدنی، سیدجعفر کریمی، محمدحسن قدیری، سیدعباس خاتم یزدی و غلامرضا رضوانی نیز خواستار تدریس ایشان شدند و سرانجام ایشان در ۲۳/۸/۱۳۴۴ در مسجد شیخ انصاری درس را آغاز کرد[۱۰۷] بسیاری از فضلای درسخوان و خوشاستعداد حوزه، جذب حوزه درسی ایشان شدند[۱۰۸] ایشان افزون بر نصایح اخلاقی در ضمن درس، روز آخر هفته را به درس اخلاق اختصاص داده بود[۱۰۹] و در درس خارج مکاسب بحث مهم ولایت فقیه و حکومت اسلامی و ضرورت برپایی آن را برای نخستین بار در سطح گسترده و استدلالی مطرح کرد[۱۱۰] ایشان با حذف مباحث غیر ضروری و با نقد آرای گذشتگان، رویه حوزه نجف در حسن ظن به پیشینیان و نقد نکردن آرای آنان را تغییر داد و بدینگونه بر سبک تدریس برخی از درسهای نجف تأثیر گذاشت.[۱۱۱] افراد زیادی ازجمله سیدمصطفی خمینی، سیدکاظم و سیدمهدی اخوان مرعشی، عبدالله خائفی، سیدعباس خاتم یزدی، سیدمرتضی مهری، مرتضی اشرفی شاهرودی، مجتبی تهرانی، سیدمحمدحسین حسینی تهرانی، محمود قوچانی، محمدرضا ناصری، غلامرضا رضوانی، سیدمحمد موسوی بجنوردی، حسین راستی کاشانی، محمدهادی معرفت، محمد صادقی تهرانی، عباسعلی عمید زنجانی، روحالله شاهآبادی، نصرالله شاهآبادی، سیدجعفر کریمی، سیدمحمود هاشمی شاهرودی، جعفر نایینی، عباس نایینی، سیدمحمود دعایی، سیدحمید روحانی، سیدعلیاکبر محتشمیپور[۱۱۲] و عبدالعلی قرهی[۱۱۳] در درس فقه امامخمینی در نجف شرکت میکردند. (ببینید: شاگردان امامخمینی) ایشان حضور طلاب در حوزه علمیه نجف، در جوار مرقد امیرالمومنین(ع) را فرصت ارزندهای برای خودسازی و تهذیب نفس میدانست و از آنان بهویژه شاگردان خود میخواست با شناخت ابعاد شخصیت و سلوک آن حضرت(ع) در تهذیب و کمالیافتن خود کوشا باشند[۱۱۴]
- جلسه علمی: از برنامههای مراجع نجف، نشست علمی در اوقات ویژه برای استادان و نخبگان بود. امامخمینی نیز در بیرونی بیت خود، هر روز در ساعتی معین مینشست و استادان و فضلای حوزه نزد ایشان حاضر میشدند و پس از بیان نکتههای علمی دیدگاه خود را بیان میکرد و به جمعبندی جلسه میپرداخت. این جلسات در مطرحشدن جایگاه علمی ایشان مؤثرتر از درس بود[۱۱۵]
- صیانت از کیان حوزه و مرجعیت: یکی از نقشهای مؤثر امامخمینی در حوزه نجف، صیانت از حریم حوزه و مراجع تقلید بود. ایشان برای ساحت مراجع نجف حریم قائل بود و با تمام وجود از آنان حمایت میکرد. ایشان به تکتک مراجع ازجمله سیدمحسن حکیم، حسین حلی و سیدابوالقاسم خویی و دیگران احترام میگذاشت و به کسی اجازه نمیداد به جایگاه آنان بیاحترامی کند. ایشان تا زمان حیات حکیم در امور حوزه نجف ورود پیدا نکرد و امور مهم و مرتبط به حوزه را به ایشان ارجاع میداد[۱۱۶] عبدالسلام عارف رئیسجمهور عراق تلاش میکرد موقعیت حکیم را تضعیف کند و مایل بود با امامخمینی، به عنوان یکی از مراجع، در حرم دیدار کند. خویی نیز در صورت همراهی امامخمینی، مایل بود با عارف در حرم دیدار کند؛ اما امامخمینی بر این باور بود که با وجود ریاست حکیم بر حوزه، چنین کاری به صلاح نیست و این دیدار انجام نشد[۱۱۷] در اردیبهشت ۱۳۴۸ که رژیم بعث عراق برای اخراج طلاب غیر عرب، به حوزه نجف هجوم آورد، امامخمینی با دیدار با حکیم و فرستادن پیغام برای ایشان از تفرقه میان علما در این ماجرا جلوگیری کرد[۱۱۸] ایشان پس از رحلت حکیم نیز در بسیاری از امور مهم با دیگر علمای نجف مشورت و تبادل نظر میکرد[۱۱۹] امامخمینی به جهت حفظ جایگاه مراجع نجف، در آغاز ورود به نجف، از دادن شهریه به طلاب خودداری کرد؛ ولی در نهایت با اصرار دوستان پذیرفت[۱۲۰] ایشان تبعیض میان طلاب ایرانی و دیگران را در توزیع شهریه تغییر داد و با همه ملیتها یکسان برخورد کرد. این ابتکار امامخمینی تحولی در حوزه نجف ایجاد کرد و مایه تأسی دیگر مراجع گردید.[۱۲۱] (ببینید: شهریه امامخمینی)
در مجموع نگاه روحانیان نجف به امامخمینی و انقلاب اسلامی متفاوت بود. برخی از آنان حامی امامخمینی و نهضت اسلامی و برخی در برابر امور سیاسی و مبارزه ساکت بودند. عدهای نیز با نهضت و انقلاب اسلامی ایران مخالف بودند[۱۲۲] گروهی نیز در آغاز ورود ایشان به نجف، با ایشان همراه بودند؛ ولی در ادامه از نهضت اسلامی فاصله گرفتند[۱۲۳]؛ چنانکه برخی از علما و روحانیان در آغاز ورود ایشان به نجف به فعالیتهای ایشان بدبین بودند؛ ولی پس از مدتی موافق فعالیتهای ایشان و نهضت اسلامی ایران شدند[۱۲۴] جو غالب حوزه علمیه نجف، پرداختن به مباحث فقه و اصول و بیتوجهی به سیاست و انقلاب یا مخالفت با آن بود[۱۲۵] و فعالیتهای سیاسی امامخمینی خوشایند آنان نبود[۱۲۶]؛ چنانکه از ورود امامخمینی به نجف تا پایان حضور ایشان در آنجا، مخالفان، ایشان و اطرافیان ایشان را به افکار کمونیستی متهم میکردند[۱۲۷] و ایشان در هنگام ترک نجف با ابراز دلتنگی از ترک حرم مطهر امامعلی(ع) از اذیت و آزار برخی از آنان شکوه کرد.[۱۲۸]
به دنبال مواضع آشتیناپذیر امامخمینی علیه رژیم پهلوی، رژیم عراق فشار را بر ایشان تشدید کرد[۱۲۹] در ۱/۷/۱۳۵۷ خانه امامخمینی در نجف علناً به محاصره نیروهای امنیتی عراق در آمد[۱۳۰]؛ پس از آن با احضار سیدمحمود دعایی، حزب بعث عراق حکم اخراج امامخمینی از عراق را به وی ابلاغ کرد و از اینرو امامخمینی تصمیم گرفت عراق را ترک کند[۱۳۱] ایشان پس از منع دولت کویت برای ورود به آن کشور به فرانسه رفت. (ببینید: هجرت امامخمینی)
پانویس
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ۱/۱۳۷۸.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۲۲ ـ ۲۵.
- ↑ ← ادامه مقاله.
- ↑ بحرالعلوم، الدراسۀ و تاریخها فی النجف، ۷/۱۱.
- ↑ آقابزرگ، زندگینامه، ص۱۳ ـ ۱۴؛ دوانی، هزاره شیخ طوسی، ص۲۰.
- ↑ پسندیده، نگاهی گذرا به حوزه علمیه نجف اشرف، ص۱۱۴ ـ ۱۱۷؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۲۵.
- ↑ آقابزرگ، طبقات، ۲/۱۶۱ ـ ۱۶۲؛ آقابزرگ، زندگینامه، ۱۷ ـ ۵۰؛ دوانی، هزاره شیخ طوسی، ص۲۰.
- ↑ نجفی، حوزه نجف و فلسفه تجدد در ایران، ص۳۷.
- ↑ غروی، الحوزة العلمیه، ۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ عاملی، معالم الدین، ص۱۷۶؛ جناتی، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ص۴۷ ـ ۴۸.
- ↑ بحرالعلوم، الدراسۀ و تاریخها فی النجف، ۷/۵۲ و ۵۴.
- ↑ فضلی، تاریخ التشریع الاسلامی، ص۳۹۹ ـ ۴۰۴؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۷۴ ـ ۹۴.
- ↑ عیسی، الدراسة فی النجف، ص۱۰۰.
- ↑ بحرالعلوم، الدراسۀ و تاریخها فی النجف، ۷/۷۵ ـ ۷۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۶۸ ـ ۱۷۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۷۰.
- ↑ نجفی، حوزه نجف و فلسفه تجدد در ایران، ص۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ غروی، مع علماء النجف، ۲/۱۶.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۵۹ ـ ۶۴.
- ↑ سیدکباری، حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، ص۲۹۰.
- ↑ کارگزار چناری، آموزشهای اخلاقی در حوزه، ص۹۰.
- ↑ کارگزار چناری، آموزشهای اخلاقی در حوزه، ۹۲؛ جعفری، مصاحبه، ص۲۲.
- ↑ رفاعی، تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف، ۸/۴۱ ـ ۴۲.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۲۷۰ ـ ۲۷۳.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۳۷ ـ ۳۸ و ۲۰۱ ـ ۲۰۳)،
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۲۰۰ ـ ۲۰۱.
- ↑ خلیلی، مکتبات النجف القدیمه و الحدیثه، ۷/۲۵۰؛ آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ص۱۷۰.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۲۰۳ ـ ۲۰۴.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۴۲ ـ ۱۴۳.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۲۰۷ ـ ۲۰۸.
- ↑ امامی میبدی، خاطرات، ۱/۷۲.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۲۰۸ ـ ۲۳۴.
- ↑ خلیلی، مکتبات النجف القدیمه و الحدیثه، ۷/۲۴۰ ـ ۲۶۷.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۳/۲۶۵.
- ↑ کاشفالغطاء، کشف الغطاء ۴/۳۳۳ ـ ۳۳۴؛ نجفی و محمدسجاد نجفی، جریانشناسی تحریم در تاریخ فکر سیاسی ایران و تاثیر آن در نهضت بیداری اسلامی، ص۲۰۱.
- ↑ نجفی و فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص۱۰۱ ـ ۱۰۲.
- ↑ کاشفالغطاء، کشف الغطاء ۴/۳۳۳ ـ ۳۳۴.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ۱/۲۷۷.
- ↑ وردی، دیدگاههای اجتماعی از تاریخ عراق معاصر، ۲/۱۰۰ ـ ۱۱۰.
- ↑ حسنی، دور علماء الشیعة فی مواجهة الاستعمار، ص۶۲.
- ↑ وردی، ۲/۴۱۶؛ صادقی تهرانی، ۵ ـ ۸.
- ↑ حبل المتین، شماره ۲۶، ص۹؛ مزینانی، ولایت فقیه در اندیشه و عمل آخوند خراسانی، ص۱۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳۹.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۳۵.
- ↑ تبرائیان، احیاگر حوزه نجف، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص۱۵۳.
- ↑ تبرائیان، احیاگر حوزه نجف، ص۳۳۹ ـ ۳۴۸.
- ↑ غروی، مع علماء النجف، ۲/۹.
- ↑ گلی زواره، سیاست حزب بعث، ص۵۶.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص۱۵۵.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۱۷.
- ↑ فلاحی، تاریخ شفاهی، ۲۴ و ۲۶.
- ↑ فلاحی، سالهای تبعید، ۱۴۰.
- ↑ غروی، مع علماء النجف، ۲/۱۰ ـ ۱۳، ۵۵۰ و ۵۷۱ ـ ۵۷۲.
- ↑ غروی، مع علماء النجف، ۲/۱۳.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱/۲۱۶ ـ ۲۱۷.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ص۵۵.
- ↑ حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ص۱۷۴ ـ ۱۸۳.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ص۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۴۱ ـ ۲۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۴۱ ـ ۲۴۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۷۹ ـ ۲۸۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۸۱.
- ↑ قوچانی، خاطرات، ۱/۱۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۸۷.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۵۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۵۴؛ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص۱۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۱۱.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۵؛ موسوی بجنوردی، مصاحبه، ۵/۲۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۴.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱۳.
- ↑ اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸.
- ↑ اختری، خاطرات، ۱/۴۳.
- ↑ اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸.
- ↑ اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸؛ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.
- ↑ ← ادامه مقاله.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ص۳۰۸.
- ↑ انصاری، حدیث بیداری، ص۶۸؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۱۹ ـ ۲۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۳۰۰؛ روحانی، ۲/۱۵۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۳۰۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۳۰۱ و ۳۰۲ ـ ۳۰۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/ ۳۱۲ ـ ۳۱۳.
- ↑ عمید زنجانی، حوزه، ص۱۰۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۵۰۸.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص۱۸۴.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص۱۸۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۳۰۶ ـ ۳۱۱ و ۳۲۰ ـ ۳۲۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۱۵۸ ـ ۱۵۹.
- ↑ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ص۱۹۳.
- ↑ امامی میبدی، خاطرات، ۱/۷۴؛ برقعی، خاطرات، ۲/۱۳.
- ↑ آقایی، دوران تبعید امامخمینی در عراق، ص۱۴؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۴۸۴.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۶.
- ↑ امامی میبدی، خاطرات، ۱/۷۲.
- ↑ امامی میبدی، خاطرات، ۱/۷۴.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۴۸۴.
- ↑ عمید زنجانی، حوزه، ۱۰۴.
- ↑ ناصری، خاطرات، ۲/۲۰۱.
- ↑ موسوی، خاطرات، ۲/۱۷۵ ـ ۱۷۶.
- ↑ اختری، خاطرات، ۱/۴۳.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۹۱.
- ↑ امامی میبدی، خاطرات، ۱/۷۴.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۹۰.
- ↑ فلاحی، تاریخ شفاهی، ص۶۳.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۵۰۴ ـ ۵۰۵.
- ↑ ناصری، خاطرات، ۲/۲۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۷ ـ ۳۸.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص۱۹۱ ـ ۱۹۲.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص ۱۹۴.
- ↑ عمید زنجانی، پابهپای آفتاب، ۵/۲۴ ـ ۲۶.
- ↑ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ص۳۲.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۹۴.
- ↑ عمید زنجانی، حوزه، ۱۰۵.
- ↑ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۹۳؛ آقایی، دوران تبعید امامخمینی در عراق، ص۱۶.
- ↑ فلاحی، سالهای تبعید، ص۱۵۹.
- ↑ فلاحی، سالهای تبعید، ص۱۶۴.
- ↑ فلاحی، سالهای تبعید، ص۱۶۸.
- ↑ فلاحی، سالهای تبعید، ص۱۴۰ ـ ۱۴۱.
- ↑ فلاحی، سالهای تبعید، ۲۰۶.
- ↑ متقی، خاطرات، ۲/۱۴۳ ـ ۱۴۴.
- ↑ خمینی، مصاحبه، ۱/۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۰۲؛ خمینی، ۱/۹۱ ـ ۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۷؛ خمینی، ۱/۹۲.
- ↑ خمینی، مصاحبه، ۱/۹۲ ـ ۹۳.
منابع
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، زندگینامه و آثار شیخ طوسی، ترجمه میرزامحمد علیرضا و سیدحمید طبیبیان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش.
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه (نقباء البشر فی القرن الرابع عشر)، مشهد، دارالمرتضی، ۱۴۰۴ق.
- آقایی، عبدالرضا، دوران تبعید امامخمینی در عراق، مجله رشد آموزش تاریخ، شماره ۳۷، ۱۳۸۸ش.
- آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، بیروت، دارالسلام، چاپ اول، ۱۴۳۶ق.
- آل محبوبه، جعفربنباقر، ماضی النجف و حاضرها، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۳۰ق.
- اختری، محمدحسن، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامی میبدی، سیداسدالله، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- انصاری، حمید، حدیث بیداری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۰ش.
- بحرالعلوم، سیدمحمد، الدراسۀ و تاریخها فی النجف، چاپشده در موسوعۀ العتبات المقدسه، قسم النجف، زیر نظر جعفر خلیلی، مکتبات النجف القدیمه و الحدیثه، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۷ق.
- برقعی، سیدرضا، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- بصیرتمنش، حمید، علما و رژیم رضاشاه؛ نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سالهای ۱۳۰۵ ـ ۱۳۲۰ش، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- پسندیده، سیدمحمود، نگاهی گذرا به حوزه علمیه نجف اشرف، مجله مشکوۀ، شماره ۶۸ ـ ۶۹، ۱۳۷۹ش.
- تبرائیان، صفاءالدین، احیاگر حوزه نجف، زندگی و زمانه آیتالله العظمی حکیم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- جعفری، محمدتقی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۱۹، ۱۳۶۶ش.
- جناتی، محمدابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش.
- حبل المتین، مجله، سال نوزدهم، شماره ۲۶، سال ۱۳۳۰ش.
- حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- حسنی، سلیم، دور علماء الشیعة فی مواجهة الاستعمار، قم، الغدیر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- خلیلی، جعفر، مکتبات النجف القدیمه و الحدیثه، چاپشده در موسوعۀ العتبات المقدسه، قسم النجف، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۷ق.
- خمینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- دوانی، علی، هزاره شیخ طوسی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش.
- ذاکری، علیاکبر، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
- رفاعی، عبدالجبار، تطور الدرس الفلسفی فی النجف الاشرف، چاپشده در موسوعۀ النجف الاشرف، زیر نظر جعفر دجیلی، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
- سیدکباری، سیدعلیرضا، حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۲ش.
- صادقی تهرانی، محمد، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق و نقش علمای مجاهدین اسلام، قم، دارالفکر، بیتا.
- عاملی، حسنبنزینالدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، بیتا.
- عمید زنجانی، عباسعلی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- عمید زنجانی، عباسعلی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۳۷ ـ ۳۸، ۱۳۶۹ش.
- عیسی، احمد مجید، الدراسة فی النجف، مجله آفاق نجفیه، شماره ۱، ۱۴۲۶ق.
- غروی، سیدمحمد، الحوزۀ العلمیه فی النجف الاشرف، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۴ق.
- غروی، سیدمحمد، مع علماء النجف الاشرف من سنة ۴۴۸ ـ ۱۳۰۰ه، بیروت، دارالثقلین، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- فضلی، عبدالهادی، تاریخ التشریع الاسلامی، قم، دارالکتاب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.
- فلاحی، اکبر، سالهای تبعید امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- فلاحی، اکبر، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات امامخمینی در نجف، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- قوچانی، محمود، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- کارگزار چناری، ابوالقاسم، آموزشهای اخلاقی در حوزه، مجله حوزه، شماره، ۲۴، ۱۳۶۶ش.
- کاشفالغطاء، جعفربنخضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- گلی زواره قمشهای، غلامرضا، سیاست حزب بعث، مجله درسهایی از مکتب اسلام، شماره ۷، ۱۳۸۴ش.
- متقی، محمدتقی، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، تهران، حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مزینانی، محمدصادق، ولایت فقیه در اندیشه و عمل آخوند خراسانی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
- ملکوتی، مسلم، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- موسوی، سیدهادی، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- موسوی بجنوردی، سیدمحمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- ناصری، محمدرضا، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- نجاریراد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- نجفی، موسی و محمدسجاد نجفی، جریانشناسی تحریم در تاریخ فکر سیاسی ایران و تاثیر آن در نهضت بیداری اسلامی، مجله علوم سیاسی دانشگاه آزاد کرج، شماره ۱۸، ۱۳۹۱ش.
- نجفی، موسی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ هفتم، ۱۳۹۱ش.
- نجفی، موسی، حوزه نجف و فلسفه تجدد در ایران، تهران، دانش و اندیشه معاصر ـ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- وردی، علی، تاریخ عراق، دیدگاههای اجتماعی از تاریخ عراق معاصر، ترجمه و تحقیق هادی انصاری، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
پیوند به بیرون
- سیدابراهیم ربانی، حوزه علمیه نجف، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۲۱-۳۴.