تطابق عوالم
تطابق عوالم، به معنای رابطه ظل و ذی ظل و ظاهر و مظهر میان عوالم هستی میباشد. امامخمینی با اذعان به نوعی ارتباط و پیوستگی بین عوالم و با توجه به اصول و مبانی حکمت صدرایی به بحث تطابق عوالم هستی و اثبات آن پرداخته و ثمرات مهمی بر آن مترتب ساخته است.
اهمیت و جایگاه تطابق عوالم
تطابق عوالم در اصطلاح فلسفی و عرفانی به معنای آن است که هر چه در عوالم پایینتر است، در عوالم بالاتر به صورت کاملتر وجود دارد و موجودات عالم پایین مثال ظلّ و مظهر موجودات عالم بالا میباشند.[۱]
بحث از تطابق عوالم وجود از نظریههای مهمی است که در حکمت متعالیه ظهور و بروز ویژهای دارد. هر چند این بحث در کلمات گذشتگان نیز به نحو اجمال مطرح بوده است، اما ابتکار ملاصدرا در این موضوع، برهانی کردن تطابق عوالم وجودی است که با اصول و قواعد خاص خویش به اثبات آن پرداخته است.[۲] امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث تطابق عوالم هستی پرداخته و با توجه به اصول و مبانی حکمت صدرایی به اثبات آن پرداخته و ثمرات مهمی بر آن مترتب ساخته است.[۳]
تقریر تطابق عوالم وجود
حکمای الهی معتقدند مراد از تطابق عوالم، آن است که هر نوع موجودی که در عالم طبیعت با وجود مادی یا جسمانی یافت میشود، همان نوع موجود، در عالم مثال با وجود مثالی و در عالم عقل با وجود عقلی و در عالم الوهی با وجود الهی یافت میشود. این نوع تطابق، در عوالم دیگر نیز بسته به شأن هر کدام از آنها، تحقق دارد. بنابراین، تمام کمالات مراتب عوالم مادون در عالم الهی با وحدت و بساطت و به نحو برتر، موجود است. لذا تطابق عوالم به این به معناست که حقیقت واحد وجود، دارای مراتب و نشآت بسیاری است که مراتب و نشآت پایینتر رقیقه و تضعیف شده و صورت ناقص مراتب بالا میباشند و مراتب بالاتر، صورت شدید و کمال و حقیقت صورت مادون هستند، در نتیجه عوالم موجود اگر چه به شدت و ضعف و کمال و نقصان متغایراند، اما همگی عین یک حقیقتاند.[۴]
امامخمینی نیز در تقریر تطابق عوالم وجود، معتقد است عوالم هستی از هم متباین و جدا نیستند، بلکه نوعی ارتباط و پوستگی بین عوالم برقرار است. امامخمینی با اصول و مبانیای چون بساطت وجود، تشکیک در وجود و اصل علیت، به تبیین تطابق عوالم هستی پرداخته است. از آنجا که در مبانی امامخمینی، علیت به تشأن و تشکیک در مراتب وجود، جای خود را به تشکیک در مراتب ظهور میدهد، ازاینرو، عوالم ظهور به جای عوالم وجود مینشیند؛ یعنی تجلی و ظهور دارای مراتبی است که اختلاف و اشتراکشان در شدت و ضعف ظهور است. عالم پایینتر تنزل یافته و رقیقه عالم بالاتر است و در ظرف تجلی عالم بالا، به نحو اعلا و اشرف موجود میباشد و جمیع فعلیات عالم پایین در عالم بالا به نحو بساطت و اجمال موجود است، ازاینرو، هر مرتبه بالاتر، واجد کمالات مرتبه پایینتر به نحو اعلا و اشدّ است و هر مرتبه پایینتر نیز دارای کمالات مرتبه بالاتر به نحو اضعف و انقص است و هر آنچه در معلول از حیث کمال هست به نحو اتم در مبدأ آن (علت) نیز هست، پس تمام کمالات و حیثیات وجودی عالم شهادت در عالم غیب هست و هیچ کمالی نیست که از حیطه موجود عالم بالا خارج باشد در صورتی که در عالم ادنی هست و از آنجا که خداوند قیوم بالذات و صرف الوجود بوده و مرتبه صرف، تمام علت مراتب نازله و واجد کمالات آنهاست؛ ازاینرو، در مرحله پس از ذات باری تعالی، عوالم هستی از حیث وجودی از سلسله طولی برخوردار هستند که یک عالم علت عالم پس از خود بوده و رابطه علی و معلولی بر عوالم هستی حاکم است، به این صورت که در عالم جبروت، عقل اول، که معلول حقیقی مبداً اعلا است خود علت عقل ثانی و عقل ثانی علت عقل ثالث و هکذا تا آخرین مرتبه عالم عقل و پس از آن نوبت به عالم ملکوت میرسد که معلول وجودی عالم جبروت است. سپس نوبت به آخرین مرتبه وجود؛ یعنی هیولای اولی میرسد.[۵]
تطبیق کلمات تکوینی و تدوینی
امامخمینی این تطابق عوالم را میان عالم تکوین (خارج) و عالم تدوین (قرآن) نیز قائل است و این یکی از مبانی مهم در تفسیر عرفانی امامخمینی است، زیرا در مواردی تأویل درجات و معانی بطونی قرآن بر درجات و مراتب عالم تطبیق داده میشود و این لایهها در مقابل مراحل نزولی فیض که از عوالم بالا به عوالم پایینتر جریان دارند، قرار میگیرد. ازاینرو، به باور امامخمینی بطون هفتگانه یا هفتادگانه قرآن از حقایق عالم نشئت میگیرد. ایشان میان کلمات تدوینی قرآن و کلمات تکوینی عالم، تطابق قائل است و حروف کلمات و آیات قرآن را منطبق بر حقایق و مراتب عالم خارج میداند و تأکید میکند که قرآن کریم منطبق بر عالم هستی و مراتب آن از حضرت احدیت تا عالم طبیعت است. بنابراین، عالم هستی از غیب و شهود، همه کتاب الهی است و مشتمل بر کتاب، آیات، کلام و کلماتی است و همچنین ابواب و فصلهایی است و هر یک از ابواب مفاتیحی دارد که با آن آغاز میشود و خاتمههایی دارد که با آن پایان مییابد و هر بابی دارای فصولی و هر فصلی دارای آیاتی است و هر آیهای را کلماتی و هر کلمه را حروف و هر حرفی را زُبُر (صورت لفظی) و بیناتی (صورت باطنی) است.[۶]
پانویس
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب ص۸۸؛ المبدأ والمعاد ص۴۴۲ و ۴۹۵.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ص۸۸؛ المبدأ و المعاد، ص۴۴۲؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج۱، ص۱۴۵-۱۵۵؛ شریفی، تطابق عوالم، ص۳۱-۳۵؛ ملاصدرا، شرح اصول کافی، ج۳، ص۳۴۳؛ سبزواری شرح المنظومه، ج۳، ص۶۹۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۴۰؛ ج۳، ص۳۱۵-۳۲۰، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، ص۵۰ و ۲۱۴؛ شرح دعای سحر،ص۵۱-۵۲.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۴، ص۱۵۷؛ شرح اصول کافی، ج۳، ص۳۴۳؛ سبزواری، شرح المنظومة، ج۳، ص۶۹۶؛ مجموعه رسائل، ص۳۰۱؛ مظفری، مراتب وجودی عالم کبیر، ص۸-۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۴۰-۳۴۱؛ ج۲، ص۱۹۹، ج۳، ص۳۱۳-۳۲۰؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۳۲۴-۳۳۵.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۵۰ و ۲۱۴؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۴۰-۳۴۱؛ ج۳، ص۳۱۳-۳۱۴؛ شرح دعای سحر، ص۵۱-۵۳؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۰.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- سبزواری، ملاهادی، مجوعه رسائل، تهران، نشر سازمان اوقاف، ۱۳۷۶ش.
- سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، تصحیح طالبی، نشر ناب، ۱۴۲۲ق.
- شریفی، حسن، تطابق عوالم، فصلنامه نسیم خرد، ۱۳۹۵ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- عبودیت، عبدالرسول، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، نشر سمت، تهران، ۱۳۹۲ش.
- مظفری، حسین، مراتب وجود عالم کبیر از منظر عرفان، برهان و قرآن، مجله حکمت عرفانی، ۱۳۹۵ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، شرح اصول کافی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، مبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، ۱۳۵۴ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح خواجوی، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳ش.
نویسنده: باقر صاحبی