تمثل ملائکه
تمثل ملائکه؛ یعنی ملائکه برای موجودات مادی به شکل و صورت خاصی متمثل میشوند.
اهمیت و جایگاه تمثل ملائکه
تمثل ملائکه در اصطلاح دینی به معنای متصور شدن فرشته برای انسان به صورت خاص میباشد.[۱] قرآن کریم در مواردی به تمثل ملائکه اشاره کرده است؛ نظیر تمثل فرشته برای حضرت مریم(ع) و حضرت داود(ع) همچنین تمثل یافتن جبرئیل برای پیامبر(ص).[۲] در روایات نیز از تمثل ملائکه سخن به میان آمده است. متکلمان اسلامی و حکمای الهی نیز در آثار خویش به بحث چگونگی تمثل ملائکه و نزول آنها به عالم ماده پرداختهاند.[۳]
امامخمینی نیزبا استناد به برخی آیات الهی، در آثار خویش به بحث حقیقت تمثل ملائکه، نزول آنها و چگونگی و کیفیت تمثل ملائکه پرداخته است.[۴]
حقیقت تمثل ملائکه
به اعتقاد اندیشمندان اسلامی متمثل شدن ملائکه برای انسان به معنای انقلاب و دگرگونی چیزی به چیز دیگر نیست؛ زیرا انقلاب ماهیت محال است، بلکه متصور شدن حقیقتی از ملائکه برای انسان به صورت خاص را تمثل گویند صورتهایی که برای انسان متمثل میشوند گوناگون است گاهی از راه حواس ظاهری متمثل میشود، یعنی صور محسوسات از طریق حواس حس مشترک متمثل میگردند و گاهی از راه باطن به واسطه تجلیات و تمثلاتی از عالم معنا و گاهی هم انعکاس صور موجود در عالم مثل و خیال منفصل میباشد.[۵]
اهل تفسیر با استناد به برخی آیات الهی نظیر «فتمثل لها بشراً سوّیا»[۶]معتقدند مراد از تمثل در این آیه آن است که حضرت مریم در حیطه ادراکی و شعاع دید خود، صورت انسانی را مشاهده کرد ولی خارج از ادراک حضرت مریم بشری نبود، بلکه حقیقت جبرئیل بود. راز اینکه حضرت مریم فرشته را به صورت انسان مشاهده کرد این بود که تمثل، شیء برای انسان به صورت مانوس برای او و متناسب با غرضی است که تمثل برای آن صورت میگیرد.[۷]
امامخمینی نیز در بیان حقیقت تمثل ملائکه، سخن برخی محدثان که انقلاب ماهیت ملکوتی به ماهیت جسمانی قائلاند و تمثل فرشته به شکل انسان را دگرگونی فرشته به شکل انسان معنا کردهاند، مورد نقد قرار داده و معتقد است همانگونه که اعمال و اعتقادات انسان در آخرت به صورت نعمتهای بهشتی تجسم مییابد، در تمثل نیز فرشته حقیقتاً به شکل انسان تجسم مییابد، نه اینکه خیال و گمان باشد. ایشان با استناد به آیه «فتمثل لما بشراً سویاً»،[۸] معتقد است تمثل جبرئیل برای حضرت مریم در حیطه ادراکی او و در عالم حس و بیداری بوده است.[۹]
نزول ملائکه
از آنجا که ملائکه مجرد از ماده و جسم میباشند تنزل آنها به نحو تمثل میباشد؛ ازاینرو تقاضای برخی رؤیت فرشته بدون حصول شرط تجرد، تقاضای باطلی است.[۱۰] به اعتقاد امامخمینی تمثل ملائکه و نزول و صعود آنها به دلیل منزه بودن از خواص جسم و ماده به معنایی که در اجسام به کار میرود، نمیباشد و برای آنها تجافی از مقامشان معنا ندارد، بلکه تنزل آنها چه در قلب و صدر ولی الهی و یا در کعبه و اطراف حرم پیامبر(ص) و چه در بیت المعمور به نحو تمثل است، پس ملائکه در هر یک از عوالم که نزول میکنند به صورت آن عالم متمثل میشوند؛ مانند جبرئیل که به صورتهای مختلف در برابر پیامبر متمثل میشد. به باور امامخمینی ملائکه قابل رویت نبوده و تنها در صورت تمثل است که قابل رؤیت و ادراک میباشند. بنابراین از آنجا که تمثل ملائکه جهت ملکوتی دارد مشاهده آنها منوط به توجه و انصراف نفس انسانی از عالم طبیعت میباشد.[۱۱]
پانویس
- ↑ مکارم، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۶؛ طباطبائی، ج۱۴، ص۳۶-۳۷.
- ↑ نجم: ۷، ۲۲-۲۴؛ مریم: ۱۷.
- ↑ ابنعربی، رحمة من الرحمان، ج۳، ص۴۳؛ ملاصدرا الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۲۶۲؛ فیض کاشانی، الاصفی، ج۱، ص۳۱۱؛ کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵۸۷؛ حسینی همدانی؛ انوار درخشان، ج۵، ص۲۳۲-۲۳۴؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۷.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۱۴، ۴۱۵ و ۴۳۹؛ آداب الصلاة، ص۳۲۳، ۳۲۸ و ۳۴۲؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۴۳-۵۴۴.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۲۶۲؛ طباطبائی، ج۱۴، ص۳۶؛ مکارم، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۶.
- ↑ مریم: ۱۷.
- ↑ ابنعربی، رحمة من الرحمان، ج۳، ص۴۳؛ حسنزاده آملی، ممدّ الهمم، ص۳۵۱؛ فیض کاشانی، الاصفی، ج۲، ص۷۳۷.
- ↑ مریم: ۱۷.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۳۹؛ آداب الصلاة، ص۳۴۲.
- ↑ فیض کاشانی، الاصفی، ج۱، ص۳۱۱-۳۱۲؛ طبرسی الاحتجاج، ج۱، ص۲۷-۳۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۳۴۲؛ شرح چهل حدیث، ص۴۱۴-۴۱۵.
منابع
- ابنعربی، محییالدین، رحمة من الرحمان فی تفسیر و اشارات القرآن، دمشق، نشر نضر، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- حسنزاده آملی، حسن، ممدّ الهمم در شرح فصوص الحکم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- حسینی همدانی، محمد انوار درخشان، تهران، نشر لطفی، ۱۳۸۰ش.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج، مشهد، نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
- فیض کاشانی، محسن، الاصفی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۷۶ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
نویسنده: باقر صاحبی