پرش به محتوا

رهبت

از ویکی امام خمینی

رَهبت، نوعی خوف برآمده از تجلی جلال و جمال حق بر قلب اولیای الهی است که در اثر ترس از قهر الهی پدید می‌آید و از لوازم فطرت مخموره و جنود عقل می‌باشد.

اهمیت و جایگاه رهبت

رهبت در لغت و اصطلاح اخلاقی به معنای بریدن از خلق و مشغول عبادت شدن در اثر ترس از قهر الهی است.[۱] علمای اخلاق و مفسران اسلامی در آثار خویش به بحث رهبت حقیقت، اقسام و نتایج و آثار آن پرداخته‌اند..[۲] امام‌خمینی نیز در آثار خویش به بحث حقیقت رهبت، اقسام آن و اینکه رهبت از لوازم فطرت و ضد آن جرئت می‌باشد و به آثار و نتایج آن نیز اشاره کرده است.[۳]

حقیقت و ماهیت رهبت

امام‌خمینی حقیقت رهبت را نوعی خوف برآمده از تجلی جلال و جمال حق بر قلوب اولیای الهی می‌داند و معتقد است در رهبت پای انانیت و نفسانیت در کار نیست و در مقام فنای رهبت و ازله خوف است که در نهایت اولیای الهی به حق واصل می‌شوند. امام‌خمینی با اذعان به اینکه حقیقت رهبت کناره‌گیری از خلق و دوری از لذایذ دنیا برای توجه و عبادت حق‌تعالی است و لکن غیر از رهبانیت است.

ایشان با استناد به روایتی «لارهبانیة فی الاسلام»،[۴] رهبانیتی که در آن ترک اجتماع و ترک زنان و بازداشتن نفس از قوای شریفه الهی باشد در اسلام مردود است و بلکه این از غایت جهل است که مفاسد زیادی بر آن مترتب می‌گردد؛ لذا مراد از خلوت در نظر اهل معرفت نه گوشه‌گیری و کناره‌گیری از خلق و جامعه اسلامی است بلکه مراد از خلوت در رَهبت ترک اشتغالات قلبی است؛ ازاین‌رو اعتزال و گوشه‌گیری اهل سلوک، رهبانیت نیست.[۵]

درجات و مراتب رَهبت

به باور امام‌خمینی اختلاف مراتب و درجات رَهبت، به حسب اختلاف درجات عباد و سالکین الی الله می‌باشد. ایشان برای رَهبت خوف و درجاتی را بر می‌شمارد:

  • رَهبت عامه: رهبت و خوف از عقاب و عذاب الهی است. ملحق به این درجه رهبت و خوف فقدان ثواب و نرسیدن به لذایذ محبوبه می‌باشد بنابراین انسان تا در اسارت نفس و شهوات نفسانی است و خودخواه و خودبین است، نه عبادتش و نه رهبت و رعبتش مربوط به حق خواهد بود بلکه تمام اعمال صوری و معنوی و قلبی و قالبی‌اش نفسانی و رنگ شیطانی دارد.
  • رَهبت خاصه: یعنی خوف و رهبت از عتاب حق؛ رهبت این گروه هستند که مبادا از ساحت مقدس حق‌تعالی دور باشند، ازاین‌رو توجهی به لذاید و شهوات طبیعی ندارند بلکه طالب قرب و منزلت الهی هستند ولی باز هم چون طالب مقام منزل و قرب هستند رنگ آنها الهی نیست بلکه نفسانی است و خالص در عبادت نیستند.
  • رَهبت اخص خواص: این رهبت و خوف از احتجاب است اینان توجهی به عطیه ندارند و شوق حضور به حق آنها را از دنیا منقطع کرده ولکن هنوز به خلوص حقیقی نرسیده‌اند.
  • رَهبت اولیاء الهی: و آن رهبتی است که از رنگ انانیت و استقلال نفس پاک و پاکیزه شده و رنگ الهی گرفته‌اند و مشمول جلوه‌های جمال و جلال حق گشته‌اند.[۶]

امام‌خمینی معتقد است در مقابل هریک از این درجات رهبت، درجه‌ای از جرئت است، چنانچه درجه اول جرئت مقابل درجه اول رهبت می‌باشد؛ یعنی جرئت بر معاصی و در مقابل درجه دوم رهبت، درجه دوم جرئت بر زَلات و لغزش‌ها و مقابل درجه سوم، جرئت بر ورود در حجب است و مقابل درجه چهارم از رهبت، درجه چهارم جرئت است؛ یعنی جرئت بر خودبینی و رنگ نفسانیت و شیطانیت از حیث ذات و صفت و فعل می‌باشد.[۷]

فطری بودن رَهبت

به اعتقاد امام‌خمینی رهبت از فطریات مخموره و از جنود عقل و رحمان است در مقابل جرئت از احتجابات فطرت و از جنود جهل و شیطان است. از آنجا که امور فطری در همه بشرها مخمور و سرشت شده، در همه قلوب انسان‌ها فطرت یکسان است، اگرچه اختلاف در موارد و مصادیق باشد؛ ازاین‌رو رهبت و خوفی که در قلوب، از مقتدرین و سلاطین و جباران حاصل می‌شود حتی در وقتی اطمینان از ضرر، از فطریات است؛ حتی در حضور سلطان عادل، اشخاصی که هیچ معصیت و سرکشی ندارند ولکن راهب و خائف هستند، بلکه کسانی که عظمت و بزرگی عالِمی را درک کرده‌اند در مقابل او به حسب فطرت خائف و رهبت دارند.

اما اینکه در قلوب برخی انسان‌ها رهبت از حق‌تعالی وجود ندارد، برای آن است که ادراک عظمت حق نکرده‌اند و فطرت آنها محجوب به امور مادی شده است و از این جهت جرئت بر مولی دارند. اما کسانی که از حجاب طبیعت بیرون آمده‌اند و عظمت حق بر قلوبشان جلوه کرده بدون توجه به نفع و ضرر، بهشت و جهنم، قلبشان می‌لرزد و خوف دارند و رنگ‌شان هنگام نماز و یاد خدا عوض می‌شود، این گروه به حسب تجلیات افعالی و صفاتی به فنای مطلق رسیده و مصداق آیه «ألا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون»[۸] شده و انقطاع از تمام مراتب خوف پیدا می‌کنند.[۹]

پانویس

  1. طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۷۵-۷۶؛ طباطبائی، المیزان، ج۱۹، ص۱۷۲-۱۷۳؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۳۷۶.
  2. محاسبی، الرعایة لحقوق الله، ص۵۶۷؛ آداب النفوس، ص۱۰۵؛ فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج۱، ص۳۸۶؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۲۹۹؛ طوسی، اوصاف الاشراف، ص۵۳؛ حقی بروسی، تفسیر روح البیان، ج۸، ص۹۹.
  3. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۵-۳۲۷؛ آداب الصلاة، ص۶۹، ۹۹ و ۱۱۳؛ سرّالصلاة، ص۵۳؛ صحیفه امام، ج۲، ص۱۹۱؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۳۷.
  4. مجلسی، بحار الانوار، ج۸۰، ص۳۸۱.
  5. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۵-۳۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۳۷؛ صحیفه امام، ج۴، ص۱۹۱.
  6. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶-۳۲۸.
  7. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۸.
  8. یونس: ۶۲.
  9. امام‌خمینی، حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۹-۳۳۱.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۹ش.
  • حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۳۷۹ش.
  • طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، قم، بنیاد بعثت، ۱۴۱۴ق.
  • طوسی، خواجه نصیر، اوصاف الاشراف، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳ش.
  • غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دار الکتب العربی، بی‌تا.
  • فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۸۳ش.
  • محاسبی، حارث‌بن‌اسد، الرعایة لحقوق الله، مصر، دارالیقین، ۱۴۲۰ق.
  • محاسبی، حارث‌بن‌اسد، آداب النفوس، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، ۱۴۲۸ق.

نویسنده: باقر صاحبی