رهبت
رَهبت، نوعی خوف برآمده از تجلی جلال و جمال حق بر قلب اولیای الهی است که در اثر ترس از قهر الهی پدید میآید و از لوازم فطرت مخموره و جنود عقل میباشد.
اهمیت و جایگاه رهبت
رهبت در لغت و اصطلاح اخلاقی به معنای بریدن از خلق و مشغول عبادت شدن در اثر ترس از قهر الهی است.[۱] علمای اخلاق و مفسران اسلامی در آثار خویش به بحث رهبت حقیقت، اقسام و نتایج و آثار آن پرداختهاند..[۲] امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث حقیقت رهبت، اقسام آن و اینکه رهبت از لوازم فطرت و ضد آن جرئت میباشد و به آثار و نتایج آن نیز اشاره کرده است.[۳]
حقیقت و ماهیت رهبت
امامخمینی حقیقت رهبت را نوعی خوف برآمده از تجلی جلال و جمال حق بر قلوب اولیای الهی میداند و معتقد است در رهبت پای انانیت و نفسانیت در کار نیست و در مقام فنای رهبت و ازله خوف است که در نهایت اولیای الهی به حق واصل میشوند. امامخمینی با اذعان به اینکه حقیقت رهبت کنارهگیری از خلق و دوری از لذایذ دنیا برای توجه و عبادت حقتعالی است و لکن غیر از رهبانیت است.
ایشان با استناد به روایتی «لارهبانیة فی الاسلام»،[۴] رهبانیتی که در آن ترک اجتماع و ترک زنان و بازداشتن نفس از قوای شریفه الهی باشد در اسلام مردود است و بلکه این از غایت جهل است که مفاسد زیادی بر آن مترتب میگردد؛ لذا مراد از خلوت در نظر اهل معرفت نه گوشهگیری و کنارهگیری از خلق و جامعه اسلامی است بلکه مراد از خلوت در رَهبت ترک اشتغالات قلبی است؛ ازاینرو اعتزال و گوشهگیری اهل سلوک، رهبانیت نیست.[۵]
درجات و مراتب رَهبت
به باور امامخمینی اختلاف مراتب و درجات رَهبت، به حسب اختلاف درجات عباد و سالکین الی الله میباشد. ایشان برای رَهبت خوف و درجاتی را بر میشمارد:
- رَهبت عامه: رهبت و خوف از عقاب و عذاب الهی است. ملحق به این درجه رهبت و خوف فقدان ثواب و نرسیدن به لذایذ محبوبه میباشد بنابراین انسان تا در اسارت نفس و شهوات نفسانی است و خودخواه و خودبین است، نه عبادتش و نه رهبت و رعبتش مربوط به حق خواهد بود بلکه تمام اعمال صوری و معنوی و قلبی و قالبیاش نفسانی و رنگ شیطانی دارد.
- رَهبت خاصه: یعنی خوف و رهبت از عتاب حق؛ رهبت این گروه هستند که مبادا از ساحت مقدس حقتعالی دور باشند، ازاینرو توجهی به لذاید و شهوات طبیعی ندارند بلکه طالب قرب و منزلت الهی هستند ولی باز هم چون طالب مقام منزل و قرب هستند رنگ آنها الهی نیست بلکه نفسانی است و خالص در عبادت نیستند.
- رَهبت اخص خواص: این رهبت و خوف از احتجاب است اینان توجهی به عطیه ندارند و شوق حضور به حق آنها را از دنیا منقطع کرده ولکن هنوز به خلوص حقیقی نرسیدهاند.
- رَهبت اولیاء الهی: و آن رهبتی است که از رنگ انانیت و استقلال نفس پاک و پاکیزه شده و رنگ الهی گرفتهاند و مشمول جلوههای جمال و جلال حق گشتهاند.[۶]
امامخمینی معتقد است در مقابل هریک از این درجات رهبت، درجهای از جرئت است، چنانچه درجه اول جرئت مقابل درجه اول رهبت میباشد؛ یعنی جرئت بر معاصی و در مقابل درجه دوم رهبت، درجه دوم جرئت بر زَلات و لغزشها و مقابل درجه سوم، جرئت بر ورود در حجب است و مقابل درجه چهارم از رهبت، درجه چهارم جرئت است؛ یعنی جرئت بر خودبینی و رنگ نفسانیت و شیطانیت از حیث ذات و صفت و فعل میباشد.[۷]
فطری بودن رَهبت
به اعتقاد امامخمینی رهبت از فطریات مخموره و از جنود عقل و رحمان است در مقابل جرئت از احتجابات فطرت و از جنود جهل و شیطان است. از آنجا که امور فطری در همه بشرها مخمور و سرشت شده، در همه قلوب انسانها فطرت یکسان است، اگرچه اختلاف در موارد و مصادیق باشد؛ ازاینرو رهبت و خوفی که در قلوب، از مقتدرین و سلاطین و جباران حاصل میشود حتی در وقتی اطمینان از ضرر، از فطریات است؛ حتی در حضور سلطان عادل، اشخاصی که هیچ معصیت و سرکشی ندارند ولکن راهب و خائف هستند، بلکه کسانی که عظمت و بزرگی عالِمی را درک کردهاند در مقابل او به حسب فطرت خائف و رهبت دارند.
اما اینکه در قلوب برخی انسانها رهبت از حقتعالی وجود ندارد، برای آن است که ادراک عظمت حق نکردهاند و فطرت آنها محجوب به امور مادی شده است و از این جهت جرئت بر مولی دارند. اما کسانی که از حجاب طبیعت بیرون آمدهاند و عظمت حق بر قلوبشان جلوه کرده بدون توجه به نفع و ضرر، بهشت و جهنم، قلبشان میلرزد و خوف دارند و رنگشان هنگام نماز و یاد خدا عوض میشود، این گروه به حسب تجلیات افعالی و صفاتی به فنای مطلق رسیده و مصداق آیه «ألا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون»[۸] شده و انقطاع از تمام مراتب خوف پیدا میکنند.[۹]
پانویس
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۷۵-۷۶؛ طباطبائی، المیزان، ج۱۹، ص۱۷۲-۱۷۳؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۳۷۶.
- ↑ محاسبی، الرعایة لحقوق الله، ص۵۶۷؛ آداب النفوس، ص۱۰۵؛ فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج۱، ص۳۸۶؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۲۹۹؛ طوسی، اوصاف الاشراف، ص۵۳؛ حقی بروسی، تفسیر روح البیان، ج۸، ص۹۹.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۵-۳۲۷؛ آداب الصلاة، ص۶۹، ۹۹ و ۱۱۳؛ سرّالصلاة، ص۵۳؛ صحیفه امام، ج۲، ص۱۹۱؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۳۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۸۰، ص۳۸۱.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۵-۳۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۳۷؛ صحیفه امام، ج۴، ص۱۹۱.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶-۳۲۸.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۸.
- ↑ یونس: ۶۲.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۹-۳۳۱.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۳۷۹ش.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، قم، بنیاد بعثت، ۱۴۱۴ق.
- طوسی، خواجه نصیر، اوصاف الاشراف، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳ش.
- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دار الکتب العربی، بیتا.
- فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۸۳ش.
- محاسبی، حارثبناسد، الرعایة لحقوق الله، مصر، دارالیقین، ۱۴۲۰ق.
- محاسبی، حارثبناسد، آداب النفوس، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، ۱۴۲۸ق.
نویسنده: باقر صاحبی