سربازگیری طلاب

از ویکی امام خمینی
(تغییرمسیر از سربازگيری طلاب)
سربازگیری طلاب
سربازطلبه.jpg
شرح ماجرااعزام اجباری طلاب به سربازی
زمانفروردین ۱۳۴۲
دورهرژیم پهلوی
مکانقم و اصفهان
علتعدم نتیجه از حمله به مدرسه فیضیه و ضرب و جرح طلاب
اهدافبازداشتن طلاب از مبارزه، تهدید
عاملانمأموران رژیم پهلوی
نتایجآشنایی طلاب با سلاح، تحول افسران و درجه‌داران
واکنش‌هاامام: حرکتی سازنده علیه رژیم، طلاب اعزامی را سربازان امام زمان(ع) خواندن


سربازگیری طلاب، اعزام اجباری طلاب به سربازی در فروردین ۱۳۴۲ با هدف بازداشتن آنان از مبارزه.

بعد از تصویب لایحۀ نظام اجباری در ۱۳۰۴، رضاشاه طرح آزمون طلاب را برای معافیت آنان از سربازی مطرح کرد. این موضوع در دوران محمدرضاشاه نیز پیگیری شد. با آغاز نهضت امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱، یکی از حربه‌های رژیم برای مقابله با روحانیت، اجرای طرح سربازی طلاب بود که از بیستم فروردین ۱۳۴۲ آغاز شد. موضع حوزه در برابر سربازی طلاب خشم، نگرانی و اعتراض بود.

امام‌خمینی با واکنشی متفاوت، از سربازی روحانیون استقبال کرد و آن را فرصتی برای ارشاد و راهنمایی دانست. ایشان طلاب اعزامی را سربازان امام زمان(ع) خواند و از آنان خواست با کمال رشادت و سربلندی، با قدرت بایستند و وظیفه سربازی خود را به انجام برسانند.

برخورد امام‌خمینی و نیز هشیاری روحانیونِ سرباز که از فرصت سربازی برای تبلیغ بهره بردند، برای رژیم نتیجۀ عکس به‌همراه داشت؛ با این حال این طرح در دو مقطع کوتاه ۱۳۵۱ و ۱۳۵۴ نیز تکرار شد.

پیشینه

لایحه نظام اجباری در سال ۱۳۰۴ در مجلس پنجم به تصویب رسید. در این قانون علمای روحانی، حکام شرع و مدرسان و طلاب از سربازی معاف شناخته شده بودند.[۱] پس از تصویب قانون نظام اجباری برخی از علما به رهبری آقانورالله اصفهانی با اجتماع در قم ضمن ابراز خواسته‌هایشان با سربازی مخالفت کردند و خواستار لغو آن شدند؛ اما سیدحسن مدرس ضمن تأیید نهضت اصفهانی در نشستی که با آنان داشت سربازی را مشروع و برای کشور ضروری دانست و یادآور شد دربارهٔ مسائل کوچک بحث نکنند و ریشه فساد را که رضاخان پهلوی است نشانه بگیرند.[۲] در عین حال، پهلوی در راستای مبارزه با روحانیت، تدابیری قانونی برای در فشار قراردادن روحانیان در نظر گرفت؛ ازجمله در سال ۱۳۰۷ طرح آزمون طلاب را برای معافیت آنان از سربازی مطرح کرد.[۳] عبدالکریم حائری یزدی که در آن زمان ریاست حوزه علمیه قم را بر عهده داشت، نخست با این کار مخالفت کرد؛ ولی بعداً با شرایطی ازجمله برگزاری امتحانات از سوی حوزه و با نظارت وزارت معارف موافقت کرد. افزون بر آن حائری یزدی مجوزهایی صادر می‌کرد که مورد تأیید بود. بیشتر طلاب برای معافیت از سربازی و پوشیدن لباس روحانیت در این آزمون‌ها شرکت می‌کردند.[۴]

این موضوع در زمان محمدرضا پهلوی نیز به جدیت پیگیری می‌شد.[۵] در زمان سیدحسین بروجردی حوزه علمیه قم برای طلبه‌ها همانند دانشگاه گواهینامه تحصیلی صادر می‌کرد که مورد تأیید وزارت فرهنگ نیز بود[۶]؛ اما گفته شده هرگاه پهلوی از سوی بروجردی زیر فشار و اعتراض قرار می‌گرفت، زمزمه سربازی‌بردن طلاب را بر سر زبان‌ها می‌انداخت و کم و بیش از آن نتیجه می‌گرفت[۷]؛ از این‌رو با آغاز نهضت اسلامی ایران آن‌گاه که امام‌خمینی لبه تیز حمله را به سوی دربار و شخص پهلوی گرفت، او که از حربه‌های گوناگون استفاده کرده و نتوانسته بود نتیجه‌ای بگیرد، طرح سربازگیری طلاب را برای مقابله با نهضت به اجرا گذاشت.[۸] از گزارش‌های سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) بر می‌آید رژیم پهلوی چند ماه پیش از حمله مستقیم به حوزه‌های دینی، برای فراخوان روحانیان به سربازی، برنامه‌ریزی کرده بود و در فکر به دست آوردن اسامی طلاب جوان بود.[۹] طبق گزارش ۱۵/۱۲/۱۳۴۱ ساواک، به شهربانیِ قم دستور داده شد صورت اسامی طلابِ مشمول را به مرکز ارسال کند. شهربانی قم هم صورت افراد مزبور را از مدارس حوزه خواست.[۱۰]

در سال ۱۳۴۲ به دنبال اعلامیه تاریخی و انقلابی امام‌خمینی با عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری»[۱۱] رژیم پهلوی که نتوانسته بود با حمله به مدرسه فیضیه و ضرب و جرح طلاب (ببینید: حمله به مدرسه فیضیه) نتیجه‌ای به دست آورد، از حربه نظام وظیفه استفاده[۱۲] و تهدید کرد طلبه‌ها را به سربازی اعزام خواهد کرد.[۱۳] از بیستم فرودین سال ۱۳۴۲ اعزام روحانیان قم و اصفهان به سربازی آغاز شد. مأموران رژیم در کوچه‌ها و خیابان‌ها به دستگیری روحانیان پرداختند و کارت تحصیلی آنان را که از طرف وزارت فرهنگ صادر شده بود پاره و آنان را به مراکز سربازگیری اعزام کردند.[۱۴]

واکنش‌ها

واکنش حوزه در برابر سربازی طلاب متفاوت بود. برخی از طلاب از این خبر وحشت کردند؛ با این گمان که پس از دو سال سربازی، میان تحصیلات‌شان فاصله می‌افتد و چه بسا برای خانواده‌های‌شان مشکلاتی پیش آید.[۱۵] سیدمحمد بهبهانی در ۲۶/۱/۱۳۴۲ دو نامه مفصل برای سیدمحسن حکیم و سیدمحمود شاهرودی به کشور عراق فرستاد. بهبهانی در این نامه‌ها اعلام کرد دولت ایران نهایت فشار را به طبقه روحانیون وارد می‌سازد و او منتظر است مخاطبان نامه اقدامات بازدارنده‌ای برای جلوگیری از دستگیری طلاب برای خدمت نظام و خلع آنان از لباس روحانیت انجام دهند.[۱۶] علما و مراجع این اقدام دولت را عملی خصمانه علیه روحانیت و تضعیف اسلام دانستند و در اعلامیه‌ها و در نامه‌های خود به نجف و کربلا نیز این موضوع را مبارزه رژیم پهلوی علیه اسلام و روحانیت شمردند.[۱۷] سیدمحمدرضا گلپایگانی از مراجع تقلید نیز در تلگرامی که در ۲۸ فروردین ۱۳۴۲ به نجف مخابره کرد، اعزام طلاب به سربازی را دسیسه رژیم برای برچیدن بساط حوزه علمیه و روحانیت تفسیر کرد و افزود به اسم نظام وظیفه، طلابِ دارنده کارت تحصیلی را با وضع بسیار موهنی در قم و شهرستان‌ها دستگیر و به سربازخانه‌ها اعزام می‌کنند.[۱۸]

روح‌الله کمالوند از روحانیان خرم‌آباد (ببینید: روح‌الله کمالوند) در دیداری با مأمور ویژه دولت در ۲۸/۱/۱۳۴۲ در قم، با اشاره به برخورد ناشایست و غیرقانونی مأموران با طلاب به بهانه سربازی و با تشریح پیامدهای منفی این عمل حتی برای رژیم، به‌شدت با آن مخالفت کرد.[۱۹] گزارش این دیدار برای ریاست ساواک فرستاده شد و او در حاشیه گزارش دستور داد تا ۱۵–۲۰ روز طلاب را دستگیر نکنند. اگر ساکت شدند، به‌کلی از سربازگیری طلاب صرف نظر شود وگرنه دو مرتبه شروع شود.[۲۰] ساواک نیز از جمع‌بندی مجموع واکنش‌ها و اطلاعات و اخبار، به این نتیجه رسید که پس از واقعه مدرسه فیضیه قم، جلب طلاب به سربازخانه‌ها، افکار روحانیان و اشخاص متدین را بیش از هر چیز علیه دولت تحریک کرده و طبقه روحانیان و معتقدان به آنان این عمل را نوعی کینه‌توزی و به دور از عدالت تلقی کرده‌اند و طبقه روشنفکر نیز چنین اعمالی را لجبازی و دور از شأن دولت می‌دانند و سرانجام مخالفان دولت از این‌گونه تصمیمات سوء استفاده کرده و سعی دارند این عمل را مؤید مخالفت مقامات عالیه و دولت با جامعه روحانیت جلوه دهند.[۲۱] محمدتقی فلسفی در سخنرانی شب عاشورای سال ۱۳۴۲ یادآور شد وزارت فرهنگ، طلاب را با عنوان محصل از سربازی معاف کرده‌است با این حال، چرا برخلاف قانون، طلاب را به سربازی برده‌اند؟ این عمل، نه سربازگیری که جنگ مستقیم با امام‌صادق(ع) است.[۲۲]

واکنش امام‌خمینی

رویارویی امام‌خمینی با این سیاست رژیم، واکنشی متفاوت و شگفت‌آور بود. ایشان انگیزه اصلی رژیم را از این کار نادرست می‌دانست و در نامه‌ای به نماینده خود در کرمانشاه از وی خواست، با طرح رژیم در برگذاری امتحانات حوزوی و به دنبال آن اعزام طلاب مبارز به سربازی پاسخ ندهد؛ زیرا بالاتر از این نیست که آنان سرانجام بخواهند به اجبار برنامه خود را اجرا کنند[۲۳]؛ اما ایشان این کار را که ممکن بود موجب یأس و دلسردی طلاب شود، به حرکتی سازنده علیه رژیم مبدل ساخت.[۲۴] ایشان حتی در اواسط اسفند ۱۳۴۱ هنگامی که زمزمه بردن طلاب به سربازی آغاز شد، در مجلسِ درس خود در ۱۳/۱۲/۱۳۴۲ از سربازی آنان استقبال کرد و آن را فرصتی برای ارشاد و راهنمایی دانست و به طلاب توصیه کرد از این محدودیت‌ها نترسند که دشمنان امام‌حسین(ع) هرچه بیشتر می‌شدند، شهامت و پایداری او نیز زیادتر می‌شد.[۲۵]

ایشان در سخنرانی روز ۲۹/۱۲/۱۳۴۱ در جمع روحانیان و مردم قم یادآور شد زندگی در سایه حکومت جباران و ستمکاران را نمی‌خواهد و برای هر گونه حادثه‌ای آماده است. به طلاب نیز یادآور شد برای حبس، تبعید، سربازی‌رفتن و ناسزاشنیدن خود را آماده کنند.[۲۶] وقتی برخی از طلاب جوان از حمله مأموران به طلاب، پس از درس علی‌اکبر مشکینی و دستگیری آنان ازجمله اکبر هاشمی رفسنجانی، به امام‌خمینی گزارش دادند، ایشان به جای ناراحتی، با این ماجرا به سادگی برخورد کرد و یادآور شد آنان هرجا باشند سرباز امام زمان(ع) هستند و باید به وظیفه سربازی عمل کنند و هاشمی رفسنجانی هم باید با اسلحه آشنا شود.[۲۷] ایشان در جای دیگر اشاره می‌کند مبارزه با رژیم پهلوی چنین پیامدهای نیز دارد.[۲۸] امام‌خمینی طی اعلامیه‌ای در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۴۲ که به مناسبت چهلم شهدای فیضیه صادر شده بود، اعلام کرد آنان از سربازی طلاب ترسی ندارند و دست برادری به سوی پرسنل نجیب ارتش دراز می‌کنند و می‌دانند درجه‌داران با وجدان از این جنایات و وحشی‌گری‌ها راضی نیستند و ایشان از تحت فشار بودن آنان نیز آگاه و از این بابت متأسف است.[۲۹]

به دنبال اعزام طلاب به نظام وظیفه، در اول اردیبهشت ۱۳۴۲، امام‌خمینی پیامی را به پادگان‌هایی که طلاب به آنها اعزام شده بودند فرستاد و طلاب اعزامی را سربازان امام زمان(ع) خواند و از آنان خواست تزلزل به خود راه ندهند و با کمال رشادت و سربلندی، با قدرت بایستند و وظیفه سربازی خود را به انجام برسانند و ضمن آگاهی‌دادن به سربازان و درجه‌داران، آموزش‌های نظامی را با کمال جدیت و پشتکار دنبال کنند و خود را از نظر روحی و جسمی قوی سازند.[۳۰] در گزارش ساواک پیام‌های دیگری از امام‌خمینی منعکس شده‌است؛ ازجمله اینکه به همه طلابی که به سربازخانه‌ها اعزام شده بودند، غیر مستقیم پیغام داده شد ایشان از مدت‌ها پیش مترصد چنین کاری بوده‌است تا از این فرصت برای تبلیغات اسلامی در ارتش استفاده کند. در ضمن به طلاب سرباز اطلاع داده شده که برای هزینه‌های آنان هر ماه هزارریال فرستاده خواهد شد و خانواده آنان نیز تحت مراقبت قرار گرفته و هزینه زندگی آنان تأمین خواهد شد.[۳۱]

فعالیت طلاب در پادگان‌ها

طلاب بنا به سفارش امام‌خمینی ضمن انجام وظایف سربازی، به روشنگری و افشاگری در میان سربازان پرداختند و اوضاع نابسامان کشور و خطرهایی که استقلال سیاسی و اقتصادی ایران را تهدید می‌کرد برای سربازان بیان کردند. رژیم پهلوی در برابر دستور داد، روحانیان در محیط سربازی از هر گونه برنامه تبلیغی و ارتباط با دیگران در غیر چارچوب وظایف سربازی خودداری کنند[۳۲]؛ ولی روحانیان از هر فرصتی استفاده و خود را به سربازان و حتی افسران نزدیک می‌کردند و وظایف آنان در قبال کشور و ملت را به آنان یادآوری و معایب ارتش را تبیین و در مواقع مقتضی احکام شرع را برای آنان بیان می‌کردند.[۳۳] در گزارشی از اسناد ساواک به ۲۳/۲/۱۳۴۲ نیز دربارهٔ فعالیت‌های طلاب در پادگان‌ها آمده گزارش شده‌است که چند نفر از طلاب قم که در پادگان باغ شاه که دوره سربازی را می‌گذرانند، گزارشی از تبلیغات خود به امام‌خمینی و محمدتقی فلسفی واعظ ارائه کرده‌اند.[۳۴]

در آن زمان سربازان را بدون لنگ به حمام می‌بردند که طلاب در برابر این کار غیرشرعی ایستادند. برخی از دیگر سربازها نیز از آنان پیروی کردند. هاشمی رفسنجانی که در باغ شاه دوران سربازی‌اش را طی می‌کرد و به واسطه محمدتقی فلسفی به پیروزنیا فرمانده لشکر معرفی شده بود،[۳۵] در ملاقاتی با فرمانده لشکر، این موضوع و غیرقانونی‌بودن اعزام طلبه‌ها به سربازی، دزدی در پادگان و برخورد بد افسران با سربازان را یادآور شد که او را تحت تأثیر قرار داد. پیروزنیا به افسران اعلام کرد فرماندهی که سربازان را لخت به حمام ببرد جریمه می‌شود. هر افسری که به سربازی فحش بدهد بازداشت و در هر واحدی دزدی شود فرمانده‌اش تنبیه می‌شود.[۳۶] هاشمی رفسنجانی پیامی از پادگان برای امام‌خمینی ارسال کرد که نشانه روحیه بالای طلاب سرباز بود. وی در این پیام وضعیت طلاب را خوب و سربازی را دنیایی جدید خواند که طلاب در آن با سلاح آشنا می‌شوند. وی برنامه‌های نظامی و ورزش‌های صبحگاهی را برای طلبه‌ها مفید خواند و اشاره کرد حتی اگر بتوان در حوزه هم این برنامه‌ها را اجرا کرد، بسیار مفید خواهد بود.[۳۷] از همه مهم‌تر تأثیری بود که روحانیانِ مبارز بر افسران و درجه‌داران می‌گذاشتند و اگر در سطح گسترده‌ای طلبه‌ها را به سربازخانه می‌بردند، چه بسا در ارتش زمینه تحولی اساسی ایجاد می‌شد.[۳۸]

از دیگر فعالیت‌های طلاب در پادگان‌ها تهیه و توزیع و حتی نوشتن اعلامیه بود. در همین‌باره یکی از طلبه‌ها به نام علی‌اکبر مجیدی دستگیر و هفت ماه زندانی شد.[۳۹] اعلامیه‌های امام‌خمینی در آن روزها در همه جای پادگان باغ شاه در تهران دیده می‌شد و بر بدنه چادرهای میدان تیر، شعار «درود بر خمینی» و «مرگ بر شاه» فراوان به چشم می‌خورد.[۴۰] طلاب اعزامی از مناسبت‌های مذهبی بیشترین استفاده را می‌کردند.[۴۱]

با فرارسیدن ماه محرم و هم‌زمان با گسترش اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها در میان دانشگاهیان و بازاریان، طلاب اعزامی به خدمت سربازی نیز در پادگان‌ها مجالس روضه‌خوانی برپا کردند[۴۲] و با سخنرانی‌های متعدد در پادگان‌ها روحیه مذهبی را در محیط‌های نظامی تقویت می‌کردند[۴۳]؛ ازجمله در عاشورای سال ۱۳۴۲ سخنرانی‌های متعددی در فضای پادگان‌ها انجام شد. هاشمی رفسنجانی و دیگر طلاب اعزامی برای سربازها سخنرانی می‌کردند. باغ شاه یکپارچه عزاداری بود. صبح‌ها نظام‌جمع و برنامه‌های روزمره و شب‌ها هم روضه و عزاداری برقرار بود. طلاب با استفاده از فرصت پیش‌آمده مسائل لازم را بیان و حتی جریان مبارزه را شرح می‌دادند؛ چنان‌که عظیمی فرمانده نیروی زمینی، عصر عاشورا در باغ شاه با بیش از بیست جلسه سخنرانی توسط طلاب در هر گوشه‌ای از باغ شاه روبه‌رو شده بود. وی واکنش نشان داده و برنامه‌ها را تعطیل کرده بود.[۴۴]

عقب‌نشینی رژیم

رژیم پهلوی برای اینکه روحانیان مبارز را تحت فشار قرار دهد و آنان دست از مبارزه بردارند، افزون بر تبعید و زندانی‌کردن آنان، سربازگیری طلاب را در دستور کار خود قرار داد[۴۵]؛ اما برخورد امام‌خمینی رژیم پهلوی را در عقب‌نشینی روحانیت از مبارزه ناکام کرد. طلبه‌ها با سربازی‌رفتن کنار آمدند و فهمیدند سربازی‌رفتن اشکالی ندارد. کاری که باید هنگام تبلیغ در شهرها و روستاها انجام دهند، اکنون در پادگان‌ها انجام می‌دادند؛ بدین ترتیب حربه حکومت به سوی خودش برگشت و رژیم نتوانست طلبه‌ها را در پادگان‌ها نگه دارد؛ از این‌رو با همان شتابی که تصمیم گرفت آنان را به سربازی ببرد، با همان سرعت نیز آنان را رها کرد و با صحنه‌سازی و برنامه‌ریزی، بسیاری از آنان را وادار به فرار یا خروج از پادگان‌ها کرد.[۴۶] بعضی از طلاب دستگیرشده، از سربازی گریختند. برخی هم دوره دوساله سربازی را طی کردند و با نشاط بیشتر دوباره لباس روحانی پوشیده و به حوزه بازگشتند و تحصیلات خود را ادامه دادند.[۴۷] ساواک پس از بررسی موضوع پیشنهاد کرد برای خنثی‌کردن هر نوع تبلیغی علیه رژیم به وضع طلابِ سرباز رسیدگی و به‌تدریج روابط حسنه برقرار گردد، مشروط به اینکه آنان در سیاست دخالت نکنند.[۴۸] شدت دستگیری طلبه‌ها و اعزام آنان به سربازی یکی دو روز بیشتر طول نکشید. با وجود آرامش نسبی، رعب و وحشت در میان طلبه‌های جوانی که در سن سربازی بودند، همچنان وجود داشت؛ زیرا رژیم پهلوی تحصیلات حوزوی را به رسمیت نمی‌شناخت.[۴۹]

طبق پیش‌بینی امام‌خمینی، سربازی طلاب به نفع رژیم تمام نشد و با وجود جنگ روانی علیه روحانیت و امام‌خمینی، هر روز بر محبوبیت ایشان افزوده شد، بلکه پس از مدتی رژیم پهلوی متوجه شد این اقدامات نتیجه عکس داده‌است[۵۰]؛ ولی رژیم دوباره در سال‌های بعد، ازجمله در سال ۱۳۵۱ نیز برای مقابله با نهضت اسلامی و روحانیت مبارز برخی از روحانیان جوان را به سربازخانه‌ها فرستاد.[۵۱] امام‌خمینی در بیستم شهریور ۱۳۵۱ در پیامی این کار رژیم را انتقام از اسلام و هواداران آن دانست و به طلاب با این عنوان که سربازان امام زمان(ع) هستند، سفارش کرد از این اهانت‌ها و آزارها نهراسند و با کمال شجاعت آموزش نظامی را فرا گیرند و به وظایف دینی خود عمل کنند و چون موسی(ع) در آغوش فرعون ذخیره‌ای برای قطع ریشه ستم و فساد باشند.[۵۲] در سال ۱۳۵۴ نیز پس از حمله مأموران رژیم به فیضیه و دستگیری بسیاری از طلاب، نعمت‌الله نصیری رئیس ساواکِ به دستور محمدرضا پهلوی شماری از آنان را به سربازی فرستاد و توصیه کرد آنان تحت مراقبت شدید و خدمت سخت باشند.[۵۳] (ببینید: هفده خرداد)

پانویس

  1. بصیرت‌منش، علما و رژیم رضاشاه، ۲۹۴–۲۹۶.
  2. مزینانی، سر گذشت، ۷۷۶–۷۷۸.
  3. کریمی، رژیم شاه و آزمون‌گیری از طلاب، ۱۱–۱۷؛ قرشی بنایی، خاطرات آیت‌الله سیدعلی‌اکبر قرشی، ۲۴–۲۵.
  4. کریمی، رژیم شاه و آزمون‌گیری از طلاب، ۱۲–۱۷.
  5. کریمی، رژیم شاه و آزمون‌گیری از طلاب، ۱۷.
  6. روحانی، حسن، خاطرات، ۱/۱۶۷.
  7. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۲.
  8. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۲.
  9. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۳.
  10. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۲–۴۲۳.
  11. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۸.
  12. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۲؛ دریّ نجف‌آبادی، خاطرات، ۶۳.
  13. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۸۹.
  14. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۴.
  15. گرامی، خاطرات، ۲۴۰–۲۴۲.
  16. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۱۳۶.
  17. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۱۵۶.
  18. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۱/۸۹.
  19. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۱۲۱.
  20. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۱۲۳.
  21. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۱۲۳.
  22. فلسفی، خاطرات، ۲۸۲.
  23. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۶.
  24. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۸۹.
  25. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۳.
  26. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۳.
  27. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۳/۳۰۹.
  28. یزدی، خاطرات، ۳۱۰.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۸.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۸، روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۴.
  31. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۹۰؛ روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۴–۴۲۵.
  32. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۵.
  33. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۵۰.
  34. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۲۰۹.
  35. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۵۰–۱۵۱.
  36. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۵۲.
  37. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۵۳.
  38. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۵۳.
  39. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۱/۴۲۵.
  40. هاشمی رفسنجانی، شهید مطهری، ۲۱.
  41. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۲۰۹.
  42. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۵۶–۱۵۷.
  43. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۲۰۹.
  44. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۵۷.
  45. صابری همدانی، خاطرات، ۱۶۴–۱۶۵؛ استادی، ۱۶۱.
  46. خامنه‌ای، شرح اسم، ۱۲۴–۱۲۵.
  47. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۳/۳۱۰.
  48. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۱۵۶–۱۵۷.
  49. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۹۳.
  50. حسینیان، درآمدی بر انقلاب اسلامی ایران، ۳۱۵؛ صابری همدانی، خاطرات، ۱۶۵.
  51. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۳/۹۲۸.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۰–۴۵۲.
  53. روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی ۴/۴۹۹–۵۰۰ و ۵۰۴؛ بدیعی، خاطرات، ۵۷.

منابع

  • استادی، رضا، خاطرات حاج‌شیخ‌رضا استادی، به کوشش عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بدیعی، محمد، خاطرات، چاپ‌شده در حماسه ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ مدرسه فیضیه، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • بصیرت‌منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه.
  • نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سال‌های ۱۳۰۵–۱۳۲۰ش، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • حسینیان، روح‌الله، درآمدی بر انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، شرح اسم (زندگی‌نامه آیت‌الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای، ۱۳۱۸–۱۳۵۷)، تدوین هدایت‌الله بهبودی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم، ۱۳۹۲ش.
  • دری نجف‌آبادی، قربانعلی، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین دری نجف‌آبادی، تدوین حیدر نظری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • روحانی، حسن، خاطرات دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، ج۲، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، ج۳، تهران، پژوهشگاه و اندیشه اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
  • صابری همدانی، احمد، خاطرات آیت‌الله صابری همدانی، تدوین سیدمصطفی سیدصادقی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • طاهری خرم‌آبادی، سیدحسن، خاطرات آیت‌الله سیدحسن خرم‌آبادی، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
  • قرشی بنایی، سیدعلی‌اکبر، خاطرات آیت‌الله سیدعلی‌اکبر قرشی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • کریمی، علی‌رضا، رژیم شاه و آزمون‌گیری از طلاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • گرامی، محمدعلی، خاطرات آیت‌الله محمدعلی گرامی، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، (فیضیه)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مزینانی، محمدصادق، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، مؤسسه کتاب‌شناسی شیعه، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، شهید مطهری آن طور که من می‌شناسم، چاپ‌شده در کتاب سیری در زندگانی استاد مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • یزدی، محمد، خاطرات آیت‌الله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.

پیوند به بیرون