ضلالت
ضلالت، به معنای گمراهی و انحراف از راه مستقیم و درست است که در امور اعتقادی همان عدم مطابقت با واقع و امر خیالی و وهمی است که حقیقتی در خارج ندارد.
اهمیت و جایگاه ضلالت
ضلالت در اصطلاح دینی به معنای انحراف از مسیر هدایت الهی و دوری از حق و حقیقت میباشد.[۱] موضوع ضلالت یکی از مباحث مهم اخلاقی و کلامی است، که اندیشمندان اسلامی با استناد به آیات الهی و روایات پیرامون آن بحث کردهاند؛ گروهی از متکلمان ضلالت را به خداوند اسناد دادهاند امّا در مقابل گروهی دیگر از متلکان ضلالت را به معنای هلاکت تفسیر کردهاند.[۲] امامخمینی نیز در آثار خویش به حقیقت، اقسام و عوامل ضلالت پرداخته است.[۳]
حقیقت ضلالت و اقسام آن
امامخمینی حقیقت ضلالت را به معنای انحراف از راه مستقیم میداند که در امور اعتقادی عدم مطابقت با واقع و امر خیالی و وهمی است که حقیقی در خارج ندارد. ضلالت به صورت کلی بر دو قسم ضلالت ابتدایی و ضلالت کیفری تقسیم میشود. ضلالت ابتدایی مربوط به ساحت قدس خداوند نیست؛ زیرا حقتعالی منبع خیر و کمال است و نقص و شر در او راهی ندارد، اما ضلالت کیفری در پی آن است که انسان وقتی راه بی راه میرود حقتعالی او را به حال خود رها میکند ازاینرو آنچه موجب ضلالت انسان میشود تبعیت از هوای نفس، حب دنیا و امیال نفسانی است. هرچه انسان در جهت جهل و ظلمت نفسانی بیشتر پیش میرود ضلالت او بیشتر میشود؛ ازاینرو برای اهل ضلالت مراتب و درکاتی است که از صراط انسانیت دورتر میشوند.[۴]
عوامل ضلالت
از نگاه امامخمینی از جمله عوامل ضلالت را عبارتند از:
- شیطان: امامخمینی شیطان را از عوامل ضلالت میداند و معتقد است شیطان، راهزن طریق هدایت و اغواگریهای او سبب سقوط انسان به درههای ظلمانی طبیعت میشود؛ به عقیده امامخمینی شیطان دشمنی است که شبانهروز همه وسایل و جدیتهای خود را به کار میگیرد تا انسان را از مسیر حق گمراه کند و ایمان او را خراب کند.
- هوای نفس: از دیگر عوامل ضلالت و گمراهی هوای نفس و دلبستگی به دنیا است؛ زیرا حب دنیا زمینه تدریجی سلطه شیطان و گرفتن ایمان انسان را فراهم میسازد.
- حجاب علم: این حجاب، سبب وقوع انسان در مرتبهای از مراتب ضلالت است؛ زیرا قلب به اصطلاحات علمی، ظلمانی میشود و با سرگرم شدن به مفاهیم کلی از راه میماند.
- انکار مقامات: به اعتقاد امامخمینی انکار مقامات اهل الله و جهل مرکب، سبب خاموش شدن نور فطرت که چراغ راه هدایت و موجب رسیدن به مرتبهای از ضلالت میشود؛ زیرا با آلودگی به جهل مرکب نمیتوان به سوی معارف حرکت کرد. به اعتقاد امامخمینی از جمله پیامدهای سوء ضلالت و گمراهی از مسیر حق، مسخ هویت باطنی انسان و حشر او به صورت حیوانات است.[۵]
امامخمینی با استناد به آیه «یُضل من یشاء و یهدی من یشاء»،[۶] ضلالت و گمراهی دیگران را به اعتبار کثرت و اسباب و مسببات میداند که نظام عالم بر اساس آن اراده میشود، امّا به اعتبار وحدت و مشرب عرفانی همه ضلالتها به حقتعالی بازگشت دارد و در واقع حقتعالی مضلّ واقعی است هرچند که شیطان مضل است و لکن شیطان نیز از مظاهر حقتعالی است.[۷]
پانویس
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۴۴۵؛ جرجانی، التعریفات، ص۶۰؛ شرح المواقف، ج۱، ص۲۳.
- ↑ بغدادی، اصول الایمان، ص۱۱۵؛ آمدی، ابکار الافکار، ج۲، ص۱۹۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۰-۳۱۱؛ سلیمان، حقایق المعرفة، ص۲۳۶؛ استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۲، ص۴۹۵.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۲۵؛ چهل حدیث، ص۵۸۶، جهاد اکبر، ص۵۳-۵۴؛ آداب الصلاة، ص۲۸۹.
- ↑ امامخمینی، جهاد اکبر، ص۵۴؛ صحیفه، ج۱، ص۸؛ ص۳۲۷؛ شرح چهل حدیث، ص۵۴۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۲۱؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۳۹؛ جهاد اکبر، ص۵۴؛ صحیفه امام، ج۱، ص۸.
- ↑ نحل: ۹۳.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۸۵-۵۸۶.
منابع
- استرآبادی، محمد، البراهین القاطعه، قم، بوستان کتاب، ۱۴۲۴ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- آمدی، سیفالدین، ابکار الافکار فی اصول الدین، قاهره، دار الکتب، ۱۴۲۳ق.
- بغدادی، عبدالقاهر، اصول الایمان، بیروت، دار ومکتبة الهلال، ۲۰۰۳م.
- تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی، ۱۴۰۹ق.
- جرجانی سیدشریف، شرح المواقف، قم، الشریف الرضی، ۱۳۲۵ق.
- جرجانی، سیدشریف، التعریفات، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۰ش.
- سلیمان، متوکل علی الله، حقایق المعرفة فی علم الکلام، صنعا، نشر الثقافیة، ۱۴۲۴ق.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۵ش.
نویسنده: باقر صاحبی