علیاکبر حکمیزاده
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | علیاکبر حکمیزاده |
| تاریخ تولد | ۱۲۷۶ش |
| زادگاه | قم |
| تاریخ وفات | ۱۲ مهر ۱۳۶۶ |
| خویشاوندان سرشناس | میرزا مهدی حکمی (پدر)، سیدمحمود طالقانی (دایی) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | مهدی مجتهد قمی، ناصرالدین قمی، محمدرضا یزدی، میرزا خلیل کمرهای، حسن علامه قمی |
| محل تحصیل | مدرسه رضویه قم |
| تألیفات | اسرار هزارساله، حاشیه بر کتاب کفایه الاصول آخوند خراسانی |
| سایر | بنیانگذار مجله همایون |
علیاکبر حَکَمیزاده (۱۲۷۶ـ۱۳۶۶ش) از روحانیان نوگرا و منتقد به روشِ احمد کسروی بود که روزگاری با گروهی، مجله «همایون» را در قم راهاندازی کرد و جُستارهای دینی مینوشت. سرانجام با تغییر نگرش، از سلک و لباس روحانیت درآمد و به کار کشاورزی و مرغداری رویآورد. نخستین مجله مرغداری را در ایران منتشر کرد و دهها مقاله کوتاه و بلند در این زمینه نگاشت.
وی نویسنده کتابچۀ اسرار هزارساله است که برخی از عالمان دینی بر آن خرده گرفته و نقد کردهاند. امامخمینی نیز با شناختی که از وی داشت، کتاب کشف اسرار را در نقد اندیشههای او نگاشت.
زندگی
علیاکبر حکمیزاده، به سال ۱۲۷۶ش در شهر قم زاده شد.[۱] پدرش میرزا مهدی حکمی، پرآوازه به پایینشهری، در زمانۀ خود از عالمان پرنفوذ قم بود. هنگامی که شیخ عبدالکریم حائری از اراک به قم هجرت کرد (۱۳۰۰ش) نخست به خانۀ وی درآمد و مهمان شد.[۲]
شیخ مهدی قمی داماد سیدابوالحسن طالقانی، پدر سیدمحمود طالقانی بود. براین پایه، علیاکبر خواهرزاده سیدمحمود طالقانی بوده است.[۳]
علیاکبر در مدرسه رضویه قم که پدرش بازسازی و اداره میکرد، طلبگی را آغاز کرد و همانجا هم حجره داشت و با سیدحسین بدلا همحجره بودند.[۴] از همان هنگام معمم شده و روضهخوانی میکرد و منبر میرفت.[۵] درسهای طلبگی را پیاپی نزد استادانی همچون: مهدی مجتهد قمی، ناصرالدین قمی، محمدرضا یزدی، میرزا خلیل کمرهای، حسن علامه قمی شاگردی کرد.[۶] از نخستین آثار علمی و نگارشی حکمیزاده حاشیه بر کتاب کفایه آخوند خراسانی است.[۷]
علیاکبر در مدرسه رضوی طلبۀ پرکار و پویایی بود. به زهد و تقوا پرآوازه بود. بهگونهای که برای دوری از زیادهگویی و آلوده نشدن به یاوهگویی، زیر زبانش سنگریزه میگذاشت تا بیهوده سخن نگوید.[۸] او از برای خویشاوندی با خاندان طالقانی، به تهران رفتوآمد میکرد و با کسانِ اندیشمند و روشناندیش همسخن میشد و پیوند میخورد، و همین بر آیندۀ او تأثیر بسیار گذاشت.[۹] در همین رفت و آمدها، با احمد کسروی آشنا و از اندیشۀ وی تأثیر گرفت و به جنبش پاکدینی گرایش پیدا کرد.[۱۰] بدینسان علیاکبر حکمیزاده در حوزه علمیه، همچون طلبهای نوگرا و خردگرا جلوهگری کرد و پشتیبان اندیشههای کسروی در قم شد. مجله «همایون» را با گروهی از هماندیشانش از مهرماه ۱۳۱۳ش منتشر ساخت که تا دوازده شماره ادامه یافت. این مجله از دیدگاه برخی عالمان حوزۀ قم نخست برای تبلیغ اندیشۀ دینی راهاندازی گردید و از آن جهت که علیاکبر حکمیزاده فرزند آیتالله حاج شیخ مهدی قمی، از علمای سرشناس و اهل کرامات بود، بهعنوان صاحبامتیاز مجله شناخته شد.[۱۱] اما با گذشت زمان خرده بر دین ودینداری و حوزههای علمیه گرفت و از هدف نخست دور شد.[۱۲]
از هنگامیکه علیاکبر حکمیزاده با مجله پیمان پیوند خورد و به انجمنهای کسروی و شریعت سنگلجی رفتوآمد کرد؛ از آنها تأثیر پذیرفت و گام به گام دگرگون شد و برخی از کنشگریهای دینی و مذهبی تودۀ مردم را خرافه دانست و این را در گفتارها و نوشتارهای خود نیز بازتاب داد.[۱۳] حکمیزاده تا آنجا پیش رفت که در مقالهای با عنوان «بتپرستی»، سربسته، گرامیداشتِ مرقدهای ائمه اطهار(ع) و امامزادگان و توسل به آنان را شرک خوانده و نکوهش کرد.[۱۴] برای همین مجله همایون با سرزنش و ستیزه روبرو شد و صدای برخی از عالمان و متدینین را درآورد. برای همین کمکم پشتیبانی مالی خود را از دست داد و پس از چاپ و پخش دوازده شماره، سرانجام برچیده شد و حکمیزاده نیز خود را خلع لباس کرد.[۱۵]
پس از تعطیلی مجله همایون، حکمیزاده به تهران کوچید و مدتی بهعنوان آموزگار در آسیابک زرندِ ساوه، سپس در یک دفترخانه کار کرد. نزدیکیهای سال ۱۳۱۷ به دانشکده معقول و منقول رفته و سال ۱۳۱۹ مدرک لیسانس خود را گرفت.[۱۶] وی سپس به شیوه نامهنگاری با دانشگاه یوتا در آمریکا مراوده کرد و بهگونه نامهنگاری در رشته مرغداری به دانشاندوزی پرداخت و از کنشگریهای پیشین خود در زمینه دین و مذهب و روحانیت تا اندازهای دست کشید و به کشاورزی و مرغداری روی آورد.[۱۷]
با سرنگونی رضاشاه و ایجاد فضای باز سیاسی و دینی پس از شهریور ۱۳۲۰، و تقویت امر دین و مذهب، حکمیزاده هم همانند کسروی تندتر شد و بر خردهگیریهایش افزود. تااینکه سال ۱۳۲۲ بهپیوست مجله «پرچم» دست به نگارش جزوهای زد بنام «اسرار هزار ساله» که در آن، با طرح ۱۳ پرسش، برخی باورهای مذهبی را به چالش کشید.[۱۸] او سرانجام در ۱۲ مهر سال ۱۳۶۶ش درگذشت.[۱۹]
امامخمینی و حکمیزاده
امامخمینی چند سالی از حکمیزاده کوچکتر بود. هر دو از هنگام ورود شیخ عبدالکریم حائری (۱۳۰۰ش) و پایهگذاری دوبارۀ حوزۀ علمیه، در قم بودند؛ بااینحال دوستی و پیوندی میان آنها نبود. ولی امامخمینی وی را بهخوبی میشناخت. چون با برادرخانم ایشان، علیاصغر اشعری، دوستی نزدیک و دیرینهای داشت.[۲۰] تاآنجاکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی هنگامی که امامخمینی به قم بازگشت، برای بازدید به منزل علیاصغر اشعری رفت. محمدحسین، فرزند علیاصغر نیز برای همین آشنایی، درخور نگرش امامخمینی شد و سالها بهعنوان نماینده ایشان در بهداری قم مشغول فعالیت بهداشتی درمانی بود.[۲۱]
امامخمینی در پاسخ به سیدهادی خسروشاهی که از شخصیت حکمیزاده پرسیده بود؛ پاسخ میدهد: «او یکی از طلاب قم بود که اگر درس میخواند، میتوانست عنصر مطلوب و فاضلی بشود؛ ولی متأسفانه درس را تعطیل کرد و به علت نقص معلومات، دچار انحراف شد.».[۲۲] هنگامی که حکمیزاده در پیگیری مبارزه علیه خرافه، موهومات و بدعتهای مذهب شیعه «اسرار هزارساله» را نوشت؛ واکنشهای تندی از سوی حوزه علمیه و روحانیت انجام گرفت. در چارچوب مقاله و جزوه و کتاب پاسخهای گوناگونی داده شد.[۲۳] که یکی از بهترین و جامعترین پاسخها از سوی امامخمینی بود. ایشان ضمن تعطیلی دو ماهۀ درسهایش، پاسخ فراگیری در چارچوب کتابی با عنوان «کشف اسرار» نوشته و پخش کرد.[۲۴]
حکمیزاده که خود آخوند و آخوندزاده بود، هدف از نوشته خود را زدودن انحراف از جامعه دینی میدانست. به گفتۀ خود، قصد داشته است بندهای هزار ساله را از دست و پای دین بگسلد و راه پیشرفت را به مردم نشان دهد.[۲۵] پس از نگارش و پخش اسرار هزار ساله، دو ردّیه مهم بر آن نوشته شد. نخست محمد خالصیزاده در نشریه «آیین اسلام» به آن شبهات پاسخ داد؛[۲۶] سپس امامخمینی با کنار گذاشتن درس و بحث خود به مدت سی تا چهل روز،[۲۷] به نگارش کتاب کشف اسرار پرداخت تا پاسخی ریشهای به خردهگیریهای حکمیزاده بدهد.[۲۸] برخی، کشف اسرار را نقد پروتستانتیسم اسلامی میدانستند که سیداحمد کسروی، محمدحسن شریعت سنگلجی و حکمیزاده آن را با تأثیرپذیری از اندیشههای وهابیت تبلیغ میکردند.[۲۹] بعضی دیگر نیز کتاب را مقدمهای بر ولایت فقیه تلقی کردند.[۳۰] رویهمرفته در زمانۀ خود، از کشف اسرار با عنوان کاملترین و بهترین پاسخ حوزه علمیه به مطالب اسرار هزار ساله یاد شده است؛[۳۱] بهگونهای که میرزامهدی اصفهانی از عالمان بنام مشهد به سبب نگارش این کتاب دست امامخمینی را بوسید.[۳۲] حکمیزاده پس از انتشار کتاب امامخمینی انتقادهای ایشان را پذیرفت و انگیزه خود از نگارش کتاب اسرار هزار ساله را با وجود ادعاهای اظهارشده در کتاب، طرح مباحث برای پاسخیابی اعلام کرد.[۳۳]
کتاب کشف اسرار در پایان سال ۱۳۲۲ نوشتهشده و در سال ۱۳۲۳ انتشار یافته است. از آنجاکه این کتاب در شرایط و برای مقطعی خاص نوشته شده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تجدید چاپ رسمی نشده است و امامخمینی نیز از گذشته با انتشار دوباره آن موافق نبوده است. از سوی دیگر، سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی (ساواک)، کتاب کشف اسرار را جزو کتب ممنوعه اعلام کرده بود.[۳۴]
حکمیزاده پس از واکنشهای تند حوزۀ علیمه و پاسخهای علمی برخی عالمان، بهویژه امامخمینی، بااینکه چهل سال در درسهای طلبگی و کارهای آخوندی بود، دست از آنها کشید و به فضای دیگری وارد شد. نخست به کارهای اداری، سپس به کشاورزی و مرغداری روی آورد. تاآنجاکه از کارهای اجتماعی ـ سیاسی و مطبوعاتی جنجالی نیز دوری کرد و بر روی مرغداری و دامپروری متمرکز، و در مرغداری نمونه شد.[۳۵] این روند تا پایان عمرش (۱۳۶۶ش) ادامه داشت. امامخمینی نیز بااینکه با برادرخانم ایشان، علیاصغر اشعری دوستی نزدیکی داشت، ولی هیچوقت از حکمیزاده و سرنوشتش نپرسیده بود.[۳۶] حکمیزاده نیز از همهچیز دوری کرده و نه با رژیم پهلوی همراهی کرده بود و نه با امامخمینی و انقلاب. تنها دوبار در سال ۱۳۵۷، به رویدادهای انقلاب ورود پیدا کرد. یکی چند ماه پیش از پیروزی انقلاب، هنگامیکه سیدمحمود طالقانی، داییاش، از زندان آزاد شد، نزد ایشان رفت و پولی را برای کمک به ایشان داد.[۳۷] یکی هم در روزهای پس از پیروزی انقلاب، بهدرخواست تیمسار حسین مختاری، رئیس بیمارستان شهربانی، برای کمک به زخمیهای نظامیان بستری در بیمارستان، باز پیش داییاش، سیدمحمود طالقانی رفته و کمک میگیرند.[۳۸]
در سالهای پس از انقلاب، هیچکس به سراغ حکمیزاده نرفت و به این دلیل که یک درگیری علمی میان او رهبر انقلاب اسلامی انجام گرفته بود، بازخواست نشد.[۳۹] البته امامخمینی او و دیدگاههایش را فراموش نکرده بود. برای همین هنگامی که حکمیزاده ۱۲ مهر ۱۳۶۶ش درگذشت و چند ماه بعد خبر آن را محمدحسین اشعری به ایشان داد؛ امامخمینی از ایشان به شوخی میپرسد: آیا در قبرستان مسلمانان دفن شد؟ ایشان پاسخ میدهد آقا ایشان مسلمان و مقید بود. تنها به برخی مسائل منتقد بود. امامخمینی نیز حرف ایشان را میپذیرد.[۴۰]
پانویس
- ↑ جعفریان، حکمیزاده در چهار پرده، ص۳۱.
- ↑ بدلا، هفتاد سال، ص۷۸ـ۷۹؛ مهدویزادگان، «امامخمینی(ره) و فلسفه سیاسی انتظار (ولایت فقیه؛ دولتِ انتظار)»، ص۱۴.
- ↑ ملائی تونی، زندگینامه سیاسی آیتالله طالقانی، ص۵۹.
- ↑ بدلا، هفتاد سال، ص۲۸ـ۲۹.
- ↑ مهدویزادگان، «امام خمینی(ره) و فلسفه سیاسی انتظار ولایت فقیه؛ دولتِ انتظار)»، ص۱۴.
- ↑ شریف رازی، آینه دانشوران، ص۳۳۴ـ۳۳۵.
- ↑ اخوانمقدم، «شخصیتشناسی و منبعشناسی قرآنیون»، ص۱۳۹.
- ↑ بدلا، هفتاد سال، ص۸۶.
- ↑ بدلا، هفتاد سال، ص۸۶.
- ↑ مهدویزادگان، «امامخمینی(ره) و فلسفه سیاسی انتظار (ولایت فقیه؛ دولتِ انتظار)»، ص۱۴.
- ↑ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ص۲۸۵-۲۸۶.
- ↑ بدلا، هفتاد سال، ص۲۰۳ـ۲۰۷.
- ↑ بدلا، هفتاد سال، ص۱۹۳ـ۱۹۴، ۲۰۷ـ۲۰۹.
- ↑ حکمیزاده، «بتپرستی»، ص۲۳.
- ↑ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ص۲۸۷- ۲۸۸.
- ↑ جعفریان، علیاکبر حکمیزاده در چهار پرده، ص۱۴۹ـ۱۵۰.
- ↑ جعفریان، علیاکبر حکمیزاده در چهار پرده، ص۱۵۷.
- ↑ حکمیزاده، «اسرار هزار ساله»، ص۳۸.
- ↑ جعفریان، علیاکبر حکمیزاده در چهار پرده، ص۱۵۷.
- ↑ جعفریان، مقالات تاریخی، ص۳۵۳ـ۳۷۳.
- ↑ جعفریان، مقالات تاریخی، ص۳۵۳ـ۳۷۳.
- ↑ «علل تالیف کتاب کشف اسرار به روایت مرحوم سیدهادی خسروشاهی»، پرتال امامخمینی.
- ↑ مقدمی شهیدانی، زمینهها و پیامدهای کشف اسرار، ص۷۰ـ۸۵.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، مقدمه.
- ↑ حکمیزاده، اسرار هزار ساله، مقدمه.
- ↑ خالصیزاده، «پاسخ به شبهات اسرار هزار ساله»، ص۲.
- ↑ خمینی، سیداحمد، «امام، حوزه و سیاست»، مجله حضور، ص۱۴.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ص۳.
- ↑ ذاکر اصفهانی، پروتستانتیسم اسلامی و نقد آن در کشف اسرار، ص۱۲۷.
- ↑ بزی، «امامخمینی در پژوهشهای غربی»، ص۱۸۱.
- ↑ بدلا، «کشف اسرار و زمینههای پیدایش آن»، ص۱۶۷.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ج۲، ص۵۴۰.
- ↑ سبحانی، مصاحبه، ج۴، ص۱۹۶ـ۱۹۷.
- ↑ زنجانی، مصاحبه، ج۴، ص۱۸۱.
- ↑ جعفریان، حکمیزاده در چهار پرده، ص۱۹۸.
- ↑ جعفریان، حکمیزاده در چهار پرده، ص۲۰۰.
- ↑ جعفریان، حکمیزاده در چهار پرده، ص۱۹۹.
- ↑ جعفریان، حکمیزاده در چهار پرده، ص۱۹۹.
- ↑ جعفریان، حکمیزاده در چهار پرده، ص۲۰۰.
- ↑ جعفریان، حکمیزاده در چهار پرده، ص۲۰۰.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- بدلا، حسین، هفتاد سال خاطره، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۷۸ش.
- بدلا، سیدحسین، «کشف اسرار و زمینههای پیدایش آن»، کیهان اندیشه، شماره ۲۹، ۱۳۶۹ش.
- بزی، عماد، «امامخمینی در پژوهشهای غربی»، ترجمه مهدی اسدی، مجله حضور، شماره ۱۸، ۱۳۷۵ش.
- جعفریان، رسول، حکمیزاده در چهار پرده (۱۲۷۶ـ۱۳۶۶ش)، قم، مورخ، اول، ۱۳۹۸ش.
- جعفریان، رسول، مقالات تاریخی؛ دفتر سیزدهم و چهاردهم، قم، دلیل ما، ج۱۳و۱۴، ۱۳۸۷ش.
- حکمیزاده، علیاکبر، «اسرار هزار ساله» ضمیمه مجله پرچم، شماره ۱۲، تهران، پیمان، اول شهریور ۱۳۲۲ش.
- حکمیزاده، علیاکبر، «بتپرستی»، مجله همایون، ش۱ مهر ۱۳۱۳ش.
- حکمیزاده، علیاکبر، اسرار هزار ساله، چاپخانه پیمان، دفتر نشر پرچم، بیجا، بیتا.
- حمید بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه؛ نظری بر عملکرد سیاسی، فرهنگی روحانیون در سالهای ۱۳۰۵-۱۳۲۰ش، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، چ سوم، ۱۳۸۵ش.
- خالصیزاده، محمد، «پاسخ به شبهات اسرار هزار ساله»، مجله آیین اسلام، شماره ۸، ۱۳۲۳ش.
- خمینی، سیداحمد، «امام، حوزه و سیاست»، مجله حضور، شماره ۱، ۱۳۷۰ش.
- ذاکر اصفهانی، علیرضا، پروتستانتیسم اسلامی و نقد آن در کشف اسرار چاپشده در مؤلفههای اندیشه سیاسی امامخمینی، به اهتمام گروه تحقیقات سیاسی اسلام، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- زنجانی، سیدعزالدین، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- اخوانمقدم، زهره و سیدمجید نبوی، «شخصیتشناسی و منبعشناسی قرآنیون»، فصلنامه تخصصی مطالعات قرآن و حدیث سفینه، ش ۵۷، زمستان ۱۳۹۶ش.
- سبحانی، جعفر، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعهای از دریا، قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- شریفرازی، محمد، آینه دانشوران، قم، مرعشی، ۱۳۷۲ش.
- مقدمی شهیدانی، سهراب، کشف اسرار؛ زمینهها و پیامدها، بازخوانی کتاب کشف اسرار امامخمینی به مناسبت هشتادمین سال انتشار، قم، وعدۀ صادق، اول، تابستان ۱۴۰۴ش.
- ملائی تونی، علیرضا، زندگینامه سیاسی آیتالله طالقانی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۹ش.
- مهدویزادگان، داود، «امامخمینی(ره) و فلسفه سیاسی انتظار (ولایت فقیه؛ دولتِ انتظار)»، سیاست متعالیه، ش ۱۱، زمستان ۱۳۹۴ش.
- «علل تالیف کتاب کشف اسرار به روایت مرحوم سیدهادی خسروشاهی»، پرتال امامخمینی.
محمد رجائی نژاد