پرش به محتوا

فضیلت ازدواج

از ویکی امام خمینی

فضلیت ازدواج؛ ازدواج، ایجاد پیوند زناشویی میان زن و مرد به وسیله صیغه عقد با رضایت دو طرف است و از سنت‌های مهم و مقدس در اسلام به شمار می‌رود که نقش اساسی در ساختن جامعه‌ای سالم و پایدار دارد. اسلام به عنوان دینی جامع و کامل، به ازدواج و تشکیل خانواده توجه خاصی دارد و به صورتی گسترده در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) برآن تأکید کرده‌است. فقهای شیعه از جمله امام‌خمینی در کتاب‌های فقهی خود در ابتدای کتاب النکاح بخشی از این آیات و روایات را آورده و بر اهمیت آن تاکید کرده‌اند و سپس به احکام و مسائل مربوط به آن پرداخته‌اند.

مفهوم‌شناسی

ازدواج عبارت است از همسر گرفتن مرد یا زن که با عقد ازدواج توأم با شرایط آن، تحقّق می‌یابد. عقد ازدواج یا برای مدّتی معیّن منعقد می‌شود یا برای همیشه، از اوّلی به متعه یا ازدواج موقّت و از دومی به ازدواج دائم تعبیر می‌شود. درعقدِ ازدواج موقت، پس از اتمامِ مدت، زن و شوهر بدون طلاق از هم جدا می‌شوند.[۱] ازدواج در هر آیینی، با قوانین و مقرّرات ویژه‌ای صورت می‌گیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته‌است و بر اساس روایت: «لکلِّ قوم نکاحٌ» ازدواج آنان را نیز صحیح دانسته‌است.[۲] امام‌خمینی، عقدی را که میان کفار واقع شده اگر به طور صحیح نزد آن‌ها واقع شده باشد و مطابق مذهبشان باشد، صحیح دانسته و آثار عقد صحیح را بر آن مترتب می‌کند، چه زوجین هر دو کتابی باشند یا هر دو بت‌پرست باشند یا مختلف. حتی اگر آن‌ها با هم اسلام بیاورند، ازدواج اولشان برقرار می‌ماند و احتیاج به عقد جدید نیست.[۳]

جایگاه ازدواج در اسلام

از نظر اسلام، ازدواج عامل تکامل انسان، راه صحیح ارضای غریزه جنسی و موجب بقای نسل است. قرآن کریم، ازدواج را از جمله آیات الهی و مایه آرامش زن و مرد می‌داند،[۴] و به مسلمانان توصیه می‌کند که مردان و زنان بی‌همسر را همسر دهند و فقر را مانع ازدواج قرار ندهند که خداوند آنها را حمایت می‌کند.[۵] پیامبر اکرم(ص) ازدواج را بنیان محبوب الهی که هیچ بنیادی با آن برابری نمی‌کند، معرفی کرد،[۶] و در روایاتی دیگر ازدواج را سبب حفظ نصف یا دو سوم از دین دانسته‌است.[۷] در روایات امامان معصوم(ع) نیز، با تعبیرهای گوناگون به ازدواج تشویق و آثار دنیوی واخروی آن بیان شده‌است؛ از جمله، ازدواج بزرگ‌ترین نعمت و فایده پس از نعمت اسلام،[۸] سنّت رسول خدا(ص)،[۹] خیر دنیا و آخرت،[۱۰] سبب افزونی ارزش عبادت،[۱۱] شمرده شده‌است.

از سوی دیگر، در متون اسلامی به موازات تمجید و تشویق به ازدواج، از تجرّد نهی و نکوهش شده‌است، مجرّد زیستن (عزوبت) نکوهش شده، و پست‌ترین مردگان مسلمانان را کسانی شمرده‌اند که در حال تجرّد بمیرند.[۱۲] و نیز، بیشتر اهل دوزخ را مجردان دانسته‌است.[۱۳] افزون براین، ترک ازدواج به خاطر ترس از فقر و عدم امکانات اقتصادی، مورد مذمّت و نکوهش قرار گرفته‌است. و در روایات به صراحت آمده‌است: کسانی که به واسطهٔ ترس از فقر ازدواج را ترک می‌کنند، نسبت به خداوند سوءظنّ (گمان بد) برده‌اند. خداوند در قرآن یاد آور شده‌است: اگر ازدواج کنندگان در فقر و مضیقه اقتصادی باشند، خداوند آنان را از فضل خود غنیّ و بی‌نیاز خواهد کرد و به آنان گشایش خواهد داد.[۱۴] و حتی در برخی از روایات از پیامبر اکرم(ص) نقل شده‌است: «افزایش روزی با ازدواج و داشتن اهل و عیال همراه است.[۱۵] وساطت در امر ازدواج وساطت و اقدام و فراهم سازی مقدّمات ازدواج نیز، در روایات، مورد توصیه و سفارش واقع شده و مایه رحمت خداوند در قیامت دانسته شده‌است.[۱۶] و در روایتی امام علی(ع) بهترین وساطت را شفاعت بین دو نفر برای امر ازدواج دانسته‌ است و نیز واسط در امر ازدواج، یکی از کسانی است که در روز قیامت در سایهٔ عرش خدا قرار می‌گیرد.[۱۷] امام‌خمینی افزون بر نقل روایات یادشده وروایاتی دیگر، تلاش در ازدواج و شفاعت و راضی کردن طرفین را از نظر فقهی مستحب دانسته‌است.[۱۸]

آسان‌گیری در امر ازدواج

از دیدگاه شرع مقدّس، سزاوار است در امر ازدواج سخت‌گیری نشود و ازدواج با هـزینهٔ کم انجام گیرد تا از این جهت برای کسانی که قصد ازدواج دارند، مانعی وجود نداشته باشد و زمینهٔ آلوده شدن فرد و اجتماع به گناه و مفاسد اخلاقی و دینـــی فراهــم نگــردد و سنگیــن کردن بار ازدواج مذمـــوم بوده و عـواقـــب ناگــوار دارد. خداوند در تشریع قوانین ازدواج، بر مردم آسان گرفته‌است. نمونه‌ای از این تخفیف و توسعه، تشریع ازدواج با کنیزان است؛ زیرا در جامعه، کسانی هستند که توان ازدواج با زنان آزاد را ندارند و خداوند پس از بیان امکان ازدواج با کنیزان فرموده: «یرِیدُ اللهُ اَن یخَفِّفَ عَنکم و خُلِقَ الاِنسـنُ ضَعیفا».[۱۹] همچنین در روایات با برکت‌ترین زنان، کسانی معرفی شده‌اند که مهرشان سبک باشد.[۲۰] قرآن از قول شعیب هنگام گفت و گو دربارهٔ ازدواج موسی با دخترش چنین نقل می‌کند: «و ما اُریدُ اَن اَشُقَّ عَلَیک»،[۲۱] من در این قراردادی که با تو می‌بندم، نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم.[۲۲]

ویژگی‌های همسر مطلوب

در احادیث معصومین(علیهم السلام) در مورد خصوصیّات زنی که انسان می‌خواهد با او ازدواج کند، توصیه‌های زیادی نقل شده‌است. بسیاری از فقهای شیعی از جمله امام‌خمینی متن همان روایات را در اول کتاب النکاح آورده و براساس آن نیز فتوا داده‌اند از جمله: شایسته نیست انسان زنی را تنها به جهت مال و زیباییش به همسری برگزیند. همین طور، ازدواج با زن زیبایی که ریشهٔ درستی ندارد و همین طور زن احمق، مکروه شمرده شده‌است.[۲۳] علاوه بر آن توصیه شده، زنی که انتخاب می‌کند «متدیّن»، «با اخلاق»، «عفیفه»، «گشاده‌رو و خنده‌رو» «نرمخو»، «با محبّت» و «کریمة الأصل» باشد؛ «یاری دهندهٔ همسر» بوده و «در غیاب وی نسبت به امور او مراقبت داشته باشد»؛ همین طور «فرزندآور» بوده و نازا نباشد.[۲۴] پیامبر اکرم(ص) از مردان می‌خواهد از انتخاب زنانی که دارای صفات ناشایست‌اند پرهیز کنند، زنانی که: نسبت به شوهر سرسخت و پر توقع‌اند؛ در میان خانواده خود، خوار و بی مقدارند؛ کینه‌توز و حسودند؛ در برابر گناه، ورع و تقوا ندارند؛ در غیاب شوهر برای دیگران آرایش می‌کنند، ولی در حضور شوهرش از چنین کاری دریغ می‌ورزند؛ سخن شوهرشان را نمی‌شنوند و از او اطاعت نمی‌کنند؛ چون اسب سرکش، از شوهرشان تمکین نمی‌کنند؛ هیچ عذری را از شوهر نمی‌پذیرند و هیچ گونه گذشتی نسبت به او ندارند.[۲۵] از سوی دیگر، زنان نیز نباید مردانی را به همسری بر گزینند که دارای صفات زشتی چون بداخلاقی، نامردی و فاسق، فاجر و شراب‌خور باشند.[۲۶] برخی از فقهاء، ازدواج با چنین مردانی را مکروه شمرده‌اند.«سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله۶۰». و نیز سفارش شده که زنان «اخلاق»، «دین»، «امانت» و «عفّت» مرد را مورد توجّه قرار دهند؛ در این مورد، پیامبر اکرم(ص) هشدار داده‌است: «هر گاه خواستگاری برای دختر شما آمد که اخلاق و دینداری او مورد رضایت شما بود، دختر را به ازدواج او درآورید؛ اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین بپا خواهد شد.[۲۷]

حکم اولیه ازدواج

بیشتر فقیهان بلکه مشهور فقیهان به دلیل آیات و روایاتی که از فریقین، در تشویق به ازدواج و نهی از ترک آن، آمده، ازدواج را مستحب شمرده‌اند.[۲۸] امام‌خمینی نیز، ازدواج را برای زن یا مرد به خودی خود از مستحبات بسیار مؤکد شمرده و بخشی از روایات را در تشویق به ازدواج و نکوهش از ترک آن آورده‌است.[۲۹] البته ازدواج گاهی بر اثر عوارض جانبی، حرام، واجب، مکروه یا مباح می‌شود و این، با استحباب ذاتی ازدواج منافات ندارد؛ مثلا در صورت خوف وقوع در حرام یا ضرر، ازدواج، واجب می‌شود و با داشتن چهار زن دائم، ازدواج دائم دیگر، حرام‌است، با انتفای شهوت، مکروه، و با وجود دو مصلحت مساوی در فعل و ترک، مباح است.[۳۰] امام‌خمینی و بسیاری از فقهای معاصر و گذشته تصریح کرده‌اند: چنان که کسی که به واسطه نداشتن زن به حرام می‌افتد، واجب است زن بگیرد.[۳۱]

در برابر، برخی از فقهاء، با توجه به ظاهر آیات وروایات، ازدواج را به صورت مطلق واجب دانسته‌اند.[۳۲] این در حالی است که بیشتر فقهای شیعه از گذشته تا امروز، ظهور آیات را در وجوب نپذیرفته و به نقد آن پرداخته‌اند. از نظر آنان، اوّلاً در برخی از آیات،[۳۳] قرآن برای کسانی‌که توانایی ازدواج با زنان آزاد را ندارند، سفارش کرده که با زنان پاکدامن از بردگان ازدواج کنند؛[۳۴] ولی در عین حال فرموده: خودداری از ازدواج با کنیزان، بهتر است: «...واَن تَصبِروا خَیرٌ لَکم..». ثانیاً در میان صحابه، کسانی بودند که تا آخر عمر ازدواج نکردند و پیامبر اکرم(ص) آن‌ها را توبیخ نکرد و از این کار برحذر نداشت.[۳۵] ثالثاً اگر ازدواج واجب بود، خداوند در قرآن، مسلمانان را میان ازدواج یا استفاده از ملک یمین مخیر نمی‌کرد: «فَانکحوا ما طابَ لَکم... فَاِن خِفتُم اَلاّ تَعدِلوا فَوحِدةً اَو ما مَلَکت اَیمنُکم.[۳۶] در صورتی که استفاده از کنیز، حتّی به نظر اهل ظاهر، مباح است و تخییر میان واجب و مباح معنا ندارد.[۳۷]

البته برخی از فقها از جمله شیخ طوسی، قائل به تفصیل شده و گفته‌اند: برای کسانی‌که بتوانند بی‌هیچ دغدغه‌ای، در راه عبادت خداوند گام بردارند و نفس آن‌ها قوی و صبور است، عزلت و ترک ازدواج بهتر است؛ ولی برای دیگران، ازدواج مستحب است.[۳۸] آنان به قرآن،[۳۹] استدلال می‌کنند که خداوند، حضرت یحیی(ع) را با جمله:«...وسَیدًا و حَصورًا و نَبیا مِن‌الصّـالحین» می‌ستاید و از نظ آنان «حصور» به کسی می‌گویند که ازدواج را ترک کرده‌است.[۴۰] و برخی پاسخ گفته‌اند: برای لفظ «حصور» معانی دیگری نیز ذکر شده، از قبیل کسی که کار بیهوده نمی‌کند یا آن که نفس خویش را از شهوت بازمی‌دارد.[۴۱]

شرایط زوجین

زن و مردی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، باید دارای شرایط ذیل باشند:

  1. از محارم یکدیگر یا کسانی که ازدواج با آنان باطل است، نباشند؛
  2. با اختیار (بدون اکراه) اقدام به ازدواج نمایند؛
  3. بالغ و عاقل باشند و در صورت صغیر یا سفیه یا مجنون بودن، ازدواج با اذن ولیّ شرعی آنان صورت گیرد.[۴۲]

با توجه به شرایط یادشده، ازدواج با محارم نسبی، سببی و رضاعی و سایر کسانی که ازدواج با آنان حرام یا باطل است، مانند زنی که در عدّهٔ دیگری است یا خواهر زن یا زن شوهردار، صحیح نیست.[۴۳] همچنین برای آن که ازدواج صحیح باشد، زن و مرد در صورتی که در امر ازدواج مستقل هستند و کسی نسبت به آنان شرعاً ولایت ندارد، باید با اراده و اختیار خود اقدام به ازدواج نمایند و کسی یکی از آن دو یا هر دو را وادار به ازدواج نکرده باشد. بنابراین، ازدواج فرد «مُکْرَه» باطل است.[۴۴] البته اگر زن و مرد، یا یکی از آن دو را به ازدواج وادار نمایند، ولی بعداً نسبت به عقدی که واقع شده ابراز رضایت نموده و آن را اجازه دهند عقد صحیح می‌باشد، هر چند احتیاط مستحب آن است که عقد را دو باره بخوانـند.[۴۵] از این رو، اگر زن و مرد قلباً راضی به ازدواج باشند - هرچند تظاهر به نارضایتی نمایند - عقدی که توسّط آن دو یا وکیل آنها واقع می‌شود، صحیح است.[۴۶] از سوی دیگر، دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می‌دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر لازم نیست.[۴۷] همچنین وجود برخی عیب‌ها در زن یا مرد، سبب می‌شود که زن یا مرد بتوانند عقد را به هم بزنند.[۴۸] چنان که اگر مرد پس از عقد و پیش از عروسی (رابطه زناشویی)، زنش را طلاق بدهد، باید نصف مهریه را به او بپردازد. همین طور اگر زن یا مرد در این اثنا بمیرند، زن یا وارثان او نصف مهریه را دریافت می‌کنند.[۴۹] از نظر فقهاء، اگر زنی را برای خود عقد نماید، دائم باشد یا صیغه تا وقتی که آن زن در عقد اوست نمی‌تواند با خواهر آن زن ازدواج کند.[۵۰] همچنین وقتی زن از همسرش تمکین می‌کند، بر شوهر واجب است نفقه یعنی مخارج او را اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و لوازم ضروری زندگی در حد متعارف تأمین کند، به شرط آن که زن، همسر دائمی مرد باشد.[۵۱] چنان‌که، پس از عروسی، بر مرد واجب است همه مهریه زن را به او بپردازد و زن حق دارد آن را پیش از عروسی نیز طلب کند،[۵۲] در برابر، بر زن واجب است در مورد کامجویی‌های حلال، از شوهر خویش تمکین کند.[۵۳] پیشنهاد یا درخواست ازدواج - به‌طور صریح یا به صورت کنایه - نسبت به زنی که شوهر دارد یا در ایّام عدّهٔ طلاق رجعی است، چنان چه ترس آن باشد که زن از حقوق زوجیّت سرباز زند و «ناشِزه» شود، حرام است؛ بلکه در غیر این صورت نیز، بنابر احتیاط واجب جایز نیست.[۵۴] در این حکم فرقی ندارد پیشنهاد ازدواج به صورت حضوری باشد یا غیر حضوری؛ به صورت شفاهی باشد یا از طریق ارسال پیام و مانند آن. همچنین اگر مردی زن شوهرداری را فریب داده و از او بخواهد حقوق زناشوئی شوهرش را رعایت نکند تا به این جهت شوهر، وی را طلاق داده و زن با آن مرد ازدواج کند، با انجام این کار، هر دو معصیت بزرگی مرتکب شده‌اند، هر چند طلاق و ازدواج بعدی صحیح است.[۵۵]

پانویس

  1. جمعی از محققان، فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۳۹۰.
  2. طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۷، ص۴۷۲ح ۹۹؛ بحرانی، الحدائق الناضره، ج۲۴، ص۳۳۰.
  3. امام‌خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۸۵، مسالة۲.
  4. سوره روم، آیه ۲۱.
  5. سوره نور، آیه ۳۲.
  6. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۴.
  7. کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۲۸ -۳۲۹.
  8. کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۲۷؛ طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۷، ص۲۴۰.
  9. کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۲۹.
  10. کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۳۲۷.
  11. کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۰». و زیادی رزق،«کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۲۰.
  12. کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۲۹؛ طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۷، ص۲۸۶.
  13. کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۰؛ ر.ک: امام‌خمینی، تحریر الوسیله ج۲، ص۲۳۶.
  14. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۵، ح۴۳۵۳.
  15. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۹، ح۴.
  16. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۵، ح۱.
  17. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۵؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۴۰ -۲۴۱.
  18. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۴۰- ۲۴۱ مساله۱۰.
  19. سوره نساء، آیه۲۸.
  20. بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج۲۵، ص۱.
  21. سوره قصص، آیه۲۷.
  22. طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۴۳۱.
  23. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ح۲، ۲۳۷، مساله۲؛ سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله ۵۸.
  24. امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۳۷، مسأله۲.
  25. امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸، مسأله۲.
  26. امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ص۲۳۸مساله۴.
  27. سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله ۵۹.
  28. طوسی، المبسوط، ج۴، ۱۵۲؛ نجفی، جواهرالکلام، ج۲۹، ص۱۴-۱۵.
  29. امام‌خمینی، تحریرالوسیله، امام‌خمینی، ج۲، ص۲۳۶.
  30. نجفی، جواهرالکلام، ج۲۹، ص۳۳.
  31. بنی هاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۴۹۳، مساله ۲۴۴۳؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۱۲، ص۸.
  32. ر.ک: سیوری، کنز العرفان، ج۲، ۱۲۶؛ ر.ک: طوسی، مبسوط، ج۴،ص۱۵۲.
  33. سوره نساء، آیه۲۵.
  34. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۳، ص۱۷۴.
  35. طوسی، المبسوط، ج۴، ص۱۵۲.
  36. سوره نساء، آیه۳.
  37. سیوری، کنز العرفان،ج ۲، ص۱۳۶.
  38. ر.ک: سیوری، کنزالعرفان، ج۲،ص ۱۳۶.
  39. سوره آل‌عمران، آیه۳۹.
  40. طبرسی، مجمع‌البیان، ج۲، ص۲۸۵.
  41. طبرسی، مجمع‌البیان، ج۲، ص۲۸۷.
  42. امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۵۴؛ سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله ۶۶.
  43. ر.ک: امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۶۲ به بعد و ۲۷۷ -۲۷۹؛ سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله ۶۷.
  44. سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله ۶۸.
  45. ر.ک: امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۵۴، مساله۲۵؛ سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله ۶۹.
  46. بنی هاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۴۵۳، مساله۲۳۷۰؛ سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله ۷۰.
  47. امام‌خمینی، توضیح‌المسائل، مسأله۲۳۷۶؛ ر.ک: بنی هاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۴۵۸.
  48. امام‌خمینی، توضیح المسائل، مسأله ۲۳۸۰-۲۳۸۱؛ تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۹۲-۲۹۷؛ بنی هاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۴۶۰-۴۶۱.
  49. امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ج ۲، ص۳۰۰، مسأله ۱۳ و ۱۴.
  50. ر.ک: بنی هاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۴۶۵، مساله۲۳۹۰.
  51. امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۱۳-۳۱۵، مسأله ۱، ۳، ۵ و ۸.
  52. امام‌خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۹۹-۳۰۰، مسأله ۱۱ و ۱۷.
  53. امام‌خمینی، توضیح المسائل، مسأله ۲۴۱۲؛ بنی هاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۴۷۶ -۴۷۷.
  54. سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله۶۲.
  55. سیستانی، توضیح المسائل جامع، ج۴، مسأله۶۳.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح الله، رساله توضیح المسائل، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی،۱۳۹۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۹ش.
  • بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۹ق.
  • بروجردی، معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه فی احکام الشریعه، ناشر،مولف، ۱۴۱۵ق.
  • بنی‌هاشمی خمینی، سیدمحمد حسن، توضیح المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۷ش.
  • جمعی از محققان، فرهنگ فقه فارسی، زیر نظر آیةاللّه سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسّسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت علیهم السّلام، ۱۳۹۲ش،
  • حرعاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۰۹ق.
  • سیستانی، سیدعلی، توضیح المسائل جامع، مشهد، دفترآیت الله العظمی سیستانی، ۱۴۰۱ق.
  • سیوری، جمال الدین المقداد بن عبد الله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، منشورات المکتبة المرتضویّة للإحیاء الآثار الجعفریّة، بی تا.
  • شهیدثانی، زین‌الدین‌بن علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع‌الاسلام، قم، بنیاد معارف اسلامی، ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹ق.
  • صدوق، محمدبن علی، من لایحضُرُه الفقیه، مصحح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم،۱۴۱۲ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القران، بیروت، دار العلوم، ۱۴۲۶ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • طوسی، محمدبن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، محقق و مصحح: سید محمدتقی کشفی، تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
  • کرکی، محقق ثانی، علی‌بن‌حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق.
  • کلینی، الکافی، محقق و مصحح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.