پرش به محتوا

محسن رفیق‌دوست

از ویکی امام خمینی
(تغییرمسیر از محسن رفیقدوست)
محسن رفیق‌دوست
اطلاعات فردی
نام کاملمحسن رفیق‌دوست
تاریخ تولد۱۳۱۹ش
زادگاهتهران
خویشاوندان
سرشناس
میرزا عبدالله (پدر)
اطلاعات علمی
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمبارزه با حکومت پهلوی، عضو سازمان مجاهدین خلق (پیش از تغییر ایدئولوژی)، عضو جمعیت مؤتلفه اسلامی، نخستین راننده امام خمینی پس از ورود به ایران


محسن رفیق‌دوست (زادۀ ۱۳۱۹ش) مبارز، انقلابی و از اعضای جمعیت مؤتلفه اسلامی در دوران محمدرضا پهلوی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، نظامی و از بنیانگذاران و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نخستین وزیر سپاه شد. میانۀ سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان را برعهده داشت.

وی پیوند و دل‌بستگی ویژه‌ای به امام‌خمینی داشت و نخستین رانندۀ ایشان از هنگام ورود به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ بود.

زندگی

محسن رفیق‌دوست سال ۱۳۱۹ش در جنوب شهر تهران زاده شد. پدرش میرزا عبدالله از بازاریان تهران بود.[۱] خواندن و نوشتن را از دبستان رازی در میدان خراسان آغاز و در دبیرستان بهبهانی در محله سرچشمه ادامه داد و پس از دورۀ دبیرستان وارد بازار کار شد.[۲] در ۲۲ سالگی (۱۳۴۲ش) نیز ازدواج کرد.[۳]

نخستین کنشگری سیاسی رفیق‌دوست پس از کودتای ۲۸ سال ۱۳۳۲ که دوم دبیرستان بود، آغاز شد و برآیند آن اخراج از مدرسه روزانه و به‌ناچار ادامۀ آن در مدرسۀ شبانه بود.[۴] رفیق‌دوست گفته است در دوران کودکی با رفت و آمدی که به مسجد لرزاده در نزدیکی خانه‌یشان داشته است، از ده سالگی با فدائیان اسلام و نواب صفوی آشنا شده و به مبارزه و سیاست روی آورده است.[۵] نخستین دستگیری‌اش نیز حضور در سخنرانی یکی از اعضای فدائیان اسلام در این مسجد به سال ۱۳۳۰ بوده است.[۶]

رفیق‌دوست با جبهه ملی و نهضت آزادی نیز از همان سال‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ آشنا و عضو شاخۀ جوانان جبهۀ ملی شده بود؛ سپس از جبهۀ ملی جدا و به نهضت آزادی می‌پیوندد.[۷] با راه‌اندازی سازمان مجاهدین خلق، از برای آشنایی گذشته با سعید محسن و محمد حنیف‌نژاد و با پشت‌گرمی و چراغ‌سبز دوستش سیدعلی اندرزگو، با آنان پیوند خورد و به همکاری با آن‌ها روی آورد. این همکاری در زمینۀ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آن‌ها به ایران از راه‌هایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بوده و مسئلۀ تغییر ایدئولوژی آن‌ها به وجود آمد، ادامه داشت.[۸] پس از آن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت مؤتلفۀ اسلامی پیوست.[۹]

رفیق‌دوست در درازنای چند دهه کنشگری سیاسی، چندین بار دستگیر، بازجویی و شکنجه شده است.[۱۰]

آشنایی با امام‌خمینی

رفیق‌دوست گفته است نخستین بار نام امام‌خمینی را در خانۀ سیدابوالقاسم کاشانی شنیده و آشنا شده است. هنگامی که یاران کاشانی از ایشان می‌پرسند در نبود شما از چه کسی پیروی کنیم، کاشانی می‌گوید از حاج‌آقا روح‌الله در قم، و این جرقۀ آشنایی رفیق‌دوست با امام‌خمینی می‌گردد.[۱۱] با درگذشت سیدحسین بروجردی (فروردین ۱۳۴۰ش)، رفیق‌دوست برای تقلید از مرجع تازه، به امام‌خمینی روی آورد و از آن پس، پیوند بیشتر و محکم‌تر می‌شود.[۱۲] و رفیق‌دوست در بیشتر سخنرانی‌های سیاسی و اعتراضی امام‌خمینی در قم شرکت می‌کند.[۱۳] نخستین حضور در سخنرانی و دیدار با امام‌خمینی نیز در سوم فروردین سال ۱۳۴۲ش، یعنی روز پس از یورش نیروهای حکومت به مدرسۀ فیضیه بوده است.[۱۴] چنان‌که در همین روز رفیق‌دوست و یکی از دوستانش از سوی امام‌خمینی مأمور می‌شوند تا شمار شهدا و زخمی‌های مدرسۀ فیضیه در بیمارستان‌ها را شمارش نموده و گزارش دهند.[۱۵]

به گفتۀ رفیق‌دوست نخستین نداها و نوحه‌ها در سوگواری‌های حسینی که نام امام‌خمینی در آن برده شد، در محرم (خرداد ماه) سال ۱۳۴۲ بوده است.[۱۶] پس از رویداد ۱۵ خرداد و دستگیری، حبس و حصر امام‌خمینی، رفیق‌دوست در خانۀ قیطریه نیز با ایشان دیدار می‌کند.[۱۷] با تبعید امام‌خمینی (۱۳ آبان ۱۳۴۳)، رفیق‌دوست در چارچوب هیئت‌های موتلفۀ اسلامی به مبارزه خود ادامه می‌دهد و در برخی ترورهای سران حکومت پهلوی نیز دست داشته است.[۱۸] در سال ۱۳۵۳ دستگیر و زندانی و شکنجه می‌گردد. تااین‌که سال ۱۳۵۶ از زندان به‌گونۀ موقت آزاد؛ ولی پس از مدتی دوباره دستگیر می‌شود و تا پیروزی انقلاب در زندان بوده است.[۱۹] در دوران تبعید امام‌خمینی به نجف نیز، گاهی با نامه با ایشان در ارتباط بود.[۲۰]

رفیق‌دوست مهر ۱۳۵۷ همراه با شماری از زندانیان سیاسی آزاد شد و از همان روزِ نخست به مبارزه و کنش‌های سیاسی خود ادامه داد و پس از مدتی به همراه دیگر یاران امام‌خمینی، در کمیتۀ استقبال از ایشان، کار خود را آغاز کرد.[۲۱] او گفته است طی جلسۀ سیدمحمد بهشتی، مرتضی مطهری، محمد مفتح و خود ایشان در ۵ بهمن ۱۳۵۷، کار رانندگی خودرو جابجایی امام‌خمینی به او واگذار شد.[۲۲] برای همین رفیق‌دوست در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، رانندۀ خودروی شورولت بلیزر امام‌خمینی در بدو ورود به ایران بود که خاطرات بسیاری از رویدادهای آن روز را به یاد دارد.[۲۳] پس از جای‌گیری امام‌خمینی در مدرسه رفاه و علوی، رفیق‌دوست کارهای گوناگونی برعهده داشت که مهمترین آنها حفاظت و ادارۀ این مکان بوده است.[۲۴]

در همان روزهایی که رفیق‌دوست در مدرسۀ رفاه و علوی تلاش می‌کرد، سیدمحمد بهشتی و مرتضی مطهری به او می‌گویند که امام‌خمینی فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارهای آنجا را رها و به سپاه بپیوندد.[۲۵] او نیز همین کار را کرده و بعدها از پایه‌گذاران سپاه می‌گردد. محسن رفیق‌دوست اندیشۀ تاسیس سپاه برای حفظ و حراست از انقلاب اسلامی را ایدۀ محمد منتظری می‌داند.[۲۶] وی همچنین در جابجایی امام‌خمینی از تهران به قم نیز نقش برجسته‌ای داشته است.[۲۷]

محسن رفیق‌دوست در دوران پیش از انقلاب اسلامی و در دورۀ نظام جمهوری اسلامی، هیچ فرمان مستقیمی از امام‌خمینی نداشته است. دیدارهای پس از سال ۱۳۵۸ ایشان با امام‌خمینی نیز عمومی و همراه با نیروهای سپاه یا خانواده شهدا انجام می‌گرفت.[۲۸] وی هنگامی که وزیر سپاه بود، دربارۀ خانه‌سازی برای نیروهای سپاه پاسداران، نامه‌ای به امام‌خمینی می‌نویسد و درخواست کمک می‌کند.[۲۹] که امام‌خمینی نیز با شرایطی آن را پذیرفته و به دولت اجازۀ این کار را می‌دهد.[۳۰]

پانویس

  1. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۱۹.
  2. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۲۰.
  3. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۲۸.
  4. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۲۱و۲۵.
  5. علامیان، برای تاریخ می‌گویم، ص۱۵.
  6. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۲۲ـ۲۳.
  7. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۲۶ـ۲۸.
  8. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۸۴ـ۹۰.
  9. علامیان، برای تاریخ می‌گویم، ص۱۵.
  10. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۹۳ـ۱۱۰.
  11. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۴۳.
  12. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۴۳.
  13. علامیان، برای تاریخ می‌گویم، ص۲۴.
  14. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۴۳ـ۴۴.
  15. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۴۵.
  16. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۵۲ـ۵۶.
  17. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۶۰.
  18. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۶۵ـ۷۰.
  19. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۵۵ـ۱۱۰.
  20. علامیان، برای تاریخ می‌گویم، ص۲۴.
  21. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۱۱۵ـ۱۱۸.
  22. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۱۲۲.
  23. علامیان، برای تاریخ می‌گویم، ص۲۰ـ۳۴.
  24. علامیان، برای تاریخ می‌گویم، ص۲۱ـ۴۹.
  25. علامیان، برای تاریخ می‌گویم، ص۴۹.
  26. «ناگفته‌های سپاه پاسداران در گفتگوی شهروند امروز با محسن رفیقدوست»، ص۲.
  27. قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، ص۱۶۶ـ۱۶۹.
  28. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج‏۱۸، ص۲۰۵.
  29. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج‏۱۹، ص۴۷۱.
  30. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج‏۱۹، ص۴۷۱.

منابع

  • امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۷ش.
  • رفیق‌دوست، محسن، «ناگفته‌های سپاه پاسداران در گفتگوی شهروند امروز با محسن رفیقدوست»، شهروند امروز، ۶ بهمن ۱۳۸۶ش.
  • علامیان، سعید، برای تاریخ می‌گویم؛ خاطرات محسن رفیق‌دوست، تهران، سوره مهر، ۱۳۹۲ش.
  • قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ویراست اول، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • قاسم‌پور، خاطرات محسن رفیق‌دوست، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ویراست دوم (با اضافات)، چاپ دوم، ۱۳۹۸ش.

محمد رجائی نژاد