پرش به محتوا

سیدمجتبی نواب صفوی

از ویکی امام خمینی
سیدمجتبی نواب صفوی
اطلاعات فردی
نام کاملسیدمجتبی میرلوحی تهرانی
لقبنواب صفوی
نسباز نوادگان امام حسن‌ مجتبی(ع)
تاریخ تولد۱۳۰۳ش
زادگاهتهران، ایران
تاریخ وفات۱۲ دی ۱۳۳۴
محل دفنوادی‌السلام قم
شهر وفاتتهران
تاریخ شهادت۱۲ دی ۱۳۳۴
محل شهادتزندان قصر، تهران
اطلاعات علمی
محل تحصیلحوزه علمیه تهران و نجف
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمبارز ضدپهلوی، ترور کسروی و چند مقام رژیم پهلوی


سیدمجتبی میرلوحی تهرانی (۱۳۰۳-۱۳۳۴ش) مشهور به نواب صفوی، روحانی شیعه، بنیان‌گذار و رهبر جمعیت فدائیان اسلام و از پیشتازان مبارزات مسلحانه علیه حکومت پهلوی بود که در همین راه نیز محکوم به اعدام شد. امام‌خمینی با این‌که از مبارزه سیاسی فدائیان اسلام دفاع می‌کرد؛ ولی با روش‌های خشونت‌آمیز و ترور آنان مخالف بود. بااین‌حال تلاش بسیاری کرد تا نواب صفوی و یارانش از اعدام نجات یابند.

زندگی

سیدمجتبی میرلوحی تهرانی که سپس نام‌خانوادگی مادرش، نواب صفوی را برگزید، سال ۱۳۰۳ش در خانی‌آباد تهران زاده شد. پدرش سیدجواد یک روحانی بود،[۱] تااین‌که زیر فشار حکومت رضاشاه لباس روحانیت را ترک و در دادگستری به وکالت روی آورد.[۲] سیدجواد پس از مدتی به‌دلیل اختلاف و دعوا با وزیر وقت عدلیه، سه سال زندانی شد و در سال ۱۳۱۴ یا ۱۳۱۵ش درگذشت.[۳]

سیدمجتبی و خانواده‌اش در دوران زندان و پس از درگذشت پدر، به سرپرستی دایی‌اش سیدمحمود نواب صفوی اداره می‌شدند.[۴] برای همین با همۀ دلبستگی سیدمجتبی به طلبگی، دایی‌اش اجازه ورد به حوزه علمیه را نداد و وی به دانش جدید روی آورد. دوره دبستان را در مدرسه حکیم نظامی تهران و دبیرستان را در مدرسه صنعتی آلمانی‌ها گذراند.[۵] بااین‌حال، سیدمجتبی همزمان با دبیرستان، دروس حوزوی را نیز در مسجد قندی خانی‌آباد و سپس مدرسه مروی به‌گونه آزاد فراگرفت.[۶]

نواب در دبیرستان صنعتی آلمانی‌ها برای دوستان خود جلسات بحث دینی می‌گذاشت و مسائل سیاسی و فرهنگی روز را بیان می‌کرد.[۷]

سیدمجتبی به سفارش دایی‌اش پس از پایان دبیرستان و گرفتن دیپلم، خرداد ۱۳۲۲ش به استخدام شرکت نفت آبادان درآمد.[۸] تااین‌که پس از مدتی به‌دلیل درخواست حکم قصاص مشابه در قبال تنبیه یکی از کارگران توسط یک مهندس انگلیسی، درگیری رخ داد و نواب به‌عنوان محرک جریان، تحت تعقیب قرار گرفت. نواب با استفاده از این فرصت به نجف رفت و به تحصیلات حوزوی ادامه داد. [۹]

هم‌زمان با اقامت نواب صفوی در نجف، در تهران احمد کسروی با انتشار آثاری به خرده‌گیری از برخی مناسک و ارزش‌های دینی و مذهبی پرداخت. به‌ویژه نشر دو کتاب درباره اسلام و شیعه، ناراحتی بسیاری از دین‌باوران و روحانیان ایران را در پی داشت.[۱۰] کتاب شیعه‎‌گری کسروی که یورش به باورهای شیعی بود، در نجف به نواب صفوی رسید. وی با خوانش آن به خروش آمد و با تعطیلی درس و بحث، به تحریک و تهییج علما و طلاب پرداخت.[۱۱] سرانجام بنابر تصمیم برخی از علمای نجف، نواب صفوی به نمایندگی از سوی حوزه علمیه به ایران بازگشت تا با اندیشه‌های ناراست کسروی مبارزه کند.[۱۲]

نواب پس از عزیمت به ایران، همزمان با سخنرانی‌های عمومی علیه کسروی،[۱۳] با او به مباحثه و مذاکره پرداخت.[۱۴] تا دست از این کارها برداشته و توبه نماید.[۱۵] به نتیجه نرسیدن این اقدامات و تلاش دیگر علمای وقت، سیدمجتبی را بر آن داشت که چون کسروی مرتد شده پس باید حذف فیزیکی شود. نخست خود دست به ترور وی زد که موفق نشد.[۱۶] پس از این اقدام ناموفق زندانی شد؛ ولی در پی پشتیبانی مردم، پس از یک هفته با قید کفالت آزاد گردید.[۱۷] سرانجام با تحریک و برنامه‌ریزی مجدد نواب، دیگر دوستان او که نام «فداییان اسلام» بر خود نهادند، کسروی را کشتند.[۱۸] نخستین‌بار پس از ترور احمد کسروی در اوایل اسفند ۱۳۲۴، اعلامیه‌ای با عنوان «دین و انتقام» منتشر شد که با امضای جمعیت فدائیان اسلام بود.[۱۹]

نواب صفوی و گروهش (فدائیان اسلام) با چالش‌های بسیاری روبرو بودند. چه در درون حوزه‌های علمیه، و چه در صحنۀ سیاسی کشور. در سال‌های پرتنش دهه سی شمسی، مبارزات مشترک مذهبیون به رهبری سیدابوالقاسم کاشانی و ملی‌گراها به رهبری دکتر مصدق علیه حکومت پهلوی به اوج خود رسیده بود که ملی شدن صنعت نفت یکی از هدف‌های این مبارزه‌ها، و رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت مهم‌ترین بازدارندۀ آن به شمار می‌رفت.[۲۰] در این وضعیت فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی به هر دو سوی مبارزه (کاشانی و مصدق) نزدیک شده و با سفارش آنان به حذف فیزیکی رزم‌آرا اقدام کردند؛[۲۱] اما با آغاز دوران نخست‌وزیری مصدق، اختلافات وی با نواب آغاز گشت.[۲۲] تاآنجاکه نواب در ۱۳ خرداد ۱۳۳۰ش دستگیر و به زندان قصر منتقل شد.[۲۳] نواب صفوی به مدت بیست ماه از بیست و هشت ماه دولت مصدق را در زندان بود و تنها زندانی سیاسی این دوره است.[۲۴] ادامه این کشمکش‌ها به اختلاف میان فدائیان و سیدابوالقاسم کاشانی نیز منجر شد.[۲۵]

چالش دیگر نواب و فدائیان با مرجع تقلید زمان، آیت‌الله بروجردی بود.[۲۶] ریشه این اختلافات را در نوع نگاه و نگرش فدائیان که سخت سیاسی بودند، با آیت‌الله بروجردی که چنین نگاهی به سیاست و مداخله در آن نداشت، دانسته‌اند.[۲۷] این اختلاف‌ها با ورود و نفوذ فدائیان در حوزه علمیه قم شدت گرفت و تا منازعات فیزیکی برخی منسوبین به بیت بروجردی پیش رفت.[۲۸] آیت‌الله بروجردی نخست به حمایت از فدائیان پرداخت و به آنان کمک مالی نیز می‌کرد؛.[۲۹] اما از بهار ۱۳۲۹ش اختلاف‌ها با فدائیان بالاگرفت و سرانجام منجربه مهاجرت شماری از طلاب پشتیبان فدائیان از قم به تهران شد.[۳۰]

فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی در کمتر از ۱۰ سال فعالیت، به جان یک نویسنده و محقق (احمد کسروی)، سه نخست‌وزیر (هژیر، رزم‌آرا و علاء) و یک معاون نخست‌وزیر (حسین فاطمی) سوءقصد کردند. از دیدگاه آنان، افراد ترورشده خائن به اسلام، تشیع و کشور بودند. برای قتل آنان نیز یا اجازه شرعی از برخی علما دریافت می‌کردند یا بر اساس عمومات احکام شرعی عمل می‌کردند.[۳۱]

نواب صفوی در بازجویی‌هایش و در پاسخ به این پرسش که «شما روی چه عنوانی، و به اجازۀ کدام مجتهد این کارها را کرده‌اید؟ می‌گوید: اجازه مجتهد نمی‌خواهد. زیرا ما جهاد که نمی‌کنیم. اینها مهاجم هستند، و اگر کسی به اسلام و ناموس مسلمین مهاجم بود، بر هر مسلمانی واجب است دفاع کند. چون ما قدرت داریم و می‌توانیم، دفاع می کنیم.».[۳۲]

نواب صفوی بعد از ایفای نقش اساسی در صحنه سیاسی کشور و جهان اسلام، سرانجام در سن ۳۱ سالگی در پی ترور علاء، توسط رژیم پهلوی به اعدام محکوم گشت. پس از دو ماه شکنجه در نیمه‌شب دوازدهم دی ماه ۱۳۳۴ش به شهادت رسید.[۳۳] پیکر وی نخست در مسگرآباد تهران دفن گردید، سپس به وادی‌السلام قم انتقال یافت.[۳۴]

امام‌خمینی و نواب صفوی

امام‌خمینی با این‌که بیش از ۲۰ سال بزرگ‌تر از نواب صفوی بود، ولی نگرانی‌های او از وضعیت جامعه را می‌فهمید. در برخی موارد باور و هدف مشترک داشتند؛ اما در چگونگی و عملکرد و روش رسیدن به اهداف، تفاوت اساسی داشتند. امام‌خمینی مخالف ترور و خشونت بود و نسبت به تردیدها و تشکیک‌های احمد کسروی و امثال او پاسخ علمی و نظری می‌داد.[۳۵] چنان که در یک مورد، با تعطیلی چندماهۀ درس‌هایش در پاسخ به شبهات علی‌اکبر حکمی‌زاده در کتاب «اسرار هزار ساله» یک کتاب مستقل تحت عنوان «کشف اسرار» نوشت.[۳۶] امام در همین کتاب به همه اتهامات و هجمه‌های فکری آن روزگار پاسخ داد. ایشان در راستای این سیاست، هرگز سخنی در تایید ترور کسروی یا دیگر نخست‌وزیران شاه نیز نگفته و اقدامی در جهت تشویق یا تایید این کارها نشان نداد. تاآنجاکه برخی ترورها را خواست رژیم پهلوی و در راه خدمت به شاه دانسته است.[۳۷] همچنین در راستای مخالفت با ترور و خشونت، زمانی که یکی از شاگردان ایشان می‌خواهد متنی در تایید فدائیان اسلام و کار نواب صفوی پخش نماید، او را از این کار بازمی‌دارد.[۳۸]

امام‌خمینی در عین همدلی با برخی کارهای نواب، از همراهی و دیدار با او خودداری می‌کرد.[۳۹] همچنین ایشان علی‌رغم اعتراف به اخلاص و صداقت نواب، حاضر نشد سخنی در تایید او بگوید یا بنویسد. حتی با اصرار همسر نواب صفوی نیز حاضر به این کار نشد.[۴۰]

امام‌خمینی بااین‌که هرگز اقدام‌های خشونت‌آمیز آنها را تایید نکرد؛ ولی برای آزادی و نجات نواب و یارانش تلاش بسیار کرد تا آیت‌الله بروجردی مانع از اعدام آنها بشوند.[۴۱] پس از اعدام آنها نیز امام‌خمینی از آیت‌الله بروجردی و دیگر مراجع دل‌خور شدند که چرا مانع نشدند.[۴۲]

امام‌خمینی همچنین، پیش از اعدام نواب و یارانش، سه نامه به آیت‌الله بهبهانی، صدرالاشرف و به حاج‌آقا رضا رفیع نوشتند تا شاید مانع این کار شود؛ ولی تلاش ایشان سودی نداشت.[۴۳]

پانویس

  1. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۳۶.
  2. خسروشاهی، یادواره شهید نواب صفوی، ص۱۵۶.
  3. خوش‌نیت، سید مجتبی نواب صفوی، اندیشه‌ها، مبارزات و شهادت او، ص۱۴.
  4. خوش‌نیت، سیدمجتبی نواب صفوی، اندیشه‌ها، مبارزات و شهادت او، ص۱۶.
  5. مقدسی، ناگفته‌ها: خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، ص۲۰.
  6. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۳۶؛ مقدسی، ناگفته‌ها: خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، ص۲۰؛ ربانی خلخالی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ص۴۴.
  7. خوش‌نیت، سیدمجتبی نواب صفوی، اندیشه‌ها، مبارزات و شهادت او، ص۱۶؛ ربانی خلخالی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ص۲۰۷.
  8. زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴.
  9. (ربانی خلخالی، علی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ص۲۰۷ـ۲۰۸.
  10. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۷ـ۲۱۸.
  11. منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۱.
  12. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۲۳.
  13. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۲۶ـ۲۴.
  14. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹.
  15. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۲۶.
  16. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹.
  17. منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۲.
  18. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹.
  19. خسروشاهی، فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۳۲.
  20. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۲۸-۲۲۳.
  21. کرباسچیان، «داستان یک عهد شکنی»، سایت پوهشکده تاریخ معاصر.
  22. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۱۱۱ـ۱۱۸؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران،ص ۲۲۸.
  23. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۱۱۱ـ۱۱۸.
  24. (جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۳۰)
  25. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۳۰.
  26. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۳۷.
  27. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۳۸.
  28. احمدی و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، ص۹۴.
  29. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۲۴۰.
  30. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۲۳۷ـ۲۴۰.
  31. «آشنایی گذرا و کوتاه با جمعیت فدائیان اسلام»، پایگاه اینترنتی مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  32. گلسرخی، خاطرات مشترک، ص۳۵.
  33. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۷؛ منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۰.
  34. زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴.
  35. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۲۱.
  36. امام‌خمینی، کشف اسرار؛ ستوده، پا به پای آفتاب ج۳، ص ۲۰۹.
  37. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۳۵۰.
  38. امام‌خمینی، صحیفه امام ، ج۳، ص۴۵.
  39. عبادی، خاطرات سیدمهدی امام جمارانی، ج۱، ص۱۶۸.
  40. انیسی، «مصاحبه با خانم نواب احتشام رضوی».
  41. عبادی، خاطرات سید مهدی امام جمارانی، ج۱،ص۱۷۳.
  42. خمینی، مجموعه آثار یادگار امام، ج۱، ص۶۶۰.
  43. «پرتوی از خورشید»، ویژه‌نامه رسالت، ص۳۴.

منابع

  • «آشنایی گذرا و کوتاه با جمعیت فدائیان اسلام»، پایگاه اینترنتی مرکز بررسی اسناد تاریخی، تاریخ بازدید: ۱۰ اردیبهشت، ۱۴۰۴ش.https://historydocuments.ir
  • «پرتوی از خورشید»، ویژه‌نامه روزنامه رسالت، ۱۲ خرداد ۱۳۷۸ش.
  • احمدی، مجتبی، شرفی، حسین، ایزدپناه، عبدالرضا، صالحی، سید عباس، نجفی، محمدحسن، چشم و چراغ مرجعیت: مصاحبه‌های ویژه مجله حوزه با شاگردان آیت‌الله بروجردی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، اول، پاییز ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، کشف الاسرار، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
  • انیسی، فریبا، «گفتگویی پردامنه با خانم نواب احتشام رضوی، همسر شهید سیدمجتبی نواب صفوی»، مجله پیام زن، شماره ۹۶، اسفند ۱۳۷۸ش.
  • جعفریان رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی‌سیاسی ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۸۹ش.
  • خسروشاهی، سیدهادی، فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، تهران، اطلاعات، ۱۳۹۳ش.
  • خسروشاهی، سیدهادی، یادواره شهید نواب صفوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۸۴ش.
  • خمینی، سیداحمد، مجموعه آثار یادگار امام؛ حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، اول، ۱۳۷۴ش.
  • خوش‌نیت، سیدحسین، سیدمجتبی نواب صفوی اندیشه‌ها، مبارزات و شهادت او، تهران، انتشارات منشور برادری، اول، ۱۳۶۰ش.
  • ربانی خلخالی، علی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، قم، مکتب‌الحسین، دو جلدی، بی‌تا.
  • زارعی، سعدالله، «تکبیر سرخ»، ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره ۲۳۱-۲۳۲، دی و بهمن ۱۳۸۴ش.
  • ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب؛ گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی امام‌خمینی، تهران، پنجره، ۱۳۸۰ش.
  • عبادی، صادق، روایات و خاطرات سیدمهدی امام جمارانی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۸ش.
  • کرباسچیان، امیرعبدالله، «داستان یک عهدشکنی»، سایت پوهشکده تاریخ معاصر، تاریخ بازدید: ۱۱ اردیبهشت، ۱۴۰۴ش.
  • گلسرخی، رضا؛ عبایی، محمد؛ مروارید، علی اصغر؛ معادیخواه، عبدالمجید؛ کنی، اصغر؛ جعفری، محمد؛ سجادی، سید محمد؛ بنکدار، «خاطرات مشترک»، مجله یاد، شماره ۶، بهار ۱۳۶۶ش
  • مقدسی، محمود و مسعود دهشور، حمیدرضا شیرازی، ناگفته ها خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، تهران، انتشارات رسا، ۱۳۷۰ش.
  • منظورالاجداد، سیدمحمدحسین، «فدائیان اسلام»، فصلنامه فرهنگی و اجتماعی، شماره ۲۹، پاییز ۱۳۷۹ش.

محمد رجائی‌نژاد