۲۶٬۶۱۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''هجرت سلوکی'''، | '''هجرت سلوکی'''، اصطلاح عرفانی | ||
==اهمیت و جایگاه هجرت سلوکی== | ==اهمیت و جایگاه هجرت سلوکی== | ||
هجرت سلوکی در اصطلاح عرفان عملی عبارت است از؛ خروج از خانه نفس و انانیّت نفس و تعلقات دنیایی به سوی خداوند متعال.<ref>کاشانی، تاویلات کاشانی، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۸.</ref> | هجرت سلوکی در اصطلاح [[عرفان]] عملی عبارت است از؛ خروج از خانه نفس و [[حب نفس|انانیّت نفس]] و تعلقات دنیایی به سوی خداوند متعال.<ref>کاشانی، تاویلات کاشانی، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۸.</ref> | ||
قرآن کریم سه مؤلفه اساسی ایمان، هجرت و جهاد را برای برخورداری از رحمت و مغفرت الهی معرفی کرده است.<ref>بقره: ۲۱۹.</ref> و در جای دیگر مؤمنان مهاجر را میستاید و سرانجام آنها را رضوان الهی میداند.<ref>انفال: ۷۲؛ توبه: ۲۰-۲۱.</ref> به باور اهل | |||
[[قرآن|قرآن کریم]] سه مؤلفه اساسی ایمان، هجرت و جهاد را برای برخورداری از رحمت و مغفرت الهی معرفی کرده است.<ref>بقره: ۲۱۹.</ref> و در جای دیگر مؤمنان مهاجر را میستاید و سرانجام آنها را رضوان الهی میداند.<ref>انفال: ۷۲؛ توبه: ۲۰-۲۱.</ref> به باور [[عرفا|اهل معرفت]]، سالک الیالله برای رسیدن به حیات حقیقی باید مهاجرت کند و این هجرت معنوی با [[ریاضت]] و ترک هوای نفس محقق میشود.<ref>کاشانی، تاویلات کاشانی، ج۱، ص۱۷۶؛ نجمالدین کبری، التاویلات النجمیه، ج۲، ص۱۹۰.</ref> [[امامخمینی]] نیز به بحث از هجرت سلوکی در آثار عرفانی خویش پرداخته و در مواردی هجرت سلوکی را با [[قرب نوافل و فرایض|قرب نوافل و فرائض]] تطبیق داده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ص۱۸۹.</ref> امامخمینی این هجرت را که با انقطاع کامل به دست میآید از همه هجرتها مهمتر میداند و اکثر تعلیمات [[پیامبران(ع)|انبیاء الهی]] را برای همین هجرت میداند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۵۹-۶۰.</ref> | |||
==چیستی هجرت سلوکی== | ==چیستی هجرت سلوکی== | ||
أهل معرفت با استناد به متون دینی، هجرت سلوکی را، هجرت از امیال نفسانی به سوی فانی | أهل معرفت با استناد به متون دینی، هجرت سلوکی را، هجرت از امیال نفسانی به سوی فانی الیالله و موت حقیقی میدانند.<ref>کاشانی، تاویلات کاشانی، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref> یکی از مهمترین مبانی سلوکی عرفان امامخمینی حرکت و سیر و سفر است، این حرکت معنوی و سیر باطنی، در درون انسان رخ میدهد و حرکتی قلبی است.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ص۸۷.</ref> مبدأ این حرکت خانه ظلمانی نفس و مقصد این حرکت حقتعالی است، سالک برای رسیدن به توحید حقیقی باید از این خانه ظلمانی نفس به سوی خداوند متعال هجرت کند، این سفر معنوی و هجرت سلوکی سالک بدون رؤیت خود و نفسانیت خویش میباشد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref> [[امامخمینی]] معتقد است تا انسان از خانه ظلمانی نفس هجرت سلوکی نکند، مسافر و سالک نخواهد بود و تا نظر به خود و کمال و جلال وهمی خود دارد، نمیتواند جمال مطلق و کمال صرف را مشاهده کند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ص۷.</ref> زیرا هنور در مرحله نفسی است و خارج از موطن نفسانی نشده است، بلکه سفر او در نفس است که از زاویهای به زاویه دیگر و رسیدن به کمالات و خواهشهای نفسانی است.<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۱۸.</ref> | ||
==مؤلفههای هجرت سلوکی== | ==مؤلفههای هجرت سلوکی== | ||
اهل معرفت برای هجرت سلوکی مؤلفههایی بر شمردهاند: | اهل معرفت برای هجرت سلوکی مؤلفههایی بر شمردهاند: | ||
* غربت: وقتی سالک خود را از مرحله نفس به مرحله قلب رساند، دیگر نفس به میل و عمل خود فکر نمیکند، بلکه محکوم به احکام قلب شده؛ لذا در اجرای احکام خود غریب است. اهل معرفت برای غربت درجاتی قائل هستند.<ref>کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۶۷۶-۶۷۹؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفی، ص۳۰۷؛ امینینژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص۴۹۹.</ref> امامخمینی نیز معتقد است در غربت، سالک مملکت وجود خود را یکسره تسلیم حق میکند و خانه را به صاحب خانه واگذار میکند و از خود تعریف و احکامی ندارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة،ص۹.</ref> | * غربت: وقتی سالک خود را از مرحله نفس به [[قلب|مرحله قلب]] رساند، دیگر نفس به میل و عمل خود فکر نمیکند، بلکه محکوم به احکام قلب شده؛ لذا در اجرای احکام خود غریب است. اهل معرفت برای غربت درجاتی قائل هستند.<ref>کاشانی، شرح منازل السائرین، ص۶۷۶-۶۷۹؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفی، ص۳۰۷؛ امینینژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص۴۹۹.</ref> امامخمینی نیز معتقد است در غربت، سالک مملکت وجود خود را یکسره تسلیم حق میکند و خانه را به صاحب خانه واگذار میکند و از خود تعریف و احکامی ندارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة،ص۹.</ref> | ||
* حدّ ترخص: امامخمینی، با استناد و تأویل برخی آیات الهی<ref>نساء: ۱۰۰.</ref> در مورد هجرت سلوکی میگوید تا زمانی که نفس سالک توجه به انواع انانیت خویش دارد و از دیوارهای شهر انانیت و اذان و اعلان خودخواهی او پنهان نشده است، مسافر و مهاجر نیست و در حکم حاضر در شهر نفس خویش است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ص۸؛ روحانینژاد، صراط سلوک، ص۱۵۱-۱۵۲.</ref> | * [[حدّ ترخص]]: امامخمینی، با استناد و تأویل برخی آیات الهی<ref>نساء: ۱۰۰.</ref> در مورد هجرت سلوکی میگوید تا زمانی که نفس سالک توجه به انواع انانیت خویش دارد و از دیوارهای شهر [[انانیت]] و اذان و اعلان خودخواهی او پنهان نشده است، مسافر و مهاجر نیست و در حکم حاضر در شهر نفس خویش است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ص۸؛ روحانینژاد، صراط سلوک، ص۱۵۱-۱۵۲.</ref> | ||
* همسفر سلوکی: سالک و مهاجر | * همسفر سلوکی: سالک و مهاجر الیالله هم باید خود از صادقین باشد و هم با کسانی که در قلّه صداقت هستند، معیت داشته باشد و آنان را همراهی کند و در حقیقت با آنان همسفر سلوکی شود.<ref>روحانینژاد، صراط مستقیم سلوکی، ص۲۹۱.</ref> امامخمینی نیز یکی از مؤلفههای هجرت سلوکی را همسفر سلوکی میداند و با استناد به حدیثی «الرفیق ثم الطریق»،<ref>حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹۹.</ref> تأکید دارد که سالک مهاجر در این مسیر نیاز به همسر معنوی دارد و آن رفیق معنوی ولایت اهلبیت علیهمالسّلام میباشد.<ref>امامخمینی، سرّالصلاة، ص۶۸؛ آداب الصلاة ص۱۳۶.</ref> | ||
* استاد سلوک: به باور امامخمینی سالک مهاجر باید کوشش کند، طبیب و استادی کامل پیدا کند و در سیر و | * استاد سلوک: به باور امامخمینی سالک مهاجر باید کوشش کند، طبیب و استادی کامل پیدا کند و در [[سیر و سلوک]]، تسلیم او باشد.<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۰۳؛ التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص۵۸-۵۹.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |