تعلیقات علی مصباح‌الانس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
* باقر صاحبی، [https://books.khomeini.ir/books/10003/411/ «تعلیقات علی مصباح الانس»]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۳، ص۴۱۱–۴۱۴.
* باقر صاحبی، [https://books.khomeini.ir/books/10003/411/ «تعلیقات علی مصباح الانس»]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۳، ص۴۱۱–۴۱۴.
[[رده:کتاب‌‌های امام خمینی به زبان عربی]]
[[رده:کتاب‌‌های امام خمینی به زبان عربی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد سوم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:مقاله‌های دارای جعبه اطلاعات]]

نسخهٔ ‏۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۴۵

تعلیقات علی مصباح‌الانس
تعلیقات فصوص.jpg
اطلاعات کتاب
عنوانتعلیقات علی مصباح الانس
نویسندهامام‌خمینی
تاریخ نگارش۱۳۵۰–۱۳۵۵ق
موضوععرفان
سبکتعلیقه بر مصباح الانس
زبانعربی
تعداد جلد۱
اطلاعات نشر
ناشرمؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی
تاریخ نشر۱۳۹۲


تعلیقات علی مصباح الانس، تعلیقه‌های امام‌خمینی بر کتاب مصباح الانس؛ عربی.

مقدمه

کتاب مفتاح الغیب و الوجود نوشته ابوالمعالی صدرالدین محمدبن‌اسحاق قونوی (۶۷۳ق) از شاگردان برجسته محی‌الدین ابن‌عربی، یکی از دقیق‌ترین متون عرفان نظری است.[۱] قونوی میراث استاد خود را در یک نظام منسجم عقلانی تنظیم کرده و شاکله نظام هستی‌شناسی عرفانی ابن‌عربی را در مقام اثبات، به کمال رسانده و در کتاب مفتاح الغیب کوشیده عرفان نظری را در جایگاه یک علم با موضوع، مسائل، مبادی، روش و غایت خاص خود مطرح کند و به مطالب آن سامان دهد.[۲] کتاب مصباح الانس؛ یکی از بهترین شرح‌های مفتاح الغیب است که آن را محمدبن‌حمزة الفناری معروف به ابن‌فناری (۸۳۴ق) نگاشته است. این شرح در تاریخ عرفان نظری اهمیت ویژه‌ای یافته؛ به گونه‌ای که تمام مطالب عرفانی عارفان قرن هفتم در این شرح گردآوری شده[۳] و از متون درسی مراحل عالی عرفان نظری شناخته می‌شود. این کتاب اساساً با هدف ایجاد هم‌زبانی میان فلسفه و عرفان نگاشته شده؛ به طوری که قوت تحلیل‌های عقلانی و فلسفی در تبیین معارف عرفانی در آن فراوان است.[۴]

ساختار مصباح

مصباح الانس شامل چهار بخش است که عبارت‌اند از:

  1. «فاتحةالکتاب» در پنج فصل؛
  2. تمهید جملی (ذکر ارتباط عالم با حق و حق با عالم) شامل یک «السابقه»، دو فصل و یک «خاتمه»؛
  3. «کشف السرّ الکلی» در دوازده فصل؛
  4. «خاتمةالکتاب».

شروح و تعلیقات

پیچیدگی و رمزگونه‌بودن مطالب مصباح الانس سبب شده شروح و تعلیقاتی بر آن نوشته شود. از میان آنها می‌توان به تعلیقات میرزاهاشم اشکوری، سیدمحمد قمی، محمدرضا الهی قمشه‌ای و امام‌خمینی اشاره کرد.[۵]

نگارش

امام‌خمینی مصباح الانس را از سال ۱۳۵۰ق/ ۱۳۱۰ش تا ۱۳۵۴ق/ ۱۳۱۴ش روزهای پنج‌شنبه و جمعه نزد استاد عرفان خود، محمدعلی شاه‌آبادی فراگرفته است. ایشان نوشتن این تعلیقات را در همان سال‌های شاگردی در نزد استاد آغاز کرده و پس از بازگشت شاه‌آبادی به تهران در سال ۱۳۵۴ق/ ۱۳۱۴ش، تعلیقه‌نگاری بر مصباح الانس را ادامه داده است. نگارش این تعلیقات در سال ۱۳۵۵ق/ ۱۳۱۵ش در خمین پایان یافته است.[۶] این تعلیقات هرچند بسیار اندک و غالباً توضیحی است،[۷] اما تعلیقاتی است عالمانه، دربردارنده درر و غرری که امعان نظر و شرح آنها بر اهل این معانی لازم است.[۸] این تعلیقات را می‌توان به دو رویکرد توضیحی و انتقادی تقسیم کرد که بخش اول، توضیح و تفسیر متن و شرح آن است[۹] و در بخش دوم به نقد مطالب شارح و نویسنده پرداخته شده است.[۱۰]
تعلیقات امام‌خمینی ناظر به یک‌سوم مصباح الانس است؛ یعنی از خطبه کتاب آغاز شده و تقریباً تا پایان مبحث «تعین ثانی» ادامه یافته است. ایشان در مواردی به نقد سخنان و دیدگاه‌های قونوی پرداخته است؛ مانند مقام «عماء» که آن را تنّزل ربانی نمی‌داند؛ بلکه حقیقت آن را مقام فیض اقدس و تجلی غیبی احدی اول می‌شمرد[۱۱] و گاهی شرح فناری را غیر مطابق با متن قونوی[۱۲] و در بسیاری از بخش‌های شرح، سخن او را مشتمل خلط در فهم عبارات قونوی می‌داند.[۱۳] گاهی نیز دامنه این نقدها را تا سرحدّ تحلیل‌ها و تفسیرهای استاد خود، شاه‌آبادی گسترش می‌دهد و نظر او را نیز نقد می‌کند.[۱۴] از ویژگی‌های این تعلیقات، استناد به آیات الهی است.[۱۵] همچنین از کتاب‌هایی مانند فصوص الحکم ابن‌عربی، الفکوک قونوی و مثنوی معنوی مولوی مطالبی نقل کرده است.[۱۶]
مبنای امام‌خمینی در این تعلیقات بر اختصار است و در مواردی به نقد نیز پرداخته است؛ ازجمله می‌توان به مواردی همچون نقد سخنان بوعلی‌سینا،[۱۷] ابن‌عربی،[۱۸] فرغانی،[۱۹] عبدالرزاق کاشانی،[۲۰] قاضی ایجی،[۲۱] دوانی،[۲۲] میرزاهاشم اشکوری[۲۳] و شاه‌آبادی[۲۴] اشاره کرد. ایشان همچنین در دو مورد به انتقاد از قونوی[۲۵] و در بیش از بیست موضع به انتقاد از فناری، صاحب مصباح الانس پرداخته است.[۲۶]

مهم‌ترین مباحث

مهم‌ترین مباحث در این تعلیقه عبارت‌اند از:

  1. تأویل حوض کوثر[۲۷]؛
  2. شرح حدیث «إنَّ لِلقُرآنِ ظَهراً وَ بَطناً»[۲۸]؛
  3. تحقیق دربارهٔ اسم مستأثر[۲۹]؛
  4. بیان دو اعتبار فیض منبسط[۳۰]؛
  5. بیان حقیقت فیض اقدس و فیض مقدس و نسبت میان آن دو با اسماء و اعیان[۳۱]؛
  6. بیان حقیقت کمال جلا و کمال استجلا[۳۲]؛
  7. دلیل وجود مطلق‌بودن حق‌تعالی[۳۳]؛
  8. توضیح و تحقیق دربارهٔ قرب نوافل و فرایض[۳۴]؛
  9. تحقیق دربارهٔ مجعولیت ماهیات[۳۵]؛
  10. بیان اینکه برای حقیقت عمائیه و نفس رحمانی، حقیقتی و رقیقتی است[۳۶]؛
  11. توضیح سرّ سخن پیامبر(ص) «أللّهُمَّ أرِنِی الأشیاءَ کَما هِیَ» و نیز حدیث «مَن عَرَفَ نَفسَهُ»[۳۷]؛
  12. معنای عرش‌الذات و عرش‌الصفات[۳۸]؛
  13. اضافه اشراقیه‌بودن تأثیر و تأثر بین حق و خلق.[۳۹]

نقدهای امام‌خمینی

ازجمله مواردی که امام‌خمینی کلام شارح را نقد می‌کند عبارت‌اند از:

  1. در بحث اسم مستأثر، برخی معتقدند اسم مستأثر، همان ذات الهی بدون مظهر است و اطلاق اسم بر آن، نوعی مسامحه است[۴۰] و نیز راه رسیدن به معرفت آنها مسدود است؛ مگر برای افرادی که در مقام واحدیت فانی شده‌اند.[۴۱] امام‌خمینی بر این عقیده است که اسم‌های مستأثر، همانند اسماء دیگر مظهر دارند؛ ولی مظاهر آنها نیز همانند خودشان پنهان و مستأثر است.[۴۲] شارح (فناری) اسم مستأثر را شئون غیر ظاهره الهی می‌داند که در صدد ظهور است[۴۳]؛ ولی امام‌خمینی ضمن رد نظر وی، بر این باور است که ظاهر کلام قونوی آن است که اسم مستأثر ظهورناپذیر است؛ البته نه به سبب نامتناهی‌بودن شئون، بلکه به سبب مکنون غیبی بودن آن؛ به گونه‌ای که اگر تناهی شئون نیز فرض شود، اسم مستأثر ظهوری ندارد[۴۴] (ببینید: اسما و صفات)؛
  2. فناری حقیقت وجود را عین حق‌تعالی دانسته و نسبت آن را به حصه‌های وجود مانند نسبت کلی بر مصادیق و ماهیت بر مصداق‌های خود دانسته است؛ اما به نظر امام‌خمینی نسبت مفهوم وجود به مصادیق خود، مانند نسبت حقیقت کلیه به افراد یا همچون ماهیت به مصداق خود نیست و حقیقت وجود را که عین حق‌تعالی است نباید ماهیت کلی دانست.[۴۵] ایشان در این مسئله پیرو ملاصدراست و مسئله را به دیدگاه او در باب تشکیک مراتب وجود، اشتراک معنوی وجود و وحدت حقیقت وجود ارجاع داده[۴۶] و با استفاده از مبنای تشکیک خاص در مراتب وجود، «مابه‌الاشتراک» را عین «مابه‌الامتیاز» می‌داند[۴۷] (ببینید: وجود  و وحدت وجود)؛
  3. صاحب مصباح الانس شبهات ده‌گانه‌ای از متکلمان و اصحاب‌نظر دربارهٔ وجود مطلق نقل می‌کند و در بیان شبهه سوم از دیدگاه آنان می‌نویسد اگر وجود، مطلق و واجب باشد، کل وجود واجب است و اگر واجب‌الوجود، وجود مطلق باشد، باید اشیای زشت نیز واجب‌الوجود باشند.[۴۸] امام‌خمینی پاسخ فناری به این شبهه را نمی‌پسندد و این اشکال را ناشی از فرق نگذاشتن میان وجود مطلق و مطلق وجود می‌داند[۴۹] و بر این باور است آنان که مطلق وجود را واجب‌الوجود می‌دانند دچار این توهمات شده‌اند؛ زیرا مطلق وجود در هر وجودی و در هر موطنی، حکم همان موطن را دارد؛ اما وجود مطلق، غیر متعین و خالی از تمام ماهیات و تعلقات است؛ بنابراین همه نقص‌ها و عیب‌ها به تعینات و ماهیات مربوط‌اند و وجود مطلق، هیچ‌کدام از این تعینات را ندارد[۵۰] (ببینید: ماهیت  و وحدت وجود)؛
  4. به نظر فناری مختاربودن حق‌تعالی از حیث ذات و غنی‌بودن او از عالم، منافاتی با وجوب او از حیث صفاتش ندارد. میرزاهاشم اشکوری، استاد استادان امام‌خمینی با این دیدگاه فناری موافق است؛ ولی امام‌خمینی این بیان را خلاف تحقیق می‌داند؛ زیرا اگر مراد از حق، مرتبه ذات، من حیث هی هی باشد، در این صورت به صفتی وصف نمی‌شود و اگر مراد، مرتبه احدیت باشد، هرچند در این مرتبه به اسمای ذاتیه متصف شده، اختیار از اسمای ذاتیه نیست. از سویی اگر وجوب، منافی اثبات آن برای حق‌تعالی از حیث مرتبه واحدیت بلکه مرتبه ظهور و فیض مقدس باشد، باطل و فاسد است؛ در حالی‌که وجوب، منافی اختیار نیست؛ بلکه بر آن تأکید می‌کند. بالاتر اینکه اگر اختیار به مرحله وجوب نرسد در حقیقت اختیار نیست[۵۱]؛
  5. امام‌خمینی رأی شارح را در باب نسبت جوهر و عرض و تقوم دومی به اولی درست نمی‌داند و تقویم و تقوم بین اسمای متجلیه و مظاهر را به وجه دیگری بیان می‌کند[۵۲]؛
  6. امام‌خمینی برهان شارح مبنی بر اینکه «وجود مطلق موجود است» را به دلیل صدق قول «الوجود موجود»، صحیح نمی‌داند و معتقد است شارح، مفهوم را با مصداق و حمل اولی را با حمل شایع خلط کرده است[۵۳]؛
  7. امام‌خمینی اثبات وجود کلی طبیعی به وجود مخلوط را که یکی از دو قسم آن شمرده می‌شود-برخلاف نظر برخی پژوهشگران-رد می‌کند و راه اثبات آن را از طریق حمل طبیعی بر افراد خارجی می‌داند[۵۴]؛
  8. فناری ظلمت را مُدرک دانسته است؛ ولی امام‌خمینی آن را عدم محض و غیر مدرک می‌داند[۵۵] (ببینید: عدم)؛
  9. شارح، حقیقت انسانیه را به اعتبار غلبه حکم وحدت، حقیقت محمدیه و به اعتبار غلبه حکم تفصیل و کثرت، حضرت عمائیه می‌داند؛ ولی امام‌خمینی حقیقت محمدیه را صورت اسم «الله» که جامع احدیت جمع أسما و جامع احدیت جمع اعیان است می‌داند و عما را وجهه غیبیه قدسیه اسم «الله» می‌داند که از هر کثرت و تفصیلی منزه است[۵۶] (ببینید: حقیقت محمدیه  و اسم اعظم)؛
  10. امام‌خمینی ضمن ردّ گفته شارح دربارهٔ جعل به اقتران وجود به ماهیات، جعل را متعلق به ماهیات می‌داند.[۵۷] ایشان میان اعتقاد به اصالت وجود و مجعولیت ماهیت و نیز گفته عرفا در مجعولیت ماهیت و اعتقاد به مجعولیت وجود و اعتباریت ماهیت، جمع کرده است[۵۸] (ببینید: وجود  و ماهیت). ایشان در نگاه عرفانی، وجود را واحد شخصی می‌داند و اصولاً کثرتی نمی‌بیند تا یکی جاعل و دیگری مجعول باشد. وجود را فوق جعل و ماهیات را که ظهورات وجودند، مجعول معرفی می‌کند؛ بنابراین ماهیات، آینه‌ها و ظهورات یا مراتب ظلّی و تنزلات حق‌اند[۵۹] (ببینید: اصالت وجود  و وجود)؛
  11. ازجمله مباحثی که امام‌خمینی به آن توجه داشته، وجود رابط است. ایشان در برابر کلام شارح مفتاح الغیب، معتقد است وجود مفاض، ماهیت نداشته و تنها ربط محض و صرف تعلق به واجب‌الوجود است[۶۰]؛
  12. مسئله امتناع اعاده معدوم، ازجمله مسائل مورد توجه در فلسفه و عرفان است؛ در فلسفه با عنوان «المعدوم لایُعادُ بِعَینِه»[۶۱] و در عرفان با عنوان «لاتکرار فی التجلّی» مطرح می‌شود. امام‌خمینی نیز بر این عقیده است که خداوند همواره در تجلی است؛ گاهی تجلی به اسمای ظاهر مانند رحمان، مبدع و گاهی بر اسمای باطنی همچون مالک و معید؛ پس هر چیزی پیوسته در حال ظهور و بطون است و خداوند هر لحظه در شأن جدیدی است؛ یک آن در جمال و ظهور و آنی دیگر در جلال و بطون[۶۲] (ببینید: تجلی)؛
  13. از مسائل مهمی که امام‌خمینی به آن توجه دقیق و ظریفی دارد، فرق میان امکان ماهوی و امکان وجودی است. بنابر نظر ایشان امکان وجودی از اوصاف وجود است که باید در باب علت و معلول به آن توجه کرد؛ یعنی معلول، چیزی غیر از اصل ارتباط و وابستگی و فقر به علت نیست؛ اما در امکان ماهوی به علت و ارتباط معلول به علت، توجهی نشده است[۶۳] (ببینید: علیت).

استنساخ و انتشار

سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نسخه خطی این کتاب را به همراه برخی کتاب‌های دیگر از کتابخانه شخصی امام‌خمینی به تاراج برد؛ ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌طور اتفاقی، طلبه‌ای در همدان، آن را از یک دستفروش خرید و وقتی متوجه امضای امام‌خمینی در حواشی این کتاب شد، کتاب را به امام‌جمعه وقت همدان؛ حسین نوری همدانی از شاگردان امام‌خمینی تحویل داد و از این طریق، کتاب به امام‌خمینی بازگردانده شد.[۶۴] حواشی امام‌خمینی بر چاپ رحلی کتاب مصباح الانس را حسن ثقفی استنساخ کرده و محمدرضا توسلی کار مقابله آن را انجام داده است. سپس محمدحسن رحیمیان با خط خود، حواشی امام‌خمینی را پاک‌نویس کرده و امام‌خمینی اصلاحاتی بر نسخه ایشان انجام داده است و برای نخستین بار همراه با تعلیقات بر شرح فصوص الحکم در ۳۲۷ صفحه با قطع وزیری همراه با بخش‌هایی از متن که تعلیقات امام‌خمینی ناظر به آنهاست، در سال ۱۴۰۶ق/ ۱۳۶۴ش از سوی مؤسسه پاسدار اسلام انتشار یافته و تا صفحه ۲۰۵ به تعلیقات فصوص الحکم و ادامه آن به تعلیقات مصباح الانس اختصاص یافته است. تعلیقه امام‌خمینی در سال ۱۴۲۲ق/ ۱۳۸۰ش بر اساس چاپ پاسدار اسلام حروف‌چینی و از سوی دو ناشر بیروتی به صورت منقح چاپ و منتشر شده است.
محمد خواجوی، تعلیقات امام‌خمینی بر مصباح الانس را همراه با پنج تعلیقه دیگر به همراه متن کتاب در ۷۶۸ صفحه با قطع وزیری تدوین کرده و انتشارات مولی در سال ۱۳۷۴ آن را منتشر کرده است. این اثر در جلد ۴۵ «موسوعة الامام‌الخمینی» در سال ۱۳۹۲ با تحقیقات کامل و تصحیح اشتباهات، همراه با فهرست‌های فنی مناسب عرضه شده است.

پانویس

  1. ‌یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۳۹
  2. ‌یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۳۸–۳۹
  3. ‌یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۰
  4. ‌یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۱
  5. ‌خواجوی، مقدمه کتاب مصباح الانس، کز-کح
  6. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۱۱
  7. ‌عابدی، دفتر عقل و قلب، ۱۶۵
  8. ‌مؤذن جامی، گزیده آرای نقادانه، ۸۴
  9. ‌امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۰–۲۱۸
  10. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۵ و ۲۴۶
  11. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱
  12. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۹
  13. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۸
  14. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۷–۲۱۸
  15. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۸
  16. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۴ و ۲۸۲–۲۸۳
  17. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۷
  18. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۴، ۲۹۸ و ۳۰۶
  19. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۷
  20. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۲۶
  21. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۹
  22. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۲
  23. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۲۸
  24. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۷ و ۲۴۸–۲۴۹
  25. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۴ و ۲۵۲
  26. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۹، ۲۲۸، ۲۲۹، ۲۳۷–۲۳۹، ۲۴۶، ۲۶۵–۲۶۹، ۲۷۹، ۲۸۴، ۲۸۹ و ۲۹۸–۲۹۹
  27. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۳
  28. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۴
  29. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۸
  30. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۵
  31. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۳
  32. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۵۲
  33. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۴
  34. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۱–۲۸۲
  35. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۸
  36. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۲
  37. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۶
  38. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۲
  39. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۳
  40. ‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۶؛ قمشه‌ای، مجموعه آثار، ۱۰۸؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۸
  41. ‌ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۶۴۷
  42. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۸
  43. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۴۷
  44. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۹
  45. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۵
  46. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۵
  47. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۱
  48. ‌فناری، مصباح الانس، ۱۵۹–۱۶۹
  49. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۹–۲۷۰
  50. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۹–۲۷۰
  51. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۲۸–۲۲۹
  52. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۶–۲۴۵
  53. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۳
  54. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۶۷
  55. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۴
  56. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۸–۳۰۹
  57. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۹
  58. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۸
  59. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۸–۲۸۷
  60. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۷
  61. ‌ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱/۳۵۳
  62. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۰۱
  63. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۲؛ عابدی، دفتر عقل و قلب، ۱۹۶
  64. ‌رحیمیان، مقدمه کتاب تعلیقات، ۵

منابع

  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • خواجوی، محمد، مقدمه کتاب مصباح الانس، تألیف ابن‌حمزه فناری، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • رحیمیان، محمدحسن، مقدمه کتاب تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، تألیف امام‌خمینی، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • عابدی، احمد، دفتر عقل و قلب، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • فناری، محمدبن‌حمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • قمشه‌ای، محمدرضا، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشه‌ای، حکیم صهبا، تحقیق حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
  • مؤذن جامی، محمدهادی، گزیده آرای نقادانه امام‌خمینی، مجله کیهان اندیشه، شماره ۳۵، ۱۳۷۰ش.
  • یزدان‌پناه، سیدیدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، نگارش سیدعطاء انزلی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.

پیوند به بیرون