تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای جلد سوم دانشنامه امامخمینی]] | [[رده:مقالههای جلد سوم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ ۱۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۲
شرح ماجرا | تظاهرات بزرگ و آرام عزاداران حسینی، با پیام نفی سلطنت و استقرار حکومت اسلامی |
---|---|
زمان | نوزدهم و بیستم آذر ۱۳۵۷ (نهم و دهم محرم ۱۳۹۹ق) |
دوره | پهلوی |
مکان | سراسر ایران |
علت | مقابله با حکومت پهلوی |
اهداف | تجدید عهد با قیام امامحسین(ع)، برکناری محمدرضا پهلوی و برچیدهشدن نظام سلطنتی |
نتایج | شکست دولت ازهاری، تضعیف روحیه سران رژیم، غیرقانونیبودن سلطنت، پیشنهاد تشکیل شورای سلطنت، تسریع در پیروزی انقلاب |
پیامدها | بازتاب گسترده در رسانههای جهان |
واکنشها | واکنش شخصیتهای سیاسی داخلی و خارجی |
تظاهرات تاسوعا و عاشورا، تظاهرات بزرگ و آرام عزاداران حسینی، با پیام نفی سلطنت و استقرار حکومت اسلامی.
تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ش، پس از دعوت امامخمینی به برپایی راهپیمایی آرام و تلاش شورای انقلاب برای مذاکره با ارتش در کاهش خشونت، با شکوه کمنظیری برگزار شد.
احتمال نافرمانی سربازان از فرمان تیر و بروز هرجومرج، موجب شد شورای امنیت ملی تصمیمگیری درباره برخورد با تظاهرکنندگان در این دو روز را به شخص شاه واگذارد.
پهلوی نیز برای جلوگیری از خونریزی، تظاهرات مردم در دو روز تاسوعا و عاشورا را در مسیرهایی آزاد اعلام کرد.
امامخمینی تظاهرات آرام مردم را بهمثابه رفراندومی دانست که به همه دنیا ثابت کرد پهلوی غیرقانونی است و ملت میتواند سرنوشت خود را بهطور صحیح و بدون خشونت تعیین کند؛ لذا به تمام دولتهای جهان هشدار داد که با توجه به این همهپرسی، از این پس محمدرضا پهلوی، نماینده ملت ایران نیست.
بازتاب گسترده این تظاهرات، واکنش شخصیتهای داخلی و خارجی را به همراه داشت.
مقدمه
تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۹۹ق/ آذر ۱۳۵۷ش، دو روز سرنوشتساز در انقلاب اسلامی ایران بود که ضربه مهلکی بر پیکر رژیم پهلوی وارد کرد و انقلاب را در آستانه پیروزی قرار داد.[۱] روزهای یکشنبه و دوشنبه نوزدهم و بیستم آذر ۱۳۵۷ (نهم و دهم محرم ۱۳۹۹ق)، عزاداری مردم در سراسر ایران تبدیل به تظاهرات باشکوه ضد رژیم شد و مردم همراه تجدید عهد با قیام امامحسین(ع)، آخرین پیام ملت را که برکناری محمدرضا پهلوی و برچیدهشدن نظام سلطنتی بود اعلام کردند.[۲]
اوجگیری اعتراضات در محرم
از روزهای آغازین آذر ۱۳۵۷ با نزدیکشدن ماه محرم، در حالیکه کمتر از سه هفته از تشکیل دولت نظامی غلامرضا ازهاری میگذشت، تظاهرات و اعتصابها با شدت بیشتری از سر گرفته شد.[۳] امامخمینی که در نوفللوشاتو پاریس به سر میبرد، در اول آذر ۱۳۵۷/ ۲۱ ذیالحجه ۱۳۹۸، با استفاده از فرصت ماه محرم، در پیام مهمی خطاب به ملت ایران، به ویژگیهای ماه محرم که ماه پیروزی حق بر باطل است اشاره و این ماه را چون شمشیری در دست سربازان اسلام شمرد که باید از آن در حد اعلا بهره گیرند. ایشان در این پیام با تأکید به برپایی باشکوه و مستقل مجالس عزاداری و تجمعات، بدون کسب اجازه از مقامات رسمی و افشای مصیبتهای مسلمانان و خیانتهای رژیم، سقوط محمدضا پهلوی را حتمی دانست.[۴]
در پی پیام امامخمینی، روز دوم آذر تظاهرات بزرگی در تهران و شهرهای بزرگ برپا شد. پس از درگیری در تظاهراتِ مردم مشهد و هتک حرمت حرم امامرضا(ع) به دست نظامیان،[۵] امامخمینی سوم آذر/ ۲۳ ذیالحجه جنایات پهلوی در هفتههای گذشته بهویژه کشتار مردم در حرم مطهر امامرضا(ع) را محکوم و روز یکشنبه (۲۵ ذیالحجه) را عزای عمومی اعلام کرد. ایشان اطاعت از رژیم پهلوی را اطاعت از طاغوت و حرام دانست و تلاش برای ساقطکردن رژیم و دولت یاغی پهلوی را از ملت مسلمان درخواست کرد.[۶] مصاحبههای بعدی امامخمینی در هشتم و دهم آذر نیز بر برپایی هرچه باشکوهتر مجالس محرم بدون اجازه دولت و به هر وسیله ممکن مانند اعتصابات، تظاهرات و سخنرانیها تأکید داشت.[۷]
با آغاز ماه محرم، با وجود مقررات شدیدِ دولت نظامی برای ممنوعیت تظاهرات خیابانی و تأکید بر حکومتنظامی و منع عبور و مرور از ساعت ۲۱،[۸] تظاهرات وسیع خیابانی و بانگ شبانه الله اکبر و لا اله الا الله، در سراسر کشور اوج گرفت و به درگیری و کشتار وسیع مردم منجر شد.[۹] امامخمینی در یازدهم آذر در پیامی ضمن محکومیت کشتار عزاداران حسینی، آن را لکه ننگی بر پیشانی محمدرضا پهلوی و حامیان وی و افتخاری برای ملت دانست و از عموم مسلمانان برای نجات اسلام و کشورهای اسلامی، یاری خواست. ایشان همچنین بر ادامه اعتصابها تا فلجشدن کامل رژیم و لزوم فرار سربازان از سربازخانهها و پیوستن به ملت تأکید کرد.[۱۰] با نزدیکشدن تاسوعا و عاشورا از درگیریهای شبانه کاسته شد. دولت نظامی که این آرامش را به حساب خود گذاشته بود، از شدت خشونت کاست و حتی برای نشاندادن حُسن نیت، تعداد زیادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد.[۱۱]
مقدمات برپایی تظاهرات
راهپیمایی تاسوعا و عاشورای حسینی به همت روحانیان مبارز و دیگر گروههای مذهبی و تمهیدات شورای انقلاب که نقش اصلی را در سازماندهی تظاهرات بر عهده داشتند، برنامهریزی شد.[۱۲] سیدمحمود طالقانی پیشنهاد راهپیمایی روز تاسوعا را با وجود مشکلات و نگرانیهایی دربارهٔ واکنش رژیم، مطرح کرد و به تأیید امامخمینی رسید.[۱۳]
اعلامیه امامخمینی
وی در چهارم محرم با انتشار اعلامیهای، ضمن انتقاد از رژیم پهلوی و یادآوری سازشنکردن امامحسین(ع) با دشمنان دین، مردم را به شرکت در راهپیمایی آرام و سراسری روز تاسوعا که مصادف با روز جهانی حقوق بشر هم بود، دعوت کرد. وی بر رعایت نظم و نمایاندن رشد و شایستگی اجتماعی مردم در این راهپیمایی تأکید کرد و با اعلام اینکه هیئتی سرپرستی و نظم این راهپیمایی را بر عهده خواهد داشت، از مردم سراسر ایران خواست با هدایت بزرگان مبارز و پیشوایان مذهبی در شهرهای خود، راهپیمایی را با شکوه بسیار برگزار کنند.[۱۴] روحانیان مبارز نیز در تهران و قم با انتشار اعلامیه، مردم را به شرکت در راهپیماییِ روز تاسوعا و عاشورا دعوت کردند.[۱۵]
دعوت به شرکت
همچنین مراجع تقلید قم طی پیامی، تیراندازیِ ارتش به مردم را حرام دانستند[۱۶] و مردم را به هوشیاری و رعایت نظم در راهپیمایی تاسوعا و عاشورا فرا خواندند.[۱۷] جمعیتهای مختلف دیگر اعم از جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر، جبهه ملی، انجمنهای اسلامی مهندسان، پزشکان و معلمان، جمعیت حقوقدانان ایران و نهضت آزادی، مردم را به شرکت در این راهپیمایی دعوت کردند.[۱۸]
کمیته راهپیمایی
روحانیان تهران با تشکیل کمیتهای به نام «کمیته راهپیمایی» مقدمات برگزاری راهپیمایی را فراهم کردند[۱۹] و با تعیین مسیرها، شعارها و قطعنامهها، آنها را به علما و روحانیان مبارزِ دیگر شهرها اطلاع دادند.[۲۰]
عقبنشینی رژیم پهلوی
پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۵۷، ششم محرم، جلسه شورای امنیت ملی به ریاست ارتشبد غلامرضا ازهاری، نخستوزیر وقت برای بررسی موضوع تشکیل شد.[۲۱] این جلسه که در آن به صراحت از احتمال نافرمانی نیروهای ارتش در برابر فرمان تیر و بروز هرج و مرج ابراز نگرانی شد،[۲۲] به دلیل اختلاف نظر مقامات دربارهٔ شیوه رویارویی با این مراسم مذهبی که جنبه کاملاً سیاسی یافته بود، بینتیجه ماند و نخستوزیر، تصمیمگیری دراینباره را به محمدرضا پهلوی محول کرد. پهلوی نیز برای جلوگیری از برخورد و خونریزی، تظاهرات مردم در دو روز تاسوعا و عاشورا را در مسیرهایی آزاد اعلام کرد[۲۳]؛ بنابراین قرار شد نیروهای نظامی در یک خط مرزی که از شرق تا غرب تهران ادامه داشت، متمرکز شوند و قسمت جنوب این خط را برای حرکت دستههای عزاداری و تظاهرات آزاد بگذارند.[۲۴] در واقع رژیم پهلوی با عقبنشینی از موضع خود و تلاش برای جلوگیری از وخیمترشدن اوضاع، اجازه برگزاری مراسم سوگواری در تمام شهرها را صادر کرد. در مقابل از رهبران انقلابی خواست تا مسئولیت برقراری نظم و آرامش در تظاهرات را بر عهده گیرند.[۲۵] تلاش برای مذاکره با مقامات دولتی و نظامی برای مصونیت مردم در راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، نخستین ابتکار عمل شورای انقلاب بود که تازه تأسیس شده بود و جلسات غیررسمی داشت.[۲۶]
سخنرانی امامخمینی
امامخمینی در آستانه روز تاسوعا، در سخنانی علل قیام سیدالشهدا(ع) را از زبان حضرت ذکر کرد و با اشاره به تکلیف شرعی و الهیِ قیام بر ضد سلطان ستمگر و تشابه شرایط حاکم در سلطنت محمدرضا پهلوی و یزید، قیام علیه حکومت ستمگر در شرایط روز را تکلیف همه مردم ایران دانست.[۲۷] ایشان همچنین با اشاره به مجوز رژیم برای آزادی عزاداری مردم در روز تاسوعا و عاشورا، ضمن تأکید بر بینیازی مردم به چنین مجوزی، از شایعات بهوجودآمده دربارهٔ اقدامات احتمالی حکومت علیه مردم ابراز نگرانی کرد.[۲۸] ایشان صدور چنین مجوزی را مضحک و دلیل آن را چیزی جز ناتوانی رژیم از مهار مردم در راهپیمایی[۲۹] و ترس رژیم از انقلاب مردم[۳۰] نمیدانست.
تظاهرات روز تاسوعا
سرانجام در تهران تظاهرات مردم از آغاز روز تاسوعا ۱۹/۹/۱۳۵۷، با شعارها، عکسها و تابلوهایی که در دست داشتند، آغاز شد.[۳۱] اجتماع عظیمی که در نقطه آغاز تظاهرات و برابر خانه طالقانی تشکیل شده بود، در ساعت نُه صبح، در نهایتِ نظم به حرکت درآمد.[۳۲] تظاهرکنندگان که بهتدریج بر تعدادشان افزوده میشد،[۳۳] در میدان شهیاد (آزادی) جمع شدند.[۳۴] گستردگی جمعیت به حدی بود که وقتی نخستین دستههای تظاهرکننده به این میدان رسیدند، انتهای جمعیت در میدان فردوسی بود.[۳۵] گروهها و طبقات مختلف مردم تهران[۳۶] از نقاط مختلف شهر حضور داشتند و روحانیان و شخصیتهای سیاسی از گروهها و جریانهای مختلف، پیشاپیش صفهای مردم حرکت میکردند.[۳۷] در این راهپیمایی مردم در حالیکه عکسهایی از امامخمینی و پارچهنوشتههایی در دست داشتند، در شعارهای انقلابی مانند: «مرگ بر شاه»، «خمینی رهبر ماست»، «این شاه آمریکایی اعدام باید گردد»، «مردم را مسلح کنید»، «ای شاه خائن آواره گردی، خاک وطن را ویرانه کردی، کشتی جوانان وطن اللهاکبر، کردی هزاران تن کفن اللهاکبر»، «حکومت جمهوری اسلامی ایجاد باید گردد» و «مرگ بر این یزید قانونشکن»، خواستار برچیدهشدن رژیم شاهنشاهی، برقراری حکومت اسلامی، رهبری امامخمینی و قطع روابط با جهان غرب شدند.[۳۸]
گروههای مختلف مردم همچنان تا بعد از ظهر، بهطور فشرده از مسیرهای مختلف و بهآرامی به سمت میدان شهیاد (آزادی) حرکت میکردند.[۳۹] در برخی از مسیرها، مردم در حالیکه عکس شهدای انقلاب را در دست داشتند، بدون دادن شعار، مشتهای گرهکرده خود را بالای سر نگه داشته بودند.[۴۰] راهپیمایی روز تاسوعا، ساعت ۱۴:۳۰ و با اقامه نماز جماعت به امامت طالقانی در میدان آزادی و بدون قرائت رسمی قطعنامه به پایان رسید. در پایان راهپیمایی، از سوی طالقانی برگزاری تظاهراتِ روز عاشورا از همان مسیرهای قبلی اعلام شد.[۴۱] در راهپیمایی روز تاسوعا هیچ سرباز و نظامیای دیده نمیشد و تنها بالگردهای نظامی بر فراز جمعیت پرواز میکردند؛ اما در نقاطی دور از مسیر راهپیمایی، تانکها و زرهپوشهای مستقر، راه دستیابی به قسمتهای شمالی تهران و کاخ پهلوی را سد کرده بودند.[۴۲]
تظاهرات روز عاشورا
تظاهرات گسترده مردم در روز عاشورا از ساعتهای نخستین صبح، از مسیرهای مختلف به سمت میدان آزادی آغاز شد. بیشتر دستههای حرکتکننده مانند روز گذشته، بلندگو داشتند و سخنرانان مذهبی و سیاسی در مسیر راهپیمایی، با توقف دسته، سخنرانی میکردند.[۴۳] مردم در این روز با نصب عکس شهدا بر روی دیوار، شعار میدادند: «زنده و جاوید باد یاد شهیدان ما».[۴۴] طبق گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، راهپیمایی روز عاشورا متفاوت از تظاهرات آرام تاسوعا بود.[۴۵] مردم شعارهایی چون الله اکبر، درود بر خمینی، مرگ بر شاه، محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است، سرنگون باد حکومت جبار پهلوی و درخواست آزادی زندانیان سیاسی سرمیدادند.[۴۶] همچنین مردم در شعارهای روز عاشورا، نیروهای نظامی را تشویق به فرار و نافرمانی میکردند.[۴۷]
در پایان راهپیمایی روز عاشورا، در چند نقطه از مسیر راهپیمایی روحانیانی همچون سیدمحمد حسینی بهشتی،[۴۸] محمد مفتح[۴۹] و علیاکبر ناطق نوری[۵۰] قطعنامه هفده مادهای را قرائت کردند که با شعارهای مردم به تأیید رسید. مهمترین محورهای این قطعنامه عبارت بود از: تأکید بر برقراری حکومت اسلامی، پذیرفتن رهبری امامخمینی، ادامه مبارزه تا سقوط رژیم سلطنتی، پایان هر گونه استعمار، استبداد و وابستگی، پشتیبانی از اعتصابها، دعوت از ارتش برای پیوستن به مردم، آزادی زندانیان سیاسی و تبعیدیها، نفی هر گونه تبعیض و اجرای عدالت اجتماعی، حفظ حقوق اجتماعی و سیاسیِ همه افراد و اقشار جامعه و احترام به کرامت انسانی زنان.[۵۱]
پس از راهپیمایی روز عاشورا، گروهی از جوانان با گرایش کمونیستی، ضمن قرائت قطعنامه شانزده مادهای اعلام کردند روزهای ۲۱ و ۲۲ آذر هم راهپیمایی خواهند داشت؛ اما در برابر گروههای مذهبی اعلام کردند هیچ تظاهراتی در این دو روز نخواهند داشت و از مردم خواستند به هیچ عنوان در تظاهرات این روزها شرکت نکنند.[۵۲]
دربارهٔ تعداد شرکتکنندگان در این راهپیمایی آمارهای متفاوتی-از دستکم چهارصد هزار نفر تا بیش از دو میلیون نفر-ذکر شده است.[۵۳] آنچه در این راهپیمایی دوروزه موجب حیرت همگان شد نظم، آرامش، مسالمتآمیزبودن[۵۴] و توانایی انقلابیان مسلمان در سازماندهی مردم[۵۵] بود که نیروهای انتظامات و روحانیان مسئولیت آن را بر عهده داشتند.[۵۶] محمدرضا پهلوی با پرواز بر فراز شهر و مشاهده تظاهرات میلیونی مردم، از حجم نارضایتی مردم از سلطنت خود شگفتزده شد.[۵۷]
تظاهرات سایر شهرها
راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورا، علاوه بر تهران در دیگر شهرها ازجمله اصفهان، تبریز، شیراز، قم، مشهد و بسیاری از شهرستانهای کوچک و بزرگ دیگر نیز به شکل باشکوهی برگزار شد.[۵۸] اگرچه این راهپیماییها در تهران و بیشتر شهرها بدون درگیری به پایان رسید[۵۹]؛ اما راهپیمایی روز عاشورا که با جمعیتی به مراتب بیشتر و با شعارهای تندتر علیه رژیم برگزار شد،[۶۰] در برخی از شهرستانها مانند کاشان، آبادان، زنجان، قزوین، اراک، خمین، ملایر، تبریز، شیراز، مشهد و بهخصوص در اصفهان و نجفآباد به خشونت گرایید و مردم هدف رگبار گلوله قرار گرفتند.[۶۱]
ارزیابی امامخمینی
پس از تظاهرات باشکوه تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، امامخمینی ضمن قدردانی از عموم ملت شجاع و فداکار ایران،[۶۲] در سخنرانیها، پیامها و مصاحبههای متعدد، ماهیت این تظاهرات، اهداف آن و خواستههای ملت ایران را تشریح و تبیین کرد. ایشان در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران خارجی دربارهٔ تظاهرات مردم ایران، با اعلام رضایت کامل، آن را تظاهراتی بسیار موفق دانست که با کمال نظم و آرامش در سطح بسیار وسیعی برگزار شد و ملت ایران برای چندمین بار با شعارهای اسلامی و ضد شاه در سراسر ایران اعلام کردند که محمدرضا پهلوی را نمیخواهند.[۶۳] به باور امامخمینی تظاهرات آرام این دو روز، همهپرسی ملت ایران علیه پهلوی بود که به همه دنیا ثابت کرد وی غیرقانونی و ساقط است[۶۴] و ملت ایران میتواند سرنوشت خود را بهطور صحیح و عُقلایی و بدون خشونت تعیین کند.[۶۵] ایشان همچنین در پاسخ به خبرنگاری که نبود خشونت در تظاهرات تاسوعا را به نفع رژیم برشمرد، این تظاهرات آرام را طوفانی بزرگ دانست که ملت ایران با آن به دنیا فهماند در عین حال که توان کنترل همه چیز را دارد، خواستار رفتن پهلوی است.[۶۶] هدف تظاهرات مردم ایران، اعلام عمومی غیرقانونی بودن پهلوی، خواست مردم در کنار زدن او و برقراری حکومت جمهوری اسلامی متکی به آرای مردم و قوانین اسلام بود.[۶۷]
امامخمینی که تظاهرات سراسری مردم در این دو روز را، نشانه قطعیِ غیرقانونیبودن حکومت پهلوی بر مردم ارزیابی میکرد،[۶۸] در همان روز دهم محرم با قاطعیت به تمام دولتهای جهان هشدار داد که با توجه به همهپرسی کاملی که در ایران اجرا شد، از این پس محمدرضا پهلوی، نماینده ملت ایران نیست و هر دولتی که از او و دولت او پشتیبانی کند، از نفت ایران محروم است و تمام قراردادهای ایران با آنان لغو خواهد شد.[۶۹] به اعتقاد ایشان پس از همهپرسی تاسوعا و عاشورا برای هیچکس ابهامی باقی نماند که پهلوی به بزرگترین شکست سیاسی خود دست یافته[۷۰] و پایه پوشالی قدرت وی فرو ریخته است.[۷۱] بر همین مبنا به وی هشدار داد در صورت کنارهگیرینکردن به روش مسالمتآمیز، غرامت سختی پرداخت خواهد کرد.[۷۲] همچنین ایشان معتقد بود این تظاهرات، ملتها را یکی پس از دیگری از ماهیت رژیم و نظام شاهنشاهی ایران آگاه کرد و همه ملتهای آزادیخواه جهان را به پذیرش و ثبت همهپرسی ملت ایران واداشت.[۷۳]
واکنشهای داخلی و خارجی
بزرگی راهپیمایی تاسوعا و عاشورا و نظم و سازماندهی و نتایج آن، در مطبوعات جهان بهخصوص رسانههای اروپا و آمریکا بازتاب گستردهای داشت و موجب واکنش شخصیتهای سیاسی داخلی و خارجی شد.[۷۴] مقامات رژیم پهلوی بهصراحت اذعان کردند این راهپیمایی، نمایانگر ناتوانی دولت و پایان کار رژیم برای هر ناظر داخلی و خارجی بود.[۷۵] به اعتقاد آنان ضربهای که این تظاهرات به رژیم وارد کرد، از آثار مخرب اقتصادی ناشی از اعتصابها بیشتر بود.[۷۶]
بیشتر رسانههای خارجی تظاهرات این دو روز را همهپرسی ملت علیه رژیم سلطنتی ایران دانستند.[۷۷] بهویژه راهپیمایی آرام و پرابهت روز تاسوعا که مصادف با روز حقوق بشر نیز بود، توجه خبرنگاران و ناظران خارجی را جلب کرد.[۷۸] روزنامه واشینگتن پست این تظاهرات منظم و سازمانیافته را باعث اعتباربخشیدن به ادعای مخالفان دربارهٔ تشکیل حکومت جدید دانست. نیویورک تایمز نیز آن را نشانه ناکارایی دولت و تأکید مردم بر کنارهگیری پهلوی خواند.[۷۹] رادیو لندن آن را قدرتمندترین تظاهرات مذهبی و سیاسی بر ضد پهلوی، با هدف سقوط رژیم و استقرار حکومت اسلامی شمرد.[۸۰] سفرای آمریکا و انگلیس در ایران نیز آن را شکستی برای دولت و نشانه قدرت مخالفان دانستند[۸۱] که از طریق آن، عملاً قدرت به دست مردم و گروههای مذهبی به رهبری امامخمینی افتاد.[۸۲] بسیاری نیز این تظاهرات را از نظر بزرگی و نظم و یکپارچگی نمونه و بیسابقه شمردند.[۸۳]
خبرنگاران خارجی مصاحبهکننده با امامخمینی هم تأکید کردند که این راهپیمایی مراجعه به آرای عمومی علیه پهلوی و به نفع حکومت اسلامی بود.[۸۴] امامخمینی در سخنان خود دربارهٔ واکنش دیگران به این راهپیمایی، تصریح کرد این همهپرسیِ آرام به تصدیق ناظران داخل و خارج بینظیر بود و تحیّر و تعجب جهانیان و حسابگران را برانگیخت.[۸۵]
آثار و نتایج راهپیمایی
راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، بهروشنی و با صدای رسا فریاد ملت ایران برای اخراج پهلوی و تأیید رهبری امامخمینی بود.[۸۶]
شکست دولت ازهاری
از نتایج فوری و تعیینکننده این راهپیمایی، شکست دولت نظامی ازهاری و ناتوانی آن در اداره مملکت و یکپارچگی گروههای سیاسی اعم از ملی و مذهبی بود.[۸۷] امامخمینی پس از تظاهرات تاسوعا و عاشورا، در مصاحبهها و پیامها همچنان بر نتایج راهپیمایی مردم تأکید میکرد[۸۸] و در مواضع مختلف مانند لزوم تشکیل جمهوری اسلامی به دست ملت،[۸۹] غیرقانونیبودن دولت بختیار،[۹۰] رد هر گونه ادامه همکاری و مصالحه با پهلوی تا برچیدهشدن رژیم سلطنتی، استقرار جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی جدید[۹۱] به آن استناد میکرد. پیام ایشان به سربازان و افسران جوان برای پیوستن به ملت و پرهیز از مقابله با هموطنان خود،[۹۲] بهروشنی موجب نافرمانی نیروهای ارتش در واحدهای مختلف و پیوستن سربازان به مردم شد.[۹۳]
تضعیف روحیه سران رژیم
این راهپیماییها تأثیر زیادی بر تضعیف روحیه پهلوی و سران رژیم گذاشت[۹۴] و به همین دلیل در روزهای یازدهم و دوازدهم محرم، تظاهراتی به طرفداری از رژیم پهلوی در نقاط مختلف کشور ترتیب داده شد. این تظاهرات که به درگیری میان دو گروه موافق و مخالف و کشتار جمعی از مردم بهویژه در اصفهان و نجفآباد منجر شد، بر وخامت اوضاع افزود و موج تازهای از اعتصابها را موجب شد.[۹۵] امامخمینی در پیامی ضمن ابراز تأسف شدید از جنایات پهلوی، اینگونه اقدامهای رژیم را نشانه ضعف و تزلزل دولت نظامی و یأس پهلوی از امکان ادامه قدرت دانست و با هشدار به سران ارتش، از ملت خواست به حکم اسلام، از اطاعت او و دولت سرپیچی کنند، مالیات نپردازند و تمام اعتصابها بهویژه اعتصاب شرکت نفت را تا رفتن پهلوی ادامه دهند[۹۶] (ببینید: اعتصاب کارکنان صنعت نفت و اعتصاب). ایشان در پانزدهم محرم نیز با اشاره به تظاهرات آرام دوروزه مردم و حق آزادی بیان و عقیده برای همه ملتها، کشتار مردم به دست چماقداران در روز بعد از تظاهرات را خلاف قوانین بینالمللی دانست و از آن بهشدت انتقاد کرد.[۹۷]
محمدرضا پهلوی خود در همان روزهای تاسوعا و عاشورا و مشاهده تظاهرات میلیونی مردم در بازدید هوایی از سطح شهر، سقوط خود را پیشبینی کرد و ماندن در ایران را بیفایده دانست.[۹۸] علاوه بر او، بسیاری از سران رژیم و حامیان او نیز سقوط وی را غیرقابل اجتناب ارزیابی کردند[۹۹]؛ حتی جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا لحن خود را در حمایت از پهلوی تغییر داد و ناامیدیِ خود از باقیماندن او بر سر قدرت را اعلام کرد.[۱۰۰]
غیرقانونیبودن سلطنت
پس از راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، گروههای ملی، انجمنهای اسلامی و جمعی از روحانیان، اعلامیهای با عنوان «ابلاغ ملت ایران به شاه، دولت، ارتش و دولتهای خارجی» منتشر کردند. این اعلامیه تظاهرات این دو روز را همهپرسی ملی مردم ایران و تأیید رهبری امامخمینی دانست و با تأکید بر غیرقانونیبودن سلطنت شاه و دولت، محمدرضا پهلوی را مخلوع از سلطنت اعلام کرد و از وی خواست تا استعفا کند و اختیارات سلطنت را به شورای موقت مورد قبول ملت بسپارد.[۱۰۱]
پیشنهاد تشکیل شورای سلطنت
تظاهرات روزهای بعد و گسترش تسلط انقلابیان بر اوضاع کشور، موجب شد پهلوی پیشنهادهایی مانند تشکیل یک دولت غیرنظامی، مذاکره با برخی رهبران مخالف و تشکیل شورای سلطنت را بررسی کند.[۱۰۲] پیشنهاد مذاکره با رهبران مخالفان و خودداری از درگیریهای غیر ضرور، در ارزیابیهای ساواک از راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا نیز ذکر شده بود.[۱۰۳] سرانجام خواست عمومی مردم برای سقوط نظام سلطنتی به شکست دولت نظامی غلامرضا ازهاری و استعفای او منجر شد.[۱۰۴] در پی استعفای دولت ازهاری در ۱۱ دی ۱۳۵۷، شرایط و اوضاع حاکم بر کشور و تشدید نهضت مردم ایران، محمدرضا پهلوی را واداشت تا برای عبور از بحران، با قبول نخستوزیری فردی ملیگرا، کشور را ترک کند[۱۰۵] (ببینید: فرار شاه).
رد سازش با پهلوی
قاطعیت امامخمینی در رد هر گونه مذاکره و سازش با پهلوی و غیرقانونیخواندن هر دولتی که از او فرمان بگیرد،[۱۰۶] طرفهای مذاکره با پهلوی را از پذیرش هر مصالحهای بازداشت.[۱۰۷] نخستوزیری شاپور بختیار نیز که از چهرههای جبهه ملی بود، افزون بر اخراج و طرد او از جبهه ملی،[۱۰۸] با مخالفت مردم مواجه شد و گروههای مختلف، ضمن رد هر گونه سازش و انحراف از نهضت، حمایت از دولت بختیار را غیرقانونی اعلام کردند[۱۰۹] (ببینید: شاپور بختیار).
تسریع در پیروزی انقلاب
پس از خروج پهلوی از کشور و راهپیمایی میلیونی مردم در اربعین حسینی[۱۱۰] که همهپرسی دیگری علیه رژیم پهلوی بود، امامخمینی در پیامی اعلام کرد خیلیزود به ایران باز خواهد گشت[۱۱۱] (ببینید: بازگشت امامخمینی) و این بازگشت سقوط رژیم و پیروزی ملت در بیست و دوم بهمن را سرعت بخشید. (ببینید: دهه فجر انقلاب اسلامی و بیست و دو بهمن).
پانویس
- ↑ خلیلی، منصور، محرم ۱۳۵۷ به روایت اسناد، ۶۲؛ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۰۹
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۰۹–۳۵۰
- ↑ طلوعی، صد روز آخر، ۷۱؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۶۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۷۵–۷۸
- ↑ طلوعی، صد روز آخر، ۷۱–۷۲؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۷/۸۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۹۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۴۲ و ۱۴۶
- ↑ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۱۸۱
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۱۴۱–۱۴۲؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۹۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۲–۱۵۴
- ↑ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۱۸۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۳۰؛ محلاتی، خاطرات و مبارزات، ۱۰۳؛ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۳۵
- ↑ براتی، خاطرات، ۱۰۷؛ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۱۱–۳۱۲
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۴۹۵–۴۹۶
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۲۴۳–۲۴۴ و ۲۸۹
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۵۹۶
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۶۰۴ و ۶۰۶
- ↑ نهضت آزادی، اسناد نهضت آزادی ایران، ۱۱/۳۹–۴۰
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۴۵؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۲۹
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۴۵
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۷۰
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۱۱۳
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۷۱–۷۲؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۹۲؛ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۸۶
- ↑ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۱۸۲
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۷۱–۷۲؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۲۹
- ↑ سحابی، در شورای انقلاب چه گذشت، ۱۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۹۱–۱۹۳ و ۱۹۵–۱۹۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۹۴ و ۱۹۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۹۹–۲۰۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۲۶
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۵؛ اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۷
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۰۹–۳۱۰
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۷؛ خلیلی، منصور، محرم ۱۳۵۷ به روایت اسناد، ۶۴
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۱۲–۳۱۳؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۴۱۴
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۱۰
- ↑ هویدا، سقوط شاه، ۱۸۷؛ کیهان، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۵؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۹۳
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۵؛ نهضت آزادی، اسناد نهضت آزادی ایران، ۹/۱۴۴؛ حسینی بهشتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۵۱
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۸۷–۲۸۸؛ خلیلی، اکبر، گامبهگام با انقلاب، ۱/۶۴؛ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۱ و ۳۱۲؛ اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۷
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۲۶۴–۲۸۰
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۲۷۹
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۲۸۰–۲۸۲
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۸۷–۲۸۸
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۲۷۳؛ اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۷
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۳۹۵
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۴۰۲ و ۴۰۴
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۷؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۳۹۸، ۴۰۰ و ۴۰۴–۴۰۵
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۷۲
- ↑ حسینی بهشتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۵۵؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۳۰
- ↑ حسینی بهشتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۵۷
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۳۹
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۵۹۵–۵۹۶
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۴۱۷–۴۱۸ و ۴۲۳
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۹۲؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۷۲–۷۳؛ کیهان، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۵
- ↑ هویدا، سقوط شاه، ۱۸۷؛ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۸۸؛ کیهان، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۵
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۹۲
- ↑ خلیلی، اکبر، گامبهگام با انقلاب، ۱/۱۳۹–۱۴۰
- ↑ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۵۸۹–۵۹۰
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۲۸۷–۳۹۳ و ۴۲۵–۵۳۰؛ کیهان، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۵
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۳۹–۳۴۲
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۸۸–۲۸۹؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۴۰۲–۴۱۴؛ کیهان، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۵
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۳۵ و ۳۴۱–۳۴۲؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱۹/۴۲۸–۴۲۹، ۴۴۰ و ۵۰۰–۵۳۰؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۷۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۲۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۰۵–۲۰۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۱۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۴۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۰۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۰۳، ۲۱۱ و ۲۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۱۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۱۱–۲۱۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۳۱
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۱۵ و ۳۴۷–۳۵۱؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۱۸۴
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۷۳–۷۴
- ↑ هویدا، سقوط شاه، ۱۹۵
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی-اجتماعی، ۳/۸۵
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۷۲
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۴۴
- ↑ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۴۹
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۹۲ و ۳۹۴
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۹۴
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۹۳؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۷۲–۷۴؛ هویدا، سقوط شاه، ۱۸۶–۱۸۷
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۸۴
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۳۵
- ↑ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۱۸۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۲۱، ۲۲۵، ۲۴۱، ۲۹۵ و ۳۹۶–۳۹۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۱۳ و ۴۵۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۰۴، ۳۹۶، ۴۱۹ و ۴۳۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۱۳–۲۱۴
- ↑ هویدا، سقوط شاه، ۱۸۸ و ۱۹۵–۱۹۶؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۴۵
- ↑ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۵۹۳
- ↑ خلیلی، منصور، محرم ۱۳۵۷ به روایت اسناد، ۸۱–۸۸؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۲۷–۲۲۸ و ۲۴۹–۲۵۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۴۲–۲۴۸
- ↑ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۵۸۹–۵۹۰
- ↑ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۵۹۰ و ۵۹۳؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۹۲–۱۹۳ و ۱۹۴
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۵۳۵–۵۳۶؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۴۶؛ اطلاعات، روزنامه، ۱۷/۱۰/۱۳۵۷، ۸؛ سروش، تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، ۱۹۵ و ۱۹۷
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۳۵–۳۷
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۸۶–۴۸۷؛ اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۸
- ↑ حسینی بهشتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۵۵
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ۵۸۳
- ↑ باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، ۳۶۹؛ امیرانتظام، آن سوی اتهام، ۱/۱۷
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۰۴
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۴۴–۱۴۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۴۶؛ اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۲؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۰۳
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۷/۱۰/۱۳۵۷، ۳ و ۷؛ اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۲
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۲۹/۱۰/۱۳۵۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۰۱–۵۰۲
منابع
- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- اطلاعات، روزنامه، ۱۶ و ۱۷/۱۰/۱۳۵۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امیرانتظام، عباس، آن سوی اتهام؛ خاطرات عباس امیرانتظام، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
- بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، نویسنده، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
- باقی، عمادالدین، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، قم، تفکر، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- براتی، اکبر، خاطرات اکبر براتی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- حسینی بهشتی، سیدمحمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- خلیلی، اکبر، گامبهگام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- خلیلی، منصور، محرم ۱۳۵۷ به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- ذاکری، علیاکبر، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
- سحابی، عزتالله، در شورای انقلاب چه گذشت، مجله ایران فردا، شماره ۵۱، ۱۳۷۷ش.
- سروش، تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، خبرها و رویدادهای روزانه مرداد ۱۳۵۶-فروردین ۱۳۵۸، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی-اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- طلوعی، محمود، صد روز آخر (۱۳ آبان-۲۲ بهمن ۱۳۵۷)، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- قرهباغی، عباس، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبدعباس قرهباغی، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۶ و ۱۷/۱۰/۱۳۵۷ش.
- محلاتی، فضلالله، خاطرات و مبارزات شهید فضلالله محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
- نهضت آزادی ایران، اسناد نهضت آزادی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سالهای ۱۳۵۷–۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- هویدا، فریدون، سقوط شاه، ترجمه ح.ا. مهران، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.
پیوند به بیرون
- سیدهفاطمه فقیه خلجانی، تظاهرات تاسوعا و عاشورا، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۱۸۶–۱۹۵.