سیدمحمد شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
[[رده:مراجع تقلید شیعه]]
[[رده:مراجع تقلید شیعه]]
[[رده:شخصیت‌های حوزوی]]
[[رده:شخصیت‌های حوزوی]]
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۵

سیدمحمد شیرازی
شیرازی سیدمحمد3.jpg
اطلاعات فردی
نام کاملسیدمحمد حسینی شیرازی
تاریخ تولدسال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش
زادگاهشهر نجف اشرف
تاریخ وفات۲۷ آذر ۱۳۸۰ش/ دوم شوال ۱۴۲۲ق
محل دفنحرم فاطمه معصومه(س)
شهر وفاتقم
خویشاوندان
سرشناس
پدر: سیدمهدی شیرازی از علمای بزرگ کربلا و زعیم حوزه علمیه کربلا
اطلاعات علمی
استادانیوسف حائری، سیدمحمدهادی میلانی، محمدرضا اصفهانی و سیدزین‌العابدین کاشانی
محل تحصیلکربلا
اجازه اجتهاد ازاز پدرش سیدمهدی و سیدعلی بهبهانی رامهرمزی
تألیفاتصدها جلد کتاب و رساله در مسائل مختلف فقه بیش از یکصد جلد، سیاست، اقتصاد، حقوق، الهیات و… ازجمله شرح منظومه سبزواری و دنیا بازیچه یهود
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمیزبان نخست امام‌خمینی در کربلا
اجتماعیمؤلف، مرجع تقلید


سیدمحمد شیرازی، مرجع تقلید، مؤلف و میزبان نخست امام‌خمینی در کربلا.

سیدمحمد حسینی­ شیرازی در سال ۱۳۰۷ در شهر نجف متولد شد و در نُه سالگی به همراه پدر به کربلا رفت و دروس حوزوی را فراگرفت و هم­زمان با تحصیل، تدریس هم داشته است و از سی سالگی تدریس درس خارج را آغاز کرد که تا پایان عمرش ادامه داشته است.

او پیش از آغاز نهضت امام‌خمینی با ایشان آشنا بوده و اهدافشان را می‌­شناخت. وی به هنگام ورود امام‌خمینی به کربلا در سال ۱۳۴۴ استقبال شایانی از ایشان داشته و منزلی برای سکونتشان فراهم کرده است. وی از امام‌خمینی درخواست کرده تا به‌­جای ایشان در حرم امام‌حسین(ع) اقامه جماعت نمایند.

شیرازی در سی‌وپنج سالگی و پس از درگذشت سیدمحسن حکیم اعلان مرجعیت کرد که این مسئله موجب حرف و حدیث زیادی درباره وی شده است.

شیرازی پیشنهاد حمایت از مرجعیت امام‌خمینی را پذیرفت ولی در سفرهای بعدی ایشان به کربلا استقبال و دیداری از ایشان نداشته و یا در سفر به نجف به دیدار ایشان نمی‌­رفته است. وی حتی اعلان موضع علیه جنایات رژیم پهلوی را که قبلاً داشته ترک نمود.

شیرازی در سال ۱۳۵۰ به علت تضییقات حکومت وقت عراق به کویت رفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کویت به برگزاری جشن اقدام کرد. او به خاطر فشار دولت کویت که ناشی از حکومت عراق بوده، در سال ۱۳۵۸ و در ۵۲ سالگی در قم ساکن شد. امام‌خمینی ترور برادر او سیدحسن به دست ایادی رژیم بعثی عراق را به او تسلیت گفت.

شیرازی در قم به تدریس و تألیف اشتغال داشت و در مسائل سیاسی دخالتی نمی­‌کرد. او در سال ۱۳۸۰ و در ۷۳ سالگی درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه

سیدمحمد حسینی شیرازی در سال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش در شهر نجف اشرف متولد شد. پدرش سیدمهدی از علمای بزرگ کربلا بود و زعامت حوزه علمیه کربلا را بر عهده داشت[۱] و نسبش به زید فرزند علی‌بن‌الحسین (ع) می‌رسد.[۲]

شیرازی در سال ۱۳۱۶ش/ ۱۳۵۶ق در نه‌سالگی به همراه پدر به کربلا رفت[۳] و ادبیات عرب را از جعفر رشتی فرا گرفت و سپس دوره‌های سطح را نزد پدر و یوسف حائری، سیدمحمدهادی میلانی، محمدرضا اصفهانی و سیدزین‌العابدین کاشانی به پایان رساند.[۴]

وی در حوزه علمیه کربلا، هم‌زمان با تحصیل تدریس می‌کرد و در مقطع سطح به‌طور متوسط هر روز بیش از شش درس را تدریس می‌کرد. او در سی‌سالگی تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد که تا پایان عمر وی ادامه داشت.[۵] شیرازی از پدرش سیدمهدی و نیز سیدعلی بهبهانی رامهرمزی اجازه اجتهاد دریافت کرد[۶] و پس از درگذشت پدر در سال ۱۳۳۹ش/ ۱۳۸۰ق زعامت حوزه کربلا را به مدت ده سال بر عهده داشت.[۷] سیدمحسن حکیم، سیدعبدالهادی سبزواری و سیداحمد خوانساری نیز در سال ۱۳۴۰ش/ ۱۳۸۰ق وی را نماینده خود در اداره حوزه علمیه کربلا تعیین کردند.[۸]

فعالیت‌ها قبل از علام مرجعیت

شیرازی پیش از آغاز نهضت امام‌خمینی در سال ۱۳۴۲ با ایشان ارتباط داشت و با اهداف ایشان آشنا بود؛ چنان‌که امام‌خمینی سه شماره از مجله اطلاعات بانوان را که مطالبی دربارهٔ آزادی زنان و سربازی دختران داشت، به کمک علی کاظمی از تهران تهیه و همراه سه نامه برای شیرازی در کربلا و سیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خویی از مراجع نجف فرستاد و آنان را از توطئه رژیم پهلوی در اسلام‌زدایی آگاه کرد[۹] و شیرازی نیز در سال ۱۳۴۲ هم‌زمان با آغاز نهضت امام‌خمینی به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخت[۱۰] و همراه با برخی از علما بیانیه‌ای در دفاع از نهضت اسلامی به نام «جماهیر کربلاء المقدسه» و به زبان فارسی منتشر کرد.[۱۱] وی از علاقه‌مندان شدید امام‌خمینی بود و ایشان نیز به شیرازی علاقه داشت و آرزو کرده بود او را ببیند.[۱۲]

امام‌خمینی پس از حدود یازده ماه تبعید در ترکیه، به تبعیدگاه دوم خود، عراق منتقل شد و در عصر روز جمعه شانزدهم مهر ۱۳۴۴ش/ دوازدهم جمادی‌الثانی ۱۳۸۵ق پس از زیارت سامرا راهی کربلا شد و در ۳۵ کیلومتری شهر کربلا در منطقه مسیب با استقبال سیدمحمد شیرازی و نزدیک پانصد تن از طلاب علوم دینی و علمای کربلا روبه‌رو شد.[۱۳] این مراسم که در نوع خود کم‌نظیر بود، به همت و ابتکار شیرازی انجام گرفت و او که در میان مردم نفوذ داشت، برای استقبال از امام‌خمینی تلاش زیادی کرد.[۱۴] وی که در آن زمان شخصیت نخست حوزه علمیه کربلا به‌شمار می‌رفت و فعالیت‌های زیادی دربارهٔ وقایع ایران و تبعید امام‌خمینی انجام داده بود، خانه‌ای را برای سکونت ایشان و همراهان ایشان در نظر گرفته بود.[۱۵]

امام‌خمینی پس از ورود به کربلا و زیارت حضرت امام‌حسین(ع)، به درخواست شیرازی در صحن مطهر و در محل خاص وی، نماز جماعت را گفته شده به مدت یک هفته اقامه کرد،[۱۶] ولی رسولی محلاتی آن را یک روز شمرده و اینکه ایشان بیشتر را نپذیرفت.[۱۷] ایشان پس از یک هفته اقامت در کربلا بعد از ظهر روز جمعه ۲۳ مهر ۱۳۴۴ش/ نوزدهم جمادی‌الثانی ۱۳۸۵ق در حالی‌که گروه زیادی از علما و استادان حوزه کربلا و مردم ایشان را بدرقه می‌کردند، به نجف رفت.[۱۸] (ببینید: تبعید امام‌خمینی و کربلا)

استقبال بی‌نظیر علما و مردم کربلا از امام‌خمینی بازتاب گسترده‌ای داشت[۱۹] (ببینید: کربلا). اقدام شیرازی در استقبال پرشور از امام‌خمینی نیز امری مهم به‌شمار می‌رفت؛ چنان‌که اردشیر زاهدی وزیر خارجه وقت حکومت پهلوی، در واکنش به آن گفته بود [امام] خمینی در قم قیام کرد و شیرازی در کربلا صدای او را به جهانیان رسانید.[۲۰] در اردیبهشت ۱۳۴۷ نیز که کنفرانس جهانی حقوق بشر در تهران برگزار شده بود، شیرازی سعی کرد ندای نهضت اسلامی بر ضد رژیم پهلوی را با فرستادن تلگرام و طومار برای سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی، رؤسای حکومت‌ها، مجامع دینی، روزنامه‌ها و مراکز دیگر به سراسر دنیا برساند.[۲۱]

فعالیت‌های پس از اعلام مرجعیت

پس از درگذشت سیدمحسن حکیم از مراجع تقلید نجف در سال ۱۳۴۹ش/ ۱۳۹۰ق شیرازی تقریباً در جوانی و در حدود ۳۵سالگی اعلام مرجعیت کرد.[۲۲] همین باعث شد که گفتگو دربارهٔ شخصیت شیرازی در میان هواداران و منتقدان وی به افراط و تفریط بکشد.[۲۳] بیت شیرازی برای ترویج مرجعیت وی، دست به فعالیت‌های گسترده‌ای زد[۲۴] و گروهی از روحانیان با انتشار اعلامیه‌ای، بر اجتهاد وی گواهی دادند و حتی بعضی از آنان «اعلمیت» وی را نیز مطرح کردند و شیعیان را در امر تقلید به وی ارجاع دادند. آنان که در طرفداری و ترویج شیرازی خیلی تلاش می‌کردند، اعلامیه را به‌سرعت و به‌طور گسترده در سراسر عراق و همچنین کویت پخش کردند.[۲۵]

از سوی دیگر، عده‌ای از فقها و مراجع تقلید نجف مانند سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمود شاهرودی و سیدمرتضی آل‌یاسین در پاسخ به استفتاهایی که به صورت جداگانه دربارهٔ مرجعیت شیرازی از آنها شده بود، عدم ثبوت اجتهاد وی نزد خود را مطرح کردند[۲۶]؛ ولی امام‌خمینی ازجمله بر پایه رویه کلی خود در عدم ورود به مسائل اختلاف‌انگیز، از موضع‌گیری صریح و علنی دربارهٔ اجتهاد و عدالت شیرازی خودداری کرد؛ چنان‌که در دیدار گروهی از شیعیان کویتی و پرسش آنان از اجتهاد و عدالت شیرازی، ایشان پاسخی نداد و سکوت کرد.[۲۷]

سیدعباس خاتم یزدی که از علمای مبارز و از شاگردان امام‌خمینی بود، پس از اعلام مرجعیت شیرازی، به کمک شاگرد خود سیدمنیرالدین حسینی شیرازی که با شیرازی رابطه دوستانه داشت، به وی پیشنهاد کرد در شرایط کنونی بهتر است وی از اعلام مرجعیت خود دست بردارد و با توجه به جایگاه امام‌خمینی، ایشان را مرجع تقلید معرفی کند[۲۸]؛ ولی شیرازی پس از مشورت با اطرافیان خود این پیشنهاد را نپذیرفت و بر اعلام مرجعیت و «الامام المجدد» بودن خود اصرار کرد.[۲۹] وی که پیش از ورود امام‌خمینی به نجف مبارزاتی را علیه رژیم پهلوی داشت و بر ضد محمدرضا پهلوی اعلامیه صادر می‌کرد، پس از گذشت مدتی در قبال جنایات رژیم سکوت کرد[۳۰] و علی‌رغم استقبال گرمی که در آغاز از امام‌خمینی کرده بود، در سفرهای بعدیِ امام‌خمینی به کربلا، توجهی از خود نشان نداد و وقتی خودش به نجف مسافرت می‌کرد نیز به دیدار ایشان نمی‌رفت.[۳۱]

از سوی دیگر، رژیم بعث عراق که از فعالیت‌های سیاسی شیرازی و اطرافیانش ناراحت بود، به وی اخطار کرد که هرچه زودتر خاک عراق را ترک کند[۳۲] و در سال ۱۳۴۹ برادر وی سیدحسن شیرازی را بازداشت و پس از شکنجه‌های زیاد در بغداد محکوم به اعدام کرد.[۳۳] امام‌خمینی با وجود اینکه برای ایشان سخت بود که از دولت عراق درخواستی بکند، ولی با توجه به کمک‌طلبیدنِ مادر شیرازی از ایشان، از دولت عراق خواست که وی را آزاد کند و او با وساطت امام‌خمینی آزاد شد و به بیروت رفت؛ ولی چند سال بعد در اردیبهشت ۱۳۵۹ در آنجا از سوی مأموران رژیم بعثی عراق ترور شد و به شهادت رسید.[۳۴]

شیرازی در سال ۱۳۵۰ش/ ۱۳۹۱ق به علت فشار حکومت وقت عراق به کویت رفت.[۳۵] در کویت، برخی اطرافیان و حامیان وی از امام‌خمینی انتقاد می‌کردند و از بدگویی علیه ایشان پروایی نداشتند.[۳۶] به گفته برخی افراد که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت می‌رفتند، بیت و بیرونی شیرازی پاتوق مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) شده بود و گفته شده شیرازی در هنگام دیدار به آنان توصیه می‌کرد دست از مبارزه علیه رژیم پهلوی بردارند و با آن مخالفت نکنند.[۳۷] سیدعباس مُهری نماینده امام‌خمینی در کویت نیز به سبب آشنایی با کارها و فعالیت‌هایی که در دفتر شیرازی صورت می‌گرفت، از وی به‌شدت انتقاد می‌کرد.[۳۸]

با این حال، با اینکه شیرازی در مواردی با امام‌خمینی مخالف بود، ولی پس از ورود ایشان به فرانسه در مهر ۱۳۵۷ با فرستادن تلگرامی برای والری ژیسکار دیستن رئیس‌جمهور وقت فرانسه خواستار برخورد شایسته با امام‌خمینی شد.[۳۹] از پرسش خبرنگار فرانسه در سوم آبان ۱۳۵۷ از امام‌خمینی برداشت می‌شود شیرازی نیز همانند مهدی بازرگان و یدالله سحابی طرفدار سیاست آشتی ملی بود و قصد داشت در همین باره برای دیدار با امام‌خمینی به فرانسه برود.[۴۰]

پس از پیروزی انقلاب

شیرازی در کویت پس از پیروزی انقلاب اسلامی اقداماتی در حمایت از آن انجام داد که ازجمله آنها می‌توان به برگزاری جشن، راه‌اندازی کاروان شادی، برگزاری تظاهرات بزرگ ایرانیان مقیم کویت، خطبه‌خواندن و برگزاری مراسم سخنرانی، انتشار اطلاعیه و فرستادن تلگرام به علما و مراجع عظام در قم، تهران، خراسان، شیراز، اصفهان، تبریز و دیگر شهرها اشاره کرد.[۴۱]

شیرازی که در کویت به فعالیت‌های دینی مشغول بود، بر اثر فشارها و تنگناهایی که رژیم بعثی عراق از طریق دولت کویت بر وی وارد کرده بود، ناچار در سال ۱۳۵۸ش/ ۱۳۹۹ق در ۵۲سالگی وارد ایران شد و در قم اقامت کرد.[۴۲] پس از پیروزی انقلاب در سیزدهم اردیبهشت ۱۳۵۹ امام‌خمینی با فرستادن تلگرامی به شیرازی، ترور ناجوانمردانه برادر وی سیدحسن شیرازی به دست ایادی رژیم بعث عراق را تسلیت گفت.[۴۳] شیرازی تقریباً در تمام مدت اقامت خود در قم بیشتر به تدریس و تألیف و فعالیت‌های علمی مشغول بود و در مسائل سیاسی و امور انقلاب دخالتی نمی‌کرد؛ با این حال، در برخی از موضوعات سیاسی با انقلاب اسلامی و امام‌خمینی با صراحت مخالفت می‌کرد.[۴۴]

شیرازی که در عراق و کویت و برخی کشورهای دیگر مقلدان و علاقه‌مندانی داشت، با کمک آنان ده‌ها مسجد، حسینیه، مدرسه، کتابخانه، انتشارات، صندوق قرض‌الحسنه و درمانگاه تأسیس کرده‌است. همچنین نمایندگان و مقلدان او به تشویق، راهنمایی و حمایت وی مؤسسات زیادی در مناطق مختلف جهان ازجمله در مصر، سودان، بریتانیا، کانادا، آمریکا، هند، پاکستان، استرالیا، کشورهای حوزه خلیج فارس، ایران و عراق به‌وجود آورده‌اند.[۴۵] وی در به‌وجودآوردن حوزه‌های علمیه در ایران، عراق، کویت، سوریه و دیگر کشورها هم فعال بوده و ده‌ها مدرسه دینی ایجاد کرده و طلبه‌های زیادی را پرورش داده‌است. همچنین حوزه علمیه حضرت زینب (س) در دمشق را که برادرش سیدحسن شیرازی تأسیس کرده بود، تحت حمایت خویش قرار داد.[۴۶]

شیرازی در ۲۷ آذر ۱۳۸۰ش/ دوم شوال ۱۴۲۲ق، در ۷۳سالگی در قم درگذشت و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۴۷]

آثار

وی بسیار پرکار بود و علاوه بر تدریس، صدها جلد کتاب و رساله در مسائل مختلف فقه، سیاست، اقتصاد، حقوق، الهیات و دیگر موضوعات به دو زبان عربی و فارسی نگاشت که ازجمله آنها می‌توان کتاب‌های الفقه در بیش از یکصد جلد، الاصول در هشت جلد، شرح منظومه سبزواری و دنیا بازیچه یهود را نام برد. به سبب تألیفات بسیار شیرازی در سال ۲۰۰۰م/ ۱۳۷۹ش کانون نویسندگان کشورهای عربی، به او لقب «سلطان المؤلفین» داد.[۴۸]

پانویس

  1. حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۱۷–۱۸ و ۲۲؛ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۲.
  2. ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۱۴.
  3. ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳؛ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۱۹.
  4. ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۲–۵۶۳.
  5. ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳–۲۹ و ۹۰.
  6. ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۴–۲۵.
  7. حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۶۱.
  8. ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۴.
  9. ذاکری، طلوع خورشید، ۳۱۰.
  10. حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۸۹.
  11. ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۷۳.
  12. رسولی محلاتی، گفتگو، ۵۵.
  13. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۴۹۵.
  14. فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۲۴.
  15. خاتم یزدی، خاطرات، ۷۷.
  16. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۴۸۵–۴۸۶ و ۴۹۵؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۱۶۴–۱۶۷؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۳۱۰.
  17. ذاکری، طلوع خورشید، ۵۵.
  18. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۱۶۷.
  19. سمامی، خاطرات، ۹۸.
  20. دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۵۰۱.
  21. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۴۵۰–۴۵۸؛ دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۴۹۷–۴۹۸ و ۵۰۱.
  22. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۶۹؛ محتشمی‌پور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۲۹.
  23. صغیر، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، ۲۱۱–۲۱۳.
  24. فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۵۱.
  25. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۶۹؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۳–۵۶۴.
  26. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲؛ عاملی، السیدمحمدباقر الصدر، ۲/۴۵۸.
  27. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.
  28. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۰–۱۷۱.
  29. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۰–۱۷۱؛ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۵۲.
  30. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۰۴.
  31. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.
  32. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲–۱۷۳.
  33. محتشمی‌پور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۳۰.
  34. محتشمی‌پور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۳۰؛ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۲–۱۷۳.
  35. حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۷۵.
  36. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.
  37. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۳–۱۷۴.
  38. خاتم یزدی، خاطرات، ۱۷۴.
  39. حسینی شیرازی، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، ۱۱۲–۱۱۳.
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۴۶.
  41. حسینی شیرازی، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، ۱۰۰–۱۲۰.
  42. حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۷۷؛ ستاد برگزاری، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، ۲۳.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۳.
  44. صغیر، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، ۲۳۱–۲۳۲.
  45. شیرازی، پایگاه اطلاع‌رسانی.
  46. امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۶؛ دوانی، مفاخر اسلام، ۱۳/۴۹۹–۵۰۱.
  47. امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۷؛ حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۳۷.
  48. حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت، ۲۰؛ امیری، خورشیدی از افق کربلا، ۵۶۴.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امیری سوادکوهی، محمد، خورشیدی از افق کربلا، شرح حال مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت‌الله العظمی حاج‌سیدصادق حسینی شیرازی، قم، جلال‌الدین و انتشارت دیگر، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • حسینی شیرازی، سیدمحمد، أسئلة حول أحداث إیران و الحکومة الإسلامیة المرتقبه، بیروت، دار صادق للتحقیق و النشر، الطبعه الاولی، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۲م.
  • حسینی، ابوجواد، در امتداد فقاهت.
  • نگاهی گذرا بر شخصیت مرجع فقید حضرت آیت‌الله العظمی سیدمحمد شیرازی، قم، جلال‌الدین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • خاتم یزدی، سیدعباس، خاطرات آیت‌الله خاتم یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۹ش.
  • ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
  • رسولی محلاتی، سیدهاشم، گفتگو، ماهنامه یادآور، سال اول، شماره اول، خرداد ۱۳۸۷ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
  • ستاد برگزاری مراسم سالگرد شهادت آیت‌الله سیدحسن شیرازی، نگرشی به زندگی حضرت آیةالله العظمی سیدمحمد شیرازی، بیروت، بی‌نا، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • سمامی، محمد، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سمامی، تدوین علی ملکی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • شیرازی، سیدمحمد، پایگاه اطلاع‌رسانی، دفتر آیت‌الله سیدمحمد شیرازی، ۶/۵/۱۳۹۶ش.
  • صغیر، محمد حسین علی، قادة الفکر الدینی و السیاسی فی النجف الأشرف، بیروت، البلاغ، چاپ دوم، ۱۴۳۰ق.
  • عاملی، احمد عبدالله ابوزید، السیدمحمدباقر الصدر.
  • السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، بیروت، العارف، چاپ اول، ۱۴۲۸ق/ ۲۰۰۷م.
  • فراتی، عبدالوهاب، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (امام‌خمینی در تبعید)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، خاطرات سیاسی، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.

پیوند به بیرون