غلامرضا ازهاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶۲: خط ۶۲:
==پانویس ==
==پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
خط ۹۰: خط ۹۱:
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
 
* نرگس‌سادات توسلی، «[https://books.khomeini.ir/books/10001/634/ غلامرضا ازهاری]»، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۱، ص۶۳۴-۶۳۸.
* نرگس‌سادات توسلی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/634/ غلامرضا ازهاری]»، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۱، ص۶۳۴-۶۳۸.
{{انقلاب اسلامی ایران}}
 
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه امام‌خمینی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۳

غلامرضا ازهاری
غلامرضا ازهاری.jpg
شناسنامه
نام کاملغلامرضا ازهاری
زادروز۱۲۹۱ش
شهر تولدشیراز
کشور تولدایران
تاریخ درگذشت۱۳۸۰ش
کشور درگذشتآمریکا
پیشهنظامی، سیاستمدار
اطلاعات سیاسی
پست‌هارئیس ستاد ارتش، نخست‌وزیر
پیش ازشاپور بختیار

غلامرضا ازهاری، رئیس ستاد نیروی زمینی و ستاد مشترک ارتش و نخست‌وزیر دولت نظامی در رژیم پهلوی.

غلامرضا ازهاری، از دولت مردان حکومت شاه و نخست وزیر نظامی، در سال ۱۲۹۰ در شیراز به دنیا آمد و پس از پایان دبیرستان وارد دانشکده افسری شد و با درجه سرهنگی، برای ادامه تحصیلات نظامی روانه آمریکا شد و پس از بازگشت به ایران، با ترجمه آئین‌نامه‌های دانشگاه جنگ آمریکا، ارتباط صمیمانه‌ای با مستشاران آمریکایی پیدا کرد.

فرماندهی لشکر کرمان، معاونت دانشگاه جنگ، ریاست ستاد نیروی زمینی از مناصب او می‌باشد اما وقتی ارتشبد شد، به مدت هفت سال ریاست ستاد کل ارتش را بر عهده داشت.

با ناتوانی دولت شریف‌امامی در برابر موج فزاینده انقلاب اسلامی، ازهاری نخست‌وزیر دولت نظامی شد و به رغم ژست‌های ظاهری مانند آزادی بعضی از زندانیان و دستگیری بعضی از مقامات فاسد رژیم شاه، نتوانست در برابر امواج توفنده انقلاب اسلامی ملت ایران به رهبری امام‌خمینی تاب آورد و به بهانه ناراحتی قلبی استعفا و برای درمان به آمریکا رفت و سرانجام در سال ۱۳۸۰ در آمریکا درگذشت.

معرفی اجمالی

غلامرضا ازهاری در سال ۱۲۹۱ در شیراز به دنیا آمد[۱] و پس از پایان دبیرستان، وارد دانشکده افسری شد و پس از گذراندن دوره آموزش، با درجه سرگردی وارد دانشگاه جنگ شد و با درجه سرهنگی به امریکا فرستاده شد.[۲] او پس از بازگشت به ایران، در اداره مستشاری دانشگاه جنگ، واحد همکاری با مستشاران نظامی امریکا، مشغول به کار شد.[۳] او آئین‌نامه‌هایی را که از طرف دانشگاه جنگ امریکا در ایران تدریس می‌شد، ترجمه می‌کرد و از این طریق ارتباط صمیمانه‌ای با مستشاران امریکایی برقرار کرد که منجر به حرکت او در مسیر پیشرفت شد.[۴]

منصب‌ها و اقدامات

ازهاری در طول خدمت، پست‌هایی همچون فرماندهی لشکر کرمان، معاونت دانشگاه جنگ، ریاست ستاد نیروی زمینی، ریاست دانشگاه جنگ و نمایندگی ایران در سازمان پیمان سنتو را بر عهده داشت. وی پس از رسیدن به مقام ارتشبدی، هفت سال رئیس ستاد ارتش بود.[۵] او افسری معتدل، ملایم و وفادار به مقام سلطنت بود و به سبب حسن رفتار و خصوصیات اخلاقی خود از احترام زیادی در میان همکارانش برخوردار بود. با وجود این خصوصیات اخلاقی، هیچ تناسبی میان ریاست ستاد کل چنین شخصی و چنین ارتشی دیده نمی‌شد.[۶]

کشتار هفدهم شهریور

در هفدهم شهریور ۱۳۵۷ در دولت جعفر شریف‌امامی هنگامی که در تهران و در یازده شهر دیگر حکومت‌نظامی اعلام شد و رژیم پهلوی دست به کشتار هفدهم شهریور زد، (ببینید: هفده شهریور) ریاست ستاد ارتش بر عهده ازهاری بود و او این عملیات را زیر نظر داشت.[۷] زمانی که شریف‌امامی عملاً از مهار انقلاب ناتوان شده بود، ویلیام سولیوان، سفیر امریکا و سِر آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس موافقت خود را برای استقرار دولت نظامی در ایران اعلام کردند.[۸] در یک گزارش سرّیِ مخابره‌شده در یازدهم آبان ۱۳۵۷ از سفارت امریکا در تهران به وزارت امور خارجه امریکا، رفتار نظامی، راه حل عملی ارزیابی شده بود؛ اما با بهای سنگین که در بلندمدت، به نفع امریکا و ایران خواهد بود.[۹]

کشتار دانش‌آموزان در ۱۳ آبان

کشتار تعدادی از دانش‌آموزان در سیزدهم آبان ۱۳۵۷ در مقابل دانشگاه تهران و به دنبال آن خراب‌کردن تعدادی بانک و فروشگاه و بعضی مکان‌های عمومی، مقدمه‌ای برای معرفی دولت نظامی جدید و مقابله با هرج و مرج ساختگی بود. دولت جدید با هدف متوقف‌کردن روند انقلاب، با انجام کشتارهای گسترده روی کار آمد.[۱۰] روز چهاردهم آبان نیروهای رژیم پهلوی و سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که از خشم مردم آگاه بودند، سراسر شهر را به آتش کشیدند تا زمینه ایجاد دولت نظامی را فراهم آوردند[۱۱] و شب‌هنگام شریف‌امامی استعفا کرد و ازهاری به نخست‌وزیری منصوب و دولت نظامی تشکیل شد.[۱۲] در آن روز تظاهرات و ناآرامی گسترده‌ای در تهران و بسته‌بودن بازار تهران گزارش شده است.[۱۳]

ازهاری کار خود را با تشکیل یک دولت صددرصد نظامی آغاز کرد. نخست تعدادی از افسران ارشد را به سرپرستی وزارتخانه‌های مختلف گماشت و پس از چند روز به تدریج وزیران غیر نظامی را برای تصدی وزارتخانه‌های مختلف انتخاب کرد و نظامیان عضو دولت را به مسئولیت‌های قبلی‌شان در نیروهای مسلح بازگرداند؛ به طوری که سرانجام تنها چند نظامی در دولت او باقی مانده بودند.[۱۴] اوضاع خیابان‌ها به طور موقت و تنها در نخستین روزهای استقرار دولت نظامی کمی آرام شد.[۱۵]

محمدرضا پهلوی نیز در پانزدهم آبان ۱۳۵۷، در یک سخنرانی تلویزیونی، مردم را به آرامش فرا خواند و اعلام کرد، دولت نظامی موقتی است که به منظور برقراری حکومت قانون و ایجاد نظم روی کار آمده است. او قولِ دادن هر گونه آزادی و رفع ظلم از مردم را داد و اعتراف کرد که پیام انقلاب مردم را شنیده است و وعده اصلاح داد و از مراجع تقلید درخواست کرد مردم را آرام کنند.[۱۶] (ببینید: محمدرضا پهلوی) سخنان پهلوی نشانه درماندگی و ضعف او بود که با روی کارآمدن دولت نظامی، در تعارض بود؛ زیرا هدف از تشکیل دولت نظامی، ایجاد ترس و جلوگیری از تشدید مبارزات مردم بود.[۱۷]

امام‌خمینی در واکنش به کشتار سیزدهم آبان در دانشگاه و نیز روی کار آمدن دولت نظامی در چهاردهم آبان، در پیامی ضمن اینکه قلم را عاجز از شرح جنایات پهلوی و مصیبت‌های ملت شمرد، اقدام رژیم را در به‌کارگیری اشرار از یک‌سو و فریب تشکیل حکومت ملی از سوی دیگر، رسوایی رژیم نامید.[۱۸] ایشان با ذکر هیاهوی شاه‌دوستان در خطرناک بودن موقعیت ایران و نابودی کشور در صورت کنار رفتن پهلوی، بینش سیاسی مردم ایران را در شناخت ماهیت طرح‌های خائنانه و مصلحت‌اندیشی‌های مامورین رژیم و امریکا، ستود و تاکید کرد ملتی که در عزای عزیزان خود به سوگ نشسته، طرح سازش با محمدرضا پهلوی را نمی‌پذیرد. ایشان در این پیام، بار دیگر بر هدف ملت در برکناری رژیم سلطنتی و سلطنت غیر قانونی پهلوی تاکید کرد و برای رسیدن به این هدف، ادامه همه ابعاد نهضت اسلامی ازجمله ادامه اعتصابات و حمایت ملت از اعتصاب‌کنندگان و نیز پیوستن ارتش به ملت را ضروری شمرد.[۱۹] امام‌خمینی که این زمان در فرانسه بود، همچنین در مصاحبه‌هایی اعلام کرد تغییر دولت تاثیری در نهضت عمومی ایران ندارد و دولت، نظامی یا غیر نظامی، نمی‌تواند در شکستن قیام مردم موفق شود. محمدرضا پهلوی باید برود و حکومت‌نظامی، دست‌وپاکردن‌های بی‌فایده‌ای است که مردم قطعاً با آن مقابله خواهند کرد.[۲۰] ایشان در شانزدهم آبان‌ماه نیز در پیامی، ضمن اینکه خود را سوگوار حوادث دانشگاه و جنایات رژیم دانست، دولت نظامی را غاصب، مخالف قانون و توطئه رژیم خواند و بار دیگر با تاکید بر هدف سرنگونی رژیم پهلوی و برپایی حکومت اسلامی، هوشیاری ملت در برابر توطئه‌ها و ادامه نهضت با همه ابعاد آن را خواستار شد. نیز با ستایش از شجاعت ملت، هیاهوی نظامی رژیم را در برابر اراده آهنین ملت، غیر قابل اعتنا خواند[۲۱]؛ از این‌رو در حالی‌که واحدهایی از کماندوهای گارد و نیروهای ویژه آماده قدرت‌نمایی بودند، با مقابله مردم روبه‌رو شدند.[۲۲]

اقدامات ازهاری در دوره نخست‌وزیری

ازهاری پس از انتصاب به نخست‌وزیری، تمام آزادی‌هایی را که شریف‌امامی اعلام کرده بود، لغو کرد و مطبوعات نیز با سانسور شدیدی روبه‌رو و حکومت‌نظامی در سراسر کشور برقرار شد.[۲۳] وی برای برقراری آرامش در کشور، اقدام به بازداشت مسئولان گذشته از قبیل امیرعباس هویدا نخست‌وزیر پیشین، نعمت‌الله نصیری رئیس سابق ساواک، جعفرقلی صدری رئیس سابق شهربانی و دیگران کرد[۲۴]؛ اما امام‌خمینی در مصاحبه‌ای تاکید کرد بازداشت مهره‌های گذشته رژیم، برای فریب مردم است و از نظر ایشان و ملت، این بازداشت‌ها، ارزش و واقعیت ندارد[۲۵]؛ چنان‌که ازهاری در اقدامی دیگر اعلام کرد تصمیم دارد قانون اساسی را با شریعت اسلام متناسب و تعدیل کند، ولی امام‌خمینی آن را دروغ دانسته، اضافه کرد اگر راست می‌گویند اول چیزی که در قانون اساسی مخالف با اسلام است، سلطنت محمدرضا پهلوی و اصل رژیم سلطنتی می‌باشد.[۲۶] ‏ از اقدامات دیگر ازهاری، آزادی زندانیان سیاسی، تشکیل کمیسیونی برای رسیدگی به اموال خاندان سلطنتی و تلاش برای محدودکردن مداخلات محمدرضاشاه در امور کشور بود.[۲۷] وی در مجلس سنا اعلام کرد از این پس تمام مسئولیت کشور بر عهده اوست و پهلوی به صورت یک سیاست‌مدار باتجربه، تنها در حد مشاوره‌دادن فعالیت خواهد کرد.[۲۸]

ازهاری که در آغاز نخست‌وزیری راهپیمایی‌ها را ممنوع کرده بود، در آذر ۱۳۵۷ مصادف با ماه محرم، ناگزیر شد راهپیمایی‌های آرام مذهبی و عزاداری در این ماه را آزاد اعلام کند.[۲۹] با توجه به موج جدید اعتصاب‌ها و تظاهرات و به‌رغم کشتار مردم، دولت نظامی عملاً کارآیی خود را از دست داده بود[۳۰]؛ به‌ویژه آنکه امام‌خمینی نیز در آستانه محرم، در اعلامیه‌ای مردم را به قیام عمومی علیه رژیم دعوت کرد[۳۱]؛ از این‌رو در ساعت نُه شب اول محرم، شعارهای گسترده‌ای با فریادهای الله اکبر، مرگ بر شاه و زنده‌باد خمینی از پشت‌بام‌ها آغاز شد. نظامیان شروع به تیراندازی هوایی کردند و به دستور ازهاری صدها تانک نیمه‌شب به خیابان‌ها آمدند و تا صبح صدای رعب‌آور ایجاد کردند.[۳۲] فردای آن شب ازهاری از پشت سخنگاه مجلس ادعا کرد صداهای شب پیش، از نوارهایی بوده است که در جاهای مختلف کار گذاشته شده بود. مردم نیز در روز تاسوعا به خیابان‌ها رفتند و فریاد زدند «ازهاری بازم بگو نواره... نوار که پا نداره...».[۳۳] روز عاشورا برابر با بیستم آذر ۱۳۵۷ نیز تظاهرات بی‌سابقه‌ای در تهران و دیگر شهرها برگزار شد[۳۴] و در جریان این تظاهرات، پهلوی و ازهاری با بالگرد از سطح تهران بازدید کردند و متوجه وخامت اوضاع شدند.[۳۵] این تظاهراتِ ۵/۲ میلیون‌نفری پاسخی بود به ادعای ازهاری درباره اینکه صدای «الله اکبر» از نوار پخش شده است.[۳۶] (ببینید: تاسوعا و عاشورا)

امام‌خمینی سیزدهم محرم برابر ۲۳ آذر در پیامی از مردم خواست با توجه به تاثیر همه‌پرسی تاسوعا و عاشورا که نامشروع‌بودن محمدرضا پهلوی و دولت را به جهانیان ثابت کرد، به تظاهرات خود ادامه بدهند.[۳۷] پس از این راهپیمایی، هیبت دولت نظامی شکست؛ به‌ویژه اینکه بانک مرکزی نیز فهرست نام ۱۷۵ تن را که نام ازهاری در صدر آن بود، منتشر و اعلام کرد که آنان میلیون‌ها دلار سرمایه ملت را از کشور خارج کرده‌اند.[۳۸] پس از اعلام این رسوایی، ازهاری که در صدد تجدید قوای ازدست‌رفته بود، با صدور بخشنامه‌ای در ۲۳ آذر، از همه وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و مسئولان درخواست کرد عوامل اخلال در نظم عمومی را به ماموران انتظامی معرفی کنند[۳۹]؛ اما هر روز بیش از پیش دامنه اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها گسترده‌تر می‌شد؛ به‌ویژه شعارهای «الله اکبر» شبانه، حکومت‌نظامی را درمانده کرد تا جایی که دیگر دولت ازهاری قادر به اداره کشور در آن شرایط بحرانی نبود[۴۰]؛ از این‌رو وی در ۲۵ آذر در جلسه هیئت دولت، از طریق تمارض به ناراحتی قلبی و تظاهر به غش، سعی کرد خود را از صحنه سیاست کنار بکشد.[۴۱] سرانجام وی در سی‌ام آذر در جلسه‌ای که ویلیام سولیوان سفیر امریکا، حضور داشت، موضوع بیماری خود را مطرح و اعلام کرد که دیگر نمی‌تواند برای آرام‌کردن انقلاب کاری انجام دهد و دولت امریکا باید تدبیر دیگری بیندیشد.[۴۲]

ازهاری از یک طرف زیر فشار نظامی‌ها و فرماندهان افراطی ارتش قرار داشت که راه حل سرکوبگرانه را به وی ارائه می‌دادند و وی نیز طرفدار همین شیوه بود و از طرف دیگر ضعف نفس، تردیدها و درماندگی‌اش بود که او را دچار تزلزل کرده بود. در این وضع وی دچار سکته قلبی شد[۴۳] و سرانجام او در دوازدهم دی ۱۳۵۷ استعفا کرد[۴۴] و در هجدهم دی ۱۳۵۷ به بهانه مداوا از ایران خارج شد و به امریکا رفت.[۴۵] وی در سال ۱۳۸۰ در ۸۹سالگی در امریکا درگذشت.[۴۶]

پانویس

  1. اداره کل آرشیو، اسناد و موزه، ۳۶۵ و ۳۶۸.
  2. طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۵۸۶.
  3. اداره کل آرشیو، اسناد و موزه، ۳۶۹.
  4. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۵۸۸.
  5. طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۵۸۶.
  6. سولیوان و پارسونز، ۷۵.
  7. پورنجفی، ۶۹.
  8. طلوعی، پدر و پسر، ۷۵۷.
  9. روابط عمومی، فرازهایی از تاریخ انقلاب، ۲۱۳.
  10. منصوری، آشنایی با انقلاب اسلامی ایران، ۲۲۱.
  11. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۹۰.
  12. عاقلی، تاریخ ایران، ۸۲۰؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۹۵.
  13. کیهان، روزنامه، ۱۴/۸/۱۳۵۸ش.
  14. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۷۰.
  15. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۷۲.
  16. رستمی، پهلوی‌ها، ۳/۶۰۱-۶۰۲.
  17. زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۳۶۵.
  18. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۰۸.
  19. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۰۸-۳۱۰.
  20. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۳۱ و ۳۳۸.
  21. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۴۹-۳۵۱.
  22. بهنود، از سیدضیا تا بختیار، ۸۲۷.
  23. حصاری، تاریخ فرهنگی سیاسی معاصر، ۲۶۷.
  24. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۷۴.
  25. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳۱.
  26. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۴۵.
  27. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۷۵.
  28. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۴۱۱.
  29. بهنود، از سیدضیا تا بختیار، ۸۲۹.
  30. طلوعی، پدر و پسر، ۷۵۷.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۰۱.
  32. شوکراس، معمای شاه‌مات، ۷۶۱.
  33. بهنود، از سیدضیا تا بختیار، ۸۳۰.
  34. طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۵۸۹.
  35. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۵۸۹-۵۹۰.
  36. شوکراس، معمای شاه‌مات، ۷۶۲.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۲۷.
  38. اقدسی، انقلاب اسلامی ایران، ۱۴۱.
  39. روابط عمومی، فرازهایی از تاریخ انقلاب، ۲۷۵-۲۷۶.
  40. مسعود انصاری، پس از سقوط، ۱۱۷.
  41. اداره کل آرشیو، اسناد و موزه، ۳۶۹.
  42. طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۵۹۰.
  43. نجمی، از سیدضیاء تا بازرگان، ۲/۱۷۹۴.
  44. اداره کل آرشیو، اسناد و موزه، ۳۶۶.
  45. عاقلی، شرح حال رجال، ۱/۹۳.
  46. سلطانی مقدم، غلامرضا ازهاری، ۱/۲۱۲.

منابع

  • اداره کل آرشیو، اسناد و موزه، اسناد و موزه، دولت‌های ایران، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • اقدسی، مجیدرضا، انقلاب اسلامی ایران از دی ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بهنود، مسعود، از سیدضیا تا بختیار، دولت‌های ایران از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تهران، جاویدان، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش.
  • پورنجفی، قاسم، مفسدین فی الارض، تهران، بام، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
  • حصاری، علی‌اکبر، تاریخ فرهنگی سیاسی معاصر، قم، مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • رستمی، فرهاد، پهلوی‌ها، تهران، تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • روابط عمومی وزارت اطلاعات، فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و امریکا، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • سلطانی مقدم، سعیده، غلامرضا ازهاری، چاپ‌شده در فرهنگنامه تاریخ حوادث و رجال عصر پهلوی، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
  • سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • شوکراس، ویلیام، معمای شاه‌مات، ترجمه بهرام افراسیابی، تهران، مهرفام، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، علم، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ش.
  • طلوعی، محمود، پدر و پسر، تهران، علم، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
  • عاقلی، باقر، تاریخ ایران (دوره پهلوی)، تهران، نامک، چاپ نهم، ۱۳۸۷ش.
  • عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، گفتار، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
  • عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، گفتار-علم، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • قره‌باغی، عباس، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبدعباس قره‌باغی، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • کیهان، روزنامه، ۱۴/۸/۱۳۵۸ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • مسعود انصاری، احمدعلی، پس از سقوط، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • منصوری، جواد، آشنایی با انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ سوم، ۱۳۹۰ش.
  • نجمی، ناصر، از سیدضیاء تا بازرگان، تهران، ناصر نجمی، ۱۳۷۰ش.

پیوند به بیرون