سازندگی: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مفاهیم اقتصادی using HotCat) |
جز (انتقال از رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه به رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه امامخمینی ردهانبوه) |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
اسماعیل رضوانیفر، [https://books.khomeini.ir/books/10006/148/ سازندگی]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۱۴۸–۱۵۴. | اسماعیل رضوانیفر، [https://books.khomeini.ir/books/10006/148/ سازندگی]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۱۴۸–۱۵۴. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] |
نسخهٔ ۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۳۸
سازندگی، تلاش در جهت بازسازی، آبادانی و پیشرفت کشور.
معنی
سازندگی را میتوان روندی مبتنی بر بهرهبرداری خردمندانه از منابع با هدف ساختن و بهسازی و خروج از وضعیت عقبماندگی دانست. سازندگی بر پایه استفاده از فناوری پیشرفته، اصول علمی و پایههای عقلایی برای ساختن انسان و جامعه است.[۱] از واژههای مرتبط با آن بازسازی است که به معنای ساختنی نو و مجدد، آبادگردانی پس از ویرانی به کار برده میشود.[۲] بازسازی و سازندگی معنای بسیار نزدیکی با هم دارند، به طوری که در بسیاری موارد، به یک معنا به کار میروند.[۳] در واقع بازسازی را بیشتر برای تجدید بنا و ترمیم مناطق ویرانشده یک کشور پس از فاجعه یا جنگ به کار میبرند.[۴]
از نگاه امامخمینی، سازندگی ابعاد مختلفی ازجمله انسان،[۵] جامعه[۶]، فرهنگ[۷]، سیاست[۸] (ببینید: دین و سیاست) و اقتصاد[۹] را دربر میگیرد. از موضوعهای مرتبط با سازندگی، خودباوری است که امامخمینی آن را شرط سازندگی میدانست و خودباوری را اتکال به خویشتن[۱۰] و رهایی از وابستگیها تعبیر میکرد.[۱۱] ایشان همچنین خودباوری را معادل استقلال در فرهنگ و استقلال در تمام زمینهها به کار میگرفت[۱۲] (ببینید: خودباوری)؛ چنانکه ایشان سازندگی و توسعه را نزدیک به هم به کار گرفتهاست و توسعه را در واژگانی چون پیشرفت، آبادانی و نوسازی به کار گرفتهاست که باید در ابعاد سیاسی، اقتصادی، بهویژه فرهنگی صورت گیرد. (ببینید: توسعه و پیشرفت). موضوع فقر نیز از ابعاد چندی مورد توجه نزدیک امامخمینی بودهاست. (ببینید: فقر).
پیشینه
سازندگی در دوران پیامبر اکرم(ص) را بیشتر باید در بعد فقرزدایی و مشارکت فقرا در اموال ثروتمندان مانند انفاق،[۱۳] پرداخت زکات،[۱۴] خمس[۱۵] و توجه به تولید از منابع طبیعی[۱۶] و تعاون و بهرهوری همگانی از منابع طبیعی[۱۷] جست. هجرت پیامبر(ص) به مدینه و تشکیل اجتماع دینی، ضرورت پرداختن به سازندگی در این اجتماع جدید را دوچندان میکرد و حکومت نبوی شیرازه این تشکیلات جدید بود.[۱۸] بدینسان در زمان حکومت رسول خدا (ص) بهبودی نسبی در وضعیت معیشتی مسلمانان ایجاد شد.[۱۹] امیرالمؤمنین علی(ع) در دوره زمامداری خود، با اشاره به چهار وظیفه حکومت یعنی جمعآوری مالیات، جهاد با دشمنان و اصلاح امور مردم و آبادسازی بلاد، آبادسازی را اساسیترین وظیفه دولت برشمرد[۲۰] و در دستورالعمل به والیان خود آنان را مأمور آبادسازی شهرهای تحت ولایت خویش کرد.[۲۱] ایشان در امر سازندگی بر فراهمآوردن زمینههای همبستگی اجتماعی و تحقق مشارکتهای مردمی، تثبیت امنیت، نظم و پرداختن به کشاورزی تأکید میکرد.[۲۲]
در چند قرن اخیر حرکت به سوی ساخت جامعهای نو در ایران را میتوان از دوران صفویه پی گرفت. در آشوبهای پس از اضمحلال تیموریان (۹۰۴ هجری)، شاهاسماعیلاول صفوی بر مبنای امنیت و همبستگی ملی و مذهبی، ارتش منسجم به صورت جدید را بنا نهاد.[۲۳] در زمان قاجارها به علت بیکفایتی حاکمان، ساختن کشور طبق برنامهریزی حکومتی انجام نمیگرفت؛ ولی شاید بتوان نوگرایی و توجه به عمران و آبادانی کشور در این زمان را مرهون تلاشهای اشخاصی چون عباس میرزا، قائممقام فراهانی و امیرکبیر دانست.[۲۴] امیرکبیر با ایجاد دارالفنون به تربیت نیروی انسانی متخصص همت گماشت. وی توانست در محورهای اداری، اقتصادی، نظامی ـ امنیتی و فرهنگی، تحولات زیادی در کشور ایجاد کند[۲۵]؛ ولی این کارهای مقطعی نیز با به قهقرا رفتن اداره حکومت و ناکارآمدی نهادهای اداره جامعه و نبود زیرساختهای مناسب عمرانی، اقتصادی و اجتماعی در اواخر حکومت قاجار، زمینه را برای ایجاد اعتراضهای مردمی و نهضت مشروطه فراهم کرد.[۲۶] بدینسان مشروطهخواهان علاوه برخواستههای سیاسی خواستار پیشرفت و سازندگی کشور در عرصههای اجتماعی و اقتصادی نیز بودند.[۲۷]
پس از پایان عمر سلسله قاجار، رضاخان پهلوی با توجه به کمبودها و ناکارآمدیِ نظام اقتصادی و سیاسی کشور، با شعار ایجاد تحول در تمامی ابعاد زندگی مردم وارد میدان شد و توانست با ایجاد امنیت نسبی، کشیدن راهآهن، احداث کارخانجات (نساجی)،[۲۸] تشکیل ارتش نو[۲۹] و تلاش برای مکانیزهکردن کشاورزی با تسهیل واردات ماشینهای کشاورزی و ایجاد مدارسی برای پژوهشهای دامی و سرمسازی و اجبار مالکان زمینهای کشاورزی برای احیای زمینهای موات[۳۰] تحولی در ساختار اقتصادی کشور ایجاد کند؛ ولی تمامی این کارها در حالی صورت گرفت که در بخشهای دیگری از نظام اجتماعی کشور مانند سیاست،[۳۱] فرهنگ[۳۲] و مذهب[۳۳] نه تنها تحول و سازندگی صورت نگرفت، بلکه این بخشها دچار اختلال شدند.
محمدرضا پهلوی پس از کودتای ۱۳۳۲ و تحکیم موقعیت سیاسی خود در صدد اصلاحات و سازندگی اقتصادی مورد نظر خویش برآمد. این اقدامات در آغاز دهه ۱۳۴۰ با شعار سازندگی در بخش کشاورزی و اصلاحات ارضی آغاز شد[۳۴]؛ اما مخالفان، این اقدامات او را نه در جهت سازندگی، بلکه در جهت افزایش قدرت و اقتدار دولت و کسب مشروعیت داخلی، کاهش خطر کمونیسم دهقانی و جلب حمایت آمریکا بهشمار میآوردند[۳۵] (ببینید: اصلاحات ارضی). در این دوره با توجه به فروش سرشار نفت، امکانات و تأسیسات بندری بهبود یافت[۳۶]؛ ولی این توسعه یکباره، به تزریق بدون مدیریت پول به جامعه انجامید تا به ایجاد فاصله طبقاتی چشمگیر میان اقشار مختلف مردم بینجامد و این خود نیز عامل رشد فزاینده حاشیهنشینی و ایجاد حلبیآبادهای کنار شهرهای بزرگ و نارضایتیهای عمومی گردید.[۳۷]
سازندگی در دوره پهلوی
دوره پهلوی در کنار برخی پیشرفت نسبی دارای نقاط ضعف و کاستیهای قابل توجهی بود. یکی از نقاط ضعف، عدم ارتقا و پیشرفت نیروی انسانی به تناسب هجوم فناوری به کشور بود. این نقص باعث شد نیروی انسانی و جامعه با مدرنیزاسیون احساس ناآشنایی کند.[۳۸] این برنامهها با وجود اهداف بلندپروازانه، به چند دلیل موفقیت چندانی نداشتند، ازجمله وابستگی به درآمدهای نفتی، غفلت از بخش کشاورزی و نبود زیرساختهای سنتی و روستایی، سوء مدیریت، تورم و نبود توازن صادرات و واردات،[۳۹] کمتجربگی و ضعف نیروی انسانی، اقتدارگرایانه بودن نظام، عدم استقلال دولت، عدم نقشآفرینی تودهها در سازندگی کشور و از همه مهمتر ضعف پایگاه حمایتی محمدرضا پهلوی و فقدان پشتوانه ایدئولوژیک.[۴۰]
اصلاحات و سازندگی مورد نظر خاندان پهلوی با توجه به کاستیها و ضعفهای یادشده، بهشدت مورد نقد علما و روحانیان قرار میگرفت؛ ازجمله سیدحسن مدرس که نماینده مجلس بود، به مقابله با برخی اقدامات رضاخان برخاست. امامخمینی نیز در دورههای بعد به نقد گسترده عملکرد رضا و محمدرضا پهلوی پرداخت.[۴۱] ایشان باور داشت عملکرد این دو نفر موجب روسیاهی حکومت پهلوی نزد ملت شد[۴۲]؛ آنان با خالیکردن ذخایر ملت و دادن آن به کشورهای استعماری، کشور را به سوی نابودی پیش بردند.[۴۳] ایشان بر این باور بود که کارهای آنان صرفاً الفاظی فریبنده بود که باعث ویرانی مملکت شد[۴۴] و به نام ترقی و پیشرفت به ایجاد و گسترش فساد و بیبندوباری انجامید[۴۵] و به اسم اصلاحات کشاورزی مملکت به تباهی کشیده شد.[۴۶]
به دنبال اصلاحات ارضی که به نابودی بخش مهمی از اقتصاد کشاورزی منتهی شد، بسیاری از روستاییان به امید زندگی بهتر به شهرها سرازیر شدند که خود باعث بهوجودآوردن زاغهها و طبقه وسیع کارگر در شهرها گردید[۴۷] (ببینید: کشاورزی و روستاییان). امامخمینی در پاسخ به هجوم تبلیغاتی رژیم پهلوی دربارهٔ مخالفت روحانیان با این اصلاحات، اعلام کرد که روحانیان با سازندگی مخالفتی ندارند،[۴۸] بلکه علت مخالفت، قرارنداشتن اصلاحات ارضی در مسیر سازندگی بخش کشاورزی[۴۹] و ویرانی اقتصاد[۵۰] است. (ببینید: اصلاحات ارضی).
امامخمینی اعتقاد داشت خاندان پهلوی پنجاه سال داراییهای ملت مظلوم ایران را به یغما بردند و اختناق ایجاد کردند و داشتههای مردم را از بین بردند و مانع پیشرفت کشور شدند.[۵۱] ایشان اقدامات محمدرضا پهلوی را موجب وابستگی هر چه بیشتر در زمینههای مختلف به غرب میدانست[۵۲] و با انتقاد از وابستگی اقتصادی رژیم پهلوی، استقلال را اصل اساسی در راه سازندگی کشور میشمرد و بدین ترتیب اقدامات رژیم پهلوی خلاف جهت این هدف و مانع سازندگی کشور ارزیابی میشد.[۵۳] ایشان در آبان ۱۳۵۷ در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه، دربارهٔ بیتوجهی رژیم پهلوی به منابع انسانی بهرغم وجود افراد لایق در ایران، وابستگی رژیم پهلوی را مانع بهکارگیری استعداد این افراد در راه سازندگی کشور شمرد و آن را محکوم کرد.[۵۴] در نگاه ایشان، پهلوی به سبب وابستگی به فرهنگ غرب، مانع تربیت علمی جوانان شد که این موجب دورماندن آنان از فرایند سازندگی بود.[۵۵] وابستگی بیش از حد سیاسی و اقتصادی و نظامی دولتهای ایران در زمان پهلوی به نظام سرمایهداری بینالمللی، آسیب فراوانی به پیکر استقلال ایران زد؛ چنانکه الگوپذیری از نظام سرمایهداری جهانی ازجمله بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در زمینه رشد، نه تنها باعث پیشرفت و ترقی کشور نشد، بلکه راه را برای وابستهکردن هر چه بیشتر ایران باز کرد. از طرفی این وابستگی باعث هجوم ارزشهای فرهنگ غرب به ایران گردید.[۵۶] (ببینید: هجوم فرهنگی).
با افزایش درآمدهای نفتی در دهه ۱۳۵۰، با وجود اجرای برنامههای سازندگی، نتایج موفقیتآمیزی به دست نیامد. در نگاه امامخمینی این درآمدها بیشتر به جای استفاده در مسیر سازندگی کشور، برای تقویت حکومت محمدرضا پهلوی به کار گرفته شد.[۵۷] ایشان بارها به سوء مدیریت در هزینههای نفتی اعتراض کرد و خواستار بهبود در وضعیت کشور و معیشت مردم شد.[۵۸] ایشان باور داشت حکومت پهلوی اقتصاد را به اجانب واگذار کرده[۵۹] و نیروی انسانی داخلی را به عقب رانده و از بین بردهاست.[۶۰] امامخمینی با اشاره به وجود ویرانیهای مملکت و امکانات محدود شهرهای دورافتاده، صرف هزینههای بیمورد رژیم را نکوهش و اعلام میکرد رژیم پهلوی اساساً به فکر سازندگی و آبادانی نیست و کارهای انجامشده در جهت ظاهرسازی است.[۶۱]
سازندگی در دوره جمهوری اسلامی
امامخمینی که یکی از دلایل مهم عقبماندگی ایران را بهصورت کلی وجود حکومتهای پادشاهی و استبدادی در طول تاریخ میداند،[۶۲] یک نمونه بارز این استبداد را رژیم پهلوی میدانست که به شکلهای مختلفی ازجمله خفقان و تحمیل خرجهای کمرشکن به ملت باعث عقبماندگی کشور شد[۶۳] (ببینید: عقبماندگی و دیکتاتوری). ماهها ناآرامی، اعتصابهای سراسری در مجاری حیاتی اقتصاد و صنعت و درگیریها، خسارت بسیاری را برای مردم و کشور به بار میآورد. با پیروزی انقلاب اسلامی سازندگی در اولویت قرار گرفت تا بتوان بدون تحمیل آسیب جدی به کشور و آرمانهای انقلاب، اوضاع را سامان داد.[۶۴]
امامخمینی بدون فاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای شورای هماهنگی اعتصابات، انقلاب را وارث خرابیهای زیادی دانست که ساختن و ترمیم آن منوط به مشارکت همه اقشار ملت است. ایشان گام اساسی پس از پیروزی را حرکت در راه سازندگی بیان کرد.[۶۵] در اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی در اقتصاد کشور پایهریزی شد. (ببینید: اقتصاد) و برای استقلال اقتصادی و ریشهکنی فقر در اصل ۴۳ تأمین نیازهای اساسی، فراهمکردن شرایط و امکان کار، منع اسراف و افزایش تولیدات کشاورزی مد نظر قرار گرفت. (ببینید: کشاورزی) امامخمینی با دعوت مردم به امر بازسازی، انجام این مهم را در تمام جنبههای مملکت لازم دانست و آن را بار سنگینی دانست که دولت یا ملت بهتنهایی قادر به تحمل آن نیست، بلکه باید «همه با هم» در این راه قدم بردارند[۶۶]؛ زیرا بازسازی با وجود ویرانیهای گسترده، بسیار دشوار[۶۷] و به سرانجام رساندن آن نیازمند فرصت طولانی است.[۶۸]
ابعاد سازندگی
امامخمینی برای ساختن ویرانیهای کشور و کاستن از عوارض انسانی و اجتماعی عقبماندگیها، سازندگی را در ابعاد مختلف پیگیری میکرد. سازندگی در بعد زیربنایی یکی از مهمترین فعالیتها در سازندگی اقتصادی کشور است و همین امر باعث توجه دولتها به اموری چون صنعت و کشاورزی میگردد. امامخمینی نیز بر این مبنا به توسعه امور زیربنایی کشور توجه و تأکید میکرد:
۱. رشد علمی: امامخمینی با انتقاد از عقبماندگیهای علمی کشور در زمان پهلوی معتقد بود کشور نباید همواره از لحاظ علمی و فنی به دو قطب شرق و غرب وابسته باشد،[۶۹] بلکه دولت باید با توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی، تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همهجانبه مخترعان، مکتشفان و نیروهای متخصص، راه را برای ساختن کشور هموار کند.[۷۰] ایشان بر این باور بود که دانشگاهها باید تغییری مبنایی داشته باشند تا بتوانند جوانان و دانشجویان را بر مبنای اسلام تربیت کنند تا مستقل شوند[۷۱] و دانشگاهها همراه با تعهد، علم و تخصص را به مرحله عالی برسانند.[۷۲] ایشان بر تربیت نیروی انسانی کارآمد از دبستان تا دانشگاه تأکید میکرد. (ببینید: دانشگاه، آموزش و پرورش، و تربیت).
۲. کشاورزی: در بعد سازندگی اقتصادی، اولویت و تقدم از منظر امامخمینی حوزه کشاورزی بود[۷۳]؛ چنانکه ایشان خودکفایی در بخش کشاورزی را لازمه خودکفایی در دیگر بخشها میدانست.[۷۴] (ببینید: کشاورزی).
۳. صنعتی: در بُعد صنعتی امامخمینی معتقد بود تحول در صنعت نشاندهنده پیشرفت انقلاب است[۷۵] و این مهم با استقلال و خودکفایی[۷۶] و کار کارگران متعهد و متخصص در کشور[۷۷] (ببینید: کار و کارگر) تحقق پیدا خواهد کرد. همچنین ایشان برای تحقق صنعت غیر وابسته و مستقل کوشش مخترعان و کشاورزان و صاحبان مشاغل و صنایع را لازم میدانست.[۷۸] (ببینید: تولید و صنعت).
۴. نظام بانکی: امامخمینی در زمینه اصلاح نظام بانکی، به ایجاد و گسترش بانکداری اسلامی سفارش میکرد و سمت و سوی بانیان بانک اسلامی را در راستای آبادانی ایران و خدمت به اسلام میشمرد.[۷۹] ایشان برای تحقق بانکداری اسلامی و ایجاد ساختار نظام بانکی جدید و مفید برای کشور، خواستار رفع نواقص و اشکالات نظام بانکی و جایگزینکردن بانکداری اسلامی شد[۸۰] (ببینید: بانک).
۵. نهادسازی: بُعد دیگری که امامخمینی برای رفع محرومیت به آن توجه میکرد نهادسازی برای سازندگی بود تا از این طریق بتوان درمانی سریع هرچند موقت بر دردهای محرومان جامعه ایجاد کرد. امامخمینی کمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۹ اسفند ۱۳۵۷ با دستور مصادره اموال سلسله پهلوی به نفع مستضعفان[۸۱] (ببینید: مصادره اموال و بنیاد مستضعفان) باعث شد تا توجه همگانی به این امر جلب شود و با فرمان تأسیس کمیته امداد در ۱۹ اسفند همان سال[۸۲] (ببینید: کمیته امداد امامخمینی)، یکی از زمینههای تلاش عملی برای مقابله با فقر و محرومیت در کشور نهادینه گردد. همچنین ایشان در این راستا، در ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ حساب ۱۰۰ را به منظور خانهسازی برای مستضعفان افتتاح کرد[۸۳] تا به کمک این حساب، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تشکیل و برای رفع مشکل مسکن محرومان فعالیت کند. (ببینید: بنیاد مسکن انقلاب اسلامی).
در راستای سازندگی و آبادانی بخشهای محروم، حزب جمهوری اسلامی طرحی را برای بسیج دانشگاهیان و فرهنگیان جهت فعالیت در آبادانی و سازندگی روستاها در ماههای تابستان و در دورههای تعطیلی مدارس و دانشگاهها ارائه کرد.[۸۴] در پی آن طرح، جهاد سازندگی با کارکرد محرومیتزدایی از مناطق محروم و ترمیم خرابیهای بهجامانده از حکومت پهلوی، به فرمان امامخمینی در ۲۶ خرداد ۱۳۵۸ تشکیل شد.[۸۵] جهادسازندگی با رویکرد مشارکتی، روشی کاملاً متمایز و در تقابل با رویههای عمران روستاییِ پیش از انقلاب را عملی کرد. جهادگران نخست به میان روستاییان و عشایر میرفتند و با تشکیل جلسات مشورتی، نیازها و انتظارات را با اولویتبندی خود مردم بومی به دست میآوردند و با همکاری مردم روستا، پروژههای عمرانی، فعالیتهای توسعهای و کمکهای مردمی را سامان میدادند.[۸۶] امامخمینی در فرمان تشکیل جهادسازندگی، بر لزوم توجهدادن مردم به مسئله سازندگی تأکید کرد و کمک به جهاد سازندگی را وظیفه تمام اقشار ملت دانست و اصل مهم موفقیت در این راه را فداکاری خواند.[۸۷] (ببینید: جهاد سازندگی).
بازسازی و سازندگی پس از جنگ تحمیلی
جنگ تحمیلی هشتساله عراق علیه ایران، آثار زیانبار اقتصادی فراوانی داشت. تعداد آوارگان جنگی بالغ بر دو میلیون نفر میشد.[۸۸] علاوه بر کشتهشدن و آوارگی مردم بهویژه در مناطق مرزی، دشمن به مراکز اقتصادی مهم کشور نیز حمله کرد و زیرساختهای کشور در بخشهای معدن، صنعت، نفت، ساختمان و خدمات برق و آب و گاز ویران شد یا به سختی آسیب دید[۸۹]؛ البته بازسازی این تأسیسات و خانههای خرابشده مردم، در همان زمان جنگ توسط ستاد بازسازی جنگ در حد توان صورت میگرفت.[۹۰]
امامخمینی پس از خاتمه جنگ در مهر ۱۳۶۷ در پیامی به ملت ایران، بازسازی و از سرگیری سازندگی کشور به شکل موفق و با توجه به تجارب به دستآمده را در درجه نخست در گرو عدم وابستگی به شرق و غرب اعلام کرد[۹۱] و بر استفاده از نیرویهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی بر مبنای شکستن انحصارها و تحریمها تأکید داشت.[۹۲] ایشان سیاست بازسازی و تعیین اولویت در امر بازسازی را بر عهده سران سه قوه گذاشت و برای شتاب روند کار بر استفاده از نظر کارشناسان، صاحبنظران، هیئت دولت و کمیسیونهای مجلس تأکید کرد[۹۳] و از ملت خواست همانطور که در دوران جنگ کنار یکدیگر ایستادگی کردند، در زمان صلح و بازسازی نیز کنار هم باشند.[۹۴] ایشان اگرچه سازندگی کشور را منوط به عدم وابستگی کشور به بیگانگان میکرد، استفادهنکردن و چشمپوشی از علم و توانمندیهای علمی و صنعتی بیگانگان را جایز نمیدانست[۹۵] و خواستار اعزام افراد برای استفاده از توان علمی دیگران در زمینههای مختلف بود.[۹۶]
امامخمینی در چارچوب آرمانهای انقلاب اسلامی بر ضرورت همدلی و تعاون در جهت ساختن کشور با توجه به پایانیافتن دغدغه جنگ تأکید میکرد و نیاز کشور را در مرحله بازسازی و سازندگی، وحدت و برادری میدانست[۹۷] (ببینید: برادری). پس از رحلت ایشان، دولت اکبر هاشمی رفسنجانی با شعار دولت سازندگی در دو دوره تلاشهای زیربنایی و خدمات فراوانی برای سازندگی کشور کرد و دولتهای پس از آن نیز تلاش خود را در راستای ساختن کشور مبذول داشتند.
پانویس
- ↑ عالم، بنیادهای علم سیاست، ۱۰۹.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۷۶۳.
- ↑ آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۵۷۳.
- ↑ آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۵۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۰۰ و ۳۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۳۳ و ۸/۴۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۸۲ و ۱۲/۲۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۴۴ و ۱۰/۱۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۸ و ۱۵/۳۱۰.
- ↑ معارج، ۲۴ و ۲۵.
- ↑ توبه، ۶۰.
- ↑ انفال، ۴۱.
- ↑ جاثیه، ۱۳.
- ↑ بقره، ۲۹.
- ↑ زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام، ۳۲۶–۳۲۷.
- ↑ افتخاری، مصلحت و سیاست، ۵۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ۴۳، ۶۳–۶۴؛ خ۵۴، ۷۱ و ن۵۳، ۴۵۲–۴۷۴.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲–۴۷۴.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲–۴۷۴.
- ↑ استفانی، ارتش و حکومت پهلوی، ۳۷.
- ↑ شیخنوری، فراز و فرودهای اصلاحات در عصر امیرکبیر، ۱۳۳.
- ↑ حقیقت، تقویم تاریخ سیاسی ایران، ۴۸۷؛ تلاشان، چیستی و چرایی تحولات سیاسی اجتماعی معاصر ایران، ۷۹–۸۱.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۷ و ۹۴–۹۵.
- ↑ کاتوزیان، تضاد دولت و ملت، ۱۶۲–۱۶۵.
- ↑ نجمی، بازیگران عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ۲۸۰.
- ↑ تلاشان، چیستی و چرایی تحولات سیاسی اجتماعی معاصر ایران، ۱۶۰.
- ↑ پیردیگار و دیگران، ایران در قرن بیستم، ۹۱–۹۲.
- ↑ نجمی، بازیگران عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ۳۰۱–۳۰۲.
- ↑ افراسیابی، وقتی پردهها بالا میرود، ۷۶.
- ↑ مخبر، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی، ۲۸۶.
- ↑ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۱۶۶–۱۶۷.
- ↑ ملکمحمدی، از توسعه لرزان تا سقوط شتابان، ۴۲؛ افضلی، دولت مدرن در ایران، ۴۶۵.
- ↑ آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۲۴۲–۲۴۳.
- ↑ آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۲۵۲.
- ↑ ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱/۱۱۴.
- ↑ ملکمحمدی، از توسعه لرزان تا سقوط شتابان، ۲۸–۳۳؛ میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۱۰۶؛ ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲/۱۴۸.
- ↑ میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۱۴۲–۱۴۳.
- ↑ پیردیگار و دیگران، ایران در قرن بیستم، ۱۱۰–۱۱۴ و ۱۶۳–۱۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۲ و ۳۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۸۳.
- ↑ محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۲۲ و ۱۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۳ و ۲۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۳–۲۴ و ۵۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۰۳ و ۵/۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷۳–۱۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۵–۶ و ۱۵/۲۴۴.
- ↑ طباطبایی، وابستگی به نظام سرمایهداری جهانی، ۵۷۹–۵۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۰۸؛ ۶/۲۹۲ و ۱۷/۴۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴، ۲۶ و ۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۳، ۲۳۵ و ۳۹۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۴ و ۶/۴۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۴.
- ↑ محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۵۶–۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۱۴–۱۱۵ و ۱۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۶ و ۲۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۳–۴۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۳۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۵–۱۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳۴–۵۳۵ و ۷/۴۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۱۸–۵۱۹.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۹۰–۲۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹.
- ↑ وزارت جهاد سازندگی، نقش جهاد سازندگی، ۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۸۰.
- ↑ دژپسند و رئوفی، اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی، ۱۸۴–۲۰۲.
- ↑ دژپسند و رئوفی، اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی، ۱۸۴–۲۰۲.
- ↑ غرایاق زندی، ایران و مسئله هستهای، ۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۵–۱۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۶–۱۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۶–۱۵۷ و ۴۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۶ و ۱۸۰.
منابع
- قرآن کریم.
- آبراهامیان، یرواند و احمد اشرف و محمدعلی همایون کاتوزیان، جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- فتاحی، ایران بین دو انقلاب.
- درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- آقابخشی، علی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.
- ازغندی، علیرضا، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، تهران، سمت، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
- استفانی، کرونین، ارتش و حکومت پهلوی، ترجمه غلامرضا علیبابایی، تهران، خجسته، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- افتخاری، اصغر، مصلحت و سیاست.
- رویکردی اسلامی، تهران، دانشگاه امامصادق (ع)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- افراسیابی، بهرام، وقتی پردهها بالا میرود، کاخها و نیم قرن سکوت، تهران، مهر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- افضلی، رسول، دولت مدرن در ایران، قم، دانشگاه مفید، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- پیردیگار، ژان، و دیگران، ایران در قرن بیستم، ترجمه عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی، تهران، نشر البرز، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- تلاشان، حسن، چیستی و چرایی تحولات سیاسی اجتماعی معاصر ایران، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- حقیقت، عبدالرفیع، تقویم تاریخ سیاسی ایران، از آغاز تا پایان دوره پهلوی، تهران، کومش، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- دژپسند، فرهاد و حمیدرضا رئوفی، اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- زرگرینژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- شیخنوری، محمد، فراز و فرودهای اصلاحات در عصر امیرکبیر، تهران، پژوهشکده فرهنگ واندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- طباطبایی، محمدحسن، وابستگی به نظام سرمایهداری جهانی، چاپشده در کتاب سقوط، (مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی فروپاشی سلطنت پهلوی)، تهران، مؤسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- غرایاق زندی، داود، ایران و مسئله هستهای، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- کاتوزیان، محمدعلی، تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفتم، ۱۳۷۷ش.
- مخبر، عباس، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، تهران، طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- ملکمحمدی، حمیدرضا، از توسعه لرزان تا سقوط شتابان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- میلانی، محسن، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطازاده، تهران، گام نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- نجمی، ناصر، بازیگران عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، تهران، انشتین، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سالهای ۱۳۵۷–۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- وزارت جهاد کشاورزی، نقش جهاد سازندگی در بخش کشاورزی و توسعه روستایی (مجموعه مقالات)، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
پیوند به بیرون
اسماعیل رضوانیفر، سازندگی، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۱۴۸–۱۵۴.