علی تهرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
[[رده:مخالفان جمهوری اسلامی]]
[[رده:مخالفان جمهوری اسلامی]]
[[رده:مقاله‌های جلد سوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های جلد سوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۶

علی تهرانی
تهرانی علی 1.jpg
شناسنامه
نام کاملعلی مرادخانی ارنگه معروف به علی تهرانی
زادروز۱۳۰۲ش
شهر تولدروستای ارنگه در اطراف کرج
کشور تولدایران
تاریخ درگذشت۲۷ مهرماه ۱۴۰۱
شهر درگذشتتهران
کشور درگذشتایران
نام همسربدری خامنه‌ای
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات سیاسی
پست‌هاحاکم شرع دادگاه انقلاب و عضو مجلس خبرگان قانون اساسی
اطلاعات علمی و مذهبی
اساتیدامام‌خمینی، ابوالقاسم خزعلی، سیدحسن مصطفوی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، سیدحسین بروجردی و سیدمحمدهادی میلانی
تالیفاتاخلاق اسلامی، اسلام ضد استثمار، اقتصاد اسلامی، مالیات اسلامی و تقیه در اسلام.

علی تهرانی، شاگرد امام‌خمینی، روحانی مبارز، حاکم شرع دادگاه انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و پناهنده به رژیم بعثی و متجاوز عراق.

علی تهرانی سال ۱۳۰۲ در اطراف کرج متولد شد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی در تهران، به حوزه علمیه قم رفت و پس از طی مراحل علمی در درس خارج سیدحسین بروجردی و امام‌خمینی حاضر شد.

تهرانی برای تبلیغ در سال ۱۳۴۰ از طرف امام‌خمینی به خرم‌­آباد رفت و در مبارزات نیز همراه بود و پس از تبعید امام‌خمینی به مشهد مهاجرت کرد و در درس سیدمحمدهادی میلانی حضور یافت. او در مشهد در حمایت از نهضت امام‌خمینی فعال بود و سخنرانی­‌های زیادی کرد و چند مرتبه به زندان افتاد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام‌خمینی قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی خراسان شد ولی به ­خاطر عملکرد منفی از آن سمت برکنار شد و در ادامه از نظر سیاسی از سازمان مجاهدین خلق و بنی­‌صدر حمایت کرد.

او علی­رغم پند و نصیحت­‌های امام‌خمینی و پذیرش ظاهری­ آن، از ایران خارج و به عراق پناهنده شد و با استفاده از رادیو و تلویزیون بغداد به مخالفت با جمهوری اسلامی پرداخت ولی سال ۱۳۷۴ با اظهار پشیمانی خود را تسلیم ایران کرد و پس از محاکمه به زندان و تبعید محکوم شد ولی پس از چندی به علت نداشتن تعادل روانی آزاد شد.

وی در ۲۷ مهرماه ۱۴۰۱ در تهران درگذشت.

ولادت تا نوجوانی

علی مرادخانی ارنگه معروف به علی تهرانی در سال ۱۳۰۲ در روستای ارنگه در اطراف کرج در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. پدرش عزت‌الله کاسب بود؛ ولی اطلاعات دینی زیادی داشت و در پایان عمر در یکی از روستاهای منطقه ارنگه کشاورزی می‌کرد.[۱] علی تهرانی نخست نزد شوهرعمه‌اش در امامزاده یحیی کار می‌کرد و سپس به تشویق پدر به تحصیل در حوزه علاقه‌مند شد.[۲]

هجرت به قم

وی پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی در مدرسه مسجد لرزاده در تهران برای ادامه تحصیل به قم رفت[۳] و قسمتی از معانی و بیان را نزد ابوالقاسم خزعلی و سیدحسن مصطفوی فرا گرفت و در درس مکاسب سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی نیز شرکت کرد. وی در مدرسه حجتیه با محمدرضا مهدوی کنی هم‌حجره و هم‌بحث بود.[۴] همچنین با محمدباقر باقری کنی و سیدمصطفی خمینی مباحثه می‌کرد.[۵] وی فردی بااستعداد و درس‌خوان بود؛ هرچند گاهی حرکت‌های نامتعارف و تندی از او سر می‌زد.[۶]
وی در درس‌های خارج فقه و اصول مرجع تقلید وقت، سیدحسین بروجردی و امام‌خمینی شرکت می‌کرد[۷] و در ۲۶ اسفند ۱۳۴۷ امام‌خمینی به وی اجازه تصدی در امور حسبیه و گرفتن سهم امام(ع) و صرف نصف آن در موارد مقرر شرعی داد.[۸] وی در مواردی معرف دیگر افراد برای دریافت اجازه امور حسبیه از امام‌خمینی بود.[۹]

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی

تهرانی پس از تمام‌کردن تحصیلات حوزوی به تبلیغ و منبر مشغول شد و در سال ۱۳۴۰ از طرف امام‌خمینی برای تبلیغ به خرم‌آباد رفت.[۱۰] وی فعالیت‌های مبارزاتی خود را هم‌زمان با شروع نهضت امام‌خمینی بر ضد رژیم پهلوی آغاز کرد و پس از تبعید ایشان در سیزده آبان ۱۳۴۳ به ترکیه و سپس انتقال به عراق نیز مبارزات خود بر ضد رژیم پهلوی را ادامه داد. وی چند مرتبه پنهانی به عراق رفت و پس از دیدار با امام‌خمینی به ایران برگشت.[۱۱]

هجرت به مشهد

پس از تبعید امام‌خمینی، تهرانی از حوزه علمیه قم به مشهد رفت و ضمن شرکت در درس خارج مرجع تقلید وقت، سیدمحمدهادی میلانی از نزدیکان وی شد و در جلسات پاسخ به استفتائات وی نیز حضور می‌یافت.[۱۲]
تهرانی در حمایت از نهضت امام‌خمینی و مبارزه علیه رژیم پهلوی و تلاش در جهت بیداری مردم مشهد سختی‌های فراوانی را تحمل کرد و چند مرتبه زندانی شد.[۱۳] او در چهاردهم آبان ۱۳۵۶ به همراه گروهی از علمای مبارز خراسان ازجمله سیدعزالدین زنجانی، سیدعبدالله شیرازی، غلامرضا محامی، سیدعلی خامنه‌ای، عباس واعظ طبسی و سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی تلگرام تسلیتی را برای امام‌خمینی به نجف فرستاد.[۱۴]
وی از دوستان و حامیان علی شریعتی بود؛ هرچند انتقادهایی نیز به برخی مطالب وی می‌کرد[۱۵] و در همین راستا برای تغییر موضع انتقادی سیدمحمدهادی میلانی دربارهٔ شریعتی نیز تلاش می‌کرد.[۱۶] تهرانی، بنابر حکم کمیسیون اجتماعی سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در ۲۴/۲/۱۳۵۷ از سیرجان به سقز در کردستان تبعید شد.[۱۷]
او در هنگام ورود امام‌خمینی به ایران در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ ازجمله افرادی بود که با حضور در خیابان‌ها سعی می‌کرد از برخی اقداماتی که به تحریک رژیم پهلوی صورت می‌گرفت، جلوگیری کند.[۱۸] همچنین سخنرانی‌ها و اعلامیه‌هایی را در حمایت از مبارزات امام‌خمینی و انتقاد از رژیم پهلوی صادر می‌کرد.[۱۹]

روحیات اخلاقی

تهرانی به فضل و زهد و مبارزه معروف بود و قناعت، ساده‌زیستی و سختگیری بر نفس، از ویژگی‌های شخصیتی او بود[۲۰]؛ ولی با این حال، آدم تندمزاجی بود و گاه به سرعت خشمگین می‌شد[۲۱] و گفتار و رفتارش چندان منضبط و از روی اصول نبود.[۲۲] از نگاه فکری گفته شده نوع تحلیل‌های اقتصادی تهرانی به گونه‌ای بود که موجب تمایل بیشتر جوان‌ها به کمونیسم می‌شد. وی به جوانان القا می‌کرد اسلام با سرمایه‌داری و مالکیت خصوصی مخالف است و تلاش می‌کرد اثبات کند مقصود آیات مربوط به مالکیت در قرآن، مالکیت اعتباری است نه حقیقی.[۲۳] در نامه مرتضی مطهری در سال ۱۳۵۶ به امام‌خمینی، به تهرانی با عبارت «یکی از دوستان مشهد» اشاره شده و از اینکه امام‌خمینی در هنگام حضور تهرانی در نجف اشرف تذکرات مفیدی به وی داده و نصایح ایشان در اصلاح روش خطرناک وی مؤثر واقع شده، ابراز خرسندی شده است.[۲۴]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی امام‌خمینی به سبب فضل و سابقه مبارزاتیِ تهرانی، او را قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی در خراسان کرد[۲۵]؛ ولی عملکرد نادرست تهرانی در دادگاه انقلاب خراسان و احکامی که غالباً از روی خشم صادر می‌کرد، اعتراض‌هایی را در پی داشت و موجب شد علی‌اکبر مشکینی که در آن زمان مسئولیت نصب و برکناری قضات را بر عهده داشت، هیئتی را برای بررسی پرونده‌هایی که وی حکم اعدام داده بود، به مشهد بفرستد. پس از گزارش هیئت که درست‌نبودن احکام صادرشده را تأیید کرد، تهرانی برکنار شد.[۲۶]

مخالفت با حزب جمهوری اسلامی

تهرانی در جریان نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری ایران که حزب جمهوری اسلامی جلال‌الدین فارسی را نامزد کرده بود، به علت تردید در ایرانی‌الاصل بودن فارسی، به مخالفت شدید با وی برخاست[۲۷] و در نامه‌ای سرگشاده به امام‌خمینی به‌شدت به مواضع حزب و نامزدی فارسی حمله کرد.[۲۸] امام‌خمینی نیز با اینکه فارسی را فرد شایسته‌ای می‌دانست، اعلام کرد وی با توجه به ایرانی‌الاصل نبودن نمی‌تواند رئیس‌جمهور شود[۲۹]

انتقاد به امام

تهرانی به سبب روحیه پرخاشگری که داشت، به امام‌خمینی نیز انتقاد می‌کرد و به صورت حضوری یا از طریق نامه اعتراض‌های خود را به اطلاع ایشان می‌رساند[۳۰]؛ به‌ویژه پس از آنکه امام‌خمینی، سیدعلی خامنه‌ای را در ۲۴ دی ۱۳۵۸ به امامت جمعه تهران منصوب کرد،[۳۱] مخالفت تهرانی که شوهرخواهر خامنه‌ای بود، بیشتر شد و در نامه‌ای به امام‌خمینی ضمن توهین به مسئولان اصلی نظام ازجمله سیدمحمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدعلی خامنه‌ای با واردکردن اتهاماتی، از ایشان خواست در تصمیم خود دربارهٔ انتصاب خامنه‌ای به امامت جمعه تهران تجدید نظر کند[۳۲]؛ سپس در مقاله‌ای که چند روز بعد در نشریه مجاهد وابسته به سازمان مجاهدین خلق به چاپ رساند، به انتقاد از عملکرد امام‌خمینی پرداخت و مخالفت خود را با نظام و انقلاب اسلامی آشکارتر کرد.[۳۳] وی به دانشجویان پیرو خط امام‌خمینی به سبب تصرف سفارتخانه آمریکا در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ حمله کرد.[۳۴]

پیوستن به مجاهدین خلق

وی که سرخورده و تحت تأثیر مجاهدین خلق قرار داشت، به مخالفت شدید با حزب جمهوری اسلامی پرداخت و حملات تندی را علیه اعضای این حزب به‌ویژه بهشتی و خامنه‌ای آغاز کرد.[۳۵] امام‌خمینی در سخنرانی خود از کسی که نویسنده خوبی است و کتاب اخلاق هم می‌نویسد، ولی خودش از آن بی‌خبر است، انتقاد کرد[۳۶] که ظاهراً اشاره به تهرانی داشت.[۳۷]
در آذرماه ۱۳۵۹ تهرانی به‌تدریج با توجه به مواضع سیاسی‌ای که در حمایت از سازمان مجاهدین خلق و سیدابوالحسن بنی‌صدر در پیش گرفت، از منتقدان سرسخت جمهوری اسلامی و سیاست‌های نظام و رهبری امام‌خمینی شد تا حدی که به عنوان نمونه روحانیان ناراضی و ضدانقلاب عصر خود شهرت یافت.[۳۸] در سال ۱۳۶۰ دادستانی به سبب کارهای ضد انقلابیِ تهرانی، وی را فاقد صلاحیت‌های لازم برای تصدی مسئولیت‌های کشوری و دینی اعلام کرد و سپس به اتهام حرکت‌های ضدانقلابی و حمایت از سازمان مجاهدین خلق، او را بازداشت و زندانی کرد؛ ولی چند ماه بعد آزاد شد.[۳۹] در جریان بازداشت وی در مرداد ۱۳۶۰، مهدی بازرگان از او حمایت کرد.[۴۰] تهرانی با نزدیک‌شدن به دفتر «هماهنگی مردم و رئیس‌جمهور» سیدابوالحسن بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق عملاً در صف مخالفان نظام قرار گرفت.[۴۱]

پناهندگی به رژیم بعث عراق

در سال ۱۳۶۳ سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها از امام‌خمینی خواست، تهرانی را که از نظر شخصیتی دارای نوعی استبداد رأی و کج‌فهمی بود و خود را اهل فلسفه، عرفان، اخلاق و صاحب‌نظر در امور اقتصادی می‌دانست، پند دهد تا مواضع و دیدگاه‌های نادرست خود را اصلاح کند و ایشان نیز پذیرفت و نصیحت کرد.[۴۲] تهرانی در حضور امام‌خمینی و تحت تأثیر نصایح ایشان سخت منقلب شد و گریه کرد و به ایشان قول داد که به محوریت نظام اسلامی نزدیک شود و از نیروهای مخالف نظام و برانداز فاصله بگیرد و مواضع خود را اصلاح کند؛ ولی با این حال، دو روز بعد پنهانی از کشور خارج شد و به عراق رفت.[۴۳]
همسر وی بدری خامنه‌ای نیز در همان سال به همراه پنج فرزند خود پنهانی از ایران خارج شد و از طریق ترکیه به عراق رفت و به همسر خود تهرانی ملحق شد.[۴۴] تهرانی از رژیم بعثی عراق که در حال جنگ با ایران بود، تقاضای پناهندگی سیاسی کرد که آن رژیم پذیرفت و وی با رفاه کامل و به عنوان مهمان ویژه صدام حسین در باغی بزرگ در بغداد ساکن شد.[۴۵]

سخنرانی بر ضد امام و نظام

تهرانی از آغاز پناهندگی‌اش تا پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با استفاده از رادیو و تلویزیون و رسانه‌های دیگرِ رژیم بعثی عراق، به مقابله و مخالفت با استادش امام‌خمینی و نظام جمهوری اسلامی پرداخت[۴۶] و رژیم بعث عراق ازجمله وی را برای سخنرانی به اردوگاه‌های اسیران ایرانی در عراق می‌برد. افزون بر این هر شب سخنرانی‌های تهرانی که در رادیو بغداد سخن می‌گفت، از بلندگوهای اردوگاه‌ها برای اسیران پخش می‌شد.[۴۷] تهرانی که به گمان خودش از هدایت‌کردن امام‌خمینی و مسئولان نظام اسلامی ایران مأیوس شده بود، بارها در سخنرانی‌های خود که از رادیو عراق پخش می‌شد، به آنان جسارت و برای آنان آرزوی مرگ می‌کرد.[۴۸]

بازگشت و اظهار پشیمانی

علی تهرانی پس از سال‌ها حضور در عراق و تبلیغ علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و در شرایطی که جنگ پایان یافته بود و اسیران مبادله شده بودند و رژیم عراق پس از حمله به کویت، به‌شدت مورد حمله آمریکا قرار گرفته بود و دیگر به وی توجهی نداشت، سرانجام در خرداد ۱۳۷۴ با اظهار پشیمانی، خود را به نیروهای ایرانی مستقر در مرز ایران و عراق تسلیم کرد.[۴۹] با این حال، او در کرمانشاه از دست مأموران فرار کرد، ولی چند روز بعد در تهران بازداشت و به دادگاه ویژه روحانیت تحویل داده شد.[۵۰] دادگاه نیز وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی و تحریک ارتش رژیم بعثی به کشتار مردم ایران محاکمه و به زندان در تبعید محکوم کرد؛ ولی پس از چندی-چنان‌که گفته شده-به علت نداشتن تعادل روانی آزاد شد.[۵۱]

درگذشت

علی تهرانی در ۲۷ مهرماه ۱۴۰۱ در تهران درگذشت [۵۲]

آثار و تألیفات

تهرانی آثار و تألیفاتی هم دارد؛ ازجمله اخلاق اسلامی، اسلام ضد استثمار، اقتصاد اسلامی، مالیات اسلامی و تقیه در اسلام.

پانویس

  1. کیهان، روزنامه؛ مهدوی کنی، خاطرات، ۶۸
  2. ‌مهدوی کنی، خاطرات، ۶۸
  3. مهدوی کنی، خاطرات، ۶۷
  4. مهدوی کنی، خاطرات، ۶۷ و ۶۹
  5. ‌عمید زنجانی، روایتی از انقلاب، ۲۶۰؛ مهدوی کنی، خاطرات، ۶۸
  6. ‌مهدوی کنی، خاطرات، ۶۷–۶۹؛ یزدی، خاطرات، ۴۰۸–۴۱۱
  7. ‌امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۹۳
  8. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۲۳
  9. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۴۹، ۴۸۴ و ۴۹۹
  10. کیهان، روزنامه
  11. ‌عمید زنجانی، روایتی از انقلاب، ۲۶۰؛ امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۹۳
  12. ‌موسوی تبریزی، خاطرات، ۳۴۳
  13. ‌عمید زنجانی، روایتی از انقلاب، ۲۶۰
  14. ‌مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۵۲
  15. ‌موسوی تبریزی، خاطرات، ۳۴۲
  16. موسوی تبریزی، خاطرات، ۲۰۴
  17. ‌امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۹۳
  18. ‌امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۱۴۶–۱۴۷
  19. ‌مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۱، ۴۳، ۵۲ و ۵۶۷
  20. ‌موسوی تبریزی، خاطرات، ۳۴۲؛ یزدی، خاطرات، ۴۱۱
  21. ‌ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۲۱
  22. ‌موسوی تبریزی، خاطرات، ۳۴۲
  23. موسوی تبریزی، خاطرات، ۲۷۸
  24. ‌روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۳/۳۷۹
  25. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵
  26. ‌فیض، مصاحبه، ۸
  27. ‌ناطق نوری، خاطرات، ۱/۲۰۷
  28. ‌اسماعیلی، حزب جمهوری اسلامی، ۱۱۱
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۱۵
  30. ‌تهرانی، آری اینچنین شد، ۹ و ۳۸–۳۹
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۱۶
  32. ‌جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱–۲
  33. ‌ملت، پایگاه اطلاع‌رسانی
  34. ‌امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۹۴
  35. امیرخانی، علی تهرانی
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۹۸
  37. ‌یزدی، خاطرات، ۴۱۲
  38. ‌هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۴۳
  39. ‌امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۹۴
  40. ‌هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۱۸
  41. ‌عمید زنجانی، روایتی از انقلاب، ۲۶۰
  42. ‌یزدی، خاطرات، ۴۱۲
  43. یزدی، خاطرات، ۴۱۲
  44. ‌هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۸۵ و ۸۶
  45. ‌امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۹۴؛ عمید زنجانی، روایتی از انقلاب، ۲۶۰
  46. ‌هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۴۳؛ یزدی، خاطرات، ۴۱۲
  47. ‌موسوی، پایگاه اطلاع‌رسانی آزادگان
  48. ‌یزدی، خاطرات، ۴۱۲
  49. ‌عمید زنجانی، روایتی از انقلاب، ۲۶۰
  50. ‌امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۹۴
  51. ‌← امیرخانی، علی تهرانی، ۱/۹۴؛ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۴۴
  52. (روزنامه دنیای اقتصاد، 28/7/1401)

منابع

  • اسماعیلی، خیرالله، حزب جمهوری اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امیرخانی، مرتضی، علی تهرانی، چاپ‌شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • تهرانی، علی، آری اینچنین شد ای برادر (نامه‌ایی به معلم شهید دکتر شریعتی)، مشهد، بی‌نا، ۱۳۵۹ش.
  • جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۰/۱۰/۱۳۵۸ش.
  • دنیای اقتصاد، روزنامه، ۲۸/۷/۱۴۰۱
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
  • عمید زنجانی، عباسعلی، روایتی از انقلاب اسلامی ایران، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین عباسعلی عمید زنجانی، تدوین حاجی‌بیگی کندری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • فیض، علی، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره ۲۲۷، ۷/۵/۱۳۹۵ش.
  • کیهان، روزنامه، ۶/۱۱/۱۳۵۸ش.
  • ملت، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۷/۷/۱۳۹۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیت‌الله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • موسوی، سیدعلیقلی، پایگاه اطلاع‌رسانی آزادگان، برگرفته از کتاب زیرکانه کمی تا قسمتی تبسم، ۷/۷/۱۳۹۷ش.
  • مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • یزدی، محمد، خاطرات آیت‌الله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.

پیوند به بیرون