شعائر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
[[رده:مفاهیم اجتماعی]] | [[رده:مفاهیم اجتماعی]] | ||
[[رده:مفاهیم دینی]] | [[رده:مفاهیم دینی]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۱
شعائر، نمادها و آیینهای ویژه دینی یا ملی.
آداب دینی و ملی را شعائر گویند. مهمترین ویژگی شعائر را میتوان حکایتگری، علامت چیزی بودن، قراردادی بودن و موجب تمایز میان گروهها و فرهنگهای مختلف دانست.
سیاست باستانگرایی پهلوی و تلاش برای کمرنگکردن شعائر مذهبی در جامعه، از زمینههای انقلاب اسلامی بود؛ چنانکه نقش شعائر و مناسبتهای ملی و مذهبی در پیروزی انقلاب انکارناپذیر است. پس از استقرار حکومت اسلامی، افزون بر شعائر دینی و برخی شعائر ملی موجود، بعضی مناسبتها نیز به عنوان نماد انقلاب و یومالله معرفی شدند.
امامخمینی همواره بر اهمیت شعائر دینی تأکید میکرد و رمز پایداری ارزشهای دینی را در حفظ و تعظیم آن میدانست. ایشان همچنین به برگزاری آیینهای ملی منطبق با اصول اسلام نیز توجه داشت و بزرگداشت سنتهای ملی را در کنار تعظیم شعائر مذهبی، وسیلهای برای رسیدن به پیشرفت میشمرد.
امامخمینی در حوزۀ شعائر دینی، همواره در برابر سه رویکرد موضعگیری میکرد: رویکرد شبهروشنفکری، رویکرد ملیگرایی و رویکرد خرافهگرایی.
معنی
شعائر جمع شعیره به معنای نشانهها و علامتها،[۱] رسم و آیین و آداب و رسوم[۲] آمدهاست. این واژه در فرهنگ اسلامی به معنای نشانه پرستش و نیز محلی است که برای عبادت معین شدهاست[۳] و در مفهوم خاصتر در ترکیب شعائر دینی، به معنای مراسم مذهبی، مناسک، آیین و اعمال دینی به کار میرود.[۴] شعائر ملی نیز به هر گونه آداب و رسوم و آیین ملی مانند جشنهای ملی، نوروز و نشانههای ملی مانند پرچم گفته میشود.[۵]
شعائر یعنی آنچه علامت و نشانه است و برای عموم مخاطبانش آشکار و قابل فهم میباشد؛ بدین معنا که برای رساندن یک پیام وضع شده و از مدلول خود اثر میپذیرد و مظهر انتساب یا وابستگی به یک گروه، عقیده یا فرهنگ خاص میباشد. شعائر به این معنا، همان چیزی است که برخی جامعهشناسان آن را لایه چهارم فرهنگ میخوانند. در این نگاه فرهنگ متشکل از چهار لایه است: باورها و بینشها، ارزشها و آرمانها، رفتارها و منشها و نمادها و تجلیات بیرونی. لایه رویین که مانند نمادی آشکار، یادآور فکر، فرهنگ و آیین و مکتب است، همان شعائر است که در قالب آداب رفتاری، پوشش، معماری، هنر و نمادهای ملی و مذهبی متلبور میشود.[۶]
پیشینه
هر یک از ادیان الهی، مناسک و آئین دینی معینی دارند که باعث حفظ و آموزش آن دین در ذهن مردم میشود.[۷] در دین یهود شعائر و آداب دینی، منبع اولیه ایمان بهشمار میرود و زندگی یک یهودی بیش از همه بر پایه آن استوار است[۸]؛ در آیین مسیحیت برخی از شعائر مذهبی مانند سفر زیارتی، تسخیر ارواح و رهبانیت تنها در برخی از شاخههای این دین برجستگی دارد[۹]؛ اما برخی دیگر از شعائر مسیحی مانند غسل تعمید و عشای ربانی مورد پذیرش همه مسیحیان است.[۱۰]
ویژگی اصلی آیین و شعائر عصر جاهلی در شبهجزیره عربستان، مرتبه پایین فکری و اخلاقی آنان بود که با ظهور دین اسلام، زمینه برای مبارزه با شعائر و رسوم غلط جاهلی و تبدیل آن به ارزشهای اصیل فراهم شد. ازجمله این اعمال جاهلی برخی از اعمال حج همانند سعی صفا و مروه بود که با برخی از خرافات و شرک آمیخته شده بود و بهتدریج با تبیین صحیح شعائرِ هدایتبخش اسلام، تمامی آثار شرک جاهلی از سرزمینهای اسلامی زدوده شد.[۱۱]
اسلام به حکم اینکه محتوای اجتماعی دارد و به صورت یک واحد اجتماعی عمل میکند، دستورها و شعارهایی دارد و به تعظیم و بزرگداشت این شعائر فرمان دادهاست. یک مسلمان، مسلمانی خود را با این شعائر اعلام میکند. شعارهای ملی نیز چنین هستند. با حفظ این شعائر، میتوان روح اسلامی و ملی را در خود حفظ کرد.[۱۲]
ویژگی و جایگاه
مهمترین ویژگیهای شعائر را میتوان حکایتگری، نشانه و علامت چیزی بودن، نمود اجتماعی داشتن، جعلی و قراردادی بودن و موجب تمایز و مرز میان گروهها و فرهنگهای مختلف بودن دانست.[۱۳] شعائر در اسلام نیز با همین ویژگیها بهکار رفتهاست و مقصود از آن، نه نشانههای تکوینی دالّ بر وجود خداوند بلکه آن دسته از نشانههای جعلی و قراردادی است که یادآور خداوند باشند.[۱۴] بیشتر شعائر اسلامی ویژگیهای دیگری نیز دارند؛ مانند: منظم و دارای مکان معین بودن؛ جمعیبودن و رازآلودبودن آنها.[۱۵]
شعائر با اضافه به الله، در آیات چندی از قرآن کریم آمدهاست[۱۶] و مفسران، دیدگاههای متفاوتی دربارهٔ مقصود از «شعائرالله» دارند. همه احکام و دستورات الهی، عبادتهایی که آشکارا و به صورت جمعی برگزار میشود، نشانههای آیین الهی و حدود آن و خصوصاً مناسک حج ازجمله این دیدگاههاست[۱۷]؛ چنانکه قرآن کریم، کعبه، حج و اعمال آن را از شعائرالله شمرده،[۱۸] تعظیم و بزرگداشت شعائرالله را از صفات دلهای باتقوا بهشمار آورده[۱۹] و مسلمانان را از مخالفت و بیحرمتی به آن منع کردهاست.[۲۰]
فقها، شعائر را با اضافه به اسلام یا ایمان (شیعه) به کار بردهاند که مقصود از آن اعمال و مناسک مختص اسلام مانند نماز، روزه و حج،[۲۱] یا امور مختص به مذهب مانند شهادت به ولایت در اقامه و بلندگفتن بسمالله در نماز[۲۲] است. افزون بر نماز، روزه، خمس، زکات و حج، هرچه به نام خدا و نشان اوست، از شعائر الهی محسوب میشود و همه عبادات و مراکز عبادی چنیناند. برخی از این شعائر و آداب و رسوم وظیفه فردی و برخی تکلیف اجتماعی معرفی شدهاند.[۲۳]
امامخمینی همواره بر جایگاه و اهمیت شعائر دینی تأکید میکرد. شعائر دینی از نگاه ایشان، انواع و مصادیق گوناگونی دارند که برخی از آنها عبارتاند از: بیت اللَّه الحرام،[۲۴] اقامه مجلس عزا،[۲۵] اعمال حج و مشاهد مشرفه[۲۶] و برپایی جماعات و نماز جمعه.[۲۷] ایشان با تأکید بر حفظ و برپایی این شعائر، بهویژه بزرگداشت مجالس عزاداری، بر اهمیت بعد سیاسی و مذهبی این مناسک اشاره میکرد و رمز پایداری ارزشهای دینی را در حفظ و تعظیم آن میدانست[۲۸] (ببینید: عزاداری).
امامخمینی همچنین به برگزاری مراسم و آیینهای ملی و میهنی منطبق با اصول اسلام نیز توجه داشت و بزرگداشت آداب و سنتهای ملی را در کنار تعظیم شعائر مذهبی، وسیلهای برای رسیدن به پیشرفت و ترقی ارزیابی میکرد[۲۹]؛ چنانکه عید نوروز در نگاه ایشان، عید ملی محسوب میشد و سیره و گفتار ایشان نشان میداد (ببینید: نوروز) که اسلام نه تنها با برگزاری آن مخالفتی ندارد، بلکه به انجام آداب و اعمال استحبابی مانند نماز، روزه، غسل و خواندن دعای مخصوص در این روز توصیه کردهاست.[۳۰] ایشان معتقد بود محتوای نوروز میتواند نقطه آغاز دو تحول اساسی در انسان باشد: نخست تحول در روح افراد و دوم تحول در جامعه.[۳۱]
شعائر دینی و ملی در رژیم پهلوی
رضاشاه پهلوی که در سالهای آغازین سلطنت، به رعایت شعائر اسلامی و مذهبی تظاهر میکرد،[۳۲] بهتدریج و با استحکام پایههای حکومت، روحیه دینستیزی خود را آشکار کرد (ببینید: رضا پهلوی). به اعتقاد او، جبران عقبماندگی از غرب، با مبارزه و هجمه همهجانبه به نمادها و مناسبتهای دینی و ترویج عقاید و مظاهر غرب ممکن بود. اقدامهایی مانند اعلام ممنوعیت حجاب، همشکلکردن لباس[۳۳] و محدودکردن مراسم عزاداری برای امامحسین(ع) با هدف از میانبردن آن،[۳۴] با همین هدف انجام شد. از نظر امامخمینی، این اقدامات در خودباختگی دینداران و بیعلاقگی مردم به دین و دینداری مؤثر بود.[۳۵]
در دوران محمدرضا پهلوی نیز، هرچند برخی ممنوعیتها برداشته شد، اما سیاست وی در باستانگرایی و کمرنگکردن ارزشها و شعائر مذهبی شتاب بیشتری به خود گرفت. شیوه برگزاری جشنهای شاهنشاهی[۳۶] و تغییر تقویم هجری به تقویم شاهنشاهی[۳۷] از مهمترین اقدامهایی بود که ضمن تعارض با تعالیم و ارزشهای دینی، با ادعای رشد تمدن ملت ایران و بزرگداشت مفاخر و شاهان گذشته برگزار میشد. این اقدامها، اعتراض شدید امامخمینی و مردم را در پی داشت (ببینید: جشنهای ۲۵۰۰ ساله و تغییر تاریخ هجری). در حقیقت یکی از علتهای اصلی قیام اسلامی ملت ایران در برابر رژیم پهلوی، چنانکه امامخمینی خاطرنشان کردهاست، رفتار این رژیم با ارزشها و شعائر دینی بود[۳۸]؛ رفتاری که فرهنگ غنی ملت ایران را از محتوا تهی کرد.[۳۹] محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۵۷ و با اوجگیری مبارزات ملت ایران، تلاش کرد با فریب افکار عمومی و احیای شعائر مذهبی، راهی برای بقای خویش بیابد که موفق نشد[۴۰] (ببینید: محمدرضا پهلوی).
نقش شعائر در انقلاب اسلامی
نقش شعائر و مناسبتهای ملی و مذهبی در پیروزی انقلاب انکارناپذیر است. شعائر دینی در حوزه سیاست و اجتماع، در هر دو قلمرو داخلی و خارجی بهکار میآیند: ایجاد وحدت، سازماندهی تشکلها و بسیج تودهها؛ احیای دین و جامعه دینی و انتقال فرهنگ به نسلهای جدید، ازجمله کارکردهای شعائر دینی در قلمرو داخلی است. همچنین در حوزه خارجی، مهمترین کارکردهای شعائر عبارتاند از: ایجاد هویت جمعی در سایه دین و مرزبندی با دشمنان؛ اعلام موجودیت، تبلیغ و پیامرسانی به سایر جوامع و ایجاد ترس و یأس در دل دشمنان.[۴۱]
مروری بر تاریخ مبارزه ملت ایران نشان میدهد شعائر اسلامی و مجالس عزاداری مانند نمازهای جماعت و ایام عزاداری محرم و صفر، به صورت یک ابزار سیاسی در اختیار اهداف انقلاب قرار گرفت. از آغاز نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۲ که همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی بود، امامخمینی بهخصوص از مجالس عزای حسینی برای تداوم نهضت اسلامی و مبارزه با طاغوت بهره گرفت[۴۲] و در مسیر نهضت الهی خود، با صحه گذاشتن بر قالب و شکل شعائر مذهبی، به احیای جنبههای مثبت این سنتها پرداخت و به حفظ و گسترش آنها توصیه کرد.[۴۳] به باور ایشان هنر اسلام، تحول درونی در ملت بود که میتوانست ترس از قدرت ظاهری ابرقدرتها را بکاهد.[۴۴] ایشان که اجتماع روزانه و هفتگی و سالیانه مؤمنان را در نماز جماعت و جمعه و اعیاد مذهبی و نیز مراسم حج و برائت از مشرکین را ازجمله این شعائر میدانست،[۴۵] با تکیه بر بعد سیاسی شعائر اسلامی، معتقد بود اگر غربزدهها هم اهمیت بعد سیاسی این شعائر را درک کنند، مجلس عزاداری برپا میکنند.[۴۶] این اجتماعات، میتواند بستر بسیار مناسبی برای وحدت، بیداری مسلمانان جهان و رهایی از چنگال بیگانگان باشد.[۴۷]
مهمترین آیین مذهبی که امامخمینی در جریان مبارزه علیه رژیم پهلوی از آن بهرهمند شد، مراسم سوگواری محرم و صفر برای شهادت امامحسین(ع) بود.[۴۸] دستاورد مهم شرکت در مراسم عزای امامحسین(ع) معرفی باطل و رسوایی چهره نفاق، احیای روحیه شهادتطلبی و فداکاری در کنار لعن و نفرین بر ستمکاران و مستکبران و ایجاد همبستگی و اتحاد بیشتر در میان عزاداران است[۴۹]؛ از اینرو بزرگترین راهپیماییهای دوران نهضت و انقلاب، به مناسبت محرم و روزهای تاسوعا، عاشورا و اربعین حسینی و با نمادهای مذهبی و از مساجد و حسینیهها شکل گرفت. دوازدهم محرم سال ۱۳۸۳ق/ پانزده خرداد ۱۳۴۲، مردم با وجود تهدیدهای پیاپی رژیم، در حمایت از امامخمینی راهپیمایی کردند. ایشان در بزرگداشت این روز، قیام مردم به پیروی از نهضت مقدس امامحسین (ع) را بسیار سازنده و کوبنده دانست.[۵۰] تکرار این قیام، در تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ طومار حکومت پهلوی را برای همیشه در ۲۲ بهمن همان سال درهمپیچید (ببینید: تاسوعا و عاشورا). محمدرضا پهلوی نیز به استفاده از شعائر مذهبی و راهکارهای عزاداری در جهت رسیدن به اهداف سیاسی انقلاب اشاره کردهاست.[۵۱]
افزون بر شعائر اسلامی، امامخمینی از شعائر ملی مانند عید نوروز نیز مانند فرصت طلایی و مناسب در مبارزات سیاسی بهره میبرد؛ چنانکه در آستانه نوروز ۱۳۴۲، پس از اعتراضهای شدید به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید پهلوی و تحرکات ضد دینی رژیم پهلوی، افزون بر نامه خود به محمدتقی فلسفی،[۵۲] نامهای به عموم علمای اسلامی[۵۳] و نیز در سخنرانی خود در مسجد اعظم قم در ۲۹ اسفند[۵۴] اعلان عزای عمومی کرد و تأکید کرد «امسال ما عید نداریم».
شعائر در جمهوری اسلامی ایران
پس از پیروزی انقلاب و استقرار حکومت اسلامی، افزون بر شعائر دینی و مذهبی و نیز برخی شعائر ملی موجود، برخی مناسبتها به عنوان نماد انقلاب و یومالله معرفی شدند که میتوان آنها را از شعائر ملی و مذهبی محسوب کرد. پانزده خرداد، بیستودوم بهمن، دوازده فروردین و هفدهم شهریور از آن جملهاند. امامخمینی در بیان سیاستهای کلی نظام به همه مسئولان لزوم رعایت شئونات و شعائر اسلامی را در کنار تأمین رفاه مردم و رسیدن به خودکفایی گوشزد کردهاست.[۵۵]
ایشان که عاشورا و عزاداری اهل بیت(ع) را مبدأ همه ارزشها و عامل پایداری نظام اسلامی میدانست،[۵۶] بر اهمیت و حفظ شعائر و ارزشهای اسلامی، حتی با نثار جان تأکید میکرد[۵۷] و معتقد بود پیامهای قیام عاشورا، برای حفظ شعائر و تمسک به آنها در راه مبارزه با ظلم، همچنین تلاش برای تحقق ارزشهای اسلامی در جامعه بسیار راهگشا است.[۵۸] تداوم تبلیغات منفی دشمنان بر ضد جمهوری اسلامی و شعائر مذهبی در این دوره، موجب شد امامخمینی با تأکید ویژه بر وظیفه همه ملت بهویژه واعظان و خطیبان در حفظ این شعائر، برپایی اجتماعات مذهبی بهخصوص مراسم دهه محرم (به همان شکل سنتی) را شعاری تأثیرگذار و مفید در برابر تبلیغات دروغین دشمن بداند.[۵۹]
افزون بر شعائر اسلامی، امامخمینی در این دوره همچنان شعائر ملی گذشته ایرانیان مانند عید نوروز را بزرگ داشت و اگرچه گاه به دلیل حوادث و مصیبتهای پیشآمده، سفارشهایی در کاستن تشریفات عید و اعلام عزای عمومی میکرد،[۶۰] اما پیامهای نوروزی ایشان که هر سال ادامه یافت، نشانه اهتمام ایشان در حفظ شعائر اصیل ملی بود.[۶۱]
از سوی دیگر، امامخمینی بیست و دوم بهمن و دوازده فروردین را یومالله، روز غلبه اسلام بر کفر و طاغوت، احیاگر ارزشهای اسلامی و یکی از شعائر ملی ـ مذهبی شمرد (ببینید: بیست و دو بهمن) و پانزده خرداد را مبدأ نهضت اسلامی و کلید نجات اسلام و عدالت دانست و برای همیشه آن را عزای عمومی اعلام کرد (ببینید: پانزده خرداد). ایشان یومالله دوازده فروردین را سالروز رسمیتیافتن حکومت مستضعفان بر مستکبران و روز غلبه جندالله بر لشکریان شیطان شمرد (ببینید: روز جمهوری اسلامی) و بر ضرورت بزرگداشت این روزها، تأکید کرد. ایشان در تمام دوران دهساله حیات خود پس از پیروزی انقلاب، هر سال با صدور پیامی ویژه، سالروز بیستودوم بهمن را گرامی میداشت.[۶۲]
آسیبشناسی
امامخمینی چه در دوران مبارزه با رژیم پهلوی و چه پس از آن، با سه رویکرد و جریان فکری در حوزه شعائر دینی، مبارزه و مقابله میکرد:
جریان اول شبهروشنفکرانی بودند که با پیروی از افکار وهابیت، عقب افتادن مسلمانان از ملتهای مترقی را در اعتقاد به دین و حفظ شعائر آن میدانستند و ترک همه مراسم و تشریفات دینی را موجب تعالی و ترقی جوامع اسلامی میپنداشتند.[۶۳] ایشان با نگارش کتاب کشف اسرار در سال ۱۳۲۳، به نقد این جریان پرداخت و هدف حمله به شعائر اسلامی را نابودی ریشه دین و سوق دادن ملت مسلمان به جاهلیت نخستین ارزیابی کرد[۶۴] (ببینید: کشف اسرار و روشنفکری).
جریان دوم کسانی بودند که با نادیدهگرفتن اصول شریعت اسلام و با رویکردی افراطی به سنتهای ملی، اندیشه ملیگرایی، ایرانیّت[۶۵] یا عربیّت[۶۶] را ترویج میکردند. شعارهایی مانند فلات ایران زیر یک پرچم، عشقورزیدن به آب و خاک و خون، بدون توجه به سنتهای دینی همراه با الگوهای بدلی و لائیک از ناسیونالیسم غربی از ویژگیهای تفکر پانایرانیسم بود.[۶۷] امامخمینی ویژگی بارز این جریان را که با رد شعائر اسلامی، شعائر ملی را در برابر آن عَلَم میکردند، کارشکنی در مواقع حساس میدانست و معتقد بود اساس بدبختی جهان اسلام و ایران، همین طرز تفکر است[۶۸] و ملیگرایی افراطی در جهان اسلام تنها به سود ابرقدرتهای شرق و غرب است و پیامد آن برای مسلمانان، چیزی جز تقابل و درگیری با یکدیگر نیست[۶۹] (ببینید: ملیگرایی و قومیت).
جریان سوم، جریانی بود که با اضافه کردن انواع خرافات به شعائر اسلامی، آسیب جدی به اجرای این شعائر را موجب میشوند[۷۰]؛ چنانکه فراموشی برخی از شعائر در طول سالیان گذشته، به دلیل وجود همین جریان است.[۷۱] امامخمینی در برابر این تفکرات، حفظ شعائر از هر گونه آسیب و انحراف را وظیفه هر فرد مسلمان میدانست و برپایی مجالس عزاداری برای اهل بیت(ع)، بدون هر گونه افراطکاری و امور ناروا را مهمترین مراسم مذهبی شیعیان میشمرد و بر آن تأکید میکرد.[۷۲] ایشان با توصیه به الگوگرفتن از رویه علما و دانشمندان در مبارزه با انحرافات و کجرویها، وظیفه روحانیون و مبلغان دین را برای آگاهیبخشی به مردم در این زمینه بسیار خطیر میدانست[۷۳] (ببینید: عزاداری).
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۶۰۰.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۵۰۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان ۱/۴۳۹.
- ↑ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۳۳۳–۳۳۴.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۵۰۲.
- ↑ اربابی، شعائر دینی در اسلام، ۶۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴/۳۸۵.
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۷–۸۸.
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۲۵۲.
- ↑ خطیبی، فرهنگ شیعه، ۲۵۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱/۶۱۰–۶۱۱؛ ۱۴/۱۱۱ و ۲۳/۳۹۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۳۵۹ و ۳۶۲–۳۶۳.
- ↑ اربابی، شعائر دینی در اسلام، ۶۲–۶۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱/۳۸۵.
- ↑ اربابی، شعائر دینی در اسلام، ۶۷.
- ↑ بقره، ۱۵۸؛ مائده، ۲؛ حج، ۳۲ و ۳۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان ۳/۲۳۷.
- ↑ حج، ۳۲، ۳۶؛ بقره، ۱۵۸؛ مائده، ۲.
- ↑ حج، ۳۲.
- ↑ مائده، ۲.
- ↑ شهید ثانی، الروضة البهیة، ۲/۳۸۳.
- ↑ حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۵/۵۴۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۹/۳۸۵.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۸/۳۸.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۵–۳۱۶ و ۱۳/۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۱۳ و ۲۱/۴۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۶ و ۱۳/۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۹۶؛ تعلیقه عروه، ۲۳۹ و ۵۸۲؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۱۰۲ و ۲۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۰؛ ۱۷/۳۶۹ و ۲۰/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۶۱.
- ↑ جعفری و دیگران، واقعه کشف حجاب، ۲۳.
- ↑ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۹–۱۴۱.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۳۳.
- ↑ قدیانی، تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران در دوره پهلوی دوم، ۱۱۰–۱۱۱.
- ↑ قدیانی، تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران در دوره پهلوی دوم، ۱۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۱۵–۲۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۰ و ۵/۱۹۴.
- ↑ اربابی، شعائر دینی در اسلام، ۷۲–۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۶.
- ↑ ذاکر صالحی، جایگاه شعائر مذهبی در حرکت احیاء دینی امامخمینی، ۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۶–۲۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۳–۳۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۰ و ۲۶۲.
- ↑ مهرابی، تأسی امامخمینی از قیام امامحسین (ع)، ۲۷۴–۲۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۱۴.
- ↑ مهرابی، تأسی امامخمینی از قیام امامحسین (ع)، ۳۳۰–۳۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷–۱۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸–۱۵۹.
- ↑ دوانی، امامخمینی و عزاداری امام حسین (ع)، ۱/۱۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۵–۳۱۷؛ واعظزاده، ۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۶–۳۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۵۷ و ۱۶/۱۱۱–۱۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲۹؛ ۱۷/۳۶۸؛ ۱۸/۳۹۴ و ۲۱/۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۳؛ ۱۲/۳۹۶، ۴۰۰؛ ۱۵/۴۰۳ و ۱۷/۴۸۰.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۵–۶.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۸، ۳۰، ۴۰، ۷۷، ۱۱۶، ۱۱۷، ۱۳۶، ۱۷۱ و ۱۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۶۷؛ ۱۲/۳۴۸؛ ۲۰/۳۲۴، ۳۳۵ و ۲۱/۸۸، ۹۸–۹۹، ۴۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۳۴.
- ↑ شاهدی، حزب پان ایرانیست ۱۳۳۰–۱۳۸۸، ۵۳۱ و ۵۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۸ و ۱۳/۸۷–۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۱–۲۳۴ و ۲۱/۲۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۰–۳۳۱.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۳ و ۲۱۲.
منابع
- قرآن کریم.
- آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
- اربابی، حسین، شعائر دینی در اسلام، مفهومشناسی، ویژگیها و کارکردها، مجله معرفت، شماره ۲۱۱، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، ۱۳۹۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- بصیرتمنش، حمید، علما و رژیم رضاشاه.
- نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سالهای ۱۳۰۵–۱۳۲۰ش، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، نشر سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- جعفری، مرتضی و دیگران، واقعه کشف حجاب، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ـ مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، به کوشش حسن واعظی محمدی، قم، اسراء، چاپ سوم، ۱۳۸۸ش.
- حکیم طباطبایی، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دارالتفسیر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- خطیبی، محمد و دیگران، فرهنگ شیعه، تهران، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- دوانی، علی، امامخمینی و عزاداری امام حسین (ع)، چاپشده در مجموعه مقالات کنگره عاشورا(۳)، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- ذاکر صالحی، غلامرضا، جایگاه شعائر مذهبی در حرکت احیاء دینی امامخمینی، مجله حضور، شماره ۳۹، ۱۳۸۱ش.
- شاهدی، مظفر، حزب پان ایرانیست ۱۳۳۰–۱۳۸۸، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۹ش.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- قدیانی، عباس، تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران در دوره پهلوی دوم: سلطنت تا فروپاشی محمدرضا پهلوی تهران، فرهنگ مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجاه و یکم، ۱۳۸۶ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و نهم، ۱۳۸۶ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۸۶ش.
- مهرابی، راضیه، تأسی امامخمینی از قیام امامحسین (ع)، چاپشده در مجموعه مقالات همایش امامحسین (ع)، ج۷، تهران، مجمع جهانی اهل بیت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- واعظزاده خراسانی، محمد، انقلاب اسلامی و نهضت حسینی، چاپشده در مجموعه مقالات کنگره عاشورا(۳)، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
پیوند به بیرون
- منیره طبرسی، شعائر، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۴۲۴–۴۲۹.