فقر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* امید حسینخانی، [https://books.khomeini.ir/10007 | * امید حسینخانی، [https://books.khomeini.ir/books/10007/591/ فقر]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۷، ص۵۹۱–۵۹۸. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد هفتم دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] |
نسخهٔ ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۵
فقر، تهیدستی حاصل از بیعدالتی، استبداد و استعمار.
معنی
فقر به معنای نداری[۱] و نداشتن امکانات لازم برای اداره زندگی[۲] است. فقیر در اصطلاح فقهی به کسی گفته میشود که نیازهای سالانه خود و خانوادهاش را ندارد و نمیتواند آنها را تأمین کند.[۳] امامخمینی به ابعاد مختلف فقر توجه کرده است، بُعد عرفانی و فلسفی (فقر ذاتی انسان به خداوند)[۴] (ببینید: وجود رابط)، اجتماعی و فرهنگی[۵] (ببینید: جنگ فقر و غنا) و بُعد اقتصادی آن. در سخن ایشان از محرومان اقتصادی با واژگانی چون فقرا و مساکین،[۶] پابرهنهها،[۷] کوخنشینان[۸] و مستضعفان[۹] یادشده است. (ببینید: مستضعفان)
نگاه اسلام به فقر
در نگاه اسلامی فقر ارزش بهشمار نمیرود؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم نعمت غنیشدن و بینیازی را به پیامبر(ص) در حالیکه فقیر بود بشارت داد[۱۰] و فقر را از نگرانیهایی دانسته که شیطان ایجاد میکند.[۱۱] روایات نیز به مذمومبودن فقر اشاره کرده[۱۲] و آن را در کنار کفر دانستهاند[۱۳]؛ زیرا نتیجه آن، پیامدهای نامناسب اخلاقی[۱۴] و کمرنگشدن دین و کرامت انسانی[۱۵] در جامعه است، که گاه به «مرگ بزرگ» تعبیر شده است.[۱۶] در برخی مواقع فقر مالی، امری نسبی دانسته شده است. بر این مبنا میتوان به این موارد فقر اشاره کرد: فقر اختیاری، همانند رفتار امامان معصوم(ع) در بخشش مال، در حالیکه خود گرسنه سر بر بالین مینهادند،[۱۷] فقری که پیامدِ جهاد مال در راه خداست[۱۸] یا فقری که برای حفظ آرمان باشد؛ چنانکه فقیربودن و همراه ائمه(ع) بودن شخص بهتر از این است که بینیاز باشد و با دیگران باشد[۱۹] (ببینید: مستضعفان). از این نگاه، فقر در مقایسه با بینیازیای که همراه با ذلت و ظلم و تجاوز است، بهتر دانسته شده است.[۲۰]
از نگاه امامخمینی فقر، امری مذموم و تلاش برای رفع آن بسی پسندیده است[۲۱] و سیاستهایی که زمینه گسترش فقر در جامعه را فراهم میسازد، از گذشته مورد نکوهش ایشان بوده است[۲۲]؛ اما با توجه به عوامل ایجادکننده فقر مانند استبداد و استعمار از یک سو و تلاش فقیران و طبقات ضعیف در حمایت از اسلام و انقلاب اسلامی، جایگاه آنان نزد امامخمینی مهم و ارزنده بوده[۲۳] و ایشان همواره آنان را تکریم کرده است.[۲۴]
علتهای اجتماعی فقر
نقش عوامل فردی مانند سستی و نداشتن برنامه در زندگی در ایجاد و گسترش فقر، قابل توجه است، اما عوامل محیطی و اجتماعی در این زمینه، تأثیرگذاری فراگیرتری دارد. در اندیشه امامخمینی میتوان علتهای کلان اجتماعیِ پیدایش فقر را از دو منظر داخلی و خارجی بررسی کرد. ایشان این امور را از مهمترین عوامل داخلی ایجاد فقر و ناداری در جامعه میدانست: وجود حکومتهای ستمگر،[۲۵] اجرای برنامههای نامناسب اقتصادی، جمعشدن سرمایه در دست عدهای خاص و سوء استفاده از حاصل تلاش جمعی، وابستهکردن اقتصاد داخلی به کشورهای دیگر،[۲۶] اقتصاد مبتنی بر فروش نفت و بیگاری برای سرمایهداران،[۲۷] نبود عدالت در پخش امکانات و ثروت در کشور و به دنبال آن مهاجرت برای به دست آوردن شغل و درآمد به سوی مناطق شهری،[۲۸] از میانبردن منابع طبیعی[۲۹] و بیکاری.[۳۰]
در بُعد خارجی نیز امامخمینی وجود نظام ناصالح حاکم بر روابط بینالملل که به اسم کمونیسم و سرمایهداری خون مستمندان را میمکند و آنان را از حقوقشان محروم میکنند،[۳۱] غارت ثروتهای کشور به دست دولتهای استعمارگر،[۳۲] سپردن منابع طبیعی مانند نفت و گاز به استعمارگران و بهرهبرداری آنان از این منابع[۳۳] را ازجمله عوامل ایجادکننده فقر در جامعه برمیشمرد. در نگاه ایشان علت ایجاد فقر، ریشهای و برآمده از استعمار و تبعیض و استبداد است[۳۴] و در این نگرش میتوان دلایل حمایت پیامبران الهی از فقرا[۳۵] و مبارزه آنان در جبهه مستضعفان علیه ستمگران و ظالمان[۳۶] را تبیین کرد.
پیشگیری از فقر
برای جلوگیری از گسترش فقر در جامعه افزون بر مسئولیتهای حکومت و احساس وظیفه انسانی و اسلامیِ عموم مسلمانان، لازم است افراد جامعه نیز با رعایت اصولی، برای جلوگیری از فقر تلاش کنند. از یکسو بدون شک هیچ مشکلی بدون کار و تلاش حلشدنی نیست؛ چنانکه مفهوم و تفسیر آیاتی که دربارهٔ تلاش برای کسب حلال نازل شدهاند، بر این نکته دلالت دارند که از منظر اسلام هرگز نباید دعا و نیایش را جایگزین کار و تلاش کرد[۳۷] و خداوند در قرآن بهره انسان از زندگی را ناشی از سعی و کوشش او میداند.[۳۸] قرآن کریم مؤمنان را به کسب روزی حلال و پرهیز از آلودهکردن مال حلال به حرام دعوت میکند[۳۹] و کسب حرام را مخالفت با خدا و با فطرت الهی برمیشمرد.[۴۰] در روایات نیز سستی و تنبلی مانع بهرهبردن از دنیا و آخرت معرفی شده و مسلمانان از آن نهی شدهاند.[۴۱] اسلام ضمن ستودن کار، آن را منشأ مالکیت معرفی کرده است[۴۲]؛ چنانکه تدبیر و برنامهریزی برای هماهنگکردن دخل و خرج، ازجمله ارکان زندگی است[۴۳]؛ بدینسان دین اسلام مبنایی عقیدتی برای برنامهریزی منسجم برای رفع نابسامانیهای اقتصادی ارائه میدهد؛ همچنین اندازهگیری و تدبیر در امور زندگی و بخشش زیاد را از ملاکهای اخلاق نیکو معرفی میکند.[۴۴]
آنچه در نظام اقتصادی اسلام از خود کار اهمیت بیشتری دارد، کسب روزی حلال است. در روایات آمده است درآمد حرام، حتی مانع از رسیدن ثواب صدقات و بهره دنیوی و اخرویِ نیکوکاری میشود.[۴۵] امامخمینی نیز بر پایه آموزههای اسلامی بر این عقیده بود که کار باید برای درآوردن روزی حلال باشد.[۴۶] ایشان کار و تلاش را پیکار با فقر و تنگدستی دانسته[۴۷] و معتقد است با همت، کار و تلاش و شکیبایی میتوان بسیاری از مشکلات ازجمله فقر را در کشور از میان برد[۴۸]؛ چنانکه اتحاد و انسجام همه اقشار جامعه برای از میانبردن بیکاری و فقر را ضروری دانسته است.[۴۹]
از سوی دیگر، در آموزههای اسلامی بر قناعت و خویشتنداری در مصرف تأکید شده است و قناعت به معنای مصرف به اندازه احتیاجات روزمره و پرهیز از اسراف است.[۵۰] الگوی مصرف در فرهنگ اسلامی متناسب با شرایط زمانی و مکانی متفاوت است، اما در قرآن کریم از اسراف یا همان نادیدهگرفتن الگوی مصرف، بهشدت نهی شده است[۵۱]؛ چنانکه رسول اکرم(ص) بر چارپایی معمولی سوار میشد و لباس مختصری میپوشید و به نان اندکی قناعت میکرد.[۵۲] امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در حالیکه حاکم امت اسلام بود، همانند مردم فقیر زندگی میکرد.[۵۳] آن حضرت از میان جامهها، ارزانترین را برای خود انتخاب میکرد و آنکه زیباتر و گرانتر بود، به غلام خود میداد.[۵۴] امامخمینی خطاب به ثروتمندان بر لزوم توجه آنان به وضع تنگدستان و قناعت آنان به سطح پایینتری از زنگی و رفاه مادی و همراهی با طبقات محروم سفارش میکرد.[۵۵]
راهکارهای زدودن فقر
در آموزههای اسلامی و نیز در سخنان امامخمینی توصیهها و راههایی برای فقرزدایی ارائه شده است که در دو سطح کلی «فرد و جامعه» و «دولت» قابل توجه است:
فرد و جامعه
در جامعه اسلامی، عموم مسلمانان برای فقرزدایی وظایفی به عهده دارند که عبارتاند از:
- انفاق: خداوند برای رفع نیازهای جامعه، انفاق را پایهگذاری کرده و پاداشی صد برابر برای انفاقکننده در نظر گرفته است.[۵۶] مردم نیز بر پایه اعتقاد الهی، باید در ریشهکنی فقر سهیم باشند.[۵۷] امامخمینی ضمن سفارش به انفاق، از مردم میخواست با انفاق، فقر در جامعه اسلامی را ریشهکن کنند تا همگان به زندگی متوسط دسترسی پیدا کنند.[۵۸] در این دیدگاه، انفاقِ طبقه ثروتمند در جامعه اسلامی موجب برکت مال و برقراری عدالت اجتماعی میشود[۵۹] (ببینید: عدالت اجتماعی).
- زکات: از امور واجبی که آیات و روایات زیادی دربارهٔ آنها وجود دارد، زکات است. قرآن کریم زکات را عامل پاکیزگی مال دانسته است[۶۰]؛ چنانکه زکات را صدقهای در جهت افزایش مال معرفی کرده است.[۶۱] روایات نیز آن را حق فقرا بر گردن ثروتمندان دانستهاند[۶۲] و سخاوتمندترین شخص را کسی معرفی کردهاند که در دادن حق فقرا بخل نورزند.[۶۳] امامخمینی بنابر اصول اسلامی، زکات را مالیاتی اسلامی معرفی کرده است که در صورت رسیدن آن به فقرا، جامعه اسلامی را از فقر نجات خواهد داد.[۶۴]
- خمس: از دیگر امور در جهت رفع فقر و سایر نیازهای اجتماعی پرداخت خمس است.[۶۵] نپرداختن خمس به معنای تصرف در مال دیگری است.[۶۶] خمس از نگاه امامخمینی از منابع درآمدی دولت اسلامی بهشمار میرود[۶۷] و تنها بخشی محدود از آن میتواند نیازهای نیازمندان را رفع کند.[۶۸] به اعتقاد ایشان فقرا در مالِ ثروتمندان شریکاند و اگر این سهم مالی پرداخت نشود، شخص ثروتمند به صورت تصاعدی بدهکار فقرا میشود[۶۹] (ببینید: خمس).
دولت
یکی از نخستین وظایف دولتها پیشگیری از فقر و جلوگیری از گسترش آن است. در این خصوص دولت میتواند مقابله با عوامل اجتماعی و اقتصادیِ زمینهساز فقر را در دستور کار خود قرار دهد[۷۰]؛ برای نمونه میتوان به توزیع عادلانه ثروت از راه گرفتن مالیات بر درآمدِ ثروتمندان، توزیع مناسب و عادلانه ثروت و امکانات در جامعه و کنترل قیمتها اشاره کرد.[۷۱] امامخمینی با توجه به نگاهی که به دولت اسلامی و اختیارات آن دارد، اموری مانند زکات و خمس و خراج را مالیات اسلامی میداند که در صورتی که به درستی پرداخت و گردآوری شود، منابع بسیار هنگفتی را در اختیار دولت اسلامی برای رفع نیازها ازجمله فقرزدایی قرار میدهد[۷۲]؛ همچنین دولت اسلامی میتواند با تکیه بر منابعی مانند انفال و درآمدهای وقفی[۷۳] در جهت فقرزدایی از جامعه اسلامی گامهای مؤثری بردارد.[۷۴]
در اصول ۳، ۹، ۱۲، ۱۴ و ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وظایفی برای دولت جمهوری اسلامی در جهت رفع و پیشگیری از فقر و حمایت از طبقه محروم در نظر گرفته شده است. از این وظایف میتوان به برخورداری از تأمین اجتماعی به عنوان حقی همگانی اشاره کرد. بنابر قانون، دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای لازم در زمینه تأمین اجتماعی را برای تمامی اقشار جامعه فراهم کند.
فقر در رژیم پهلوی
برنامههای اقتصادی رضاشاه پهلوی عامل فقرِ دهقانان، کارگران و عموم مردم ایران بود[۷۵]؛ برای مثال در سال ۱۳۱۳ در بودجه عمومی کشور ۳۸ درصد آن به وزارت جنگ اختصاص داشت؛ در حالیکه در همان سال بودجه وزارتخانههای بهداری ۱/۲ درصد و کشاورزی نیم درصد کل بودجه عمومی کشور بود.[۷۶] امامخمینی به وجود فقر در آن دوره انتقاد میکرد[۷۷]؛ ولی بیشتر انتقادهای ایشان به رشد فقر و ایجاد فاصله طبقاتی میان تکتک مردم، به زمان حکومت محمدرضا پهلوی بازمیگردد. ایشان به صورت کلان، استقرار و ادامه حکومت وی را موجب فقر و نیستی ملت ایران و وابستگی به استعمار میدانست.[۷۸] به باور ایشان در زمان پهلوی دوم، اصلاحات ارضی از مهمترین عوامل گسترش فقر و ضعیفشدن ملت ایران بود؛ زیرا این اقدامات نتیجهای جز ویرانی زراعت و کوچ اجباری روستاییان به شهرها در پی نداشت[۷۹] (ببینید: اصلاحات ارضی). ایشان معتقد بود در آن دوران، مردمِ بسیاری از امکانات رفاهی، آب، برق و بهداشت محروم بودند و عدهای بر اثر گرسنگی و بیماری و ناتوانی در خرید دارو، جان خود را از دست میدادند و عدهای دیگر مجبور به ترک خانه و خانواده خود برای کسب درآمدی ناچیز میشدند.[۸۰]
یکی از عوامل گسترش فاصله طبقاتی در جامعه، سوء استفاده رژیم و خاندان پهلوی از منابع نفتی و ایجاد طبقه مرفهی بود که عموماً از وابستگان حکومت بودند.[۸۱] امامخمینی وجود کاخها و آسمانخراشها و ایجاد شکاف طبقاتی به دست عوامل رژیم پهلوی، در کنار کوخهای محقرِ فقرا، چپاول مخازن کشور و نبود استقلال را از بیتوجهی و بیاعتقادی رژیم به مردم و مسائل اسلامی میدانست.[۸۲] ایشان اعتقاد داشت دولتمردان پهلوی از دسترنج مردم برای خاندان و رژیم خود بهره میبردند و ظاهر شهرهای بزرگ را میآراستند و این در حالی بود که اوضاع اقتصادی مردم هر روز بدتر از پیش میشد.[۸۳] ایشان همواره از اقتصاد مبتنی بر نفت انتقاد میکرد[۸۴] و هشدار میداد که رژیم پهلوی با بهحراجگذاشتن نفت و گاز کشور به هدف واردات، موجب از میانرفتن کشاورزی و صنایع کشور شده و این عامل بستری برای رواج فقر در کشور گشته است.[۸۵] (ببینید: نفت)
در شرایطی که بودجه کشور در سال ۱۳۵۴ به نسبت سال ۱۳۴۹ بیش از هفت برابر افزایش یافت ولی این افزایش درآمدِ دولت نه تنها در شرایط زندگی مردم بهبودی حاصل نکرد، بلکه با توجه به سیاستهای نادرست اقتصادی رژیم ازجمله افزایش سرسامآور بودجه نظامی، تورم و افزایش قیمتها[۸۶] خود باعث دامنزدن به فقر در کشور شد. امامخمینی در همان سالها با اعتراض شدید به سیاستهای اقتصادی حکومت، گرفتن وامهای کمرشکن، خرید اسلحه از خارج، پرداخت درآمدهای کشور به عناوین مختلف به استعمارگران و برگزاری جشنهای گرانقیمت را از عوامل ایجاد تورم و گرانی شدید و گسترش فقر میدانست.[۸۷] ایشان معتقد بود باقیماندن پهلوی برای مردم نتیجهای جز فقر و بدبختی نخواهد داشت.[۸۸]
فقرزدایی در جمهوری اسلامی ایران
با توجه به فقر گسترده در کشور و فاصله طبقاتی عمیق در رژیم پهلوی، امامخمینی برای پس از سرنگونی این رژیم، خواهان استقرار نظامی بود که علاوه بر امانتداری به تقسیم عادلانه امکانات و ثروت بپردازد[۸۹]؛ ازجمله اقدامات ایشان پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران، ایجاد بنیادها و نهادهای چندی برای رفع فقر و محرومیت در کشور بود. ایشان در کنار وظایف و برنامههای اصولی دولت برای ریشهکن کردن فقر، راههای فوری و عملی دیگری نیز پیشرو گذاشت که از آن جمله میتوان به تشکیل بنیاد مستضعفان در دهم اسفند ۱۳۵۷ (که با مصادره اموال منقول و غیر منقولِ خاندان پهلوی به نفع مستمندان همراه بود)[۹۰] (ببینید: بنیاد مستضعفان)، تشکیل کمیته امداد امامخمینی در نوزدهم اسفند همان سال[۹۱]، افتتاح حساب صد برای ساخت خانه برای فقرا[۹۲] (ببینید: بنیاد مسکن انقلاب اسلامی)، تأسیس جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۸ برای آبادانی روستاها و مناطق محروم[۹۳] و طرح شهید رجایی (به منظور تحت پوشش قرار گرفتن افراد مسن و کارافتاده برای خدمات عمومی و کمکرسانی)[۹۴] اشاره کرد؛ چنانکه بانیان و قانونگذارانِ قانون اساسی نیز در اصول ۳، ۲۹ و ۴۳ به موضوع فقرزدایی توجه ویژه کردهاند. موضوع رسیدگی به مسئله فقر چنان نزد امامخمینی پراهمیت بود که تشکیل نخستین جلسه هیئت دولت در جمهوری اسلامی با سفارش ایشان به رسیدگی به فقرا و مستضعفان همراه گردید.[۹۵] رسیدگی و ایجاد خدمات رفاهی، بهداشتی و آموزشی در مدتی کوتاه در آغاز انقلاب با وجود جنگ و تحریمها، نشان از موفقیت نسبی دولتها در مهار فقر و توجه به فقرزدایی در جمهوری اسلامی داشته است.[۹۶]
از سوی دیگر، یکی از مواردی که امامخمینی در راه مبارزه با فقر به آن توصیه میکرد، تشریح علتهای گسترش و موانع ریشهکنسازی آن در جامعه بود. ایشان در این مسیر از همه اقشار تحصیلکرده، اعم از حوزوی و دانشگاهی دعوت کرد تا با زبان، قلم و موقعیت خویش به تشریح ظلم سرمایهداران به فقرا بپردازند و با جایگزینکردن طرحهای سازنده به جای نظامهای غلط اقتصاد حاکم، منافع فقرا را در اقتصاد کشور در نظر گیرند.[۹۷] ایشان از روحانیان نیز خواست طبق وظیفه شرعی خود در ریشهکنکردن فقر پیشقدم شوند و با فقرا و مستمندان بیشتر نشست و برخاست داشته باشند.[۹۸]
سیره عملی امامخمینی
امامخمینی در مقام یک روحانی، سابقهای طولانی در مبارزه با فقر و کمک به فقرا داشت. ایشان در سالهای پیش از انقلاب و در موقعیتهای حساس نیز به فکر فقرا بود[۹۹]؛ همچنین در حوزه درس خود نیز توجه میکرد اگر طلبهای نیازمند بود، گاه بدون اینکه شخص متوجه شود، به وی کمک میکرد.[۱۰۰] ایشان حتی در دورانی که در بهمن ۱۳۴۲ در تهران از سوی رژیم پهلوی در حصر به سر میبرد، نگرانی شدیدی از وضع نیازمندان، بهویژه در سرمای زمستان داشت افزون بر تأکید بر رسیدگی به وضع فقرا از طریق وجوه خیریه و سهم امام،[۱۰۱] در نامهای به فرزند خود سیدمصطفی خمینی نگرانی خود را ابراز کرد و با فرستادن مبلغ شصت هزار تومان برای تقسیم میان نیازمندان، از وی خواست پیگیر رسیدگی به آنان از طریق افراد توانمند باشد[۱۰۲] و روز بعد در نامهای به عموم مردم با ابراز دوباره نگرانی خود بر رسیدگی به وضع نیازمندان ازجمله از طریق وجوه بریه و وجوه شرعی تأکید کرد و دوباره اجازه صرف سهم امام(ع) را در صورت کفایتنکردن سایر موارد داد.[۱۰۳] ایشان هنگام تبعید در ترکیه و نجف نیز در نامههایی که به ایران مینوشت، بر رسیدگی به فقرا در زمستان ازجمله تهیه ذغال تأکید میکرد.[۱۰۴]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امامخمینی به برآوردهکردن نیازهای اولیه فقرا تأکید میکرد[۱۰۵] و علاوه بر نگاه یک رهبر به مسئله فقر در جامعه، نگاهی فردی نیز به این موضوع داشت[۱۰۶]؛ ایشان گاهی در قرار دیدارشان با فقیران، خود به استقبال آنان میرفت؛ در حالیکه این عمل، خلاف رویه بسیاری از مسئولان آن زمان بود[۱۰۷]؛ چنانکه تأکید میکرد افرادی که برای خواندن صیغه عقد به حضور ایشان میروند، تا جای ممکن از مردم فقیر جامعه باشند.[۱۰۸] همچنین همواره هدایا و نذوراتی که به ایشان داده میشد، به فقرا و افرادی که خود میشناخت میبخشید[۱۰۹]؛ چنانکه در سال ۱۳۶۴ دستور داد تا زمینهای موروثی ایشان میان فقیران تقسیم شود.[۱۱۰] (ببینید: حیدرعلی جلالی خمینی)
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۵۱۶۱.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۳۸۴–۵۳۸۵.
- ↑ حلی، قواعد الاحکام، ۱/۳۵۷؛ امامخمینی، استفتائات، ۱/۳۴۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۷۵، ۱۵۹ و ۱۳/۵۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۱ و ۵/۷۴.
- ↑ ضحی، ۷؛ طباطبایی، المیزان، ۲۰/۳۱۱.
- ↑ بقره، ۲۶۸؛ طباطبایی، المیزان، ۲/۳۹۴.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر، ۳۶۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۷۵/۱۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۶۹/۴۷.
- ↑ نهج البلاغه، ح۳۱۱، ۵۷۶.
- ↑ شعیری، جامع الاخبار، ۱۱۱.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۳۵/۲۵۴؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۲۶۸–۲۶۹.
- ↑ نساء، ۹۵؛ انفال، ۷۲؛ طباطبایی، المیزان، ۵/۴۷.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۹۹.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۳/۴۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹–۳۴۰ و ۲۱/۸۵–۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹ و ۳۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۴ و ۷/۱۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۳ و ۴۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۸۳–۴۸۴ و ۳/۴۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۰.
- ↑ حسینی شاهرودی، مقابله شریعت با فقر، فساد و تبعیض، ۱۶۴–۱۶۵.
- ↑ نجم، ۳۹.
- ↑ مائده، ۸۷–۸۸؛ بقره، ۱۶۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶/۱۰۷.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۵۹.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳–۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۳۹–۴۴۱.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۳۲ و ۵/۸۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱/۲۱۳.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۶۸/۳۸۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۹۳/۴۶.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۲/۲۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۹۶ و ۲۱/۲۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۶۶–۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۱۹–۵۲۰.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۱۳۷–۱۴۰.
- ↑ اعراف، ۳۱؛ اسرا، ۲۶–۲۷.
- ↑ طبرسی، إعلام الوری، ۱/۱۵۷.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۴۱۰–۴۱۱.
- ↑ ثقفی، الغارات، ۱/۱۰۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۸۵.
- ↑ بقره، ۲۶۱.
- ↑ بقره، ۳؛ حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ۱/۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۶–۴۲۷.
- ↑ دانش آشتیانی، انفاق و حکمت، ۸۶–۹۳.
- ↑ توبه، ۱۰۳؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۳۷۷.
- ↑ روم، ۳۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۱۸۵.
- ↑ کلینی، کافی، ۳/۴۹۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۱۰.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴.
- ↑ انفال، ۴۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۶؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۸۹.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۷.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۱.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۳.
- ↑ فراهانیفرد، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ۵۹–۶۲.
- ↑ فراهانیفرد، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ۶۴–۶۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۵۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۰–۶۱.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۱–۳۲.
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۳۲۹ و ۳۵۵.
- ↑ عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۱۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۵–۴۳۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۶ و ۱۷۴ و ۷/۱۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۴۹.
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۴۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۵۷؛ ۶/۳۴–۳۵ و ۲۱/۲۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۷۸ و ۳/۷۳.
- ↑ عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۶–۷ و ۱۷۱–۱۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۵.
- ↑ موسوی، خاطره، ۱/۲۱۹.
- ↑ مدنی، فقر در ایران (۱)، ۱۱۹–۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹–۳۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰–۳۴۱.
- ↑ برهانی، خاطره، ۱/۲۱۵.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۱/۲۱۶–۲۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸ و ۲/۵۱؛ روحانی، خاطره، ۱/۴۱۴.
- ↑ بازرگان، خاطره، ۱/۲۱۹.
- ↑ خمینی، خاطره، ۱/۲۲۰؛ رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۱/۲۲۱.
- ↑ مصطفوی، خاطره، ۱/۲۲۱.
- ↑ آشتیانی، خاطره، ۱/۲۲۴.
- ↑ عقیقی بخشایشی، خاطره، ۱/۲۲۶–۲۲۷؛ رحیمیان، خاطره، ۱/۲۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳۲.
منابع
- قرآن کریم.
- آشتیانی، علیاکبر، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- بازرگان، مهدی، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- برهانی، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- ثقفی کوفی، ابراهیمبنمحمد، الغارات، تحقیق جلالالدین حسینی، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، ۱۳۵۳ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حسینی شاهرودی، سیدمحمد، مقابله شریعت با فقر، فساد و تبعیض، مجله حصون، شماره چهارم، ۱۳۸۴ش.
- حسینی همدانی، محمدحسین، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران، لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- خمینی، سیداحمد، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- دانش آشتیانی، ابوالقاسم، انفاق و حکمت، مجله معارف جعفری، شماره ۳، ۱۳۴۳ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امامخمینی، از آغاز تا تبعید، تهران، کتابخانه جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- رحیمیان، محمدحسن، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- روحانی، سیدحمید، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- شعیری، محمدبنمحمد، جامع الاخبار، نجف، حیدریه، چاپ اول، بیتا.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- عباسی، ابراهیم، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- فراهانیفرد، سعید، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، دانش و اندیشه معاصر، تهران، ۱۳۷۸ش.
- فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مدنی، سعید، فقر در ایران (۱)، مجله چشمانداز ایران، شماره ۳۹، ۱۳۸۵ش.
- مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- موسوی، میرحسین، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- امید حسینخانی، فقر، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۵۹۱–۵۹۸.