عزاداری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مفاهیم دینی]] | [[رده:مفاهیم دینی]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ ۷ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۷
عزاداری | |
---|---|
اطلاعات آئین | |
منشأ تاریخی | مراسم سوگواری برای امامحسین(ع) و شهدای کربلا |
ادعیه | ب |
آئینهای مهم | |
سینهزنی، افطاری، تشییع جنازه، تعزیه خوانی، سایر آئینها |
عزاداری، مراسم سوگواری برای امامحسین(ع) و شهدای کربلا.
سوگواری برای درگذشتگان، طبیعی و غریزی است و در دین، سفارشهایی دربارۀ آن شده است. شهادت امامحسین(ع) و اهمیت زندهنگهداشتن آن، فرهنگ عزاداری را در میان شیعیان به باوری هویتبخش تبدیل کرد.
امامخمینی معتقد بود انحراف مسلمانان از مسیر اسلام ناب، موجب قیام امامحسین(ع) برای احیای اسلام شد و زندهماندن اسلام نیز در گرو زندهنگهداشتن عزاداریهای محرم و صفر است. ایشان حادثه کربلا را با ضرورتهای سیاسی موجود، پیوند زد و درک جدیدی از فرهنگ عاشورا و عزاداری بهدست داد؛ چنانکه مطالعۀ حوادث انقلاب و بسیج مردم، الگوپذیری و نقش عاشورا در این وقایع را بهخوبی نشان میدهد.
عزاداری مانند هر امر اجتماعی دیگر مورد تهدید آسیبهایی است؛ ازجمله: رواج دروغ و خرافه، برتری شکل بر محتوا، برخورد عاطفی صرف، رعایتنکردن برخی موازین شرعی و ترویج برخی ناهنجاریها. امامخمینی در سخنان و سیرۀ عملی خود، با سفارش بر حفظ اصل عزاداری، تصفیه آن از انحرافات واردشده را ضروری میدانست.
معنی
«عزاء» مصدر عزا و عزِی به معنای صبر و شکیبایی بر مصیبت و اندوه[۱] و عزاداری به معنای ماتمداری، ذکر مصیبت، تعزیت، زاری و سوگواری[۲] است. مراد از عزاداری در فرهنگ دینی، طلب تسلی از مصائب و صبرکردن بر حزن به سبب اسناددادن امر به سوی خدای عزوجل است.[۳] عزاداری در عرف شیعی به همان معنای لغوی و عمدتاً در سوگواری شهادت معصومان(ع)، بهویژه شهادت امامحسین(ع) و شهدای کربلا به کار میرود.[۴]
پیشینه
سوگواری برای افرادِ ازدسترفته امری غریزی و طبیعی است و در طول تاریخ رواج داشته است.[۵] در تاریخ اسلام نیز شواهد بسیاری از عزاداری و سوگواری در مصائب دیده میشود. گریه رسول اکرم(ص) در شهادت حضرت حمزه(ع) و نیز در سوگ فرزند خود ابراهیم و نیز گریه بسیار حضرت فاطمه(س) در فراق پیامبر(ص)، از این موارد است.[۶] در سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) بر تعزیت و تسلیت مصیبتدیدگان و خواندن آیه استرجاع «انّا لله و انّا الیه راجعون»[۷] و تسلیم قضای الهیبودن تأکید و نیز به دوری از جزع و نوحهگری بر باطل و توأم با بدعت در عزاداری، سفارش شده است[۸]؛ چنانکه امامصادق(ع) وصیت پدر خود امامباقر(ع) را بازگو کرده است که به ایشان امر کرد از مال خود، مقداری را وقف نوحهخوانان کند که ده سال در منا و ایام حج، برای آن حضرت عزاداری کنند.[۹] ایشان همچنین خاطرنشان کرده است هرکس برای خونی که از اهل بیت(ع) ریخته شده است یا حقی که از آنان گرفتهاند، یا آبرویی که از آنان یا یکی از شیعیان آنان بردهاند، چشمش گریان شود، خدای تعالی به همین سبب او را در بهشت جاویدان برای ابد جای میدهد.[۱۰]
بر اساس برخی روایات، موضوع عزاداری برای امامحسین(ع)، پیش از شهادت ایشان مطرح بوده است.[۱۱] پس از پیامبر(ص) همه ائمه(ع) و بسیاری از صحابه، در سوگ امامحسین(ع) سوگوار بودند و در حضور آنان مجالس عزاداری و نوحهخوانی برگزار میشد.[۱۲] چگونگی واقعه عاشورا و تأکید بسیار ائمه(ع) بر زنده نگهداشتن آن، موجب شد تا با وجود تهدید و سختگیری خلفای اموی و عباسی و حتی تخریب چندینباره مرقد سیدالشهدا(ع)، مسلمانان و گاه غیر مسلمانان به زیارت کربلا و برگزاری عزاداری عاشورا، هرچه بیشتر ترغیب شوند[۱۳] (ببینید: امامحسین(ع)).
برگزاری مراسم عزاداری پس از شهادت امامحسین(ع)، دورههای مختلفی را طی کرده است. نخستین عزاداری، اشکها و نوحه امامزینالعابدین(ع) و حضرت زینب(س) هنگام واقعه و پس از آن در مسیر کربلا تا مدینه بود[۱۴]؛ سپس عزاداری و مرثیهسرایی برای شهدای کربلا را برخی صحابه در همان روزهای نخستین پس از شهادت امامحسین(ع) انجام دادند.[۱۵] پس از آن این عزاداری، از عصر امامباقر(ع) به بعد عینیت یافت. در این دوره که دوره ضعف حکومت اموی و استقرار تازه دولت عباسی با شعار حمایت از خاندان پیامبر بود، با توصیه ائمه(ع)، عزاداری امامحسین(ع) به عنوان یک مراسم دینی در مناطق شیعهنشین چون بغداد سالیانه رواج یافت؛ اگر چه با قدرت گرفتن عباسیان و مخالفت آنان با شیعیان و مظاهر تشیع از گسترش بازماند.[۱۶]
رسمیتیافتن عزاداری و ادامه آن از سال ۳۵۲ق، عزاداری سیدالشهدا(ع) را به یکی از مناسک فرهنگی و رسمی در ایران تبدیل کرد.[۱۷] مراسم بزرگداشت عاشورا در این سال به دستور معزالدوله دیلمی در بغداد و با بستن بازارها و بیرونآمدن دستههای عزاداری برپا شد و پس از آن نیز ادامه یافت.[۱۸] قالبهای سوگواری عاشورا در این دوره، مرثیهسرایی و سرودن اشعار، مقتلخوانی و برپایی دسته سینهزنی بود.[۱۹] در نهایت عزاداری حسینی از عصر صفویه به بعد گسترش شکلی یافت و شاهان صفوی که خود را ملزم به ترویج تشیع میدانستند، یاد و ذکر سیدالشهدا(ع) را هم از نظر گستردگی و هم از نظر شکلی به کمال رساندند.[۲۰] شکلهای عزاداری در این دوره به شیوه روضهخوانی، دستههای سینهزنی، تعزیه و شبیهخوانی بود که تا امروز هم ادامه دارد[۲۱]؛ با این حال، مراسم عزاداری بهویژه در دوره اخیر، گاه از مسیر درست خود خارج شده و به بیراهه رفته است؛ تا اینکه امامخمینی با پیوندزدن حادثه کربلا با ضرورتهای سیاسی موجود، درک جدیدی از فرهنگ عاشورا و عزاداری به وجود آورد و از مردم خواست تا برای برپاکردن حکومت اسلامی، عاشورایی جدید به وجود آورند.[۲۲]
فلسفه و آثار عزاداری
فلسفه عزاداری، همان فلسفه قیام امامحسین(ع) است[۲۳] که حضرت آن را اصلاح در امت جد خود از راه فریضه امر به معروف و نهی از منکر اعلام کرد[۲۴]؛ از اینرو فلسفه عزاداری سیدالشهدا(ع) را میتوان اصلاحگری، احیای آموزهها و معارف دینی، تربیت انسان، زندهکردن نام و قیام امامحسین(ع) و تداوم بینش حسینی در مبارزه با ستم برشمرد.[۲۵] واقعه عاشورا در سال ۶۱ق و جو خفقان حاکم بر جامعه اموی، موجب شد تا بازماندگان این واقعه، عزاداری را به صورت رسانهای برای ابلاغ پیام عاشورا برگزینند[۲۶]؛ چنانکه در طول تاریخ هیچ رسانهای نتوانست به اندازه عزاداری نقش اطلاعرسانی ایفا کند. عزاداری یک واقعه تاریخی (عاشورا) را با وجود همه فشارها و محدودیتها، قرنها زنده نگه داشت و با انتقال پیام آن به نسلهای بعد،[۲۷] نقش مهمی در قیام و اقدام شیعه علیه طاغوت، در طول تاریخ داشت.[۲۸] رونق مناسک عزاداری امامحسین(ع)، همچنین موجب ایجاد مشاغل مذهبی خاص و رواج ادبیات مذهبی[۲۹] و منقبتگویی و مدیحهسرایی اهل بیت(ع) شد که در سدههای هشتم تا دوازدهم هجری رونق بیشتری داشت. دوازده بند محتشم کاشانی (متوفی۹۹۶ق) یکی از معروفترین مرثیههاست.[۳۰]
امامخمینی که معتقد بود خداوند به دلیل انحراف مسلمانان از مسیر اسلام ناب، امامحسین(ع) را برانگیخت تا اسلام را احیا کند،[۳۱] زنده نگهداشتن اسلام را از عزاداریهای محرّم و صفر[۳۲] و مجلسهای عزای سیدالشهدا(ع) را ضد ظلم، ضد طاغوت و انسانساز میدانست.[۳۳] ایشان فلسفه عزاداری عاشورا را از نظر سیاسی، عبادی و ظرفیتی که برای بسیج عمومی مردم دارد، بسیار مهم میشمرد[۳۴] و اظهار میکرد ثواب بسیاری که برای عزاداری آن حضرت مقرر شده، از همینروست و در پس اشکها و نوحهها، حفظ مکتب اسلام نهفته است.[۳۵] از نگاه ایشان پایهگذاری مجالس عزاداری توسط ائمه(ع)، راهی برای سازماندهی اقلیت شیعه در دوران خفقان حکومتهای اموی و عباسی بود که تداوم این امر وحدت و بسیج سراسری کشورهای اسلامی، علیه دشمنانشان را به همراه خواهد داشت.[۳۶]
امامخمینی عزاداری برای ائمه اطهار(ع) بهویژه سیدالشهدا(ع) را یکی از ابعاد مهم فرهنگی این راهنمایان بشر میدانست و به پیروی جدی از آن سفارش میکرد.[۳۷] ایشان با مهمشمردن عزاداری امامحسین(ع) به تأسی از پیامبر(ص)،[۳۸] مجالس عزاداری را اجتماعی منحصر به فرد میشمرد که با ایجاد انسجام و وحدت ملی و اسلامی، موجب بقای شیعه و اسلام است و در هیچکجای جهان شبیه آن دیده نمیشود[۳۹]؛ بنابراین با تأکید به تداوم عزاداری به شکل سنتی آن،[۴۰] حفظ نهضت انقلابی ایران را منوط به حفظ سنتها، به شرط تصفیه انحرافات و بدعتها و رعایت جهات شرعی میدانست و با سفارش به ذکر مسائل روز در این مجالس، نجات کشور از آسیب را تنها با زنده نگهداشتن عاشورا ممکن میدید.[۴۱] ایشان همچنین ادامه نهضت را یک دستور برشمرده و برگزاری مجالس عزای حسینی را ادامه «نهگفتن» علیه طاغوت و گریه بر مظلوم را فریاد بر ظالم دانسته است.[۴۲]
امامخمینی معتقد بود خون امامحسین(ع) و برگزاری مجالس عزاداری که تشکیل اجتماعات بزرگ را بدون هزینه ممکن ساخته است، با تهییج عواطف انسانی و تأثیر عمیق در روح و روان مردم، خون ملتهای اسلامی را به هیجان و خروش میآورد و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند[۴۳]؛ از اینرو خاطرنشان کرده است که در صورت توجه روشنفکران مخالف به آثار متعدد اجتماعی و سیاسی مراسم عزاداری عاشورا، خودشان برپاکننده و بانی این مجالس خواهند بود.[۴۴]
عزاداری در دوره پهلوی
فرهنگ عزاداری در میان شیعیان به یک باور هویتبخش تبدیل شده است، به گونهای که گاه افراد برای انتساب خود به مذهب از این حربه استفاده میکنند؛ چنانکه ازجمله دلایل موفقیت رضاشاه پهلوی در تصدی قدرت، عوامفریبی و تظاهر وی به دینداری از راه عزاداری بود که محبوبیت زیادی برای وی در نزد عامه مردم ایجاد کرد.[۴۵] وی که پیش از سلطنت و در دوره انتقال قدرت (۱۲۹۹–۱۳۰۴) با شرکت در مراسم سوگواری محرم، چهرهای مذهبی به خود گرفته بود،[۴۶] از سال ۱۳۱۴ بهتدریج برگزاری مجالس عزاداری را ممنوع اعلام کرد.[۴۷] ادامه سختگیری دربارهٔ مجالس عزا، به ممنوعیت ذکر مصیبت در حوزههای علمیه و مجالس ترحیم و نیز بازداشت و زندانیشدن بسیاری از واعظان منجر شد.[۴۸] امامخمینی و دیگران خاطرنشان کردهاند که مجالس عزاداری در این زمان بسیار محدود و مخفیانه در نیمهشب برگزار میشد و پیش از اذان صبح تمام میشد.[۴۹] از نظر امامخمینی این حساسیت و ممنوعیت در مورد مجالس عزای حسینی، تنها به دلیل شناخت آنان از قدرت این مجالس در پیشگیری از مقاصد ضداسلامیشان بود.[۵۰]
پس از سقوط رضاشاه پهلوی، نیروی مهارشده مردم به صورت ناگهانی آزاد شد و عزاداریها بار دیگر احیا شد[۵۱]؛ اما برنامه اسلامزدایی در زمان محمدرضا پهلوی نیز به شکل دیگر ادامه یافت.[۵۲] با فرارسیدن محرم ۱۳۴۲ش و در پی پیام امامخمینی به روحانیان، مبنی بر یادآوری مصیبتهای وارده به اسلام و مراکز فقه،[۵۳] رژیم پهلوی تعدادی از واعظان تهران را به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) احضار کرد و رسماً از آنان خواست علیه محمدرضا پهلوی و اسرائیل و اینکه اسلام در خطر است، سخن نگویند.[۵۴] امامخمینی با انتقاد از عملکرد رژیم پهلوی، از حبس و شکنجه علما و عزاداران حسینی به جرمِ سخنگفتن از ظلم، با وجود آزادی بیانِ فرق ضاله در ایران اظهار تأسف کرد.[۵۵] ایشان همچنین به همراه چند تن از علما، سیدمحمدهادی حسینی میلانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و سیدحسن طباطبایی قمی، در اعلامیه مشترک که به مناسبت نخستین سالگرد پانزده خرداد صادر شد، ضمن بیان مصائب واردشده به علما و مردم و موضعگیری در برابر این دستور، وظیفه علمای اسلام را دفاع از احکام اسلام و استقلال مملکت اسلامی دانست. همچنین روز دوازدهم محرم (پانزده خرداد ۱۳۴۳) را عزای ملی اعلام کرد و با هشدار به دولت دربارهٔ رفتار با علما، سکوت در برابر خطرهای پیشبینیشده برای اسلام و استقلال مملکت را جرم و گناه بزرگ شمرد و همه طبقات ملت را در برابر این امر موظف دانست.[۵۶]
تأثیر عزاداری بر نهضت اسلامی
تأثیر قیام امامحسین(ع) و بزرگداشت عاشورا در قیام ملت ایران و سقوط رژیم پهلوی پوشیده نیست و امامخمینی نیز شکلگیری، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی ایران را مدیون عاشورا و درسی که مردم از امامحسین(ع) آموختند میدانست.[۵۷] از نظر ایشان عامل اساسی نهضت اسلامی ایران و زمینهساز پیروزی آن در مراحل مختلف، فرهنگ عاشورا و مجالس سوگواری سیدالشهدا(ع) است و همین فرهنگ در تداوم و حفظ این پیروزی نقش اساسی دارد.[۵۸] ایشان با بهرهگیری از آموزههای فرهنگ تشیع و پیوند واقعه کربلا با ضرورتهای سیاسی موجود، ملت ایران را به درک عاشورا و حرکت در جهت آن سوق داد.[۵۹] حوادث انقلاب، شعارها و مراکز اجتماع مردم از سال ۱۳۴۲ الگوپذیری و نقش مهم عاشورا در این وقایع را بهخوبی نشان میدهد.[۶۰]
پس از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، موضعگیری امامخمینی و روحانیان در مقابل آن موجب سرکوب شدید رژیم و حمله به فیضیه در ۲/۱/۱۳۴۲ش/ ۲۵ شوال ۱۳۸۲ق شد[۶۱] (ببینید: حمله به مدرسه فیضیه). امامخمینی با توجه به درک عمیق از تأثیر فرهنگ عاشورا در روح ملت، هفتاد روز پس از این واقعه، در سخنرانی عصر عاشورا در ۱۳/۳/۱۳۴۲ که زمینهساز واقعه پانزده خرداد و آغاز نهضت اسلامی ایران شد،[۶۲] با تأکید بر مخالفت رژیم پهلوی با اساس اسلام، عملکرد رژیم در سرکوب نوجوانان را با عملکرد سپاه یزید در کربلا برابر دانست و با نصیحت و اخطار به محمدرضا پهلوی، در مورد آینده مملکت ابراز نگرانی و تأسف کرد.[۶۳] ایشان که واقعه عاشورا را در هر مقطعی انقلابساز میدانست، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ را الهامگرفته از مکتب عاشورا خواند و خاطرنشان ساخت که هیچ قدرتی جز گرمی و شور عاشورا و قدرت خون امامحسین(ع) نمیتوانست چنین قیامی را بدون هیچ سابقهای به وجود آورد. همچنین به اعتقاد ایشان رژیم پهلوی در پانزده خرداد ۱۳۴۲، سقوط حتمی خود را امضا کرد؛ چنانکه حکومت یزید نیز هلاک ابدی خود را با واقعه عاشورا به ثبت رساند.[۶۴] ایشان در طول نهضت اسلامی مردم، بهویژه در روزهای اوج نهضت (ببینید: تاسوعا و عاشورا)، با تأکید بر محوریت عزاداری، معتقد بود تنها در پرتو حفظ این سنت است که میتوان در برابر همه قدرتهای بزرگ ایستاد.[۶۵]
قدرت عزاداری در بسیج مردم، از نظر محمدرضا پهلوی نیز پوشیده نبود؛ چنانکه گفته شده وی معتقد بود اگر بتواند ماه محرم (سال ۱۳۵۷) را با موفقیت پشت سر بگذارد، میتواند به بقای حکومتش امیدوار باشد.[۶۶] در طول دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز امامخمینی گرمی و شور جبهههای جنگ و اشتیاق و افتخار جوانان به شهادت را از عشق سالار شهیدان و ناشی از مجالس عزاداری میدانست[۶۷] و بر ادامه آن به همراه تذکر مسائل سیاسی و اجتماعی روز تأکید میکرد.[۶۸]
آسیبشناسی عزاداری
عزاداری مانند هر امر اجتماعی دیگر نیاز به آسیبشناسی و بازنگری در آداب و رسوم دارد؛ زیرا در طول تطور خود دچار انحرافاتی شده است که آن را از فلسفه اصلی خود دور کرده است؛ ازجمله بنابر برداشت مسیحگونه رایج در تاریخ گذشته شیعه، بهخصوص از دوران صفویه به بعد، حرکت امامحسین(ع) حرکتی مقدر برای کشتهشدن و عزاداری برای آن حضرت نیز تنها گریه برای بخشایش گناهان بهشمار آمد؛ بنابراین بدون احساس نیاز به شناخت اهداف اجتماعی حرکت امامحسین(ع)، هر کوششی برای تحرک سیاسی با استفاده از این واقعه، با شکست مواجه میشد.[۶۹] برخی دیگر از آسیبهای مهم که موجب انحراف در عزاداری میشود، عبارتاند از: گسترش دروغ و جعل وقایع تاریخی، کاستهشدن عزاداری از محتوای مطلوب، برتری شکل بر محتوا، ریا و تزویر، تعصب و جمود، ترک واجبات برای مستحبات، برخورد عاطفی صرف، اسطورهسازی و افسانهگویی، تبدیلشدن به عادت، آمیختگی فرهنگها با عزاداری، غلوآمیزشدن عزاداری، رعایتنکردن برخی موازین شرعی و ترویج برخی ناهنجاریها.[۷۰]
دو ضعف عمده در مجالس عزاداری، دلیل مهم رواج و بقای بسیاری از این آسیبهاست: یکی هدف قرارگرفتن و اهمیت کمیت شرکتکنندگان در عزاداری و دیگری به پا داشتن حداکثر شور و غلیان احساسات در مجلس.[۷۱] به دلیل همین آسیبها، بسیاری از نظریهپردازان شیعی و حتی غیر شیعی، در سالهای پیش از انقلاب، با هدف خرافهزدایی از باورهای دینی و بازگرداندن خصلتهای انقلابی، بخشی از انتقادهای خود را به پیراستن واقعه عاشورا اختصاص دادند[۷۲] که مرتضی مطهری از آن جمله است.[۷۳]
امامخمینی به تصفیه موارد انحراف در سنت عزاداری توجه داشت و عزاداران را از اعمالی که موجب وهن مذهب و اسلام باشد، مانند قمهزنی و شبیهخوانی یا تعزیه، در صورتی که مشتمل بر محرمات و موجب وهن اسلام باشد، برحذر میداشت.[۷۴] تعزیه، نمایشی آیینی است که نخستین نشانههای آن، به آغاز قرن یازده هجری بازمیگردد و در دورههایی با اقبال عمومی ایرانیان مواجه بوده است.[۷۵] امامخمینی با برگزاری درست تعزیه مخالف نبود؛ ولی مجلس روضه و عزاداری را به آن ترجیح میداد.[۷۶]
از سوی دیگر، مسئله عزاداری میتواند مورد استفاده سوء و ابزاری واقع شود و عناصر ضد عاشورا را اهل عاشورا معرفی کند و مظاهر حسینی را به خدمت مقاصد یزیدی درآورد[۷۷]؛ از اینرو امامخمینی ضمن توجه به نقاط قوت عزاداری عاشورا به عنوان یکی از شعائر سیاسی ـ مذهبی،[۷۸] ابزاریبودن شعائر دین در دست قدرتطلبان را نیز از نظر دور نمیداشت و عمل رضاشاه پهلوی در برپایی مراسم عزاداری و پس از او محمدرضا پهلوی و بعدها عزاداری امثال حزب بعث عراق را تنها برای عوامفریبی و حفظ صورت، با هدف نابودکردن اساس دین میدانست؛ چنانکه رضاشاه پس از تثبیت قدرت، بارها به مخالفت با روحانیت و ممنوعیت مجالس عزاداری روی آورد.[۷۹]
سیره عملی و توصیهها
سلوک امامخمینی در مجالس عزای سیدالشهدا(ع) که شامل طرز نشستن آرام و باوقار ایشان بر زمین، گوشدادن به وعظ واعظ یا ذکر مصائب و گریستن به هنگام ذکر مصیبت بود، نشانه شناخت عمیق ایشان از فرهنگ عاشورا و دقت و مراقبت در حفظ حریم و حرمت این مجالس بود.[۸۰] ایشان با توجه به تأثیر مهم شیوه عزاداری در رفتار و سلوک مردم، در روزهای جنگ تحمیلی، به خواندن نوحههای حماسی سفارش میکرد و از نوحههایی که ناامیدی و خمودگی القا میکند برحذر میداشت.[۸۱] دربارهٔ محتوای مجالس عزاداری، امامخمینی بر تداوم روضهخواندن در آخر منبر و حفظ دستجات عزاداری،[۸۲] ذکر فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر به همراه بیان مسائل اخلاقی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی روز در منابر و مساجد[۸۳] تأکید میکرد؛ همچنین با سفارش بر حفظ اصل عزاداری، تصفیه آن از انحرافات واردشده را ضروری میدانست[۸۴] و برای پرهیز از معصیت، به رعایت حال مردم و بلندنبودن صدا در برپایی این مجالس سفارش میکرد و خواستار وحدت رویه روحانیان در برگزاری مراسم عزاداری بود.[۸۵] افزون بر مجلس عزای سیدالشهدا(ع)، امامخمینی به برگزاری مجالس عزاداری در روز شهادت دیگر ائمه معصوم(ع) نیز اهتمام داشت، بهویژه در سالهای تبعید در نجف اشرف، همه شبهای شهادت ائمه(ع) و سه شب برای شهادت حضرت زهرا(س)، مجلس ذکر مصیبت برپا میکرد[۸۶] (ببینید: اخلاق و سیره امامخمینی).
امامخمینی همچنین در طول نهضت و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای توجهدادن مردم به برخی از حوادث مهم مانند پانزده خرداد ۱۳۴۲، تصویب لایحه کاپیتولاسیون، جشنهای ۲۵۰۰ساله و کشتار خونین مکه در سال ۱۳۶۶، این روزها را به عنوان عزای ملی اعلام کرد.[۸۷]
پانویس
- ↑ مسعود، الرائد فرهنگ الفبایی عربی ـ فارسی، ۲/۱۱۸۴.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۳۹۸۵.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۱۷۵؛ معلوف، المنجد فی اللغه، ۱/۵۰۴.
- ↑ علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۷.
- ↑ باقری بیدهندی، بایدها و نبایدهای عزاداری، ۴۰۵.
- ↑ مجلسی، محمدتقی، کیفیت تأثیر نهضت کربلا در انقلاب، ۲/۴۸۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۶۳۲ و ۲۴/۴۶۶.
- ↑ بقره، ۱۵۶.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۱۷۳–۱۷۵؛ مجلسی، محمدتقی، کیفیت تأثیر نهضت کربلا در انقلاب، ۲/۲۰۲، ۳۷۲ و ۴۳۲.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۶/۲۲۰.
- ↑ مفید، الامالی، ۱۷۵.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴/۳۳۱؛ طیب، اطیب البیان، ۱۲/۳۴۰.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۵۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۳۹۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۳۱ و ۲۵/۳۳۹.
- ↑ واعظزاده خراسانی، انقلاب اسلامی و نهضت حسینی، ۱/۱۴۲؛ حسینی، رهبری و انقلاب، ۸۰.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۹۸/۳۲۹؛ محرمی، تاریخ عزاداری، ۲۶۴.
- ↑ گلی زواره، آبشارهای عاشورایی، ۳۷–۴۵؛ محرمی، تاریخ عزاداری، ۲۵۶ و ۲۶۸.
- ↑ واعظزاده خراسانی، انقلاب اسلامی و نهضت حسینی، ۱/۱۴۳؛ علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۸.
- ↑ ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ۲۶/۱۱؛ علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۸؛ محدثی، سنت احیاگری و روشهای پاسداری از حماسه عاشورا، ۱/۱۳۰.
- ↑ محرمی، تاریخ عزاداری، ۲۸۹–۲۹۰.
- ↑ گلی زواره، آبشارهای عاشورایی، ۱۳۹–۱۴۰.
- ↑ محرمی، تاریخ عزاداری، ۲۵۷ و ۲۹۵–۲۹۹.
- ↑ ←امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۳۹۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۲۹.
- ↑ علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۸–۹۰.
- ↑ علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۶.
- ↑ علوی، عزاداری رسانه پایدار شیعه، ۸۷.
- ↑ آذری قمی، شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امامخمینی، ۱/۱۳۸؛ منافی اناری، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ۲۱۲.
- ↑ حسینی، رهبری و انقلاب، ۸۰.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۶۲۴ و ۶۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۶؛ ۱۵/۳۳۰ و ۱۶/۳۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۰ و ۱۶/۳۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۳ و ۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۲۷–۵۲۹ و ۱۱/۹۸–۹۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۴–۳۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۹–۴۰۰.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۲/۳۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۳–۳۱۴ و ۱۱/۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۰ و ۱۸/۱۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۱–۳۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸، ۱۲۲–۱۲۳ و ۳۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۱؛ ۱۱/۱۰۰ و ۱۵/۳۳۱؛ آذری قمی، شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امامخمینی، ۱/۱۳۸–۱۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۷؛ کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امامخمینی، ۲۲۰.
- ↑ مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ۳/۴۶۱.
- ↑ امینی، چالشهای روحانیت با رضاشاه، ۷۸؛ گلی زواره، آبشارهای عاشورایی، ۱۶۷–۱۷۰.
- ↑ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۴۱–۱۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۴۹؛ ادیب هروی، حدیقة الرضویه، ۲۹۴؛ گلی زواره، آبشارهای عاشورایی، ۱۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۰۰ و ۹/۷۸؛ آذری قمی، شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امامخمینی، ۱/۱۳۹؛ واعظزاده خراسانی، انقلاب اسلامی و نهضت حسینی، ۱۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۴.
- ↑ امینی، چالشهای روحانیت با رضاشاه، ۲۴۶؛ گلی زواره، آبشارهای عاشورایی، ۱۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۲۹–۲۳۰.
- ↑ گروه تدوین خاطرات، انقلاب اسلامی به روایت خاطره، ۱۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۵–۳۳۸.
- ↑ حقی، فلسفه انقلاب اسلامی، ۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۵–۵۸ و ۴۸۲؛ کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امامخمینی، ۲۳۵.
- ↑ حسینی، رهبری و انقلاب، ۸۹–۹۰؛ اخوان مفرد، ایدئولوژی انقلاب ایران، ۱۸۴؛ هنری لطیفپور، فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب، ۱۳۶.
- ↑ باهنر، مباحثی پیرامون فرهنگ انقلاب، ۷۰؛ مصباح یزدی، کیفیت تأثیر نهضت کربلا در انقلاب، ۱۹۲–۱۹۳.
- ↑ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مرجعیت امامخمینی تا تبعید، ۷۸–۸۰؛ کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امامخمینی، ۲۳۲.
- ↑ هنری لطیفپور، فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب، ۱۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۳–۲۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۹۰ و ۳۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۹–۳۵۰.
- ↑ سازمان عقیدتی سیاسی، ۱۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۶ و ۱۷/۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۹–۳۳۰ و ۱۷/۵۹.
- ↑ حسینی، رهبری و انقلاب، ۸۲–۸۳؛ عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۳۱۰–۳۱۱.
- ↑ نوری، صدق درمقتلخوانی، ۹۱–۱۵۰؛ قمی، منتهی الامال، ۲/۱۰۵۹–۱۰۸۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۸۴–۹۵؛ امین عاملی، عزاداریهای نامشروع، ۷۸–۸۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۲۹.
- ↑ حسینی، رهبری و انقلاب، ۸۴؛ عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۳۱۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۶۳–۱۳۳ و ۵۸۱–۶۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۱؛ امامخمینی، استفتائات، ۳/۵۸۱–۵۸۳.
- ↑ گلی زواره، از مرثیه تا تعزیه، ۴۷۷ و ۴۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۹۰؛ امامخمینی، استفتائات، ۲/۲۷ و ۳/۵۸۳.
- ↑ حکیمی، تفسیرآفتاب، ۲۶۴–۲۶۵؛ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۶–۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۸؛ ۷/۲۴۹؛ ۱۱/۴۵۳؛ ۱۳/۱۷۶ و ۱۸/۱۵۸.
- ↑ دوانی، امامخمینی و عزاداری امامحسین(ع)، ۱/۱۴۹–۱۵۰؛ رحیمیان، خاطرات، ۵/۷۰–۷۱.
- ↑ مرتضوی، مصاحبه، ۶۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۲ و ۲۱/۴۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۹۸.
- ↑ رحیمیان، خاطرات، ۵/۷۱–۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۷، ۴۱۵؛ ۲/۳۶۳–۳۶۴ و ۲۰/۳۴۹–۳۵۰.
منابع
- آذری قمی، احمد، شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امامخمینی، قم، دارالعلم، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- اخوان مفرد، حمیدرضا، ایدئولوژی انقلاب ایران، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- ادیب هروی، محمدحسین، حدیقة الرضویه (تاریخ مشهد)، مشهد، چاپخانه خراسان، چاپ اول، ۱۳۲۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ج۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- امین عاملی، سیدمحسن، عزاداریهای نامشروع، ترجمه جلال آلاحمد، چاپشده در مجموعه مقالات و مصاحبههای عاشورا، عزاداری، تحریفات، به کوشش مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- امینی، داوود، چالشهای روحانیت با رضاشاه، بررسی علل چالشهای سنتگرایی با نوگرایی عصر رضاشاه، تهران، سپاس، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- باقری بیدهندی، ناصر، بایدها و نبایدهای عزاداری، چاپشده در مجموعه مقالات و مصاحبههای عاشورا، عزاداری، تحریفات، به کوشش مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- باهنر، محمدجواد، مباحثی پیرامون فرهنگ انقلاب اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش.
- بصیرتمنش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سالهای ۱۳۰۵–۱۳۲۰ش، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حسینی، حسین، رهبری و انقلاب، نقش امامخمینی در انقلاب، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- حقی، محمد، فلسفه انقلاب اسلامی، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
- حکیمی، محمدرضا، تفسیرآفتاب نگرشی به رسالت اسلام و حماسه انسان در رهبری امامخمینی (ره)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۵۷ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- دوانی، علی، امامخمینی و عزاداری امامحسین(ع)، چاپشده در مجموعه مقالات دومین کنگره بینالمللی امامخمینی و فرهنگ عاشورا، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- ذهبی، محمدبناحمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۳۲ق.
- رحیمیان، محمدحسن، خاطرات، چاپشده در سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امامخمینی، تدوین رضا شعرباف، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- سازمان عقیدتی سیاسی ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، تحلیلی از انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوس، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ش.
- طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- علوی، سیدرسول، عزاداری رسانه پایدار شیعه، مجله فرهنگ کوثر، شماره ۸۰، ۱۳۸۸ش.
- عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- فراتی، عبدالوهاب، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مرجعیت امامخمینی تا تبعید، قم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- قمی، عباس، منتهی الامال فی تواریخ النبی و الال، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- کواکبیان، مصطفی، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امامخمینی، تهران، پازینه، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- گروه تدوین خاطرات و تاریخ شفاهی، انقلاب اسلامی به روایت خاطره، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- گلی زواره، غلامرضا، از مرثیه تا تعزیه، چاپشده در مجموعه مقالات و مصاحبههای عاشورا، عزاداری، تحریفات، به کوشش مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- گلی زواره، غلامرضا، آبشارهای عاشورایی، قم، موج قلم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی (شرح فقیه)، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- محدثی، جواد، سنت احیاگری و روشهای پاسداری از حماسه عاشورا، چاپشده در مجموعه مقالات چشمه خورشید، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- محرمی، غلامحسین، تاریخ عزاداری برای امامحسین(ع)، مجله تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، پیششماره ۳، ۱۳۸۲ش.
- مرتضوی، سیدضیاء، مصاحبه، چاپشده در مجموعه مقالات و مصاحبههای عاشورا، عزاداری، تحریفات، به کوشش مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، زوار، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- مسعود، جبران، الرائد فرهنگ الفبایی عربی ـ فارسی، ترجمه رضا انزابینژاد، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، کیفیت تأثیر نهضت کربلا در انقلاب اسلامی ایران، چاپشده در مجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۷، تهران، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۲، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- معلوف، لوئیس، المنجد فی اللغه، قم، دارالعلم، ۱۳۸۷ش.
- مفید، محمدبنمحمد، الامالی، تحقیق حسین استادولی و علیاکبر غفاری، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- منافی اناری، سالار، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و تعالیم عاشورایی امامخمینی، چاپشده در مجموعه مقالات ششمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- نوری، میرزاحسین، صدق درمقتلخوانی، چاپشده در مجموعه مقالات و مصاحبههای عاشورا، عزاداری، تحریفات، به کوشش مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- واعظزاده خراسانی، محمد، انقلاب اسلامی و نهضت حسینی، چاپشده در مجموعه مقالات چشمه خورشید، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- هنری لطیفپور، یدالله، فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- صدیقه درویشزاده کاخکی، عزاداری، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۳۰۷–۳۱۵.