زن، شخصیت انسانی، نقش، جایگاه و حقوق سیاسی اجتماعی زنان.
معنی
زن در برابر مرد در معنای عام خود شامل جنس مؤنث در هر سنی میگردد[۱] و مترادف «مرأة» در زبان عربی است و جمع آن «زنان» مترادف «نساء» میباشد[۲].
پیشینه
تاریخ جوامع بشری نشان میدهد زن در بسیاری از جامعههای نخستین جایگاه و منزلتی نداشت و دارای ارزش انسانی و استقلال وجودی نبود و اندک ارزش او نیز به دلیل تداوم نسل، خدمت به مردان و برطرفکردن نیازهای جنسی و عاطفی آنان بوده است[۳]. در غرب باستان، زن دارای کرامت و شخصیت انسانی مستقلی نبود و نه تنها مالک چیزی نمیشد[۴] بلکه خود نیز ملک مرد به حساب میآمد. در یونان باستان نیز زنان را هبه، اجاره یا خرید و فروش میکردند و زندگی و مرگ آنان به خواست مرد وابسته بود[۵]. در دین یهود مردان بر زنان چیره بودند و زن انسانی معرفی میشد که برای خدمت به مرد آفریده شده است[۶]؛ از اینرو نزد یهودیان خرید و فروش زن امر نکوهیدهای نبود[۷]. این روند در صدر مسیحیت تغییر اندکی کرد؛ اما دین مسیحیت محدودیتهای دیگری برای زن ایجاد کرد[۸]. مسیحیت، آفرینش زن را برای مرد و زن را تابع شوهر میداند[۹]؛ زن در همه جوانب پایینتر از مرد است و به مردان توصیه میشود از زنان اجتناب کنند[۱۰].
در اروپای قرون وسطا
دراروپای قرون وسطا زن بازیچه مرد بود و به اعتقاد کلیسای کاتولیک، به استثنای حضرت مریم(ع)، روح زنان حالت بین انسان و حیوان دارد[۱۱]. پس از قرنها خفقان شدید درباره زنان، حامیان حقوق زن در اروپا تصمیم گرفتند فاصله بسیار زیاد میان زن و مرد را بردارند. در قرن هفدهم طرفداران آزادی زنان، شعار کسب حق تحصیل علم و آموزش سر دادند که این تلاشها در نهایت پس از انقلاب فرانسه (۱۷۸۹م) به شکلگیری نهضت زنان انجامید[۱۲]. در پایان قرن نوزدهم، دولتهای اروپایی نهضت احیای حقوق زنان را برپا کردند[۱۳]؛ نهضتی که ادعای رهایی زن از محجوریت و اعطای حق مالکیت و تصرف در اموال و حقوق مساوی با مرد را داشت[۱۴]. فرایند پیشرفت و رشد اجتماعی زن معاصر غربی، زمینهساز بروز نگرش جدیدی به توانایی و استعدادهای وجودی زن شد و این امر جنبشهای فمینیستی را در راستای احقاق حقوقِ برابرِ اجتماعی برای زن شکل داد و عرصه مشارکتجویی و آزادی آنان در دوران جدید را فراهم آورد[۱۵]؛ ولی در نگاهی دیگر، این نهضت به انگیزه بهرهکشی از زن و بهکارگیری نیروی ارزانتر در کارگاههای صنعتی ایجاد شده بود و به بهانه رهانیدن زن از بندگی و اسارت در خانه، او را گرفتار بندگی در مراکز تولیدی و خدماتی کرد و باعث گسترش ابعاد حضور اجتماعی زنان شد[۱۶]. در واقع در نظامِ سرمایهداری به دلیل گسترش تنوعطلبی، مصرف و گرایش به تحریکات جنسی، زن در خدمت سرمایه است[۱۷] و شخصیت زن به نام توسعه و پیشرفت، در معرض سوء استفادههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قرار میگیرد[۱۸].
در جزیرةالعرب
در جزیرةالعرب پیش از اسلام، زنان از بسیاری حقوق اجتماعی و فردی ازجمله از حق ارث محروم بودند[۱۹]، فرزند دختر مایه ننگ و سرافکندگی خانواده محسوب میشد[۲۰] و به تعبیر قرآن کریم هنگامی که پدری از تولد دخترش با خبر میشد از شدت ناراحتی رخسارش سیاه میشد و به این میاندیشید که آیا با ذلت، دختر را نگه دارد یا اینکه او را زنده به گور کند[۲۱] (ببینید: حقوق زن). زن افزون بر نگاه کلی به او از ابعاد گوناگون ازجمله شخصیت و جایگاه، حقوق اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، وظایف و مسئولیتها و دهها مسئله دیگر قابل مطالعه و بررسی است و نگاه متفاوت به زن در هر یک از این حوزهها، جایگاه و نقش وی درجامعه را نیز متمایز میسازد (ببینید: حقوق زن؛ خانواده؛ مادر؛ ازدواج؛ حضانت؛ طلاق).
جایگاه زن در ایران
با وجود بهتربودن شرایط اجتماعی زن در ایران باستان، از دید متون پهلوی، نگاه دین زرتشت به زن به عنوان مظهر شیطانی و گناه و مهمترین فلسفه وجودیِ وی زایش مرد است[۲۲]، زن در عمل در مقابل مرد در مقام ثانوی قرار داشت[۲۳]. در ایران پس از اسلام نیز با همه تأکیدات قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) درباره جایگاه زن، با گذشت زمان بسیاری از ایرانیانِ تازه مسلمانشده، آموزههای دینی را به فراموشی سپردند و حقوقی که زنان در صدر اسلام داشتند، به مرور از آنان سلب شد و در دورههای گوناگونتاریخ ایران به دلیل شرایط اجتماعی و جغرافیایی، زنان حضور اجتماعی کمرنگی داشتند[۲۴]. با این همه، در دوره آل بویه [۲۵] و سلجوقیان [۲۶]، بانوان در امور مهم کشوری مشارکت میکردند. در دوره خوارزمشاهیان زنان شاخصی مانند ترکانخاتون، نفوذ سیاسیشان تأثیر زیادی بر سرنوشت کشور گذاشته است[۲۷]. در دوران مغول زنان از جایگاه بهتری برخوردار بودند؛ چنانکه گاه اگر سلطان قادر به اداره کشور نبود، بانوی اول دربار امور حکومت را بر عهده میگرفت[۲۸]. در دوران صفویه با وجود مراقبت بر جدابودن حریم زنان و مردان[۲۹]، نشانههای متعددی از حضور اجتماعی و سیاسی زنان در پشت پرده حریم خصوصی آنان در دست است[۳۰]. ورود مفاهیم و اندیشههای غربی در دوره قاجار درباره حقوق زنان، موجب مطالبات جدیدی درباره جایگاه و حقوق زنان شد[۳۱]؛ بر این اساس برخی از روشنفکران غربگرا ازجمله میرزافتحعلی آخوندزاده (۱۲۵۷ ـ ۱۱۹۱ش) و میرزاآقاخان کرمانی (۱۲۵۷ ـ ۱۲۳۲ش) خواستار برابری حقوق زن و مرد شدند[۳۲] که از نظر عالمان دینی بسیاری از اصول دموکراسی غربی درباره زنان با شریعت اسلام قابل تطبیق نبود[۳۳]. نمایندگان مجلس شورای ملی در مشروطه به ملاحظه پارهای از شرایط اجتماعی[۳۴] در قانون اساسی، حق انتخابشدن و انتخابکردن را مختص مردان شمردند[۳۵].
جایگاه زن در اسلام
بر اساس آیات قرآن کریم، زن و مرد از نظر گوهر هستی و حقیقت وجودی، یکساناند و ملاک برتری آنان نه جنسشان، بلکه تقواست[۳۶]. اسلام زن را در رسیدن به کمال معنوی برابر دانسته و آزار او را نکوهش کرده[۳۷] و برای آنان حق بیعت قائل شده است[۳۸]. قرآن کریم از ظلم و ستم به زنان و زنده بهگورکردن دختران جلوگیری کرد و به آنان احترام گذاشت، آنان را صاحب ارث دانست[۳۹] و حجاب را برای مصونیت آنان از نامحرمان واجب برشمرد[۴۰]. پیامبر اکرم(ص) دختران را بهترین فرزندان انسان شمرد[۴۱] و زنان توانستند در صدر اسلام در صحنههای مختلف فرهنگی و اجتماعی ازجمله در بیعت باپیامبر(ص) در عقبه و بیعت رضوان [۴۲]، در هجرت به حبشه [۴۳]، در هجرت به مدینه [۴۴] و حتی در جهاد با دشمن [۴۵]، همراه با دیگر مسلمانان حاضر شوند. امامان معصوم(ع) نیز همواره برای زنان احترام قائل بودند. امامصادق(ع) بیشترین خیر و خوبی را در وجود بانوان دانسته است[۴۶]. در مجموع اسلام، مقام و موقعیت انسانی زن را تکریم کرد و زمینه رشد و تعالی او را فراهم کرد و زنان از شخصیت حقوقی، اجتماعی و سیاسی نسبتاً متمایز از گذشته برخوردار شدند[۴۷] و زنانی چون فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) چنانکه امامخمینی خاطرنشان کرده در مقام انسانهایی دارای شأن و منزلت کامل، میتوانند مدارج کمال را طی و در بنای جامعه اسلامی نقش مهمی ایفا کنند[۴۸]. به اعتقاد امامخمینی با ظهور اسلام، زنان از ستمهایی که در دوره جاهلیت بر آنان میرفت، نجات یافتند[۴۹] و اسلام نه تنها با آزادی زن موافق است، بلکه خود پایهگذار آزادی زن در همه ابعاد وجودی اوست[۵۰] و زنان چون مردان در ساختن جامعه اسلامی شرکت دارند[۵۱]. ایشان بر اساس مبانی اسلامی معتقد است آنچه موجب تفاوت در برخی حقوق زن و مرد شده، مربوط به اقتضائات طبیعی مرد و زن است و بانوان در مسائلی که با حیثیت و شرافت زن منافاتی ندارد، آزادند[۵۲].
زنان در دوره پهلوی
رضاشاه پهلوی با ادعای اصلاحات و تجدد، خواستار حضور زنان در نقشهای اجتماعی بود[۵۳]. کشف حجاب یکی از برنامههای ویژه این برنامه تجددگرایانه بود و حجاب به مثابه رفتاری نابهنجار و مهمترین مانع سعادت و خوشبختی زنان معرفی شد و از سال ۱۳۱۴، کنارگذاشتن آن اجباری گردید[۵۴]. رژیم پهلوی با کشف حجاب، ایجاد برخی مراکز آموزشی برای زنان و دادن آزادی به سبک غربی، سعی میکرد به نظر خود بخشی از جمعیت زنان را به صحنه اجتماع بکشاند[۵۵]؛ اما به دلیل شهرت پهلوی به بیدینی و پایبندی جامعه به اسلام و مخالفت مراجع دینی، نتوانست به همه اهداف خود برسد[۵۶]. به اعتقاد امامخمینی، نگرش به زن در عصر پهلوی، نگرشی ابزاری و شیءگونه بود و رژیم میخواست زنان را به منزله کالایی درآورد و به اسم آزادی آنان را به تباهی و فحشا بکشاند[۵۷]. ایشان با مفهوم «زن شیءشده» که شرافت و حیثیت زن را از میان میبرد، مخالف بود[۵۸] و اسلام را مخالف بزککردن و شیءشدن و بهفسادکشاندن زن و مدافع کرامت، شخصیت و حقوق زن میشمرد[۵۹]. ایشان که با اقدامات فریبنده رضاخان سخت مخالف بود، عمل او در کشف حجاب را «خانمانسوزترین اعمال ظالمانه دیکتاتور» شمرده است[۶۰]. در سال ۱۳۴۱ لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد. بر اساس این لایحه، زنان اجازه شرکت در انتخابات و نامزدشدن برای انتخابات را پیدا میکردند[۶۱]. امامخمینی این لایحه را مخالف قانون اساسی و شریعت دانست و بر اساس مبانی فکری خود کوشید از این اقدامات خودسرانه و خلاف قانون حاکم نامشروع جلوگیری کند[۶۲] (ببینید: انجمنهای ایالتی و ولایتی). ایشان در مقطعی در سالهای ۱۳۴۱ ـ ۱۳۴۳ حق رأی و انتخابکردن و انتخابشدن زنان را مخالفت با اسلام اعلام کرد؛ زیرا آن را تعبیرات فریبندهای از طرف حاکمان و بانیان وابسته به غرب میدانست که حاصل آن بدبختی و فساد و فحشاست[۶۳]. ایشان با حضور اجتماعیای که همراه با سوء استفادههای سیاسی و خدشه به کرامت انسانی زن باشد، مخالفت میکرد[۶۴]؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تغییر این شرایط، نه تنها این حقوق را به رسمیت شناخت، بلکه به آن، صورت تکلیف شرعی هم بخشید و حضور زنان در عرصههای انقلاب و دخالت در امور مختلف را به صورت یک وظیفه و حق مطرح کرد[۶۵] (ببینید: انتخابات). امامخمینی بر این باور بود که در زمان حکومت پهلوی، به زنان مانند مردان ظلم و ستم شد و زن بیش از مرد از حقوق انسانی و اجتماعیاش محروم بود[۶۶] و رژیم پهلوی با اقدامات ضد فرهنگی و شعار آزادی زنان و بیرونکشیدن آنان از محیط خانه میخواست زنان از تربیت فرزندانی با هویت و شخصیت اسلامی دور شوند و با سپردن آنان به مهد کودک و شیرخوارگاهها، این کودکان در راستای سیاستهای رژیم تربیتشوند و در مسیر اراده او عمل کنند[۶۷]. ایشان با اعتقاد به اینکه این طرح موضوعی فرعی و مقدمهای برای تشدید برنامههای ضد اسلامی پهلوی است و اصل نظر، مخالفت و مقابله با اسلام است، ورود زنان به صحنه سیاسیاجتماعی را در آن شرایط، زمینهسازِ گسترش فساد و فحشا دانست و هدف دولت از این امر را نه گسترش مشارکت سیاسی زنان، بلکه گسترش بیبند و باری و فحشا در جامعه و شیطنت برشمرد[۶۸]. ایشان پس از انقلاب در برابر کسانی که خواهان سلب حق زنان در انتخابکردن و انتخابشدن بودند، تأکید کرد که سلب این حق خلاف شرع است و در رژیم گذشته همه کارهای مجلس حرام بود، نه اینکه اشکالی در شرکت زنان بود و امروز شرکت آنان مانند مردان، عقلی و انسانی است[۶۹]. به مرور زمان و در سالهای بعد مشخص شد رژیم پهلوی در عمل مجال کمتری به زنان جهت حضور در امور اجتماعی و سیاسی و مسائل روز داد[۷۰]. از دهه پنجاه اندک تحولی در رشد و توسعه آموزشی بانوان ایجاد شد و تعدادی از زنان به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شدند؛ ولی مدارج یادشده صرفاً به قشر خاصی از طبقه مرفه و مرتبط با دربار تعلق گرفت و توده مردم از این جریانها بیخبر و به دور بودند[۷۱]. زنانی به مقامات سیاسی دست مییافتند که مطیع بدون چون و چرای سیاستهای محمدرضا پهلوی بودند[۷۲]؛ اما امامخمینی باور داشت با وجود این سیاستها و عملکردهای رژیم پهلوی، زنان با یک تحول روحی و فکری[۷۳] درباره سرنوشت خود و خانواده خود و اسلام احساس مسئولیت کردند و توطئههای رژیم و غرب را نقش بر آب کردند[۷۴] و دوشادوش مردان به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداختند. ایشان نقش زنان در مبارزات علیه رژیم پهلوی و در روند پیروزی انقلاب اسلامی را بسیار تعیینکننده میدانست[۷۵] و معتقد بود زنان در نهضت اسلامی، پیشگام و پیشرو بودند و پیشاپیش مردان در صفهای تظاهرات علیه نظام طاغوت و استکبار حرکت میکردند[۷۶] و سهم زیادی در کوتاهکردن دست بیگانگان داشتند[۷۷].
زنان پس از انقلاب اسلامی
با شکلگیری دولت اسلامی به رهبری امامخمینی، نقطه عطفی در بازیابی هویت اصیل زن مسلمان در ابعاد وجودی او و نیز حقوق و وظایف آنان حاصل شد که در اصول ۲۰ و ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان شده است. در این دوره زمینه حضور فعال و سازنده زن در نظام اسلامی فراهم شد[۷۸]. در دیدگاه امامخمینی، انقلاب اسلامی باعث نجات زنان از نقشههای دوره طاغوت[۷۹]، آزادی آنان در چارچوب عفت عمومی [۸۰] و دخالت و فعالیت آنان در مسائل کشور و سرنوشت خود شد؛ بهگونهای که آنان با حفظ عفت و شرف خود توانستند در تمام امور کشور مانند حضور در نمایندگی مجلس شورای اسلامی حضور یابند و حتی بر اعمال و رفتار دولت نظارت و اظهار نظر کنند[۸۱]. ایشان در ارزشگذاری شخصیت انسانی و اجتماعی زنان، علاوه بر شرایط اجتماعی و مقتضیات جامعه، معیارهایی را بر اساس آموزههای اسلام در نظر میگرفت[۸۲] و معتقد بود شخصیتِ یک انسان را فضایل و ارزشهایی شکل میدهد که اکتسابی و بر اساس اراده خود فرد است؛ بنابراین زن و مرد از حیث انسانی با هم برابرند[۸۳] و کسانی که به بهانههای مختلف از حضور زنان در اجتماع جلوگیری و کارشکنی میکنند، مرتکب گناه کبیره میشوند[۸۴]. به باور امامخمینی با پیروزی انقلاب، تکتک افراد جامعه بهخصوص زنان به تحولی روحی رسیدند که این تحول باعث ورود آنان به عرصههای عمومی، حضور در مناطق جنگی و کمک به مردان، فداکردن جان خود و جان فرزندان خود برای اسلام و نهراسیدن از مسائل ناگوار و خطرها شد[۸۵]. ایشان همچنین بر نقش و فعالیت زنان در جنگ تحمیلی تأکید میکرد و آنان را پشتیبان مردها میخواند[۸۶] و زنان علاوه بر حضور در صحنه، نقش هدایتگری، پشتیبانی روحی و تشویق مردان را نیز بر عهده داشتند[۸۷]. امامخمینی حضور زنان در فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی، کشاورزی، صنعت و هنر را از برکات انقلاب اسلامی میدانست[۸۸] و معتقد بود پس از انقلاب، ایران تبدیل به محل تعلیم و تربیت سالم شد و زنان با حفظ عفت و شرف مشغول فعالیت دینی، سیاسی و اجتماعی شدند[۸۹]. ایشان انقلاب اسلامی را فرصتی میدانست که زنان باید از آن برای رشد فضائل اخلاقی خود و تربیت کودکان و جوانان استفاده کنند[۹۰].
نقش زنان در جامعه اسلامی
زنان به دلیل داشتن روح لطیف و عاطفه عمیق، مکمل مردان در ساختن زندگی به شمار میروند و اگر این ویژگی زنان در قالب صحیح خود ایفای نقش کند، هم در صحنه جامعه و هم در صحنهگردانی میتواند نقشآفرین باشد[۹۱]. در جامعه اسلامی، زن هم مدیر خانواده است و هم مربی فرزندان و هم همسری برای مرد است[۹۲]. با بررسی سخنان امامخمینی میتوان برای زنان دو نقش انسانسازی و مسئولیت اجتماعی قائل شد:
زن مظهر انسانسازی
امامخمینی ضمن ایجاد خودباوری و اعتماد به نفس در زنان، آنان را همانند قرآن انسانساز معرفی میکرد و معتقد بود اگر زنانِ انسانساز از ملتی گرفته شوند، آن ملت رو به فروپاشی خواهند رفت[۹۳]. به اعتقاد ایشان زن مبدأ همه سعادتهاست و پرورشدهنده و مربی بزرگزنان و بزرگمردان است و به تعبیر ایشان از دامن زن است که مرد به معراج میرود[۹۴]. در نظام تربیتی امامخمینی نهاد خانواده جایگاه ویژهای دارد و مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و رکن اصلی جامعه است و زن عنصر اصلی تشکیل خانواده محسوب میشود و نقش اساسی و زیربنایی دارد[۹۵] (ببینید: خانواده). ایشان به زن در جایگاه[مادر توجه کرده و معتقد است زن باید در محیط خانه، مایه آرامش و آسایش فرزندانش باشد و در دامن پرمهر خود فرزندان سالم از لحاظ جسمی و روحی تربیت کند[۹۶] و صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان سرچشمه میگیرد[۹۷] (ببینید: مادر).
مسئولیتهای اجتماعی
امامخمینی معتقد است زنان در حفظ اسلام ونهضت اسلامی مسئولاند[۹۸] و باید بر آنچه در جامعه و نظام اسلامی میگذرد و تلاش برای حسن اجرای امور، نظارت فعال و متعهدانه داشته باشند[۹۹]. ایشان نقش زنان را در حفظ و پایداری اسلام و کشور مؤثر میدانست و حضور فعال آنان در اجتماع را ارزش بر میشمرد و ضمن تکریم و تحسین زنان، آنان را عضوی فعال در صحنههای مختلف معرفی میکرد و از آنان میخواست همانند مردان با حضور در جبهه علمی و فرهنگی [۱۰۰] و با مشارکت فعال و سالم در اجتماع و صحنههای مختلف جامعه از قبیل فرهنگ، سیاست و اقتصاد از کشور و اسلام دفاع کنند[۱۰۱] و در کنار مردان در امر سازندگی و پیشرفت کشور تلاش کنند تا ملتی مستقل و آزاد بسازند[۱۰۲]؛ البته با این تأکید که شخصیت اجتماعی و کرامت انسانی زن مسلمان و حضور سازنده او در جامعه، تنها با حفظ همه جهات شرعی ازجمله حفظ شرف و عفاف و حجاب، ممکن است[۱۰۳] و از اینرو همواره بر حجاب زنان تأکید میکرد[۱۰۴] (ببینید: حجاب و نگاه).
زنان الگو
در دوره حکومت پهلوی، زن غربی الگوی زن متمدن مطرح میشد؛ الگویی که اساس آن، آزادیهای نامحدود و حذف الزامات اخلاقی در حضور و تعاملات اجتماعی بود[۱۰۵]. در سخن و سیره عملی امامخمینی، از موضوعات مهم و حیاتی در مورد زنان، الگوطلبی و الگوسازی و نقش مهم آن در شکلگیری شخصیت زنان است[۱۰۶]. امامخمینی، خدیجه کبری(س) را زنی شایسته و الگو میخواند که در آن شرایط دشوار نخستین زنی بود که به پیامبر اکرم(ص) ایمان آورد[۱۰۷]؛ چنانکه با اشاره به دشواریهای تحمیلشده بر مردم در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و کمبود و گرانی کالاهای ضروری، به زنان توصیه کرد با اقتدا به خدیجه کبری(س) در استقامت در برابر دشمنان اسلام و محاصره اقتصادی مسلمانان به دست کفار قریش درشعب ابیطالب، سختیها را بر خود هموار سازند و در ادامه افزود مسلمانان در آن شرایط دشوار برای ادامه زندگی مشک را در آب نهادند و برای استفاده از چربی، آن مشک را میمکیدند[۱۰۸]. ایشان همچنین فاطمه زهرا(س) را نمونه زن عالم و الگوی برازنده و فراگیر میخواند و معتقد بود ایشان زنی است که دارای تمام هویتهای کمالی انسان[۱۰۹] و دارای فضایل همتراز با فضایل پیامبر اکرم(ص) و خاندانش است[۱۱۰]؛ بنابراین زن مسلمان با تمسک به این الگو به مرتبه والایی از تعالی اخلاقی، روحی و معنوی دست مییابد[۱۱۱]. امامخمینی با توجه به اهمیتی که برای جایگاه زن قائل است، روز ولادت فاطمه زهرا(س) را روز زن خواند و زهد و تقوا و عفافی ایشان را، سرمشق زنان دانست[۱۱۲]. ایشان معتقد بود از دامن چنین زنی، دختری تربیت میشود که در مقابل حکومتهای ستمگر میایستد و آنان را محکوم میکند[۱۱۳] (ببینید: حضرت فاطمه زهرا(س))؛ چنانکه به اعتقاد امامخمینی زینب کبری(س) در نقش پرچمدار بزرگ نهضت حسینی و چهرهای سیاسی و انقلابی از زن مسلمان، الگوی عملی و ملموس زنان خواهد بود و زن مسلمان باید با تمسک به این الگوها و با حضور خود در عرصههای مختلف جامعه ازجمله حضور در جبهه جنگ حق علیه باطل در حفظ اسلام بکوشد[۱۱۴] (ببینید: حضرت زینب کبرا(س)). حضرت مریم(ع)، مادر حضرت عیسی(ع) از دیگر زنان شایسته و برتر در نظر امامخمینی است. ایشان از مریم(ع) به مریم عذرا و صدیقه حورا یاد کرده و صلوات و سلام خداوند را بر وی که با نفخه الهی چنین فرزند بزرگی را به تشنگان رحمت الهی تسلیم کرد، فرستاده است[۱۱۵]؛ نیز یادآور شده قرآن کریم، مریم(ع) را منزه و پاک شمرده و از حریم مقدس وی در برابر مخالفان دفاع کرده[۱۱۶] و به سخنان ناروای بدخواهان پاسخ داده است[۱۱۷]؛ چنانکه آن حضرت را همانند اولیا و انسانهای کامل، شایسته تجسم فرشته خداوند بر وی شمرده است[۱۱۸] و از اینرو از مسیحیان جهان میخواهد که دَین خود را به مسلمانان ادا و از مظلومیت آنان دفاع کنند[۱۱۹].
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۱۳۹۴.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۱۳/۱۹۸۴۶.
- ↑ لوبون، تمدن اسلام و عرب، ۵۰۷ ـ ۵۲۲؛ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۸ ـ ۵۴.
- ↑ نوری، یحیی، حقوق زن دراسلام و جهان، ۱۱ ـ ۱۲.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۹ ـ ۵۲.
- ↑ کتاب مقدس، تورات، سفر پیدایش، ب۳، ۱ ـ ۱۶.
- ↑ کتاب مقدس، تورات، خروج، ب۱۵، ۲۲.
- ↑ کونگ، زن در مسیحیت، ۳۶ ـ ۳۷.
- ↑ کتاب مقدس، انجیل، نامه اول پولس، ۳، ۷، ۸ و ۹.
- ↑ کونگ، زن در مسیحیت، ۵۵ ـ ۵۷.
- ↑ علویقی، زن در آئینه تاریخ، ۳۷.
- ↑ حکیمپور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، ۳۶۴ ـ ۳۶۵.
- ↑ دورانت، لذات فلسفه، ۱۴۸ ـ ۱۵۴.
- ↑ میشل، جنبش اجتماعی زنان، ۷۳ ـ ۷۶.
- ↑ وینسنت، ایدئولوژیهای مدرن سیاسی، ۲۴۸ ـ ۲۵۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۳۰ ـ ۳۱.
- ↑ رهبر، سیمای زن در پویه تاریخ ایران، ۴۷ ـ ۴۸.
- ↑ وارث، مقام زن در اسلام، ۳۴۶ ـ ۳۴۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۲/۲۶۷ ـ ۲۶۸؛ ۱۲/۲۷۶ ـ ۲۷۷ و ۲۰/۲۱۴.
- ↑ باهنر و هاشمی رفسنجانی، جهان در عصر بعثت، ۱۵.
- ↑ نحل، ۵۸ ـ ۵۹.
- ↑ جعفری و دیگران، زن در هستیشناسی زرتشتی، ۱۰۵ ـ ۱۲۲.
- ↑ ویسهوفر، ایران باستان، ۲۲۴.
- ↑ معماریانی و دشتی، زن در دوره خوارزمشاهیان، ۱۲۶؛ ناجیراد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۰۰.
- ↑ ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، ۹/۱۳۲ و ۲۰۷؛ فقیهی، تاریخ آلبویه، ۵۳ ـ ۵۴.
- ↑ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.
- ↑ ابنخلدون، تاریخ، ۵/۱۳۰؛ مورگان، ایران در قرون وسطی، ۶۸.
- ↑ بیانی، زن در ایران عصر مغول، ۸۰ ـ ۸۳؛ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.
- ↑ راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۳/۷۰۳؛ تقوی و موسوی، بررسی حضور اجتماعی زنان، ۸۵.
- ↑ فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، ۳۰/۵۴؛ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.
- ↑ حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ ناجیراد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۱۷ ـ ۲۱۹.
- ↑ آجودانی، مشروطه ایران، ۴۴ ـ ۴۵.
- ↑ حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۳۱۷ ـ ۳۱۸.
- ↑ ویژه و قهوهچیان، تحلیلی بر نظامنامه انتخابات سال ۱۲۸۵ مجلس شورای ملی، ۲۱۵.
- ↑ سائلی کردهده، سیر تحول قوانین انتخاباتی مجلس در ایران، ۱۳۸ ـ ۱۴۲.
- ↑ نساء، ۱۲۴؛ نحل، ۹۷.
- ↑ نور، ۳۳؛ احزاب ۳۵.
- ↑ ممتحنه، ۱۲.
- ↑ نساء، ۱۱ ـ ۱۲.
- ↑ نور، ۳۱.
- ↑ نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۵/۱۱۴ ـ ۱۱۶.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ۴/۱۷۷۶ و ۱۹۴۸؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۸/۱ ـ ۲.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۳/۶۶.
- ↑ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۸۲ ـ ۱۸۳.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ۴/۱۹۴۷.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۰/۲۴.
- ↑ لوبون، تمدن اسلام و عرب، ۵۱۲ ـ ۵۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴ ـ ۲۷۵ و ۱۴/۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۳۸ ـ ۳۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰؛ ۸/۳۸۴ و ۱۹/۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.
- ↑ نیکخواه، تحول نگرش نسبت به زن و تأثیر آن در انقلاب اسلامی، ۱۳۱.
- ↑ آشنا، کشف حجاب در آیینه اسناد، ۱۲ ـ ۱۵.
- ↑ حیدریان، کشف حجاب، ۱۵، ۲۹، ۸۶ و ۱۰۷ ـ ۱۰۸.
- ↑ کار، مشارکت سیاسی زنان، ۲۴ و ۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴ ـ ۲۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۲۷ ـ ۴۲۸ و ۶/۲۹۹ ـ ۳۰۱.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۳۹.
- ↑ حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه ۱۳۴۱ ـ ۱۳۴۳، ۱۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۷۸، ۸۰ و ۱۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۲ و ۱۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۴۷ ـ ۱۴۹ و ۱۰/۵ ـ ۶، ۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۸۴ و ۱۹/۱۸۳ ـ ۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۵۵ و ۳۶۲ ـ ۳۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۴۷ ـ ۱۴۹ و ۲۰۹.
- ↑ ← هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۸۲.
- ↑ طغرانگار، حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۸۶ ـ ۹۰.
- ↑ ناجیراد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۵۴.
- ↑ نوروزی، مشارکت سیاسی زن در دوره پهلوی دوم سالهای ۱۳۵۷ ـ ۱۳۲۰، ۵۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۶ ـ ۱۴۹؛ ۱۴/۳۵۵ و ۱۷/۲۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۳ ـ ۱۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۹۹، ۴۳۱ و ۷/۳۴۱ ـ ۳۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۹۹ ـ ۳۰۰ و ۸/۲۰۷ ـ ۲۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۳۱ و ۵۲۱.
- ↑ صفری، مدل اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامی، ۱۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۰ و ۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴، ۴۱۷ و ۶/۴۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۲ ـ ۱۹۳ و ۱۷/۳۶۰ ـ ۳۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۳ ـ ۱۹۵ و ۱۹/۱۸۴.
- ↑ ← صحیفه، ۵/۵۲۰ و ۶/۳۰۰ ـ ۳۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۶؛ ۱۴/۱۹۷ ـ ۱۹۸، ۳۱۶ ـ ۳۱۷ و ۱۷/۲۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۹۲ و ۱۴/۳۱۷، ۳۵۵ ـ ۳۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۵۸؛ ۸/۴۴ ـ ۴۵ و ۱۱/۵۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۲۱؛ ۱۴/۳۱۷ و ۱۷/۳۶۹.
- ↑ مرتضوی، امامخمینی و الگوهای دینشناختی در مسایل زنان، ۲۷.
- ↑ میرزابیگی، خانواده و امامخمینی، ۱۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۰۰ ـ ۳۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳ و ۱۵/۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۴۵؛ ۸/۳۶۳ و ۱۵/۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۴۸؛ ۸/۲۰۸ و ۱۰/۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۲ ـ ۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۵ و ۱۹/۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۲۰ ـ ۵۲۱ و ۱۰/۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۴۱ ـ ۳۴۲ و ۲۰/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۴۱؛ ۶/۳۲۹ و ۱۹/۱۸۴ ـ ۱۸۵.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۶/۱۵۷؛ کار، مشارکت سیاسی زنان، ۲۴ ـ ۲۵.
- ↑ مرتضوی، امامخمینی و الگوهای دینشناختی در مسایل زنان، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۶؛ ۱۶/۳۰۰ و ۱۷/۴۷۳ ـ ۴۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۷۳ ـ ۴۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۳۷ و ۱۶/۱۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴ ـ ۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۵۵؛ ۱۱/۳۳ و ۲۰/۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۲.
منابع
- قرآن کریم.
- آجودانی، ماشاءالله، مشروطه ایران، تهران، اختران، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش.
- آشنا، حسامالدین، کشف حجاب در آیینه اسناد، تهران، مجله گنجینه اسناد ملی ایران، شماره ۱، ۱۳۷۰ش.
- آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنخلدون، عبدالرحمنبنمحمد، تاریخ ابنخلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- ابنعبدالبر، یوسفبنعبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- باهنر، محمدجواد و اکبر هاشمی رفسنجانی، جهان در عصر بعثت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بیتا.
- بیانی، شیرین، زن در ایران عصر مغول، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- تقوی، عابد و سیدهمونا موسوی، بررسی حضور اجتماعی زنان و سیر تحول پوشش در نگارههای عصر صفوی، مجله زن و فرهنگ، شماره ۱۸، ۱۳۹۲ش.
- جعفری، ابوالقاسم و دیگران، زن در هستیشناسی زرتشتی، محبوب یا منفور، مجله معرف ادیان، شماره ۲۱، ۱۳۹۳ش.
- حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حسینیان، روحالله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه ۱۳۴۱ ـ ۱۳۴۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- حکیمپور، محمد، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، تاملی در مبادی هرمنوتیک حقوق زن، تهران، نغمه نواندیش، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- حیدریان، فاطمه، کشف حجاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- دنیاری، سکینه، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی با تکیه بر دیدگاه سفرنامهنویسان، مجله جندی شاپور، دانشگاه شهید چمران اهواز، شماره ۳، ۱۳۹۴ش.
- دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرقزمین گاهواره تمدن، ج۱، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
- دورانت، ویلیام جیمز، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ هشتم، ۱۳۷۳ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۵۷ش.
- رهبر، علی، سیمای زن در پویه تاریخ ایران، مجله فرهنگ، شماره ۴۸، ۱۳۸۲ش.
- سائلی کردهده، مجید، سیر تحول قوانین انتخاباتی مجلس در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- صفری، فاطمه، مدل اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامی، پایاننامه دانشگاه تهران، ۱۳۹۲ش.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طغرانگار، حسن، حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- علویقی، علیاکبر، زن در آئینه تاریخ، تهران، شرکت چاپ، چاپ اول، ۱۳۵۷ش.
- فقیهی، علیاصغر، تاریخ آلبویه، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- فلسفی، نصرالله، زندگانی شاهعباس اول، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۵۳ش.
- کار، مهرانگیز، مشارکت سیاسی زنان، موانع و امکانات، تهران، دفتر مطالعات زنان، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کونگ، هانس، زن در مسیحیت، ترجمه طیبه مقدم و حمیده بخشنده، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سیدمحمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، علمی، چاپ چهارم، ۱۳۳۴ش.
- مرتضوی، سیدضیاء، امامخمینی.
- و الگوهای دینشناختی در مسایل زنان، مجله پیام زن، شماره ۹۱، ۱۳۷۸ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۹، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- معماریانی، زهره و محمد دشتی، زن در دوره خوارزمشاهیان، مجله تاریخ اسلام درآئینه پژوهش، شماره ۳۵، ۱۳۹۲ش.
- مکی، حسین، تاریخ بیستساله ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مورگان، دیوید، ایران در قرون وسطی، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- میرزابیگی، حسنعلی، خانواده و امامخمینی، قم، فراگفت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- میشل، اندره، جنبش اجتماعی زنان، ترجمه هما زنجانیزاده، مشهد، نیکا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- ناجیراد، محمدعلی، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، اقتصادی ایران پس از انقلاب، تهران، کویر، اول، ۱۳۸۲ش.
- نوروزی، بشرا، مشارکت سیاسی زن در دوره پهلوی دوم سالهای ۱۳۵۷ ـ ۱۳۲۰، مجله مطالعات علوم اجتماعی، شماره ۳، ۱۳۹۵ش.
- نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- نوری، یحیی، حقوق زن دراسلام و جهان، تهران، فراهانی، ۱۳۴۷ش.
- نیکخواه قمصری، نرگس، تحول نگرش نسبت به زن و تأثیر آن در انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۲، آرامش و چالش، به کوشش مهدی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- وارث، فرخ، س، مقام زن در اسلام، ترجمه احمد لاجوردی، تهران، مجله حضور، شماره ۳۰، ۱۳۷۸ش.
- ویژه، محمدرضا و حمید قهوهچیان، تحلیلی بر نظامنامه انتخابات سال ۱۲۸۵ مجلس شورای ملی، مجله علمی ـ پژوهشی فقه و حقوق اسلامی، شماره ۵، ۱۳۹۱ش.
- ویسهوفر، یوزف، ایران باستان، ترجمه مرتضی ثاقبیفر، تهران، ققنوس، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- وینسنت، اندرو، ایدئولوژیهای مدرن سیاسی، ترجمه مرتضی ثاقبیفر، تهران، ققنوس، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
[ فرشته مقوم]