نوفل لوشاتو، دهکده‌ای در حومه پاریس و محل اقامت امام‌خمینی از ۱۷ مهر تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷.

نوفل لوشاتو
نوفل 7.jpg
اطلاعات کلی
زبانفرانسوی
اطلاعات تاریخی
وقایع مهممحل اقامت امام‌خمینی از ۱۷ مهر تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷

معرفی

نوفل لوشاتو دهکده‌ای ییلاقی در پانزده کیلومتری جنوب شهر ورسای فرانسه، در جاده ۶۸، حدود چهل‌کیلومتری پاریس قرار دارد و محلی آرام، خلوت، خوش‌منظر و زیباست.[۱]

با اوج‌گیری مبارزات مردم ایران در سال ۱۳۵۷ و جلوگیری دولت عراق از فعالیت‌های سیاسی امام‌خمینی و منع دولت کویت از ورود ایشان به کویت علی‌رغم داشتن ویزا، امام‌خمینی با مشورت فرزند خود سیداحمد خمینی تصمیم گرفت به پاریس برود که نیاز به ویزا نداشت.[۲] ایشان در جمعه ۱۴/۷/۱۳۵۷ با یک هواپیمای جمبوجت از بغداد به سوی پاریس حرکت کرد و در ساعت ۱۴:۲۰ به وقت محلی(۱۶:۵۰ به وقت تهران) در فرودگاه اورلی پاریس فرود آمد[۳] (ببینید: هجرت امام‌خمینی) سفر امام‌خمینی به پاریس بدون اطلاع دولت فرانسه و به صورت غیرمنتظره بود.[۴] والری ژیسکاردستن، رئیس‌جمهور وقت فرانسه، پس از بازگشت از برزیل، در ۱۷ مهر ۱۳۵۷ حکم اخراج امام‌خمینی را صادر کرد؛ ولی به دلیل ترس دولت ایران از شورش مردم اجرا نشد؛ با این حال، دولت فرانسه، محدودیت‌هایی برای ایشان در نظر گرفت.[۵] با توجه به این محدودیت‌ها، امام‌خمینی در ۲۴ مهر در پیامی به جلال‌الدین فارسی اقامت در سوریه را مطرح کرد.[۶] پس از اقامت امام‌خمینی در فرانسه، در گزارش‌های سازمان اطلاعات و امنیت کشور ایران (ساواک) برخی گزارش‌ها وجود دارد، ازجمله درخواست ویزا از سوی ایشان از سفارت آمریکا که درست نیست و خود ساواک نیز در گزارش‌های دیگر خود آن را تکذیب کرده است.[۷]

از سوی دیگر، در ۱۶ مهر تعدادی از شخصیت‌های روحانی و سازمان‌ها و انجمن‌ها با فرستادن تلگرام‌هایی به رئیس‌جمهور فرانسه، خواستار مهمان‌نوازی از امام‌خمینی شدند که مهم‌ترین آنها، تلگرام سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی بود.[۸] در ۲۴ مهر، ۳۴۰ نفر از استادان دانشگاه‌های تهران و اصفهان و شیراز طی تلگرامی به رئیس‌جمهور فرانسه خواهان آزادی بیان برای امام‌خمینی شدند.[۹] محبوبیت امام‌خمینی و فشار افکار عمومی سبب شد مسئولان فرانسوی بدون اعلام رسمی، از محدودیت‌های خود بکاهند.[۱۰] چهارصد ژاندارم، قوی‌ترین پلیس فرانسه، شبانه‌روز از محل اقامت امام‌خمینی حفاظت می‌کردند[۱۱] و در پی تهدیدهای گروه‌های طرفدار محمدرضا پهلوی موسوم به جبهه شاهی و کمیته دفاع از شاه، گارد امنیتی در اطراف خانه امام‌خمینی دوبرابر شد.[۱۲]

سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در هفدهم آبان اعلام کرد شرایط اقامت امام‌خمینی در فرانسه (نوفل لوشاتو) نسبت به هنگام ورود تغییری نکرده و ایشان پناهنده سیاسی نیست.[۱۳] فرانسوا میتران، رهبر حزب سوسیالیست فرانسه در هجدهم آبان آزادی بیان امام‌خمینی را متناقض با قانون پناهندگان ندانست.[۱۴] محمدرضا پهلوی در دیدار با الکساندر دومرانش، رئیس سازمان جاسوسی فرانسه، در سی‌ام آبان، عزیمت امام‌خمینی به لیبی یا سوریه را خطرناک خواند و ترجیح داد ایشان در پاریس بماند.[۱۵] وزارت کشور فرانسه در هشتم دی ۱۳۵۷ اعلام کرد امام‌خمینی پس از پایان دوره سه‌ماهه اقامت توریستی در پاریس، اجازه اقامت در فرانسه را خواهد داشت.[۱۶]

انتخاب نوفل لوشاتو

امام‌خمینی پس از ورود به پاریس در محله کشان واقع در جنوب پاریس، ساختمان شماره ۲۴ خیابان پون رویال، در طبقه چهارم، در آپارتمانی که در اجاره احمد غضنفرپور بود و هنوز در آن ساکن نشده بود، اقامت گزید.[۱۷] روز دوم ورود ایشان به فرانسه عده‌ای از ایرانیان و دانشجویان ایرانی از سراسر اروپا برای دیدار با ایشان به پاریس آمدند؛ ولی به علت نبود مکان مناسب موفق به دیدار نشدند. امام‌خمینی در روز بعد، ۱۷ مهر در دیدار با آنان در پاریس، به علت یادشده تصریح کرد.[۱۸] در روز دوم اقامت، پس از مشورت با امام‌خمینی خانه همسر علی عسگری (یکی از دانشجویان مقیم پاریس) در دهکده نوفل لوشاتو برای اقامت ایشان در نظر گرفته شد.[۱۹] ساواک با اجاره خانه‌ای در نزدیکی خانه امام‌خمینی در نوفل لوشاتو، به مراقبت‌های خود از محل اقامت و فعالیت‌های ایشان و اطرافیان تا حضورشان در فرانسه ادامه داد.[۲۰]

امام‌خمینی حدود ده روز در خانه همسر علی عسگری سکونت کرد.[۲۱] به سبب تنگی جا خانه دیگری اجاره شد که به علت ظواهر اشرافی امام‌خمینی با آن موافقت نکرد[۲۲] و خانه‌ای در مقابل خانه همسر عسگری اجاره شد و خانواده امام‌خمینی به آن منتقل شدند.[۲۳] پس از انتقال خانواده ایشان از نجف به پاریس، در نوفل لوشاتو سه خانه در اختیار امام‌خمینی و همراهان قرار گرفت. در خانه کوچک شماره یک، ایشان با اعضای خانواده زندگی می‌کردند. خانه شماره دو (خانه همسر عسگری) که روبه‌روی خانه اول بود، مخصوص اجتماعات و اعضای دفتر بود و در آنجا نماز جماعت، دیدارها و سخنرانی‌ها انجام می‌شد. خانه شماره سه جهت استراحت و خواب دانشجویان و دیگر مهمانان امام‌خمینی بود که برای دیدار ایشان می‌آمدند و اجازه داشتند ۴۸ ساعت در آنجا بمانند.[۲۴] به دلیل زیادی دیدارکنندگانِ و کمبود مکان استراحت در شب، هتلی نیز برای اسکان مهمانان اجاره شد.[۲۵] امام‌خمینی در نوفل لوشاتو نمازهای خود را شکسته می‌خواند؛ زیرا قصد ده روز نکرده و تصمیم داشت در نخستین فرصت ممکن به ایران برگردد؛ از این‌رو از نوفل لوشاتو به سفر دست‌کم ۲۴ کیلومتر می‌رفت. ازجمله مکان‌هایی که برای این کار در نظر گرفته شده بود، شهر ورسای بود که کاخ قدیمی شاهان فرانسه در آنجا به پارک عمومی زیبایی تبدیل شده بود.[۲۶]

همراهان امام‌خمینی

افراد بسیاری در فرانسه همراه و مرتبط با امام‌خمینی بودند؛ ازجمله سیداحمد خمینی، شهاب‌الدین اشراقی، اسماعیل فردوسی‌پور، ابوالفضل توکلی‌بینا، مهدی عراقی، سیدمحمد غرضی، ابراهیم یزدی، سیدابوالحسن بنی‌صدر، محسن سازگارا، صادق قطب‌زاده، سیدصادق طباطبایی، سیدحسین خمینی، سیدمحمود دعایی، جعفر شجونی، حسن حبیبی، محمدحسین املایی، سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور، هادی غفاری، سیدحمید روحانی، محمدعلی صدوقی، محمدعلی هادی نجف‌آبادی، سیدمحمود محتشمی، مصطفی کفاش‌زاده، حسن عابدی جعفری،[۲۷] محمد منتظری، سیدسراج‌الدین موسوی، مرضیه حدیدچی دباغ[۲۸] و سیدصادق موسوی.[۲۹]

شب دوم ورود امام‌خمینی به پاریس در جلسه‌ای با حضور سیداحمد خمینی، فردوسی‌پور، یزدی، بنی‌صدر، قطب‌زاده، حبیبی و املایی، ایجاد «کمیته تصمیم‌گیری» تصویب شد تا دربارهٔ محل اقامت، ترجمه اعلامیه‌ها، پیام‌ها، سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها، ارتباطات تلفنی تقسیم کار کند و دربارهٔ چگونگی سفر امام‌خمینی اطلاعیه صادر کند. پس از تهیه نخستین اطلاعیه، دربارهٔ عنوان تشکیلات صادرکننده اطلاعیه اختلاف شد. امام‌خمینی پس از اطلاع از چنین تشکیلاتی، با آن مخالفت کرد و وجود طلبه‌ای را پای تلفن کافی دانست. با اعلام سخنگوییِ برخی افراد از امام‌خمینی، ایشان اعلام کرد سخنگویی ندارد.[۳۰]

ابوالفضل توکلی‌بینا و مهدی عراقی مدیریت امور داخلی، کنترل رفت و آمدها، پذیرایی از مهمانان و تهیه غذا را بر عهده داشتند. مدیریت همراهان امام‌خمینی در بازگشت به ایران نیز بر عهده عراقی بود. محتشمی‌پور و فردوسی‌پور مسئول امور تلفن‌خانه بودند.[۳۱] امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب در دو دیدار با گروهی از کارکنان شرکت مخابرات، با اشاره به نقشی که کارکنان مخابرات در فراهم‌ساختن امکان ارتباط ایشان با داخل ایران، به‌رغم اعتصاب‌ها داشتند، از آنان تشکر کرده و کار آنان را خدمت بزرگی به پیشرفت نهضت شمرده است.[۳۲] اداره امور داخلی خانه امام‌خمینی بر عهده حدیدچی دباغ بود. وظیفه اصلی وی رعایت مسائل امنیتی و تهیه غذای امام‌خمینی بود.[۳۳] تعیین وقت دیدار شخصیت‌ها با امام‌خمینی بر عهده ابراهیم یزدی بود.[۳۴] یک گروه پانزده تا شانزده نفره از دانشجویان ایرانی خارج از کشور، تمام روزنامه‌های معتبر و خبرگزاری‌ها را مطالعه و اخبار مربوط به ایران را جمع‌آوری و گزارشی سیاسی تهیه می‌کردند که در ساعت نه صبح در اختیار امام‌خمینی قرار می‌گرفت.[۳۵] محمد منتظری چاپ و تکثیر مصاحبه‌ها و پیام‌های امام‌خمینی را بر عهده داشت.[۳۶]

برنامه‌ها و فعالیت‌ها

برنامه‌های امام‌خمینی در نوفل لوشاتو، افزون بر نماز جماعت و تهجد شبانه و یک ساعت قدم‌زدن، سخنرانی، مصاحبه با رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری، پیام، نامه، دیدار و مذاکره با شخصیت‌های ایرانی و غیر ایرانی بود. ایشان که در پاسخ به یک خبرنگار خاطرنشان کرده است که روزی شانزده ساعت در نوفل لوشاتو کار می‌کند، ازجمله مصاحبه، مذاکره، سخنرانی، خواندن گزارش‌های آماده‌شده، بررسی نامه‌ها و تلگرام‌ها و گاه پاسخ‌دادن به آنها،[۳۷] با همین برنامه‌ها انقلاب را هدایت می‌کرد. تعیینشورای انقلاب، کمیته سوخت و کمیته تنظیم اعتصاب‌ها از اقدام‌های ایشان بود. حجم دیدارها و گفتگوها آن‌قدر زیاد بود که جلدهای چهارم و پنجم و بخشی از جلدهای سوم و ششم صحیفه امام به گزارش محتوای این دیدارها اختصاص یافته است.[۳۸] امام‌خمینی صبح‌ها به‌تنهایی مدتی قدم می‌زد و اینکه ابراهیم یزدی گفته است با ایشان قدم می‌زده، خلاف واقع است.[۳۹] در وقت مناسب‌بودن هوا نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا در حیاط خانه در زیر چادر برپا می‌شد[۴۰] و امام‌خمینی چند دقیقه زودتر می‌آمد و در کنار درخت سیب به سؤال‌های مردم پاسخ می‌داد و پس از مدتی نماز مغرب و عشا را در اتاق فوقانی برگزار می‌کرد و پس از آن سخنرانی داشت.[۴۱] ایشان در نوفل لوشاتو ۶۵ سخنرانی، ۱۱۷ مصاحبه با رسانه‌ها، ۴۱ پیام، دیدارها و گفتگوهای بسیاری با رجال سیاسی و روحانی ایرانی و مقامات یا نمایندگان کشورهای خارجی و رهبران نهضت‌های اسلامی جهان و ۲۷ نامه به افراد حقیقی و حقوقی داشت.[۴۲]

سخنرانی

نخستین سخنرانی امام‌خمینی در هفدهم مهر در جمع عده‌ای از ایرانیان و دانشجویان ایرانی در نخستین محل سکونت امام‌خمینی در پاریس (محله کشان) بود.[۴۳] دیگر سخنرانی‌های ایشان در نوفل لوشاتو در زیر چادری نصب‌شده در حیاط برگزار می‌شد[۴۴] و آخرین سخنرانی ایشان در هشتم بهمن بود.[۴۵] ایشان در آغاز، هر شب سخنرانی می‌کرد، سپس هفته‌ای دو شب و سپس شب‌های جمعه و بعد از ظهرهای یکشنبه.[۴۶] در آغاز ورود ایشان به نوفل لوشاتو طرفداران نهضت آزادی سخنان ایشان را از نوار پیاده می‌کردند و با امضای نهضت آزادی به چاپ می‌رساندند. با ورود توکلی‌بینا و عراقی به نوفل لوشاتو و به دست گرفتن مدیریت آنجا، گروهی از دانشجویان ایرانی در آمریکا که به پاریس آمده بودند، مسئول تکثیر نوارها شدند[۴۷] (ببینید: سخنرانی‌ها)

مصاحبه‌ها

در آغاز ورود امام‌خمینی به پاریس، دولت فرانسه ایشان را از فعالیت‌های سیاسی منع کرد و ایشان مصاحبه‌ای با رسانه‌های خبری نداشت تا اینکه با پیگیری صادق قطب‌زاده روزنامه فیگارو، از روزنامه‌های نزدیک به دولت ژیسکاردستن و مؤثر در حکومت فرانسه، نخستین مصاحبه با امام‌خمینی را با عنوان مذاکره در ۲۲/۷/۱۳۵۷ منتشر کرد و این موجب شد در عمل مصاحبه آزاد شود[۴۸] در این مصاحبه ایشان اسلام را موافق پیشرفت و ترقی خواند و مخالفت خود را با رژیم سلطنتی اعلام کرد و جایگزین آن را جمهوری اسلامی نامید[۴۹] و در پی آن، مصاحبه‌های متعدد با خبرگزاری‌ها، رادیو تلویزیون‌ها، روزنامه‌ها و مجلات کشور فرانسه و آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی انجام شد[۵۰] (ببینید: مصاحبه‌ها) در این روزها ساواک از طریق همکاری با سرویس‌های جاسوسی خارجی سعی داشت با استفاده از پوشش خبرنگاران خارجی به اهداف و برنامه‌های امام‌خمینی پی ببرد و این امر از نگاه تیزبین ایشان دور نماند و چنانچه مورد مشکوکی را تشخیص می‌داد از مصاحبه خودداری می‌کرد؛ چنان‌که به این نکته از قول سرویس اطلاعاتی فرانسه اشاره شده است.[۵۱] در برخی اسناد ساواک با اشاره به مصاحبه امام‌خمینی در ۲۶/۷/۱۳۵۷ با خبرگزاری آسوشیتدپرس ادعا شده چون آمریکا به ایشان اجازه ورود به آن کشور را نداده به کارتر رئیس‌جمهور آمریکا بد و بیراه گفته است.[۵۲] این موضوع با اینکه چند بار در اسناد ساواک تکرار شده ولی درست نیست؛ زیرا امام‌خمینی پس از مصاحبه با روزنامه فیگارو در ۲۲/۷/۱۳۵۷ که در ۲۶ همان ماه منتشر شد تا پایان مهر مصاحبه دیگری نداشته است. افزون بر این ساواک نیز این موضوع را در گزارش‌های دیگر خود تکذیب کرده است.[۵۳]

نهضت سوادآموزی، نهادی شکل‌گرفته در جمهوری اسلامی ایران برای ریشه‌کن‌کردن بی‌سوادی.

مفهوم‌شناسی

علم و دانش و سواد خواندن و نوشتن در اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد و قرآن کریم[۵۴] و سنت[۵۵] مردم را به علم‌آموزی تشویق کرده‌اند. پیامبر اسلام(ص) به اسیران جنگ بدر یادآور شد هر اسیری که توان پرداخت فدیه خود را ندارد با سوادآموختن به چند تن از کودکان مدینه آزاد خواهد شد.[۵۶] مساجد و مکتب‌خانه‌ها و کانون‌های آموزش قرآن در طول تاریخ اسلام پرچم‌دار مبارزه با بی‌سوادی بوده‌اند.[۵۷]

پیشینه

برابر آخرین سرشماری در سال ۱۳۵۵ نسبت بی‌سوادی جمعیت شش سال به بالا در ایران ۲/۵۲ درصد و در جمعیت پانزده تا ۴۹ سال ۵۷ درصد و در جمعیت هفت تا چهارده سال ۲۶ درصد بوده است. این شمار در روستاها به‌مراتب بیشتر از شهر بوده است. در مناطق روستایی نرخ بی‌سوادی زنان در سال ۱۳۵۰(هفت سال به بالا)، ۹۱ درصد بود. تنها نُه درصد زنان روستایی به‌زحمت قادر به خواندن و نوشتن بودند و در سال ۱۳۵۵ نرخ بی‌سوادی در مناطق روستایی حدود هفتاد درصد و در میان زنان روستایی حدود ۸۳ درصد بود.[۵۸] نرخ باسوادی در گروه سنی یاد شده(۶ تا ۲۹ ساله) در سال ۱۳۵۶ به حدود ۶۶ درصد رسید[۵۹] و در سال ۱۳۵۷ در حالی‌که نسبت باسوادی برای جمعیت شش تا ۲۹ساله در کشور ۸/۶۵ درصد و در مناطق شهری ۲/۸۲ درصد بود، تنها ۵/۴۸ درصد از روستاییان ۶ تا ۲۹ساله باسواد بودند.[۶۰] تعداد نیروی آموزشی در سال تحصیلی ۱۳۵۶–۱۳۵۷ در مناطق روستایی نسبت به سال پیش، حدود یازده درصد کاهش یافت و به نیروی آموزشی و تربیتی مناطق شهری ۱/۱۰ درصد افزوده شد.[۶۱]

با وجود آمارهای رژیم پهلوی سطح سواد عمومی در جامعه نگران‌کننده و غیرقابل تحمل بود.[۶۲] آمارهای یادشده بیانگر نرخ بالای بی‌سوادی و آهنگ نامطلوب سوادآموزی در کشور بود.[۶۳] این امر حتی با توجه به انتخاب‌های مکرر در پیش‌رو که مردم می‌بایست رأی خود را بر روی برگه‌ها بنویسند، چندان مناسب و زیبنده نبود.[۶۴]

از سوی دیگر، امام‌خمینی پیش از انقلاب اسلامی با احساس ضرورت سوادآموزی وعده داد با بی‌سوادی به بهترین شکل ممکن مبارزه خواهد کرد.[۶۵] دغدغه ایشان در قانون اساسی بازتاب یافت. به موجب بند سوم از اصل سوم و اصل سی‌ام قانون اساسی، دولت موظف شد وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به‌طور رایگان گسترش دهد.

شکل‌گیری

امام‌خمینی در ۷/۱۰/۱۳۵۸ طی پیامی با ذکر آیه کریمه «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یسْطُرُونَ»[۶۶] و با اشاره به کم‌کاری رژیم پهلوی در آموزش عمومی و محروم‌بودن اکثر افراد کشور از نعمت خواندن و نوشتن، مردم و مسئولان را به نهضت سوادآموزی در کشور فراخواند[۶۷] و باسوادبودن مردم را از نیازهای اولیه برای هر ملت و در ردیف بهداشت و مسکن، بلکه مهم‌تر از آنها دانست و یادآور شد بی‌سوادی در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه دینی که طلب علم را فریضه می‌داند، مایه خجالت است.[۶۸] ایشان در ادامه پیام، خواستار بسیج عمومی همه اقشار مردم و نهادهای آموزشی و دینی برای سوادآموزی شد و بر اساس ضرورت یادشده برنامه‌ای درازمدت و طرحی نو و ضربتی را برای سوادآموزی ضروری دانست و به دولت و مردم توصیه کرد بدون فوت وقت و تشریفاتِ خسته‌کننده با بسیج عمومی برای مبارزه با بی‌سوادی قیام کنند، تا در آینده‌ای نزدیک همگان نوشتن و خواندن را بیاموزند. ایشان به ائمه جماعات شهرستان‌ها و روستاها توصیه کرد باسوادان را دعوت کنند تا در مساجد و تکایا نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد داده و منتظر اقدامات دولت نباشند و یادآور شد اعضای باسواد خانواده اعضای بی‌سواد را آموزش داده و ایران را سراسر مدرسه کنند.[۶۹]

مسئولان امر با توجه به پیام امام‌خمینی نام تشکیلات سوادآموزی را نهضت سوادآموزی، به معنای حرکت، تلاش و بسیج همگانی[۷۰] در جهت باسوادشدن مردم گذاشتند. یک روز پس از فرمان امام‌خمینی،[۷۱] محمدجواد باهنر، نماینده شورای انقلاب در آموزش و پرورش و مسئول نهضت سوادآموزی،[۷۲] در گفتگو با خبرنگاران از همکاری مسئولان برای آغاز نهضت سوادآموزی خبر داد و ضمن فراخواندن همگان برای همراهی با این نهضت وعده داد جهاد سوادآموزی نیز مانند جهاد سازندگی به دور از چارچوب‌های دست‌وپاگیر اداری آغاز به کار کند و خود را درگیر مقررات دست‌وپاگیر اداری نسازد.[۷۳]

از سوی دیگر، حزب جمهوری اسلامی نیز طی اطلاعیه‌ای از مردم خواست در این کار مقدس شرکت کنند.[۷۴] جامعه مدرسین حوزه علمیه قم طی پیامی مردم را به شرکت در کلاس‌های نهضت سوادآموزی تشویق کرد[۷۵] و به روحانیان عازم تبلیغ سفارش کرد از این فرصت برای سوادآموزی مردم استفاده کنند.[۷۶] احمد آذری قمی از استادان حوزه قم نیز به طلاب اعزامی یادآور شد تبدیل مساجد به کلاس درس و سوادآموزی از رسالت‌های حوزه علمیه است و حوزه باید از جایگاه و نفوذ خود در شهرها و روستاها برای سوادآموزی استفاده کند و سپس در گزارشی یادآور شد در شهر قم برای سوادآموزی بسیج عمومی ایجاد شده و دبیران و آموزگاران آمادگی خود را اعلام کرده‌اند.[۷۷]

ساختار و وظایف

پس از تأسیس نهضت سوادآموزی نخستین طرح و آئین‌نامه را شورای انقلاب به تصویب رساند و بر اساس آن دفاتر نهضت سوادآموزی در سراسر کشور تأسیس شد.[۷۸] نهضت سوادآموزی در سه سال نخست، در فاصله زمانی صدور فرمان امام‌خمینی تا انتخاب محسن قرائتی به نمایندگی در سال ۱۳۶۱، به صورت شورایی از سوی آموزش و پرورش، جهاد سازندگی، جامعه روحانیت، جهاد دانشگاهی و نهضت سوادآموزی در تهران اداره می‌شد.[۷۹] امام‌خمینی در اردیبهشت ۱۳۶۱ محسن قرائتی را به نمایندگی خود در نهضت سوادآموزی برگزید و مساعدت دست‌اندرکاران نهضت و وزارت آموزش و پرورش را برای پیروزی وی بر عفریت بی‌سوادی، که از میراث‌های نظام طاغوتی است خواستار شد.[۸۰]

در سال ۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی اساسنامه جدیدی برای نهضت تصویب کرد. طبق این اساسنامه نهضت سوادآموزی زیرمجموعه آموزش و پرورش قرار گرفت و ریاست این سازمان به عنوان معاون وزارت آموزش و پرورش و رئیس سازمان انجام وظیفه می‌کرد و نظارت بر حسن امور و انطباق فعالیت‌های نهضت با موازین اسلام بر عهده نماینده مقام رهبری بود. برابر اساسنامه، وظایف نهضت عبارت بود از:

  • آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن و آموختن حساب؛
  • و بالابردن سطح فرهنگ و نشر فرهنگ اسلامی مناسب با سوادآموزان در محدوده ضوابط نهضت سوادآموزی؛
  • تهیه و تدوین آئین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها و قراردادهای مورد لزوم به منظور سوادآموزی کارکنان دولت و نهادهای انقلابی.
  • تهیه کتاب‌های لازم با استفاده از متخصصان متعهد و تدوین برنامه و تهیه مواد آموزشی و کمک‌آموزشی منطبق با فرهنگ اسلامی.
  • گزینش اعضای نهضت و تربیت آنان در زمینه‌های عقیدتی و آموزشی و تعلیم مهارت‌های لازم طبق تعالیم عالی اسلام با استفاده از رهنمودهای مقام رهبری؛
  • ایجاد انگیزه مادی و معنوی در مردم برای شرکت در کلاس‌های نهضت سوادآموزی و تشویق آموزشیاران و بی‌سوادان و دیگر افرادی که به گونه‌ای با نهضت همکاری دارند.[۸۱] بر اساس اهداف یادشده راهبردهای سوادآموزی دارای دو هدف بود:

آموختن برای خواندن و خواندن برای آموختن. به افراد آموزش داده می‌شود تا بخوانند و از آن برای بهتر زندگی‌کردن سود برند و خواندن و نوشتن وسیله‌ای باشد برای خودکفایی، استقلال سیاسی و اقتصادی.[۸۲]

بر اساس ماده ۵ اساسنامه نهضت، نهضت سوادآموزی برای پیشبرد اهداف خود باید از این امکانات بهره‌مند می‌شد:

  • استفاده از همه امکانات و نیروهای موجود جامعه به منظور ریشه‌کن‌کردن بی‌سوادی با برنامه‌ریزی مناسب به‌خصوص در مناطق محروم و روستاها به صورت ضربتی و از طریق بسیج عمومی مردم و ایجاد امکانات و تسهیلات لازم دیگری که برای تأمین اهداف نهضت ضروری باشد؛
  • استفاده از اعضای نهادهای انقلابی و ارگان‌های دولتی به‌خصوص معلمان با توافق نهادهای مربوطه.
  • استفاده از رسانه‌های گروهی به منظور آموزش بزرگسالان و تشویق به سوادآموزی.
  • گنجاندن شیوه تدریس سوادآموزی در برنامه‌های درسی و تمرینی دانشگاه‌های تربیت معلم.[۸۳] در تبصره ۱ و ۲ ماده ۵ همه ارگان‌های دولتی و نهادهای انقلابی موظف شده‌اند تا جایی که به وظایف قانونی آنها خلل وارد نشود، امکانات خود را در اختیار نهضت قرار دهند. رسانه‌های گروهی نیز موظف به همکاری با این نهاد شده‌اند.[۸۴]

اهتمام و پیگیری امام‌خمینی

در زمستان ۱۳۵۹ مسئولان نهضت سوادآموزی سراسر کشور با امام‌خمینی دیدار و از کم‌توجهی مورد انتظار از سوادآموزی شکوه کردند.[۸۵] امام‌خمینی از همه مردم ایران خواست که به این امر بزرگ و حیاتی کمک کنند و بی‌سوادان را نیز به سوادآموزی تشویق کرد و سوادآموزی را برای دین و دنیای مردم ضروری شمرد و خدمت در این نهاد را بالاترین خدمت‌ها به انسان دانست.[۸۶] ایشان در ادامه، جهالت را موجب عقب‌ماندگی و وابستگی شمرد و قلم و علم و بیان را زمینه‌ساز رشد و تمدن و معنویت و قدرت و استقلال و با اشاره به آیه کریمه «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»[۸۷] و حدیث نبوی(ص) «طلب العلم فریضة علی کل مسلم»،[۸۸] تأکید کرد اسلام به علم و دانش اهمیت داده و دانش‌اندوزی را با معنویت و پرورش و تربیت قرین ساخته است؛ بر این اساس باید آموزشیاران نهضت سوادآموزی همان‌گونه که در کلاس‌ها به مردم سواد یاد می‌دهند، به معنویت و تربیت آنها نیز توجه داشته باشند.[۸۹]

امام‌خمینی با اشاره به برخی پارچه‌نوشته‌هایی که جمعیت دیدارکننده با خود داشتند و در آنها آمده بود در صورت ادامه تجاوز، قلم‌ها را به مسلسل تبدیل می‌کنند، ابراز امیدورای کرد روزی فرارسد که مسلسل‌ها به قلم تبدیل شوند و هماهنگی دانش و پرورش و علم و ادب، رشد و تمدن و بهروزی را برای بشریت به ارمغان آورد. ایشان از مردم خواست که به کار سوادآموزی اهمیت دهند و کوشش کنند میدان را به قلم‌ها واگذارند.[۹۰]

پس از سفارش‌های چندباره امام‌خمینی به سوادآموزی، استقبال مردم از کلاس‌های نهضت سیر فزونی گرفت؛ چنان‌که زنان خانه‌دار و دارای بچه کوچک نیز در کلاس‌های درس حاضر می‌شدند.[۹۱] پیروی از دستور امام‌خمینی، خدمت به جامعه، آگاهی از مسائل جهان اسلام، سهیم‌شدن در انقلاب از انگیزه‌های مهم بی‌سوادان در استقبال از نهضت سوادآموزی بود.[۹۲] جمله «ایران را سراسر مدرسه کنیم» که از شعارهای اصلی نهضت سوادآموزی و برگرفته از سخنان امام‌خمینی بود[۹۳] و سروده شاعر مدرسه و جنگ، سپیده کاشانی «سحر رسید مادرم…»[۹۴] در تشویق نوآموزان به مکتب و مدرسه مؤثر بود و روحیه درس‌آموزی را در کنار دفاع از مرزها به رزمندگان یادآور می‌شد.[۹۵] آموزگارانِ نهضت در کنار آموزش خط فارسی و خواندن و نوشتن، مسائل دینی و مهارت‌های زندگی را نیز به نوآموزان یاد می‌دادند.[۹۶] بسیاری از فارغ‌التحصیلان این کلاس‌ها درس را ادامه دادند و به مدارج برتر علمی دست یافتند.[۹۷]

امام‌خمینی در آستانه بازگشایی مدارس در سال ۱۳۶۱ در دیدار با مسئولان آموزش و پرورش کشور ازجمله محسن قرائتی نماینده خود در نهضت سوادآموزی و آموزش‌یاران نهضت، سوادآموزی را شغلی شریف و مورد تأیید قرآن کریم خواند و تأکید کرد به آموزشِ تنها بسنده نکنند و در کنار آن پرورش و دعوت به تقوا هم باشد و در ادامه مدرک‌گرایی را نفی و دانش و تجربه را معیار ارزش معرفی کرد.[۹۸]

امام‌خمینی در دی ۱۳۶۱ در دیدار با مسئولان نهضت سوادآموزی با دروغ‌خواندن ادعاهای محمدرضا پهلوی در رسیدن به دروازه تمدن با اشاره به سخن منسوب به پیامبر(ص) «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد»،[۹۹] علم را گوهری شمرد که زمان و مرد و زن و سن نمی‌شناسد و شایسته است مردم از گهواره تا گور در پی دانش باشند. ایشان با شریف‌خواندن شغل معلمی (ببینید: معلم و آموزش و پرورش) حرفه آموزگاران نهضت را پراهمیت و حساس و ظریف خواند و از آنان خواست در کار خود صبر و حوصله به خرج دهند و در ادامه با اشاره به حدیث نبوی «إِنّما بعثْت لِأُتمّم مکارِم الْأخْلاق‏»[۱۰۰] از سوادآموزان خواست در کنار علم و هنر، تعلیم تقوا و اخلاقِ نیک را از یاد نبرند[۱۰۱] (ببینید: معلم)

عملکرد نهضت سوادآموزی

در سال‌های آغازین تشکیل نهضت سوادآموزی با اینکه شور و شوق مردم برای مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی قوی بود و در نخستین اساسنامه نهضت، مصوب شورای انقلاب فرهنگی نیز پیش‌بینی شده بود که حداکثر تا سه سال آینده یعنی تا سال ۱۳۶۳ میزان باسوادی از مرز نود درصد بالاتر برود، اما به سبب عواملی ازجمله درگیری‌های داخلی، جنگ تحمیلی و در نتیجه نبود ثبات در کشور، از توان مردم و دولت در حد مطلوب بهره‌گیری نشد. از آمار فعالیت‌های نهضت در سال‌های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ اطلاع دقیقی در دست نیست. تنها اعلام شده است طی این سال‌ها ۷۴۱ هزار تن زیر پوشش برنامه‌های سوادآموزی قرار گرفته‌اند. در سال‌های بعد نهضت سوادآموزی طرح‌های ضربتی سوادآموزی، «طرح خانه به خانه»، «گامی به سوی نور»، «سرباز معلم»، «لازم‌التعلیم» و «مساجد» را اجرا کرد که در نتیجه آمار باسوادان افزایش یافت. تبعیض جنسی در جمعیت باسواد کشور و تبعیض منطقه‌ای نیز در جمعیت باسواد کاهش یافت و با اجرای طرح لازم‌التعلیم، ورودی بی‌سواد به جمعیت کشور مسدود شد و بسیاری از سوادآموزان به سطوح آموزش رسمی ارتقا یافتند.[۱۰۲] حوزه آموزش عمومی نهضت گسترش پیدا کرد و افزون بر توده مردم و مدارس و مساجد در ادارات دولتی، پادگان‌های نیروهای مسلح، زندان‌ها و اردوگاه‌های مهاجران عراقی و افغانی را دربر گرفت و با اسارت هزاران تن سرباز عراقی در عملیات‌های بهار ۱۳۶۱، کلاس‌های نهضت در اردوگاه‌های اسرای جنگی نیز برپا گردید.[۱۰۳]

نهضت سوادآموزی از آموزش رزمندگان بی‌سواد نیز غافل نبود و در جبهه‌های جنگ به کمک رزمندگانِ باسواد کلاس نهضت سوادآموزی برگزار می‌شد.[۱۰۴] به‌طور متوسط سالانه نزدیک به نهصد هزار تن در کلاس‌های سوادآموزی شرکت می‌کردند. بر اساس آمار همواره تعداد زنان تقریباً دوبرابر تعداد مردان بوده است. میزان متوسط قبولی در دوره‌های سوادآموزی طی سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸ برابر چهل‌درصد بوده است. همواره میزان قبولی زنان از مردان بیشتر بوده است (دنیای اقتصاد).

حاصل فعالیت‌های سوادآموزی در طول سال‌های ۱۳۵۸–۱۳۶۸ نشان می‌دهد در مجموع بالغ بر ۳/۹ میلیون تن موفق به گرفتن کارنامه قبولی از نهضت سوادآموزی شده‌اند.[۱۰۵] بر اساس نتایج سرشماری عمومی در سال ۱۳۶۵ آمار باسودان ۷۸/۶۱ و در سال ۱۳۷۵ آمار باسوادان به حدود هشتاد درصد[۱۰۶] رسیده است[۱۰۷] که بخش قابل توجهی از آن نتیجه اقدامات نهضت سوادآموزی بوده است.

پانویس

  1. محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۲۵۵–۲۵۶؛ یزدی، شصت سال، ۳/۱۰۱–۱۰۲.
  2. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۵۲؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۶ و ۴۳۹؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۳/۲۳–۳۲.
  3. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۳؛ فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۴۲۱.
  4. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۸؛ بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۹۶.
  5. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۹۸–۱۰۰؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۳۰.
  6. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۸.
  7. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۲، ۵۴۹ و ۵۹۳.
  8. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۹۹.
  9. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۷۵؛ کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۶۳؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۵۶.
  10. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/چهل و هشت.
  11. توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۰.
  12. کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۹۰؛ گروه تحقیق، تقویم، ۲۴۲.
  13. کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۹۳ و ۱۰۰۶؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۸۰.
  14. کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۹۳–۹۹۴؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۸۲.
  15. کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۳۶.
  16. کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۴۶.
  17. اطلاعات، روزنامه، ۴؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸؛ فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۴۲۵–۴۲۶؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۲۵.
  18. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۳/۴۸۹؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸؛ فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۴۴۲–۴۴۶.
  19. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸ و ۴۴۰؛ فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۴۴۲–۴۴۴؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۲۷.
  20. رجائی‌نژاد و حاضری، هفت‌اقلیم، ۳۴۴.
  21. رجائی‌نژاد و حاضری، هفت‌اقلیم، ۳۵۵–۳۵۶؛ محتشمی‌پور، ماهنامه یادآور، ۲/۳۱۸.
  22. فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۵۶–۲۵۷.
  23. رجائی‌نژاد و حاضری، هفت‌اقلیم، ۳۵۸؛ محتشمی‌پور، ماهنامه یادآور، ۲/۳۱۸.
  24. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸.
  25. توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۲۱–۲۲۲.
  26. یزدی، شصت سال، ۳/۱۲۴.
  27. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۸–۱۲۰؛ هاشمی، خاطرات، ۲۲۷؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۳/۴۰؛ عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳۰، ۲۳۵ و ۲۳۷؛ محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۲۸۵.
  28. حدیدچی، خاطرات مرضیه، ۱۵۰.
  29. موسوی. یار و همراه حضرت.
  30. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۸–۱۲۰؛ محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۲۷۳–۲۷۴.
  31. توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۱۸–۲۲۰ و ۲۴۶؛ بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۹–۱۲۰ و ۱۶۷؛ محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۲۴۶، ۲۶۳ و ۲۹۹.
  32. ۷/۵۱۴ و ۸/۱۰۵.
  33. رجائی‌نژاد و حاضری، هفت‌اقلیم، ۳۵۹.
  34. توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۲۳.
  35. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۹–۱۲۰.
  36. محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۲۹۶.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۰۱.
  38. رجائی‌نژاد و حاضری، هفت‌اقلیم، ۳۴۵–۳۴۶؛ هاشمی، خاطرات، ۲۳۳–۲۳۴؛ محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۲۶۶–۲۶۷.
  39. محتشمی‌پور، گفتگو، ۴۶.
  40. کیهان، روزنامه، ۸.
  41. توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۹.
  42. رجائی‌نژاد و حاضری، هفت‌اقلیم، ۳۴۶–۳۴۹؛ بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۰۶–۱۱۴.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۸۹.
  44. هاشمی، مصاحبه.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۴۳؛ بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۱.
  46. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۲.
  47. توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۵.
  48. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۷؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۳۹–۵۴۰؛ بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۲–۱۱۳؛ یزدی، شصت سال، ۳/۲۱۵؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۷.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ج۴ و ۵.
  51. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۸ و ۵۵۳.
  52. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۸ و ۵۴۹.
  53. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۸ و ۵۴۹.
  54. علق، ۱.
  55. مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۷۷.
  56. احمدبن‌حنبل، مسند، ۱/۲۴۷؛ زرین‌کوب، کارنامه اسلام، ۲۶.
  57. پیام حوزه، تاریخچه نظام، ۲۳.
  58. همایون‌پور، ۴۴ درس، ۷.
  59. ازغندی، تاریخ تحولات، ۳۰.
  60. ازغندی، تاریخ تحولات، ۳۰.
  61. ازغندی، تاریخ تحولات، ۳۲.
  62. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵؛ مهاجری، انقلاب اسلامی، ۱۳۷؛ واحد فرهنگی، تاریخچه مختصری، ۱/۲۸۰.
  63. همایون‌پور، ۴۴ درس، ۷–۸.
  64. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۲۳–۴۲۴.
  66. قلم، ۱.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶–۴۴۷.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶–۴۴۷.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶–۴۴۷.
  70. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۴/۲۰۲۵۰.
  71. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵–۴۱۶.
  72. ربانی خلخالی، شهدای روحانیت شیعه، ۱/۵۶۳.
  73. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵–۴۱۶.
  74. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۶.
  75. صالح، جامعه مدرسین، ۵/۴۵.
  76. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۲/۱۰/۱۳۵۸، ۱۰.
  77. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۲/۱۰/۱۳۵۸، ۱۱.
  78. واحد فرهنگی، تاریخچه مختصری، ۱/۲۸۱.
  79. سازمان نهضت سوادآموزی، پایگاه اطلاع‌رسانی.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۴۸.
  81. اداره کل، مجموعه قوانین، ۶۲۶–۶۲۷.
  82. رزمگیر، نهادها، ۱/۳۵۴.
  83. اداره کل، مجموعه قوانین، ۶۲۷؛ رشد معلم، مجله، ۷۱.
  84. اداره کل، مجموعه قوانین، ۶۲۷.
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۷–۴۴۸.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۲.
  87. علق، ۱.
  88. مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۷۷.
  89. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۲.
  90. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۷–۴۴۸.
  91. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۱۲/۱۳۵۸، ۷.
  92. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۱۲/۱۳۵۸، ۷.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۷.
  94. هنر، مجله، ۷۹.
  95. هنر، مجله، ۷۹.
  96. جعفرآقایی، زندگینامه، ۲۵۱–۲۵۹.
  97. جعفرآقایی، زندگینامه، ۲۵۹؛ قرائتی، کیهان، ۱۳.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۶.
  99. نهج‌الفصاحه، ۲۱۸.
  100. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۱۸۷.
  101. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۳–۱۸۸.
  102. راسخون، به‌سوی روشنایی؛ دنیای اقتصاد، بررسی تحولات؛ رزمگیر، نهادها، ۱/۳۵۴–۳۵۵.
  103. رشد معلم، مجله، ۷۴.
  104. مهربان، زندگینامه، ۳۰۱–۳۰۲؛ قرائتی، رسالت، ۱۲.
  105. قرائتی، رسالت، ۱۲.
  106. امام‌خمینی، صحیفه، ۵۱/۷۹.
  107. مرکز آمار ایران، مقایسه گزیده نتایج، ۸.

منابع

  • قرآن کریم.
  • احمدبن‌حنبل، مسند الامام‌احمدبن‌حنبل، بیروت، دارالصادر، بی‌تا؛ اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، مجموعه قوانین، اولین دوره مجلس شورای اسلامی (۷ خرداد ۱۳۵۹ تا ۶ خرداد ۱۳۶۳ش)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • ازغندی، علیرضا، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، تهران، سمت، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • پیام حوزه، مجله، تاریخچه نظام آموزش اسلامی، شماره ۲۲، ۱۳۷۸ش.
  • جعفرآقایی، محمدرضا، زندگینامه و خدمات حجت‌الاسلام و المسلمین محسن قرائتی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۲/۱۰/۱۳۵۸ و ۲۸/۱۲/۱۳۵۸ش.
  • دنیای اقتصاد، پایگاه اطلاع‌رسانی، بررسی تحولات جمعیت باسواد کشور در سه دهه گذشته، ۱۴/۱۱/۱۳۸۸ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • راسخون، پایگاه اطلاع‌رسانی، به‌سوی روشنایی، تأسیس نهضت سوادآموزی و روز سوادآموزی، ۵/۱۱/۱۳۸۷ش.
  • ربانی خلخالی، علی، شهدای روحانیت شیعه، قم، مکتب الحسین(ع)، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
  • رزمگیر، سیدمحمد، نهادها و ارگان‌هایی که به حکم امام‌خمینی تأسیس شده‌اند، چاپ‌شده در رسول آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • رشد معلم، مجله، نهضت سوادآموزی، شماره ۶۰، ۱۳۶۸ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، کارنامه اسلام، تهران، امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۰ش.
  • سازمان نهضت سوادآموزی، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۲۳/۱۱/۱۳۹۶ش.
  • صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • قرائتی، محسن، مصاحبه، روزنامه رسالت، ۴/۱۰/۱۳۹۱ش.
  • قرائتی، مصاحبه، روزنامه کیهان، ۷/۱۰/۱۳۷۹ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مرکزآمار ایران، مقایسه گزیده نتایج سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن، ۱۳۶۵–۱۳۷۵ کل کشور، مجله جمعیت، شماره ۱۹–۲۰، ۱۳۷۶ش.
  • مهاجری، مسیح، انقلاب اسلامی راه آینده ملت‌ها، تهران، اوج، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
  • مهربان، غلامعلی، زندگینامه و خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین غلامعلی مهربان، تدوین وحید کارگرجهرمی، شیراز، کتاب آسمان هشتم، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
  • واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، تاریخچه مختصری از تشکیل نهضت سوادآموزی چاپ‌شده در شهید دکتر باهنر الگوی مقاومت، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • همایون‌پور، پرویز، ۴۴ درس از تجربه سوادآموزی ایران در سالهای ۱۵۵–۱۳۵۶، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران، ۱۳۵۸ش.
  • هنر، مجله، سرود نهضت سوادآموزی، شماره ۵، ۱۳۶۲ش.

پیوند به بیرون

اکرم کربلایی، نهضت سوادآموزی دانشنامه امام‌خمینی (ره)، ج۱۰، ص ۱۹۳–۱۹۷.

دیدارها و گفتگوها

امام‌خمینی افزون بر دیدار عمومی در هر شب، دیدارهایی خصوصی نیز با شخصیت‌های مذهبی و سیاسی از ایران و دیگر کشورها داشت.[۱] برخی شخصیت‌های مذهبی ـ سیاسی ایرانی که با ایشان دیدار کردند عبارت‌اند از: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، سیدمحمد حسینی بهشتی، محمد صدوقی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، حسینعلی منتظری، محی‌الدین انواری، ناصر میناچی، مهدی بازرگان، کریم سنجابی، داریوش فروهر، عزت‌الله سحابی، حسن نزیه و سیدجلال تهرانی،[۲] ابراهیم امینی،[۳] حسن روحانی[۴] و سیدمحمد خاتمی.[۵]

مهدی بازرگان و ناصر میناچی در ۲۹ مهر عازم پاریس شدند.[۶] موضع بازرگان در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، حفظ قانون اساسی مشروطه در سال ۱۲۸۵ و متمم آن با عنوان ضامن اجرای اصول و احکام اسلامی و مبارزه با استبداد نه استعمار، و سیاستگام‌به‌گام بود.[۷] امام‌خمینی پس از دیدار بازرگان در سخنرانی دوم آبان، نظر وی مبنی بر باقی‌ماندن اصل رژیم و رفتن محمدرضا پهلوی و همچنین سیاست گام‌به‌گام در مبارزه با رژیم پهلوی را اشتباه دانست.[۸] همچنین در سخنرانی یازدهم آبان و پانزدهم اسفند با اشاره به دیدار بازرگان با ایشان در پاریس، سیاست گام‌به‌گام در مبارزه با رژیم را نقد و نفی کرد.[۹] پس از دو یا سه روز بازرگان و همراهان برای خداحافظی تقاضای دیدار کردند که امام‌خمینی پذیرش دیدار را مشروط به نفی محمدرضا پهلوی و پذیرش مواضع ملت و پخش آن از رسانه‌ها کرد؛ ولی بازرگان راضی به این کار نشد و بدون خداحافظی نوفل لوشاتو را ترک کرد[۱۰] (ببینید: مهدی بازرگان)

کریم سنجابی رئیس جبهه ملی در نهم و دهم آبان به همراه گروهی با امام‌خمینی دیدار داشت.[۱۱] سنجابی پس از این دیدار، خواسته امام‌خمینی را بر نفی پهلوی و غیرقانونی‌بودن سلطنت در اطلاعیه‌ای در چهاردهم آبان در نوفل لوشاتو اعلام کرد.[۱۲] اهمیت دیدار بازرگان و سنجابی با امام‌خمینی برای خبرنگاران و خبرگزاری‌ها موجب شد تا در مصاحبه‌های متعدد با امام‌خمینی از محتوای این دیدارها بپرسند. امام‌خمینی شایعه نقش میانجی‌گری آنان میان ایشان و محمدرضا پهلوی را در مصاحبه دهم آبان تکذیب[۱۳] و وجود مذاکرات به معنای حصول توافق را رد و اعلام کرد مسائلی که مورد نظرش بود، مطرح شد و آنان پذیرفتند.[۱۴]

سیدجلال تهرانی رئیس شورای سلطنت، برای دیدار و گفتگو با امام‌خمینی به پاریس آمد؛ اما شرط ایشان برای دیدار با سران رژیم پهلوی استعفا و اعلام موضع در نفی رژیم سلطنتی و تأیید نهضت ملت ایران به صورت کتبی بود؛ پذیرش تهرانی نیز مشروط به استعفا شد. وی متن استفعای خود را برای امام‌خمینی فرستاد. از آنجاکه در متن استعفا غیرقانونی‌بودن شورای سلطنت نیامده بود، ایشان با آن موافقت نکرد. تهرانی پس از اصلاح متن استعفا، در سوم بهمن موفق به دیدار با امام‌خمینی شد. ایشان استعفای وی را خدمت بزرگی به ملت خواند[۱۵] (ببینید: شورای سلطنت)

اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکا و علی امینی نخست‌وزیر اسبق پهلوی نیز خواستار دیدار و گفتگو با امام‌خمینی بودند که ایشان نپذیرفت. همچنین ایشان در هفتم بهمن پذیرش درخواست دیدار شاپور بختیار را به استعفای وی از نخست‌وزیری مشروط کرد که انجام نشد[۱۶] (ببینید: شاپور بختیار) در برخی از اسناد ساواک به دیدار و ارتباطات امام‌خمینی با معمر قذافی رهبر لیبی اشاره شده که درست نیست.[۱۷]

برخی مقام‌های سیاسی و کارشناسان خارجی که در نوفل لوشاتو با امام‌خمینی دیدار و گفتگو کردند، عبارت‌اند از: آقاشاهی مشاورضیاءالحق رئیس‌جمهور پاکستان در امور خارجی، راسل کر نماینده پارلمان انگلستان و عضو حزب کارگر و از منتقدان سیاست‌های پهلوی در نقض حقوق بشر، ریچارد کاتم استاد دانشگاه و کارشناس آمریکایی، کلود شایه نماینده مخصوص کاخ الیزه، ژاک ژوبر مدیرکل سیاسی و مسئول امور خاورمیانه و ایران در فرانسه، محمد حسنین هیکل از متفکران و نویسندگان جهان عرب و نویسنده چند کتاب دربارهٔ امام‌خمینی و انقلاب اسلامی (ببینید: محمد حسنین هیکل)، خورشید احمدعضو شورای مرکزی جماعت اسلامی پاکستان، نمایندگان حرکةالمحرومین لبنان، عده‌ای از ارمنیانمقیم فرانسه، هیئت نمایندگی دولت هند، سه تن از شخصیت‌های آمریکایی: رمزی کلارک (دادستان سابق و وزیر اسبق دادگستری) ریچارد فالک (استاد دانشگاه) و دان لویی (نماینده سازمان‌های مذهبی).[۱۸] رمزی کلارک که به صورت یک فرد مستقل با امام‌خمینی دیدار کرد، پس از دیدار، ایشان را مردی بسیار باهوش، خردمند و فرزانه معرفی کرد و کلید حل مشکلات ایران را در دست ایشان دانست.[۱۹]

نمایندگان دولت فرانسه در شب نخست ورود امام‌خمینی به پاریس و کلود شایه نماینده وزارت امور خارجه فرانسه با عنوان مدیرکل امور کنسولی در نوفل لوشاتو در بیستم آذر با ایشان دیدار داشتند که برخی آن را چهاردهم آذر گفته‌اند[۲۰] و در دهم دی نیز نمایندگان دولت فرانسه با ایشان دیدار کردند.[۲۱] در هجدهم دی نمایندگان رئیس‌جمهور فرانسه در دیدار با امام‌خمینی، پیام رئیس‌جمهور آمریکا را به ایشان رساندند. کارتر در این پیام ضمن حمایت از بختیار از امام‌خمینی خواسته بود با دولت بختیار موافقت یا دست‌کم سکوت کند تا آرامش برقرار شود؛ در غیر این صورت احتمال کودتای نظامی و کشتار وسیع مردم رخ خواهد داد.[۲۲] امام‌خمینی در پاسخ، موافقت و سکوت در برابر دولت بختیار را برخلاف قوانین دانست و یادآور شد بر فرض چنین خطایی شود، ملت نخواهد پذیرفت و وجود آرامش با وجود محمدرضا پهلوی امکان‌پذیر نیست. کارتر نیز اگر خواهان آرامش و ریخته‌نشدن خون‌هاست، او را ببرد و از دولت بختیار نیز پشتیبانی نکند و به خواسته مردم توجه داشته باشد. ایشان با اشاره به اطلاع از کودتا، بیان کرد این تهدید را با تحریم کالاهای آمریکایی و حکم جهاد پاسخ خواهد داد و یادآور شد چنان‌چه کودتایی در ایران صورت پذیرد، مردم آن را آمریکایی می‌دانند و این نه به مصلحت مردم ایران و نه امریکاست؛ افزون بر آن، بسیاری از ارتشیان به انقلاب پیوسته‌اند و با کودتا مقابله خواهند کرد. ایشان سپس به آمریکا توصیه کرد آنان از کودتا جلوگیری کنند؛ زیرا کودتا به زیان آنان است.[۲۳] در ۲۴ دی شهردار نوفل لوشاتو با امام‌خمینی در محل اقامت ایشان دیدار کرد.[۲۴]

دولت آمریکا تمایل داشت مستقیم با امام‌خمینی گفتگو کند که موفق نشد؛ ولی گری سیک در تماس تلفنی با نوفل لوشاتو ابراز کرد دولت آمریکا مفید می‌داند نماینده رسمی دولت آمریکا با نماینده امام‌خمینی ارتباط مستقیم داشته باشد که مورد تأیید امام‌خمینی قرار گرفت و در نتیجه در پنج نوبت مذاکراتی میان وارن زیمرمن، دیپلمات آمریکایی و ابراهیم یزدی به نمایندگی از امام‌خمینی در ۲۶ دی تا هفتم بهمن در هتلی در نوفل لوشاتو صورت گرفت.[۲۵]

محورهای اصلی و مورد تأکید امام‌خمینی در سخنرانی‌ها، پیام‌ها و مصاحبه‌ها در مدت اقامت در نوفل لوشاتو، عبارت‌اند از: مبارزه با استبداد داخلی، نابودی رژیم پهلوی،[۲۶] برقراری جمهوری اسلامی بر اساس رأی مردم،[۲۷] آزادی و استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ملت ایران،[۲۸] رعایت حقوق زنان،[۲۹] عدالت،[۳۰] کرامت انسان،[۳۱] مبارزه با استعمارگران خارجی و حامیان شاه و رژیم پهلوی که در رأس آنها دولت آمریکا و شخص رئیس‌جمهور این کشور قرار داشت،[۳۲] نیز محکوم‌کردن سیاست‌های استعماری اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان و حمایت‌های دولت چین و فرانسه از محمدرضا پهلوی.[۳۳]

رفتار با همسایگان

امام‌خمینی مقید بود قوانین فرانسه را رعایت کند و از مخالفت با قوانین فرانسه، مانند ذبح گوسفند در خانه منع می‌کرد.[۳۴] شب سال نو مسیحی، ایشان به همسایه‌ها نامه تبریک همراه با گل هدیه کرد.[۳۵] برخورد امام‌خمینی بر اهالی بسیار تأثیرگذار بود، به گونه‌ای که درخواست دیدار کردند و با شاخه‌های گل به دیدار ایشان آمدند. امام‌خمینی در آخرین روزهای ترک نوفل لوشاتو برای اهالی آن دهکده هدیه فرستاد و از اینکه برای اهالی آن دهکده مزاحمتی ایجاد شده، عذرخواهی کرد.[۳۶] اهالی دهکده نیز با دسته‌های گل در حالی‌که زنان روسری به سر داشتند و برخی از آنان گریه می‌کردند، ایشان را بدرقه کردند.[۳۷] برخی از اهالی نیز مقداری از خاک فرانسه، نفیس‌ترین هدیه مردم فرانسه به هنگام خداحافظی مسافران را در شیشه‌ای که درِ آن لاک و مهر شده بود، به امام‌خمینی هدیه دادند و عکس امام‌خمینی را با امضای ایشان به یادگار گرفتند.[۳۸]

سرانجام محل اقامت

امام‌خمینی که ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید شده بود، سرانجام در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و از فرودگاه مهرآباد تهران تا بهشت زهرا (س) میلیون‌ها تن از او استقبال کردند[۳۹] (ببینید: بازگشت امام‌خمینی) پس از بازگشت ایشان، چند سرمایه‌دار عرب و ایرانی قصد داشتند در نوفل لوشاتو خانه‌های شماره یک و دو را بخرند که موفق نشدند. مالک خانه شماره یک قصد فروش نداشت و خانه شماره دو نیز متعلق به همسر علی عسگری بود که آن را برای همیشه در اختیار امام‌خمینی قرار داده بود تا پس از بازگشت ایشان به ایران طبق صلاحدید ایشان، از آن استفاده شود. این خانه با گذشت زمان، با خطر فرسودگی و تخریب تدریجی روبه‌رو و بخشی از آن در مقطعی به دست مخالفان منفجر شد و پس از آن، تلاشی برای بازسازی آن صورت نگرفت،[۴۰] اما در سال‌های اخیر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی آن را به تملک خود درآورده و در صدد بازسازی و احیای آن می‌باشد.

در سال‌های نخست انقلاب خیابان چرچیل در تهران به نوفل لوشاتو تغییر نام یافت تا همواره یاد و خاطره آخرین محل اقامت امام‌خمینی در تبعید در یادها بماند.[۴۱]

پانویس

  1. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۵۰۴–۵۰۵؛ توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۲۳.
  2. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۴–۱۱۵ و ۳۰۰؛ توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۲؛ هاشمی، خاطرات، ۲۲۹–۲۳۰؛ محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۲۸۶.
  3. امینی، خاطرات، ۲۴۴.
  4. روحانی، خاطرات، ۱/۴۶۲.
  5. یزدی، شصت سال، ۳/۱۰۴.
  6. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۵۴؛ کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۶۷.
  7. نجاتی، تاریخ سیاسی، ۲/۱۵۶.
  8. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۲۷–۱۲۸.
  9. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۷۷ و ۶/۳۳۳.
  10. فردوسی پور، همگام با خورشید، ۴۷۸–۴۷۹.
  11. فردوسی پور، همگام با خورشید، ۲۳۸–۲۳۹.
  12. فردوسی پور، همگام با خورشید، ۲۴۴–۲۴۵؛ کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۷۳ و ۹۷۸؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۷۰.
  13. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۶.
  14. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۲، ۴۳۰ و ۵/۷۱.
  15. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۳۰۰–۳۰۱؛ کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۹۶؛ گروه تحقیق، تقویم، ۲۴۳.
  16. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۵۵؛ بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۲۷–۱۳۴؛ کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۶۴، ۹۶۶–۹۶۷، ۱۱۰۵ و ۱۱۰۹.
  17. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۵۰۳، ۵۴۹ و ۶۱۳.
  18. امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۹/۲۵۰؛ بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۱۵–۱۱۷؛ محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۳۸۱، ۳۸۸ و ۴۱۵.
  19. کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۹۳.
  20. ذاکری، طلوع خورشید، ۵۶۶؛ محتشمی‌پور، از ایران، ۲/۴۰۶.
  21. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۷۲؛ محتشمی‌پور، ماهنامه یادآور، ۲/۴۰۶.
  22. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۵۹–۱۶۰.
  23. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۷۶–۳۷۷.
  24. کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۷۲.
  25. بصیرت‌منش، امام‌خمینی، ۱۶۷–۱۸۳؛ نجاتی، تاریخ سیاسی، ۲/۲۷۵.
  26. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۳/۴۹۴، ۵۰۵، ۵۱۹ و ۴/۳، ۷۸، ۴۳۷، ۲۴۵.
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۴، ۲۴۷، ۲۴۸، ۵۰۵ و ۵/۷۷.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۷، ۶۲، ۱۳۷ و ۱۵۵.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۴/۳۶۴، ۴۲۸ و ‏۵/۷۰، ۲۹۳–۲۹۴، ۳۲۸.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۳/۵۰۹؛ ‏۴/۴۱۹، ۴۶۱ و ۵/۷۱.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۸۵–۱۸۹.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۱؛ ۴/۲۳، ۲۴، ۶۴، ۷۱، ۷۹، ۱۰۴، ۱۳۹، ۲۰۷ و ۵/۴۰، ۵۵، ۱۷۴، ۳۰۵.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۵، ۴۳، ۱۰۶، ۱۵۵، ۱۶۰ و ۲۲۳.
  34. توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۸؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۳/۳۷؛ عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳۷.
  35. رجائی‌نژاد و حاضری، هفت‌اقلیم، ۳۶۰.
  36. توکلی‌بینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۴۵.
  37. فارس خبرگزاری.
  38. فارس خبرگزاری؛ فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۴۷۵.
  39. کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۱۱۷.
  40. رجائی‌نژاد و حاضری، هفت‌اقلیم، ۳۶۱–۳۶۲.
  41. جماران، پایگاه اطلاع‌رسانی.

منابع

  • اطلاعات، روزنامه، ۱۶/۷/۱۳۵۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امینی، ابراهیم، خاطرات آیت‌الله ابراهیم حاج‌امینی نجف‌آبادی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • بصیرت‌منش، حمید، امام‌خمینی از هجرت به پاریس تا بازگشت به ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • توکلی‌بینا، ابوالفضل، دیدار در نوفل لوشاتو؛ خاطرات سیاسی ـ اجتماعی ابوالفضل توکلی‌بینا، به کوشش فرامرز شعاع‌حسینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • جماران، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۲/۱۱/۱۳۹۷ش.
  • حدیدچی (دباغ)، مرضیه، خاطرات مرضیه حدیدچی، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • حسینیان، روح‌الله، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • فارس، خبرگزاری، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۲۳/۳/۱۳۸۸ش.
  • ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سرّه، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
  • رجائی‌نژاد، محمد و مهدی حاضری، هفت‌اقلیم گذری بر اماکن منتسب به امام‌خمینی از ولادت تارحلت، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
  • روحانی، حسن، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • عراقی، مهدی، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید مهدی عراقی، به کوشش امین عزیزی و مجتبی سلطانی احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، تدوین فرامرز شعاع‌حسینی و رحیم‌پور روح‌بخش، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷؛ همو، همگام با خورشید از ایران تا ایران، خاطرات اسماعیل فردوسی‌پور، قم، مجتمع فرهنگی اجتماعی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • کیهان، روزنامه، ۱۴/۱۱/۱۳۹۴ش.
  • گروه تحقیق انتشارات سروش، تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران، سروش ۱۳۶۹ش.
  • محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، از ایران به ایران، قم، کوثر النبی(ص)، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، گفتگو، ماهنامه یادآور، سال اول، شماره اول، خرداد ۱۳۸۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، کوثر، مجموعه سخنرانی‌های امام‌خمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
  • موسوی، سیدصادق، یار و همراه حضرت امام در نجف و نوفل لوشاتو، خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۲۰/۱۱/۱۳۹۳ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • هاشمی، محمد، خاطرات محمد هاشمی، به کوشش فاطمه یابنده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • هاشمی، محمد، مصاحبه، ۱۱۴ روز کنار امام در نوفل لوشاتو، پرتال امام‌خمینی، ۲۰/۱۱/۱۳۹۲ش.
  • یزدی، ابراهیم، شصت سال صبوری و شکوری، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۹۰ش.

پیوند به بیرون