شیطان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(اصلاح ارقام)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''شیطان'''، موجودی رانده‌شده از درگاه الهی و دعوت‌کننده به [[گناه]] و [[فساد]].
'''شیطان'''، موجودی رانده‌شده از درگاه الهی و دعوت‌کننده به [[گناه]] و [[فساد]].
==معنی==
==معنی==
شیطان از ماده «شطن» به معنای دورشدن <ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۱۸۴.</ref> و تمرد <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۳۸.</ref> و یا از ماده «شَیط» به معنای سوختن <ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۲۹.</ref> و هلاک‌شدن <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۳۷ ـ ۲۳۹.</ref> گرفته شده است و به هر متمردی از جن، انس و حیوان، شیطان گفته می‌شود <ref>جوهری، الصحاح، ۵/۲۱۴۴؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴.</ref>. در فرهنگ اسلامی به موجود شریر، پلید، نافرمان و فریبکار، شیطان گفته می‌شود <ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۱۰۵۱؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۲۷۸.</ref>. طبق این معنا، شیطان اسم عامی است که شامل هر موجود شریری می‌شود <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۴۱۷.</ref>، لکن به دلیل غلبه کاربرد آن در ابلیس که از درگاه خداوند طرد شد، در این معنا رایج گردید <ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۳۲۱.</ref>. برخی صاحب‌نظران شیطان را به شیطان جنّی و انسی تقسیم می‌کنند <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴.</ref>. گاهی از شیطان جنّی، به ابلیس تعبیر می‌شود که اسم خاص برای موجودی است که بر اثر تکبر و سجده‌نکردن بر آدم، از درگاه الهی رانده شد <ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱/۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref>. امام‌خمینی شیطان را معنای عامی می‌داند که شامل هر آنچه انسان را از حق باز دارد و او را غافل کند و هر موجود شریری، اعم از جن و انس، می‌شود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۹.</ref>.
شیطان از ماده «شطن» به معنای دورشدن <ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۱۸۴.</ref> و تمرد <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۳۸.</ref> و یا از ماده «شَیط» به معنای سوختن <ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۲۹.</ref> و هلاک‌شدن <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۳۷ ـ ۲۳۹.</ref> گرفته شده است و به هر متمردی از [[جن]]، [[انس]] و [[حیوان]]، شیطان گفته می‌شود <ref>جوهری، الصحاح، ۵/۲۱۴۴؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴.</ref>. در [[فرهنگ اسلامی]] به موجود شریر، پلید، نافرمان و فریبکار، شیطان گفته می‌شود <ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۱۰۵۱؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۲۷۸.</ref>. طبق این معنا، شیطان اسم عامی است که شامل هر موجود شریری می‌شود <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۴۱۷.</ref>، لکن به دلیل غلبه کاربرد آن در ابلیس که از درگاه خداوند طرد شد، در این معنا رایج گردید <ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۳۲۱.</ref>. برخی صاحب‌نظران شیطان را به شیطان جنّی و انسی تقسیم می‌کنند <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴.</ref>. گاهی از شیطان جنّی، به ابلیس تعبیر می‌شود که اسم خاص برای موجودی است که بر اثر [[تکبر]] و سجده‌نکردن بر [[آدم]]، از درگاه الهی رانده شد <ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱/۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref>. [[امام‌خمینی]] شیطان را معنای عامی می‌داند که شامل هر آنچه انسان را از حق باز دارد و او را غافل کند و هر موجود شریری، اعم از جن و انس، می‌شود <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۹.</ref>.
==پیشینه==
==پیشینه==
اعتقاد به وجود شیطان و نیروهای شرور، در میان ادیان و مذاهب از دیرباز وجود داشته است و پیروان ادیان ابتدایی و اقوام باستانی، برای دفع ارواح شیطانی، به کاهنان و افسون‌گران پناه می‌برده‌اند. در متون مقدس ادیان، از شیطان، ماهیت آن و راه‌های مقابله با او سخن به میان آمده است <ref>‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ۷۴ ـ ۷۵.</ref>. در دین زرتشت، جایگاه شیطان و اهرمن برجسته است. در این دین، اهرمن و ابلیس مبدأ و خالق شرور در عالم و آفریدگار دیوها و ضرررساننده دانسته شده است <ref>‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۷۱.</ref>. در ادیان ابراهیمی نیز بحث از شیطان وجود داشته است. شیطان به معنای فرشته‌ای است که از مقام خود سقوط کرده است و کار اغوا و فریب انسان‌های نیکوکار را بر عهده دارد <ref>کتاب مقدس، ایوب، ب۱ و ۲؛ مکاشفه یوحنا، ب۱۲، ۹؛ متی، ب۲۵، ۴۱؛ ← سعیدی، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابن‌عربی، ۲۵ و ۲۷.</ref>. قرآن کریم، ابلیس را موجودی متکبر معرفی می‌کند که از درگاه الهی رانده شده <ref>ص، ۷۵ ـ ۷۷.</ref> ‌و مبدأ فریب‌دادن و وسوسه است <ref>بقره، ۳۶؛ اعراف، ۲۰ و ۲۷؛ ابراهیم، ۲۲.</ref> و سابقه عداوت او (ابلیس) با انسان را استکبار از فرمان الهی و سجده‌نکردن بر آدم(ع) می‌شمارد <ref>بقره، ۳۴؛ اعراف، ۱۱ ـ ۱۳؛ ص، ۷۱ ـ ۸۲.</ref>. در روایات نیز به حقیقت و جایگاه شیطان پرداخته شده است <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۰/۱۳۱ ـ ۳۴۷.</ref>.
اعتقاد به وجود شیطان و نیروهای شرور، در میان [[ادیان]] و [[مذاهب]] از دیرباز وجود داشته است و پیروان ادیان ابتدایی و اقوام باستانی، برای دفع ارواح شیطانی، به کاهنان و افسون‌گران پناه می‌برده‌اند. در متون مقدس ادیان، از شیطان، ماهیت آن و راه‌های مقابله با او سخن به میان آمده است <ref>‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ۷۴ ـ ۷۵.</ref>.


بحث درباره شیطان یا ابلیس، بیشتر به صورت مسئله کلامی مطرح بوده و متکلمان اسلامی کوشیده‌اند شیطان و ماهیت او را که در آیات و روایات مطرح شده، با معیارهای خود بررسی کنند <ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۳/۳۶۶ ـ ۳۷۳؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۳۶ ـ ۳۳۹.</ref>. فلاسفه <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۶۵ ـ ۱۷۶؛ اخوان‌الصفاء، رسائل، ۳/۸۱ ـ ۸۳؛ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۳/۶۶۹ ـ ۶۸۶.</ref> و عرفا <ref>ابن‌عربی، تفلیس ابلیس النعیس، ۸۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۹۹ ـ ۴۰۲ و ۵۴۷؛ ابن‌ترکه، شرح فصوص الحکم، ۲/۷۱۳ ـ ۷۱۶.</ref> نیز در مباحثی چون: جبر و اختیار، خیر و شر و سعادت و شقاوت، از شیطان بحث کرده‌اند <ref>سعیدی، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابن‌عربی، ۲۹.</ref>. امام‌خمینی نیز در آثار خود به بررسی ماهیت و حقیقت شیطان <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۸۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴.</ref>، علت انحراف <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.</ref> و راه‌های نفوذ او <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲ ـ ۱۳ و ۱۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.</ref> پرداخته، در این زمینه، عقیده بعضی از ‌اندیشمندان را بررسی و نقد کرده است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰.</ref>.
در [[دین زرتشت]]، جایگاه شیطان و اهرمن برجسته است. در این دین، اهرمن و ابلیس مبدأ و خالق شرور در عالم و آفریدگار دیوها و ضرررساننده دانسته شده است <ref>‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۷۱.</ref>.
 
در [[ادیان ابراهیمی]] نیز بحث از شیطان وجود داشته است. شیطان به معنای فرشته‌ای است که از مقام خود سقوط کرده است و کار اغوا و فریب انسان‌های نیکوکار را بر عهده دارد <ref>کتاب مقدس، ایوب، ب۱ و ۲؛ مکاشفه یوحنا، ب۱۲، ۹؛ متی، ب۲۵، ۴۱؛ ← سعیدی، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابن‌عربی، ۲۵ و ۲۷.</ref>.
 
[[قرآن کریم]]، ابلیس را موجودی متکبر معرفی می‌کند که از درگاه الهی رانده شده <ref>ص، ۷۵ ـ ۷۷.</ref> ‌و مبدأ فریب‌دادن و وسوسه است <ref>بقره، ۳۶؛ اعراف، ۲۰ و ۲۷؛ ابراهیم، ۲۲.</ref> و سابقه [[عداوت]] او (ابلیس) با انسان را [[استکبار]] از فرمان الهی و سجده‌نکردن بر [[آدم(ع)]] می‌شمارد <ref>بقره، ۳۴؛ اعراف، ۱۱ ـ ۱۳؛ ص، ۷۱ ـ ۸۲.</ref>. در روایات نیز به حقیقت و جایگاه شیطان پرداخته شده است <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۰/۱۳۱ ـ ۳۴۷.</ref>.
 
بحث درباره شیطان یا ابلیس، بیشتر به صورت مسئله کلامی مطرح بوده و متکلمان اسلامی کوشیده‌اند شیطان و ماهیت او را که در آیات و روایات مطرح شده، با معیارهای خود بررسی کنند <ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۳/۳۶۶ ـ ۳۷۳؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۳۶ ـ ۳۳۹.</ref>. [[فلاسفه]] <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۶۵ ـ ۱۷۶؛ اخوان‌الصفاء، رسائل، ۳/۸۱ ـ ۸۳؛ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۳/۶۶۹ ـ ۶۸۶.</ref> و [[عرفا]] <ref>ابن‌عربی، تفلیس ابلیس النعیس، ۸۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۹۹ ـ ۴۰۲ و ۵۴۷؛ ابن‌ترکه، شرح فصوص الحکم، ۲/۷۱۳ ـ ۷۱۶.</ref> نیز در مباحثی چون: [[جبر]] و [[اختیار]]، [[خیر]] و [[شر]] و [[سعادت و شقاوت]]، از شیطان بحث کرده‌اند <ref>سعیدی، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابن‌عربی، ۲۹.</ref>.
 
[[امام‌خمینی]] نیز در آثار خود به بررسی ماهیت و حقیقت شیطان <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۸۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴.</ref>، علت انحراف <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.</ref> و راه‌های نفوذ او <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲ ـ ۱۳ و ۱۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.</ref> پرداخته، در این زمینه، عقیده بعضی از ‌اندیشمندان را بررسی و نقد کرده است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰.</ref>.
==حقیقی‌بودن شیطان و ماهیت آن==
==حقیقی‌بودن شیطان و ماهیت آن==
برخی شیطان را امری نمادین می‌دانند و حقیقت شیطان را قوه‌ای در انسان می‌دانند که به شرور دعوت می‌کند <ref>← طباطبایی، المیزان، ۸/۳۷.</ref>. اندیشمندان اسلامی با استناد به قرآن <ref>انفال، ۴۸؛ احقاف، ۲۹ ـ ۳۰؛ بقره، ۱۰۲؛ سبأ، ۱۳.</ref>، شیطان را موجودی حقیقی می‌دانند <ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۸۳؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۹۷.</ref> که آدمیان را به شرّ و گناه فرا می‌خواند <ref>طباطبایی، المیزان، ۹/۹۷.</ref> و به جهت تمرد و استکبار از سجده بر آدم(ع) از درگاه الهی طرد شد <ref>شوکانی، فتح القدیر، ۴/۵۱۱.</ref>. او دارای نسل و ذریه است که یاران و سربازان او بوده، انواع مختلفی دارند و هر کدام وظیفه خاصی بر عهده داشته، به امر شیطان انسان‌ها را فریب می‌دهند <ref>شوکانی، فتح القدیر، ۸/۴۳ ـ ۴۴.</ref>. در نهج البلاغه به عبادت شش‌هزارساله شیطان اشاره شده است <ref>نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۵۳.</ref> و برخی مفسران نیز به سخن‌گفتن ابلیس با پیامبرانی چون آدم(ع)، نوح(ع) و ابراهیم(ع) و تمثل او به شکل‌های مختلف اشاره کرده‌اند که همگی دلیلی بر تحقق و عینیت‌داشتن شیطان است <ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۳۱؛ میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۸/۲۹۰ ـ ۲۹۲.</ref>.
برخی شیطان را امری نمادین می‌دانند و حقیقت شیطان را قوه‌ای در انسان می‌دانند که به شرور دعوت می‌کند <ref>← طباطبایی، المیزان، ۸/۳۷.</ref>. اندیشمندان اسلامی با استناد به قرآن <ref>انفال، ۴۸؛ احقاف، ۲۹ ـ ۳۰؛ بقره، ۱۰۲؛ سبأ، ۱۳.</ref>، شیطان را موجودی حقیقی می‌دانند <ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۸۳؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۹۷.</ref> که آدمیان را به شرّ و [[گناه]] فرا می‌خواند <ref>طباطبایی، المیزان، ۹/۹۷.</ref> و به جهت تمرد و استکبار از سجده بر آدم(ع) از درگاه الهی طرد شد <ref>شوکانی، فتح القدیر، ۴/۵۱۱.</ref>. او دارای نسل و ذریه است که یاران و سربازان او بوده، انواع مختلفی دارند و هر کدام وظیفه خاصی بر عهده داشته، به امر شیطان انسان‌ها را فریب می‌دهند <ref>شوکانی، فتح القدیر، ۸/۴۳ ـ ۴۴.</ref>. در نهج البلاغه به عبادت شش‌هزارساله شیطان اشاره شده است <ref>نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۵۳.</ref> و برخی مفسران نیز به سخن‌گفتن ابلیس با پیامبرانی چون [[آدم(ع)]]، [[نوح(ع)]] و [[ابراهیم(ع)]] و تمثل او به شکل‌های مختلف اشاره کرده‌اند که همگی دلیلی بر تحقق و عینیت‌داشتن شیطان است <ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۳۱؛ میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۸/۲۹۰ ـ ۲۹۲.</ref>.


امام‌خمینی معتقد است شیطان امری واقعی است و تجردی مثالی <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰.</ref> به صورت تجرد برزخی ظلمانی دارد، نه تجرد عقلانی نورانی، مانند ملائکه <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴.</ref>. ایشان حقیقت ابلیس را همان جهل کل و وهم کل در عالم هستی می‌داند که به حسب فطرت، مایل به شرّ و فساد و دعوت‌کننده به اغلاط، افترا و کذب است و سایر شیاطین از مظاهر آن شیطان بزرگ محسوب می‌شوند <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴ و ۳۲.</ref> و در برابر آن، عقل کل است که عقل عالم هستی محسوب شده، نخستین خلق از روحانیون است که حقیقت عقول جزئیه است <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۱.</ref>.
امام‌خمینی معتقد است شیطان امری واقعی است و تجردی مثالی <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰.</ref> به صورت تجرد برزخی ظلمانی دارد، نه تجرد عقلانی نورانی، مانند [[ملائکه]] <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴.</ref>. ایشان حقیقت ابلیس را همان جهل کل و وهم کل در عالم هستی می‌داند که به حسب [[فطرت]]، مایل به شرّ و فساد و دعوت‌کننده به اغلاط، [[افترا]] و [[کذب]] است و سایر شیاطین از مظاهر آن شیطان بزرگ محسوب می‌شوند <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴ و ۳۲.</ref> و در برابر آن، عقل کل است که [[عقل]] عالم هستی محسوب شده، نخستین خلق از روحانیون است که حقیقت عقول جزئیه است <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۱.</ref>.


در قرآن اموری همچون تصرفات شیطان، وسوسه و اغواگری انسان‌ها <ref>اعراف، ۱۷ و ۲۰۰؛ اسراء، ۶۴؛ حجر، ۳۹.</ref>، زمان گمراه‌کردن انسان‌ها تا روز قیامت <ref>اعراف، ۱۴ ـ ۱۵؛ حجر، ۳۶ ـ ۳۸.</ref> و نامرئی‌بودن <ref>اعراف، ۲۷.</ref> آمده است. اندیشمندان اسلامی درباره حقیقت شیطان اختلاف نظر دارند. بعضی متکلمان با استناد به قرآن <ref>کهف، ۵۰.</ref> او را از جنس جن دانسته‌اند <ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲/۴۲۸ ـ ۴۲۹؛ طبرسی، مجمع البیان ۶/۷۳۴؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۰۰ ـ ۴۰۱.</ref> و بعضی دیگر، او را از جنس ملائکه می‌دانند <ref>طوسی، التبیان، ۱/۱۵۰.</ref> و این گفته را به بیشتر صحابه و تابعین استناد می‌دهند <ref>آلوسی، روح المعانی، ۱/۲۳۱.</ref>.
در قرآن اموری همچون تصرفات شیطان، وسوسه و اغواگری انسان‌ها <ref>اعراف، ۱۷ و ۲۰۰؛ اسراء، ۶۴؛ حجر، ۳۹.</ref>، زمان گمراه‌کردن انسان‌ها تا [[روز قیامت]] <ref>اعراف، ۱۴ ـ ۱۵؛ حجر، ۳۶ ـ ۳۸.</ref> و نامرئی‌بودن <ref>اعراف، ۲۷.</ref> آمده است. اندیشمندان اسلامی درباره حقیقت شیطان اختلاف نظر دارند. بعضی متکلمان با استناد به قرآن <ref>کهف، ۵۰.</ref> او را از جنس [[جن]] دانسته‌اند <ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲/۴۲۸ ـ ۴۲۹؛ طبرسی، مجمع البیان ۶/۷۳۴؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۰۰ ـ ۴۰۱.</ref> و بعضی دیگر، او را از جنس ملائکه می‌دانند <ref>طوسی، التبیان، ۱/۱۵۰.</ref> و این گفته را به بیشتر [[صحابه]] و [[تابعین]] استناد می‌دهند <ref>آلوسی، روح المعانی، ۱/۲۳۱.</ref>.


عارفان، شیطان را مظهر اسم «مضلّ» می‌دانند و مضلّ همانند دیگر اسما، تحت اسم الله است و بر خلاف انسان کامل که مظهر اسمای جلالی و جمالی است و جامع همه اسما و حقایق است، شیطان فاقد این جامعیت به حقایق است <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۰۰.</ref>. از نظر آنان، ابلیس برای گمراهان کفار و مشرکان نیز به صورت اسم مضل ظاهر شده، آنها را به انحراف می‌کشاند <ref>جندی، شرح فصوص‌ الحکم، ۱۲۱.</ref>. امام‌خمینی هم شیطان را مظهر اسم مضلّ می‌داند که مرتبه آن پایین‌تر از ملائکه است و جوهری شیطانی دارد و اسم آن عزازئیل (عزیز خدا) است <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۸۶.</ref>. حکمت آفرینش شیطان، تمایز بین بندگان مخلص و غیر مخلص <ref>حقی بروسوی، تفسیر روح‌البیان، ۱/۱۴.</ref> و رساندن آنها به کمال شایسته خود <ref>مکارم، تفسیر نمونه، ۱/۲۳۷.</ref> است و این خود رحمتی از ناحیه خداوند است <ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۰۷.</ref>.
عارفان، شیطان را مظهر اسم «مضلّ» می‌دانند و مضلّ همانند دیگر اسما، تحت اسم الله است و بر خلاف [[انسان کامل]] که مظهر اسمای جلالی و جمالی است و جامع همه اسما و حقایق است، شیطان فاقد این جامعیت به حقایق است <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۰۰.</ref>. از نظر آنان، ابلیس برای گمراهان کفار و مشرکان نیز به صورت اسم مضل ظاهر شده، آنها را به انحراف می‌کشاند <ref>جندی، شرح فصوص‌ الحکم، ۱۲۱.</ref>. امام‌خمینی هم شیطان را مظهر اسم مضلّ می‌داند که مرتبه آن پایین‌تر از ملائکه است و جوهری شیطانی دارد و اسم آن [[عزازئیل]] (عزیز خدا) است <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۸۶.</ref>. حکمت آفرینش شیطان، تمایز بین بندگان مخلص و غیر مخلص <ref>حقی بروسوی، تفسیر روح‌البیان، ۱/۱۴.</ref> و رساندن آنها به کمال شایسته خود <ref>مکارم، تفسیر نمونه، ۱/۲۳۷.</ref> است و این خود رحمتی از ناحیه خداوند است <ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۰۷.</ref>.
==علت انحراف شیطان==
==علت انحراف شیطان==
قرآن کریم علت انحراف شیطان را استکبار <ref>بقره، ۳۴.</ref> و غرور <ref>اعراف، ۱۲.</ref> می‌داند. ‌اندیشمندان نیز علت انحراف شیطان را علاوه بر استکبار <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۸۶.</ref>، حسد <ref>فیض کاشانی، المحجة‌ البیضاء، ۵/۳۴۱.</ref> دانسته‌اند. امام‌خمینی مبدأ طردشدن شیطان از بارگاه قدس الهی را خودبینی و عجب او می‌داند که سبب استکبار او شد و خودرأی بودن او سبب استقلال و سرپیچی از فرمان الهی گشت <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶.</ref>. به اعتقاد ایشان، چنان‌که در قرآن هم آمده است، سجده‌نکردن شیطان بر انسان به سبب آن بود که شیطان طینت آدم را دید و اعتراض کرد که خود از آتش است و سزاوار نیست بر آدم(ع) که از خاک آفریده شده، سجده کند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.</ref> و این از عدم معرفت او به روحانیت آدم سرچشمه می‌گیرد؛ زیرا او به ظاهر آدم توجه کرد و باطن و روحانیت او را ملاحظه نکرد؛ از این‌رو از راه برهان خارج گشت و به قیاس و مغالطه روی آورد <ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.</ref>؛ در حالی‌که اگر نور و روحانیت آدم را می‌دید، متوجه می‌شد که آدم بر او برتری دارد <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.</ref>؛ زیرا حقیقت انسان همان روح اوست که مظهر الوهیت است و از صقع ربوبی و نشان حق است و خداوند این روح را در قرآن <ref>حجر، ۲۹.</ref> به خود نسبت می‌دهد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.</ref>.
[[قرآن کریم]] علت انحراف شیطان را [[استکبار]] <ref>بقره، ۳۴.</ref> و غرور <ref>اعراف، ۱۲.</ref> می‌داند. ‌اندیشمندان نیز علت انحراف شیطان را علاوه بر [[استکبار]] <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۸۶.</ref>، [[حسد]] <ref>فیض کاشانی، المحجة‌ البیضاء، ۵/۳۴۱.</ref> دانسته‌اند. امام‌خمینی مبدأ طردشدن شیطان از بارگاه قدس الهی را [[خودبینی]] و [[عجب]] او می‌داند که سبب استکبار او شد و خودرأی بودن او سبب استقلال و سرپیچی از فرمان الهی گشت <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶.</ref>. به اعتقاد ایشان، چنان‌که در قرآن هم آمده است، سجده‌نکردن شیطان بر انسان به سبب آن بود که شیطان طینت آدم را دید و اعتراض کرد که خود از آتش است و سزاوار نیست بر آدم(ع) که از خاک آفریده شده، سجده کند <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.</ref> و این از عدم معرفت او به روحانیت آدم سرچشمه می‌گیرد؛ زیرا او به ظاهر آدم توجه کرد و باطن و روحانیت او را ملاحظه نکرد؛ از این‌رو از راه برهان خارج گشت و به قیاس و مغالطه روی آورد <ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.</ref>؛ در حالی‌که اگر نور و روحانیت آدم را می‌دید، متوجه می‌شد که آدم بر او برتری دارد <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.</ref>؛ زیرا حقیقت انسان همان [[روح]] اوست که مظهر الوهیت است و از صقع ربوبی و نشان حق است و خداوند این روح را در قرآن <ref>حجر، ۲۹.</ref> به خود نسبت می‌دهد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.</ref>.
==راه‌های نفوذ و سلطه شیطان==
==راه‌های نفوذ و سلطه شیطان==
قرآن کریم، شیطان را دشمن انسان معرفی می‌کند که سوگند یاد کرده است انسان را گمراه کند <ref>ص، ۸۲.</ref>؛ البته شیطان انسان‌ها را تنها به بدی دعوت می‌کند و خداوند برای او در برابر همه انسان‌ها سلطنتی قرار نداده است و تنها سلطنت او بر دو گروه از انسان‌ها را ثابت دانسته است: کسانی که سرپرستی و ولایت شیطان را می‌پذیرند و کسانی که به خدا شرک می‌ورزند <ref>نحل، ۱۰۰.</ref>. شیطان از راه‌های مختلفی انسان‌ها را گمراه می‌کند و به هلاکت می‌کشاند؛ مانند زینت‌دادن اعمال <ref>انعام، ۴۳.</ref>، تسویل نفس (نیکو وانمود کردن اعمال زشت) <ref>محمد(ص)، ۲۵.</ref> و غفلت و نسیان <ref>انعام، ۶۸.</ref>. برخی روایات راه نفوذ و وسوسه شیطان را روی‌گردانی انسان از ذکر الهی، سبک‌شمردن امر و ارتکاب نواهی الهی ذکر کرده‌اند <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷۹.</ref>. علمای اخلاق راه‌های نفوذ شیطان را زینت‌دادن، مغرورکردن و آرزوهای طولانی شمرده‌اند که از راه وسوسه در قلب‌های آلوده به اخلاق زشت و هوای نفس، افراد را به گمراهی می‌کشاند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۸۴؛ نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۸۶ ـ ۱۸۷.</ref>.
[[قرآن کریم]]، شیطان را دشمن انسان معرفی می‌کند که [[سوگند]] یاد کرده است انسان را گمراه کند <ref>ص، ۸۲.</ref>؛ البته شیطان انسان‌ها را تنها به بدی دعوت می‌کند و خداوند برای او در برابر همه انسان‌ها سلطنتی قرار نداده است و تنها سلطنت او بر دو گروه از انسان‌ها را ثابت دانسته است: کسانی که سرپرستی و ولایت شیطان را می‌پذیرند و کسانی که به خدا شرک می‌ورزند <ref>نحل، ۱۰۰.</ref>.
 
شیطان از راه‌های مختلفی انسان‌ها را گمراه می‌کند و به هلاکت می‌کشاند؛ مانند زینت‌دادن اعمال <ref>انعام، ۴۳.</ref>، [[تسویل نفس]] (نیکو وانمود کردن اعمال زشت) <ref>محمد(ص)، ۲۵.</ref> و [[غفلت]] و [[نسیان]] <ref>انعام، ۶۸.</ref>. برخی روایات راه نفوذ و [[وسوسه شیطان]] را روی‌گردانی انسان از [[ذکر الهی]]، سبک‌شمردن امر و ارتکاب نواهی الهی ذکر کرده‌اند <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷۹.</ref>. علمای اخلاق راه‌های نفوذ شیطان را زینت‌دادن، مغرورکردن و آرزوهای طولانی شمرده‌اند که از راه وسوسه در قلب‌های آلوده به اخلاق زشت و [[هوای نفس]]، افراد را به گمراهی می‌کشاند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۸۴؛ نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۸۶ ـ ۱۸۷.</ref>.
 
[[امام‌خمینی]] در آثار اخلاقی خود به راه‌های مختلف نفوذ شیطان اشاره کرده است. ایشان تأکید بر ضرورت شناخت و راه‌های نفوذ شیطان را ازآن‌رو می‌داند که انسان، با عدم آگاهی از شیطان و نقشه‌های او، در دام وی می‌افتد و از سعادت ابدی محروم می‌ماند و در نهایت به [[سعادت و شقاوت|شقاوت]] ابدی گرفتار می‌شود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲ ـ ۱۳ و ۱۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۳ و ۳۹.</ref>. ایشان با دقیق و پیچیده‌دانستن راه‌های نفوذ شیطان <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۱۵۸.</ref>، [[دوستی دنیا]]، ظواهر آن <ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۳۱.</ref> و [[حب نفس]] <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۱۱ و ۱۹/۱۳۳ ـ ۱۳۴.</ref> را از اموری می‌شمارد که موجب سیطره شیطان بر انسان و ازبین‌رفتن ایمان او می‌شود <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۳؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۴.</ref>. همچنین‌ ابتلای انسان به آلودگی‌های روحی، مانند [[حب دنیا]] و شئون آن، [[انانیت]] و [[خودخواهی]]، موجب سقوط از مقام قرب پروردگار و سلطه شیطان بر اعضا و جوارح او می‌شود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۶۰ و ۷۶ ـ ۷۸.</ref>.


امام‌خمینی در آثار اخلاقی خود به راه‌های مختلف نفوذ شیطان اشاره کرده است. ایشان تأکید بر ضرورت شناخت و راه‌های نفوذ شیطان را ازآن‌رو می‌داند که انسان، با عدم آگاهی از شیطان و نقشه‌های او، در دام وی می‌افتد و از سعادت ابدی محروم می‌ماند و در نهایت به شقاوت ابدی گرفتار می‌شود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲ ـ ۱۳ و ۱۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۳ و ۳۹.</ref>. ایشان با دقیق و پیچیده‌دانستن راه‌های نفوذ شیطان <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۱۵۸.</ref>، دوستی دنیا، ظواهر آن <ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۳۱.</ref> و حب نفس <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۱۱ و ۱۹/۱۳۳ ـ ۱۳۴.</ref> را از اموری می‌شمارد که موجب سیطره شیطان بر انسان و ازبین‌رفتن ایمان او می‌شود <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۳؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۴.</ref>. همچنین‌ ابتلای انسان به آلودگی‌های روحی، مانند حب دنیا و شئون آن، انانیت و خودخواهی، موجب سقوط از مقام قرب پروردگار و سلطه شیطان بر اعضا و جوارح او می‌شود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۶۰ و ۷۶ ـ ۷۸.</ref>.
به اعتقاد امام‌خمینی القای شیطانی که از راه‌های نفوذ شیطان است، منشأ تخیلات باطله و اوهام خبیثه است؛ به‌ گونه‌ای که عزم و اراده انسان تابع آنها می‌شود و تمام اعمال قلبی و جوارحی او از سنخ اعمال شیطانی می‌گردد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۶ ـ ۷۸.</ref> و در نهایت سبب شقاوت و بدبختی انسان می‌شود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۴.</ref>. همچنین ایشان، غوطه‌ورشدن در دنیا و هوس‌های دنیوی و توجه به عالم طبیعت را سبب القائات شیطانی بر نفس آدمی می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۰۰.</ref>.


به اعتقاد امام‌خمینی القای شیطانی که از راه‌های نفوذ شیطان است، منشأ تخیلات باطله و اوهام خبیثه است؛ به‌ گونه‌ای که عزم و اراده انسان تابع آنها می‌شود و تمام اعمال قلبی و جوارحی او از سنخ اعمال شیطانی می‌گردد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۶ ـ ۷۸.</ref> و در نهایت سبب شقاوت و بدبختی انسان می‌شود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۴.</ref>. همچنین ایشان، غوطه‌ورشدن در دنیا و هوس‌های دنیوی و توجه به عالم طبیعت را سبب القائات شیطانی بر نفس آدمی می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۰۰.</ref>. ایشان یأس و ناامیدی را از جنود شیطان <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۲۹ ـ ۱۳۰؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۳.</ref> و غرور را نیز از دام‌های او معرفی می‌کند <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۲ و ۱۳۱؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۳.</ref>. به اعتقاد ایشان نفوذ و سلطه شیطان، دفعی و یکباره نیست؛ بلکه شیطان به‌تدریج انسان را به گمراهی می‌کشاند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۸ و ۱۸/۲۰۲.</ref> و با آمیختن حق و باطل و حق جلوه‌دادن باطل <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۱.</ref>، افراد را با عنوان اطاعت الهی، فریب می‌دهد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۶ ـ ۶۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹ ـ ۲۲.</ref>. از آنجا‌که گستره وسوسه‌های شیطان تا آخر عمر ادامه دارد، لازم است همیشه انسان مراقب وسوسه‌ها و حیله‌های او باشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۹ و ۱۶/۲۲۱ ـ ۲۲۳.</ref>.
ایشان یأس و ناامیدی را از جنود شیطان <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۲۹ ـ ۱۳۰؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۳.</ref> و غرور را نیز از دام‌های او معرفی می‌کند <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۲ و ۱۳۱؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۳.</ref>. به اعتقاد ایشان نفوذ و سلطه شیطان، دفعی و یکباره نیست؛ بلکه شیطان به‌تدریج انسان را به گمراهی می‌کشاند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۸ و ۱۸/۲۰۲.</ref> و با آمیختن حق و باطل و حق جلوه‌دادن باطل <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۱.</ref>، افراد را با عنوان [[اطاعت الهی]]، فریب می‌دهد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۶ ـ ۶۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹ ـ ۲۲.</ref>. از آنجا‌که گستره وسوسه‌های شیطان تا آخر عمر ادامه دارد، لازم است همیشه انسان مراقب وسوسه‌ها و حیله‌های او باشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۹ و ۱۶/۲۲۱ ـ ۲۲۳.</ref>.
==راهکارهای مقابله با نفوذ شیطان==
==راهکارهای مقابله با نفوذ شیطان==
قرآن کریم <ref>اعراف، ۲۰۰؛ فصلت، ۳۶.</ref> و بعضی روایات منسوب <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷۹ ـ ۸۰.</ref> راه مقابله با شیطان را استعاذه و پناه‌بردن به خداوند شمرده‌اند. علمای اخلاق راه مقابله با نفوذ شیطان را تمسک به ذکر الهی <ref>نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۸۱.</ref> و ریشه‌کن‌کردن شهوات <ref>فیض کاشانی، المحجة‌ البیضاء، ۲/۱۲۱.</ref> می‌دانند. امام‌خمینی نیز راه‌های مقابله با نفوذ شیطان را تصفیه باطن از خودخواهی و خودپرستی <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰.</ref> و مراعات تقوای الهی می‌داند؛ زیرا تقوا موجب دورماندن از سلطه شیطان است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.</ref>؛ بنابراین انسان سالک باید از اعمال و حرکات خود غافل نگردد تا گرفتار دام‌های شیطان نشود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۱.</ref>.
قرآن کریم <ref>اعراف، ۲۰۰؛ فصلت، ۳۶.</ref> و بعضی روایات منسوب <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷۹ ـ ۸۰.</ref> راه مقابله با شیطان را استعاذه و پناه‌بردن به خداوند شمرده‌اند. علمای اخلاق راه مقابله با نفوذ شیطان را تمسک به ذکر الهی <ref>نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۸۱.</ref> و ریشه‌کن‌کردن [[شهوت|شهوات]] <ref>فیض کاشانی، المحجة‌ البیضاء، ۲/۱۲۱.</ref> می‌دانند. امام‌خمینی نیز راه‌های مقابله با نفوذ شیطان را تصفیه باطن از [[خودخواهی]] و [[خودپرستی]] <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰.</ref> و مراعات [[تقوای الهی]] می‌داند؛ زیرا تقوا موجب دورماندن از سلطه شیطان است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.</ref>؛ بنابراین انسان سالک باید از اعمال و حرکات خود غافل نگردد تا گرفتار دام‌های شیطان نشود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۱.</ref>.
 
امام‌خمینی پناه‌بردن و استعاذه را نیز یکی از راه‌های دوری از شیطان می‌داند؛ زیرا تا زمانی که انسان در پناه حق نباشد، از خدعه و فریب شیطان در امان نخواهد بود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰ ـ ۲۲۱ و ۲۳۵.</ref>. به اعتقاد ایشان، استعاذه کیفیتی نفسانی است و همراه با اضطرار و احتیاج است، و اگر از روی حقیقت نباشد، صرف لقلقه زبان است و در این صورت، شیطان به‌راحتی در [[قلب]] تصرف می‌کند؛ از این‌رو استعاذه حقیقی با حالت [[انقطاع]] و [[توکل]] در [[قلب]] به دست می‌آید <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷.</ref>.


امام‌خمینی پناه‌بردن و استعاذه را نیز یکی از راه‌های دوری از شیطان می‌داند؛ زیرا تا زمانی که انسان در پناه حق نباشد، از خدعه و فریب شیطان در امان نخواهد بود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰ ـ ۲۲۱ و ۲۳۵.</ref>. به اعتقاد ایشان، استعاذه کیفیتی نفسانی است و همراه با اضطرار و احتیاج است، و اگر از روی حقیقت نباشد، صرف لقلقه زبان است و در این صورت، شیطان به‌راحتی در قلب تصرف می‌کند؛ از این‌رو استعاذه حقیقی با حالت انقطاع و توکل در قلب به دست می‌آید <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷.</ref>. نخستین مرتبه استعاذه از دیدگاه ایشان، خلوص است و آنچه موجب خروج از سلطنت شیطان می‌شود، همین خالص‌شدن روح و باطن قلب است؛ تا انسان از غیر خدا منقطع شود و شیطان در وجود او راه پیدا نکند. پس از این مرتبه، نوبت به تصفیه باطن و توجه قلب به توحید فعلی حق می‌رسد که باید مؤثری غیر از حق‌تعالی در عالم مشاهده نکند و حقیقت مالکیت حق‌تعالی را درک کند تا دل از تصرف دیگران بردارد و قلب را آماده تجلیات فعلی حق نماید که در آن حق‌تعالی به صفتی از صفات (فعلی) خود تجلی کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۱ ـ ۲۲۵.</ref> {{ببینید|نماز}}.
نخستین مرتبه استعاذه از دیدگاه ایشان، خلوص است و آنچه موجب خروج از سلطنت شیطان می‌شود، همین خالص‌شدن روح و باطن قلب است؛ تا انسان از غیر خدا منقطع شود و شیطان در وجود او راه پیدا نکند. پس از این مرتبه، نوبت به تصفیه باطن و توجه قلب به توحید فعلی حق می‌رسد که باید مؤثری غیر از حق‌تعالی در عالم مشاهده نکند و حقیقت مالکیت حق‌تعالی را درک کند تا دل از تصرف دیگران بردارد و قلب را آماده تجلیات فعلی حق نماید که در آن حق‌تعالی به صفتی از صفات (فعلی) خود تجلی کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۱ ـ ۲۲۵.</ref> {{ببینید|نماز}}.
==شیاطین انسی==
==شیاطین انسی==
قرآن کریم از شیاطین انس نام می‌برد که دشمن انبیا(ع) بوده‌اند <ref>انعام، ۱۱۲.</ref>. در روایتی از امام‌صادق(ع)، افرادی که اهل صفت حق نباشند، از شیاطین انس شمرده شده‌اند <ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۱۵۰.</ref>. مفسران، هر انسان شروری را شیطان انسی می‌دانند <ref>طوسی، التبیان، ۱/۲۳ و ۴/۲۴۱ ـ ۲۴۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۴۶؛ ← تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۱۰۵۱.</ref>.
[[قرآن کریم]] از شیاطین انس نام می‌برد که دشمن [[انبیا(ع)]] بوده‌اند <ref>انعام، ۱۱۲.</ref>. در روایتی از [[امام‌صادق(ع)]]، افرادی که اهل صفت حق نباشند، از شیاطین انس شمرده شده‌اند <ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۱۵۰.</ref>. مفسران، هر انسان شروری را شیطان انسی می‌دانند <ref>طوسی، التبیان، ۱/۲۳ و ۴/۲۴۱ ـ ۲۴۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۴۶؛ ← تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۱۰۵۱.</ref>.
 
به اعتقاد [[امام‌خمینی]] شیطان با وسوسه و اغوای انسان‌ها به گناه و تبهکاری، آنها را گمراه کرده به‌تدریج به یک شیطان انسی تبدیل می‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۲.</ref>. ایشان شیاطین انسی را گمراه‌تر از حیوانات و پست‌تر از شیاطین جنّی می‌داند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱ ـ ۱۲.</ref>؛ چنان‌که به همین دلیل حکومت‌های مستبد عالم و دست‌نشانده‌های آنها را، مصداق کامل شیطان و توابع آن می‌داند و امریکا را شیطان بزرگ معرفی کرده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۹؛ ۱۳/۲۰۸ و ۱۴/۲۷۶.</ref>.


به اعتقاد امام‌خمینی شیطان با وسوسه و اغوای انسان‌ها به گناه و تبهکاری، آنها را گمراه کرده به‌تدریج به یک شیطان انسی تبدیل می‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۲.</ref>. ایشان شیاطین انسی را گمراه‌تر از حیوانات و پست‌تر از شیاطین جنّی می‌داند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱ ـ ۱۲.</ref>؛ چنان‌که به همین دلیل حکومت‌های مستبد عالم و دست‌نشانده‌های آنها را، مصداق کامل شیطان و توابع آن می‌داند و امریکا را شیطان بزرگ معرفی کرده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۹؛ ۱۳/۲۰۸ و ۱۴/۲۷۶.</ref>. ایشان در موارد پرشماری، توطئه‌های این شیاطین را یادآور می‌شود که از هر راه و حربه‌ای برای تضعیف روحیه مردم و از بین‌بردن نظام اسلامی استفاده می‌کنند و تأکید می‌کند که ملت باید با هوشیاری این توطئه‌ها را خنثی کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۰۶ ـ ۵۰۷؛ ۱۲/۲۰۷ و ۲۱/۸۶.</ref> {{ببینید|امریکا|ابرقدرت‌ها}}.
ایشان در موارد پرشماری، توطئه‌های این شیاطین را یادآور می‌شود که از هر راه و حربه‌ای برای تضعیف روحیه مردم و از بین‌بردن [[نظام اسلامی]] استفاده می‌کنند و تأکید می‌کند که ملت باید با هوشیاری این توطئه‌ها را خنثی کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۰۶ ـ ۵۰۷؛ ۱۲/۲۰۷ و ۲۱/۸۶.</ref> {{ببینید|امریکا|ابرقدرت‌ها}}.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}

نسخهٔ ‏۲۸ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۴۶

شیطان، موجودی رانده‌شده از درگاه الهی و دعوت‌کننده به گناه و فساد.

معنی

شیطان از ماده «شطن» به معنای دورشدن [۱] و تمرد [۲] و یا از ماده «شَیط» به معنای سوختن [۳] و هلاک‌شدن [۴] گرفته شده است و به هر متمردی از جن، انس و حیوان، شیطان گفته می‌شود [۵]. در فرهنگ اسلامی به موجود شریر، پلید، نافرمان و فریبکار، شیطان گفته می‌شود [۶]. طبق این معنا، شیطان اسم عامی است که شامل هر موجود شریری می‌شود [۷]، لکن به دلیل غلبه کاربرد آن در ابلیس که از درگاه خداوند طرد شد، در این معنا رایج گردید [۸]. برخی صاحب‌نظران شیطان را به شیطان جنّی و انسی تقسیم می‌کنند [۹]. گاهی از شیطان جنّی، به ابلیس تعبیر می‌شود که اسم خاص برای موجودی است که بر اثر تکبر و سجده‌نکردن بر آدم، از درگاه الهی رانده شد [۱۰]. امام‌خمینی شیطان را معنای عامی می‌داند که شامل هر آنچه انسان را از حق باز دارد و او را غافل کند و هر موجود شریری، اعم از جن و انس، می‌شود [۱۱].

پیشینه

اعتقاد به وجود شیطان و نیروهای شرور، در میان ادیان و مذاهب از دیرباز وجود داشته است و پیروان ادیان ابتدایی و اقوام باستانی، برای دفع ارواح شیطانی، به کاهنان و افسون‌گران پناه می‌برده‌اند. در متون مقدس ادیان، از شیطان، ماهیت آن و راه‌های مقابله با او سخن به میان آمده است [۱۲].

در دین زرتشت، جایگاه شیطان و اهرمن برجسته است. در این دین، اهرمن و ابلیس مبدأ و خالق شرور در عالم و آفریدگار دیوها و ضرررساننده دانسته شده است [۱۳].

در ادیان ابراهیمی نیز بحث از شیطان وجود داشته است. شیطان به معنای فرشته‌ای است که از مقام خود سقوط کرده است و کار اغوا و فریب انسان‌های نیکوکار را بر عهده دارد [۱۴].

قرآن کریم، ابلیس را موجودی متکبر معرفی می‌کند که از درگاه الهی رانده شده [۱۵] ‌و مبدأ فریب‌دادن و وسوسه است [۱۶] و سابقه عداوت او (ابلیس) با انسان را استکبار از فرمان الهی و سجده‌نکردن بر آدم(ع) می‌شمارد [۱۷]. در روایات نیز به حقیقت و جایگاه شیطان پرداخته شده است [۱۸].

بحث درباره شیطان یا ابلیس، بیشتر به صورت مسئله کلامی مطرح بوده و متکلمان اسلامی کوشیده‌اند شیطان و ماهیت او را که در آیات و روایات مطرح شده، با معیارهای خود بررسی کنند [۱۹]. فلاسفه [۲۰] و عرفا [۲۱] نیز در مباحثی چون: جبر و اختیار، خیر و شر و سعادت و شقاوت، از شیطان بحث کرده‌اند [۲۲].

امام‌خمینی نیز در آثار خود به بررسی ماهیت و حقیقت شیطان [۲۳]، علت انحراف [۲۴] و راه‌های نفوذ او [۲۵] پرداخته، در این زمینه، عقیده بعضی از ‌اندیشمندان را بررسی و نقد کرده است [۲۶].

حقیقی‌بودن شیطان و ماهیت آن

برخی شیطان را امری نمادین می‌دانند و حقیقت شیطان را قوه‌ای در انسان می‌دانند که به شرور دعوت می‌کند [۲۷]. اندیشمندان اسلامی با استناد به قرآن [۲۸]، شیطان را موجودی حقیقی می‌دانند [۲۹] که آدمیان را به شرّ و گناه فرا می‌خواند [۳۰] و به جهت تمرد و استکبار از سجده بر آدم(ع) از درگاه الهی طرد شد [۳۱]. او دارای نسل و ذریه است که یاران و سربازان او بوده، انواع مختلفی دارند و هر کدام وظیفه خاصی بر عهده داشته، به امر شیطان انسان‌ها را فریب می‌دهند [۳۲]. در نهج البلاغه به عبادت شش‌هزارساله شیطان اشاره شده است [۳۳] و برخی مفسران نیز به سخن‌گفتن ابلیس با پیامبرانی چون آدم(ع)، نوح(ع) و ابراهیم(ع) و تمثل او به شکل‌های مختلف اشاره کرده‌اند که همگی دلیلی بر تحقق و عینیت‌داشتن شیطان است [۳۴].

امام‌خمینی معتقد است شیطان امری واقعی است و تجردی مثالی [۳۵] به صورت تجرد برزخی ظلمانی دارد، نه تجرد عقلانی نورانی، مانند ملائکه [۳۶]. ایشان حقیقت ابلیس را همان جهل کل و وهم کل در عالم هستی می‌داند که به حسب فطرت، مایل به شرّ و فساد و دعوت‌کننده به اغلاط، افترا و کذب است و سایر شیاطین از مظاهر آن شیطان بزرگ محسوب می‌شوند [۳۷] و در برابر آن، عقل کل است که عقل عالم هستی محسوب شده، نخستین خلق از روحانیون است که حقیقت عقول جزئیه است [۳۸].

در قرآن اموری همچون تصرفات شیطان، وسوسه و اغواگری انسان‌ها [۳۹]، زمان گمراه‌کردن انسان‌ها تا روز قیامت [۴۰] و نامرئی‌بودن [۴۱] آمده است. اندیشمندان اسلامی درباره حقیقت شیطان اختلاف نظر دارند. بعضی متکلمان با استناد به قرآن [۴۲] او را از جنس جن دانسته‌اند [۴۳] و بعضی دیگر، او را از جنس ملائکه می‌دانند [۴۴] و این گفته را به بیشتر صحابه و تابعین استناد می‌دهند [۴۵].

عارفان، شیطان را مظهر اسم «مضلّ» می‌دانند و مضلّ همانند دیگر اسما، تحت اسم الله است و بر خلاف انسان کامل که مظهر اسمای جلالی و جمالی است و جامع همه اسما و حقایق است، شیطان فاقد این جامعیت به حقایق است [۴۶]. از نظر آنان، ابلیس برای گمراهان کفار و مشرکان نیز به صورت اسم مضل ظاهر شده، آنها را به انحراف می‌کشاند [۴۷]. امام‌خمینی هم شیطان را مظهر اسم مضلّ می‌داند که مرتبه آن پایین‌تر از ملائکه است و جوهری شیطانی دارد و اسم آن عزازئیل (عزیز خدا) است [۴۸]. حکمت آفرینش شیطان، تمایز بین بندگان مخلص و غیر مخلص [۴۹] و رساندن آنها به کمال شایسته خود [۵۰] است و این خود رحمتی از ناحیه خداوند است [۵۱].

علت انحراف شیطان

قرآن کریم علت انحراف شیطان را استکبار [۵۲] و غرور [۵۳] می‌داند. ‌اندیشمندان نیز علت انحراف شیطان را علاوه بر استکبار [۵۴]، حسد [۵۵] دانسته‌اند. امام‌خمینی مبدأ طردشدن شیطان از بارگاه قدس الهی را خودبینی و عجب او می‌داند که سبب استکبار او شد و خودرأی بودن او سبب استقلال و سرپیچی از فرمان الهی گشت [۵۶]. به اعتقاد ایشان، چنان‌که در قرآن هم آمده است، سجده‌نکردن شیطان بر انسان به سبب آن بود که شیطان طینت آدم را دید و اعتراض کرد که خود از آتش است و سزاوار نیست بر آدم(ع) که از خاک آفریده شده، سجده کند [۵۷] و این از عدم معرفت او به روحانیت آدم سرچشمه می‌گیرد؛ زیرا او به ظاهر آدم توجه کرد و باطن و روحانیت او را ملاحظه نکرد؛ از این‌رو از راه برهان خارج گشت و به قیاس و مغالطه روی آورد [۵۸]؛ در حالی‌که اگر نور و روحانیت آدم را می‌دید، متوجه می‌شد که آدم بر او برتری دارد [۵۹]؛ زیرا حقیقت انسان همان روح اوست که مظهر الوهیت است و از صقع ربوبی و نشان حق است و خداوند این روح را در قرآن [۶۰] به خود نسبت می‌دهد [۶۱].

راه‌های نفوذ و سلطه شیطان

قرآن کریم، شیطان را دشمن انسان معرفی می‌کند که سوگند یاد کرده است انسان را گمراه کند [۶۲]؛ البته شیطان انسان‌ها را تنها به بدی دعوت می‌کند و خداوند برای او در برابر همه انسان‌ها سلطنتی قرار نداده است و تنها سلطنت او بر دو گروه از انسان‌ها را ثابت دانسته است: کسانی که سرپرستی و ولایت شیطان را می‌پذیرند و کسانی که به خدا شرک می‌ورزند [۶۳].

شیطان از راه‌های مختلفی انسان‌ها را گمراه می‌کند و به هلاکت می‌کشاند؛ مانند زینت‌دادن اعمال [۶۴]، تسویل نفس (نیکو وانمود کردن اعمال زشت) [۶۵] و غفلت و نسیان [۶۶]. برخی روایات راه نفوذ و وسوسه شیطان را روی‌گردانی انسان از ذکر الهی، سبک‌شمردن امر و ارتکاب نواهی الهی ذکر کرده‌اند [۶۷]. علمای اخلاق راه‌های نفوذ شیطان را زینت‌دادن، مغرورکردن و آرزوهای طولانی شمرده‌اند که از راه وسوسه در قلب‌های آلوده به اخلاق زشت و هوای نفس، افراد را به گمراهی می‌کشاند [۶۸].

امام‌خمینی در آثار اخلاقی خود به راه‌های مختلف نفوذ شیطان اشاره کرده است. ایشان تأکید بر ضرورت شناخت و راه‌های نفوذ شیطان را ازآن‌رو می‌داند که انسان، با عدم آگاهی از شیطان و نقشه‌های او، در دام وی می‌افتد و از سعادت ابدی محروم می‌ماند و در نهایت به شقاوت ابدی گرفتار می‌شود [۶۹]. ایشان با دقیق و پیچیده‌دانستن راه‌های نفوذ شیطان [۷۰]، دوستی دنیا، ظواهر آن [۷۱] و حب نفس [۷۲] را از اموری می‌شمارد که موجب سیطره شیطان بر انسان و ازبین‌رفتن ایمان او می‌شود [۷۳]. همچنین‌ ابتلای انسان به آلودگی‌های روحی، مانند حب دنیا و شئون آن، انانیت و خودخواهی، موجب سقوط از مقام قرب پروردگار و سلطه شیطان بر اعضا و جوارح او می‌شود [۷۴].

به اعتقاد امام‌خمینی القای شیطانی که از راه‌های نفوذ شیطان است، منشأ تخیلات باطله و اوهام خبیثه است؛ به‌ گونه‌ای که عزم و اراده انسان تابع آنها می‌شود و تمام اعمال قلبی و جوارحی او از سنخ اعمال شیطانی می‌گردد [۷۵] و در نهایت سبب شقاوت و بدبختی انسان می‌شود [۷۶]. همچنین ایشان، غوطه‌ورشدن در دنیا و هوس‌های دنیوی و توجه به عالم طبیعت را سبب القائات شیطانی بر نفس آدمی می‌داند [۷۷].

ایشان یأس و ناامیدی را از جنود شیطان [۷۸] و غرور را نیز از دام‌های او معرفی می‌کند [۷۹]. به اعتقاد ایشان نفوذ و سلطه شیطان، دفعی و یکباره نیست؛ بلکه شیطان به‌تدریج انسان را به گمراهی می‌کشاند [۸۰] و با آمیختن حق و باطل و حق جلوه‌دادن باطل [۸۱]، افراد را با عنوان اطاعت الهی، فریب می‌دهد [۸۲]. از آنجا‌که گستره وسوسه‌های شیطان تا آخر عمر ادامه دارد، لازم است همیشه انسان مراقب وسوسه‌ها و حیله‌های او باشد [۸۳].

راهکارهای مقابله با نفوذ شیطان

قرآن کریم [۸۴] و بعضی روایات منسوب [۸۵] راه مقابله با شیطان را استعاذه و پناه‌بردن به خداوند شمرده‌اند. علمای اخلاق راه مقابله با نفوذ شیطان را تمسک به ذکر الهی [۸۶] و ریشه‌کن‌کردن شهوات [۸۷] می‌دانند. امام‌خمینی نیز راه‌های مقابله با نفوذ شیطان را تصفیه باطن از خودخواهی و خودپرستی [۸۸] و مراعات تقوای الهی می‌داند؛ زیرا تقوا موجب دورماندن از سلطه شیطان است [۸۹]؛ بنابراین انسان سالک باید از اعمال و حرکات خود غافل نگردد تا گرفتار دام‌های شیطان نشود [۹۰].

امام‌خمینی پناه‌بردن و استعاذه را نیز یکی از راه‌های دوری از شیطان می‌داند؛ زیرا تا زمانی که انسان در پناه حق نباشد، از خدعه و فریب شیطان در امان نخواهد بود [۹۱]. به اعتقاد ایشان، استعاذه کیفیتی نفسانی است و همراه با اضطرار و احتیاج است، و اگر از روی حقیقت نباشد، صرف لقلقه زبان است و در این صورت، شیطان به‌راحتی در قلب تصرف می‌کند؛ از این‌رو استعاذه حقیقی با حالت انقطاع و توکل در قلب به دست می‌آید [۹۲].

نخستین مرتبه استعاذه از دیدگاه ایشان، خلوص است و آنچه موجب خروج از سلطنت شیطان می‌شود، همین خالص‌شدن روح و باطن قلب است؛ تا انسان از غیر خدا منقطع شود و شیطان در وجود او راه پیدا نکند. پس از این مرتبه، نوبت به تصفیه باطن و توجه قلب به توحید فعلی حق می‌رسد که باید مؤثری غیر از حق‌تعالی در عالم مشاهده نکند و حقیقت مالکیت حق‌تعالی را درک کند تا دل از تصرف دیگران بردارد و قلب را آماده تجلیات فعلی حق نماید که در آن حق‌تعالی به صفتی از صفات (فعلی) خود تجلی کند [۹۳] (ببینید: نماز).

شیاطین انسی

قرآن کریم از شیاطین انس نام می‌برد که دشمن انبیا(ع) بوده‌اند [۹۴]. در روایتی از امام‌صادق(ع)، افرادی که اهل صفت حق نباشند، از شیاطین انس شمرده شده‌اند [۹۵]. مفسران، هر انسان شروری را شیطان انسی می‌دانند [۹۶].

به اعتقاد امام‌خمینی شیطان با وسوسه و اغوای انسان‌ها به گناه و تبهکاری، آنها را گمراه کرده به‌تدریج به یک شیطان انسی تبدیل می‌کند [۹۷]. ایشان شیاطین انسی را گمراه‌تر از حیوانات و پست‌تر از شیاطین جنّی می‌داند [۹۸]؛ چنان‌که به همین دلیل حکومت‌های مستبد عالم و دست‌نشانده‌های آنها را، مصداق کامل شیطان و توابع آن می‌داند و امریکا را شیطان بزرگ معرفی کرده است [۹۹].

ایشان در موارد پرشماری، توطئه‌های این شیاطین را یادآور می‌شود که از هر راه و حربه‌ای برای تضعیف روحیه مردم و از بین‌بردن نظام اسلامی استفاده می‌کنند و تأکید می‌کند که ملت باید با هوشیاری این توطئه‌ها را خنثی کند [۱۰۰] (ببینید: امریکا و ابرقدرت‌ها).

پانویس

  1. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۱۸۴.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۳۸.
  3. فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۲۹.
  4. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۳۷ ـ ۲۳۹.
  5. جوهری، الصحاح، ۵/۲۱۴۴؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴.
  6. تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۱۰۵۱؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۲۷۸.
  7. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۴۱۷.
  8. طباطبایی، المیزان، ۷/۳۲۱.
  9. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴.
  10. قرشی، قاموس قرآن، ۱/۲۲۶ ـ ۲۲۷.
  11. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۹.
  12. ‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ۷۴ ـ ۷۵.
  13. ‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۷۱.
  14. کتاب مقدس، ایوب، ب۱ و ۲؛ مکاشفه یوحنا، ب۱۲، ۹؛ متی، ب۲۵، ۴۱؛ ← سعیدی، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابن‌عربی، ۲۵ و ۲۷.
  15. ص، ۷۵ ـ ۷۷.
  16. بقره، ۳۶؛ اعراف، ۲۰ و ۲۷؛ ابراهیم، ۲۲.
  17. بقره، ۳۴؛ اعراف، ۱۱ ـ ۱۳؛ ص، ۷۱ ـ ۸۲.
  18. مجلسی، بحار الانوار، ۶۰/۱۳۱ ـ ۳۴۷.
  19. تفتازانی، شرح المقاصد، ۳/۳۶۶ ـ ۳۷۳؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۳۶ ـ ۳۳۹.
  20. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۶۵ ـ ۱۷۶؛ اخوان‌الصفاء، رسائل، ۳/۸۱ ـ ۸۳؛ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۳/۶۶۹ ـ ۶۸۶.
  21. ابن‌عربی، تفلیس ابلیس النعیس، ۸۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۹۹ ـ ۴۰۲ و ۵۴۷؛ ابن‌ترکه، شرح فصوص الحکم، ۲/۷۱۳ ـ ۷۱۶.
  22. سعیدی، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابن‌عربی، ۲۹.
  23. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۸۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴.
  24. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.
  25. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲ ـ ۱۳ و ۱۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.
  26. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰.
  27. ← طباطبایی، المیزان، ۸/۳۷.
  28. انفال، ۴۸؛ احقاف، ۲۹ ـ ۳۰؛ بقره، ۱۰۲؛ سبأ، ۱۳.
  29. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۸۳؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۹۷.
  30. طباطبایی، المیزان، ۹/۹۷.
  31. شوکانی، فتح القدیر، ۴/۵۱۱.
  32. شوکانی، فتح القدیر، ۸/۴۳ ـ ۴۴.
  33. نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۵۳.
  34. طباطبایی، المیزان، ۱/۱۳۱؛ میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۸/۲۹۰ ـ ۲۹۲.
  35. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰.
  36. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴.
  37. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳ ـ ۲۴ و ۳۲.
  38. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۱.
  39. اعراف، ۱۷ و ۲۰۰؛ اسراء، ۶۴؛ حجر، ۳۹.
  40. اعراف، ۱۴ ـ ۱۵؛ حجر، ۳۶ ـ ۳۸.
  41. اعراف، ۲۷.
  42. کهف، ۵۰.
  43. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲/۴۲۸ ـ ۴۲۹؛ طبرسی، مجمع البیان ۶/۷۳۴؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۰۰ ـ ۴۰۱.
  44. طوسی، التبیان، ۱/۱۵۰.
  45. آلوسی، روح المعانی، ۱/۲۳۱.
  46. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۰۰.
  47. جندی، شرح فصوص‌ الحکم، ۱۲۱.
  48. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۸۶.
  49. حقی بروسوی، تفسیر روح‌البیان، ۱/۱۴.
  50. مکارم، تفسیر نمونه، ۱/۲۳۷.
  51. خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۰۷.
  52. بقره، ۳۴.
  53. اعراف، ۱۲.
  54. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۸۶.
  55. فیض کاشانی، المحجة‌ البیضاء، ۵/۳۴۱.
  56. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶.
  57. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.
  58. امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.
  59. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۰.
  60. حجر، ۲۹.
  61. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.
  62. ص، ۸۲.
  63. نحل، ۱۰۰.
  64. انعام، ۴۳.
  65. محمد(ص)، ۲۵.
  66. انعام، ۶۸.
  67. منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷۹.
  68. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۸۴؛ نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۸۶ ـ ۱۸۷.
  69. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲ ـ ۱۳ و ۱۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۳ و ۳۹.
  70. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۱۵۸.
  71. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۳۱.
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۱۱ و ۱۹/۱۳۳ ـ ۱۳۴.
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۳؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۴.
  74. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۶۰ و ۷۶ ـ ۷۸.
  75. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۶ ـ ۷۸.
  76. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۴.
  77. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۰۰.
  78. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۲۹ ـ ۱۳۰؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۳.
  79. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۲ و ۱۳۱؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۳.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۸ و ۱۸/۲۰۲.
  81. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۱.
  82. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۶ ـ ۶۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹ ـ ۲۲.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۹ و ۱۶/۲۲۱ ـ ۲۲۳.
  84. اعراف، ۲۰۰؛ فصلت، ۳۶.
  85. منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷۹ ـ ۸۰.
  86. نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۸۱.
  87. فیض کاشانی، المحجة‌ البیضاء، ۲/۱۲۱.
  88. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰.
  89. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.
  90. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۱.
  91. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰ ـ ۲۲۱ و ۲۳۵.
  92. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷.
  93. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۱ ـ ۲۲۵.
  94. انعام، ۱۱۲.
  95. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۱۵۰.
  96. طوسی، التبیان، ۱/۲۳ و ۴/۲۴۱ ـ ۲۴۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۴۶؛ ← تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۱۰۵۱.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۲.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱ ـ ۱۲.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۹؛ ۱۳/۲۰۸ و ۱۴/۲۷۶.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۰۶ ـ ۵۰۷؛ ۱۲/۲۰۷ و ۲۱/۸۶.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌ترکه، صائن‌الدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، تفلیس ابلیس النعیس، ترجمه گل‌بابا سعیدی، تهران، انتشارات شفیعی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌منظور، محمد‌بن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • اخوان‌الصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، بیروت، دارالاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • تهانوی، محمدعلی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح‌البیان، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • خمینی، مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • سجادی، سیدجعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • سعیدی، گل‌بابا، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابن‌عربی، تهران، انتشارات شفیعی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • شوکانی، محمدبن‌علی، فتح القدیر، بیروت ـ دمشق، دار ابن‌کثیر ـ دارالکلم الطیب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • شهرزوری، شمس‌الدین، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقایق الربانیه، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمه منوچهر صانعی، تهران، انتشارات حکمت، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • فخر رازی، محمدبن‌عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، صدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفترانتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • فیومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • قرشی، سیدعلی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تحقیق زین‌العابدین قربانی، تهران، نشر سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مصباح الشریعه، منسوب به امام‌صادق(ع)، بیروت، أعلمی، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجاه و یکم، ۱۳۸۶ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه تحقیقاتی فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
  • ناس، جان‌بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیستم، ۱۳۹۰ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون

  • احمد فکور افشاگر ـ احمدعلی محسنی، شیطان، دانشنامه امام‌خمینی، ج۶، ص۵۷۴-۵۷۹.