جهنم
جهنّم: باطن عالم دنیا و طبیعت و مکانی برای عذاب گناهکاران.
اهمیت و جایگاه جهنم
جهنم در اصطلاح دینی و قرآنی به معنای مکانی برای عذاب و مجازات ابدی گناهکاران میباشد.[۱] مفسران اسلامی با توجه به برخی آیات الهی به بحث از جهنم، حقیقت، مکان و جایگاه آن هم پرداختهاند.[۲] امامخمینی نیز با استناد به برخی آیات الهی به بحث جهنم، خلود در آن، احاطه جهنم، اصحاب جهنم و آتش جهنم در آثار خوش پرداخته است.[۳]
احاطه جهنم
برخی حکما و مفسران اسلامی معتقدند جهنم در عالم آخرت در آینده زمانی نیست بلکه باید آن را در مراتب عالی سلسله طولی وجود جستجو کرد و در این زمینه به آیه «ان جهنم لمحیطة بالکافرین»؛[۴] استدلال کردهاند و معتقدند که جهنم به دنیا احاطه دارد.[۵] امامخمینی نیز در بیان احاطه جهنم با استناد به آیه «ان جهنم المحیطة بالکافرین»[۶] و با توجه به ظهور و بطون و رابطه طولی عوالم، معتقد است هم اکنون جهنم بر انسان احاطه دارد نه اینکه در آینده زمانی احاطه خواهد داشت؛ زیرا رابطه دنیا و آخرت، رابطه طولی و بطونی است.[۷]
اصحاب جهنم
مفسران با استناد به برخی آیات الهی به ویژگیهای اصحاب جهنم پرداختهاند.[۸] امامخمینی نیز با استناد به آیه «لا تسئل عن أصحاب الجحیم».[۹] بر این اعتقاد است که انسان موجودی بالقوه و مستعد برای جمیع مراتب است و شخص مستعد به هر سو میتواند میل کند یا به سوی اسفل السافلین یا به اعلی الملکوت. لکن خداوند به لطف و مرحمت خود برای انسان که میل به این طرف دارد وسایل فراهم کرده؛ امّا انسان با اراده خود جزء اصحاب جهنم میشود. امامخمینی جهنم را با طن دنیا و طبیعت میداند که اولیای الهی از صراط جهنم عبور میکنند، امّا اصحاب جهنم که سراسر طبیعت را مقهور حکم خود کرده و در طول حیات خود از تصرف ابلیس و دامهای او برخوردار بودند در جهنم سقوط میکنند. امامخمینی، علت ماندگاری اصحاب جهنم را در دوزخ زوال ایمان به واسطه بعضی از ملکات نفسانی و خاموش شدن نور فطرت میداند.[۱۰]
آتش جهنم
امامخمینی با فرق نهادن میان آتش دنیا و آتش جهنم، بر این باور است که آتش جهنم و آخرت به باطن دل و قلب نفود میکند و آن را میسوزاند و این آتش سوزان به باطن قلب و مشرف بر فوائد میباشد. به باور امامخمینی باطن غضب آتش جهنم، غضب الهی است که باطن قلب و فوائد را میسوزاند، تمام آتشهای عالم دنیا را اگر هم روی هم گذاشته شوند نمیتوانند فوائد انسان را بسوزانند؛ زیرا فوائد از مراتب ملکوت است و آتش دنیایی از حدّ بدن مُلکی خارج نمیشود، ولی آتش ملکوتی الهی باطن و ظاهر و روح و قلب و فوائد را میسوزاند. به باور ایشان همین آتش افروخته که در قلب انسانی به دست شیطان افروخته میشود، صورتش در آن عالم بروز پیدا میکند و باطنش حقیقت آتش غضب الهی است که از ظاهر به باطن میرود که آتش اعمال که از جهنم اعمال است از ظاهر به باطن میرود.
امامخمینی با استناد به آیه «نار الله الموقدة التی تطلع علی الافئده»[۱۱] درباره ظهور آتش جهنم بر انسان، معتقد است از آنجا که این آتش از اعمال انسان برمیخیزد و بردل چیره میگردد، از عالم غیب ظهور میکند و از باطن نفس انسان به ظاهر میرسد، این آتش آنگونه نیست که تنها یک عضو را بسوزاند، بلکه فراگیر و گسترده است و از بالا تا پائین از استخوان تا گوشت را میسوزاند؛ ازاینرو آتش جهنم از شعور و اراده انسان بر میخیزد و با احساس و وجدان انسان سروکار دارد. از این جهت به اعتقاد امامخمینی کسی در قلبش اعتقادات به طور کج وارد شود و در این جهت به واسطه استکبار منحرف شود و پیوسته نظرش این باشد که از روی عناد بر ابطال مطالب حق دلیل درست کند، وقتی از این جهان منتقل شد، این نقشها و دلیلهای باطل برایش مبدأ سموم وعقارب و منشأ نار عقلانی میگردد که شاید آیه «نارُ الله الموقدة التی تطّلع علی الأفئده»، اشاره به آن باشد و برای چنین کسی زمینه نجات نخواهد بود..[۱۲]
بدن جهنمی
برخی اهل معرفت مراد از جلود در آیه «کلما نضجت جلودهم»،[۱۳] تمام بدن انسان میدانند، آن بدنی که نفس مطابق با یکی از ملکات خود انشاء میکند، این بدن تماماً میسوزد و دوباره بدن دیگری انشاء میگردد.[۱۴]امامخمینی نیز همسو با حکمت متعالیه، مراد از جلود در آیه «کلما نصحیت جلودهم بدلناهم جلوداً غیرها»[۱۵] را دو احتمال میداند: یکی مراد از جلود تمام بدن باشد که نفس مطابق ملکات خود آن را انشاء میکند و دومی مراد از جلود، همان پوست باشد که میسوزد و پوست دیگری میروید..[۱۶]
ورود در جهنم
برخی اهل معرفت با استناد به آیه «ان منکم إلا واردها کان علی ربک حتماً مقضیاً»[۱۷] معتقدند از آنجا که عالم طبیعت باطن جهنم است، برای رسیدن به روز قیامت و بهشت باید از عالم طبیعت گذشت.[۱۸] امامخمینی نیز با استناد به آیه مذکور عالم طبیعت را باطن جهنم میداند و مقصود از ورود را همان دخول در دنیا و دار طبیعت میداند؛ زیرا طبیعت، صورت جهنم و جهنم باطن عالم طبیعت است. ازاینرو صراطی از طبیعت تا متن جهنم کشیده شده که انسان گناهکار در آن سقوط میکند؛ ولی برای مؤمن این آتش کشیده شده بر صراط، خاموش میشود. ازاینرو به اعتقاد امامخمینی اگر انسان سیرش در این عالم طبیعت با صراط مستقیم قرآن منطبق نباشد وارد جهنم میشود.[۱۹]
پانویس
- ↑ بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۱۱۱؛ ابن اثیر، النهایه، ج۱، ص۳۲۳.
- ↑ کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۵، ص۲۳۸؛ قمی تفسیر القمی، ج۱، ص۳۶۶؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۳۲۰؛ طباطبائی، المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۵؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص۶۶۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۱۱۱.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰؛ تهذیب الاصول، ج۲، ص۳۴۴؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۷۶؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۵۰۲؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۷۲.
- ↑ توبه: ۴۹.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۱؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۷۰؛ سه رساله فلسفی، ص۳۰۳.
- ↑ توبه: ۴۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۳۳-۲۳۴؛ صحیفه، ج۱۸، ص۵۰۲.
- ↑ الفواتح الالهیة، ج۱، ص۵۰.
- ↑ بقره: ۱۱۹.
- ↑ امامخمینی؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۵-۴۶، ۸۳، و۳۷۱-۳۷۵.
- ↑ همزه: ۱۰۴.
- ↑ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۲۱ و ۴۸۱-۴۸۲؛ حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۷۲-۳۷۳ و ص۲۴۸-۲۵۰.
- ↑ نساء: ۵۶.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۳۱-۳۳؛ المبدأ و المعاد، ص۳۸۵.
- ↑ نساء: ۵۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ مریم: ۷۱.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۲۸۹؛ تأویلات کاشانی، ج۲، ص۱۱-۱۲.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳ ص۱۲۰-۱۲۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جعل، ص۴۵-۴۶.
منابع
- ابناثیر، مبارک، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، قسم، نشر اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تهذیب الأصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- بیضاوی، عبداللهبنعمر، انوار التنزیل وأسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- تفتازانی، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۳ق.
- قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات کاشانی، تصحیح سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- کاشانی، فتحالله، زبدة التفاسیر، قم، بنیا د معارف اسلامی، ۱۴۲۳ق.
- لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۳ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، المبدأ و المعاد، تهران، نشر انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۵ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، سه رساله فلسفی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- نخجوانی، محمود، الفواتح الالهیه، مصر، نشر دار رکابی، ۱۴۱۹ق.
نویسنده: باقر صاحبی