سیدعبدالله ضیایینیا
![]() | |
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | سیدعبدالله ضیایینیا |
| نسب | سادات حسینی |
| تاریخ تولد | ۱۳۰۲ش |
| زادگاه | دریاکنار، لنگرود، گیلان |
| تاریخ وفات | ۲۳ مرداد ۱۳۶۸ |
| محل دفن | بهشت زهرا، تهران |
| شهر وفات | تهران |
| خویشاوندان سرشناس | سیدحسین ضیایینیا (پدر) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | امامخمینی، سیدحسین بروجردی، سیدمحمد محقق داماد، سیدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدحسین طباطبایی |
| محل تحصیل | حوزه علمیه قم، حوزه علمیه نجف، دانشکده الهیات دانشگاه تهران |
| تألیفات | ترجمه منتخبالاثر، تألیف در زمینه حقوق تربیتی |
| فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
| سیاسی | مبارزه با حکومت پهلوی، همراهی با نهضت امامخمینی، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی |
| اجتماعی | تأسیس کانون تبلیغات اسلامی ولیعصر، توسعه مساجد و مؤسسات خیریه، دبیر شورای مدیریت حوزه علمیه قم |
سیدعبدالله ضیایینیا، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
زادگاه
سیدعبدالله ضیایینیا معروف به ضیایی فرزند سیدحسین، در سال ۱۳۰۲ش در منطقه دریاکنار[۱] شهرستان لنگرود به دنیا آمد.
تحصیل
او خواندن و نوشتن را در زادگاهش آموخت. سپس در مکتبخانهای در همانجا، برخی از متون ادبی و اخلاقی چون بوستان سعدی، کلیلهودمنه و... را خواند. آنگاه وارد دبستانی دولتی در لنگرود شد و دوران ابتدایی را در همان شهر به پایان رساند.[۲] سپس به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و مقدمات و دروس سطح را در گیلان و نزد استادان آن سامان خواند.[۳]
او در سال ۱۳۲۳ش، برای تکمیل تحصیلات حوزوی، راهی قم شد و به تحصیل در حوزه علمیه قم ادامه داد.[۴] درباره استادان او در دورههای مقدماتی و سطح حوزوی، گزارشی در دست نیست و شریفرازی در زندگینامه او، به تحصیل دروس سطح در حوزه علمیه قم و نزد استادان آن حوزه اکتفا کرده است بدون آنکه اشارهای به نام استادان او کرده باشد. ضیایینیا پس از پایان دوره سطح، به تحصیل دروس خارج فقه و اصول روی آورد و شریفرازی، از امامخمینی بهعنوان نخستین استاد خارج فقه و اصول وی نام برده است.
مؤلف گنجینه دانشمندان اثر خود را در دورهای مینگاشت که نام بردن از امامخمینی ممنوع بود و وی از امامخمینی با عنوان «موسوی» نام برده است.[۵]
درباره سالهای حضور او در درس خارج فقه و اصول امامخمینی، گزارش دقیقی در دست نیست. قربانی ادعا کرده است که ضیایینیا در سال ۱۳۲۷ش و پس از چهار سال تحصیل در قم، به عراق رفت و در حوزه علمیه نجف اشرف، تحصیلات خود را پی گرفت.[۶] با استناد به این گزارش، میتوان گفت که وی در سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۷ش در مسجد محمدیه و سلماسی، در درس خارج فقه و اصول امامخمینی شرکت میکرده است. دیگر استادان او در دوره خارج فقه و اصول آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، سیدمحمد محقق داماد و سیدکاظم شریعتمداری بودند. وی همزمان در درسهای تفسیر قرآن و همچنین فلسفه علامه سیدمحمدحسین طباطبایی شرکت میکرد.[۷]
قربانی در پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، درباره استادان ضیایینیا در حوزه علمیه نجف اشرف گزارشی نداده است. در مقابل، از تدریس کتابهای معالم و معانی توسط وی در مدرسه حاج میرزا خلیل سخن گفته است.[۸]
ضیایینیا در سال ۱۳۳۰ش به کشور بازگشت و یک سال در تهران دروس خارج فقه و اصول را نزد آیات سیداحمد خوانساری، محمدتقی آملی، عمادالدین غروی رشتی و شیخ محمدباقر آشتیانی آموخت. در همان زمان در جلسه استفتای آیتالله خوانساری شرکت میکرد و همزمان، به تدریس در مدارس مروی و شیخ عبدالحسین تهران نیز میپرداخت. او سپس وارد دانشکده الهیات (معقول و منقول) تهران شد و موفق به دریافت لیسانس در رشته الهیات شد. سپس تحصیلات خود را در همان دانشکده ادامه داد و موفق به دریافت مدرک دکتری در رشته الهیات گردید.[۹]
فعالیت سیاسی و اجتماعی
ضیایینیا در کنار تحصیل در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و همچنین مدارس مروی و شیخ عبدالحسین آن شهر، از سال ۱۳۳۵ش، به اقامه نماز جماعت در مسجد نازیآباد تهران میپرداخت. ولی به سبب فعالیتهای سیاسی، حکومت پهلوی از استخدام او ممانعت کرد. او در سال ۱۳۴۱ش به شهر آستانه اشرفیه در استان گیلان رفت و به اقامه نماز جماعت و تبلیغ دین در آن شهر ادامه داد.[۱۰] او در برطرف کردن مشکلات دینی مردم منطقه فعال بود.[۱۱] و یکی از اقدامات او در آن شهر، مبارزه با بهاییان و برگزاری جلسات مناظره با مبلغان بهایی بود.[۱۲] جلسات ضد بهاییت در آن شهر زیر نظر وی برگزار میشد.[۱۳] وی سپس کانون تبلیغات اسلامی ولیعصر را در آن شهر بنیان نهاد[۱۴] و براثر این فعالیتها، عدهای را از افتادن در دام بهاییان نجات داد.[۱۵]
ضیایینیا که در شهریور ۱۳۴۹، از امامخمینی اجاره دخالت در امور حسبیه و شرعیه را دریافت کرده بود،[۱۶] ازجمله روحانیانی بود که به مبارزه با حکومت پهلوی، همسو با نهضت امامخمینی میپرداخت. به سبب این فعالیتها بود که ساواک در سال ۱۳۴۹ش، خواستار ایجاد محدودیتهایی علیه وی شد.[۱۷] مأمور ساواک در پی این دستور، درصدد احضار او برآمد، ولی وقتی به آستانه اشرفیه رفت، متوجه جایگاه و نفوذ ضیایینیا در آن شهر شد و در گزارشی به ساواک نوشت: «مشارالیه در کلیه افراد بخش مزبور، نفوذ داشته و همه از او پیروی میکنند. نفوذ او در مردم بهقدری زیاد است که همه افراد، دستورات وی را بدون هیچگونه تردید قبول دارند». این گزارشگر سپس نظر خود را چنین به ساواک انعکاس داد: «اهالی آستانه اشرفیه بهقدری عبدالله ضیایینیا را میخواهند که اگر روزی به دستور ساواک از منطقه طرد شود، باعث نارضایتی همه اهالی این بخش میگردد».[۱۸]
ساواک در گزارشی دیگر اعلام کرد که ضیایینیا، به انتقاد از حکومت پهلوی و سیاستهای دولت میپردازد و این انتقادها، اثر سوء در میان مردم گذاشته است. در آن گزارش آمده بود که اعمال و رفتار او، تحت مراقبت ساواک قرار دارد.[۱۹] وی در سال ۱۳۵۲ش هم در سخنانی در آستانه اشرفیه، از سیاست حکومت پهلوی در سرکوب مخالفان، ازجمله اعدام برخی از فعالان سیاسی انتقاد کرد.[۲۰]
در همان سال، ساواک با اشاره به سفر ضیایینیا به مکه مکرمه، احتمال داد که وی با نمایندگان امامخمینی در موسم حج دیدار خواهد کرد. در همان گزارش، از او بهعنوان فردی که «دارای افکار منحرف بوده و اهالی آستانه اشرفیه به وی ایمان زیادی دارند» نام برده شد.[۲۱] ساواک در همان سال گزارش داد که وی گرایشهای سیاسی «حاد و انحرافی» دارد و در فرصتهای مناسب و با رعایت حفاظت، فعالیتهای خلافی را در جانبداری از «روحانیون افراطی و همچنین گروههای خرابکار» انجام میدهد. ساواک با تأکید بر اینکه احضار او به سبب موقعیت اجتماعیاش، به صلاح نیست، خواستار ارسال نوار سخنرانیهای او و همچنین کنترل دقیق اعمال و رفتار او گردید.[۲۲] او در مناسبتهای رسمی که توسط حکومت پهلوی برگزار میشد، شرکت نمیکرد.[۲۳] همچنین به دیدن روحانیان تبعیدی میرفت که از آن جمله میتوان به عزیمت به هشتپر و دیدار با سیدمحمدصادق لواسانی، روحانی تبعیدی در آن شهر اشاره کرد.[۲۴] به سبب تداوم این فعالیتها، ساواک خواستار ممنوعیت او از منبر شد.[۲۵] پیرو این دستور، او در محرم و صفر ۱۳۵۴ش توسط ساواک ممنوعالمنبر شد. این ممنوعیت در سال ۱۳۵۵ش هم تداوم داشت.[۲۶] در سال ۱۳۵۵ش سخنرانیهایی را علیه حکومت پهلوی ایراد میکرد و به سبب این فعالیتها، به یکی از طرفداران امامخمینی در گیلان معروف شده بود.[۲۷] فعالیتهای سیاسی او در نهایت به انحلال کانون تبلیغات اسلامی ولیعصر که توسط وی تأسیس شده بود، انجامید.[۲۸]
ضیایینیا پس از سرکوب تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶، همراه با روحانیان لاهیجان، در نامهای به مراجع تقلید، آن اقدام حکومت پهلوی را محکوم و با مراجع تقلید و خانوادههای شهدای آن روز ابراز همدردی کردند.[۲۹] در اردیبهشت ۱۳۵۷ هم در اعتراض به حکومت پهلوی، از اقامه نماز خودداری کرد؛[۳۰] و تلگرافی را در محکومیت حمله به بیوت مراجع تقلید در قم، به آنان ارسال کرد. به علت این فعالیتها، در سال ۱۳۵۷ش هم ممنوعالمنبر شد.[۳۱] با وجود چنین ممنوعیتی، به سخنرانی در آستانه اشرفیه ادامه داد و بر اساس گزارش ساواک در شهریور آن سال، علیه شاه سخنانی را ایراد میکرد.[۳۲] تداوم این مبارزات باعث شد تا محل اقامت ضیایینیا توسط عوامل حکومت پهلوی به آتش کشیده شود و او مجبور به ترک آستانه اشرفیه گردد.[۳۳]
ضیایینیا در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ ش، با رأی مردم استان گیلان، به نمایندگی برگزیده شد.[۳۴] او پس از پایان کار مجلس خبرگان قانون اساسی به قم رفت و به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت. مدتی هم دبیری شورای مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت.
او به فعالیتهای علمی هم میپرداخت، ازجمله کتاب منتخبالاثر را به فارسی برگرداند. همچنین تألیفی در زمینه حقوق تربیتی داشت که در آتشسوزی خانهاش در آستانه اشرفیه، طعمه آتش شد. توسعه مسجد جامع آستانه اشرفیه، اعزام مبلغ به روستاهای گیلان، احداث صندوقهای قرضالحسنه، پمپ بنزین و ساختمانهای وقفی برای بیمارستانها، مدارس و مساجد و حسینیهها از فعالیتهای اجتماعی ضیایینیا بود.
درگذشت
سیدعبدالله ضیایینیا در ۲۳ مرداد ۱۳۶۸ درگذشت و در بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شد.[۳۵]
پانویس
- ↑ راهنمای استفاده از مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، ج۴، ص۳۷۰.
- ↑ قربانی، پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، ص۸۷۴.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۶.
- ↑ قربانی، پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، ص۸۷۴.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۶.
- ↑ قربانی، پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، ص۸۷۴.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۶.
- ↑ قربانی، پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، ص۸۷۴.
- ↑ راهنمای استفاده از مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، ج۴، ق۳۷۰.
- ↑ قربانی، پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، ص۸۷۵-۸۷۷.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۷.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۲، ص۵۰.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۳۱۴.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۳۵۸.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۳۷۴.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۳۷۹.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۴۱۴.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۵۹، ص۴۴۷.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۱، ص۴۰۸.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب۳، ص۱۴۷.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۲، ص۳۸-۳۹.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۲، ص۱۳۹.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۲، ص۲۰۵.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۲، ص۲۱۵-۲۱۶.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، ج۲، ص۳۱۶.
- ↑ قربانی، پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، ص۸۷۷.
- ↑ راهنمای استفاده از مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی، ج۴، ۳۷۰.
- ↑ قربانی، پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، ص۸۷۸-۸۷۹.
منابع
- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان (۱۳۸۹)، ج۱ و ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- راهنمای مشروح مذاکرات مجلس، بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۶۴)، ج۴، تهران، تهیه و تنظیم اداره کل تبلیغات و انتشارات، روابط عمومی مجلس شورای اسلامی.
- شریفرازی، محمد (۱۳۵۴)، گنجینه دانشمندان، ج۷، قم، پیروز.
- صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- قربانی، زینالعابدین (۱۳۷۵)، پیشینه تاریخی لاهیجان و بزرگان آن، تهران، سایه.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب سوم: شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعبدالکریم هاشمینژاد (۱۳۷۷)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۵)، کتاب ۵۹: آیتالله حاج سیدمحمدصادق لواسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
