عرفان در حکمت متعالیه (کتاب)
کتاب عرفان در حکمت متعالیه، به قلم محمدرضا غفوریان در پی تبیین و اثبات این مطلب است که فلسفه و عرفان از آغاز، از هم دور نبودهاند. تعریف، موضوع، مسایل، روش و هدف این دو عرصه از علوم عقلی، گامبهگام و قرن به قرن به هم نزدیک شده و در ادامۀ پیدایش «حکمت متعالیه» به هم پیوسته و یکی شدهاند. در این کتاب، از میان بزرگان معاصر در حکمت و عرفان، به آثار امامخمینی و علّامۀ طباطبایی توجه ویژه شده است.
نویسنده
محمدرضا غفوریان، در سال ۱۳۳۹ش، در شهر بابل متولد شد. از سال ۱۳۵۴، وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر اساتید مبرزی چون میرزا جواد تبریزی و محمد فاضل لنکرانی در فقه و اصول و عبدالله جوادی آملی در فلسفه و عرفان بهره گرفت. وی در کنار تحصیل در حوزه، به تحصیل در دانشگاه پرداخت و در سال ۱۳۸۳ش، از دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران، در رشته فلسفه، دانشنامه دکتری دریافت کرد. وی در سال ۱۳۷۵ به عضویت هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر، در گروههای معارف اسلامی و فلسفۀ علم در آمد و در حوزه علیمه و مراکز مختلف آموزشی چون: مدرسۀ فقهی امامخمینی، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مرکز تربیت مدرّس حوزه، مؤسسۀ مطالعات نجومی وابسته به دفتر آیتاﷲ سیستانی و مؤسسۀ آموزش عالی دارالحکمه، به تدریس پرداخت.
از محمدرضا غفوریان کتابهای چندی نیز منتشر شده است که درسنامه عرفان نظری امامخمینی، مفتاح السعادة تعلیقة علی الطلب و الإرادة، بدایة المعرفة، اندیشههای فلسفی امامخمینی، عرفان در حکمت متعالیه، فقه و نجوم؛ از آن جمله است. همچنین مقالات متعدّدی از وی در علوم عقلی و مباحث فقهی، در نشریات مختلف به چاپ رسیده است.[۱]
معرفی محتوا
این کتاب در پی تبیین و اثبات این مطلب است که فلسفه و عرفان از آغاز، از هم دور نبودهاند. تعریف، موضوع، مسایل، روش و هدف این دو عرصه از علوم عقلی، گامبهگام و قرن به قرن به هم نزدیک شده و در ادامۀ پیدایش «حکمت متعالیه» به هم پیوسته و یکی شدهاند. اگر فلسفه و عرفان را در فرهنگ اسلام، قرن به قرن بکاویم خواهیم دید که هر دو، پختهتر، عمیقتر، منسجمتر و منقّحتر و نیز به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر شدهاند. با پیدایش اندیشههای صدرا و گسترش آن پس از حدود دو قرن، فلسفهای عرفانی و عرفانی فلسفی رخ گشودهاست، که کوشیدهایم تا در فصول این نوشته آن را بهدرستی و مستند بنمایانیم. گاهی گفته میشود که حکمت اسلامی پس از مرحوم صدرا دچار رکود شده و از نوآوری و پیدایش مکتبی تازه در آن خبری نیست. به باور ما این نیز نیاز به اصلاح و تصحیح جدّی دارد. نخست آنکه آرای جدید و نقد دیدگاههای صدرا در میان فیلسوفان پس از او تاکنون، کم نیست و همچنان ادامه دارد. دوم آنکه اگر بزرگان حکمت متعالیه از روزگار صدرا تاکنون، تنها به همین عرفانی کردن فلسفه و وحدت بخشیدن به این دو عرصه میپرداختند و عرفان و حکمت را در یک دانش عمیق و پخته میآراستند، کار دشوار و بدیع و سومندی میکردند و این کار مهمّ را بهشایستگی انجام دادهاند.
در این کتاب، از میان بزرگان معاصر در حکمت و عرفان، به آثار امامخمینی و علّامۀ طباطبایی توجه ویژه شده است.[۲]
ساختار
این کتاب در چهار بخش و چندین فصل سامان یافتهاست.
- در بخش یکم از تعریف، موضوع، مسایل، روش و هدف فلسفه و عرفان سخن گفته و روند همگرایی تا وحدت این دو دانش دیرپای نمایانده شد.
- در بخش دوم زبان عرفان به دلیل اهمّیت آن در مقصود اصلی این نوشته بررسی شده و گفته شد که میراث سترگ و ارزشمند ادبیات عرفانی ما چگونه و چرا بدینصورت شکل گرفته و خدمات دوسویۀ عرفان و زبان، بهویژه زبان فارسی نیز بررسی شده است.
- در بخش سوم به موضوع مهمّ و بحثانگیز مکاشفات در عرفان پرداخته شده و از تعریف تا زمینهها و چگونگی پیدایش و اقسام آن گفته شد.
- در بخش چهارم بحث از مکاشفات پی گرفته شده و سخن از ارزیابی آن به میان آمد. تفکیک مکاشفات صحیح و الهام ربّانی از القائات شیطانی، ویژگیها و شرایط شناخت درست و نادرست آن و ناهنجاری در مکاشفات در همین بخش بررسی شده و سخنانی از مخالفان و موافقان در این مباحث آمده است.
پس از این چهار بخش، در فصلی مستقلّ، عرفان در آثار حکمای پس از صدرا کاویده و عرضه شد. فراز و فرود مراحل پیدایش تا انتشار و استقرار حکمت متعالیه از زمان خود صدرالمتألّهین تا کنون در آثار بزرگان علوم عقلی در این قرون نمایانده و گفته شد که جز اندکی بسیار نادر، عموم محقّقان و استادان و مؤلّفان حکمت، دستکم از زمان ملّاعلی نوری تا کنون، همگی اهل عرفان بوده و در آثار خود، چه در تدریس و چه در تألیف، همان مباحث و اصطلاحات عرفان را با اعتقادی عمیق گفته و نوشتهاند. از میان بزرگان معاصر در حکمت و عرفان، به آثار امامخمینی و علّامۀ طباطبایی توجه ویژه شده است. البته در کنار این جریان اصیل و فراگیر، از اندک مخالفان حکمت صدرایی هم یاد شده و برخی آثار آنان هم آمده است، چه کسانی که از اساس با عرفان همراه نبوده و چه کسانی که آرای صدرا را نپذیرفتهاند. این فصل مستقلّ در هدف اصلی کتاب نقش اساسی و مهمّی دارد.[۳]
وضعیت نشر
کتاب «عرفان در حکمت متعالیه»، به قلم محمدرضا غفوریان، در سال ۱۴۰۱ شمسی، توسط انتشارات میراث اهل قلم در ۳۸۰ صفحه منتشر شده است.
پانویس
منابع
- غفوریان، محمدرضا، عرفان در حکمت متعالیه، تهران، میراث اهل قلم، ۱۴۰۱ش
- غفوریان، محمدرضا، فقه و نجوم، تهران، میراث شرق، ۱۴۰۳ش.