پرش به محتوا

مسعود رجوی

از ویکی امام خمینی
مسعود رجوی
شناسنامه
نام کاملمسعود رجوی
زادروز۲۷ تیر ۱۳۲۷
شهر تولدطبس
کشور تولدایران
نام همسرمریم رجوی
دیناسلام
پیشهسیاستمدار، رهبر سازمان مجاهدین خلق
اطلاعات سیاسی
پست‌هارهبر سازمان مجاهدین خلق، نخست‌وزیر دولت موقت شورای ملی مقاومت
اطلاعات علمی و مذهبی
تالیفاتتبیین جهان (۱۶ جلد)، سخنرانی در مراسم یادبود دکتر مصدق، چه باید کرد؟ (سخنرانی در میتینگ امجدیه)

مسعود رجوی، شخصیت مبارز، زندانی دوران حکومت محمدرضا پهلوی و رهبر سازمان مجاهدین خلق (سازمان منافقین). وی شهریور ۱۳۵۰ به‌دست ساواک دستگیر گردید. همزمان با اوج‌گیری انقلاب در ۳۰ دی ۱۳۵۷، آزاد شد.

رجوی پس از پیروزی انقلاب افزون بر مخالفت با ولایت فقیه، به قانون اساسی رأی نداد و به مبارزۀ سیاسی با نظام جمهوری اسلامی روی آورد. دیدار و گفتگو با امام‌خمینی نیز چاره‌اندیشی نکرد. تااین‌که با گذشت زمان به مبارزۀ مسلحانه دست زد. برای همین با خشم امام‌خمینی و مردم روبرو و از دایرۀ حکومت رانده شد.

رجوی سرانجام به همراه سیدابوالحسن بنی‌صدر در ۷ مرداد ۱۳۶۰ از ایران فرار و به پاریس رفتند و پس از چندی با رژیم بعث عراق پیوند خورد و همراهِ صدام حسین رودروی ایران جنگید.

زندگی‌نامه

مسعود رجوی ۲۷ تیر ۱۳۲۷ش. در شهر طبس زاده شد. مادرش راضیه جلالیان خانه‌دار و پدرش میرزا حسین، دانش‌اندوخته و کارمند رده بالای اداره ثبت اسناد بود. وی زندگی مرفهی داشت که توانست فرزندان خود را برای دانش‌اندوزی به کشورهای اروپایی بفرستد.[۱]

مسعود دوران کودکی را در طبس گذراند و برای دانش‌اندوزی به مشهد رفت. دبستان را در این شهر آغاز کرد و دیپلم گرفت.[۲] برای پیگیری و افزایش دانش وارد دانشگاه تهران شد و سال ۱۳۴۹ در رشتۀ کارشناسی حقوق سیاسی دانش‌آموخته گردید.[۳]

رجوی در دو سال پایانی دبیرستان (در مشهد) تا سال‌های نخست دانشگاه (در تهران) عضو انجمن حجتیه شد. همچنین به‌وسیلۀ برخی همکلاسی‌های دانشگاهی با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا گردید و از سال ۱۳۴۶ به عضویت آن سازمان درآمد.[۴] تااین‌که اول شهریور ۱۳۵۰ به‌وسیلۀ ساواکِ تهران دستگیر و پس از دادرسی، نخست به اعدام، سپس با تخفیف به زندان ابد محکوم شد.[۵] برخی منابع دگرگونی دستور اعدام به زندان ابد را همکاری رجوی با ساواک می‌دانند. به‌گونه‌ای که در بازجویی‌های آبان سال ۱۳۵۰، اسامی دوستان خود را فاش کرد.[۶] و پس از چندی همۀ اعضای نخستین کادر رهبری اعدام و یا در درگیری‌های خیابانی کشته شدند.[۷] برخی کاهش مجازات مسعود رجوی را نه برای خیانت و همکاری با ساواک، بلکه به دلیل درخواست عفوی می‌دانند که گروهی از استادان علوم سیاسی دانشگاه ژنو، به درخواست کاظم رجوی، برادر مسعود رجوی، نوشته بودند و محمدرضا پهلوی با آن موافقت کرده بود.[۸]در دوره‌ای که رجوی در زندان بود، به‌عنوان رهبر سازمان پیشنهاد شد و از این پس مخالفان خود را منزوی ساخت تا به رهبری همه‌جانبۀ سازمان رسید.[۹]

با گذشت زمان و اوج‌گیری انقلاب و آزادی زندانیان سیاسی، رجوی نیز در ۳۰ دی ۱۳۵۷ به همراه واپسین گروه از زندانیان سیاسی از زندان آزاد گردید.[۱۰] مسعود از فردای آزادی و با پیروزی انقلابِ ۱۳۵۷، کنشگری‌های سیاسی خود را در چارچوب سازمان مجاهدین خلق ایران پیگیری کرد و با چیرگی بر رقبا، به‌گونۀ رسمی رهبری سازمان را برعهده گرفت و آن را به یک سازمان فرقه‌ایِّ مذهبی ـ سیاسی دگرگون و نظمی استبدادیِ برآمده از کیش شخصیت حاکم ساخت؛[۱۱] به‌گونه‌ای که برخی، از آن با عنوان «سازمان مسعود» یاد کرده‌اند.[۱۲] رجوی قانون و رویه‌ای در سازمان برنهاد که بر پایه‌ی آن‌ها مخالفان یا بریدگان از ایدئولوژی سازمان را زندانی و شکنجه می‌کردند تا از جدایی آنان از سازمان جلوگیری کند.[۱۳]

کنش‌های سازمان مجاهدین خلق پس از انقلاب اسلامی که با مهارِ سختِ مسعود رجوی اداره می‌شد.[۱۴] آشکارا خود را وفادار به انقلاب اسلامی و امام‌خمینی نشان می‌داد؛[۱۵] اما با این پندار پنهان که فرمانروایانِ تازه‌کار توانِ انجام «جامعه بی‌طبقه توحیدی» و «رهبری مبارزه ضد امپریالیستی» را ندارند، باید سرنگون شوند و ما قدرت را در دست بگیریم.[۱۶]

از مسعود رجوی نوشته‌هایی نیز در دسترس است که با خوانش آنها می‌توان به اندیشه و باورها و کارهایش پی برد. ازجمله: کتاب «تبیین جهان» (تبیین هستی و وجود) در ۱۶ جلد؛[۱۷] کتاب سخنرانی در مراسم یادبود دکتر مصدق و کتاب «چه باید کرد؟ سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ امجدیه».[۱۸]

رویارویی با نظام

مسعود رجوی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دیداری با امام خمینی نداشته است. اما افرادی از سوی سازمان مجاهدین خلق و رجوی با ایشان دیدارهایی داشته‌اند. از جمله تماس و دیدار حسین احمدی روحانی (از مسئولان سازمان مجاهدین خلق) که در پایان سال ۱۳۵۰ انجام گرفت. این دیدار برای آشناکردن امام‌خمینی با مسائل سازمان و درخواست از ایشان برای صدور اعلامیه و محکومیت رژیم پهلوی به سبب دستگیری و محاکمه افراد سازمان در نجف اشرف انجام گرفت.[۱۹]

سازمان باور داشت اعلامیه ایشان می‌تواند تأثیر بسیاری بر گرایش مردم به سازمان، همچنین نگاه رژیم به آن بگذارد.[۲۰] این دیدار، با میانجی‌گری سیدمحمود دعایی انجام شد و طی شش یا هفت جلسه خصوصی، احمدی روحانی، امام‌خمینی را با تاریخچه سازمان، مواضع تشکیلاتی و ایدئولویک سازمان آشنا کرد.[۲۱] امام‌خمینی با مطالعه جزوه‌های «راه انبیا، راه بشر» و «امام‌حسین(ع)»، دیدگاه‌های خود را به‌اختصار نوشت و در اختیار آنان قرار داد. ایشان، نگاه سازمان به روز قیامت، همچنین نظریه تکامل را نادرست دانسته، و به نوع برخورد سازمان با روحانیت و نیاوردن نام خدا در آغاز نوشته‌های سازمان انتقاد کرده بود.[۲۲] امام‌خمینی در این دیدار، به‌صراحت مخالفت خود را با جنگ مسلحانه ابراز کرد.[۲۳] و صدور اعلامیه را در آن مقطع به ضرر زندانیان سازمان دانسته، و آن را مشروط به شناخت کامل خود از سازمان کرد.[۲۴]

امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در این باره گفت:

«اینها گول می‌زنند، همه را گول می‌زنند. این‌ها می‌خواستند من را گول بزنند.... در نجف، [یکی‏] شان بیست و چند روز آمد در یک جایی، من فرصت دادم به او حرف‌هایش را بزند. آن به خیال خودش که حالا من را می‌خواهد اغفال کند.... من گوش کردم به حرف‌های این‌ها که ببینم این‌ها چه می‌گویند. تمام حرف‌هایشان هم از قرآن بود و از نهج البلاغه، تمام حرف‌ها.».[۲۵]

سران سازمان مجاهدین خلق که از شهریور ۱۳۵۰ در زندان بودند،[۲۶] با اوجگیری انقلاب در نیمۀ دوم سال ۱۳۵۷، به‌ویژه در آذر و دی، کم‌کم از زندان آزاد شدند. با پیروزی انقلاب، تلاش کردند سازمان را پویا و کوشا نمایند و عضو تازه بگیرند. رجوی نخست، با برخی اعضای سازمان که مواضع و تفسیرهای چپ‌گرایانه و تندروانه از اسلام داشتند، مخالفت کرد.[۲۷] و طی پیام دوازده ماده‌ای بر ایدئولوژی اسلامی سازمان سفارش نمود؛[۲۸] بااین‌حال، وی در چگونگی همکاری با انقلاب اسلامی، سیاست دوگانه‌ای در پیش گرفت. از یک‌سو تلاش کرد با استفاده از فرصت به دست‌آمده، با تربیت نیروی شبه‌نظامی با نام «میلیشیا» و انتشار نشریه «مجاهد»، به تجهیز، سازماندهی و افزایش سطح توانایی نظامی و تبلیغاتی خود بپردازد، و از سوی دیگر با کنشگری پویا در پهنه سیاسی، از امکانات قانونی و زمینه سیاسی برای دستیابی به سطوح بالای قدرت، بیشترین بهره را ببرد.[۲۹]

رجوی در میانۀ جذب نیرو، تلاش کرد نیروهای خود را در سازمان‌ها و نهادهای حساس و تعیین‌کننده‌ای چون دادگاه‌ها و دادسراهای انقلاب، سپاه پاسداران، وزارتخانه‌ها، نخست‌وزیری و شورای امنیت کشور وارد نماید.[۳۰] وی با شعارهای پیشرو، تند و برانگیزاننده، چاپ و پخش نشریه‌های سازمان و اعلامیه‌های سیاسی ـ نظامی، به تظاهرات و درگیری‌ها دست می‌زد.[۳۱] نخستین گردهماییّ همگانی سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۵/۱۲/۱۳۵۷ در دانشگاه تهران با سخنرانی تند مسعود رجوی برگزار شد که بر برچیدگی ارتش و پشتیبانی از جنبش سیاسی ـ نظامیِ جدایی‌طلبانه در کردستان پافشاری کرد.[۳۲]

از دیگر کارهای رجوی در این دوره، برنامه و راهبردِ برانگیختن و شورش جوانان، همزمان مظلوم‌نمایی و اختلاف‌افکنی بین سران انقلاب بود.[۳۳] که امام‌خمینی این راهبرد آنان را برای برهم‌زدن فضای کشور و ایجاد جنجال و هیاهو دانست.[۳۴] با این وضعیت، رجوی مواضع اعتقادی سازمان را در چارچوب یک بیانیه و نامه، به امام‌خمینی اعلام و درخواست دیدار و گفتگو کرد. امام‌خمینی پذیرفت و نخستین دیدارِ وی و دیگر رهبران سازمان با ایشان پس از پیروزی انقلاب در ششم اردیبهشت ۱۳۵۸ در قم انجام گرفت.[۳۵] امام‌خمینی در این دیدار خصوصی ضمن تأکید بر اهمیت تلاش‌های انجام‌گرفته برای نجات کشور، عنایت اسلام به آزادی را بیش از هر چیز دیگر دانست و خاطرنشان کرد در اسلام، امری که بر خلاف آزادی باشد، جز آنچه با عفت عمومی ناسازگار است، وجود ندارد.[۳۶] ایشان در این دیدار به رجوی و دیگر سران این گروه هشدار داد اگر در راهی بیرون از اسلام کاری بکنند، در برابر آنها خواهد ایستاد.[۳۷] همچنین از آنان خواست سلاح‌های بسیاری که از پادگان‌ها برده‌اند، تحویل دهند و سلاح‌های خود را بر زمین گذارند و ساختمان‌های دولتی را بازپس دهند.[۳۸]

پس از این بود که رجوی کم‌کم از امام‌خمینی دوری گرفت و راه خود را جدا کرد. بااین‌حال در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی (تیر ۱۳۵۸)، نامزد ویژۀ سازمان مجاهدین خلق بود و با وجود ائتلاف با بسیاری از گروه‌ها، با ناکامی روبرو شد.[۳۹] آذر ۱۳۵۸ در همه‌پرسی قانون اساسی به علت اشکالات و نقائصی که بر آن وارد می‌دانست، شرکت نکرد.[۴۰] همچنین در انتخابات ریاست جمهوری (آذر ۱۳۵۸)، رجوی نامزد سازمان معرفی شد؛[۴۱] اما پس از ابراز دیدگاه امام‌خمینی بر شایستگی نداشتن کسانی که به قانون اساسی رأی «آری» نداده‌اند،[۴۲] سازمان طی یک آگهی از کناره‌گیری مسعود رجوی از انتخابات خبر داد و اعلام کرد خود نیز در انتخابات شرکت نمی‌کند.[۴۳] با این حال، در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ شرکت کرد و با رایزنی با دیگر احزاب و گروه‌های چپ و ملی‌گرا تلاش کرد دست‌کم رهبر سازمان، رجوی پیروز انتخابات شود.[۴۴] که به‌دلیل سفارش‌های امام‌خمینی به مردم برای رأی‌ندادن به کسانی که کجروی عقیدتی یا اخلاقی دارند،[۴۵] نتوانست پیروز همه‌پرسی مجلس شورای اسلامی گردد.[۴۶] از این پس بود که رجوی در صحنه سیاسی برای دستیابی به قدرت، با تبلیغات گسترده علیه نظام، به کنشگری مسلحانه دست زد.[۴۷]

شورش مسلحانه

رجوی از خرداد ۱۳۵۸ درگیری و شورش‌های خیابانی را با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی آغاز نمود.[۴۸] تاآنجاکه در سخنرانی ورزشگاه امجدیه به روشنی هدفش را سرنگونی نظام دانست.[۴۹] امام‌خمینی نیز افزون بر پیچیده و سخت دانستن موضع‌گیری در برابر کسانی که آشکارا ابراز دوستی می‌کنند و پنهانی آسیب می‌زنند، خطر اسلام‌شناسان بیگانه از اسلام را گوشزد کرد و برداشت آنان از قرآن را تفسیر به رأی شمرد.[۵۰] ایشان که این گروه و رهبرش را باورپذیر نمی‌دانست،[۵۱] سال ۱۳۵۸عنوان «منافقین» را برای آنان و دیگر گروه‌های مسلمانی که در نظر و عمل، تحت تأثیر مارکسیسم بودند، برگزید.[۵۲] به این ترتیب، نام منافقین که از سال ۱۳۵۴–۱۳۵۵ به بخش مارکسیست‌شده سازمان گفته می‌شد، برای کل سازمان و رجوی به کار رفت.[۵۳]

رجوی و هوادارانش از بهار ۱۳۶۰ خود را آماده شورش مسلحانه کردند.[۵۴] در برخی شهرها درگیری را آغاز کردند.[۵۵] امام‌خمینی از آنان خواست سلاح بر زمین گذاشته، به آغوش ملت برگردند.[۵۶] ایشان با این سخنان، به گفتۀ خودِ مسعود رجوی، سازمان را خلع‌سلاح کرد.[۵۷] برای همین، رجوی طی نامه‌ای به امام‌خمینی، پذیرفت که در چارچوب قانون اساسی عمل کند و از ایشان برای بازخوانی و بازشکافی باورها و آراء و بیان شکایت که همراه با نوعی تهدید نیز بود، درخواست دیدار رودرو کرد؛[۵۸] اما امام‌خمینی در سخنرانی چند روز بعد خود در ۲۱/۲/۱۳۶۰، آنان را به بازگشت به دامن اسلام و ملت تشویق کرد و اعلام کرد به عنوان یک طلبه حاضر است در ده‌ها جلسه با آنان صحبت کند و اگر یک هزارم، احتمال دهد که از کارهای خود دست برمی‌دارند، خود به دیدار آنها خواهد رفت.[۵۹] رجوی در واکنش به گفته‌های امام‌خمینی، با فرستادن نامه به بنی‌صدر، ابراز داشت اگر رئیس‌جمهور اجرای قانون و چگونگی تضمین اعضای سازمان را روشن نماید، هم سلاح‌ها را می‌دهیم و هم گردن به قانون می‌نهیم. اما این کار به‌دلیل پاسخ ندادن بنی‌صدر، نافرجام ماند.[۶۰]

پس از آن‌که امام‌خمینی در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ بنی‌صدر را از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار کرد.[۶۱] و بی‌کفایتی وی در دستور کار مجلس قرار گرفت؛[۶۲] رجوی در ۲۸/۳/۱۳۶۰، طی اطلاعیه‌ای به صورت رسمی، مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام[۶۳] و عصر ۳۰ خرداد، در تهران و چند شهر بزرگ، حرکت نظامی خود را با بستن خیابان‌ها و تظاهرات و درگیری آغاز کرد.[۶۴] امام‌خمینی در واکنش به این کار، از مردم خواست به رویارویی با توطئه‌گران برخیزند.[۶۵] و مردم به صحنه آمدند و رجوی و سران سازمان به زندگی پنهانی روی آوردند.[۶۶] پس از این تحولات، رجوی فرمان ترور سران و مسئولان نظام را داد.[۶۷]

امام‌خمینی با موضع‌گیری در برابر این کارها، آن را نشانه بی‌اعتقادی «منافقین» به اصول اسلامی و بی‌نصیب‌بودن از بینش سیاسی دانست.[۶۸] از سوی دیگر، از مردم خواست هر خبری از خانه‌های تیمی سازمان دارند، به نهادهای مسئول برسانند تا مسئله هرچه زودتر تمام شود.[۶۹] در پی این درخواست، با کمک مردم و نیروهای امنیتی، مخفیگاه اصلی زیرزمینی سازمان در زعفرانیه تهران شناسایی شد و اطلاعات سپاه و دادستانی انقلاب در ۱۹/۱۱/۱۳۶۰، توانستند با یورش به این پایگاه، تشکیلات درونی رجوی را متلاشی و شماری از کادر سازمان را نابود کنند؛ اما رجوی پیدا نشد.[۷۰] تااین‌که ۶/۵/۱۳۶۰ خبر فرار یک هواپیمای بوئینگ سوخت‌رسانی نظامی از فرودگاه تهران، منتشر شد. خلبان این هواپیما سرهنگ معزی، خلبان ویژۀ محمدرضا پهلوی و مسافران آن مسعود رجوی و سیدابوالحسن بنی‌صدر بودند که پنهانی ایران را به مقصد فرانسه ترک کردند.[۷۱] و در آنجا با هم «شورای ملی مقاومت»، به عنوان حکومت جانشینِ جمهوری اسلامی را اعلام کردند.[۷۲] طبق سند «برنامه شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران» که در ۵/۷/۱۳۶۰ به امضای بنی‌صدر و رجوی رسید، رجوی به عنوان نخست‌وزیر دولت موقت (در تبعید) انتخاب و محل استقرار شورا نیز فرانسه تعیین شد.[۷۳]

رجوی پس از خروج از ایران، طی بیش از سه سال، سازمان را از یک تشکیلات سیاسی مذهبی، به فرقه‌ای مذهبی مافیایی فروکاست و با تغییر ایدئولوژی به عنوان انقلاب، یا ارتقای ایدئولوژیک و معرفی رهبری دونفره، نشان داد این ایدئولوژی در اساس خود آماده زیرپاگذاشتن صریح‌ترین احکام اسلامی بود.[۷۴] پس از این انقلاب ایدئولوژیک، نظام کار شورایی به‌طور رسمی و با اعلام علنی، از میان رفت و رهبری نوین مصون از اشتباه و بازخواست زاده شد.[۷۵]

رجوی تا بهار سال ۱۳۶۳ در فرانسه بود. با بهبود روابط ایران و فرانسه ناچار به مهاجرت کامل به عراق شد.[۷۶] وی پس از امضای معاهده‌ای با طارق عزیز (معاون نخست‌وزیر وقت عراق)، در ۱۷/۳/۱۳۶۵ وارد بغداد شد و یک هفته بعد در ۲۵/۳/۱۳۶۵، برای سپاسگزاری به دیدار صدام حسین رفت.[۷۷] پس از این، رجوی و نیروهایش یاری‌دهندۀ رژیم بعث عراق در جنگ علیه ایران بودند. یکی از مهم‌ترین اقدامات آنها، عملیاتی بود که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، در تیر ۱۳۶۷ انجام شد و رجوی آن را «عملیات فروغ جاویدان» نامید که برنامۀ مشترک با ارتش بعث عراق برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بود.[۷۸] این نیروها با فرماندهی رجوی در قالب ۲۵ تیپ رزمی، با تجهیزات نظامی بسیار، سازماندهی شده بودند که شکست خورده و سرکوب شدند و ایران در پاسخ به نام فروغ جاویدان، نام «مرصاد» بر این عملیات گذاشت.[۷۹]

پس از عملیات مرصاد و صلح بین ایران و عراق، رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین نیز با یورش آمریکا از بین رفت. سران و اعضای سازمان به‌ناچار عراق را ترک کردند و مسعود رجوی به زندگی پنهانی روی آورد. از آن زمان تا کنون به جز پخش چند پیام صوتیِ منتسب به او، در هیچ محفل و مراسمی دیده نشده و هیچ عکس تازه‌ای هم از او پخش نشده است. تاآنجاکه برخی او را مرده به حساب می‌آورند.[۸۰] و همسرش، مریم رجوی در قامت سرکرده سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) ظاهر شده است.[۸۱]

پانویس

  1. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۳۷۲.
  2. متن مصاحبه با مسعود رجوی، نوار ۱، سایت تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، به کوشش حبیب لاجوردی.
  3. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۳۷۲.
  4. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۳۷۲.
  5. کوشکی، تبار ترور، ص۳۹ـ۴۲.
  6. کوشکی، تبار ترور، ص۴۲؛ روزنامه مجاهد، شماره ۵۶۹، ص۱۳؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۳۷۳ـ۳۷۴.
  7. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص۶۰۶.
  8. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۴۰۲–۴۰۴ و ۴۰۶–۴۰۷.
  9. کوشکی، تبار ترور، ص۶۴.
  10. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۳۷۴؛ متن مصاحبه با مسعود رجوی، نوار ۱، سایت تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، به کوشش حبیب لاجوردی.
  11. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۳۲۶-۳۲۷؛ زال، سازمان مسعود، ص۵۱-۵۹؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۶.
  12. زال، سازمان مسعود، ص۲۳.
  13. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ج۳، ص۱۵۹-۱۷۴؛ زال، سازمان مسعود، ص۱۴۶-۱۴۹.
  14. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۲۲۱.
  15. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۳۴۸.
  16. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۳۴۸.
  17. رجوی، تبیین جهان، اول، ۱۳۵۸.
  18. رجوی، چه باید کرد، اول، ۱۳۵۹؛ روزنامه اطلاعات سه‌شنبه ۲۰ خرداد۱۳۵۹- شماره ۱۶۱۶۲ آگهی سخنرانی.
  19. کوشکی، تبار ترور، ص۴۹ـ۵۱؛ احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ص۸۷.
  20. احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ص۱۳۳.
  21. احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ص۱۳۴.
  22. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۱۴۳ـ۱۴۵؛ احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ص۱۳۴ـ۱۳۵.
  23. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۱۴۴؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص۴۱۵.
  24. احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ص۱۳۶.
  25. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص ۴۶۵.
  26. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۲۶.
  27. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ج۱، ص۴۰۵ـ۴۰۶.
  28. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص۴۵۱ـ۴۵۲.
  29. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ج۱، ص۴۰۶ـ۴۰۷.
  30. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۳۹۵؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۳۰ـ۱۳۸.
  31. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۳۷۴ و ۳۸۰.
  32. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۳۵؛ روحانی، حسن، خاطرات، ج۱، ص۵۵۵ـ۵۵۷.
  33. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۳۵ـ ۱۴۳.
  34. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۳۸ـ۳۹ و ۴۲ـ۴۳.
  35. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۴۰۸؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۴۴ـ۱۴۶.
  36. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۱۳۹.
  37. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۴۱۱.
  38. موسوی تبریزی، خاطره، ص۳۸.
  39. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۵۶.
  40. نظری کهره، امام‌خمینی و مهار فتنه بنی‌صدر و منافقین، ص۱۲۷.
  41. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ج۱، ص۴۱۱.
  42. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۱۱۹.
  43. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۵۹ـ۱۶۰.
  44. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۶۰ـ۱۶۱.
  45. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۲۷۷ـ۲۷۹.
  46. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ج۱، ص۴۱۱.
  47. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۴۹۴؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۶۸ـ۱۶۹.
  48. «مصاحبه با ابراهیم یزدی»، دو ماهنامۀ چشم‌انداز ایران، ش۳۲، ص۴۹؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۴۵۶ و ۴۶۱ـ۴۶۷.
  49. «چه باید کرد؟»، نشریۀ مجاهد، شمارۀ ۸۸، ص۱.
  50. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۱۴۲ـ۱۴۳.
  51. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص ۱۴۵.
  52. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۳۳۶ـ۳۳۸؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ص۳۲۲.
  53. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص۴۶۵ـ۴۶۶.
  54. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۵۰۱ـ۵۳۲.
  55. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۷۷.
  56. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۳۱ و ۳۴۲.
  57. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۵۳۸.
  58. موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ص۶۵۴ـ۶۵۵.
  59. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴۳.
  60. موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ص۶۶۲.
  61. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۲۰.
  62. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ج۱، ص۴۲۰.
  63. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۵۶۵.
  64. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۹۰.
  65. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۷۴ـ۴۷۵.
  66. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۵۷۹.
  67. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۵۸۹، ۶۰۴ و ۴۶۲ـ۴۶۳؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۱۹۳ـ۱۹۴.
  68. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۵۰۳ـ۵۰۴ و ۵۱۹.
  69. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۹۹.
  70. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ج۱، ص۴۲۷؛ میلانی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ص۳۳۸؛ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ص۴۷۰.
  71. هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ص۲۱۸ـ۲۱۹.
  72. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۱۷؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۲، ص۶۱۷.
  73. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۲۲۳ـ۲۲۴.
  74. راستگو، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، ص۱۰۹؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص۴۶۷.
  75. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۳، ص۱۴۳.
  76. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ص۲۴۴.
  77. راستگو، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، ص۲۲ـ۲۲۳.
  78. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج۳، ص۳۰۴ـ۳۰۵؛ بهداروند، بسترهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ص۳۰۲.
  79. صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ص۲۷۲، ۲۷۴ـ۲۷۶ و ۳۰۳ـ۳۰۴؛ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ص۲۴۰.
  80. «جزئیات جدید از سرنوشت مسعود رجوی»، سایت خبری تحلیلی عصر ایران.
  81. «مسعود رجوی زنده است؟»، سایت خبری خبرآنلاین.

منابع

  • «چه باید کرد؟»، نشریۀ مجاهد، شمارۀ ۸۸، ۲۵/۳/۱۳۵۹ش.
  • «مصاحبه با ابراهیم یزدی»، دو ماهنامۀ چشم‌انداز ایران، ش۳۲، تیر و مرداد ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله‏، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • آبراهامیان، یرواند، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ترجمه فرهاد مهدوی، آلمان، نشر نیما، ۱۳۸۶ش.
  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲ش.
  • جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۳ش.
  • جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۴۴-۱۳۸۴ش، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۸۵ش.
  • حق‌بین، مهدی، از مجاهدین تا منافقین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • راستگو، علی‌اکبر، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • رجوی، مسعود، تبیین جهان؛قواعد و مفهوم تکاملی، تهران، سازمان مجاهدین خلق ایران، اول، ۱۳۵۸ش.
  • رجوی، مسعود، چه باید کرد؟، ا تهران، سازمان مجاهدین خلق ایران، اول، ۱۳۵۹ش.
  • رضوی، مسعود، هاشمی و انقلاب، تهران، همشهری، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • روحانی، حسن، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • روزنامه اطلاعات سه‌شنبه ۲۰ خرداد۱۳۵۹- شماره ۱۶۱۶۲ آگهی سخنرانی.
  • زال، محسن، سازمان مسعود (انسان‌شناسی سازمان مجاهدین خلق دوره بعد از انقلاب ۵۷)، تهران، انتشارات کویر، ۱۳۹۸ش.
  • صدر شیرازی، محمدعلی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • کوشکی، محمدصادق، تبار ترور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • متن مصاحبه با مسعود رجوی، نوار ۱، سایت تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، به کوشش حبیب لاجوردی
  • موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، تهران، نجات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطره، مجله حضور، شماره ۸۳، ۱۳۹۱ش.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام (۱۳۴۴–۱۳۸۴)، ج۲ و ۳، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • نظری کهره، فاطمه، امام‌خمینی و مهار فتنه بنی‌صدر و منافقین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
  • «جزئیات جدید از سرنوشت مسعود رجوی»، سایت خبری تحلیلی عصر ایران، https://www.asriran.com/fa/news/913781
  • «مسعود رجوی زنده است؟»، سایت خبری خبرآنلاین، https://www.khabaronline.ir/news/2054683

محمد رجائی نژاد