تقریرات فلسفه امامخمینی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(+ 5 categories; ±رده:مقالههای آماده ارزیابی←رده:مقالههای ارزیابیشده using HotCat) |
||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
* حبیبالله دانش شهرکی، [https://books.khomeini.ir/books/10003/466/ تقریرات فلسفه امامخمینی]، [[دانشنامه امامخمینی|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۶۶–۴۷۲. | * حبیبالله دانش شهرکی، [https://books.khomeini.ir/books/10003/466/ تقریرات فلسفه امامخمینی]، [[دانشنامه امامخمینی|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۶۶–۴۷۲. | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای ارزیابیشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد سوم دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای نیازمند تصویر]] | |||
[[رده:مقالههای نیازمند بروزرسانی]] |
نسخهٔ ۲۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۰۸
اطلاعات کتاب | |
---|---|
عنوان | تقریرات فلسفه امامخمینی |
نویسنده | سیدعبدالغنی اردبیلی |
موضوع | بخشی از درسهای فلسفه امامخمینی |
زبان | فارسی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی |
تقریرات فلسفه امامخمینی، بخشی از درسهای فلسفه امامخمینی به قلم سیدعبدالغنی اردبیلی، فارسی.
مقدمه
امامخمینی از حدود سال ۱۳۰۶ در مدرسه دارالشفا به تدریس شرح المنظومه و سپس الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه (اسفار) مشغول بود[۱] و تدریس دروس عقلی را تا سال ۱۳۳۰ ادامه داد (ببینید: تدریس امامخمینی). ایشان خیلی خوشبیان بود و اساس مطلب را برای شاگرد بازگو میکرد؛ ازجمله نخست یک صفحه منظومه را به خوبی بیان و از اصطلاحات گیجکننده پرهیز میکرد. اگر درس پنجاه دقیقه طول میکشید، هفت-هشت دقیقه عبارتخواندن بود و باقی وقت، به مطالب خارج که مطلب چیست و رد و ایراد آن کدام است، اختصاص داشت.[۲]
کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی دستاورد تلاش سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی در نگارش درسهای بخشی از شرح منظومه ملاهادی سبزواری و اسفار اربعه ملاصدرای شیرازی است که امامخمینی در سالهای ۱۳۲۳–۱۳۲۸ داده است. موسوی اردبیلی (۱۲۹۹–۱۳۶۹) پس از فراگرفتن مقدمات علوم حوزوی و بخشی از درسهای سطح در زادگاه خود اردبیل، با هجرت به حوزه علمیه قم از درس استادان متعددی بهره برد. وی حدود پنج سال در درسهای فلسفه؛ شرح منظومه و اسفار، اخلاق و خارج اصول امامخمینی شرکت کرد؛ چنانکه شاگرد سیدمحمد حجت کوهکمرهای، سیدحسین بروجردی، سیدمحمد محقق داماد و سیداحمد خوانساری نیز بود. وی در سال ۱۳۶۹ رحلت کرد و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۳]
اردبیلی بر اساس آنچه میان طلاب مرسوم بود، به انگیزه ثبت و نگهداری گفتهها و نظریات امامخمینی در مسائل فلسفی، به نوشتن بیانات ایشان در جلسه درس همت گماشت. این نوشتهها که در صفحات-نه دفتر-زیادی نوشته شده بود، طی مراحل نسخهبرداری و درشتنویسی، تطبیق گفتارهای درسی و نوشتهشده با کتابهای شرح منظومه و اسفار برای حفظ نظم مطالب، بازنویسی و ویرایش با حداقل تصرف در اصل نوشتهها، استخراج و گزارش مآخذ، عنوانگذاری، شرح حال اشخاص و تنظیم فهرستهای فنی، آماده انتشار شد.[۴] مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی این تقریرات را که امامخمینی شیوه نگارش آن را همان زمان ملاحظه کرده و آن را «بسیار خوب و جامعالاطراف» شمرده است،[۵] در سه جلد تنظیم و در سال ۱۳۸۱ منتشر کرد. دو جلد نخست آن، مربوط به درس شرح منظومه و جلد سوم آن به بخشهایی از جلد هشتم و نهم اسفار اختصاص یافته است. از مطالب تقریرات فلسفه امامخمینی، در بعضی از جلدهای مجموعه «تبیان» استفاده شده است (ببینید: تبیان).
تقریرات درس شرح منظومه
کتاب شرح منظومه اثر حکیم الهی ملاهادی سبزواری یکی از حکمای قرن سیزدهم است که به علت احاطه علمی مؤلف بر مکتبهای فلسفی متقدم بهویژه حکمت متعالیه و افکار فلسفی صدرالمتألهین از جایگاه والایی برخوردار است؛ از اینرو در حوزههای علمیه همواره به این کتاب توجه شده و آن را جزو متون درسی قرار دادهاند.[۶] تقریرات درس شرح منظومه امامخمینی، هرچند کامل نبوده، اما شامل قسمتهای زیادی از شرح منظومه است. این تقریرات شامل بخشهایی از مقصد اول (امور عامه) و مقصد دوم (جوهر و عرض) و همچنین قسمتی از مقصد سوم (الهیات) و بخشی از مقصد چهارم (طبیعیات تا ابتدای نفس ناطقه) است و از سه مقصد دیگر یعنی «نبوات و منامات»، «معاد» و «اخلاق» مطلبی نیامده است. سه احتمال برای نقص این تقریر وجود دارد:
- اردبیلی مدتی در درس حضور نداشته است.
- امامخمینی برخی از مسائل مهم را در شرح منظومه، ناقص و در اسفار، کامل و مشروح گفته باشد؛ مانند مبحث نفس در درس شرح منظومه ناقص و در درس اسفار به صورت مشروح تبیین شده است.
- اردبیلی با شرکت در درس اسفار که همزمان با شرح منظومه برگزار میشده از تقریر دوباره مباحث مشترک صرف نظر کرده است.[۷]
ساختار
اردبیلی تقریرات خود را ناظر به متن شرح منظومه، در چهار «مقصد»، سامان داده است. مسائل اصلی که در هر مقصد بیان شده به ترتیب عبارتاند از: مقصد اول: امور عامّه، در هفت «فریده» (شامل وجود و عدم، وجوب و امکان، قدم و حدوث، قوه و فعل، ماهیت و لواحق آن، وحدت و کثرت و علت و معلول)؛ مقصد دوم: جوهر و عرض، در سه «فریده» (شامل: رسم جوهر و اقسام آن، رسم عرض و اقسام آن، اقسام عرض)؛ مقصد سوم: الهیات بمعنیالأخص نیز در سه «فریده» (شامل احکام ذات واجب، احکام صفات واجب و افعال حقتعالی) و مقصد چهارم: طبیعیات، در شش «فریده» (شامل حقیقت جسم طبیعی، در لواحق جسم طبیعی، سایر احکام جسم طبیعی، فلکیات، عنصریات و احوال نفس).
محتوا
شیوه امامخمینی در این درس همواره بر آن بوده تا در محدوده متن، مسائل فلسفی را تبیین کند و در همان حدود به شاگردان خود آموزش دهد؛ البته گاه نظریات خود را نیز مطرح کرده است[۸]؛ بر همین اساس، محتوای این تقریرات به دو بخش عمده قابل قسمت است:
- توضیحی و تکمیلی: امامخمینی در این بخش پس از تبیین نظر سبزواری، در پارهای از موارد به صورت مستدل، آن را تکمیل کرده است.
- انتقادی و ابداعی: امامخمینی در این بخش با تبیین برخی از مبانی حکمت متعالیه مانند اصالت وجود و وحدت وجود و بر اساس آنها به بعضی از مسائل و مشکلات پاسخ داده است؛ در حالیکه سبزواری برای حل همین مشکلات از مبانی دیگری (غیر از مبنای اصالت و وحدت وجود) بهره برده است؛ به همین جهت امامخمینی پس از بیان کامل نظر سبزواری و نقد مخالفان وی، در هر یک از مسائل مورد نظر، رأی ابداعی خود را مطرح و برخی از آنها را با مبنای عرفانی تبیین کرده است. برای نمونه به چند مورد اشاره میشود:
حدوث عالم
سبزواری در این مسئله، همه اقسام حدوث ازجمله حدوث اسمی را برای مجموع عالم اثبات میکند؛ اما امامخمینی این نظر را نمیپذیرد و به عقیده ایشان این مطلب از کتابهای عرفانی به کتابهای فلسفی وارد شده است.[۹] طبق تعلیل و تحلیل برخی، اسما و صفات از ذات مقدس الهی جدا نیستند تا نیازمند به علت باشند؛ بر این اساس عالم که حادث اسمی است از حقتعالی جدایی ندارد و علتی غیر از حقتعالی نخواهد داشت.[۱۰]
ربط حادث و قدیم
امامخمینی در این مسئله، نظریه فلسفه مشاء را تحلیل و نظریات ملاصدرا را در ردّ شبهات مربوطه، به چندین وجه مطرح میسازد؛ سپس بر اساس فلسفه مشاء و با استناد به حرکات افلاک، مسئله را تقریر آنگاه راه حل ملاصدرا را بررسی کرده؛ در پایان نظریه عرفانی خود را در این زمینه بیان میکند[۱۱] (ببینید: حدوث و قدم). برخی از این دیدگاهها نیز در دیگر آثار امامخمینی دیده میشوند.[۱۲]
حدوث زمانی
امامخمینی با توسعه در معنای زمان، اجماع حکما بر حادث زمانی بودنِ غیر الله (اعم از مجرد و غیر مجرد) را تأیید میکند و پس از بیان و شرح سخنان سبزواری دربارهٔ حادث زمانی بودنِ عالم طبیعت و هیولای اُولی و عالم عقول و مجردات، بر این باور است که غیر از وجود واجب، وجود همه چیز، حادث زمانی است[۱۳] و از همین راه، بدون آنکه کمترین خدشهای به تجرد موجودات مجرد وارد شود، حادث زمانی بودن تمام ممکنات را متناسب با خصوصیات موطن وجودیشان اثبات میکند.[۱۴]
ترکیب ماده و صورت
سبزواری با پیروی از ملاصدرا معتقد است ترکیب میان ماده و صورت، ترکیب اتحادی است؛ اما امامخمینی قائل به تفصیل میشود و بر این باور است که ماده با بعضی صورتها، ترکیب اتحادی و با برخی از آنها ترکیب انضمامی دارد.[۱۵]
شبهه ابنکمونه
امامخمینی پاسخ سبزواری به شبهه ابنکمونه را-که بر اساس اصالت ماهیت است-نمیپذیرد.[۱۶]
وحدت تشکیکی وجود
امامخمینی عقیده حکما دربارهٔ وحدت تشکیکی وجود و چگونگی صدور عالم از حقتعالی و رابطه عِلّی و معلولی میان آنها را ناشی از غلبه احکام ماهیت بر احکام وجود و خروج از وحدت وجود و ورود به کثرت میداند و با الهام از آموزه عرفانی وجود منبسط، به وحدت شخصی وجود قائل است[۱۷] از سوی دیگر، برخی حکمای الهی اختلاف حیثیتهای مختلف را در اسمای الهی نمیپذیرند و بعضی از اسما را به بعضی دیگر ارجاع میدهند؛ چنانکه سمع و بصر حقتعالی را به علم برمیگردانند[۱۸] یا اراده را به علم ارجاع میدهند و آن را علم به نظام اتم معرفی میکنند[۱۹] و بعضی دیگر علم را به سمع و بصر ارجاع میدهند.[۲۰] امامخمینی ارجاع بعضی از صفات به صفات دیگر را نمیپذیرد[۲۱]؛ زیرا لازمه آن این است که حقتعالی در ذات خود خالی از بعضی صفات باشد؛ در حالیکه هر صفتی از صفات کمال برای حقتعالی ثابت است، بدون اینکه مقید به قیود و آلات باشد؛ چنانکه اراده، سمع و بصر، هر یک از کمالات حقیقت وجودند و حقتعالی واجد این حقایق است[۲۲] (ببینید: اسما و صفات)؛ همچنین مرتبه ذات، صرفالوجود و بسیط به تمام بساطت است و در آن مرتبه هیچ نحو تکثر اسمایی و صفاتی وجود ندارد[۲۳] (ببینید: علم الهی).
علم واجبتعالی
سبزواری با پیروی از شیخ اشراق، علم واجبتعالی را به سمع و بصر او برمیگرداند[۲۴] و این بر خلاف دیدگاه مشهور است که علم حقتعالی را به نحو احاطه بر موجودات میدانند و علم او به اشیا از نگاه آنان حضوری و به اضافه اشراقیه است[۲۵]؛ اما امامخمینی این قول را اگر مقصود رجوع به مرتبه ذات باشد نمیپذیرد و بر این باور است که در صقع ربوبی هیچ صفتی به صفت دیگر برنمیگردد؛ زیرا مرتبه ذات صرفالوجود، وجود بحت و بسیط به تمام بساطت است. در آن مرتبه، هیچ نحو تکثر اسمایی و صفاتی وجود ندارد، بلکه تنها یک ذات متشخص و جزئی است؛ علاوه بر این، قطع نظر از اعتبار صرفالوجودی و اعتبار تکثر اسما و صفات، باز هم در این مرتبه هیچ وصفی به وصف دیگر برنمیگردد.[۲۶]
امامخمینی به طبیعیات قدیم در مباحث فلسفی توجه خاصی کرده است؛ برای نمونه در بحث افلاک به عنوان هیئت قدیم برای تعلیم هیئت و نجوم توجه داشته و به مباحثی چون حقیقت فلک، اقسام ویژگیهای آن سخن گفته[۲۷] و آرای فیلسوفان مشاء و اشراق را در این زمینه بررسی کرده است.[۲۸] ایشان فیلسوفان گذشته را در پیروی و تبعیتِ بدون دلیل و برهان از هیئت بطلمیوسی توبیخ میکند و افلاک را باطل میداند[۲۹] (ببینید: فلک). ایشان همچنین به مباحث جسم، حقیقت و ماهیت و لواحق آن توجه داشته[۳۰] و در این زمینه آرای متکلمان را بررسی و نقد کرده است[۳۱] (ببینید: جسم).
تقریرات درس اسفار
صدرالدین محمدبنابراهیم معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا (۹۵۰–۱۰۱۹) در سنین جوانی از استادان بزرگی همچون شیخ بهایی و میرداماد در زمینه فلسفه، تفسیر و حدیث علم آموخت. از ملاصدرا آثار زیادی بر جای مانده است که معروفترین آنها کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة العقلیه است[۳۲] این کتاب محصول تلاقی چهار جریان فکری اسلامی است. ملاصدرا این چهار جریان فکری را که عبارتاند از:
- روش فلسفی استدلالی مشائی،
- روش فلسفی اشراقی،
- روش سلوک عرفانی،
- روش استدلال کلامی، به هم پیوند داد و روشی جامع به نام «حکمت متعالیه» پایهگذاری کرد.[۳۳]
اسفار اربعه ازجمله کتابهای درسی حوزهها و مراکز علوم اسلامی در ایران در دو قرن اخیر بوده است و تاکنون شرحها و تعلیقههای فراوانی بر آن نوشته شده است، از قبیل تعلیقه ملاهادی سبزواری، آقاعلی مدرس زنوزی، سیدمحمدحسین طباطبایی و شرح عبدالله جوادی آملی به نام رحیق مختوم.[۳۴] کتاب اسفار اربعه در بیان چهار سفر عقلی سامان یافته است.
محتوا
تقریرات اسفار امامخمینی، تنها بابهای ششم و هفتم از مباحث نفس و بابهای هشتم تا یازدهم از مباحث معاد آن را شامل میشود و از اینرو جلد سوم کتاب تنها شامل بخشهایی از مباحث «نفس» و «معاد» این کتاب است.
شیوه تدریس و اندیشههای فلسفی و عرفانی امامخمینی در این تقریرات روشن است. ایشان با نگاه فلسفی در تبیین دیدگاه ملاصدرا، وجود را اصیل میداند[۳۵] و در نگاه عرفانی، نظر اهل حق و کشف را فوق اصالت وجود یا اصالت ماهیت یاد میکند؛ چنانکه اهل حق در ممکنات قائل به وجود استقلالی نیستند و برهان هم موافق با این نظر است.[۳۶] ایشان مطابق دیدگاه ملاصدرا «وجود بسیط واحد»[۳۷] و «تشکیک در وجود»[۳۸] را کاملاً میپذیرد و «حرکت جوهری»[۳۹] (ببینید: حرکت) و «جسمانیة الحدوث بودن نفس»[۴۰] را در تمام زوایای بحث «مبدأ و معاد»[۴۱] به کار برده است. همچنین با عباراتی گویا و روان به تقریر آرای ملاصدرا و حکمای پیشین پرداخته است.
ایشان گاه ضمن توضیح متن، دربارهٔ اشکالهایی که ملاصدرا از حکیمان پیشین نقل کرده و به آنها جواب داده است،[۴۲] داوری میکند و گاهی خود نیز دیدگاهی را مطرح میکند[۴۳]؛ ازجمله در بحث چگونگی تعلق نفس به بدن و چگونگی تعلق مظاهر هستی به حقتعالی به روایتی از رسول اکرم(ص)[۴۴] استناد میکند و نظر ملاصدرا را دربارهٔ تعلق ماهیت به وجود که آن را اعلی مرتبه تعلق میداند، درست نمیداند و حقیقت تعلق را همان وجود رابط و عین ربط میداند[۴۵] یا در مسئله حدوث و قِدم نفس اشکال ملاصدرا بر شیخ اشراق را وارد نمیداند، و آرای ملاصدرا را در این زمینه بررسی و نقد میکند.[۴۶] به عقیده امامخمینی هرچند حدوث نفس از ماده است، به سبب کمال روحانیتش، به عالم مجردات نزدیک است؛ بنابراین ایشان دلایل ملاصدرا علیه شیخ اشراق دربارهٔ قدم نفس را رد میکند.[۴۷]
امامخمینی همچنین در باب نهم، فصل پنجم، ذیل عنوان «اختلاف قوای نفسانیه»، نظریات ملاصدرا دربارهٔ نفس[۴۸] را با نظریات ارسطو و ابنسینا مقایسه و اختلاف آنها را بررسی و تحلیل میکند و دربارهٔ غرض ملاصدرا از بیان لغزشهای ابنسینا، مطالب پندآموزی را بیان میکند و اهل حکمت را به خلوتکردن با خدا سفارش میکند[۴۹] (ببینید: نفس). ایشان در مواردی دلایل شیخ اشراق دربارهٔ باطلبودن قدیمبودن نفس را کافی میداند و آنها را کشف و شهودی میشمارد که شیخ اشراق بر آنها بیشتر واقف است.[۵۰]
شیوه نقد
امامخمینی در نقد دیدگاههای ملاصدرا بهطور کلی به دو روش عمل کرده است: گاهی با اشاره و احتیاط و گاهی بهطور صریح نظریات وی را نقد میکند؛ مثلاً در بحث مراتب تجرد نفس، با طرح یک مسئله و با عبارت «خلاف تحقیقبودن و پذیرفتنینبودن» آن را مردود میداند و سپس دیدگاه خود را بیان میکند[۵۱] یا در بحث سعادت و شقاوت با صراحت، اندیشههای ملاصدرا[۵۲] را نقد میکند؛ همچنین ذاتیبودن ظلمت برای برخی از ماهیات را نادرست میداند.[۵۳]
شرح مباحث نفس
مبحث نفس و معاد از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین مسائل فلسفه اسلامیاند. فیلسوفان در تبیین مسئله معاد و حقیقت نفس و چگونگی زمان تکوین نفس، و جوهر و عرض، حادث و قدیمبودن آن، نظریات گوناگونی ارایه کردهاند.[۵۴] افلاطون و پیروانش قائل به وجود نفس پیش از خلقت بدن در عالم مُثُلاند. شیخ اشراق بر تجرد آن پافشاری میکند و به گونهای با نظریه مُثُل افلاطون همسو میباشد.[۵۵] ارسطو و ابنسینا به همزمانی خلقت نفس و بدن قائل شدهاند و ملاصدرا نظریه «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» را دربارهٔ نفس ارایه کرده است.[۵۶] امامخمینی نظریات ملاصدرا را دربارهٔ نفس و تناسخ به صورت مفصل، شرح داده و مطالب بسیار سودمندی در این زمینه ارایه کرده است.[۵۷]
گرایش به اخلاق و عرفان
از ویژگیهای این کتاب، گرایش به اخلاق و عرفان است. امامخمینی در جاهای مختلف کتاب و به هر مناسبتی، مسائل عرفان عملی و نظری را گوشزد میکند و توصیههای اخلاقی را یادآور میشود؛ به عنوان نمونه مطالب اخلاقی مطرحشده در بحث «تفاوت علم و ایمان» چندین صفحه از کتاب را شامل میشود.[۵۸] نیز در بحث اثبات تجرد نفس، آنجا که از بساطت تام حق و مظهریت جامع انسان و جایگاه رسولالله(ص) در مظهریت حق و نیز راهیابی حضرت ابراهیم(ع) به ملکوت و تحلیل معراج، سخن به میان میآورد، برتری عارفان را بر فیلسوفان خاطرنشان میکند.[۵۹] ویژگی دیگر این تقریرات این است که امامخمینی برای فهم مطالب از مثالهای فراوانی، چه در مسائل فلسفی و عرفانی و چه در بیان توصیههای اخلاقی، استفاده کرده است؛ مثل آنچه در بحث عقل نظری و عقل عملی آمده است. ایشان همچنین برای تبیین سخن ارسطو و افلاطون در چگونگی ارتباط نفس با بدن یا در بحث بازگشت انسان به مجردات، به داستانهایی از کتاب کلیله و دمنه اشاره میکند.[۶۰]
چاپ و انتشار
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی پس از نسخهبرداری از دستنوشتههای سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی، تطبیق متن با عبارات اسفار، بازنویسی و ویرایش، استخراج و گزارش مآخذ، عنوانگذاری و شرح حال اشخاص، این تقریرات را برای نخستین بار در سال ۱۳۸۱ در سه جلد با قطع وزیری و ۱۷۰۰ صفحه؛ جلد اول ۴۱۰، جلد دوم ۶۳۰ و جلد سوم ۶۶۱ صفحه، با عنوان «تقریرات فلسفه امامخمینی» منتشر کرده است. بازنویسی اولیه و ویرایش علمی بر عهده سیدرضا اسحاقنیا و ویرایش فنی و آمادهسازی بر عهده محمدحسین ساعیفر بوده است. افزون بر مقدمه تفصیلی ناشر، منابع و مستندات در پاورقی و کتابنامه در آخر کتاب آمده است؛ همچنین فهرستهای فنی؛ فهرست آیات، روایات، اشعار، اشخاص، کتابها و مکتبهایی که در متن آمده، به همراه نمایه در پایان کتاب آمدهاند. این کتاب به دو صورت شومیز و گالینگور عرضه شده است؛ با این حال، تحقیق و ویرایش دوباره این کتاب به دست مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی در دست انجام است.
پانویس
- ↑ فراهانی، خاطرات، ۶۹؛ بهشتیسرشت، زمانه و زندگی امامخمینی، ۶۹؛ خوانساری، مصاحبه، ۵۰
- ↑ منتظری، خاطرات، ۱/۱۹۴–۱۹۵
- ↑ مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی، ۱/هفده
- ↑ مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی، ۱/هفده-نوزده
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۵/۱۵۳ و ۱۴/۵۲۴–۵۲۸
- ↑ ساعی، سیری در کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲۲۴–۲۲۶
- ↑ خمینی، نگاهی دیگر به شرح منظومه از منظر تقریرات فلسفه امامخمینی، ۴۴
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۱/۸۱
- ↑ عابدی، نیمنگاهی به استادان و آثار عرفانی امامخمینی، ۴۹
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۸۵–۳۸۸ و ۳۹۱
- ↑ ← امامخمینی، تعلیقه فوائد، ۱۳۸
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۱/۱۱۶–۱۱۹
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۱/۱۱۹–۱۲۰
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۱/۱۸۹
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۷۱
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۰۱–۲۰۴
- ↑ خواجهنصیر، اجوبة المسائل النصیریه، ۹۶؛ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۲۸۹
- ↑ ابنسینا، الشفاء، ۳۶۷
- ↑ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۲/۱۵۰–۱۵۳؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۴۲۳
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۴۲
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۶۱۳–۶۱۴
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۴۱–۳۴۲
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۳۹–۳۴۱
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۳۹–۳۴۱
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۴۱–۳۴۲
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۵۵۲–۵۶۷
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۴۰۱–۴۰۲
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۱/۱۰۷ و ۲/۳۸۱
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۴۱۳–۴۲۳ و ۴۷۷
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۴۳۶
- ↑ مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی، ۱/هفت
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۵/۱۴۸–۱۵۰
- ↑ نصر، صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه، ۱۰۹
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۴۹ و ۵۵۳–۵۵۷
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۲
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۲۶، ۳۸۸ و ۳۹۲
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۵۸
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۵۸–۵۶۲
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۸۴، ۱۰۷، ۱۲۴، ۴۱۳ و ۴۲۰
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، باب دهم و یازدهم
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۸/۲۸۴
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۵–۲۰
- ↑ احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، ۴/۱۳۲
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۱–۶۴
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۸۷–۱۳۵
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۲۶–۱۳۴
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۱۰۴–۱۲۰
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۱۳–۴۴۵
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۱۰–۱۳۴
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۱۰
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۱۴۷
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۸۰
- ↑ احدی و بنیجمالی، علم النّفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی، ۱
- ↑ بهایی لاهیجی، رساله نوریه در عالم مثال، ۱۲
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۹/۸۲–۸۵
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۶۳–۲۶۷
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۴۳–۳۶۴
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۵–۵۷؛ غفوریان، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۴۶
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۴، ۸۴، ۳۴۷، ۴۱۲ و ۵۴۴
منابع
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، الشفاء، الالهیات، تصحیح سعید زاید، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- احدی، حسن و شکوهالسادات بنیجمالی، علم النّفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
- احسائی، ابنابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، تحقیق مجتبی عراقی، قم، مؤسسه سیدالشهداء(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- بهایی لاهیجی، رساله نوریه در عالم مثال، با مقدمه و تعلیقات و تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، دفتر مطالعات دینی هنر، ۱۳۷۲ش.
- بهشتیسرشت، محسن، زمانه و زندگی امامخمینی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسنزاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- خمینی، سیدحسن، نگاهی دیگر به شرح منظومه از منظر تقریرات فلسفه امامخمینی، مجله متین، شماره ۲۰، پاییز ۱۳۸۲ش.
- خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اجوبة المسائل النصیریه، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- خوانساری، سیدمصطفی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۳۲، ۱۳۶۸ش.
- ساعی، محمدحسین، سیری در کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی، مجله حضور، شماره ۴۴، ۱۳۸۲ش.
- سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسنزاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹–۱۳۷۹ش.
- شیخ اشراق، سهروردی، شهابالدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- عابدی، احمد، نیمنگاهی به استادان و آثار عرفانی امامخمینی، مجله آینه پژوهش، شماره ۵۸، ۱۳۷۸ش.
- غفوریان، محمدرضا، تقریرات فلسفه امامخمینی، مجله اشراق، شماره ۱، ۱۳۸۱ش.
- فراهانی، مجتبی، خاطرات، چاپشده در سلسله موی دوست.
- خاطرات دوران تدریس امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۵، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۵ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
- منتظری، حسینعلی، خاطرات آیتالله منتظری، قم، بینا، ۱۳۷۹ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- نصر، سیدحسین، صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه، ترجمه حسین سوزنچی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
پیوند به بیرون
- حبیبالله دانش شهرکی، تقریرات فلسفه امامخمینی، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۶۶–۴۷۲.