دشمن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
واژه دشمن مرکب از دو کلمه دُش (بد، زشت) و من (نفس، ذات) به معنای بدنفس، بددل، زشتطبع، بدخواه و کسی است که ضرر میرساند<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۵۹۳/۷.</ref> و بدی و زیان شخص دیگر را بخواهد و از وی کینه در دل داشته باشد.<ref>عمید، فرهنگ فارسی، ۶۰۳.</ref> در [[قرآن|قرآن کریم]] از دشمن با واژههایی چون «عدوّ»<ref>قرآن کریم، ممتحنه، ۱.</ref> که به جنبه تجاوزگری دشمن اشاره دارد و «خصم»<ref>قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، زخرف، ۵۸؛ قرآن کریم، یس، ۷۷.</ref> که به نزاع و درگیری او توجه میدهد، یادشده است. | واژه دشمن مرکب از دو کلمه دُش (بد، زشت) و من (نفس، ذات) به معنای بدنفس، بددل، زشتطبع، بدخواه و کسی است که ضرر میرساند<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۵۹۳/۷.</ref> و بدی و زیان شخص دیگر را بخواهد و از وی کینه در دل داشته باشد.<ref>عمید، فرهنگ فارسی، ۶۰۳.</ref> در [[قرآن|قرآن کریم]] از دشمن با واژههایی چون «عدوّ»<ref>قرآن کریم، ممتحنه، ۱.</ref> که به جنبه تجاوزگری دشمن اشاره دارد و «خصم»<ref>قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، زخرف، ۵۸؛ قرآن کریم، یس، ۷۷.</ref> که به نزاع و درگیری او توجه میدهد، یادشده است. | ||
مصادیق دشمن در قرآن، اعم از دشمن درونی و بیرونی (فردی و اجتماعی) است. [[نفس اماره]] و [[هوای نفس]] که در کلام [[پیامبر اکرم(ص)]] دشمنترینِ دشمنان، معرفی شده<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۲۱۶/۱۲.</ref> و شیطان که به گمراهکردن انسان سوگند یاد کرده، به همراه یاران او،<ref>قرآن کریم، ص، ۸۲؛ قرآن کریم، یس، ۶۰؛ قرآن کریم، کهف، ۵۰.</ref> از دشمنان درونیِ (فردی) انسان به شمار میروند. | مصادیق دشمن در قرآن، اعم از دشمن درونی و بیرونی (فردی و اجتماعی) است. [[نفس اماره]] و [[هوای نفس]] که در کلام [[پیامبر اکرم(ص)]] دشمنترینِ دشمنان، معرفی شده<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۲۱۶/۱۲.</ref> و [[شیطان]] که به گمراهکردن انسان سوگند یاد کرده، به همراه یاران او،<ref>قرآن کریم، ص، ۸۲؛ قرآن کریم، یس، ۶۰؛ قرآن کریم، کهف، ۵۰.</ref> از دشمنان درونیِ (فردی) انسان به شمار میروند. | ||
[[امامخمینی]] هوای نفس و | [[امامخمینی]] هوای نفس و وسوسههای شیطانی را بزرگترین دشمنِ درونی انسان دانسته<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷ ـ ۲۲۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۹۱/۱۹.</ref> و بر نقش شیطان و هوای نفس در بروز اختلافات در [[جامعه]]، تأکید کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۸۴/۶.</ref> دشمنان بیرونی (اجتماعی) نیز از نظر [[قرآن|قرآن کریم]] عبارتاند از دشمنان سیاسی خارجی مانند [[شرک|مشرکان]] و بیشتر [[یهودیان]] معاصر پیامبر(ص) که به دلیل [[عجب|خودپسندی]] و دنیاپرستیِ بسیار از ایمان به پیامبر(ص) خودداری کردند و به مکر و حیله علیه [[اسلام|مسلمانان]] و پیمانشکنی روی آوردند<ref>قرآن کریم، مائده، ۸۲؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۸۰/۶؛ مکارم شیرازی، ۷۴/۵.</ref> و دشمنان داخلی مانند منافقان که در عین تظاهر به [[ایمان و کفر|ایمان]] و دوستی با مؤمنان، در پنهان به کارشکنی علیه مسلمانان میپرداختند<ref>قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، منافقون، ۴.</ref> و همسر و فرزندان برخی از مؤمنان<ref>قرآن کریم، تغابن، ۱۴.</ref> که شوهر و پدران خود را از ایمان یا اعمال صالح بازمیدارند یا آنان را به [[کفر]] و یا [[گناه|گناهانی]] چون بخل، غصب و درآمد حرام وادار میکنند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۰۶/۱۹ ـ ۳۰۷</ref> | ||
افزون بر هجوم دشمنان خارجی که در شکلهای مختلف نظامی (تسلط مستقیم)، سیاسی (تسلط غیر مستقیم)، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد،<ref>رفیع، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، ۹۱ ـ ۹۲.</ref> در داخل [[جامعه|جامعه اسلامی]] نیز برخی گروههای مخالف وجود دارند که ضمن مخالفت با [[حکومت اسلامی|دولت اسلامی]]، به شورش و [[قیام]] علیه آن اقدام میکنند.<ref>سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۰.</ref> این گروهها به صورت فردی یا گروهی به [[مبارزه مسلحانه|قیام مسلحانه]] علیه دولت اسلامی دست میزنند.<ref>سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۵.</ref> اگرچه دعوت اسلام بر صلح و آرامش، و دوری از جنگ قرار گرفته، اما دفاع از اسلام در برابر هجوم [[کافر|کفار]] و منافقان بر تمام مسلمانان واجب است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۶۴/۲ ـ ۶۶.</ref> امامخمینی با بهرهگیری از آموزههای اسلام، ضمن مخالفت با جنگ و مطالبه صلح و آرامش در میان کشورهای جهان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۱/۱۳.</ref> دفاع در برابر تهاجم دشمنان اسلام و دفع خطرِ آن را تکلیف همه مردم میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷۳/۸؛ ۱۵۹/۱۲ و ۱۱۷/۱۵، ۴۰۰.</ref> | افزون بر هجوم دشمنان خارجی که در شکلهای مختلف نظامی (تسلط مستقیم)، سیاسی (تسلط غیر مستقیم)، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد،<ref>رفیع، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، ۹۱ ـ ۹۲.</ref> در داخل [[جامعه|جامعه اسلامی]] نیز برخی گروههای مخالف وجود دارند که ضمن مخالفت با [[حکومت اسلامی|دولت اسلامی]]، به شورش و [[قیام]] علیه آن اقدام میکنند.<ref>سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۰.</ref> این گروهها به صورت فردی یا گروهی به [[مبارزه مسلحانه|قیام مسلحانه]] علیه دولت اسلامی دست میزنند.<ref>سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۵.</ref> اگرچه دعوت اسلام بر [[صلح]] و آرامش، و دوری از جنگ قرار گرفته، اما دفاع از اسلام در برابر هجوم [[کافر|کفار]] و منافقان بر تمام مسلمانان واجب است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۶۴/۲ ـ ۶۶.</ref> امامخمینی با بهرهگیری از آموزههای اسلام، ضمن مخالفت با جنگ و مطالبه صلح و آرامش در میان کشورهای جهان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۱/۱۳.</ref> دفاع در برابر تهاجم دشمنان اسلام و دفع خطرِ آن را تکلیف همه مردم میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷۳/۸؛ ۱۵۹/۱۲ و ۱۱۷/۱۵، ۴۰۰.</ref> | ||
==دشمنشناسی== | ==دشمنشناسی== | ||
در فرهنگ و معارف اسلامی، به دشمنشناسی بسیار توجه شدهاست. [[پیامبر اکرم(ص)]] عاقلترین فرد را کسی شمرده که دشمن خویش را بشناسد و با او مخالفت کند.<ref>دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۳۷.</ref> [[امامعلی(ع)]] از کوچکشمردنِ دشمنِ ناتوان نهی کرده<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۳۴.</ref> و یک دشمن را نیز زیاد دانسته<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۶۲.</ref> و به توطئه دشمن حتی پس از صلح، هشدار دادهاست.<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳، ۴۷۱.</ref> در نگاه ایشان بزرگترین دشمن، کسی است که حیلهاش پنهانتر باشد.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۸۰.</ref> | در فرهنگ و معارف اسلامی، به دشمنشناسی بسیار توجه شدهاست. [[پیامبر اکرم(ص)]] عاقلترین فرد را کسی شمرده که دشمن خویش را بشناسد و با او مخالفت کند.<ref>دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۳۷.</ref> [[امامعلی(ع)]] از کوچکشمردنِ دشمنِ ناتوان نهی کرده<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۳۴.</ref> و یک دشمن را نیز زیاد دانسته<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۶۲.</ref> و به توطئه دشمن حتی پس از صلح، هشدار دادهاست.<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳، ۴۷۱.</ref> در نگاه ایشان بزرگترین دشمن، کسی است که حیلهاش پنهانتر باشد.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۸۰.</ref> | ||
امامخمینی که مبنای فطرت انسان را بر دوستی قرار میدهد و دشمنی را امری عارضی به شمار میآورد،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۰/۷.</ref> در عین حال با تأیید اهمیت دشمنشناسی، آن را وظیفهای ضروری میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۱۲.</ref> و بر شناخت نقشههای دشمنان از راه تحلیل گفتار و رفتار آنان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۹/۱۵ ـ ۴۷۰.</ref> و انتخاب راهکار مناسب برای دفع و مقابله با آنان تأکید میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۲/۱۲ و ۴۷۰/۱۵.</ref> ایشان تاکید داشت که نباید لحظهای از حیله دشمنان غفلت کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۵/۲۱.</ref> زیرا این | امامخمینی که مبنای فطرت انسان را بر دوستی قرار میدهد و دشمنی را امری عارضی به شمار میآورد،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۰/۷.</ref> در عین حال با تأیید اهمیت دشمنشناسی، آن را وظیفهای ضروری میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۱۲.</ref> و بر شناخت نقشههای دشمنان از راه تحلیل گفتار و رفتار آنان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۹/۱۵ ـ ۴۷۰.</ref> و انتخاب راهکار مناسب برای دفع و مقابله با آنان تأکید میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۲/۱۲ و ۴۷۰/۱۵.</ref> ایشان تاکید داشت که نباید لحظهای از حیله دشمنان غفلت کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۵/۲۱.</ref> زیرا این [[غفلت]]، خواسته دشمن است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹/۱۵.</ref> و فرصت همدستی و توطئه علیه [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و مانعتراشی در پیشرفت [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] را فراهم میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۵۴/۷ و ۲۲۲/۹ ـ ۲۲۳.</ref> | ||
==انواع دشمن== | ==انواع دشمن== | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
'''الف) دشمنان آشکار''': دشمنان آشکار در نگاه [[امامخمینی]] با توجه به شرایط روز جامعه عبارتاند از: قدرتهای بزرگ شیطانی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۱ و ۵۱۴.</ref> اعم از [[امریکا]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹ و ۹۶ ـ ۹۷.</ref> [[شوروی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۰/۱۵.</ref> [[انگلیس]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۱/۱.</ref> [[اسرائیل|رژیم اسرائیل]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۳/۱ و ۲۸/۱۹.</ref> و [[صدام حسین]].<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.</ref> ایشان دشمن اصلی [[اسلام]]، [[قرآن]] و [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] را ابرقدرتها بهویژه امریکا و مولود فاسدش، رژیم اسرائیل میدانست که ضمن دشمنی با اساس اسلام، قرآن و سنت را مانع چپاولگری و خار راه خود میدانند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹.</ref> ایشان ذات اسرائیل را جنایتکار میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱۷.</ref> و صدام حسین را برادر اسرائیل،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۹.</ref> دشمن اسلام و [[اهل بیت(ع)|ائمه(ع)]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.</ref> و جنایتکاری که به اعتراف دوست و دشمن، ناقض حقوق بینالمللی و حقوق بشر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۸/۲۱.</ref> و پایمالکننده تمام مواضع بینالمللی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۲/۱۳.</ref> معرفی میکرد. | '''الف) دشمنان آشکار''': دشمنان آشکار در نگاه [[امامخمینی]] با توجه به شرایط روز جامعه عبارتاند از: قدرتهای بزرگ شیطانی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۱ و ۵۱۴.</ref> اعم از [[امریکا]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹ و ۹۶ ـ ۹۷.</ref> [[شوروی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۰/۱۵.</ref> [[انگلیس]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۱/۱.</ref> [[اسرائیل|رژیم اسرائیل]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۳/۱ و ۲۸/۱۹.</ref> و [[صدام حسین]].<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.</ref> ایشان دشمن اصلی [[اسلام]]، [[قرآن]] و [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] را ابرقدرتها بهویژه امریکا و مولود فاسدش، رژیم اسرائیل میدانست که ضمن دشمنی با اساس اسلام، قرآن و سنت را مانع چپاولگری و خار راه خود میدانند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹.</ref> ایشان ذات اسرائیل را جنایتکار میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱۷.</ref> و صدام حسین را برادر اسرائیل،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۹.</ref> دشمن اسلام و [[اهل بیت(ع)|ائمه(ع)]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.</ref> و جنایتکاری که به اعتراف دوست و دشمن، ناقض حقوق بینالمللی و حقوق بشر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۸/۲۱.</ref> و پایمالکننده تمام مواضع بینالمللی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۲/۱۳.</ref> معرفی میکرد. | ||
'''ب) دشمنان پنهان''': از نظر امامخمینی، دشمنان بسیاری نیز در لباس دوست، دشمنی میکنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۷.</ref> و زیان قلمهای آنان برای اسلام از سرنیزه [[رضاخان پهلوی]] و سلاح دشمنانِ آشکار بیشتر است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۸/۱۰.</ref> این گروه از دشمنان، عبارتاند از: مخالفان | '''ب) دشمنان پنهان''': از نظر امامخمینی، دشمنان بسیاری نیز در لباس دوست، دشمنی میکنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۷.</ref> و زیان قلمهای آنان برای اسلام از سرنیزه [[رضاخان پهلوی]] و سلاح دشمنانِ آشکار بیشتر است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۸/۱۰.</ref> این گروه از دشمنان، عبارتاند از: مخالفان [[روحانیت]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۴/۹.</ref> روحانینماها،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۹/۲.</ref> منافقان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۸/۱۷.</ref> مقدسنماها<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۴/۲۱.</ref> و برخی مطبوعات خارجی.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۰/۱۱.</ref> ایشان معتقد بود خطر روحانینمایان بهمراتب بیشتر از دشمنان دیگر است؛ زیرا آنان با نفوذ در [[حوزههای علمیه]] و [[مسجد|مسجدها]] و مرکزهای اسلامی، نقشههای شوم دشمنان دیرینه اسلام و دستنشاندگان [[استعمار]] را اجرا میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۹/۲.</ref> | ||
==انگیزه و عوامل دشمنی== | ==انگیزه و عوامل دشمنی== | ||
امامخمینی علت اصلی دشمنی دشمنان با اسلام و [[جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی ایران]] را گسترش اسلام در دنیا، بهخطرافتادن منافع دشمنان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵.</ref> استقلالخواهی و راهبرد نه شرقی نه غربی ملت ایران<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵ و ۲۵۰/۱۶.</ref> و نیز ترس از صدور [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱۵.</ref> میدانست. ایشان معتقد بود پیروزی نهضت اسلامی ایران که موجب شکست دشمن و قطع امید دشمن از ادامه سلطه بر امت اسلامی شد، عامل مهم دشمنیِ روزافزون دشمنان با اسلام و انقلاب اسلامی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷۷/۱۲.</ref> و هدف اصلی دشمنان انقلاب، ضربهزدن به اسلام و نظام اسلامی و از میانبردن استقلال کشور، گسترش دوباره سلطه [[استعمار و استثمار|استعمارگران]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۴/۶؛ ۷/۱۲ و ۴۰۶/۱۷.</ref> و تسلط بر موقعیت جغرافیایی حساس [[ایران]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳۷/۱۰.</ref> است؛ چنانکه ترویج [[نظریه جدایی دین از سیاست]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۴/۱۷.</ref> تضعیف روحانیت،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۳/۳ ـ ۲۰۴ و ۳۵۹/۱۳.</ref> تضعیف ارکان نظام اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷۵/۶.</ref> ایجاد شکاف و تفرقهافکنی در جامعه اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۱/۱۴ ـ ۱۹۲، ۴۳۲؛ ۴۷۰/۱۵ ـ ۴۷۱ و ۴۰۵/۱۷ ـ ۴۰۶.</ref> نیز از اهداف فرعی و مقدماتی این دشمنیهاست. | |||
==ابزارهای دشمن== | ==ابزارهای دشمن== | ||
[[قرآن|قرآن کریم]] در بیان ابزار کار دشمن، وسوسه،<ref>قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۲۰؛ قرآن کریم، سوره ناس، آیه ۵.</ref> زینتدادن امور زشت،<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۴۳؛ قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۳؛ قرآن کریم، سوره نمل، آیه ۲۴.</ref> وعده | [[قرآن|قرآن کریم]] در بیان ابزار کار دشمن، وسوسه،<ref>قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۲۰؛ قرآن کریم، سوره ناس، آیه ۵.</ref> زینتدادن امور زشت،<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۴۳؛ قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۳؛ قرآن کریم، سوره نمل، آیه ۲۴.</ref> وعده [[دروغ]]،<ref>قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref> [[غفلت]] و فراموشی یاد خدا،<ref>قرآن کریم، سوره زخرف، آیه ۳۶</ref> ترساندن از [[فقر]]<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref> و امر به کارهای ناپسند<ref>قرآن کریم، سوره نور، آیه ۲۱.</ref> را ابزار کار دشمن درونی ([[شیطان]]) دانسته و مکر،<ref>قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۳۰.</ref> کید،<ref>قرآن کریم، سوره طارق، آیه ۱۵.</ref> خدعه (فریب و نیرنگ)<ref>بقره، آیه ۹.</ref> و تفرقهافکنی<ref>قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> را برخی از روشهای دشمنان بیرونی و سیاسی معرفی کردهاست. | ||
[[امامخمینی]] در راستای ابزارهای یادشده مهمترین شگرد دشمنان [[اسلام]] را از گذشته تاکنون ایجاد اختلاف در میان مسلمانان میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲.</ref> که امری کاملاً حسابشده و از روی نقشه و برنامه اجرا شدهاست و بر خلاف دشمنیهای ظاهری نظامی و اقتصادی، نگرانکننده و موجب فساد درونی است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.</ref> افزون بر این، مهمترین ابزارهای دشمن، در نگاه ایشان عبارتاند از ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی. ایشان بیش از همه، بر تأثیر مخرب ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن تأکید میکرد و خطر قلم<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۷/۹.</ref> | [[امامخمینی]] در راستای ابزارهای یادشده مهمترین شگرد دشمنان [[اسلام]] را از گذشته تاکنون ایجاد اختلاف در میان مسلمانان میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲.</ref> که امری کاملاً حسابشده و از روی نقشه و برنامه اجرا شدهاست و بر خلاف دشمنیهای ظاهری نظامی و اقتصادی، نگرانکننده و موجب فساد درونی است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.</ref> افزون بر این، مهمترین ابزارهای دشمن، در نگاه ایشان عبارتاند از ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی. ایشان بیش از همه، بر تأثیر مخرب ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن تأکید میکرد و خطر قلم<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۷/۹.</ref> و رسانههای دشمن را<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۴/۱۲.</ref> از خطر سرنیزه بیشتر میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۰/۱۱.</ref> ایشان معتقد بود دشمن برای مقابله با اسلام و انقلاب و تحقیر فرهنگ اسلامی، از روشهای گوناگون مانند مسخ فرهنگ بومی و حاکمیت فرهنگ بیگانه،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۲/۴.</ref> ترویج [[اسلام امریکایی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۰/۲۱ و ۱۲۰.</ref> محو آثار دیانت و ضربهزدن به اسلام به نام اسلام،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۲.</ref> تبلیغات همهجانبه، [[شایعه|شایعهسازی]] و فریب (جنگ روانی)،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۰/۱۰ و ۸۹/۱۸.</ref> ترویج آزادی همراه با فساد و فحشا و منهای اخلاق،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۳۶/۷.</ref> نفوذ در ارگانها،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۲/۷.</ref> القای ناکارآمدی نظام اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱۰/۱۳ و ۳۳۵/۱۵.</ref> و خدشهدارکردن چهره [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] نزد دیگر مسلمانان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۸/۱۳.</ref> بهره میبرد. مهمترین ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن در این مسیر، [[مطبوعات]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۳۷/۷ و ۱۷/۱۲.</ref> گروههای هنری<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۱۳.</ref> و خبرگزاریها<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۷/۱۶.</ref> هستند که حتی در داخل برخی از کشورهای اسلامی، به نفع دشمن و به ضرر مسلمانان استفاده میشوند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۱۳.</ref> ایشان در راستای این نگاه معتقد بود حمله نظامی یا [[محاصره اقتصادی|محاصره اقتصادی دشمن]]، در برابر ابزارهای فرهنگی اهمیت کمتری دارد و نگرانکننده نیست؛ زیرا این ابزارها، ملت و کشور را فعالتر میکنند و در نهایت به نفع کشور خواهند بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.</ref> | ||
==راهبردهای مقابله با دشمن== | ==راهبردهای مقابله با دشمن== | ||
[[قرآن|قرآن کریم]] در آیات چندی به مقابله با دشمنان [[اسلام]] و [[جامعه|جامعه اسلامی]] و لزوم ایستادگی در برابر آنان فراخوانده است<ref>قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۱۵، ۴۵ و ۶۵.</ref> و از مسلمانان میخواهدکه به مبارزه در راه خدا و نجات مردان و زنان ناتوانی که خواهان رهایی از ستم و فشار هستند [[قیام]] کنند<ref>قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> و در راه [[جهاد و دفاع|جهاد]] و مبارزه از فداکاری با جان و مال خود دریغ نورزند.<ref>قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۴۱.</ref> فقهای اسلامی نیز به پیروی این آیات و نیز روایات فراوانی که در وجوب مقابله با دشمنان وجود دارد،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵ ـ ۵۲؛ حر عاملی تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۹/۱۵ ـ ۱۴۹.</ref> بر این وظیفه تأکید کرده و دفاع از سرزمین اسلامی را در برابر هجوم دشمن واجب شمردهاند.<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۴۶؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۴/۲۱ ـ ۱۵.</ref> | [[قرآن|قرآن کریم]] در آیات چندی به مقابله با دشمنان [[اسلام]] و [[جامعه|جامعه اسلامی]] و لزوم ایستادگی در برابر آنان فراخوانده است<ref>قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۱۵، ۴۵ و ۶۵.</ref> و از مسلمانان میخواهدکه به مبارزه در راه خدا و نجات مردان و زنان ناتوانی که خواهان رهایی از ستم و فشار هستند [[قیام]] کنند<ref>قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> و در راه [[جهاد و دفاع|جهاد]] و مبارزه از فداکاری با جان و مال خود دریغ نورزند.<ref>قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۴۱.</ref> فقهای اسلامی نیز به پیروی این آیات و نیز روایات فراوانی که در وجوب مقابله با دشمنان وجود دارد،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵ ـ ۵۲؛ حر عاملی تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۹/۱۵ ـ ۱۴۹.</ref> بر این وظیفه تأکید کرده و دفاع از سرزمین اسلامی را در برابر هجوم دشمن واجب شمردهاند.<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۴۶؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۴/۲۱ ـ ۱۵.</ref> | ||
امامخمینی نیز مقابله با دشمن، دفاع از اسلام و سرزمینهای مسلمانان را به هر وسیله ممکن، اعم از بذل جان و مال، بینیاز از اذن [[حاکم شرع]] و بیهیچ قید و شرطی واجب شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۵؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱.</ref> {{ببینید|جهاد و دفاع}} طبق فتوای ایشان، اگر نفوذ سیاسی و اقتصادی و نقشههای بیگانگان منجر به [[استعمار و استثمار|استعمار]] و | امامخمینی نیز مقابله با دشمن، دفاع از اسلام و سرزمینهای مسلمانان را به هر وسیله ممکن، اعم از بذل جان و مال، بینیاز از اذن [[حاکم شرع]] و بیهیچ قید و شرطی واجب شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۵؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱.</ref> {{ببینید|جهاد و دفاع}} طبق فتوای ایشان، اگر نفوذ سیاسی و اقتصادی و نقشههای [[بیگانگان]] منجر به [[استعمار و استثمار|استعمار]] و سلطه بر سرزمینهای اسلامی و وهن و ضعف اسلام و مسلمانان شود، دفاع با ابزار سیاسی و اقتصادیِ مناسب و مقاومت منفی مانند ترک روابط تجاری و معامله و مراوده با آنان از سوی دولت یا بخش خصوصی و تاجران مسلمان، واجب و برقراری هر نوع ارتباط و مراوده حرام است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱ ـ ۴۶۲.</ref> | ||
امامخمینی با توجه به آموزههای دینی مبنی بر لزوم آمادگی کامل در برابر دشمن<ref>قرآن کریم، سوره انفال، ۶۰.</ref> و تجربیات سالها مبارزه با استبداد داخلی و استعمارگران خارجی، همواره بر هوشیاری و بیداری در مقابل توطئهها و نقشههای [[اجانب|بیگانگان]] تأکید میکرد. (همان، ۶/۱۲۶ و ۲۶۲). ایشان وحدت کلمه (همان، ۵/۱۰۲، ۵۱۱ و ۵۱۵) و استقامت همه مردم و مسئولان (همان، ۹/۵۱۴ و ۱۹/۱۹۵) را از لوازم مهم مقابله با دشمن دانسته و همواره گوشزد میکرد که راه رسیدن به [[وحدت]] و انسجام بیرونی، غلبه بر دشمن درونی و هوای نفس است و همین عامل، موجب پیروزی بر دشمن بیرونی خواهد بود (همان، ۱۹/۴۸۴ ـ ۴۸۵). ایشان از آنجا که بنیان کار ابرقدرتها را بر فریب و دشمنی میدانست (همان، ۲۱/۱۲۱)، احتمال تجاوز بیگانگان را به کشور، جدی میشمرد (همان، ۲۱/ ۹۴ و ۱۹۴ ـ ۱۹۵) و مجهزشدن به سلاح [[ایمان و کفر|ایمان]] و [[صبر]]، تقویت بنیه علمی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشور (همان)، عمل به تکالیف الهی (همان، ۱۹/۲۰۳ ـ ۲۰۴)، کار و تلاش اقتصادی، حفظ [[استقلال]] و قطع وابستگی به شرق و غرب (همان، ۱۲/۲ و ۱۹/۱۵۸) و استقلال فکری و خودباوری (همان، ۹/۵۱۶) را از عوامل مهم برای دفع تهدیدات احتمالی بیگانگان و مقابله با دشمن در عرصههای گوناگون به شمار میآورد. | امامخمینی با توجه به آموزههای دینی مبنی بر لزوم آمادگی کامل در برابر دشمن<ref>قرآن کریم، سوره انفال، ۶۰.</ref> و تجربیات سالها مبارزه با استبداد داخلی و استعمارگران خارجی، همواره بر هوشیاری و بیداری در مقابل توطئهها و نقشههای [[اجانب|بیگانگان]] تأکید میکرد. (همان، ۶/۱۲۶ و ۲۶۲). ایشان وحدت کلمه (همان، ۵/۱۰۲، ۵۱۱ و ۵۱۵) و استقامت همه مردم و مسئولان (همان، ۹/۵۱۴ و ۱۹/۱۹۵) را از لوازم مهم مقابله با دشمن دانسته و همواره گوشزد میکرد که راه رسیدن به [[وحدت]] و انسجام بیرونی، غلبه بر دشمن درونی و هوای نفس است و همین عامل، موجب پیروزی بر دشمن بیرونی خواهد بود (همان، ۱۹/۴۸۴ ـ ۴۸۵). ایشان از آنجا که بنیان کار ابرقدرتها را بر فریب و دشمنی میدانست (همان، ۲۱/۱۲۱)، احتمال تجاوز بیگانگان را به کشور، جدی میشمرد (همان، ۲۱/ ۹۴ و ۱۹۴ ـ ۱۹۵) و مجهزشدن به سلاح [[ایمان و کفر|ایمان]] و [[صبر]]، تقویت بنیه علمی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشور (همان)، عمل به تکالیف الهی (همان، ۱۹/۲۰۳ ـ ۲۰۴)، کار و تلاش اقتصادی، حفظ [[استقلال]] و قطع وابستگی به شرق و غرب (همان، ۱۲/۲ و ۱۹/۱۵۸) و استقلال فکری و خودباوری (همان، ۹/۵۱۶) را از عوامل مهم برای دفع تهدیدات احتمالی بیگانگان و مقابله با دشمن در عرصههای گوناگون به شمار میآورد. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
از سوی دیگر، [[قرآن|قرآن کریم]] درباره [[اخلاق|اخلاقِ]] برخورد با دشمن، در عین اجازه مقابله به مثل با دشمن متجاوز،<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref> بر رعایت [[تقوا]] و عدالت با وی تأکید<ref>قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۲ و ۸.</ref> و از نظر اخلاقی، [[ایمان و کفر|مؤمنان]] را از ناسزاگویی به دشمن منع کردهاست.<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۰۸</ref> [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نیز که مایه رحمت برای همه جهانیان<ref>قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref> و دارای اخلاقی والا بود،<ref>قرآن کریم، سوره قلم، آیه ۴.</ref> در برخورد با دشمن و مخالفان برانداز، نخست اصل نرمی و مدارا را رعایت میکرد و در صورت اقدامِ دشمن علیه امنیت عمومی و ارکان دین، به عنوان آخرین راه، به مقابله با دشمن میپرداخت<ref>ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۸۸.</ref> و در عین حال از هر فرصتی برای تنشزدایی و ترک درگیری استفاده میکرد.<ref>جمعی از محققان، سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص)، ۴۷۲.</ref> [[امامعلی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] هم در برابر دشمنان، نخست با پرهیز از جنگ و با استدلال و برهان به دعوت آنان به حق میپرداخت و آنان را به مناظره فرا میخواند و پس از اتمام حجت و در صورت ضرورت، اقدام به جنگ میکرد.<ref>ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹۴.</ref> | از سوی دیگر، [[قرآن|قرآن کریم]] درباره [[اخلاق|اخلاقِ]] برخورد با دشمن، در عین اجازه مقابله به مثل با دشمن متجاوز،<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref> بر رعایت [[تقوا]] و عدالت با وی تأکید<ref>قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۲ و ۸.</ref> و از نظر اخلاقی، [[ایمان و کفر|مؤمنان]] را از ناسزاگویی به دشمن منع کردهاست.<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۰۸</ref> [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نیز که مایه رحمت برای همه جهانیان<ref>قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref> و دارای اخلاقی والا بود،<ref>قرآن کریم، سوره قلم، آیه ۴.</ref> در برخورد با دشمن و مخالفان برانداز، نخست اصل نرمی و مدارا را رعایت میکرد و در صورت اقدامِ دشمن علیه امنیت عمومی و ارکان دین، به عنوان آخرین راه، به مقابله با دشمن میپرداخت<ref>ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۸۸.</ref> و در عین حال از هر فرصتی برای تنشزدایی و ترک درگیری استفاده میکرد.<ref>جمعی از محققان، سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص)، ۴۷۲.</ref> [[امامعلی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] هم در برابر دشمنان، نخست با پرهیز از جنگ و با استدلال و برهان به دعوت آنان به حق میپرداخت و آنان را به مناظره فرا میخواند و پس از اتمام حجت و در صورت ضرورت، اقدام به جنگ میکرد.<ref>ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹۴.</ref> | ||
امامخمینی با پیروی از این اصل | امامخمینی با پیروی از این اصل اسلامی، در عین اینکه وظیفه خود را هدایت همه مردم دنیا حتی دشمنان (در صورت توان) میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۷۰/۱۱.</ref> و ضمن مخالفت با جنگ، خواهان [[صلح]] برای همه بشر بود،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۸/۵ و ۲۶۱/۱۳.</ref> اما برخورد قاطع با دشمن را نیز در صورت حمله و تجاوز، لازم میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۰/۲۰.</ref> ایشان اصولاً استقرار صلح واقعی در جهان را وابسته به نابودی [[استکبار|مستکبران]] میدید<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۴/۱۲.</ref> و معتقد بود دعوت به جنگ در اسلام، برای نجات مردم و توسعه صلح و رحمت در جهان است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۵/۱۹ ـ ۱۱۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
آیت مظفری، [https://books.khomeini.ir/books/10005/391/ دشمن]، دانشنامه | آیت مظفری، [https://books.khomeini.ir/books/10005/391/ دشمن]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۵، ص۳۹۱–۳۹۵. | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] |
نسخهٔ ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۳۳
دشمن، بدخواه اسلام، انقلاب و نظام اسلامی و مردم ایران.
مفهومشناسی
واژه دشمن مرکب از دو کلمه دُش (بد، زشت) و من (نفس، ذات) به معنای بدنفس، بددل، زشتطبع، بدخواه و کسی است که ضرر میرساند[۱] و بدی و زیان شخص دیگر را بخواهد و از وی کینه در دل داشته باشد.[۲] در قرآن کریم از دشمن با واژههایی چون «عدوّ»[۳] که به جنبه تجاوزگری دشمن اشاره دارد و «خصم»[۴] که به نزاع و درگیری او توجه میدهد، یادشده است.
مصادیق دشمن در قرآن، اعم از دشمن درونی و بیرونی (فردی و اجتماعی) است. نفس اماره و هوای نفس که در کلام پیامبر اکرم(ص) دشمنترینِ دشمنان، معرفی شده[۵] و شیطان که به گمراهکردن انسان سوگند یاد کرده، به همراه یاران او،[۶] از دشمنان درونیِ (فردی) انسان به شمار میروند.
امامخمینی هوای نفس و وسوسههای شیطانی را بزرگترین دشمنِ درونی انسان دانسته[۷] و بر نقش شیطان و هوای نفس در بروز اختلافات در جامعه، تأکید کردهاست.[۸] دشمنان بیرونی (اجتماعی) نیز از نظر قرآن کریم عبارتاند از دشمنان سیاسی خارجی مانند مشرکان و بیشتر یهودیان معاصر پیامبر(ص) که به دلیل خودپسندی و دنیاپرستیِ بسیار از ایمان به پیامبر(ص) خودداری کردند و به مکر و حیله علیه مسلمانان و پیمانشکنی روی آوردند[۹] و دشمنان داخلی مانند منافقان که در عین تظاهر به ایمان و دوستی با مؤمنان، در پنهان به کارشکنی علیه مسلمانان میپرداختند[۱۰] و همسر و فرزندان برخی از مؤمنان[۱۱] که شوهر و پدران خود را از ایمان یا اعمال صالح بازمیدارند یا آنان را به کفر و یا گناهانی چون بخل، غصب و درآمد حرام وادار میکنند.[۱۲]
افزون بر هجوم دشمنان خارجی که در شکلهای مختلف نظامی (تسلط مستقیم)، سیاسی (تسلط غیر مستقیم)، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد،[۱۳] در داخل جامعه اسلامی نیز برخی گروههای مخالف وجود دارند که ضمن مخالفت با دولت اسلامی، به شورش و قیام علیه آن اقدام میکنند.[۱۴] این گروهها به صورت فردی یا گروهی به قیام مسلحانه علیه دولت اسلامی دست میزنند.[۱۵] اگرچه دعوت اسلام بر صلح و آرامش، و دوری از جنگ قرار گرفته، اما دفاع از اسلام در برابر هجوم کفار و منافقان بر تمام مسلمانان واجب است.[۱۶] امامخمینی با بهرهگیری از آموزههای اسلام، ضمن مخالفت با جنگ و مطالبه صلح و آرامش در میان کشورهای جهان،[۱۷] دفاع در برابر تهاجم دشمنان اسلام و دفع خطرِ آن را تکلیف همه مردم میشمرد.[۱۸]
دشمنشناسی
در فرهنگ و معارف اسلامی، به دشمنشناسی بسیار توجه شدهاست. پیامبر اکرم(ص) عاقلترین فرد را کسی شمرده که دشمن خویش را بشناسد و با او مخالفت کند.[۱۹] امامعلی(ع) از کوچکشمردنِ دشمنِ ناتوان نهی کرده[۲۰] و یک دشمن را نیز زیاد دانسته[۲۱] و به توطئه دشمن حتی پس از صلح، هشدار دادهاست.[۲۲] در نگاه ایشان بزرگترین دشمن، کسی است که حیلهاش پنهانتر باشد.[۲۳]
امامخمینی که مبنای فطرت انسان را بر دوستی قرار میدهد و دشمنی را امری عارضی به شمار میآورد،[۲۴] در عین حال با تأیید اهمیت دشمنشناسی، آن را وظیفهای ضروری میداند[۲۵] و بر شناخت نقشههای دشمنان از راه تحلیل گفتار و رفتار آنان[۲۶] و انتخاب راهکار مناسب برای دفع و مقابله با آنان تأکید میکند.[۲۷] ایشان تاکید داشت که نباید لحظهای از حیله دشمنان غفلت کرد؛[۲۸] زیرا این غفلت، خواسته دشمن است[۲۹] و فرصت همدستی و توطئه علیه انقلاب و مانعتراشی در پیشرفت نهضت اسلامی را فراهم میآورد.[۳۰]
انواع دشمن
امامخمینی با توجه به آموزههای اسلامی، دشمن را به دو نوع درونی (ببینید: تهذیب نفس و شیطان) و بیرونی و در بُعد بیرونی، دشمنان را به دشمنان آشکار و دشمنان پنهان تقسیم میکند:
الف) دشمنان آشکار: دشمنان آشکار در نگاه امامخمینی با توجه به شرایط روز جامعه عبارتاند از: قدرتهای بزرگ شیطانی،[۳۱] اعم از امریکا،[۳۲] شوروی،[۳۳] انگلیس،[۳۴] رژیم اسرائیل[۳۵] و صدام حسین.[۳۶] ایشان دشمن اصلی اسلام، قرآن و پیامبر(ص) را ابرقدرتها بهویژه امریکا و مولود فاسدش، رژیم اسرائیل میدانست که ضمن دشمنی با اساس اسلام، قرآن و سنت را مانع چپاولگری و خار راه خود میدانند.[۳۷] ایشان ذات اسرائیل را جنایتکار میشمرد[۳۸] و صدام حسین را برادر اسرائیل،[۳۹] دشمن اسلام و ائمه(ع)[۴۰] و جنایتکاری که به اعتراف دوست و دشمن، ناقض حقوق بینالمللی و حقوق بشر[۴۱] و پایمالکننده تمام مواضع بینالمللی است[۴۲] معرفی میکرد.
ب) دشمنان پنهان: از نظر امامخمینی، دشمنان بسیاری نیز در لباس دوست، دشمنی میکنند[۴۳] و زیان قلمهای آنان برای اسلام از سرنیزه رضاخان پهلوی و سلاح دشمنانِ آشکار بیشتر است.[۴۴] این گروه از دشمنان، عبارتاند از: مخالفان روحانیت،[۴۵] روحانینماها،[۴۶] منافقان،[۴۷] مقدسنماها[۴۸] و برخی مطبوعات خارجی.[۴۹] ایشان معتقد بود خطر روحانینمایان بهمراتب بیشتر از دشمنان دیگر است؛ زیرا آنان با نفوذ در حوزههای علمیه و مسجدها و مرکزهای اسلامی، نقشههای شوم دشمنان دیرینه اسلام و دستنشاندگان استعمار را اجرا میکنند.[۵۰]
انگیزه و عوامل دشمنی
امامخمینی علت اصلی دشمنی دشمنان با اسلام و جمهوری اسلامی ایران را گسترش اسلام در دنیا، بهخطرافتادن منافع دشمنان،[۵۱] استقلالخواهی و راهبرد نه شرقی نه غربی ملت ایران[۵۲] و نیز ترس از صدور انقلاب اسلامی[۵۳] میدانست. ایشان معتقد بود پیروزی نهضت اسلامی ایران که موجب شکست دشمن و قطع امید دشمن از ادامه سلطه بر امت اسلامی شد، عامل مهم دشمنیِ روزافزون دشمنان با اسلام و انقلاب اسلامی است[۵۴] و هدف اصلی دشمنان انقلاب، ضربهزدن به اسلام و نظام اسلامی و از میانبردن استقلال کشور، گسترش دوباره سلطه استعمارگران[۵۵] و تسلط بر موقعیت جغرافیایی حساس ایران[۵۶] است؛ چنانکه ترویج نظریه جدایی دین از سیاست،[۵۷] تضعیف روحانیت،[۵۸] تضعیف ارکان نظام اسلامی،[۵۹] ایجاد شکاف و تفرقهافکنی در جامعه اسلامی،[۶۰] نیز از اهداف فرعی و مقدماتی این دشمنیهاست.
ابزارهای دشمن
قرآن کریم در بیان ابزار کار دشمن، وسوسه،[۶۱] زینتدادن امور زشت،[۶۲] وعده دروغ،[۶۳] غفلت و فراموشی یاد خدا،[۶۴] ترساندن از فقر[۶۵] و امر به کارهای ناپسند[۶۶] را ابزار کار دشمن درونی (شیطان) دانسته و مکر،[۶۷] کید،[۶۸] خدعه (فریب و نیرنگ)[۶۹] و تفرقهافکنی[۷۰] را برخی از روشهای دشمنان بیرونی و سیاسی معرفی کردهاست.
امامخمینی در راستای ابزارهای یادشده مهمترین شگرد دشمنان اسلام را از گذشته تاکنون ایجاد اختلاف در میان مسلمانان میدانست[۷۱] که امری کاملاً حسابشده و از روی نقشه و برنامه اجرا شدهاست و بر خلاف دشمنیهای ظاهری نظامی و اقتصادی، نگرانکننده و موجب فساد درونی است.[۷۲] افزون بر این، مهمترین ابزارهای دشمن، در نگاه ایشان عبارتاند از ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی. ایشان بیش از همه، بر تأثیر مخرب ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن تأکید میکرد و خطر قلم[۷۳] و رسانههای دشمن را[۷۴] از خطر سرنیزه بیشتر میدانست.[۷۵] ایشان معتقد بود دشمن برای مقابله با اسلام و انقلاب و تحقیر فرهنگ اسلامی، از روشهای گوناگون مانند مسخ فرهنگ بومی و حاکمیت فرهنگ بیگانه،[۷۶] ترویج اسلام امریکایی،[۷۷] محو آثار دیانت و ضربهزدن به اسلام به نام اسلام،[۷۸] تبلیغات همهجانبه، شایعهسازی و فریب (جنگ روانی)،[۷۹] ترویج آزادی همراه با فساد و فحشا و منهای اخلاق،[۸۰] نفوذ در ارگانها،[۸۱] القای ناکارآمدی نظام اسلامی[۸۲] و خدشهدارکردن چهره انقلاب اسلامی نزد دیگر مسلمانان[۸۳] بهره میبرد. مهمترین ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن در این مسیر، مطبوعات،[۸۴] گروههای هنری[۸۵] و خبرگزاریها[۸۶] هستند که حتی در داخل برخی از کشورهای اسلامی، به نفع دشمن و به ضرر مسلمانان استفاده میشوند.[۸۷] ایشان در راستای این نگاه معتقد بود حمله نظامی یا محاصره اقتصادی دشمن، در برابر ابزارهای فرهنگی اهمیت کمتری دارد و نگرانکننده نیست؛ زیرا این ابزارها، ملت و کشور را فعالتر میکنند و در نهایت به نفع کشور خواهند بود.[۸۸]
راهبردهای مقابله با دشمن
قرآن کریم در آیات چندی به مقابله با دشمنان اسلام و جامعه اسلامی و لزوم ایستادگی در برابر آنان فراخوانده است[۸۹] و از مسلمانان میخواهدکه به مبارزه در راه خدا و نجات مردان و زنان ناتوانی که خواهان رهایی از ستم و فشار هستند قیام کنند[۹۰] و در راه جهاد و مبارزه از فداکاری با جان و مال خود دریغ نورزند.[۹۱] فقهای اسلامی نیز به پیروی این آیات و نیز روایات فراوانی که در وجوب مقابله با دشمنان وجود دارد،[۹۲] بر این وظیفه تأکید کرده و دفاع از سرزمین اسلامی را در برابر هجوم دشمن واجب شمردهاند.[۹۳]
امامخمینی نیز مقابله با دشمن، دفاع از اسلام و سرزمینهای مسلمانان را به هر وسیله ممکن، اعم از بذل جان و مال، بینیاز از اذن حاکم شرع و بیهیچ قید و شرطی واجب شمردهاست.[۹۴] (ببینید: جهاد و دفاع) طبق فتوای ایشان، اگر نفوذ سیاسی و اقتصادی و نقشههای بیگانگان منجر به استعمار و سلطه بر سرزمینهای اسلامی و وهن و ضعف اسلام و مسلمانان شود، دفاع با ابزار سیاسی و اقتصادیِ مناسب و مقاومت منفی مانند ترک روابط تجاری و معامله و مراوده با آنان از سوی دولت یا بخش خصوصی و تاجران مسلمان، واجب و برقراری هر نوع ارتباط و مراوده حرام است.[۹۵]
امامخمینی با توجه به آموزههای دینی مبنی بر لزوم آمادگی کامل در برابر دشمن[۹۶] و تجربیات سالها مبارزه با استبداد داخلی و استعمارگران خارجی، همواره بر هوشیاری و بیداری در مقابل توطئهها و نقشههای بیگانگان تأکید میکرد. (همان، ۶/۱۲۶ و ۲۶۲). ایشان وحدت کلمه (همان، ۵/۱۰۲، ۵۱۱ و ۵۱۵) و استقامت همه مردم و مسئولان (همان، ۹/۵۱۴ و ۱۹/۱۹۵) را از لوازم مهم مقابله با دشمن دانسته و همواره گوشزد میکرد که راه رسیدن به وحدت و انسجام بیرونی، غلبه بر دشمن درونی و هوای نفس است و همین عامل، موجب پیروزی بر دشمن بیرونی خواهد بود (همان، ۱۹/۴۸۴ ـ ۴۸۵). ایشان از آنجا که بنیان کار ابرقدرتها را بر فریب و دشمنی میدانست (همان، ۲۱/۱۲۱)، احتمال تجاوز بیگانگان را به کشور، جدی میشمرد (همان، ۲۱/ ۹۴ و ۱۹۴ ـ ۱۹۵) و مجهزشدن به سلاح ایمان و صبر، تقویت بنیه علمی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشور (همان)، عمل به تکالیف الهی (همان، ۱۹/۲۰۳ ـ ۲۰۴)، کار و تلاش اقتصادی، حفظ استقلال و قطع وابستگی به شرق و غرب (همان، ۱۲/۲ و ۱۹/۱۵۸) و استقلال فکری و خودباوری (همان، ۹/۵۱۶) را از عوامل مهم برای دفع تهدیدات احتمالی بیگانگان و مقابله با دشمن در عرصههای گوناگون به شمار میآورد.
از سوی دیگر، قرآن کریم درباره اخلاقِ برخورد با دشمن، در عین اجازه مقابله به مثل با دشمن متجاوز،[۹۷] بر رعایت تقوا و عدالت با وی تأکید[۹۸] و از نظر اخلاقی، مؤمنان را از ناسزاگویی به دشمن منع کردهاست.[۹۹] پیامبر اسلام(ص) نیز که مایه رحمت برای همه جهانیان[۱۰۰] و دارای اخلاقی والا بود،[۱۰۱] در برخورد با دشمن و مخالفان برانداز، نخست اصل نرمی و مدارا را رعایت میکرد و در صورت اقدامِ دشمن علیه امنیت عمومی و ارکان دین، به عنوان آخرین راه، به مقابله با دشمن میپرداخت[۱۰۲] و در عین حال از هر فرصتی برای تنشزدایی و ترک درگیری استفاده میکرد.[۱۰۳] امیرالمؤمنین علی(ع) هم در برابر دشمنان، نخست با پرهیز از جنگ و با استدلال و برهان به دعوت آنان به حق میپرداخت و آنان را به مناظره فرا میخواند و پس از اتمام حجت و در صورت ضرورت، اقدام به جنگ میکرد.[۱۰۴]
امامخمینی با پیروی از این اصل اسلامی، در عین اینکه وظیفه خود را هدایت همه مردم دنیا حتی دشمنان (در صورت توان) میدانست[۱۰۵] و ضمن مخالفت با جنگ، خواهان صلح برای همه بشر بود،[۱۰۶] اما برخورد قاطع با دشمن را نیز در صورت حمله و تجاوز، لازم میشمرد.[۱۰۷] ایشان اصولاً استقرار صلح واقعی در جهان را وابسته به نابودی مستکبران میدید[۱۰۸] و معتقد بود دعوت به جنگ در اسلام، برای نجات مردم و توسعه صلح و رحمت در جهان است.[۱۰۹]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۵۹۳/۷.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ۶۰۳.
- ↑ قرآن کریم، ممتحنه، ۱.
- ↑ قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، زخرف، ۵۸؛ قرآن کریم، یس، ۷۷.
- ↑ فیض کاشانی، الوافی، ۲۱۶/۱۲.
- ↑ قرآن کریم، ص، ۸۲؛ قرآن کریم، یس، ۶۰؛ قرآن کریم، کهف، ۵۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷ ـ ۲۲۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۹۱/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۸۴/۶.
- ↑ قرآن کریم، مائده، ۸۲؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۸۰/۶؛ مکارم شیرازی، ۷۴/۵.
- ↑ قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، منافقون، ۴.
- ↑ قرآن کریم، تغابن، ۱۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۰۶/۱۹ ـ ۳۰۷
- ↑ رفیع، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، ۹۱ ـ ۹۲.
- ↑ سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۰.
- ↑ سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۶۴/۲ ـ ۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷۳/۸؛ ۱۵۹/۱۲ و ۱۱۷/۱۵، ۴۰۰.
- ↑ دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۳۷.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۳۴.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۶۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳، ۴۷۱.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۰/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۹/۱۵ ـ ۴۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۲/۱۲ و ۴۷۰/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۵/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۵۴/۷ و ۲۲۲/۹ ـ ۲۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۱ و ۵۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹ و ۹۶ ـ ۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۰/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۱/۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۳/۱ و ۲۸/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۸/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۲/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۸/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۴/۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۹/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۸/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۴/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۰/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۹/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵ و ۲۵۰/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷۷/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۴/۶؛ ۷/۱۲ و ۴۰۶/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳۷/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۴/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۳/۳ ـ ۲۰۴ و ۳۵۹/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷۵/۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۱/۱۴ ـ ۱۹۲، ۴۳۲؛ ۴۷۰/۱۵ ـ ۴۷۱ و ۴۰۵/۱۷ ـ ۴۰۶.
- ↑ قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۲۰؛ قرآن کریم، سوره ناس، آیه ۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۴۳؛ قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۳؛ قرآن کریم، سوره نمل، آیه ۲۴.
- ↑ قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
- ↑ قرآن کریم، سوره زخرف، آیه ۳۶
- ↑ قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۶۸.
- ↑ قرآن کریم، سوره نور، آیه ۲۱.
- ↑ قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۳۰.
- ↑ قرآن کریم، سوره طارق، آیه ۱۵.
- ↑ بقره، آیه ۹.
- ↑ قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۱۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۷/۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۴/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۰/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۲/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸۰/۲۱ و ۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۰/۱۰ و ۸۹/۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۳۶/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۲/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱۰/۱۳ و ۳۳۵/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۸/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۳۷/۷ و ۱۷/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۷/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.
- ↑ قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۱۵، ۴۵ و ۶۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۴۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۵ ـ ۵۲؛ حر عاملی تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۹/۱۵ ـ ۱۴۹.
- ↑ حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۴۶؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۴/۲۱ ـ ۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۵؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱ ـ ۴۶۲.
- ↑ قرآن کریم، سوره انفال، ۶۰.
- ↑ قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۲ و ۸.
- ↑ قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۰۸
- ↑ قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
- ↑ قرآن کریم، سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۸۸.
- ↑ جمعی از محققان، سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص)، ۴۷۲.
- ↑ ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۷۰/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۸/۵ و ۲۶۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸۰/۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۴/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۵/۱۹ ـ ۱۱۶.
منابع
- قرآن کریم.
- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- همو، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- جمعی از محققان، سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امامامیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- دیلمی، حسنبنمحمد، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- رفیع، جلال، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
- سهرابی، محمد، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
- فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، تحقیق سیدضیاءالدین علامه، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و ششم، ۱۳۸۶ش.
- ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، تهران، کانون نشر جوان، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
آیت مظفری، دشمن، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۳۹۱–۳۹۵.