حب نفس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== واژه‌شناسی ==
== واژه‌شناسی ==
حبّ به معنای دوست‌داشتن<ref>جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۵.</ref> و ضد [[بغض]]<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> است. حب در اصطلاح اخلاقی به معنای گرایش به سوی چیز لذت‌بخش و سازگار با طبع و وابستگی خاص میان انسان و کمال اوست.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۸۹–۹۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۴۱۰–۴۱۱.</ref> حبّ نفس به معنای دوست‌داشتن بقا و کراهت از [[مرگ]] می‌آید.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۵۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز حبّ نفس را دوست‌داشتن خویشتن می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱.</ref>
حبّ به معنای دوست‌داشتن<ref>جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۵.</ref> و ضد [[بغض]]<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> است. حب در اصطلاح [[اخلاق|اخلاقی]] به معنای گرایش به سوی چیز لذت‌بخش و سازگار با طبع و وابستگی خاص میان انسان و کمال اوست.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۸۹–۹۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۴۱۰–۴۱۱.</ref> حبّ نفس به معنای دوست‌داشتن بقا و کراهت از [[مرگ]] می‌آید.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۵۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز حبّ نفس را دوست‌داشتن خویشتن می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱.</ref>


== واژگان مرتبط ==
== واژگان مرتبط ==
واژگان مرتبط با حبّ نفس، حب ذات، انانیت و خودخواهی، خودبینی و [[عجب]] است. ذات معانی گوناگونی دارد؛ گاهی مراد از آن، ماهیت شیء و گاهی امر قائم به خود است که دارای محل نباشد<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۳۶۲.</ref> و حب به ذات نوعاً به عنوان امر غریزی به کار می‌رود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۶/۴۳۶.</ref> انانیت به شخصیت و هویت [[نفس]] گفته می‌شود<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۵؛ قطب‌الدین، شرح حکمة الاشراق، ۲۸۳.</ref> و گاهی به معنای خودخواهی نیز به کار می‌رود<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>؛ ولی خودخواهی و عجب، آن است که شخص، فضایل بزرگی دربارهٔ خود برمی‌شمارد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.</ref> و خودبینی همان بزرگ و زیباآمدن انسان در نظر خود است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲.</ref>
واژگان مرتبط با حبّ نفس، حب ذات، انانیت و خودخواهی، [[عجب|خودبینی و عجب]] است. ذات معانی گوناگونی دارد؛ گاهی مراد از آن، ماهیت شیء و گاهی امر قائم به خود است که دارای محل نباشد<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۳۶۲.</ref> و حب به ذات نوعاً به عنوان امر غریزی به کار می‌رود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۶/۴۳۶.</ref> انانیت به شخصیت و هویت [[نفس]] گفته می‌شود<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۵؛ قطب‌الدین، شرح حکمة الاشراق، ۲۸۳.</ref> و گاهی به معنای خودخواهی نیز به کار می‌رود<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>؛ ولی خودخواهی و عجب، آن است که شخص، فضایل بزرگی دربارهٔ خود برمی‌شمارد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.</ref> و خودبینی همان بزرگ و زیباآمدن انسان در نظر خود است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲.</ref>


امام‌خمینی بر این باور است که در حبّ نفس، بیشتر تعلق و وابستگی به نفس، مورد نظر است؛ ولی در انانیت، استقلال نفس در نظر است.<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۸ و ۴۰۴.</ref> به باور ایشان نخستین مرحله [[سلوک]]، ترک حبّ نفس و انانیت است. ایشان با توجه به تأویل آیه «وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکْهُ الْمَوْتُ»،<ref>نساء، ۱۰۰.</ref> معتقد است کسی که از بیت نفس خود خارج شود و با سفر معنوی به سوی حق هجرت کند و سپس فنای تام او را ادراک کند، اجر او بر حق‌تعالی است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۳.</ref> البته ایشان اظهار انانیت را در مواردی به خلاف حبّ نفس، نکوهیده نمی‌داند و آن، در جایی است که در مقام تذلل و اظهار فقر است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹–۱۰.</ref>
[[امام‌خمینی]] بر این باور است که در حبّ نفس، بیشتر تعلق و وابستگی به نفس، مورد نظر است؛ ولی در انانیت، استقلال نفس در نظر است.<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۸ و ۴۰۴.</ref> به باور ایشان نخستین مرحله [[سلوک]]، ترک حبّ نفس و انانیت است. ایشان با توجه به تأویل آیه «وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکْهُ الْمَوْتُ»،<ref>نساء، ۱۰۰.</ref> معتقد است کسی که از بیت نفس خود خارج شود و با سفر معنوی به سوی حق هجرت کند و سپس فنای تام او را ادراک کند، اجر او بر [[حق‌تعالی]] است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۳.</ref> البته ایشان اظهار انانیت را در مواردی به خلاف حبّ نفس، نکوهیده نمی‌داند و آن، در جایی است که در مقام تذلل و اظهار فقر است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹–۱۰.</ref>


== پیشینه ==
== پیشینه ==
خط ۱۸: خط ۱۸:
# محبت انسان به وجود و بقای خود، چنان‌که محبت به اولاد نیز به محبت خود بر می‌گردد؛
# محبت انسان به وجود و بقای خود، چنان‌که محبت به اولاد نیز به محبت خود بر می‌گردد؛
# محبت‌داشتن به غیر خود به سبب دستیابی به لذت‌های جسمی حیوانی؛
# محبت‌داشتن به غیر خود به سبب دستیابی به لذت‌های جسمی حیوانی؛
# محبت به غیر از روی احسان و سودی که از او به انسان می‌رسد؛
# [[محبت]] به غیر از روی احسان و سودی که از او به انسان می‌رسد؛
# محبت‌ورزیدن به دیگری از روی مناسبات معنوی.<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۳۲۰–۳۲۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰–۷۱۵.</ref>
# محبت‌ورزیدن به دیگری از روی مناسبات معنوی.<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۳۲۰–۳۲۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰–۷۱۵.</ref>
همچنین برخی علمای اخلاق، برای حبّ نفس، مراتبی ذکر کرده‌اند که از مرتبه حب ذات آغاز می‌شود و تا مرتبه حب اعضا و جوارح، [[حب مال]]، حب فرزندان، حب قوم و عشیره و حب دوستان ادامه می‌یابد.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۴۶.</ref> عده‌ای نیز حب انسان و شوق او به [[قرب الهی]]، میل به زندگی جاوید و [[بهشت]] و ترس از [[دوزخ]] را از درجات حبّ نفس شمرده‌اند و بر این باورند که این مراتب در صورتی که انسان را به بندگی خداوند برسانند، مطلوب و مقبول درگاه الهی است؛ ولی بالاترین درجه در میان این مراتب، عبادت خالص برای خداست؛ به گونه‌ای که در آن [[عبادت]]، هیچ انگیزه‌ای غیر از خدا نباشد.<ref>شاه‌آبادی، فطرت عشق، ۸۲.</ref> امام‌خمینی برای حبّ نفس، شعبه‌ها و مظاهری ذکر می‌کند. ازجمله: حب مال،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۰.</ref> حب جاه، حب ریاست، حب غلبه بر دیگران<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۸.</ref> و حب نفوذ اراده و بسط قدرت.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.</ref>
همچنین برخی علمای اخلاق، برای حبّ نفس، مراتبی ذکر کرده‌اند که از مرتبه حب ذات آغاز می‌شود و تا مرتبه حب اعضا و جوارح، حب مال، حب فرزندان، حب قوم و عشیره و حب دوستان ادامه می‌یابد.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۴۶.</ref> عده‌ای نیز حب انسان و شوق او به قرب الهی، میل به زندگی جاوید و [[بهشت]] و ترس از [[دوزخ]] را از درجات حبّ نفس شمرده‌اند و بر این باورند که این مراتب در صورتی که انسان را به بندگی خداوند برسانند، مطلوب و مقبول درگاه الهی است؛ ولی بالاترین درجه در میان این مراتب، عبادت خالص برای خداست؛ به گونه‌ای که در آن [[عبادت]]، هیچ انگیزه‌ای غیر از خدا نباشد.<ref>شاه‌آبادی، فطرت عشق، ۸۲.</ref> امام‌خمینی برای حبّ نفس، شعبه‌ها و مظاهری ذکر می‌کند. ازجمله: حب مال،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۰.</ref> حب جاه، حب ریاست، حب غلبه بر دیگران<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۸.</ref> و حب نفوذ [[اراده]] و بسط [[قدرت]].<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.</ref>


== خاستگاه ==
== خاستگاه ==
خط ۲۷: خط ۲۷:
# ملایمت با طبع انسان؛
# ملایمت با طبع انسان؛
# اتحاد میان محب و محبوب<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰.</ref> و هر سه امر در حبّ نفس با بیشترین قوت و شدت یافت می‌شود.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref>
# اتحاد میان محب و محبوب<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰.</ref> و هر سه امر در حبّ نفس با بیشترین قوت و شدت یافت می‌شود.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref>
برخی نیز ریشه محبت نفس را [[محبت الهی]] می‌دانند.<ref>شبّر، الاخلاق، ۲۶۲–۲۶۳.</ref> امام‌خمینی ریشه حبّ نفس و حب بقا را به [[فطرت]] بازمی‌گرداند که طبق فطرت خود طالب بقاست<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ به همین سبب انسان از مردن که آن را فنا و نابودی می‌داند، گریزان است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| مرگ}}.
برخی نیز ریشه محبت نفس را محبت الهی می‌دانند.<ref>شبّر، الاخلاق، ۲۶۲–۲۶۳.</ref> امام‌خمینی ریشه حبّ نفس و حب بقا را به [[فطرت]] بازمی‌گرداند که طبق فطرت خود طالب بقاست<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ به همین سبب انسان از مردن که آن را فنا و نابودی می‌داند، گریزان است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| مرگ}}.


== آثار و نشانه‌ها ==
== آثار و نشانه‌ها ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
# [[حسن ظن]] به نفس و [[سوء ظن]] به دیگران: حبّ نفس سبب می‌شود انسان معایب خود را نبیند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref>؛ بلکه اعمال زشتش در نظر او نیکو جلوه کند و خود را به واسطه اعمال ناچیز، شایسته مدح و ثنا ببیند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ ولی اگر عمل نیکی از دیگران صادر شود، آنها را نبیند و اگر عمل زشتی از آنان سر بزند، در نظرش بزرگ بنماید<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۳–۳۳۴.</ref>؛
# [[حسن ظن]] به نفس و [[سوء ظن]] به دیگران: حبّ نفس سبب می‌شود انسان معایب خود را نبیند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref>؛ بلکه اعمال زشتش در نظر او نیکو جلوه کند و خود را به واسطه اعمال ناچیز، شایسته مدح و ثنا ببیند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ ولی اگر عمل نیکی از دیگران صادر شود، آنها را نبیند و اگر عمل زشتی از آنان سر بزند، در نظرش بزرگ بنماید<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۳–۳۳۴.</ref>؛
# داوری مخالف با واقع: کسی که از روی حبّ نفس به مسائل می‌نگرد، نمی‌تواند حکم و رأی صحیحی داشته باشد و به واقعیت دست یابد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۹.</ref>؛ بلکه اگر کار بزرگی از مخالف او سربزند، در مناقشه در آن و از ارزش انداختن آن می‌کوشد؛ ولی اگر همین کار از دوست او صادر شود، تعریف و بزرگ‌نمایی آن را آغاز می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۰–۱۱.</ref>؛
# داوری مخالف با واقع: کسی که از روی حبّ نفس به مسائل می‌نگرد، نمی‌تواند حکم و رأی صحیحی داشته باشد و به واقعیت دست یابد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۹.</ref>؛ بلکه اگر کار بزرگی از مخالف او سربزند، در مناقشه در آن و از ارزش انداختن آن می‌کوشد؛ ولی اگر همین کار از دوست او صادر شود، تعریف و بزرگ‌نمایی آن را آغاز می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۰–۱۱.</ref>؛
# حصول [[عجب]]: از آنجا که حبّ نفس، فطری انسان است، سبب می‌شود اعمال کوچک خود را بزرگ بشمارد و با پیراسته دانستن خود از همه عیب‌ها و انتساب همه خوبی‌ها به خویش، خود را در زمره خوبان و مقربان درگاه الهی قلمداد کند و شایسته ثنا و مدح بداند؛ تا جایی که خود را طلبکار خدا و سزاوار [[رحمت الهی]] ببیند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱–۷۲.</ref> به باور امام‌خمینی، صفت نفسانی عجب، ممکن است در عبادت‌ها نیز رخنه کند؛ همانند عبادت [[ابلیس]] که نه تنها او را به سعادت نرساند، بلکه سبب [[انحراف]] او از حق و موجب خودپرستی، [[تکبر]] و [[عصیان]] او شد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۷–۷۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۹–۵۰ و ۱۰۴.</ref> از نظر ایشان تا زمانی که انانیت و حبّ نفس باقی است، تجلیات حق شامل شخص نخواهد بود<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref> و به مقام بندگی نخواهد رسید.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸.</ref> همچنین حبّ نفس، سبب ریاکاری در عبادت‌ها می‌شود<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عجب | عبادت}}.
# حصول [[عجب]]: از آنجا که حبّ نفس، فطری انسان است، سبب می‌شود اعمال کوچک خود را بزرگ بشمارد و با پیراسته دانستن خود از همه عیب‌ها و انتساب همه خوبی‌ها به خویش، خود را در زمره خوبان و مقربان درگاه الهی قلمداد کند و شایسته ثنا و مدح بداند؛ تا جایی که خود را طلبکار خدا و سزاوار [[رحمت الهی]] ببیند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱–۷۲.</ref> به باور امام‌خمینی، صفت نفسانی عجب، ممکن است در [[عبادات|عبادت‌ها]] نیز رخنه کند؛ همانند عبادت [[ابلیس]] که نه تنها او را به [[سعادت]] نرساند، بلکه سبب [[انحراف]] او از حق و موجب خودپرستی، [[تکبر]] و [[عصیان]] او شد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۷–۷۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۹–۵۰ و ۱۰۴.</ref> از نظر ایشان تا زمانی که انانیت و حبّ نفس باقی است، تجلیات حق شامل شخص نخواهد بود<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref> و به مقام بندگی نخواهد رسید.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸.</ref> همچنین حبّ نفس، سبب [[ریا|ریاکاری]] در عبادت‌ها می‌شود<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عجب | عبادت}}.


امام‌خمینی افزون بر امور یادشده، آثار دیگری نیز برای حبّ نفس ذکر کرده است؛ مانند مانع‌شدن از ادراک حقایق، سد راه هدایت بودن و زیان‌دیدن در [[دنیا]] و [[آخرت]].<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲–۵۴.</ref> همچنین ایشان حبّ نفس را سرچشمه تمام نقائص، مفاسد، گناهان، سقوط‌ها، جنایت‌ها و خیانت‌ها می‌داند که با درمان آن، این مفاسد نیز از میان خواهد رفت و انسان به آرامش و طمأنینه می‌رسد.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴ و ۳۳۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲ و ۲۱۳–۲۱۴.</ref> نیز حبّ نفس سبب هیجان غضب می‌شود و اگر مزاحمتی در امیال او حاصل شود، نمی‌تواند نفس را کنترل کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱–۱۴۲.</ref> به باور ایشان هر اندازه حبّ نفس، انیت و انانیت در انسان غالب باشد، از کمال انسانیت دور و از مقام قرب [[ربوبیت]] مهجور می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷.</ref>
[[امام‌خمینی]] افزون بر امور یادشده، آثار دیگری نیز برای حبّ نفس ذکر کرده است؛ مانند مانع‌شدن از ادراک حقایق، سد راه هدایت بودن و زیان‌دیدن در [[دنیا و آخرت]].<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲–۵۴.</ref> همچنین ایشان حبّ نفس را سرچشمه تمام نقائص، مفاسد، [[گناهان]]، سقوط‌ها، جنایت‌ها و خیانت‌ها می‌داند که با درمان آن، این مفاسد نیز از میان خواهد رفت و انسان به آرامش و [[طمأنینه]] می‌رسد.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴ و ۳۳۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲ و ۲۱۳–۲۱۴.</ref> نیز حبّ نفس سبب هیجان [[غضب]] می‌شود و اگر مزاحمتی در امیال او حاصل شود، نمی‌تواند نفس را کنترل کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱–۱۴۲.</ref> به باور ایشان هر اندازه حبّ نفس، انیت و انانیت در انسان غالب باشد، از کمال انسانیت دور و از مقام قرب ربوبیت مهجور می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷.</ref>


امام‌خمینی برای حبّ نفس، آثار اجتماعی و سیاسی نیز ذکر کرده است. ایشان قیام برای خدا را عامل [[وحدت]] و جلوگیری از منی و حبّ نفس دانسته و در مقابل، حبّ نفس را سدّ بزرگی در برابر وحدت می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۱۱–۵۱۲.</ref> و معتقد است همه اختلافات و نزاع‌های میان گروه‌ها و افراد، ریشه در حبّ نفس دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱؛ ۱۸/۱۶ و ۲۱/۱۷۹.</ref> و پیامبران چون انانیت خود را کنار گذاشته‌اند، اگر در یک جا جمع شوند، اختلافی نخواهند داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱.</ref> ایشان مهم‌ترین خطر برای مسئولان و متصدیان امر را حبّ نفس می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۵–۱۹۶.</ref>؛ چنان‌که اظهار نظر دربارهٔ اشخاص و گروه‌ها و تعلق به آنها و تعریف و تکذیب‌ها چه‌بسا بر اساس حبّ نفس است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۱۰.</ref> به اعتقاد ایشان از آنجا که نفس اماره در انسان‌ها تا زمان [[امام زمان(ع)]] باقی است، حبّ نفس خطر بزرگی در زمان ظهور آن حضرت به‌شمار می‌آید؛ تا جایی که برخی از خواص و بزرگان قوم، همچنان تابع و اسیر نفس و حبّ نفس می‌مانند؛ از این‌رو امام زمان(ع) را تکفیر می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.</ref>
امام‌خمینی برای حبّ نفس، آثار اجتماعی و سیاسی نیز ذکر کرده است. ایشان قیام برای خدا را عامل [[وحدت]] و جلوگیری از منی و حبّ نفس دانسته و در مقابل، حبّ نفس را سدّ بزرگی در برابر [[وحدت]] می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۱۱–۵۱۲.</ref> و معتقد است همه اختلافات و نزاع‌های میان گروه‌ها و افراد، ریشه در حبّ نفس دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱؛ ۱۸/۱۶ و ۲۱/۱۷۹.</ref> و [[پیامبران]] چون انانیت خود را کنار گذاشته‌اند، اگر در یک جا جمع شوند، اختلافی نخواهند داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱.</ref> ایشان مهم‌ترین خطر برای مسئولان و متصدیان امر را حبّ نفس می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۵–۱۹۶.</ref>؛ چنان‌که اظهار نظر دربارهٔ اشخاص و گروه‌ها و تعلق به آنها و تعریف و تکذیب‌ها چه‌بسا بر اساس حبّ نفس است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۱۰.</ref> به اعتقاد ایشان از آنجا که [[نفس اماره]] در انسان‌ها تا زمان [[امام زمان(ع)]] باقی است، حبّ نفس خطر بزرگی در زمان ظهور آن حضرت به‌شمار می‌آید؛ تا جایی که برخی از خواص و بزرگان قوم، همچنان تابع و اسیر نفس و حبّ نفس می‌مانند؛ از این‌رو امام زمان(ع) را [[تکفیر]] می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.</ref>


== راه تعدیل و اصلاح ==
== راه تعدیل و اصلاح ==
به باور اندیشمندان اسلامی، حب، به نفس و ذات خود، امری نکوهیده نیست؛ بلکه بر اساس حکمت در فطرت انسان نهاده شده است و دستورهای [[شریعت]] به‌منظور اصلاح و تکمیل انسان، برای از میان‌بردن این محبت نیست؛ بلکه در توسعه‌دادن به این محبت و افزودن محبت غیر به محبت خود است و مبارزه با خودپرستی و خودخواهی به معنای مبارزه با محدودیت خود است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۲۴۸–۲۴۹.</ref> در کتاب‌های اخلاقی برای درمان فروع حبّ نفس؛ مانند حبّ جاه،<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۱۳۱–۱۳۲؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۱–۱۹۳.</ref> حبّ مدح و ثنا<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۰–۶۱۱؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۳–۱۹۴.</ref> و حبّ مال<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۱۱۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۵۴–۳۵۵.</ref> به‌تفصیل، راه‌های علمی و عملی ذکر شده است.
به باور اندیشمندان اسلامی، حب، به نفس و ذات خود، امری نکوهیده نیست؛ بلکه بر اساس حکمت در [[فطرت]] انسان نهاده شده است و دستورهای [[شریعت]] به‌منظور اصلاح و تکمیل انسان، برای از میان‌بردن این محبت نیست؛ بلکه در توسعه‌دادن به این محبت و افزودن محبت غیر به محبت خود است و مبارزه با خودپرستی و خودخواهی به معنای مبارزه با محدودیت خود است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۲۴۸–۲۴۹.</ref> در کتاب‌های اخلاقی برای درمان فروع حبّ نفس؛ مانند حبّ جاه،<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۱۳۱–۱۳۲؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۱–۱۹۳.</ref> حبّ مدح و ثنا<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۰–۶۱۱؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۳–۱۹۴.</ref> و حبّ مال<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۱۱۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۵۴–۳۵۵.</ref> به‌تفصیل، راه‌های علمی و عملی ذکر شده است.


امام‌خمینی نیز حبّ نفس را امری فطری می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ ولی معتقد است برای انسان، کمال و فضیلت قلمداد نمی‌شود و برای رسیدن به کمال، لازم است از این حبّ نفس عبور کرده و به حب حق‌تعالی رسید.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۰۸–۱۰۹.</ref> ایشان انسان گرفتار حبّ نفس را مانند زندانی در تاریکی‌های نفس می‌داند و خروج از آن، بدون ترک حبّ نفس را محال می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲–۳۳۳.</ref> به باور ایشان طهارت انسان از خودخواهی و انانیت، نخستین مرتبه [[سلوک]] انسان به سوی خداوند است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.</ref> و تا سالک به خویشتن توجه دارد و بقایای انانیت در نظر سالک است، او «مسافر الی الله» نشده و هجرت معنوی را آغاز نکرده است و سیر او سیر به سوی نفس است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>
[[امام‌خمینی]] نیز حبّ نفس را امری فطری می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ ولی معتقد است برای انسان، کمال و فضیلت قلمداد نمی‌شود و برای رسیدن به کمال، لازم است از این حبّ نفس عبور کرده و به حب حق‌تعالی رسید.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۰۸–۱۰۹.</ref> ایشان انسان گرفتار حبّ نفس را مانند زندانی در تاریکی‌های نفس می‌داند و خروج از آن، بدون ترک حبّ نفس را محال می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲–۳۳۳.</ref> به باور ایشان طهارت انسان از خودخواهی و انانیت، نخستین مرتبه [[سلوک]] انسان به سوی خداوند است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.</ref> و تا سالک به خویشتن توجه دارد و بقایای انانیت در نظر سالک است، او «مسافر الی الله» نشده و هجرت معنوی را آغاز نکرده است و سیر او سیر به سوی نفس است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>


امام‌خمینی درمان حبّ نفس را در خروج این محبت از قلب از راه ریاضت‌های نفسانی می‌داند که با عمل به این روش، غایت و مقصود آدمی «نفس» نخواهد بود و اگر با این ریاضت بتواند حبّ نفس را از دل بیرون کند، هر اندازه که دل از خودخواهی خالی شود، خداخواه می‌شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲–۳۳۳.</ref> ایشان راه رهایی از حبّ نفس را مجاهدت و پیروی از آموزه‌های پیامبران(ع) می‌داند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹.</ref> چنان‌که در بیانی دیگر، با ذکر تقویت عزم و اراده و تأثیر آن در خروج حبّ نفس از دل، [[تقوا]] و پرهیز از خواسته‌های نفسانی، ترک هواهای نفسانی، ریاضت‌های شرعی، عبادت‌ها و مناسک الهی را در تقویت عزم بسیار مؤثر می‌داند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۲–۵۳.</ref> به باور ایشان مبارزه با حبّ نفس و حب جاه و مقام، نه تنها موجب رشد انسان می‌شود، بلکه عامل اصلی در مبارزه با دست‌های استعمار نیز خواهد بود؛ از این‌رو عالمی که گرفتار حبّ نفس و هواهای نفسانی باشد، از مبارزه با دشمنان اسلام ناتوان خواهد بود<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| تهذیب نفس}}.
امام‌خمینی درمان حبّ نفس را در خروج این محبت از [[قلب]] از راه ریاضت‌های نفسانی می‌داند که با عمل به این روش، غایت و مقصود آدمی «نفس» نخواهد بود و اگر با این ریاضت بتواند حبّ نفس را از دل بیرون کند، هر اندازه که دل از خودخواهی خالی شود، خداخواه می‌شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲–۳۳۳.</ref> ایشان راه رهایی از حبّ نفس را مجاهدت و پیروی از آموزه‌های [[پیامبران(ع)]] می‌داند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹.</ref> چنان‌که در بیانی دیگر، با ذکر تقویت عزم و [[اراده]] و تأثیر آن در خروج حبّ نفس از دل، [[تقوا]] و پرهیز از خواسته‌های نفسانی، ترک هواهای نفسانی، ریاضت‌های شرعی، [[عبادت‌ها]] و مناسک الهی را در تقویت عزم بسیار مؤثر می‌داند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۲–۵۳.</ref> به باور ایشان مبارزه با حبّ نفس و حب جاه و مقام، نه تنها موجب رشد انسان می‌شود، بلکه عامل اصلی در مبارزه با دست‌های [[استعمار]] نیز خواهد بود؛ از این‌رو عالمی که گرفتار حبّ نفس و هواهای نفسانی باشد، از مبارزه با دشمنان اسلام ناتوان خواهد بود<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| تهذیب نفس}}.


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۰۳

حبّ نفس، دوست‌داشتن و خواستن ناپسند خود.

واژه‌شناسی

حبّ به معنای دوست‌داشتن[۱] و ضد بغض[۲] است. حب در اصطلاح اخلاقی به معنای گرایش به سوی چیز لذت‌بخش و سازگار با طبع و وابستگی خاص میان انسان و کمال اوست.[۳] حبّ نفس به معنای دوست‌داشتن بقا و کراهت از مرگ می‌آید.[۴] امام‌خمینی نیز حبّ نفس را دوست‌داشتن خویشتن می‌داند.[۵]

واژگان مرتبط

واژگان مرتبط با حبّ نفس، حب ذات، انانیت و خودخواهی، خودبینی و عجب است. ذات معانی گوناگونی دارد؛ گاهی مراد از آن، ماهیت شیء و گاهی امر قائم به خود است که دارای محل نباشد[۶] و حب به ذات نوعاً به عنوان امر غریزی به کار می‌رود.[۷] انانیت به شخصیت و هویت نفس گفته می‌شود[۸] و گاهی به معنای خودخواهی نیز به کار می‌رود[۹]؛ ولی خودخواهی و عجب، آن است که شخص، فضایل بزرگی دربارهٔ خود برمی‌شمارد[۱۰] و خودبینی همان بزرگ و زیباآمدن انسان در نظر خود است.[۱۱]

امام‌خمینی بر این باور است که در حبّ نفس، بیشتر تعلق و وابستگی به نفس، مورد نظر است؛ ولی در انانیت، استقلال نفس در نظر است.[۱۲] به باور ایشان نخستین مرحله سلوک، ترک حبّ نفس و انانیت است. ایشان با توجه به تأویل آیه «وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکْهُ الْمَوْتُ»،[۱۳] معتقد است کسی که از بیت نفس خود خارج شود و با سفر معنوی به سوی حق هجرت کند و سپس فنای تام او را ادراک کند، اجر او بر حق‌تعالی است.[۱۴] البته ایشان اظهار انانیت را در مواردی به خلاف حبّ نفس، نکوهیده نمی‌داند و آن، در جایی است که در مقام تذلل و اظهار فقر است.[۱۵]

پیشینه

حبّ ذات، امری فطری است[۱۶] که خداوند در نهاد انسان قرار داده است.[۱۷] حبّ نفس دارای دو بعد مثبت و منفی است[۱۸]؛ از این‌رو این حب، سرچشمه بسیاری از فعالیت‌های انسانی است و به‌خودی‌خود خوب است؛ ولی اگر به حد طغیان برسد، امری نکوهیده خواهد بود.[۱۹] در برخی روایات، حبّ نفس و انانیت، امر نکوهیده‌ای شمرده شده است و آمده است که نخستین معصیت در عالم به واسطه انانیت و خودخواهی ابلیس بود که با خودداری از سجده بر آدم، گرفتار لعن خداوند شد.[۲۰]

علمای اخلاق نیز در مباحث خود به بحث حبّ نفس توجه داشته‌اند؛ اگرچه بابی به آن اختصاص نداده و از آن در شعبه‌های حبّ نفس؛ مانند حب دنیا و حب جاه، شهرت و مدح بحث کرده‌اند.[۲۱] اهل معرفت نیز حبّ نفس را مانع دستیابی به برخی حقایق می‌دانند[۲۲]؛ چنان‌که برای اهل نهایات،[۲۳] حبّ نفس، آخرین حجاب قلمداد می‌شود.[۲۴] امام‌خمینی نیز در آثار اخلاقی و عرفانی خود به‌صراحت، آفات و خطرات حبّ نفس را در حوزه اخلاق فردی، اجتماعی و سیاسی بیان کرده، و اقسام حبّ نفس، مراتب و آثار حبّ نفس و نیز راه تعدیل آن را تحلیل و بررسی کرده است.[۲۵]

اقسام و درجات

علمای اخلاق، حب را دارای اقسامی می‌دانند:

  1. محبت انسان به وجود و بقای خود، چنان‌که محبت به اولاد نیز به محبت خود بر می‌گردد؛
  2. محبت‌داشتن به غیر خود به سبب دستیابی به لذت‌های جسمی حیوانی؛
  3. محبت به غیر از روی احسان و سودی که از او به انسان می‌رسد؛
  4. محبت‌ورزیدن به دیگری از روی مناسبات معنوی.[۲۶]

همچنین برخی علمای اخلاق، برای حبّ نفس، مراتبی ذکر کرده‌اند که از مرتبه حب ذات آغاز می‌شود و تا مرتبه حب اعضا و جوارح، حب مال، حب فرزندان، حب قوم و عشیره و حب دوستان ادامه می‌یابد.[۲۷] عده‌ای نیز حب انسان و شوق او به قرب الهی، میل به زندگی جاوید و بهشت و ترس از دوزخ را از درجات حبّ نفس شمرده‌اند و بر این باورند که این مراتب در صورتی که انسان را به بندگی خداوند برسانند، مطلوب و مقبول درگاه الهی است؛ ولی بالاترین درجه در میان این مراتب، عبادت خالص برای خداست؛ به گونه‌ای که در آن عبادت، هیچ انگیزه‌ای غیر از خدا نباشد.[۲۸] امام‌خمینی برای حبّ نفس، شعبه‌ها و مظاهری ذکر می‌کند. ازجمله: حب مال،[۲۹] حب جاه، حب ریاست، حب غلبه بر دیگران[۳۰] و حب نفوذ اراده و بسط قدرت.[۳۱]

خاستگاه

برخی از علمای اخلاق، اصل حب و محبت را فرع بر معرفت و ادراک می‌دانند[۳۲]؛ ولی در خصوص محبت آدمی به چیزی، سه امر را دخیل می‌شمارند:

  1. معرفت و ادراک محبوب؛
  2. ملایمت با طبع انسان؛
  3. اتحاد میان محب و محبوب[۳۳] و هر سه امر در حبّ نفس با بیشترین قوت و شدت یافت می‌شود.[۳۴]

برخی نیز ریشه محبت نفس را محبت الهی می‌دانند.[۳۵] امام‌خمینی ریشه حبّ نفس و حب بقا را به فطرت بازمی‌گرداند که طبق فطرت خود طالب بقاست[۳۶]؛ به همین سبب انسان از مردن که آن را فنا و نابودی می‌داند، گریزان است[۳۷] (ببینید: مرگ).

آثار و نشانه‌ها

حبّ نفس ممدوح سبب تلاش انسان برای زنده‌ماندن و دفاع از زندگی خود در برابر خطراتی است که زندگی‌اش را تهدید می‌کند و به همین دلیل، هنگام روبه‌رو شدن با خطر دشمن، انسان را وامی‌دارد با تمام نیرو و توان به دفاع از خود برخیزد.[۳۸] برخی اندیشمندان بر این باورند که حبّ نفس ازجمله غرایز اصیل و ذاتی انسان است که برای رسیدن به سعادت و دفاع از جان و مال و ناموس به کار می‌رود.[۳۹] حبّ نفس مبدأ رضا و غضب است که دو محرک انسان در هر حرکتی هستند[۴۰]؛ ولی در جهت منفی آن در برخی روایات، آثار و پیامدهای بسیاری برای حبّ نفس، انانیت و شعبه‌های آن همچون حب مال و جاه و دنیا بیان شده است؛ برای نمونه انانیت و حبّ نفس، سبب وقوع در معصیت شمرده شده است.[۴۱] با افراط و تفریط در حبّ نفس، موجبات ضرر و زیان برای انسان فراهم می‌شود و رذایلی همچون خودخواهی، خودستایی، خودپسندی و خودمحوری را می‌توان از نتایج ناگوار آن به‌شمار آورد.[۴۲]

امام‌خمینی نیز برای حبّ نفس آثاری ذکر می‌کند ـ اگرچه برخی از این آثار می‌تواند با هم تداخل داشته باشد ـ ازجمله:

  1. اسارت نفس: از آنجا که ریشه تمام وابستگی‌ها، وابستگی انسان به خود است و به سبب همین وابستگی (حبّ نفس) همه چیز را تحمل و قبول می‌کند،[۴۳] بنده نفس می‌شود و وقتی بنده نفس شد، هر جا لذت نفس در آن باشد، در پی آن می‌رود و نزد صاحبان دنیا و مال، خاضع و ذلیل می‌شود[۴۴]؛
  2. حجاب‌بودن: حبّ نفس از حجاب‌های غلیظی است که سبب غفلت می‌شود.[۴۵] اگر انسان از خود غفلت کند و نفس را اصلاح و تزکیه نکند، هر روز حجابی بر او افزوده می‌شود؛ تا جایی‌که نور فطرت به‌کلی خاموش می‌شود.[۴۶] همچنین حبّ نفس برای اهل معرفت و جذبه، بزرگ‌ترین حجاب‌های رؤیت محبوب قلمداد می‌شود[۴۷] (ببینید: حجب)؛
  3. حسن ظن به نفس و سوء ظن به دیگران: حبّ نفس سبب می‌شود انسان معایب خود را نبیند[۴۸]؛ بلکه اعمال زشتش در نظر او نیکو جلوه کند و خود را به واسطه اعمال ناچیز، شایسته مدح و ثنا ببیند[۴۹]؛ ولی اگر عمل نیکی از دیگران صادر شود، آنها را نبیند و اگر عمل زشتی از آنان سر بزند، در نظرش بزرگ بنماید[۵۰]؛
  4. داوری مخالف با واقع: کسی که از روی حبّ نفس به مسائل می‌نگرد، نمی‌تواند حکم و رأی صحیحی داشته باشد و به واقعیت دست یابد[۵۱]؛ بلکه اگر کار بزرگی از مخالف او سربزند، در مناقشه در آن و از ارزش انداختن آن می‌کوشد؛ ولی اگر همین کار از دوست او صادر شود، تعریف و بزرگ‌نمایی آن را آغاز می‌کند[۵۲]؛
  5. حصول عجب: از آنجا که حبّ نفس، فطری انسان است، سبب می‌شود اعمال کوچک خود را بزرگ بشمارد و با پیراسته دانستن خود از همه عیب‌ها و انتساب همه خوبی‌ها به خویش، خود را در زمره خوبان و مقربان درگاه الهی قلمداد کند و شایسته ثنا و مدح بداند؛ تا جایی که خود را طلبکار خدا و سزاوار رحمت الهی ببیند.[۵۳] به باور امام‌خمینی، صفت نفسانی عجب، ممکن است در عبادت‌ها نیز رخنه کند؛ همانند عبادت ابلیس که نه تنها او را به سعادت نرساند، بلکه سبب انحراف او از حق و موجب خودپرستی، تکبر و عصیان او شد.[۵۴] از نظر ایشان تا زمانی که انانیت و حبّ نفس باقی است، تجلیات حق شامل شخص نخواهد بود[۵۵] و به مقام بندگی نخواهد رسید.[۵۶] همچنین حبّ نفس، سبب ریاکاری در عبادت‌ها می‌شود[۵۷] (ببینید: عجب  و عبادت).

امام‌خمینی افزون بر امور یادشده، آثار دیگری نیز برای حبّ نفس ذکر کرده است؛ مانند مانع‌شدن از ادراک حقایق، سد راه هدایت بودن و زیان‌دیدن در دنیا و آخرت.[۵۸] همچنین ایشان حبّ نفس را سرچشمه تمام نقائص، مفاسد، گناهان، سقوط‌ها، جنایت‌ها و خیانت‌ها می‌داند که با درمان آن، این مفاسد نیز از میان خواهد رفت و انسان به آرامش و طمأنینه می‌رسد.[۵۹] نیز حبّ نفس سبب هیجان غضب می‌شود و اگر مزاحمتی در امیال او حاصل شود، نمی‌تواند نفس را کنترل کند.[۶۰] به باور ایشان هر اندازه حبّ نفس، انیت و انانیت در انسان غالب باشد، از کمال انسانیت دور و از مقام قرب ربوبیت مهجور می‌شود.[۶۱]

امام‌خمینی برای حبّ نفس، آثار اجتماعی و سیاسی نیز ذکر کرده است. ایشان قیام برای خدا را عامل وحدت و جلوگیری از منی و حبّ نفس دانسته و در مقابل، حبّ نفس را سدّ بزرگی در برابر وحدت می‌شمارد[۶۲] و معتقد است همه اختلافات و نزاع‌های میان گروه‌ها و افراد، ریشه در حبّ نفس دارد[۶۳] و پیامبران چون انانیت خود را کنار گذاشته‌اند، اگر در یک جا جمع شوند، اختلافی نخواهند داشت.[۶۴] ایشان مهم‌ترین خطر برای مسئولان و متصدیان امر را حبّ نفس می‌داند[۶۵]؛ چنان‌که اظهار نظر دربارهٔ اشخاص و گروه‌ها و تعلق به آنها و تعریف و تکذیب‌ها چه‌بسا بر اساس حبّ نفس است.[۶۶] به اعتقاد ایشان از آنجا که نفس اماره در انسان‌ها تا زمان امام زمان(ع) باقی است، حبّ نفس خطر بزرگی در زمان ظهور آن حضرت به‌شمار می‌آید؛ تا جایی که برخی از خواص و بزرگان قوم، همچنان تابع و اسیر نفس و حبّ نفس می‌مانند؛ از این‌رو امام زمان(ع) را تکفیر می‌کنند.[۶۷]

راه تعدیل و اصلاح

به باور اندیشمندان اسلامی، حب، به نفس و ذات خود، امری نکوهیده نیست؛ بلکه بر اساس حکمت در فطرت انسان نهاده شده است و دستورهای شریعت به‌منظور اصلاح و تکمیل انسان، برای از میان‌بردن این محبت نیست؛ بلکه در توسعه‌دادن به این محبت و افزودن محبت غیر به محبت خود است و مبارزه با خودپرستی و خودخواهی به معنای مبارزه با محدودیت خود است.[۶۸] در کتاب‌های اخلاقی برای درمان فروع حبّ نفس؛ مانند حبّ جاه،[۶۹] حبّ مدح و ثنا[۷۰] و حبّ مال[۷۱] به‌تفصیل، راه‌های علمی و عملی ذکر شده است.

امام‌خمینی نیز حبّ نفس را امری فطری می‌داند[۷۲]؛ ولی معتقد است برای انسان، کمال و فضیلت قلمداد نمی‌شود و برای رسیدن به کمال، لازم است از این حبّ نفس عبور کرده و به حب حق‌تعالی رسید.[۷۳] ایشان انسان گرفتار حبّ نفس را مانند زندانی در تاریکی‌های نفس می‌داند و خروج از آن، بدون ترک حبّ نفس را محال می‌شمارد.[۷۴] به باور ایشان طهارت انسان از خودخواهی و انانیت، نخستین مرتبه سلوک انسان به سوی خداوند است[۷۵] و تا سالک به خویشتن توجه دارد و بقایای انانیت در نظر سالک است، او «مسافر الی الله» نشده و هجرت معنوی را آغاز نکرده است و سیر او سیر به سوی نفس است.[۷۶]

امام‌خمینی درمان حبّ نفس را در خروج این محبت از قلب از راه ریاضت‌های نفسانی می‌داند که با عمل به این روش، غایت و مقصود آدمی «نفس» نخواهد بود و اگر با این ریاضت بتواند حبّ نفس را از دل بیرون کند، هر اندازه که دل از خودخواهی خالی شود، خداخواه می‌شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص خواهد شد.[۷۷] ایشان راه رهایی از حبّ نفس را مجاهدت و پیروی از آموزه‌های پیامبران(ع) می‌داند.[۷۸] چنان‌که در بیانی دیگر، با ذکر تقویت عزم و اراده و تأثیر آن در خروج حبّ نفس از دل، تقوا و پرهیز از خواسته‌های نفسانی، ترک هواهای نفسانی، ریاضت‌های شرعی، عبادت‌ها و مناسک الهی را در تقویت عزم بسیار مؤثر می‌داند.[۷۹] به باور ایشان مبارزه با حبّ نفس و حب جاه و مقام، نه تنها موجب رشد انسان می‌شود، بلکه عامل اصلی در مبارزه با دست‌های استعمار نیز خواهد بود؛ از این‌رو عالمی که گرفتار حبّ نفس و هواهای نفسانی باشد، از مبارزه با دشمنان اسلام ناتوان خواهد بود[۸۰] (ببینید: تهذیب نفس).

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۵.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.
  3. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۸۹–۹۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۴۱۰–۴۱۱.
  4. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۵۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.
  5. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱.
  6. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۳۶۲.
  7. طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۶/۴۳۶.
  8. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۵؛ قطب‌الدین، شرح حکمة الاشراق، ۲۸۳.
  9. امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.
  10. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.
  11. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲.
  12. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۸ و ۴۰۴.
  13. نساء، ۱۰۰.
  14. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۳.
  15. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹–۱۰.
  16. شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۲۱.
  17. طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴.
  18. مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۰.
  19. مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۱ و ۳۲.
  20. صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۲.
  21. خواجه‌نصیر، اخلاق محتشمی، ۱۴۳ و ۱۷۶؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۸، ۲۰۶، ۳۵۹ و ۳۷۹.
  22. ملکی، رساله لقاءالله، ۲۹۰–۲۹۱؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.
  23. آخرین منزل از منازل ده‌گانه سیر و سلوک.
  24. گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، ۴/۱۷۶.
  25. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱–۷۹ و ۳۳۲–۳۳۳؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲–۵۶؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۱۲ و ۱۶/۱۶۱–۱۶۲.
  26. فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۳۲۰–۳۲۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰–۷۱۵.
  27. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۴۶.
  28. شاه‌آبادی، فطرت عشق، ۸۲.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۰.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۸.
  31. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.
  32. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۴۴–۴۵.
  33. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰.
  34. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.
  35. شبّر، الاخلاق، ۲۶۲–۲۶۳.
  36. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.
  37. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۲.
  38. روحانی، منتقی‌الاصول، ۴/۴۴۹؛ مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۱.
  39. طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴ و ۲۰/۱۳–۱۴.
  40. هاشمی، منهاج البراعة، ۲۰/۳۱۶.
  41. صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۲.
  42. شاه‌آبادی، فطرت عشق، ۸۱–۸۲.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۳.
  44. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۸.
  45. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.
  46. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۸۳.
  47. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴.
  48. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.
  49. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.
  50. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۳–۳۳۴.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۹.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۰–۱۱.
  53. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱–۷۲.
  54. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۷–۷۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۹–۵۰ و ۱۰۴.
  55. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.
  56. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸.
  57. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.
  58. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲–۵۴.
  59. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴ و ۳۳۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲ و ۲۱۳–۲۱۴.
  60. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱–۱۴۲.
  61. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۱۱–۵۱۲.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱؛ ۱۸/۱۶ و ۲۱/۱۷۹.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۵–۱۹۶.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۱۰.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.
  68. مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۲۴۸–۲۴۹.
  69. فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۱۳۱–۱۳۲؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۱–۱۹۳.
  70. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۰–۶۱۱؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۳–۱۹۴.
  71. فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۱۱۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۵۴–۳۵۵.
  72. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.
  73. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۰۸–۱۰۹.
  74. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲–۳۳۳.
  75. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.
  76. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.
  77. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲–۳۳۳.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹.
  79. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۲–۵۳.
  80. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۱.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اخلاق محتشمی، تحقیق محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • روحانی، سیدمحمد، منتقی‌الاصول، تقریر سیدعبدالصاحب حکیم، قم، چاپخانه امیر، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • شاه‌آبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تحقیق زاهد ویسی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • شاه‌آبادی، فطرت عشق، همراه با شرح فاضل گلپایگانی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • شبّر، سیدعبدالله، الاخلاق، تحقیق سیدجواد شبر، قم، الغدیر، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، الحقایق فی محاسن الاخلاق، تحقیق محسن عقیلی، دارالکتاب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
  • قطب‌الدین شیرازی، محمودبن‌مسعود، شرح حکمة الاشراق، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • گوهرین، سیدصادق، شرح اصطلاحات تصوف، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ ششم، ۱۳۸۰ش.
  • ملکی تبریزی، میرزاجوادآقا، رساله لقاءالله، تحقیق صادق حسن‌زاده، قم، آل‌علی(ع)، چاپ هفتم، ۱۳۸۵ش.
  • مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • هاشمی خویی، میرزاحبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.

پیوند به بیرون