اندیشه‌های فلسفی امام‌خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(صفحه‌ای تازه حاوی «==اندیشه‌های فلسفی== امام‌خمینی یکی از شارحان بزرگ حکمت متعالیه است که توانسته با تامل در نظام فلسفی صدرایی، در تقریر و بسط معارف الهی، از آن بهره ببرد. فلسفه ایشان فلسفه‌ای عقلی، ذوقی و شرعی است و در عین حال، متاثر از‌ اندیشه‌های پیشینیان...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۴۴

اندیشه‌های فلسفی

امام‌خمینی یکی از شارحان بزرگ حکمت متعالیه است که توانسته با تامل در نظام فلسفی صدرایی، در تقریر و بسط معارف الهی، از آن بهره ببرد. فلسفه ایشان فلسفه‌ای عقلی، ذوقی و شرعی است و در عین حال، متاثر از‌ اندیشه‌های پیشینیان است. (ببینید: فلسفه ، کلام ، حکما ، عرفا ، ابن‌سینا، شهاب‌الدین سهروردی ، و قاضی سعید قمی) ایشان همچنین در روش و محتوا به تقریر و تکمیل فلسفه پرداخته و فلسفه را به حکمت عرفانی تبدیل کرده است. ایشان در روش معرفتی، ترتیب مباحث و برهانی‌کردن نظریه‌های پیشین و ردّ برخی نظریه‌ها، نوآوری دارد؛ از این‌رو‌ اندیشه‌های فلسفی ایشان در قالب منظومه فکری خاص، بیان می‌شود. (ببینید: فلسفه) بررسی در آثار فلسفی ـ عرفانی امام‌خمینی به‌خوبی نشان می‌دهد که ایشان از قواعد فلسفی استفاده‌های فراوانی کرده است. (ببینید: قواعد فلسفی ، الواحد ، بسیط الحقیقه ، امکان اشرف ، الذاتی لایعلل ، و الشیء مالم یجب) فلسفه ایشان یک نظام علمی است که مبتنی بر شش رکن هستی‌شناسی، جهان‌شناسی، معرفت‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی و معادشناسی است و هر یک برخی مسائل مهم فلسفی را دربرمی‌گیرد:

هستی‌شناسی

مسائل اصلی در شناخت هستی از نگاه فلسفی عبارت‌اند از:

  • وجود: بحث از وجود از مباحث مهم فلسفه و محور اصلی نظام فلسفی امام‌خمینی است. ایشان بر این باور است که بسیاری از مسائل مهم الهی و اصول اعتقادی بر مسئله وجود مترتب است و در این زمینه به حقیقت وجود و احکام آن پرداخته است. (ببینید: وجود)
  • اصالت وجود: حل بیشتر مشکلات فلسفه ماورالطبیعه، به اصالت وجود بستگی دارد. امام‌خمینی در مبحث اصالت وجود دو مرحله را طی می‌کند؛ نخست اثبات اصالت وجود و دوم اثبات اعتباریت ماهیت. ایشان بر این نظر است که مسائلی چون اصول توحیدی و بسیاری از مباحث مبدا و معاد با این اصل روشن می‌شود. (ببینید: اصالت وجود  و ماهیت)
  • تشکیک در وجود: تشکیک در وجود و اقسام آن از بحث‌های دشوار فلسفه است. امام‌خمینی تشکیک مفهومی و نیز تشکیک در ماهیت و ذاتیات را باطل دانسته است. ایشان وجود را از حیث ذات، دارای مراتب تشکیکی می‌داند و تاکید می‌کند مراد از تشکیک، حقیقت، مصداق و واقعیت خارجی وجود است، نه مفهوم وجود. ایشان در نظر نهایی و بر اساس وحدت شخصی وجود قائل به تشکیک در مظاهر می‌باشد. (ببینید: تشکیک در وجود  و وحدت وجود)
  • وجود رابط: یکی از مباحث مطرح در امور عامه فلسفه، تقسیم وجود به «فی نفسه» (وجود مستقل) و «فی غیره» (وجود رابط یا حرفی) است. امام‌خمینی نیز در مباحث منطقی، اصولی، فلسفی و عرفانی خود به بحث از وجود رابط توجه کرده و پیامدهایی را برای وجود رابط برشمرده است. (ببینید: وجود رابط  و منطق)

جهان‌شناسی

یکی از مباحث مورد توجه امام‌خمینی بحث از تغییر، حرکت، زمان و حدوث و تجدد «آن‌به‌آن» موجودات هستی است. به باور ایشان کل عالم طبیعت در حرکت است و ثبات و سکون در آن راه ندارد. ایشان در نظریه حرکت و حرکت جوهری، همه عالم طبیعت، اعم از جوهر و عرض را پیوسته در حال تجدد و تصرم می‌داند و با این مبانی و مسائل به حلّ مسئله حدوث و ربط حادث به قدیم پرداخته است:

حرکت

یکی از مباحث مورد توجه حکمای مشائی، اشراقی و ملاصدرا بحث از حرکت و عَرَضی یا وجودی دانستن آن است. امام‌خمینی به پیروی از ملاصدرا، حرکت را بحثی فلسفی و چگونگی وجود شیء می‌داند و در بیان حقیقت حرکت، امتداد را به دو قسم پایدار و ناپایدار تقسیم کرده و به تفصیل به حرکت توسطیه و قطعیه می‌پردازد. (ببینید: حرکت)

زمان

امام‌خمینی حقیقت و ماهیت زمان و رابطه آن با حرکت و زمانیات را تحلیل کرده و برای زمان دو رویکرد قائل است: مقوله‌ای و فرامقوله‌ای (وجودی). ایشان در تحلیل مقوله‌ای، زمان را کمّ متصلِ غیرقار می‌داند؛ اما در فرامقوله‌ای بر اساس حرکت جوهری، زمان را از مشخصات وجود می‌شمارد. (ببینید: زمان)

حرکت جوهری

حرکت جوهری ازجمله مسائل محوری در جریان فکر فلسفی است که افق جدیدی را در برابر دید فیلسوفان مسلمان قرار داد. ملاصدرا نخستین فیلسوفی است که حرکت در جوهر را در یک دستگاه منظم فکری مطرح کرد. (ببینید: حرکت جوهری) امام‌خمینی به پیروی از حکمت متعالیه به ماهیت و حقیقت حرکت جوهری، اثبات و نتایج آن پرداخته است. ایشان حرکت در مقوله جوهر را پذیرفته و بر این باور است که اصل ذات و جوهر، در حرکت است. براین اساس، اصل وجود یا جوهر اشیا به نحو تدریجی تغییر می‌کند. ایشان با استناد به برخی آیات قرآن براین باور است که ذات اشیا در هر آنی در حال تغییر است؛ اما این حرکت آن‌چنان پنهان است که به‌راحتی نمی‌توان به آن پی‌برد. (ببینید: حرکت جوهری) امام‌خمینی با نقد سخن ابن‌سینا در انکار حرکت در ذات، معتقد است اشتباه وی در تشخیص‌ندادن موضوع حرکت (در وجود یا ماهیت) است. (ببینید: ابن‌سینا، حرکت جوهری ، و حکما) امام‌خمینی با دلایل متعددی حرکت جوهری را اثبات کرده است؛ ازجمله، دلیل تبعیت اعراض از جواهر، استحاله علوم، اتحاد عرض با عرض و تجدد امثال. (ببینید: حرکت جوهری) ایشان به پیروی از ملاصدرا برای حرکت جوهری ثمرات و آثاری برمی‌شمارد که عبارتند از:

حدوث و قدم

مسئله حدوث یا قدم عالم و چگونگی صدور آن از خداوند تعالی از پیچیده‌ترین مسائل فلسفی است و در مصادیق حادث و قدیم، میان فلاسفه و متکلمان اختلاف است. (ببینید: حدوث و قدم) امام‌خمینی نظریه متکلمان را بررسی و نقد کرده است و معتقد است قول به حدوث زمانی عالم، مستلزم به قِدم عالم است و لازمه حدوث زمانی متکلمان، انقطاع فیض و تعطیل‌بودن قدرت حق‌تعالی است و این امر، اصل توحید و تنزیه را متزلزل می‌کند. همچنین ایشان حدوث ذاتی مشاء را نمی‌پسندد و حدوث فقری و زمانی ملاصدرا را مورد توجه قرار داده است. ایشان حدوث زمانی را به نوعی در مجردات نیز جاری می‌داند. (ببینید: حدوث و قدم)

ربط حادث به قدیم

موضوع ربط حادث به قدیم، همچنین ربط ثابت به متغیر از مهم‌ترین مسائل فلسفی است که از دیرباز معرکه آرای گوناگون مکتب‌های فلسفی و کلامی بوده است. ملاصدرا فهم متکلمان و حکمای خردمند را در این مسئله به حیرانی و سرگشتگی متصف کرده است. امام‌خمینی نیز با تاکید بر سختی فهم و درک این مسئله، تصور و تحقق آن را به جز برای پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع)، دشوار دانسته است. ایشان در تبیین اشکال ربط حادث به قدیم خاطرنشان کرده است که از یک سو، معلول از علت تامه خود قابل جداشدن نیست و از سوی دیگر، علت این حوادث باید حادث باشد؛ چنان‌که در مسئله ربط ثابت به متغیر، پرسش این است که چگونه می‌توان امر متغیر را به شیء ثابت نسبت داد؟ امام‌خمینی برای رفع این مشکل بنابر روش مشائی و اشراقی، راه‌هایی به دست داده و در نهایت به روش حکمت متعالیه و بر مبنای حرکت جوهری پاسخ داده است. (ببینید: ربط حادث به قدیم)

معرفت‌شناسی

امام‌خمینی مبانی معرفت‌شناسی خود را در آثار گوناگون و در اثبات دیدگاه‌های مختلف حکمی، عرفانی و دینی به کار گرفته است و این امر نشان‌دهنده انسجام ساختار معرفت‌شناسی ایشان است. این معنا با نگاهی کوتاه بر دیدگاه‌ها، مبانی و نقدهای مبسوط ایشان بر دیگران روشن‌ می‌شود:

  • علم:‌ اندیشمندان در بیان حقیقت علم، آرای مختلفی دارند. امام‌خمینی در تبیین و تقریر حقیقت علم، دو روش را در پیش گرفته است: یکی روش مشهور که همان ماهوی‌بودن علم است و دیگری روش حکمت متعالیه. ایشان حقیقت علم را مانند حقیقت وجود، یک حقیقت مشکک می‌داند؛ یعنی اختلاف میان مصادیق آن به شدت و ضعف می‌باشد که هم بر کشف ناقصی که در یک موجود است، صادق است و هم بر کشف تام و تمام به نحو حقیقی؛ از این‌رو در صدق مفهوم، هیچ فردی بر فرد دیگر مزیت ندارد؛ بلکه فرق از جهت شدت و کمال و ضعف و نقصان در حقایق خارجی است.

امام‌خمینی ملاک علم را حضور می‌داند و انطباق علم بر معلوم را با دو مسلک و طریق بررسی می‌کند؛ یکی به نحو حلولی و کیف نفسانی‌بودن علم و دیگری به نحو قیام صدوری، و از آنجا که ملاک علم نزد ایشان حضور است و قیام صدوری به نفس دارد، بر این باور است که صورت‌های ذهنی نزد نفس، معلوم بالذات‌اند و نفس به واسطه مطابقت صورت‌های ذهنی با صورت‌های خارجی، به خارج، بالعرض، علم پیدا می‌کند. ایشان همچنین به اقسام علم، سریان علم بر اساس اصالت و تشکیک وجود پرداخته است. (ببینید: علم)

  • وجود ذهنی: یکی از بحث‌هایی که از سویی با فلسفه و از سوی دیگر با معرفت‌شناسی مرتبط است، بحث از وجود ذهنی است. فلاسفه درباره وجود ذهنی آرای مختلفی دارند و درباره آن اشکال‌های فراوانی مطرح ساخته‌اند و دشواری پاسخ به این اشکال‌ها موجب شده آرای متنوعی در باب وجود ذهنی پدید آید. امام‌خمینی به برخی اشکال‌های وجود ذهنی پرداخته و با بررسی اقوال و آرا به این محذور که حکما تصورات را کیف نفسانی و در عین جوهربودن، عرض نیز می‌دانند، پاسخ داده است. (ببینید: علم  و وجود)
  • اتحاد عاقل و معقول: مسئله اتحاد عقل و عاقل و معقول همواره میان فلاسفه مورد بحث بوده است. ملاصدرا نخستین فیلسوفی است که بر اساس مبانی نظام فلسفی خود این مسئله را ثابت کرده است. امام‌خمینی نیز با توجه به اصولی چون اصالت وجود، تشکیک در وجود و حرکت جوهری اشتدادی، به بحث از اتحاد عاقل و معقول پرداخته است.

امام‌خمینی همسو با حکمت متعالیه، بر این باور است که اتحاد عاقل و معقول دو مورد دارد: علم در مرتبه ذات و علم نفس به غیر خود؛ یعنی علم اشراقی نفس به صورت‌ها و قضایا به نحو تفصیل. ایشان در اثبات اتحاد عاقل و معقول بر مبنای دو قاعده «کلّ عالِم مجرد» و «کلّ مجرد عالِم» بر این باور است که طبق این دو قاعده، علم عین عالم و عالم عین علم است و مجرد، علم به مجرد دارد؛ پس نفس باید در مقام عالمیت به شیء دیگر مجرد باشد و چون عاقل با معقول متحد است، در این صورت معقول نیز مجرد است و عاقل عین معقول و معقول عین عاقل است. ایشان ازجمله ثمرات و کاربردهای مسئله اتحاد عاقل و معقول را در اثبات قوه خیال، تبیین چگونگی استکمال نفس و اثبات اتحاد نفس با عقل فعال می‌داند. (ببینید: اتحاد عاقل و معقول  و علم)

خداشناسی

فیلسوفان اسلامی، همواره به معرفت ذات الهی توجه داشته و آن را با واجب‌الوجود فلسفی منطبق می‌کردند. امام‌خمینی نیز به بحث خداشناسی پرداخته و با استناد به آیات الهی براهین فلسفی و کلامی آن را بررسی کرده است: (ببینید: خداشناسی)

راه‌های اثبات خداوند

امام‌خمینی راه‌های اثبات وجود خدا را با توجه به روش و مبنا متفاوت می‌داند و برخی براهین را عقلی و فلسفی و برخی را طبیعی و برخی دیگر را کلامی می‌شمارد. (ببینید: خداشناسی) ادله خداشناسی دو راه دارد؛ یکی راه عقل و دیگری راه فطرت؛ ادله‌ای که از راه عقل بر اثبات خدا ذکر شده سه قسم است:

  • براهین مفهومی؛
  • براهین جهان‌شناسی (برهان وجوب و امکان، برهان حرکت، برهان حدوث و قدم و برهان نظم)؛
  • برهان صدیقین. (ببینید: خداشناسی) ایشان همچنین فطرت و عشق به کمال را یکی از ادله‌ خداشناسی می‌شمارد و به دو روش از طریق فطرت برای اثبات کمال مطلق استدلال می‌کند. (ببینید: خداشناسی  و فطرت)

توحید

در فلسفه اسلامی، توحید خداوند پس از اثبات وجود واجب‌تعالی، یکی از مهم‌ترین و دشوارترین مسائل الهیات به معنای اخص است. تبیین رابطه فاعلیت انسان و فاعلیت خداوند، مسئله جبر و اختیار، ‌ مباحث علم، اراده و قدرت مطلقه الهی، مشکل شرور در نظام هستی و چگونگی انتساب آن به خداوند، ازجمله مسائلی است که در مبحث توحید به حل آنها پرداخته می‌شود. (ببینید: توحید (فلسفه و کلام))

توحید ذاتی

امام‌خمینی با بیان اقسام توحید، توحید ذاتی را در دو مرحله، بساطت ذات (توحید احدی) و نفی شریک (توحید واحدی) بررسی کرده، برای هر دو قسم برهان اقامه می‌کند و در پاسخ به شبهه ابن‌کمونه، معتقد است بر مبنای اصالت وجود در دار هستی یک حقیقت بیشتر موجود نیست و مراتب وجود در حقیقت وجود، مختلف نیستند، بلکه اختلاف به شدت و ضعف است؛ در این صورت اگر یکی از دو واجب فرضی، همین حقیقت اصیل باشد، با توجه به اصالت وجود، واجب دیگری که به تمام ذات حقیقت با این واجب مخالف است، یا عدم است یا ماهیت، و طبق اصالت وجود ثابت شده که ماهیت امری اعتباری است؛ بنابراین فرد دوم واجب، باید عدم باشد؛ زیرا تنها عدم است که از تمام جهات و به تمام ذات با وجود، متباین است. (ببینید: توحید (فلسفه و کلام)، حکما ، و عدم)

توحید صفاتی

توحید صفاتی به معنای این است که صفات خداوند عین ذات اوست و در خارج، ذات و صفات با یک وجود موجودند. ‌درباره صفات الهی با ذات میان اندیشمندان اسلامی اختلاف است. امام‌خمینی با رد سخن اشاعره و معتزله بر این باور است که صفات خداوند از جهت مصداق هر یک عین دیگری و همه عین ذات الهی‌اند. (ببینید: توحید (فلسفه و کلام) و اسما و صفات) ایشان در اثبات توحید صفاتی دو دسته دلیل نقضی و حلی آورده است (ببینید: توحید (۱))

توحید افعالی

امام‌خمینی در بیان توحید افعالی معتقد است حق‌تعالی در انجام فعل، واحد است و وجود شریک در فعل او و تفویض الهی به غیر محال است. در نگاه ایشان تبیین توحید افعالی و انحصار تاثیر و فاعلیت حق‌تعالی با توجه به بحث علیت و اصالت وجود سامان می‌گیرد؛ زیرا حق‌تعالی فاعلی است که در مبدابودن برای همه اشیا مستقل است و در ایجاد و علیت خود قائم به ذات است. (ببینید: توحید (۱) ، جبر و اختیار ، کلام ، و علیت) در نگاه امام‌خمینی، همه موجودات امکانی با همه افعال و آثار خود، از شئون و تجلیات حق شمرده شده و تنها از وجود مجازی برخوردارند (ببینید: وحدت وجود ، تشکیک در وجود ، جبر و اختیار ، و کلام)؛ همچنین توحید در نگاه ایشان نگرشی اساسی و دارای کارکردهای فردی و اجتماعی است؛ کارکردهای فردی چون اعتماد به خدا، امید به خدا و آرامش و کارکردهای اجتماعی مانند نفی طاغوت، وحدت کلمه، استقرار عدالت و آزادی و حقوق اجتماعی. (ببینید: توحید (۱))

علم الهی

مسئله علم الهی به‌ویژه علم ذاتی حق‌تعالی به تفاصیل اشیا یا همان علم پیش از ایجاد به موجودات، ‌از مسائل بسیار مهم خداشناسی میان متکلمان، فیلسوفان و عارفان است. ملاصدرا تبیین چگونگی علم تفصیلی حق‌تعالی به اشیا پیش از ایجاد ـ را از دشوارترین مسائل فلسفی می‌داند. امام‌خمینی در بیان علم الهی روش ملاصدرا را برگزیده و آن را با روایات صادر از اهل بیت(ع)، از منبع ولایت پیوند داده است. ایشان که درک و فهم معارف الهی، ازجمله علم الهی را از عهده مجادله‌های اهل فلسفه و کلام بیرون می‌داند، این درک را مخصوص صاحبدلانی شمرده است که از مشکلات نبوت و مصباح ولایت همراه با ریاضت‌های بسیار بهره‌مند شده‌اند. ایشان با تمسک به روایات اهل بیت(ع) سه مسئله مهم پیش از ایجاد، ‌تعلق علم حق به معلومات و رابطه سمع و بصر حق با علم الهی را حل کرده است. (ببینید: علم الهی) امام‌خمینی مراتبی برای علم حق‌تعالی بیان می‌کند: علم در مرحله بطون که به علم به مرتبه ذات و مرتبه احدیت و مرتبه واحدیت تقسیم می‌شود (ببینید: احدیت و واحدیت  و علم الهی)؛ علم در مرحله ظهور عینی؛ علم در مرتبه عقل و قلم اعلی (ببینید: قضا و قدر ، عقل(۱)، و علم الهی)؛ علم در مرتبه صور مُثل افلاطونی در مرتبه بعد انکشاف اشیا در نفوس کلیه، و علم در مرتبه عالم ماده و قدر عینی. (ببینید: علم الهی ، قضا و قدر ، و عقل(۱))

انسان‌شناسی

انسان‌شناسی امام‌خمینی، مباحث گسترده‌ای را از تعریف، هویت نفس، حدوث و تجرد نفس تا ادراک مسائل معاد و شئون و احوال اخروی نفس در بر می‌گیرد. ایشان در این عرصه نیز به همسویی خود با آرای حکمت متعالیه تصریح دارد:

  • نفس‌شناسی: امام‌خمینی در مسئله نفس و ارتباط آن با بدن، همانند ملاصدرا به دو رویکرد عقلی و نقلی توجه کرده است. ایشان تلازم میان نفس و بدن را ذاتی می‌داند و به پیروی ملاصدرا تعلق نفس به بدن را از جهت طبیعی و در آغاز حدوث، از نوع تعلق صورت به ماده می‌داند. (ببینید: نفس)
  • حدوث و قِدم نفس: گروهی از حکما به پیروی از افلاطون به قدم نفس و گروهی دیگر به پیروی از ارسطو به حدوث آن معتقدند و بیش‌تر فلاسفه اسلامی این نظر را پذیرفته‌اند. امام‌خمینی با بیان اینکه نفس جسمانیة‌الحدوث است، همسو با حکمت متعالیه برای نفس سه نشئه پیش از طبیعت، در طبیعت و پس از طبیعت قائل است. ایشان جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء بودن نفس را جز با حرکت اشتدادی نفس امکان‌پذیر نمی‌داند و بر این باور است نفس حقیقت واحده‌ای است که از نقص رو به کمال می‌رود و در سیر استکمالی خود رو به تجرد دارد و پیوسته در حال بالفعل شدن است. (ببینید: نفس  و قواعد فلسفی)
  • رابطه نفس با قوا: در حکمت متعالیه با توجه به قاعده «النفس فی وحدتها کل القوی» بیان شده که نفس در عین بساطت، با قوای خود اتحاد دارد و قوا به منزله مظاهر و مجالی نفس هستند. (ببینید: نفس  و قواعد فلسفی) امام‌خمینی نیز با تاکید بر این قاعده، بر این باور است که میان قوای نفس با وجود نفس هیچ‌گونه تفاوتی نیست و این رابطه از قبیل رابطه ابزاری نیست، بلکه رابطه اتحادی است. (ببینید: نفس  و قواعد فلسفی)
  • عقل و مراتب آن: عقل از جهت معرفت‌شناختی، قوه‌ای از قوای نفس و مرتبه‌ای از وجود انسان است که مایه کشف مجهولات و گسترش معلومات انسان می‌شود. فلاسفه با الهام‌گرفتن از آیات الهی و روایات به تحلیل مسئله عقل پرداخته‌اند. منزلت عقل در‌ اندیشه امام‌خمینی را می‌توان در آثار فلسفی، عرفانی و فقهی ایشان مطالعه کرد. ایشان با نگارش کتابی درباره عقل و جنود آن، تصویری روشن از حقیقت عقل و ویژگی‌های آن به دست می‌دهد و عقل را اساس همه فضایل می‌داند. ایشان همسو با حکما عقل را به دو قسم نظری و عملی تقسیم و از آنها به قوه فعاله و‌ هادیه یاد می‌کند و عقل نظری را دارای مراتبی می‌داند:
  • عقل هیولایی؛
  • عقل بالملکه؛
  • عقل بالفعل؛
  • عقل بالمستفاد. ایشان معتقد است غایت عقل عملی و نظری فنای فی الله است. (ببینید: عقل (۲))

معادشناسی

در‌ اندیشه فلسفی امام‌خمینی و در بخش انسان‌شناسی، مسئله معادشناسی از جایگاه مهمی برخوردار است. اعتقاد به تناسخ، مرگ، معاد جسمانی، قیامت و بهشت و جهنم از مسلماتی است که امام‌خمینی در بسیاری از آثار خود از آنها بهره برده است.

  • تناسخ: امام‌خمینی با تحلیل اقسام تناسخ به ابطال مطلق تناسخ (نزولی ـ صعودی) پرداخته است. عمده ادله امام‌خمینی برای ابطال تناسخ، دیدگاه‌هایی است که ایشان در مسئله نفس‌شناسی و تاکید بر اصولی مانند حرکت جوهری اشتدادی و اتحاد ترکیبی نفس و بدن طرح کرده است. (ببینید: تناسخ)
  • مرگ: امام‌خمینی با تبیین حقیقت مرگ و چگونگی آن، نگاه مادی به مرگ را نقد کرده است. ایشان بر این باور است که مرگ امری وجودی و انتقال از نشئه مُلکی به نشئه ملکوتی است. ایشان در آثار خود به اقسام سه‌گانه مرگ؛ یعنی طبیعی، اخترامی و ارادی پرداخته، عامل مرگ طبیعی را کمال نفس و استقلال آن به واسطه حرکت جوهری می‌داند. (ببینید: مرگ)
  • معاد جسمانی: یکی از جنجالی‌ترین موضوعات در حوزه مباحث مربوط به دین، معاد جسمانی در برابر معاد روحانی است. حکما همه بر اصل معاد جسمانی اتفاق نظر دارند، اما در امکان اقامه برهان عقلی بر آن اختلاف است. امام‌خمینی معاد را ضرورت همه ادیان و از اصول ایمان و فطرت بشری می‌داند. ایشان با شرح و تبیین اصول یازده‌گانه صدرایی به اثبات معاد جسمانی پرداخته است.

امام‌خمینی در بحث معاد تاکید بر هماهنگی عقل و دین دارد. ایشان بر پایه مبانی حکمت متعالیه افزون بر معاد جسمانی، به اثبات عینیت بدن دنیوی با بدن اخروی پرداخته است. کمال بدن مادی انسان به گونه جمعی اندماجی، در صورت نفسی حضور دارد، امّا لزومی ندارد برای حفظ عینیت نواقص بدن، یعنی مادیت و لوازم مادیت را در بدن اخروی لحاظ کرد. (ببینید: معاد)

  • قیامت: یکی از مسائل مهم مربوط به معاد، قیامت و مراتب آن است. در نظام فلسفی عرفانی امام‌خمینی قیامت امری زمان‌مند نبوده، دارای مراتبی است و این مراتب در قیامت با هر نفسی جداگانه در قوس صعود متحقق می‌شود. (ببینید: قیامت) همچنین ایشان به بحث از حشر روز جزا پرداخته، آن را از مسائل مورد اعتقاد تمام شرایع الهی می‌داند. (ببینید: حشر)
  • بهشت و جهنم: امام‌خمینی حقیقت بهشت و جهنم را همان ظهور اعمال نیک و بد انسان می‌داند که در آخرت به صورت باطنی و ملکوتی برای انسان ظاهر می‌شود. ایشان برای بهشت و جهنم اقسامی قائل است و به بحث‌هایی چون مکان و خلود بهشت و جهنم نیز پرداخته است. (ببینید: بهشت و جهنم  و تجسم اعمال)