مهجوریت قرآن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''مهجوریت قرآن''' نکوهش دوری از قرآن و لزوم بازگشت به آن. ==مفهومشناسی== «مهجوریت» از ریشه «هجر» به معنای دورشدن از چیزی و ترک و رویگردانی از آن است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۲۵۰ ـ ۲۵۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۷/۶۰۶.</ref> و در اصطلا...» ایجاد کرد) |
جز (added Category:مقالههای جدید using HotCat) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مهجوریت قرآن''' نکوهش دوری از [[قرآن]] و لزوم بازگشت به آن. | '''مهجوریت قرآن''' نکوهش دوری از [[قرآن]] و لزوم بازگشت به آن. | ||
قرآن کریم از شکایت [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] در روز قیامت از مهجوریت، ترک و جلوگیری از رواج قرآن سخن گفته است. برخی روایات نیز از مهجوریت و فراموش شدن معارف قرآن خبر دادهاند. مهجوریت و حرمت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرح شدن مسئله بازگشت به قرآن و ظهور جنبشهای اصلاحی با شعار بازگشت به قرآن شده است. | |||
مهجوریت و | |||
[[امامخمینی]] نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن است. ایشان در [[تألیفات و آثار امامخمینی|آثار]] خود به مسائلی چون مهجوریت، عوامل و پیامدهای مهجوریت قرآن پرداخته است. و بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسائل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود، وی یکی از اقسام مهجوریت قرآن را عمل نکردن به دستورها و فرمانهای الهی آن میداند. | |||
امامخمینی | امامخمینی عوامل مؤثر در مهجوریت را به دو قسم اصلی تقسیم میکند: یکی، عوامل فرهنگی و اجتماعی و دومی، عامل سیاسی. ایشان آثار مهجور شدن قرآن را عبارت از: ۱-از دست دادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم ۲-دوری دولتهای اسلامی از تعالیم قرآن ۳-دوری جامعه از معنویت و [[سعادت و شقاوت|سعادت]] ۴-به حاشیه رفتن قرآن در تمام شئون زندگی | ||
== مفهومشناسی == | |||
«مهجوریت» از ریشه «هجر» به معنای دورشدن از چیزی و ترک و رویگردانی از آن است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۲۵۰–۲۵۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۷/۶۰۶.</ref> و در اصطلاح علوم قرآنی به معنای رویبرگرداندن از قرآن و ترک آن<ref>طوسی، التبیان، ۷/۴۸۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷.</ref> و نشنیدن و درکنکردن آن<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۷/۲۶۳.</ref> است. [[امامخمینی]] نیز مصداق روشن مهجوریت قرآن را ترک مسایل مهم قرآنی و اسلامی و عمل برخلاف آن دانسته است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.</ref> | |||
== پیشینه == | |||
قرآن کریم از شکایت [[رسول اکرم(ص)]] در [[روز قیامت]] از مهجوریت، ترک و جلوگیری از رواج قرآن سخن گفته است<ref>فرقان، ۳۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۴/۱۱.</ref> که به باور برخی مفسران، شکایت پیامبر(ص) به [[قیامت]] اختصاص ندارد<ref>بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۴/۱۲۳؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۴/۵۶۵؛ شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۳۴۹.</ref> و ایشان در همین دنیا نیز به سبب فراموشکردن قرآن ـ که برنامه زندگی و وسیله نجات و حرکت و ترقی مسلمانان است ـ از مهجورماندن و پایینآوردن آن در حد تشریفات شکایت دارد؛<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲–۹۳.</ref> همچنین برخی روایات از مهجوریت و فراموششدن معارف قرآن پس از رسول خدا(ص) خبر دادهاند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۴۷، ۲۰۱–۲۰۳؛ کلینی، الکافی، ۲/۶۱۳–۶۱۴.</ref> | |||
پس از نزول قرآن، [[پیامبر(ص)]] در جایگاه نخستین مفسر، خود عهدهدار ترویج و [[تفسیر|تفسیر قرآن]] شد و با تشکیل حلقههای قرآنی به تربیت شاگردانی شایسته پرداخت؛ اما پس از رحلت پیامبر(ص)، فاصلهگرفتن از زمان نزول قرآن، گسترش دامنه فتوحات [[مسلمانان]] و ظهور مسایل علمی جدید سبب مهجوریت قرآن و متوقف شدن رشد تعلیمات قرآنی شد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۲–۲۷۳.</ref> اندیشمندان و مفسران اسلامی دربارهٔ مهجوریت قرآن، ذیل آیه ۳۰ سوره فرقان به بحث پرداختهاند و ابعاد مهجوریت و عوامل آن را برشمردهاند.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲–۹۳؛ خرمشاهی، قرآنشناخت، ۱۴۴–۱۵۶.</ref> | |||
مهجوریت و غربت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرحشدن مسئله بازگشت به قرآن<ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۱۶۰.</ref> و ظهور جنبشهای اصلاحی با شعار بازگشت به قرآن<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۴۵.</ref> در سده اخیر از سوی مصلحان مسلمان، نظیر [[سیدجمالالدین اسدآبادی]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶ و ۱۰۸.</ref> شد. این جنبشها که پس از چند قرن رکود، در [[ایران]]، [[مصر]]، [[سوریه]]، [[لبنان]]، شمال آفریقا، [[ترکیه]]، [[افغانستان]] و [[هند]] برای مبارزه با حملات گسترده و استعمارگرانه غرب به [[جهان اسلام]] ظهور کرده بودند،<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۴۵.</ref> مسلمانان جهان را به شناخت و بازیابی مجدد قرآن فرا میخواندند و از این طریق، بیداری و تحول فکری، سیاسی و اجتماعی آنان را خواهان بودند؛ به گونهای که بتوانند هویت گمشده و ناتوانشده مسلمانان را زنده سازند و آنان را به [[مقاومت]] در برابر استعمارگران و در نهایت احیای عزت و عظمت دیرین وادارند.<ref>خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر، ۲۰–۲۲.</ref> خاستگاه اصلی این مسئله، قرآن<ref>فرقان، ۳۰.</ref> و [[روایات]]<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۳، ۱۸۸؛ خ۱۷۵، ۲۵۳–۲۵۶؛ خ۱۸۲، ۲۷۰–۲۷۱ و خ۱۸۹، ۲۸۹–۲۹۰.</ref> است و آنچه مصلحان مسلمان در سده اخیر مطرح کردهاند، در حقیقت بازتاب آموختههای قرآن و روایات است. | |||
از نظر تاریخی، جامعترین اندیشه در این زمینه، از اسدآبادی و [[محمد عبده]] است که نخستین بار شعار بازگشت به قرآن را مطرح ساختند و نوعی حرکت سیاسی، در جهت مبارزه با [[استعمار]] و [[اتحاد اسلام]]، برای تشکیل یک نظام اسلامی آغاز کردند و با انتشار [[مجله عروة الوثقی]] از مبارزه اجتماعی و اصلاح دینی سخن گفتند.<ref>(مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۷ و ۱۵۱.</ref> ازجمله کسانی که در خروج قرآن از مهجوریت در جامعه اسلامی کوشید، [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] است. ایشان با فداکاری و گذشتن از شخصیت اجتماعی خود ـ که میتوانست با پرداخت به علوم دیگری غیر از تفسیر، به دست بیاورد ـ برای زدودن مهجوریت و غربت از قرآن و علوم مرتبط با آن، به تدریس، تفسیر و سپس تألیف [[تفسیر المیزان]] مشغول شد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳–۵۳۴؛ جوادی آملی، شمسالوحی تبریزی، ۴۴.</ref> | |||
[[امامخمینی]] نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسایل مطرح در قرآن است<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۵۶.</ref> که پیش از آن به ورطه فراموشی سپرده شده بود؛ مانند مسایل حکومتی و سیاسی در اسلام. ایشان توانست این مسایل را زنده و آن را در [[جامعه]] اجرا کند؛<ref>(دیاری بیدگلی، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، مقدمه، ک.</ref> ایشان در آثار خود دربارهٔ ابعاد مهجوریت قرآن، عوامل مؤثر در آن و آثار و پیامدهای مهجوریت، همچنین بازگشت به قرآن و روش آن بحث کرده است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵–۱۹۹؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۰، ۱۳۶–۱۳۷ و ۱۷۰–۱۷۱؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸ و ۱۶/۳۴.</ref> | |||
*'''عمل:''' از مصادیق مهجوریت قرآن، ترک عمل به قرآن است.<ref>خازن بغدادی، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، ۳/۳۱۳.</ref> قرآن کریم کسانی که آموزههای کتاب آسمانی را میآموزند اما به آن پایبند نیستند نکوهش | == ابعاد مهجوریت == | ||
==عوامل مؤثر در مهجوریت== | اندیشمندان اسلامی برای مهجوریت قرآن، ابعاد چندی برشمردهاند:<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۱/۲۴۳؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۵۲–۷۰.</ref> | ||
* '''تلاوت:''' مهجوریت قرآن در [[تلاوت قرآن|تلاوت]]، گاه به عدم تلاوت است و این امر شامل هر دو دسته افرادی که اساساً نمیتوانند قرآن تلاوت کنند و کسانی که میتوانند تلاوت کنند؛ ولی در مطالعه آن انگیزهای ندارند، میشود<ref>خرمشاهی، قرآنشناخت، ۱۴۴–۱۴۹؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۵۲–۵۳.</ref> و گاه به رعایتنکردن آداب تلاوت که برای آن ذکر شده است. اما افرادی به خواندن قرآن و رعایت حروف و مخارج و اهتمام به ختم آن فریفته میشوند و آداب آن را رعایت نمیکنند؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۵.</ref> ازجمله این آداب اینهاست: | |||
# [[حضور قلب]] و ترک حدیث نفس؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۱.</ref> | |||
# تعظیم متکلم و بهیادآوردن عظمت او؛<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۳۶.</ref> | |||
# [[استعاذه]] یعنی؛ پناهبردن به خداوند از شر [[شیطان]].<ref>فیض، تفسیر الصافی، ۱/۷۳.</ref> امامخمینی مقصود از آداب تلاوت را همان آدابی میداند که در [[شریعت]] مطهر آمده است که عبارتاند از: | |||
## [[اخلاص]]؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۰–۵۰۱.</ref> | |||
## حضور قلب؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۶.</ref> | |||
## تعظیم قرآن؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۰–۱۸۱.</ref> | |||
## استعاذه از شیطان؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰–۲۲۱.</ref> | |||
## ترتیل؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۳.</ref> | |||
## قرائت با حزن؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.</ref> | |||
## تطبیق (منطبقساختن خود بر قرآن).<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶–۲۰۹.</ref>{{ببینید|تلاوت قرآن}} | |||
* '''تدبر:''' [[قرآن|قرآن کریم]] کسانی را که در آیات قرآن تدبر نمیکنند، با این پرسش که آیا بر دلهایشان مهر خورده است، نکوهیده است<ref>محمد(ص)، ۲۴.</ref> در [[روایات]] نیز بر تدبر در آیات قرآن و تفکر در مضامین آن توصیه شده است تا انسانها از نور آن بهرهمند شوند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰۰.</ref> و عبرتهای آن را به کار گیرند؛<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۱۱.</ref> همچنین اندیشمندان اسلامی بر تدبر در آیات قرآن تأکید میورزند<ref>طبرسی، تفسیر جوامع، ۳/۲.</ref> و غفلت از آن را سبب درکنکردن حقایق میدانند؛<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۴۶۸.</ref> از اینرو افراد بسیاری به سبب تدبرنکردن در قرآن از آن بهره نمیبرند.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۲/۱۸۰.</ref> امامخمینی نیز شرایطی، همچون طهارت روح و پاکی از پلیدی طبیعت را برای درک حقایق قرآن و فهم آن لازم میداند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱–۲۰۲.</ref> و توجه بیش از حد به الفاظ و عبارات قرآن و تلاش برای بهپایانرسانیدن سورهها در هنگام تلاوت را از نمونههای آشکار مهجوریت در تدبر در قرآن میشمارد.<ref>امام خمینی، آداب الصلوة، ۱۹۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۹ و ۵۰۳–۵۰۴؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷–۳۸۹.</ref>{{ببینید|قرآن|اهداف قرآن}} | |||
* '''جامعیت:''' به باور امامخمینی، قرآن کریم دربردارنده همه جهات معرفتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸.</ref> که انسان در رسیدن به [[سعادت]] به آن نیاز دارد و علما و مفسرانی که تنها به جهات ادبی و بلاغی قرآن توجه کنند و تمام شئون قرآن را در همین امور نمایش دهند، در حقیقت قرآن را از هدف اصلی خود دور کردهاند؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴–۱۹۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۴/۶.</ref> چنانکه برخی برای اجتناب از وقوع در [[تفسیر به رأی]]، قرآن را از ابعاد مختلف آن عاری دانسته و با این کار این کتاب آسمانی را بهطور کلی مهجور کردهاند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.</ref>{{ببینید|جامعیت قرآن}} | |||
* '''عمل:''' از مصادیق مهجوریت قرآن، ترک عمل به قرآن است.<ref>خازن بغدادی، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، ۳/۳۱۳.</ref> قرآن کریم کسانی که آموزههای کتاب آسمانی را میآموزند اما به آن پایبند نیستند نکوهش کرده است<ref>جمعه، ۵.</ref> [[امیرالمؤمنین(ع)]] در وصیت خود تأکید میکند مبادا دیگران در عمل به قرآن بر مسلمانان پیشی گیرند.<ref>نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۷.</ref> در واقع قرآن کریم کتاب انسانسازی است و بیان فلسفه نظری نیست و هر چشماندازی که ارائه میدهد، برای عمل است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۸۴.</ref> امامخمینی بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسایل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸–۳۹.</ref> ایشان یکی از اقسام مهجوریت قرآن را عملنکردن به دستورها و فرمانهای الهی آن<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.</ref> و متروکشدن مسایل مهم قرآنی و اسلامی میداند و باور دارد چهبسا در برخی کشورها برخلاف این دستورها عمل میشود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.</ref> همچنین ایشان مسایلی، مانند بیتوجهی به ابعاد هدایتی و تربیتی قرآن در دعوت به وحدت و نهی از اختلاف در میان [[مسلمانان]] و حکومتهای اسلامی و رهاکردن حکومت عدل الهی و پایهگذاری [[انحراف]] از دین خدا را از نشانههای مهجوریت قرآن میداند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۳–۳۵ و ۲۱/۳۹۴–۳۹۵.</ref> | |||
== عوامل مؤثر در مهجوریت == | |||
اندیشمندان اسلامی و مفسران، علل و عواملی برای مهجوریت قرآن بیان کردهاند که به دو بخش اصلی تقسیم میشود: | اندیشمندان اسلامی و مفسران، علل و عواملی برای مهجوریت قرآن بیان کردهاند که به دو بخش اصلی تقسیم میشود: | ||
*'''عوامل فرهنگی ـ اجتماعی:''' در نگاه اندیشمندان اسلامی، برخی عوامل مهجوریت قرآن ریشه در فرهنگ و اجتماع مسلمانان دارد؛ مانند: | * '''عوامل فرهنگی ـ اجتماعی:''' در نگاه اندیشمندان اسلامی، برخی عوامل مهجوریت قرآن ریشه در فرهنگ و اجتماع مسلمانان دارد؛ مانند: | ||
#'''بیتوجهی به جامعیت قرآن:''' بهرهنگرفتن و بیتوجهی مسلمانان نسبت به همه ابعاد قرآن سبب مهجورشدن آن | # '''بیتوجهی به جامعیت قرآن:''' بهرهنگرفتن و بیتوجهی مسلمانان نسبت به همه ابعاد قرآن سبب مهجورشدن آن شده است. قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی و هدایتگر بشر، از جامعیت لازم برخوردار است و معارف و آموزههای آن جاودانه و منطبق بر همه زمانها و مکانهاست و با اینکه در یک دوره تاریخی و با توجه به امور و مسایل آن زمان نازل شده، به حکم اینکه کتابی جاوید و جهانی است، هرگز معارف و مقصود آیاتش به شرایط ویژه آن زمان محصور و منحصر نمیشود.<ref>ایازی، قرآن اثری جاویدان، ۱۳–۱۸.</ref> امامخمینی نیز بر این باور است قرآن کتابی مربوط به همه اعصار است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱.</ref> و همانگونه که انسان نامحدود است، نسخه تربیتی انسان و مربی او، یعنی قرآن نیز نامحدود است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۲.</ref> ایشان یادآور شده است، اگرچه همه ابعاد و مراتب مختلف قرآن از دسترس افراد عادی به دور است؛ ولی لازم است علمای اسلام در کشف حقایق قرآن در تمام ابعاد آن بکوشند تا این کتاب آسمانی مهجور نماند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۲–۹۳.</ref> ایشان غفلت مفسران از بیان جهات عرفانی، اخلاقی و اجتماعی قرآن را از عواملی میداند که سبب شده است مردم قرنها از حقایق قرآن محروم شوند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.</ref> به باور ایشان، یکی از نیرنگهای مهم [[شیطان]] این است که همیشه کمالات موهوم را بر انسان جلوه میدهد و وی را به داشتههایش راضی و قانع میکند؛ چنانکه اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی محروم میسازد؛ همچنین فیلسوف و [[عارف]] را در اصطلاحات محبوس و از دعوتهای الهی محروم میکند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵–۱۹۶.</ref> {{ببینید|جامعیت قرآن}} | ||
#'''مهجوریت اهل بیت(ع):''' قرآن کتاب خداوند و [[امام معصوم(ع)]] حجت اوست و اینها دو راه [[هدایت]] و نجاتاند. قرآن، | # '''مهجوریت اهل بیت(ع):''' قرآن کتاب خداوند و [[امام معصوم(ع)]] حجت اوست و اینها دو راه [[هدایت]] و نجاتاند. قرآن، امام صامت و امام، قرآن ناطق است؛ چنانکه در روایت به این امر تأکید شده است.<ref>مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۲/۲۴۶.</ref> بنابر نظر امامخمینی، مهجوریت هر یک، مهجوریت دیگری است تا اینکه این دو مهجور بر رسول خدا(ص) در حوض کوثر وارد شوند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.</ref> | ||
#'''نگرش نادرست در بهرهبردن از قرآن:''' فرهنگ نادرست بهرهبردن از قرآن و آداب و رسوم غلط، از عوامل مهجوریت قرآن | # '''نگرش نادرست در بهرهبردن از قرآن:''' فرهنگ نادرست بهرهبردن از قرآن و آداب و رسوم غلط، از عوامل مهجوریت قرآن بهشمار میرود. امامخمینی باور دارد فرهنگی که مردم آن، بیشتر برای [[استخاره]]، تبرک و مجالس مردگان به قرآن توجه میکنند یا برخی اهل علم، بیشتر عمر خود را صرف تجوید و جهات لغوی و آرایههای ادبی میکنند، از عوامل مهجوریت قرآن است؛<ref>امما خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۵.</ref> | ||
#'''عملکرد نسل گذشته و مربیان جامعه:''' عالمان دینی و نسل کهن به علومی غیر از تدبر و [[تفسیر قرآن]] اهتمام میورزیدهاند و به همین دلیل کسانی که به تدبر و تفسیر قرآن مشغول بودهاند، به اندازه عالمان دیگر، احترام و امکانات نداشتهاند. این موضوع سبب مشغولشدن به علوم دیگر و انحراف از توجه به قرآن در نسل گذشته و به دنبال آن در نسل جدید | # '''عملکرد نسل گذشته و مربیان جامعه:''' عالمان دینی و نسل کهن به علومی غیر از تدبر و [[تفسیر قرآن]] اهتمام میورزیدهاند و به همین دلیل کسانی که به تدبر و تفسیر قرآن مشغول بودهاند، به اندازه عالمان دیگر، احترام و امکانات نداشتهاند. این موضوع سبب مشغولشدن به علوم دیگر و انحراف از توجه به قرآن در نسل گذشته و به دنبال آن در نسل جدید شده است؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳–۵۳۴.</ref> ولی امامخمینی به ترویج ابعاد گوناگون قرآن در جامعه اهتمام بسیار میورزید و در آثار خود ابعاد اجتماعی و عرفانی قرآن را بیان میکرد. ایشان در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خود به پیروی از قرآن و اسلام افتخار میکند که میخواهد قیود پیچیده بر دست و پا و قلب و [[عقل]] بشر را بردارد و مسلمانان را به [[وحدت]] فرا میخواند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.</ref> | ||
#'''حجابهای فهم قرآن:''' حجابهای فهم قرآن ازجمله عواملی است که مانع از درک صحیح آن میشود؛ مانند تمسک به | # '''حجابهای فهم قرآن:''' حجابهای فهم قرآن ازجمله عواملی است که مانع از درک صحیح آن میشود؛ مانند تمسک به ظواهر قرآن و دستبرداشتن از حقایق آن.<ref>ناصرخسرو، زاد المسافر، ۳–۴.</ref> به باور امامخمینی، از عوامل مهجورشدن قرآن، ممنوعکردن تدبر و [[تفکر]] در آیات قرآن به بهانه تفسیر به رأی است؛ چنانکه برخی به این بهانه قرآن را در استفادههای اخلاقی، عرفانی و ایمانی محدود کردهاند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.</ref> این یکی از فتنههای [[شیطان]] است که افراد را به همان علومی که دارند، قانع میکند و آنان را از علوم دیگر و همچنین از فهم کتاب الهی بازمیدارد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.</ref> به باور ایشان، خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان بیشتر از دشمنان اسلام است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.</ref> و جاهلان متحجر و عالمان بیتقوا سبب شدهاند ابعاد عرفانی، فلسفی، سیاسی و حکومتی قرآن مهجور شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> {{ببینید|تأویل}} | ||
*'''عوامل سیاسی:''' برخی از عوامل مهجوریت قرآن از خارج جغرافیای اسلام، به جهات استعمارگرایانه، سبب مهجوریت و دوری مسلمانان از قرآن | * '''عوامل سیاسی:''' برخی از عوامل مهجوریت قرآن از خارج جغرافیای اسلام، به جهات استعمارگرایانه، سبب مهجوریت و دوری مسلمانان از قرآن شده است. استعمارگران برای رسیدن به مقصود خود از شیوههای مختلفی استفاده کردهاند: | ||
#'''ترویج جدایی دین از سیاست:''' یکی از حربههای [[استعمار]] برای منزویکردن و بیاثرساختن قرآن در تحولات سیاسی و اجتماعی، ترویج [[جدایی دین از سیاست]] است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/ | # '''ترویج جدایی دین از سیاست:''' یکی از حربههای [[استعمار]] برای منزویکردن و بیاثرساختن قرآن در تحولات سیاسی و اجتماعی، ترویج [[دین و سیاست|جدایی دین از سیاست]] است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸–۱۰۹.</ref> به باور امامخمینی یکی از عوامل مهجوریت قرآن، نقشههای استعماری است تا نگذارد مسلمانان به قرآن چنگ زنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷.</ref> به باور ایشان، استعمار و بیگانگان در مهجوریت قرآن نقش مهمی داشتهاند. آنان چون قرآن را سد راه اهداف استعماری خویش میدیدند، میکوشیدند با سوءاستفاده از بیاطلاعی [[مردم]] مسلمان و نسل [[جوان]] از قرآن، از همه سو به قرآن یورش برند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱؛ ۲/۴۶۰–۴۶۱، ۴۸۷–۴۸۸ و ۴/۲۱۴–۲۱۵.</ref> استعمارگران با این هدف از چند راه وارد شدند: یکی انکار وجود سیاست در اسلام و القای این فکر که اسلام و سیاست با یکدیگر رابطهای ندارند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۲.</ref> و دیگری تحقیر سیاست و سبکشمردن آن برای علما، به منظور دورکردن آنان از صحنه سیاست؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.</ref> | ||
#'''افیونشمردن دین:''' از حربههای استعمار در محو فرهنگ اسلام و مبانی قرآنی، ترویج افیون بودن دین است. امامخمینی حمله به قرآن کریم را ریشه این عقیده میداند و آن را از اهداف سیاسی استعمارگران میخواند؛<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۴/ | # '''افیونشمردن دین:''' از حربههای استعمار در محو فرهنگ اسلام و مبانی قرآنی، ترویج افیون بودن دین است. امامخمینی حمله به قرآن کریم را ریشه این عقیده میداند و آن را از اهداف سیاسی استعمارگران میخواند؛<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۴/۳۱۶–۳۱۷.</ref> | ||
#'''عوامل و حکومتهای دستنشانده:''' از حربهها و ابزارهای استعمار، عوامل و حکومتهای دستنشانده آنان است که همواره با فعالیتهای خود، در جهت تقویت اهداف و مقاصد ضد قرآنی استعمار گام برداشتهاند. از نظر امامخمینی، در دوران رژیم پهلوی، برخی اقدامات و نقشهها به منظور مهجوریت قرآن و اسلام و احکام آن صورت میگرفت.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱/۱۳۷، ۱۹۹ و | # '''عوامل و حکومتهای دستنشانده:''' از حربهها و ابزارهای استعمار، عوامل و حکومتهای دستنشانده آنان است که همواره با فعالیتهای خود، در جهت تقویت اهداف و مقاصد ضد قرآنی استعمار گام برداشتهاند. از نظر امامخمینی، در دوران رژیم پهلوی، برخی اقدامات و نقشهها به منظور مهجوریت قرآن و اسلام و احکام آن صورت میگرفت.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱/۱۳۷، ۱۹۹ و ۴۱۰–۴۱۱.</ref> گاهی نیز قدرتهای شیطانی به واسطه حکومتهای منحرف ـ که به دستورهای اسلام عمل نمیکنند ـ برای محو قرآن و اثبات مقاصد شیطانی خود، قرآن را به خط زیبا چاپ میکنند و از این راه عقاید ضد قرآن را ترویج میکنند و ملتها را به سوی ابرقدرتها سوق میدهند.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۱/۳۹۶.</ref> | ||
==آثار و پیامدهای مهجوریت قرآن== | |||
ازجمله آثار مهجوریت قرآن در جامعه شیوع | == آثار و پیامدهای مهجوریت قرآن == | ||
ازجمله آثار مهجوریت قرآن در جامعه شیوع خرافات قومی و قبیلهای و رواج [[حدیث جعلی|احادیث مجعول]] است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۴.</ref> برخی مصلحان معتقد بودند اگر به قرآن توجه نشود و به احکام و اوامر و نواهی آن عمل نشود، مسلمانان صاحب قدرت، عزت و [[سعادت]] نخواهند شد.<ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.</ref> | |||
[[امامخمینی]] نیز آثار مهجورشدن قرآن را برشمرده است: | [[امامخمینی]] نیز آثار مهجورشدن قرآن را برشمرده است: | ||
#ازدستدادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/ | # ازدستدادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸–۳۹.</ref> | ||
#دوری دولتهای اسلامی و مسلمانان از تعالیم نورانی قرآن کریم که سبب | # دوری دولتهای اسلامی و مسلمانان از تعالیم نورانی قرآن کریم که سبب شده است مسلمانان تحت سیاستهای تجاوزکارانه شرق و غرب قرار گیرند و به اوضاع نابسامان و سخت دچار شوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۹ و ۱۶/۳۷.</ref> و در نتیجه مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای مسلمان را فراگیرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۷۸ و ۴۷۰.</ref> | ||
#بیاعتناشدن روحانیون به اوضاع سیاسی و اقتصادی جامعه؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/ | # بیاعتناشدن روحانیون به اوضاع سیاسی و اقتصادی جامعه؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲–۱۳.</ref> | ||
#دوری جامعه از معنویت و سعادت و رواج | # دوری جامعه از معنویت و سعادت و رواج فساد در جامعه؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰–۵۳۳.</ref> | ||
#دوری از سیره عملی انبیا و [[اهل بیت(ع)|معصومان(ع)]]؛ زیرا مهجوریت قرآن، مهجوریت [[اهل بیت(ع)]] و [[سنت]] و روش و سیره عملی آنان است؛ به این دلیل که قرآن و [[اهل بیت(ع)|عترت پیامبر(ص)]]، دو ثقل بهیادگارمانده از ایشاناند که هر چه | # دوری از سیره عملی [[پیامبران(ع)|انبیا]] و [[اهل بیت(ع)|معصومان(ع)]]؛ زیرا مهجوریت قرآن، مهجوریت [[اهل بیت(ع)]] و [[سنت]] و روش و سیره عملی آنان است؛ به این دلیل که قرآن و [[اهل بیت(ع)|عترت پیامبر(ص)]]، دو ثقل بهیادگارمانده از ایشاناند که هر چه دربارهٔ یکی از آنها روی دهد، دربارهٔ دیگری نیز روی داده است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۳–۳۹۶.</ref> | ||
#بهحاشیهرفتن قرآن در تمام شئون زندگی.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸.</ref> | # بهحاشیهرفتن قرآن در تمام شئون زندگی.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸.</ref> | ||
== گرایش بازگشت به قرآن == | |||
در اواخر قرن سیزدهم هجری، حرکتی میان مسلمانان آغاز شد که آنان را به شناخت و بازیابی قرآن فرامیخواند و از این طریق، بیداری فکری مسلمانان را خواهان بود؛<ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹.</ref> از اینرو در [[جهان اسلام]] با مشاهده مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن مطرح شد و دلیل این طرح در مرحله نخست، مشکلات جهان اسلام، احساس [[عقبماندگی]] جوامع مشرقزمین و تحقیر شخصیت و کاهشیافتن توان مسلمانان در رویارویی با غرب و [[استعمار]] اروپایی بود. مصلحان، دوران عظمت و شکوه نخستین مسلمانان و خیزش فرهنگی، اجتماعی و علمی صدر اسلام را به یاد داشتند و میدیدند که این پویش و حرکت، دیگر وجود ندارد و مسلمانان در رکود، [[تحجر]]، [[انحراف]] و همچنین خرافهپرستی و شعارزدگی به سر میبرند<ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹–۱۰۰.</ref> بیدارگران جهان اسلام میدیدند که هر چه مردم از آموزههای قرآن فاصله میگیرند، مشکلات آنان زیادتر و بدبختی و نکبت بیشتر دامنگیر آنان میشود؛<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۱۹–۱۳۰.</ref> بنابراین تنها راه نجات مسلمانان و رسیدن به قدرت گذشته را بازگشت به آموزههای نخستین اسلام و عمل به احکام قرآن میدانستند.<ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.</ref> | |||
امامخمینی دلیل بازگشت به قرآن را چند مسئله اساسی میداند: آوردن قرآن از صحنه فردی به اجتماعی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵؛ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۰۱–۱۰۲.</ref> آگاهی از مقاصد قرآن<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴–۱۹۵.</ref> و عملکردن به قوانین آن<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.</ref> ایشان بالاترین خطر را برای مسلمانان، بیهویتی و تسلیمشدن آنان در برابر سلطه مستبدان و [[مستکبران]] جهان میشمارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۰–۲۹۱.</ref> | |||
== | == روش بازگشت به قرآن == | ||
مصلحان اسلامی همگی بر اساس مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن را مطرح کردند تا جامعه اسلامی را به [[اتحاد]] و بیداری بازگردانند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸–۱۰۹.</ref> و راه آن را کنارزدن خرافهها و پیرایههایی دانستند که در طول تاریخ به اسلام بسته شده بود. از اینرو لازم بود به [[سنت]] معتبر و سیره سلف صالح مراجعه کرد؛ زیرا در فهم صحیح قرآن رجوع به سنت معتبر لازم است؛ زیرا آنان به خطرهای «حسبنا کتاب الله» در هر عصر و زمانی برای مسخ اسلام پی برده بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶.</ref> | |||
امامخمینی | امامخمینی در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. از جهت اجتماعی و در برخورد با مسایل فرهنگی و سیاسی، ایشان برای نفی سلطه و مقابله با استعمار خارجی و جلوگیری از چپاول منابع مسلمانان، به مسئله [[وحدت|وحدت مسلمانان]] در آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»<ref>آل عمران، ۱۰۳.</ref> اشاره میکند و بر این باور است که اگر مسلمانان به همین یک آیه عمل کنند، تمام مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنان، بدون توسل به [[اجانب]] حل خواهد شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵.</ref> و از آنجاکه بخشی از مهجوربودن قرآن مربوط به عمل نکردن به مسایل اجتماعی و سیاسی آن است، ایشان عملکردن به قرآن کریم را سبب بازگشت عظمت و مجد اسلام و مسلمانان و خروج از نفوذ [[استعمار و استثمار|استعمار]] میداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰.</ref> | ||
امامخمینی | اما از جهت فردی، به اعتقاد [[امامخمینی]] قرآن کتاب [[هدایت و ضلالت|هدایت]]، انس و زندگی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸.</ref> و لازم است در تمام شئون زندگی انسان وارد شود و به قرائت آن اهتمام کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹.</ref> بنابراین راه بازگشت به قرآن در آغاز انس با قرآن، غفلتنورزیدن از آن است و با فهم دستورها<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۱–۹۳.</ref> و پذیرش دعوتها، مواعظ، معارف و حکمتهای آن میتوان قرآن را از مهجوریت خارج کرد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸–۱۹۹.</ref> البته این امر در صورتی حاصل میشود که در معارف قرآن به روی مردم باز باشد و مفسران تفسیرهایی بنویسند که بیان مقاصد و تعلیم شئون الهی باشد و مردم نیز باید برای آموزش شئون الهی به آن رجوع کنند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴.</ref> | ||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | |||
== منابع == | |||
{{منابع|۲}} | {{منابع|۲}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* | * آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش. | ||
* | * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* | * اسدآبادی، سیدجمالالدین، العروة الوثقی، ترجمه زینالعابدین کاظمی، تهران، حجر، بیتا. | ||
* | * امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* | * امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | ||
* | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | ||
* | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* | * امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا. | ||
* | * امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش. | ||
* | * ایازی، سیدمحمدعلی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | ||
* | * ایازی، سیدمحمدعلی، قرآن، اثری جاویدان، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | ||
* | * بنان، مریم، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، قم، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | ||
* | * بیضاوی، عبداللهبنعمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | ||
* | * جوادی آملی، عبدالله، شمسالوحی تبریزی، قم، اسراء، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش. | ||
* | * خازن بغدادی، علیبنمحمد، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، تصحیح عبدالسلام محمد علی شاهین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق. | ||
* | * خرمشاهی، بهاءالدین، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۶۴ش. | ||
* | * خرمشاهی، بهاءالدین، قرآنشناخت، تهران، طرح نو، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش. | ||
* | * دیاری بیدگلی، محمدتقی، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | ||
* | * زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
* | * زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق. | ||
* | * شبر، سیدعبدالله، تفسیر القرآن الکریم، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | ||
* | * طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق. | ||
* | * طبرسی، فضلبنحسن، تفسیر جوامع الجامع، تصحیح ابوالقاسم گرجی، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | ||
* | * طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش. | ||
* | * طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* | * غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا. | ||
* | * غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش. | ||
* | * فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق. | ||
* | * فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، صدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق. | ||
* | * کاشانی، ملافتحالله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق. | ||
* | * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* | * گنابادی، سلطانمحمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق. | ||
* | * مرعشی شوشتری، سیدقاضینورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* | * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش. | ||
* | * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | ||
* | * مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، ۱۳۸۶ش. | ||
* | * ناصرخسرو، ناصربنخسرو قبادیانی، زاد المسافر، تحقیق سیدمحمد عمادی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | ||
* | * نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
*سیدمحمدعلی ایازی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/633/ مهجوریت قرآن]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، | * سیدمحمدعلی ایازی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/633/ مهجوریت قرآن]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، ص۶۳۳–۶۳۹. | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:علوم قرآن]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] | |||
[[رده:مقالههای جدید]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۵
مهجوریت قرآن نکوهش دوری از قرآن و لزوم بازگشت به آن.
قرآن کریم از شکایت پیامبر(ص) در روز قیامت از مهجوریت، ترک و جلوگیری از رواج قرآن سخن گفته است. برخی روایات نیز از مهجوریت و فراموش شدن معارف قرآن خبر دادهاند. مهجوریت و حرمت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرح شدن مسئله بازگشت به قرآن و ظهور جنبشهای اصلاحی با شعار بازگشت به قرآن شده است.
امامخمینی نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن است. ایشان در آثار خود به مسائلی چون مهجوریت، عوامل و پیامدهای مهجوریت قرآن پرداخته است. و بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسائل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود، وی یکی از اقسام مهجوریت قرآن را عمل نکردن به دستورها و فرمانهای الهی آن میداند.
امامخمینی عوامل مؤثر در مهجوریت را به دو قسم اصلی تقسیم میکند: یکی، عوامل فرهنگی و اجتماعی و دومی، عامل سیاسی. ایشان آثار مهجور شدن قرآن را عبارت از: ۱-از دست دادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم ۲-دوری دولتهای اسلامی از تعالیم قرآن ۳-دوری جامعه از معنویت و سعادت ۴-به حاشیه رفتن قرآن در تمام شئون زندگی
مفهومشناسی
«مهجوریت» از ریشه «هجر» به معنای دورشدن از چیزی و ترک و رویگردانی از آن است[۱] و در اصطلاح علوم قرآنی به معنای رویبرگرداندن از قرآن و ترک آن[۲] و نشنیدن و درکنکردن آن[۳] است. امامخمینی نیز مصداق روشن مهجوریت قرآن را ترک مسایل مهم قرآنی و اسلامی و عمل برخلاف آن دانسته است.[۴]
پیشینه
قرآن کریم از شکایت رسول اکرم(ص) در روز قیامت از مهجوریت، ترک و جلوگیری از رواج قرآن سخن گفته است[۵] که به باور برخی مفسران، شکایت پیامبر(ص) به قیامت اختصاص ندارد[۶] و ایشان در همین دنیا نیز به سبب فراموشکردن قرآن ـ که برنامه زندگی و وسیله نجات و حرکت و ترقی مسلمانان است ـ از مهجورماندن و پایینآوردن آن در حد تشریفات شکایت دارد؛[۷] همچنین برخی روایات از مهجوریت و فراموششدن معارف قرآن پس از رسول خدا(ص) خبر دادهاند.[۸]
پس از نزول قرآن، پیامبر(ص) در جایگاه نخستین مفسر، خود عهدهدار ترویج و تفسیر قرآن شد و با تشکیل حلقههای قرآنی به تربیت شاگردانی شایسته پرداخت؛ اما پس از رحلت پیامبر(ص)، فاصلهگرفتن از زمان نزول قرآن، گسترش دامنه فتوحات مسلمانان و ظهور مسایل علمی جدید سبب مهجوریت قرآن و متوقف شدن رشد تعلیمات قرآنی شد.[۹] اندیشمندان و مفسران اسلامی دربارهٔ مهجوریت قرآن، ذیل آیه ۳۰ سوره فرقان به بحث پرداختهاند و ابعاد مهجوریت و عوامل آن را برشمردهاند.[۱۰] مهجوریت و غربت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرحشدن مسئله بازگشت به قرآن[۱۱] و ظهور جنبشهای اصلاحی با شعار بازگشت به قرآن[۱۲] در سده اخیر از سوی مصلحان مسلمان، نظیر سیدجمالالدین اسدآبادی[۱۳] شد. این جنبشها که پس از چند قرن رکود، در ایران، مصر، سوریه، لبنان، شمال آفریقا، ترکیه، افغانستان و هند برای مبارزه با حملات گسترده و استعمارگرانه غرب به جهان اسلام ظهور کرده بودند،[۱۴] مسلمانان جهان را به شناخت و بازیابی مجدد قرآن فرا میخواندند و از این طریق، بیداری و تحول فکری، سیاسی و اجتماعی آنان را خواهان بودند؛ به گونهای که بتوانند هویت گمشده و ناتوانشده مسلمانان را زنده سازند و آنان را به مقاومت در برابر استعمارگران و در نهایت احیای عزت و عظمت دیرین وادارند.[۱۵] خاستگاه اصلی این مسئله، قرآن[۱۶] و روایات[۱۷] است و آنچه مصلحان مسلمان در سده اخیر مطرح کردهاند، در حقیقت بازتاب آموختههای قرآن و روایات است.
از نظر تاریخی، جامعترین اندیشه در این زمینه، از اسدآبادی و محمد عبده است که نخستین بار شعار بازگشت به قرآن را مطرح ساختند و نوعی حرکت سیاسی، در جهت مبارزه با استعمار و اتحاد اسلام، برای تشکیل یک نظام اسلامی آغاز کردند و با انتشار مجله عروة الوثقی از مبارزه اجتماعی و اصلاح دینی سخن گفتند.[۱۸] ازجمله کسانی که در خروج قرآن از مهجوریت در جامعه اسلامی کوشید، سیدمحمدحسین طباطبایی است. ایشان با فداکاری و گذشتن از شخصیت اجتماعی خود ـ که میتوانست با پرداخت به علوم دیگری غیر از تفسیر، به دست بیاورد ـ برای زدودن مهجوریت و غربت از قرآن و علوم مرتبط با آن، به تدریس، تفسیر و سپس تألیف تفسیر المیزان مشغول شد.[۱۹]
امامخمینی نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسایل مطرح در قرآن است[۲۰] که پیش از آن به ورطه فراموشی سپرده شده بود؛ مانند مسایل حکومتی و سیاسی در اسلام. ایشان توانست این مسایل را زنده و آن را در جامعه اجرا کند؛[۲۱] ایشان در آثار خود دربارهٔ ابعاد مهجوریت قرآن، عوامل مؤثر در آن و آثار و پیامدهای مهجوریت، همچنین بازگشت به قرآن و روش آن بحث کرده است.[۲۲]
ابعاد مهجوریت
اندیشمندان اسلامی برای مهجوریت قرآن، ابعاد چندی برشمردهاند:[۲۳]
- تلاوت: مهجوریت قرآن در تلاوت، گاه به عدم تلاوت است و این امر شامل هر دو دسته افرادی که اساساً نمیتوانند قرآن تلاوت کنند و کسانی که میتوانند تلاوت کنند؛ ولی در مطالعه آن انگیزهای ندارند، میشود[۲۴] و گاه به رعایتنکردن آداب تلاوت که برای آن ذکر شده است. اما افرادی به خواندن قرآن و رعایت حروف و مخارج و اهتمام به ختم آن فریفته میشوند و آداب آن را رعایت نمیکنند؛[۲۵] ازجمله این آداب اینهاست:
- حضور قلب و ترک حدیث نفس؛[۲۶]
- تعظیم متکلم و بهیادآوردن عظمت او؛[۲۷]
- استعاذه یعنی؛ پناهبردن به خداوند از شر شیطان.[۲۸] امامخمینی مقصود از آداب تلاوت را همان آدابی میداند که در شریعت مطهر آمده است که عبارتاند از:
- تدبر: قرآن کریم کسانی را که در آیات قرآن تدبر نمیکنند، با این پرسش که آیا بر دلهایشان مهر خورده است، نکوهیده است[۳۶] در روایات نیز بر تدبر در آیات قرآن و تفکر در مضامین آن توصیه شده است تا انسانها از نور آن بهرهمند شوند[۳۷] و عبرتهای آن را به کار گیرند؛[۳۸] همچنین اندیشمندان اسلامی بر تدبر در آیات قرآن تأکید میورزند[۳۹] و غفلت از آن را سبب درکنکردن حقایق میدانند؛[۴۰] از اینرو افراد بسیاری به سبب تدبرنکردن در قرآن از آن بهره نمیبرند.[۴۱] امامخمینی نیز شرایطی، همچون طهارت روح و پاکی از پلیدی طبیعت را برای درک حقایق قرآن و فهم آن لازم میداند[۴۲] و توجه بیش از حد به الفاظ و عبارات قرآن و تلاش برای بهپایانرسانیدن سورهها در هنگام تلاوت را از نمونههای آشکار مهجوریت در تدبر در قرآن میشمارد.[۴۳] (ببینید: قرآن و اهداف قرآن)
- جامعیت: به باور امامخمینی، قرآن کریم دربردارنده همه جهات معرفتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است[۴۴] که انسان در رسیدن به سعادت به آن نیاز دارد و علما و مفسرانی که تنها به جهات ادبی و بلاغی قرآن توجه کنند و تمام شئون قرآن را در همین امور نمایش دهند، در حقیقت قرآن را از هدف اصلی خود دور کردهاند؛[۴۵] چنانکه برخی برای اجتناب از وقوع در تفسیر به رأی، قرآن را از ابعاد مختلف آن عاری دانسته و با این کار این کتاب آسمانی را بهطور کلی مهجور کردهاند.[۴۶] (ببینید: جامعیت قرآن)
- عمل: از مصادیق مهجوریت قرآن، ترک عمل به قرآن است.[۴۷] قرآن کریم کسانی که آموزههای کتاب آسمانی را میآموزند اما به آن پایبند نیستند نکوهش کرده است[۴۸] امیرالمؤمنین(ع) در وصیت خود تأکید میکند مبادا دیگران در عمل به قرآن بر مسلمانان پیشی گیرند.[۴۹] در واقع قرآن کریم کتاب انسانسازی است و بیان فلسفه نظری نیست و هر چشماندازی که ارائه میدهد، برای عمل است.[۵۰] امامخمینی بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسایل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود.[۵۱] ایشان یکی از اقسام مهجوریت قرآن را عملنکردن به دستورها و فرمانهای الهی آن[۵۲] و متروکشدن مسایل مهم قرآنی و اسلامی میداند و باور دارد چهبسا در برخی کشورها برخلاف این دستورها عمل میشود.[۵۳] همچنین ایشان مسایلی، مانند بیتوجهی به ابعاد هدایتی و تربیتی قرآن در دعوت به وحدت و نهی از اختلاف در میان مسلمانان و حکومتهای اسلامی و رهاکردن حکومت عدل الهی و پایهگذاری انحراف از دین خدا را از نشانههای مهجوریت قرآن میداند.[۵۴]
عوامل مؤثر در مهجوریت
اندیشمندان اسلامی و مفسران، علل و عواملی برای مهجوریت قرآن بیان کردهاند که به دو بخش اصلی تقسیم میشود:
- عوامل فرهنگی ـ اجتماعی: در نگاه اندیشمندان اسلامی، برخی عوامل مهجوریت قرآن ریشه در فرهنگ و اجتماع مسلمانان دارد؛ مانند:
- بیتوجهی به جامعیت قرآن: بهرهنگرفتن و بیتوجهی مسلمانان نسبت به همه ابعاد قرآن سبب مهجورشدن آن شده است. قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی و هدایتگر بشر، از جامعیت لازم برخوردار است و معارف و آموزههای آن جاودانه و منطبق بر همه زمانها و مکانهاست و با اینکه در یک دوره تاریخی و با توجه به امور و مسایل آن زمان نازل شده، به حکم اینکه کتابی جاوید و جهانی است، هرگز معارف و مقصود آیاتش به شرایط ویژه آن زمان محصور و منحصر نمیشود.[۵۵] امامخمینی نیز بر این باور است قرآن کتابی مربوط به همه اعصار است[۵۶] و همانگونه که انسان نامحدود است، نسخه تربیتی انسان و مربی او، یعنی قرآن نیز نامحدود است.[۵۷] ایشان یادآور شده است، اگرچه همه ابعاد و مراتب مختلف قرآن از دسترس افراد عادی به دور است؛ ولی لازم است علمای اسلام در کشف حقایق قرآن در تمام ابعاد آن بکوشند تا این کتاب آسمانی مهجور نماند.[۵۸] ایشان غفلت مفسران از بیان جهات عرفانی، اخلاقی و اجتماعی قرآن را از عواملی میداند که سبب شده است مردم قرنها از حقایق قرآن محروم شوند.[۵۹] به باور ایشان، یکی از نیرنگهای مهم شیطان این است که همیشه کمالات موهوم را بر انسان جلوه میدهد و وی را به داشتههایش راضی و قانع میکند؛ چنانکه اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی محروم میسازد؛ همچنین فیلسوف و عارف را در اصطلاحات محبوس و از دعوتهای الهی محروم میکند.[۶۰] (ببینید: جامعیت قرآن)
- مهجوریت اهل بیت(ع): قرآن کتاب خداوند و امام معصوم(ع) حجت اوست و اینها دو راه هدایت و نجاتاند. قرآن، امام صامت و امام، قرآن ناطق است؛ چنانکه در روایت به این امر تأکید شده است.[۶۱] بنابر نظر امامخمینی، مهجوریت هر یک، مهجوریت دیگری است تا اینکه این دو مهجور بر رسول خدا(ص) در حوض کوثر وارد شوند؛[۶۲]
- نگرش نادرست در بهرهبردن از قرآن: فرهنگ نادرست بهرهبردن از قرآن و آداب و رسوم غلط، از عوامل مهجوریت قرآن بهشمار میرود. امامخمینی باور دارد فرهنگی که مردم آن، بیشتر برای استخاره، تبرک و مجالس مردگان به قرآن توجه میکنند یا برخی اهل علم، بیشتر عمر خود را صرف تجوید و جهات لغوی و آرایههای ادبی میکنند، از عوامل مهجوریت قرآن است؛[۶۳]
- عملکرد نسل گذشته و مربیان جامعه: عالمان دینی و نسل کهن به علومی غیر از تدبر و تفسیر قرآن اهتمام میورزیدهاند و به همین دلیل کسانی که به تدبر و تفسیر قرآن مشغول بودهاند، به اندازه عالمان دیگر، احترام و امکانات نداشتهاند. این موضوع سبب مشغولشدن به علوم دیگر و انحراف از توجه به قرآن در نسل گذشته و به دنبال آن در نسل جدید شده است؛[۶۴] ولی امامخمینی به ترویج ابعاد گوناگون قرآن در جامعه اهتمام بسیار میورزید و در آثار خود ابعاد اجتماعی و عرفانی قرآن را بیان میکرد. ایشان در وصیتنامه خود به پیروی از قرآن و اسلام افتخار میکند که میخواهد قیود پیچیده بر دست و پا و قلب و عقل بشر را بردارد و مسلمانان را به وحدت فرا میخواند؛[۶۵]
- حجابهای فهم قرآن: حجابهای فهم قرآن ازجمله عواملی است که مانع از درک صحیح آن میشود؛ مانند تمسک به ظواهر قرآن و دستبرداشتن از حقایق آن.[۶۶] به باور امامخمینی، از عوامل مهجورشدن قرآن، ممنوعکردن تدبر و تفکر در آیات قرآن به بهانه تفسیر به رأی است؛ چنانکه برخی به این بهانه قرآن را در استفادههای اخلاقی، عرفانی و ایمانی محدود کردهاند.[۶۷] این یکی از فتنههای شیطان است که افراد را به همان علومی که دارند، قانع میکند و آنان را از علوم دیگر و همچنین از فهم کتاب الهی بازمیدارد[۶۸] به باور ایشان، خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان بیشتر از دشمنان اسلام است[۶۹] و جاهلان متحجر و عالمان بیتقوا سبب شدهاند ابعاد عرفانی، فلسفی، سیاسی و حکومتی قرآن مهجور شود.[۷۰] (ببینید: تأویل)
- عوامل سیاسی: برخی از عوامل مهجوریت قرآن از خارج جغرافیای اسلام، به جهات استعمارگرایانه، سبب مهجوریت و دوری مسلمانان از قرآن شده است. استعمارگران برای رسیدن به مقصود خود از شیوههای مختلفی استفاده کردهاند:
- ترویج جدایی دین از سیاست: یکی از حربههای استعمار برای منزویکردن و بیاثرساختن قرآن در تحولات سیاسی و اجتماعی، ترویج جدایی دین از سیاست است.[۷۱] به باور امامخمینی یکی از عوامل مهجوریت قرآن، نقشههای استعماری است تا نگذارد مسلمانان به قرآن چنگ زنند.[۷۲] به باور ایشان، استعمار و بیگانگان در مهجوریت قرآن نقش مهمی داشتهاند. آنان چون قرآن را سد راه اهداف استعماری خویش میدیدند، میکوشیدند با سوءاستفاده از بیاطلاعی مردم مسلمان و نسل جوان از قرآن، از همه سو به قرآن یورش برند.[۷۳] استعمارگران با این هدف از چند راه وارد شدند: یکی انکار وجود سیاست در اسلام و القای این فکر که اسلام و سیاست با یکدیگر رابطهای ندارند[۷۴] و دیگری تحقیر سیاست و سبکشمردن آن برای علما، به منظور دورکردن آنان از صحنه سیاست؛[۷۵]
- افیونشمردن دین: از حربههای استعمار در محو فرهنگ اسلام و مبانی قرآنی، ترویج افیون بودن دین است. امامخمینی حمله به قرآن کریم را ریشه این عقیده میداند و آن را از اهداف سیاسی استعمارگران میخواند؛[۷۶]
- عوامل و حکومتهای دستنشانده: از حربهها و ابزارهای استعمار، عوامل و حکومتهای دستنشانده آنان است که همواره با فعالیتهای خود، در جهت تقویت اهداف و مقاصد ضد قرآنی استعمار گام برداشتهاند. از نظر امامخمینی، در دوران رژیم پهلوی، برخی اقدامات و نقشهها به منظور مهجوریت قرآن و اسلام و احکام آن صورت میگرفت.[۷۷] گاهی نیز قدرتهای شیطانی به واسطه حکومتهای منحرف ـ که به دستورهای اسلام عمل نمیکنند ـ برای محو قرآن و اثبات مقاصد شیطانی خود، قرآن را به خط زیبا چاپ میکنند و از این راه عقاید ضد قرآن را ترویج میکنند و ملتها را به سوی ابرقدرتها سوق میدهند.[۷۸]
آثار و پیامدهای مهجوریت قرآن
ازجمله آثار مهجوریت قرآن در جامعه شیوع خرافات قومی و قبیلهای و رواج احادیث مجعول است.[۷۹] برخی مصلحان معتقد بودند اگر به قرآن توجه نشود و به احکام و اوامر و نواهی آن عمل نشود، مسلمانان صاحب قدرت، عزت و سعادت نخواهند شد.[۸۰] امامخمینی نیز آثار مهجورشدن قرآن را برشمرده است:
- ازدستدادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم؛[۸۱]
- دوری دولتهای اسلامی و مسلمانان از تعالیم نورانی قرآن کریم که سبب شده است مسلمانان تحت سیاستهای تجاوزکارانه شرق و غرب قرار گیرند و به اوضاع نابسامان و سخت دچار شوند[۸۲] و در نتیجه مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای مسلمان را فراگیرد؛[۸۳]
- بیاعتناشدن روحانیون به اوضاع سیاسی و اقتصادی جامعه؛[۸۴]
- دوری جامعه از معنویت و سعادت و رواج فساد در جامعه؛[۸۵]
- دوری از سیره عملی انبیا و معصومان(ع)؛ زیرا مهجوریت قرآن، مهجوریت اهل بیت(ع) و سنت و روش و سیره عملی آنان است؛ به این دلیل که قرآن و عترت پیامبر(ص)، دو ثقل بهیادگارمانده از ایشاناند که هر چه دربارهٔ یکی از آنها روی دهد، دربارهٔ دیگری نیز روی داده است؛[۸۶]
- بهحاشیهرفتن قرآن در تمام شئون زندگی.[۸۷]
گرایش بازگشت به قرآن
در اواخر قرن سیزدهم هجری، حرکتی میان مسلمانان آغاز شد که آنان را به شناخت و بازیابی قرآن فرامیخواند و از این طریق، بیداری فکری مسلمانان را خواهان بود؛[۸۸] از اینرو در جهان اسلام با مشاهده مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن مطرح شد و دلیل این طرح در مرحله نخست، مشکلات جهان اسلام، احساس عقبماندگی جوامع مشرقزمین و تحقیر شخصیت و کاهشیافتن توان مسلمانان در رویارویی با غرب و استعمار اروپایی بود. مصلحان، دوران عظمت و شکوه نخستین مسلمانان و خیزش فرهنگی، اجتماعی و علمی صدر اسلام را به یاد داشتند و میدیدند که این پویش و حرکت، دیگر وجود ندارد و مسلمانان در رکود، تحجر، انحراف و همچنین خرافهپرستی و شعارزدگی به سر میبرند[۸۹] بیدارگران جهان اسلام میدیدند که هر چه مردم از آموزههای قرآن فاصله میگیرند، مشکلات آنان زیادتر و بدبختی و نکبت بیشتر دامنگیر آنان میشود؛[۹۰] بنابراین تنها راه نجات مسلمانان و رسیدن به قدرت گذشته را بازگشت به آموزههای نخستین اسلام و عمل به احکام قرآن میدانستند.[۹۱]
امامخمینی دلیل بازگشت به قرآن را چند مسئله اساسی میداند: آوردن قرآن از صحنه فردی به اجتماعی،[۹۲] آگاهی از مقاصد قرآن[۹۳] و عملکردن به قوانین آن[۹۴] ایشان بالاترین خطر را برای مسلمانان، بیهویتی و تسلیمشدن آنان در برابر سلطه مستبدان و مستکبران جهان میشمارد.[۹۵]
روش بازگشت به قرآن
مصلحان اسلامی همگی بر اساس مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن را مطرح کردند تا جامعه اسلامی را به اتحاد و بیداری بازگردانند[۹۶] و راه آن را کنارزدن خرافهها و پیرایههایی دانستند که در طول تاریخ به اسلام بسته شده بود. از اینرو لازم بود به سنت معتبر و سیره سلف صالح مراجعه کرد؛ زیرا در فهم صحیح قرآن رجوع به سنت معتبر لازم است؛ زیرا آنان به خطرهای «حسبنا کتاب الله» در هر عصر و زمانی برای مسخ اسلام پی برده بودند.[۹۷]
امامخمینی در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. از جهت اجتماعی و در برخورد با مسایل فرهنگی و سیاسی، ایشان برای نفی سلطه و مقابله با استعمار خارجی و جلوگیری از چپاول منابع مسلمانان، به مسئله وحدت مسلمانان در آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»[۹۸] اشاره میکند و بر این باور است که اگر مسلمانان به همین یک آیه عمل کنند، تمام مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنان، بدون توسل به اجانب حل خواهد شد[۹۹] و از آنجاکه بخشی از مهجوربودن قرآن مربوط به عمل نکردن به مسایل اجتماعی و سیاسی آن است، ایشان عملکردن به قرآن کریم را سبب بازگشت عظمت و مجد اسلام و مسلمانان و خروج از نفوذ استعمار میداند[۱۰۰]
اما از جهت فردی، به اعتقاد امامخمینی قرآن کتاب هدایت، انس و زندگی است[۱۰۱] و لازم است در تمام شئون زندگی انسان وارد شود و به قرائت آن اهتمام کنند؛[۱۰۲] بنابراین راه بازگشت به قرآن در آغاز انس با قرآن، غفلتنورزیدن از آن است و با فهم دستورها[۱۰۳] و پذیرش دعوتها، مواعظ، معارف و حکمتهای آن میتوان قرآن را از مهجوریت خارج کرد.[۱۰۴] البته این امر در صورتی حاصل میشود که در معارف قرآن به روی مردم باز باشد و مفسران تفسیرهایی بنویسند که بیان مقاصد و تعلیم شئون الهی باشد و مردم نیز باید برای آموزش شئون الهی به آن رجوع کنند.[۱۰۵]
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۲۵۰–۲۵۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۷/۶۰۶.
- ↑ طوسی، التبیان، ۷/۴۸۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۷/۲۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.
- ↑ فرقان، ۳۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۴/۱۱.
- ↑ بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۴/۱۲۳؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۴/۵۶۵؛ شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۳۴۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲–۹۳.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۴۷، ۲۰۱–۲۰۳؛ کلینی، الکافی، ۲/۶۱۳–۶۱۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۲–۲۷۳.
- ↑ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲–۹۳؛ خرمشاهی، قرآنشناخت، ۱۴۴–۱۵۶.
- ↑ اسدآبادی، العروة الوثقی، ۱۶۰.
- ↑ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۴۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶ و ۱۰۸.
- ↑ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۴۵.
- ↑ خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر، ۲۰–۲۲.
- ↑ فرقان، ۳۰.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۳۳، ۱۸۸؛ خ۱۷۵، ۲۵۳–۲۵۶؛ خ۱۸۲، ۲۷۰–۲۷۱ و خ۱۸۹، ۲۸۹–۲۹۰.
- ↑ (مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۷ و ۱۵۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳–۵۳۴؛ جوادی آملی، شمسالوحی تبریزی، ۴۴.
- ↑ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۵۶.
- ↑ (دیاری بیدگلی، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، مقدمه، ک.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵–۱۹۹؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۰، ۱۳۶–۱۳۷ و ۱۷۰–۱۷۱؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸ و ۱۶/۳۴.
- ↑ غزالی، کیمیای سعادت، ۱/۲۴۳؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۵۲–۷۰.
- ↑ خرمشاهی، قرآنشناخت، ۱۴۴–۱۴۹؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۵۲–۵۳.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۵.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۱.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۳۶.
- ↑ فیض، تفسیر الصافی، ۱/۷۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۰–۵۰۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۰–۱۸۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰–۲۲۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶–۲۰۹.
- ↑ محمد(ص)، ۲۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۶۰۰.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۱۱.
- ↑ طبرسی، تفسیر جوامع، ۳/۲.
- ↑ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۴۶۸.
- ↑ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۲/۱۸۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱–۲۰۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوة، ۱۹۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۹ و ۵۰۳–۵۰۴؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷–۳۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴–۱۹۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۴/۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.
- ↑ خازن بغدادی، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، ۳/۳۱۳.
- ↑ جمعه، ۵.
- ↑ نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸–۳۹.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۳–۳۵ و ۲۱/۳۹۴–۳۹۵.
- ↑ ایازی، قرآن اثری جاویدان، ۱۳–۱۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۲–۹۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵–۱۹۶.
- ↑ مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۲/۲۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.
- ↑ امما خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳–۵۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.
- ↑ ناصرخسرو، زاد المسافر، ۳–۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸–۱۰۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱؛ ۲/۴۶۰–۴۶۱، ۴۸۷–۴۸۸ و ۴/۲۱۴–۲۱۵.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۴/۳۱۶–۳۱۷.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱/۱۳۷، ۱۹۹ و ۴۱۰–۴۱۱.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۱/۳۹۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۴.
- ↑ اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸–۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۹ و ۱۶/۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۷۸ و ۴۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲–۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰–۵۳۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۳–۳۹۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸.
- ↑ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹.
- ↑ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹–۱۰۰.
- ↑ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۱۹–۱۳۰.
- ↑ اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵؛ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۰۱–۱۰۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴–۱۹۵.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۰–۲۹۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸–۱۰۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶.
- ↑ آل عمران، ۱۰۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۱–۹۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸–۱۹۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴.
منابع
- قرآن کریم.
- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- اسدآبادی، سیدجمالالدین، العروة الوثقی، ترجمه زینالعابدین کاظمی، تهران، حجر، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- ایازی، سیدمحمدعلی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- ایازی، سیدمحمدعلی، قرآن، اثری جاویدان، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- بنان، مریم، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، قم، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- بیضاوی، عبداللهبنعمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- جوادی آملی، عبدالله، شمسالوحی تبریزی، قم، اسراء، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
- خازن بغدادی، علیبنمحمد، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، تصحیح عبدالسلام محمد علی شاهین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- خرمشاهی، بهاءالدین، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- خرمشاهی، بهاءالدین، قرآنشناخت، تهران، طرح نو، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- دیاری بیدگلی، محمدتقی، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
- شبر، سیدعبدالله، تفسیر القرآن الکریم، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، تفسیر جوامع الجامع، تصحیح ابوالقاسم گرجی، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- غزالی، ابوحامد، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
- فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، صدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- کاشانی، ملافتحالله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گنابادی، سلطانمحمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- مرعشی شوشتری، سیدقاضینورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، ۱۳۸۶ش.
- ناصرخسرو، ناصربنخسرو قبادیانی، زاد المسافر، تحقیق سیدمحمد عمادی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- سیدمحمدعلی ایازی، مهجوریت قرآن، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۶۳۳–۶۳۹.