دشمن: تفاوت میان نسخهها
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
|||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''دشمن'''، بدخواه [[اسلام]]، [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و [[حکومت اسلامی|نظام اسلامی]] و مردم [[ایران]]. | '''دشمن'''، بدخواه [[اسلام]]، [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و [[حکومت اسلامی|نظام اسلامی]] و مردم [[ایران]]. | ||
دشمن در ادبیات قرآنی اعم از دشمن بیرونی و درونی (اجتماعی و فردی) است. [[امامخمینی]] نیز بر اساس این تقسیم، دشمن درونی را هوای نفس و وسوسههای شیطانی میدانست و دشمنان بیرونی را به دشمن آشکار (قدرتهای بزرگ شیطانی) و پنهان (دشمن در لباس دوست) تقسیم میکرد. | |||
در نظر امامخمینی هدف اصلی دشمنان، ضربهزدن به اسلام و نظام اسلامی و از میانبردن [[استقلال]] کشور است. ایشان معتقد بود مهمترین شگرد دشمنان اسلام از گذشته تاکنون، ایجاد اختلاف در میان مسلمانان با نقشۀ کاملاً حسابشده است؛ لذا برای مقابله با دشمن [[وحدت|وحدت کلمه]] و [[استقامت]] مردم اهمیت فراوانی دارد و این مهم تنها با غلبه بر دشمن درونی و هوای نفس، بهدست میآید. | |||
امامخمینی در عین استقبال از [[صلح]]، برخورد قاطع با دشمن را در صورت حمله، واجب و بینیاز از اذن حاکم شرع میشمرد و اصولاً دعوت به جنگ در اسلام را برای نجات [[مردم]] و توسعه [[صلح]] میدانست. | |||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
واژه دشمن مرکب از دو کلمه دُش (بد، زشت) و من (نفس، ذات) به معنای بدنفس، بددل، زشتطبع، بدخواه و کسی است که ضرر میرساند<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۵۹۳/۷.</ref> و بدی و زیان شخص دیگر را بخواهد و از وی کینه در دل داشته باشد.<ref>عمید، فرهنگ فارسی، ۶۰۳.</ref> در [[قرآن|قرآن کریم]] از دشمن با واژههایی چون «عدوّ»<ref>قرآن کریم، ممتحنه، ۱.</ref> که به جنبه تجاوزگری دشمن اشاره دارد و «خصم»<ref>قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، زخرف، ۵۸؛ قرآن کریم، یس، ۷۷.</ref> که به نزاع و درگیری او توجه میدهد، یادشده است. | واژه دشمن مرکب از دو کلمه دُش (بد، زشت) و من (نفس، ذات) به معنای بدنفس، بددل، زشتطبع، بدخواه و کسی است که ضرر میرساند<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۵۹۳/۷.</ref> و بدی و زیان شخص دیگر را بخواهد و از وی کینه در دل داشته باشد.<ref>عمید، فرهنگ فارسی، ۶۰۳.</ref> در [[قرآن|قرآن کریم]] از دشمن با واژههایی چون «عدوّ»<ref>قرآن کریم، ممتحنه، ۱.</ref> که به جنبه تجاوزگری دشمن اشاره دارد و «خصم»<ref>قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، زخرف، ۵۸؛ قرآن کریم، یس، ۷۷.</ref> که به نزاع و درگیری او توجه میدهد، یادشده است. | ||
مصادیق دشمن در قرآن، اعم از دشمن درونی و بیرونی (فردی و اجتماعی) است. [[نفس اماره]] و [[هوای نفس]] که در کلام [[پیامبر اکرم(ص)]] دشمنترینِ دشمنان، معرفی شده<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۲۱۶/۱۲.</ref> و شیطان که به گمراهکردن انسان سوگند یاد کرده، به همراه یاران او،<ref>قرآن کریم، ص، ۸۲؛ قرآن کریم، یس، ۶۰؛ قرآن کریم، کهف، ۵۰.</ref> از دشمنان درونیِ (فردی) انسان به شمار میروند. | مصادیق دشمن در قرآن، اعم از دشمن درونی و بیرونی (فردی و اجتماعی) است. [[نفس اماره]] و [[هوای نفس]] که در کلام [[پیامبر اکرم(ص)]] دشمنترینِ دشمنان، معرفی شده<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۲۱۶/۱۲.</ref> و [[شیطان]] که به گمراهکردن انسان سوگند یاد کرده، به همراه یاران او،<ref>قرآن کریم، ص، ۸۲؛ قرآن کریم، یس، ۶۰؛ قرآن کریم، کهف، ۵۰.</ref> از دشمنان درونیِ (فردی) انسان به شمار میروند. | ||
[[امامخمینی]] هوای نفس و | [[امامخمینی]] هوای نفس و وسوسههای شیطانی را بزرگترین دشمنِ درونی انسان دانسته<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷ ـ ۲۲۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۹۱/۱۹.</ref> و بر نقش شیطان و هوای نفس در بروز اختلافات در [[جامعه]]، تأکید کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۸۴/۶.</ref> دشمنان بیرونی (اجتماعی) نیز از نظر [[قرآن|قرآن کریم]] عبارتاند از دشمنان سیاسی خارجی مانند [[شرک|مشرکان]] و بیشتر [[یهودیان]] معاصر پیامبر(ص) که به دلیل [[عجب|خودپسندی]] و دنیاپرستیِ بسیار از ایمان به پیامبر(ص) خودداری کردند و به مکر و حیله علیه [[اسلام|مسلمانان]] و پیمانشکنی روی آوردند<ref>قرآن کریم، مائده، ۸۲؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۸۰/۶؛ مکارم شیرازی، ۷۴/۵.</ref> و دشمنان داخلی مانند منافقان که در عین تظاهر به [[ایمان و کفر|ایمان]] و دوستی با مؤمنان، در پنهان به کارشکنی علیه مسلمانان میپرداختند<ref>قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، منافقون، ۴.</ref> و همسر و فرزندان برخی از مؤمنان<ref>قرآن کریم، تغابن، ۱۴.</ref> که شوهر و پدران خود را از ایمان یا اعمال صالح بازمیدارند یا آنان را به [[کفر]] و یا [[گناه|گناهانی]] چون بخل، غصب و درآمد حرام وادار میکنند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۰۶/۱۹ ـ ۳۰۷</ref> | ||
افزون بر هجوم دشمنان خارجی که در شکلهای مختلف نظامی (تسلط مستقیم)، سیاسی (تسلط غیر مستقیم)، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد،<ref>رفیع، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، ۹۱ ـ ۹۲.</ref> در داخل [[جامعه|جامعه اسلامی]] نیز برخی گروههای مخالف وجود دارند که ضمن مخالفت با [[حکومت اسلامی|دولت اسلامی]]، به شورش و [[قیام]] علیه آن اقدام میکنند.<ref>سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۰.</ref> این گروهها به صورت فردی یا گروهی به [[مبارزه مسلحانه|قیام مسلحانه]] علیه دولت اسلامی دست میزنند.<ref>سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۵.</ref> اگرچه دعوت اسلام بر صلح و آرامش، و دوری از جنگ قرار گرفته، اما دفاع از اسلام در برابر هجوم [[کافر|کفار]] و منافقان بر تمام مسلمانان واجب است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۶۴/۲ ـ ۶۶.</ref> امامخمینی با بهرهگیری از آموزههای اسلام، ضمن مخالفت با جنگ و مطالبه صلح و آرامش در میان کشورهای جهان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۱/۱۳.</ref> دفاع در برابر تهاجم دشمنان اسلام و دفع خطرِ آن را تکلیف همه مردم میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷۳/۸؛ ۱۵۹/۱۲ و ۱۱۷/۱۵، ۴۰۰.</ref> | افزون بر هجوم دشمنان خارجی که در شکلهای مختلف نظامی (تسلط مستقیم)، سیاسی (تسلط غیر مستقیم)، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد،<ref>رفیع، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، ۹۱ ـ ۹۲.</ref> در داخل [[جامعه|جامعه اسلامی]] نیز برخی گروههای مخالف وجود دارند که ضمن مخالفت با [[حکومت اسلامی|دولت اسلامی]]، به شورش و [[قیام]] علیه آن اقدام میکنند.<ref>سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۰.</ref> این گروهها به صورت فردی یا گروهی به [[مبارزه مسلحانه|قیام مسلحانه]] علیه دولت اسلامی دست میزنند.<ref>سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۵.</ref> اگرچه دعوت اسلام بر [[صلح]] و آرامش، و دوری از جنگ قرار گرفته، اما دفاع از اسلام در برابر هجوم [[کافر|کفار]] و منافقان بر تمام مسلمانان واجب است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۶۴/۲ ـ ۶۶.</ref> امامخمینی با بهرهگیری از آموزههای اسلام، ضمن مخالفت با جنگ و مطالبه صلح و آرامش در میان کشورهای جهان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۱/۱۳.</ref> دفاع در برابر تهاجم دشمنان اسلام و دفع خطرِ آن را تکلیف همه مردم میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷۳/۸؛ ۱۵۹/۱۲ و ۱۱۷/۱۵، ۴۰۰.</ref> | ||
==دشمنشناسی== | ==دشمنشناسی== | ||
در فرهنگ و معارف اسلامی، به دشمنشناسی بسیار توجه شدهاست. [[پیامبر اکرم(ص)]] عاقلترین فرد را کسی شمرده که دشمن خویش را بشناسد و با او مخالفت کند.<ref>دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۳۷.</ref> [[امامعلی(ع)]] از کوچکشمردنِ دشمنِ ناتوان نهی کرده<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۳۴.</ref> و یک دشمن را نیز زیاد دانسته<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۶۲.</ref> و به توطئه دشمن حتی پس از صلح، هشدار دادهاست.<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳، ۴۷۱.</ref> در نگاه ایشان بزرگترین دشمن، کسی است که حیلهاش پنهانتر باشد.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۸۰.</ref> | در فرهنگ و معارف اسلامی، به دشمنشناسی بسیار توجه شدهاست. [[پیامبر اکرم(ص)]] عاقلترین فرد را کسی شمرده که دشمن خویش را بشناسد و با او مخالفت کند.<ref>دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۳۷.</ref> [[امامعلی(ع)]] از کوچکشمردنِ دشمنِ ناتوان نهی کرده<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۳۴.</ref> و یک دشمن را نیز زیاد دانسته<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۶۲.</ref> و به توطئه دشمن حتی پس از صلح، هشدار دادهاست.<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳، ۴۷۱.</ref> در نگاه ایشان بزرگترین دشمن، کسی است که حیلهاش پنهانتر باشد.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۸۰.</ref> | ||
امامخمینی که مبنای فطرت انسان را بر دوستی قرار میدهد و دشمنی را امری عارضی به شمار میآورد،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۰/۷.</ref> در عین حال با تأیید اهمیت دشمنشناسی، آن را وظیفهای ضروری میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۱۲.</ref> و بر شناخت نقشههای دشمنان از راه تحلیل گفتار و رفتار آنان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۹/۱۵ ـ ۴۷۰.</ref> و انتخاب راهکار مناسب برای دفع و مقابله با آنان تأکید میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۲/۱۲ و ۴۷۰/۱۵.</ref> ایشان تاکید داشت که نباید لحظهای از حیله دشمنان غفلت کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۵/۲۱.</ref> زیرا این | امامخمینی که مبنای فطرت انسان را بر دوستی قرار میدهد و دشمنی را امری عارضی به شمار میآورد،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۰/۷.</ref> در عین حال با تأیید اهمیت دشمنشناسی، آن را وظیفهای ضروری میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۱۲.</ref> و بر شناخت نقشههای دشمنان از راه تحلیل گفتار و رفتار آنان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۹/۱۵ ـ ۴۷۰.</ref> و انتخاب راهکار مناسب برای دفع و مقابله با آنان تأکید میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۲/۱۲ و ۴۷۰/۱۵.</ref> ایشان تاکید داشت که نباید لحظهای از حیله دشمنان غفلت کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۵/۲۱.</ref> زیرا این [[غفلت]]، خواسته دشمن است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹/۱۵.</ref> و فرصت همدستی و توطئه علیه [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و مانعتراشی در پیشرفت [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] را فراهم میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۵۴/۷ و ۲۲۲/۹ ـ ۲۲۳.</ref> | ||
==انواع دشمن== | ==انواع دشمن== | ||
خط ۱۹: | خط ۲۶: | ||
'''الف) دشمنان آشکار''': دشمنان آشکار در نگاه [[امامخمینی]] با توجه به شرایط روز جامعه عبارتاند از: قدرتهای بزرگ شیطانی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۱ و ۵۱۴.</ref> اعم از [[امریکا]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹ و ۹۶ ـ ۹۷.</ref> [[شوروی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۰/۱۵.</ref> [[انگلیس]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۱/۱.</ref> [[اسرائیل|رژیم اسرائیل]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۳/۱ و ۲۸/۱۹.</ref> و [[صدام حسین]].<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.</ref> ایشان دشمن اصلی [[اسلام]]، [[قرآن]] و [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] را ابرقدرتها بهویژه امریکا و مولود فاسدش، رژیم اسرائیل میدانست که ضمن دشمنی با اساس اسلام، قرآن و سنت را مانع چپاولگری و خار راه خود میدانند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹.</ref> ایشان ذات اسرائیل را جنایتکار میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱۷.</ref> و صدام حسین را برادر اسرائیل،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۹.</ref> دشمن اسلام و [[اهل بیت(ع)|ائمه(ع)]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.</ref> و جنایتکاری که به اعتراف دوست و دشمن، ناقض حقوق بینالمللی و حقوق بشر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۸/۲۱.</ref> و پایمالکننده تمام مواضع بینالمللی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۲/۱۳.</ref> معرفی میکرد. | '''الف) دشمنان آشکار''': دشمنان آشکار در نگاه [[امامخمینی]] با توجه به شرایط روز جامعه عبارتاند از: قدرتهای بزرگ شیطانی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۱ و ۵۱۴.</ref> اعم از [[امریکا]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹ و ۹۶ ـ ۹۷.</ref> [[شوروی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۰/۱۵.</ref> [[انگلیس]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۱/۱.</ref> [[اسرائیل|رژیم اسرائیل]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۳/۱ و ۲۸/۱۹.</ref> و [[صدام حسین]].<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.</ref> ایشان دشمن اصلی [[اسلام]]، [[قرآن]] و [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] را ابرقدرتها بهویژه امریکا و مولود فاسدش، رژیم اسرائیل میدانست که ضمن دشمنی با اساس اسلام، قرآن و سنت را مانع چپاولگری و خار راه خود میدانند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹.</ref> ایشان ذات اسرائیل را جنایتکار میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱۷.</ref> و صدام حسین را برادر اسرائیل،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۹.</ref> دشمن اسلام و [[اهل بیت(ع)|ائمه(ع)]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.</ref> و جنایتکاری که به اعتراف دوست و دشمن، ناقض حقوق بینالمللی و حقوق بشر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۸/۲۱.</ref> و پایمالکننده تمام مواضع بینالمللی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۲/۱۳.</ref> معرفی میکرد. | ||
'''ب) دشمنان پنهان''': از نظر امامخمینی، دشمنان بسیاری نیز در لباس دوست، دشمنی میکنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۷.</ref> و زیان قلمهای آنان برای اسلام از سرنیزه [[رضاخان پهلوی]] و سلاح دشمنانِ آشکار بیشتر است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۸/۱۰.</ref> این گروه از دشمنان، عبارتاند از: مخالفان | '''ب) دشمنان پنهان''': از نظر امامخمینی، دشمنان بسیاری نیز در لباس دوست، دشمنی میکنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۷.</ref> و زیان قلمهای آنان برای اسلام از سرنیزه [[رضاخان پهلوی]] و سلاح دشمنانِ آشکار بیشتر است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۸/۱۰.</ref> این گروه از دشمنان، عبارتاند از: مخالفان [[روحانیت]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۴/۹.</ref> روحانینماها،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۹/۲.</ref> منافقان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۸/۱۷.</ref> مقدسنماها<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۴/۲۱.</ref> و برخی مطبوعات خارجی.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۰/۱۱.</ref> ایشان معتقد بود خطر روحانینمایان بهمراتب بیشتر از دشمنان دیگر است؛ زیرا آنان با نفوذ در [[حوزههای علمیه]] و [[مسجد|مسجدها]] و مرکزهای اسلامی، نقشههای شوم دشمنان دیرینه اسلام و دستنشاندگان [[استعمار]] را اجرا میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۹/۲.</ref> | ||
==انگیزه و عوامل دشمنی== | ==انگیزه و عوامل دشمنی== | ||
امامخمینی علت اصلی دشمنی دشمنان با اسلام و [[جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی ایران]] را گسترش اسلام در دنیا، بهخطرافتادن منافع دشمنان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵.</ref> استقلالخواهی و راهبرد نه شرقی نه غربی ملت ایران<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵ و ۲۵۰/۱۶.</ref> و نیز ترس از صدور [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱۵.</ref> میدانست. ایشان معتقد بود پیروزی نهضت اسلامی ایران که موجب شکست دشمن و قطع امید دشمن از ادامه سلطه بر امت اسلامی شد، عامل مهم دشمنیِ روزافزون دشمنان با اسلام و انقلاب اسلامی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷۷/۱۲.</ref> و هدف اصلی دشمنان انقلاب، ضربهزدن به اسلام و نظام اسلامی و از میانبردن استقلال کشور، گسترش دوباره سلطه [[استعمار و استثمار|استعمارگران]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۴/۶؛ ۷/۱۲ و ۴۰۶/۱۷.</ref> و تسلط بر موقعیت جغرافیایی حساس [[ایران]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳۷/۱۰.</ref> است؛ چنانکه ترویج [[نظریه جدایی دین از سیاست]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۴/۱۷.</ref> تضعیف روحانیت،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۳/۳ ـ ۲۰۴ و ۳۵۹/۱۳.</ref> تضعیف ارکان نظام اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷۵/۶.</ref> ایجاد شکاف و تفرقهافکنی در جامعه اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۱/۱۴ ـ ۱۹۲، ۴۳۲؛ ۴۷۰/۱۵ ـ ۴۷۱ و ۴۰۵/۱۷ ـ ۴۰۶.</ref> نیز از اهداف فرعی و مقدماتی این دشمنیهاست. | |||
==ابزارهای دشمن== | ==ابزارهای دشمن== | ||
[[قرآن|قرآن کریم]] در بیان ابزار کار دشمن، وسوسه،<ref>قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۲۰؛ قرآن کریم، سوره ناس، آیه ۵.</ref> زینتدادن امور زشت،<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۴۳؛ قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۳؛ قرآن کریم، سوره نمل، آیه ۲۴.</ref> وعده | [[قرآن|قرآن کریم]] در بیان ابزار کار دشمن، وسوسه،<ref>قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۲۰؛ قرآن کریم، سوره ناس، آیه ۵.</ref> زینتدادن امور زشت،<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۴۳؛ قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۳؛ قرآن کریم، سوره نمل، آیه ۲۴.</ref> وعده [[دروغ]]،<ref>قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref> [[غفلت]] و فراموشی یاد خدا،<ref>قرآن کریم، سوره زخرف، آیه ۳۶</ref> ترساندن از [[فقر]]<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref> و امر به کارهای ناپسند<ref>قرآن کریم، سوره نور، آیه ۲۱.</ref> را ابزار کار دشمن درونی ([[شیطان]]) دانسته و مکر،<ref>قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۳۰.</ref> کید،<ref>قرآن کریم، سوره طارق، آیه ۱۵.</ref> خدعه (فریب و نیرنگ)<ref>بقره، آیه ۹.</ref> و تفرقهافکنی<ref>قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> را برخی از روشهای دشمنان بیرونی و سیاسی معرفی کردهاست. | ||
[[امامخمینی]] در راستای ابزارهای یادشده مهمترین شگرد دشمنان [[اسلام]] را از گذشته تاکنون ایجاد اختلاف در میان مسلمانان میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲.</ref> که امری کاملاً حسابشده و از روی نقشه و برنامه اجرا شدهاست و بر خلاف دشمنیهای ظاهری نظامی و اقتصادی، نگرانکننده و موجب فساد درونی است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.</ref> افزون بر این، مهمترین ابزارهای دشمن، در نگاه ایشان عبارتاند از ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی. ایشان بیش از همه، بر تأثیر مخرب ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن تأکید میکرد و خطر قلم<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۷/۹.</ref> | [[امامخمینی]] در راستای ابزارهای یادشده مهمترین شگرد دشمنان [[اسلام]] را از گذشته تاکنون ایجاد اختلاف در میان مسلمانان میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲.</ref> که امری کاملاً حسابشده و از روی نقشه و برنامه اجرا شدهاست و بر خلاف دشمنیهای ظاهری نظامی و اقتصادی، نگرانکننده و موجب فساد درونی است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.</ref> افزون بر این، مهمترین ابزارهای دشمن، در نگاه ایشان عبارتاند از ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی. ایشان بیش از همه، بر تأثیر مخرب ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن تأکید میکرد و خطر قلم<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۷/۹.</ref> و رسانههای دشمن را<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۴/۱۲.</ref> از خطر سرنیزه بیشتر میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۰/۱۱.</ref> ایشان معتقد بود دشمن برای مقابله با اسلام و انقلاب و تحقیر فرهنگ اسلامی، از روشهای گوناگون مانند مسخ فرهنگ بومی و حاکمیت فرهنگ بیگانه،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۲/۴.</ref> ترویج [[اسلام امریکایی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۰/۲۱ و ۱۲۰.</ref> محو آثار دیانت و ضربهزدن به اسلام به نام اسلام،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۲.</ref> تبلیغات همهجانبه، [[شایعه|شایعهسازی]] و فریب (جنگ روانی)،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۰/۱۰ و ۸۹/۱۸.</ref> ترویج آزادی همراه با فساد و فحشا و منهای اخلاق،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۳۶/۷.</ref> نفوذ در ارگانها،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۲/۷.</ref> القای ناکارآمدی نظام اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱۰/۱۳ و ۳۳۵/۱۵.</ref> و خدشهدارکردن چهره [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] نزد دیگر مسلمانان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۸/۱۳.</ref> بهره میبرد. مهمترین ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن در این مسیر، [[مطبوعات]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۳۷/۷ و ۱۷/۱۲.</ref> گروههای هنری<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۱۳.</ref> و خبرگزاریها<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۷/۱۶.</ref> هستند که حتی در داخل برخی از کشورهای اسلامی، به نفع دشمن و به ضرر مسلمانان استفاده میشوند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۱۳.</ref> ایشان در راستای این نگاه معتقد بود حمله نظامی یا [[محاصره اقتصادی|محاصره اقتصادی دشمن]]، در برابر ابزارهای فرهنگی اهمیت کمتری دارد و نگرانکننده نیست؛ زیرا این ابزارها، ملت و کشور را فعالتر میکنند و در نهایت به نفع کشور خواهند بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.</ref> | ||
==راهبردهای مقابله با دشمن== | ==راهبردهای مقابله با دشمن== | ||
[[قرآن|قرآن کریم]] در آیات چندی به مقابله با دشمنان [[اسلام]] و [[جامعه|جامعه اسلامی]] و لزوم ایستادگی در برابر آنان فراخوانده است<ref>قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۱۵، ۴۵ و ۶۵.</ref> و از مسلمانان میخواهدکه به مبارزه در راه خدا و نجات مردان و زنان ناتوانی که خواهان رهایی از ستم و فشار هستند [[قیام]] کنند<ref>قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> و در راه [[جهاد و دفاع|جهاد]] و مبارزه از فداکاری با جان و مال خود دریغ نورزند.<ref>قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۴۱.</ref> فقهای اسلامی نیز به پیروی این آیات و نیز روایات فراوانی که در وجوب مقابله با دشمنان وجود دارد،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵ ـ ۵۲؛ حر عاملی تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۹/۱۵ ـ ۱۴۹.</ref> بر این وظیفه تأکید کرده و دفاع از سرزمین اسلامی را در برابر هجوم دشمن واجب شمردهاند.<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۴۶؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۴/۲۱ ـ ۱۵.</ref> | [[قرآن|قرآن کریم]] در آیات چندی به مقابله با دشمنان [[اسلام]] و [[جامعه|جامعه اسلامی]] و لزوم ایستادگی در برابر آنان فراخوانده است<ref>قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۱۵، ۴۵ و ۶۵.</ref> و از مسلمانان میخواهدکه به مبارزه در راه خدا و نجات مردان و زنان ناتوانی که خواهان رهایی از ستم و فشار هستند [[قیام]] کنند<ref>قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> و در راه [[جهاد و دفاع|جهاد]] و مبارزه از فداکاری با جان و مال خود دریغ نورزند.<ref>قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۴۱.</ref> فقهای اسلامی نیز به پیروی این آیات و نیز روایات فراوانی که در وجوب مقابله با دشمنان وجود دارد،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵ ـ ۵۲؛ حر عاملی تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۹/۱۵ ـ ۱۴۹.</ref> بر این وظیفه تأکید کرده و دفاع از سرزمین اسلامی را در برابر هجوم دشمن واجب شمردهاند.<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۴۶؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۴/۲۱ ـ ۱۵.</ref> | ||
امامخمینی نیز مقابله با دشمن، دفاع از اسلام و سرزمینهای مسلمانان را به هر وسیله ممکن، اعم از بذل جان و مال، بینیاز از اذن [[حاکم شرع]] و بیهیچ قید و شرطی واجب شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۵؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱.</ref> {{ببینید|جهاد و دفاع}} طبق فتوای ایشان، اگر نفوذ سیاسی و اقتصادی و نقشههای بیگانگان منجر به [[استعمار و استثمار|استعمار]] و | امامخمینی نیز مقابله با دشمن، دفاع از اسلام و سرزمینهای مسلمانان را به هر وسیله ممکن، اعم از بذل جان و مال، بینیاز از اذن [[حاکم شرع]] و بیهیچ قید و شرطی واجب شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۵؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱.</ref> {{ببینید|جهاد و دفاع}} طبق فتوای ایشان، اگر نفوذ سیاسی و اقتصادی و نقشههای [[بیگانگان]] منجر به [[استعمار و استثمار|استعمار]] و سلطه بر سرزمینهای اسلامی و وهن و ضعف اسلام و مسلمانان شود، دفاع با ابزار سیاسی و اقتصادیِ مناسب و مقاومت منفی مانند ترک روابط تجاری و معامله و مراوده با آنان از سوی دولت یا بخش خصوصی و تاجران مسلمان، واجب و برقراری هر نوع ارتباط و مراوده حرام است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱ ـ ۴۶۲.</ref> | ||
امامخمینی با توجه به آموزههای دینی مبنی بر لزوم آمادگی کامل در برابر دشمن<ref>قرآن کریم، سوره انفال، ۶۰.</ref> و تجربیات سالها مبارزه با استبداد داخلی و استعمارگران خارجی، همواره بر هوشیاری و بیداری در مقابل توطئهها و نقشههای [[اجانب|بیگانگان]] تأکید میکرد. | امامخمینی با توجه به آموزههای دینی مبنی بر لزوم آمادگی کامل در برابر دشمن<ref>قرآن کریم، سوره انفال، ۶۰.</ref> و تجربیات سالها مبارزه با استبداد داخلی و استعمارگران خارجی، همواره بر هوشیاری و بیداری در مقابل توطئهها و نقشههای [[اجانب|بیگانگان]] تأکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۲۶ و ۲۶۲.</ref> ایشان وحدت کلمه <ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۰۲، ۵۱۱ و ۵۱۵.</ref> و استقامت همه مردم و مسئولان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۵۱۴ و ۱۹/۱۹۵.</ref> را از لوازم مهم مقابله با دشمن دانسته و همواره گوشزد میکرد که راه رسیدن به [[وحدت]] و انسجام بیرونی، غلبه بر دشمن درونی و هوای نفس است و همین عامل، موجب پیروزی بر دشمن بیرونی خواهد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۴۸۴ ـ ۴۸۵.</ref> ایشان از آنجا که بنیان کار ابرقدرتها را بر فریب و دشمنی میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۲۱.</ref> احتمال تجاوز بیگانگان را به کشور، جدی میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/ ۹۴ و ۱۹۴ ـ ۱۹۵</ref> و مجهزشدن به سلاح [[ایمان و کفر|ایمان]] و [[صبر]]، تقویت بنیه علمی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشور،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/ ۹۴ و ۱۹۴ ـ ۱۹۵.</ref> عمل به تکالیف الهی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۲۰۳ ـ ۲۰۴.</ref> کار و تلاش اقتصادی، حفظ [[استقلال]] و قطع وابستگی به شرق و غرب<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲ و ۱۹/۱۵۸.</ref> و استقلال فکری و خودباوری<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۵۱۶.</ref> را از عوامل مهم برای دفع تهدیدات احتمالی بیگانگان و مقابله با دشمن در عرصههای گوناگون به شمار میآورد. | ||
از سوی دیگر، [[قرآن|قرآن کریم]] درباره [[اخلاق|اخلاقِ]] برخورد با دشمن، در عین اجازه مقابله به مثل با دشمن متجاوز،<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref> بر رعایت [[تقوا]] و عدالت با وی تأکید<ref>قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۲ و ۸.</ref> و از نظر اخلاقی، [[ایمان و کفر|مؤمنان]] را از ناسزاگویی به دشمن منع کردهاست.<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۰۸</ref> [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نیز که مایه رحمت برای همه جهانیان<ref>قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref> و دارای اخلاقی والا بود،<ref>قرآن کریم، سوره قلم، آیه ۴.</ref> در برخورد با دشمن و مخالفان برانداز، نخست اصل نرمی و مدارا را رعایت میکرد و در صورت اقدامِ دشمن علیه امنیت عمومی و ارکان دین، به عنوان آخرین راه، به مقابله با دشمن میپرداخت<ref>ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۸۸.</ref> و در عین حال از هر فرصتی برای تنشزدایی و ترک درگیری استفاده میکرد.<ref>جمعی از محققان، سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص)، ۴۷۲.</ref> [[امامعلی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] هم در برابر دشمنان، نخست با پرهیز از جنگ و با استدلال و برهان به دعوت آنان به حق میپرداخت و آنان را به مناظره فرا میخواند و پس از اتمام حجت و در صورت ضرورت، اقدام به جنگ میکرد.<ref>ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹۴.</ref> | از سوی دیگر، [[قرآن|قرآن کریم]] درباره [[اخلاق|اخلاقِ]] برخورد با دشمن، در عین اجازه مقابله به مثل با دشمن متجاوز،<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref> بر رعایت [[تقوا]] و عدالت با وی تأکید<ref>قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۲ و ۸.</ref> و از نظر اخلاقی، [[ایمان و کفر|مؤمنان]] را از ناسزاگویی به دشمن منع کردهاست.<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۰۸</ref> [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نیز که مایه رحمت برای همه جهانیان<ref>قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref> و دارای اخلاقی والا بود،<ref>قرآن کریم، سوره قلم، آیه ۴.</ref> در برخورد با دشمن و مخالفان برانداز، نخست اصل نرمی و مدارا را رعایت میکرد و در صورت اقدامِ دشمن علیه امنیت عمومی و ارکان دین، به عنوان آخرین راه، به مقابله با دشمن میپرداخت<ref>ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۸۸.</ref> و در عین حال از هر فرصتی برای تنشزدایی و ترک درگیری استفاده میکرد.<ref>جمعی از محققان، سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص)، ۴۷۲.</ref> [[امامعلی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] هم در برابر دشمنان، نخست با پرهیز از جنگ و با استدلال و برهان به دعوت آنان به حق میپرداخت و آنان را به مناظره فرا میخواند و پس از اتمام حجت و در صورت ضرورت، اقدام به جنگ میکرد.<ref>ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹۴.</ref> | ||
امامخمینی با پیروی از این اصل | امامخمینی با پیروی از این اصل اسلامی، در عین اینکه وظیفه خود را هدایت همه مردم دنیا حتی دشمنان (در صورت توان) میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۷۰/۱۱.</ref> و ضمن مخالفت با جنگ، خواهان [[صلح]] برای همه بشر بود،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۸/۵ و ۲۶۱/۱۳.</ref> اما برخورد قاطع با دشمن را نیز در صورت حمله و تجاوز، لازم میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۰/۲۰.</ref> ایشان اصولاً استقرار صلح واقعی در جهان را وابسته به نابودی [[استکبار|مستکبران]] میدید<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۴/۱۲.</ref> و معتقد بود دعوت به جنگ در اسلام، برای نجات مردم و توسعه صلح و رحمت در جهان است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۵/۱۹ ـ ۱۱۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۶۸: | خط ۷۵: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* آیت مظفری، [https://books.khomeini.ir/books/10005/391/ دشمن]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۵، ص۳۹۱–۳۹۵. | |||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | |||
[[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده: | [[رده:مفاهیم سیاسی]] | ||
[[رده:مقالههای دارای | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۵
دشمن، بدخواه اسلام، انقلاب و نظام اسلامی و مردم ایران.
دشمن در ادبیات قرآنی اعم از دشمن بیرونی و درونی (اجتماعی و فردی) است. امامخمینی نیز بر اساس این تقسیم، دشمن درونی را هوای نفس و وسوسههای شیطانی میدانست و دشمنان بیرونی را به دشمن آشکار (قدرتهای بزرگ شیطانی) و پنهان (دشمن در لباس دوست) تقسیم میکرد.
در نظر امامخمینی هدف اصلی دشمنان، ضربهزدن به اسلام و نظام اسلامی و از میانبردن استقلال کشور است. ایشان معتقد بود مهمترین شگرد دشمنان اسلام از گذشته تاکنون، ایجاد اختلاف در میان مسلمانان با نقشۀ کاملاً حسابشده است؛ لذا برای مقابله با دشمن وحدت کلمه و استقامت مردم اهمیت فراوانی دارد و این مهم تنها با غلبه بر دشمن درونی و هوای نفس، بهدست میآید.
امامخمینی در عین استقبال از صلح، برخورد قاطع با دشمن را در صورت حمله، واجب و بینیاز از اذن حاکم شرع میشمرد و اصولاً دعوت به جنگ در اسلام را برای نجات مردم و توسعه صلح میدانست.
مفهومشناسی
واژه دشمن مرکب از دو کلمه دُش (بد، زشت) و من (نفس، ذات) به معنای بدنفس، بددل، زشتطبع، بدخواه و کسی است که ضرر میرساند[۱] و بدی و زیان شخص دیگر را بخواهد و از وی کینه در دل داشته باشد.[۲] در قرآن کریم از دشمن با واژههایی چون «عدوّ»[۳] که به جنبه تجاوزگری دشمن اشاره دارد و «خصم»[۴] که به نزاع و درگیری او توجه میدهد، یادشده است.
مصادیق دشمن در قرآن، اعم از دشمن درونی و بیرونی (فردی و اجتماعی) است. نفس اماره و هوای نفس که در کلام پیامبر اکرم(ص) دشمنترینِ دشمنان، معرفی شده[۵] و شیطان که به گمراهکردن انسان سوگند یاد کرده، به همراه یاران او،[۶] از دشمنان درونیِ (فردی) انسان به شمار میروند.
امامخمینی هوای نفس و وسوسههای شیطانی را بزرگترین دشمنِ درونی انسان دانسته[۷] و بر نقش شیطان و هوای نفس در بروز اختلافات در جامعه، تأکید کردهاست.[۸] دشمنان بیرونی (اجتماعی) نیز از نظر قرآن کریم عبارتاند از دشمنان سیاسی خارجی مانند مشرکان و بیشتر یهودیان معاصر پیامبر(ص) که به دلیل خودپسندی و دنیاپرستیِ بسیار از ایمان به پیامبر(ص) خودداری کردند و به مکر و حیله علیه مسلمانان و پیمانشکنی روی آوردند[۹] و دشمنان داخلی مانند منافقان که در عین تظاهر به ایمان و دوستی با مؤمنان، در پنهان به کارشکنی علیه مسلمانان میپرداختند[۱۰] و همسر و فرزندان برخی از مؤمنان[۱۱] که شوهر و پدران خود را از ایمان یا اعمال صالح بازمیدارند یا آنان را به کفر و یا گناهانی چون بخل، غصب و درآمد حرام وادار میکنند.[۱۲]
افزون بر هجوم دشمنان خارجی که در شکلهای مختلف نظامی (تسلط مستقیم)، سیاسی (تسلط غیر مستقیم)، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد،[۱۳] در داخل جامعه اسلامی نیز برخی گروههای مخالف وجود دارند که ضمن مخالفت با دولت اسلامی، به شورش و قیام علیه آن اقدام میکنند.[۱۴] این گروهها به صورت فردی یا گروهی به قیام مسلحانه علیه دولت اسلامی دست میزنند.[۱۵] اگرچه دعوت اسلام بر صلح و آرامش، و دوری از جنگ قرار گرفته، اما دفاع از اسلام در برابر هجوم کفار و منافقان بر تمام مسلمانان واجب است.[۱۶] امامخمینی با بهرهگیری از آموزههای اسلام، ضمن مخالفت با جنگ و مطالبه صلح و آرامش در میان کشورهای جهان،[۱۷] دفاع در برابر تهاجم دشمنان اسلام و دفع خطرِ آن را تکلیف همه مردم میشمرد.[۱۸]
دشمنشناسی
در فرهنگ و معارف اسلامی، به دشمنشناسی بسیار توجه شدهاست. پیامبر اکرم(ص) عاقلترین فرد را کسی شمرده که دشمن خویش را بشناسد و با او مخالفت کند.[۱۹] امامعلی(ع) از کوچکشمردنِ دشمنِ ناتوان نهی کرده[۲۰] و یک دشمن را نیز زیاد دانسته[۲۱] و به توطئه دشمن حتی پس از صلح، هشدار دادهاست.[۲۲] در نگاه ایشان بزرگترین دشمن، کسی است که حیلهاش پنهانتر باشد.[۲۳]
امامخمینی که مبنای فطرت انسان را بر دوستی قرار میدهد و دشمنی را امری عارضی به شمار میآورد،[۲۴] در عین حال با تأیید اهمیت دشمنشناسی، آن را وظیفهای ضروری میداند[۲۵] و بر شناخت نقشههای دشمنان از راه تحلیل گفتار و رفتار آنان[۲۶] و انتخاب راهکار مناسب برای دفع و مقابله با آنان تأکید میکند.[۲۷] ایشان تاکید داشت که نباید لحظهای از حیله دشمنان غفلت کرد؛[۲۸] زیرا این غفلت، خواسته دشمن است[۲۹] و فرصت همدستی و توطئه علیه انقلاب و مانعتراشی در پیشرفت نهضت اسلامی را فراهم میآورد.[۳۰]
انواع دشمن
امامخمینی با توجه به آموزههای اسلامی، دشمن را به دو نوع درونی (ببینید: تهذیب نفس و شیطان) و بیرونی و در بُعد بیرونی، دشمنان را به دشمنان آشکار و دشمنان پنهان تقسیم میکند:
الف) دشمنان آشکار: دشمنان آشکار در نگاه امامخمینی با توجه به شرایط روز جامعه عبارتاند از: قدرتهای بزرگ شیطانی،[۳۱] اعم از امریکا،[۳۲] شوروی،[۳۳] انگلیس،[۳۴] رژیم اسرائیل[۳۵] و صدام حسین.[۳۶] ایشان دشمن اصلی اسلام، قرآن و پیامبر(ص) را ابرقدرتها بهویژه امریکا و مولود فاسدش، رژیم اسرائیل میدانست که ضمن دشمنی با اساس اسلام، قرآن و سنت را مانع چپاولگری و خار راه خود میدانند.[۳۷] ایشان ذات اسرائیل را جنایتکار میشمرد[۳۸] و صدام حسین را برادر اسرائیل،[۳۹] دشمن اسلام و ائمه(ع)[۴۰] و جنایتکاری که به اعتراف دوست و دشمن، ناقض حقوق بینالمللی و حقوق بشر[۴۱] و پایمالکننده تمام مواضع بینالمللی است[۴۲] معرفی میکرد.
ب) دشمنان پنهان: از نظر امامخمینی، دشمنان بسیاری نیز در لباس دوست، دشمنی میکنند[۴۳] و زیان قلمهای آنان برای اسلام از سرنیزه رضاخان پهلوی و سلاح دشمنانِ آشکار بیشتر است.[۴۴] این گروه از دشمنان، عبارتاند از: مخالفان روحانیت،[۴۵] روحانینماها،[۴۶] منافقان،[۴۷] مقدسنماها[۴۸] و برخی مطبوعات خارجی.[۴۹] ایشان معتقد بود خطر روحانینمایان بهمراتب بیشتر از دشمنان دیگر است؛ زیرا آنان با نفوذ در حوزههای علمیه و مسجدها و مرکزهای اسلامی، نقشههای شوم دشمنان دیرینه اسلام و دستنشاندگان استعمار را اجرا میکنند.[۵۰]
انگیزه و عوامل دشمنی
امامخمینی علت اصلی دشمنی دشمنان با اسلام و جمهوری اسلامی ایران را گسترش اسلام در دنیا، بهخطرافتادن منافع دشمنان،[۵۱] استقلالخواهی و راهبرد نه شرقی نه غربی ملت ایران[۵۲] و نیز ترس از صدور انقلاب اسلامی[۵۳] میدانست. ایشان معتقد بود پیروزی نهضت اسلامی ایران که موجب شکست دشمن و قطع امید دشمن از ادامه سلطه بر امت اسلامی شد، عامل مهم دشمنیِ روزافزون دشمنان با اسلام و انقلاب اسلامی است[۵۴] و هدف اصلی دشمنان انقلاب، ضربهزدن به اسلام و نظام اسلامی و از میانبردن استقلال کشور، گسترش دوباره سلطه استعمارگران[۵۵] و تسلط بر موقعیت جغرافیایی حساس ایران[۵۶] است؛ چنانکه ترویج نظریه جدایی دین از سیاست،[۵۷] تضعیف روحانیت،[۵۸] تضعیف ارکان نظام اسلامی،[۵۹] ایجاد شکاف و تفرقهافکنی در جامعه اسلامی،[۶۰] نیز از اهداف فرعی و مقدماتی این دشمنیهاست.
ابزارهای دشمن
قرآن کریم در بیان ابزار کار دشمن، وسوسه،[۶۱] زینتدادن امور زشت،[۶۲] وعده دروغ،[۶۳] غفلت و فراموشی یاد خدا،[۶۴] ترساندن از فقر[۶۵] و امر به کارهای ناپسند[۶۶] را ابزار کار دشمن درونی (شیطان) دانسته و مکر،[۶۷] کید،[۶۸] خدعه (فریب و نیرنگ)[۶۹] و تفرقهافکنی[۷۰] را برخی از روشهای دشمنان بیرونی و سیاسی معرفی کردهاست.
امامخمینی در راستای ابزارهای یادشده مهمترین شگرد دشمنان اسلام را از گذشته تاکنون ایجاد اختلاف در میان مسلمانان میدانست[۷۱] که امری کاملاً حسابشده و از روی نقشه و برنامه اجرا شدهاست و بر خلاف دشمنیهای ظاهری نظامی و اقتصادی، نگرانکننده و موجب فساد درونی است.[۷۲] افزون بر این، مهمترین ابزارهای دشمن، در نگاه ایشان عبارتاند از ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی. ایشان بیش از همه، بر تأثیر مخرب ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن تأکید میکرد و خطر قلم[۷۳] و رسانههای دشمن را[۷۴] از خطر سرنیزه بیشتر میدانست.[۷۵] ایشان معتقد بود دشمن برای مقابله با اسلام و انقلاب و تحقیر فرهنگ اسلامی، از روشهای گوناگون مانند مسخ فرهنگ بومی و حاکمیت فرهنگ بیگانه،[۷۶] ترویج اسلام امریکایی،[۷۷] محو آثار دیانت و ضربهزدن به اسلام به نام اسلام،[۷۸] تبلیغات همهجانبه، شایعهسازی و فریب (جنگ روانی)،[۷۹] ترویج آزادی همراه با فساد و فحشا و منهای اخلاق،[۸۰] نفوذ در ارگانها،[۸۱] القای ناکارآمدی نظام اسلامی[۸۲] و خدشهدارکردن چهره انقلاب اسلامی نزد دیگر مسلمانان[۸۳] بهره میبرد. مهمترین ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی دشمن در این مسیر، مطبوعات،[۸۴] گروههای هنری[۸۵] و خبرگزاریها[۸۶] هستند که حتی در داخل برخی از کشورهای اسلامی، به نفع دشمن و به ضرر مسلمانان استفاده میشوند.[۸۷] ایشان در راستای این نگاه معتقد بود حمله نظامی یا محاصره اقتصادی دشمن، در برابر ابزارهای فرهنگی اهمیت کمتری دارد و نگرانکننده نیست؛ زیرا این ابزارها، ملت و کشور را فعالتر میکنند و در نهایت به نفع کشور خواهند بود.[۸۸]
راهبردهای مقابله با دشمن
قرآن کریم در آیات چندی به مقابله با دشمنان اسلام و جامعه اسلامی و لزوم ایستادگی در برابر آنان فراخوانده است[۸۹] و از مسلمانان میخواهدکه به مبارزه در راه خدا و نجات مردان و زنان ناتوانی که خواهان رهایی از ستم و فشار هستند قیام کنند[۹۰] و در راه جهاد و مبارزه از فداکاری با جان و مال خود دریغ نورزند.[۹۱] فقهای اسلامی نیز به پیروی این آیات و نیز روایات فراوانی که در وجوب مقابله با دشمنان وجود دارد،[۹۲] بر این وظیفه تأکید کرده و دفاع از سرزمین اسلامی را در برابر هجوم دشمن واجب شمردهاند.[۹۳]
امامخمینی نیز مقابله با دشمن، دفاع از اسلام و سرزمینهای مسلمانان را به هر وسیله ممکن، اعم از بذل جان و مال، بینیاز از اذن حاکم شرع و بیهیچ قید و شرطی واجب شمردهاست.[۹۴] (ببینید: جهاد و دفاع) طبق فتوای ایشان، اگر نفوذ سیاسی و اقتصادی و نقشههای بیگانگان منجر به استعمار و سلطه بر سرزمینهای اسلامی و وهن و ضعف اسلام و مسلمانان شود، دفاع با ابزار سیاسی و اقتصادیِ مناسب و مقاومت منفی مانند ترک روابط تجاری و معامله و مراوده با آنان از سوی دولت یا بخش خصوصی و تاجران مسلمان، واجب و برقراری هر نوع ارتباط و مراوده حرام است.[۹۵]
امامخمینی با توجه به آموزههای دینی مبنی بر لزوم آمادگی کامل در برابر دشمن[۹۶] و تجربیات سالها مبارزه با استبداد داخلی و استعمارگران خارجی، همواره بر هوشیاری و بیداری در مقابل توطئهها و نقشههای بیگانگان تأکید میکرد.[۹۷] ایشان وحدت کلمه [۹۸] و استقامت همه مردم و مسئولان[۹۹] را از لوازم مهم مقابله با دشمن دانسته و همواره گوشزد میکرد که راه رسیدن به وحدت و انسجام بیرونی، غلبه بر دشمن درونی و هوای نفس است و همین عامل، موجب پیروزی بر دشمن بیرونی خواهد بود.[۱۰۰] ایشان از آنجا که بنیان کار ابرقدرتها را بر فریب و دشمنی میدانست،[۱۰۱] احتمال تجاوز بیگانگان را به کشور، جدی میشمرد[۱۰۲] و مجهزشدن به سلاح ایمان و صبر، تقویت بنیه علمی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشور،[۱۰۳] عمل به تکالیف الهی،[۱۰۴] کار و تلاش اقتصادی، حفظ استقلال و قطع وابستگی به شرق و غرب[۱۰۵] و استقلال فکری و خودباوری[۱۰۶] را از عوامل مهم برای دفع تهدیدات احتمالی بیگانگان و مقابله با دشمن در عرصههای گوناگون به شمار میآورد.
از سوی دیگر، قرآن کریم درباره اخلاقِ برخورد با دشمن، در عین اجازه مقابله به مثل با دشمن متجاوز،[۱۰۷] بر رعایت تقوا و عدالت با وی تأکید[۱۰۸] و از نظر اخلاقی، مؤمنان را از ناسزاگویی به دشمن منع کردهاست.[۱۰۹] پیامبر اسلام(ص) نیز که مایه رحمت برای همه جهانیان[۱۱۰] و دارای اخلاقی والا بود،[۱۱۱] در برخورد با دشمن و مخالفان برانداز، نخست اصل نرمی و مدارا را رعایت میکرد و در صورت اقدامِ دشمن علیه امنیت عمومی و ارکان دین، به عنوان آخرین راه، به مقابله با دشمن میپرداخت[۱۱۲] و در عین حال از هر فرصتی برای تنشزدایی و ترک درگیری استفاده میکرد.[۱۱۳] امیرالمؤمنین علی(ع) هم در برابر دشمنان، نخست با پرهیز از جنگ و با استدلال و برهان به دعوت آنان به حق میپرداخت و آنان را به مناظره فرا میخواند و پس از اتمام حجت و در صورت ضرورت، اقدام به جنگ میکرد.[۱۱۴]
امامخمینی با پیروی از این اصل اسلامی، در عین اینکه وظیفه خود را هدایت همه مردم دنیا حتی دشمنان (در صورت توان) میدانست[۱۱۵] و ضمن مخالفت با جنگ، خواهان صلح برای همه بشر بود،[۱۱۶] اما برخورد قاطع با دشمن را نیز در صورت حمله و تجاوز، لازم میشمرد.[۱۱۷] ایشان اصولاً استقرار صلح واقعی در جهان را وابسته به نابودی مستکبران میدید[۱۱۸] و معتقد بود دعوت به جنگ در اسلام، برای نجات مردم و توسعه صلح و رحمت در جهان است.[۱۱۹]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۹۵۹۳/۷.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ۶۰۳.
- ↑ قرآن کریم، ممتحنه، ۱.
- ↑ قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، زخرف، ۵۸؛ قرآن کریم، یس، ۷۷.
- ↑ فیض کاشانی، الوافی، ۲۱۶/۱۲.
- ↑ قرآن کریم، ص، ۸۲؛ قرآن کریم، یس، ۶۰؛ قرآن کریم، کهف، ۵۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷ ـ ۲۲۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۹۱/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۸۴/۶.
- ↑ قرآن کریم، مائده، ۸۲؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۸۰/۶؛ مکارم شیرازی، ۷۴/۵.
- ↑ قرآن کریم، بقره، ۲۰۴؛ قرآن کریم، منافقون، ۴.
- ↑ قرآن کریم، تغابن، ۱۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۰۶/۱۹ ـ ۳۰۷
- ↑ رفیع، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، ۹۱ ـ ۹۲.
- ↑ سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۰.
- ↑ سهرابی، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، ۶۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۶۴/۲ ـ ۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷۳/۸؛ ۱۵۹/۱۲ و ۱۱۷/۱۵، ۴۰۰.
- ↑ دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ۳۳۷.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۳۴.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۶۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳، ۴۷۱.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۰/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۹/۱۵ ـ ۴۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۶۲/۱۲ و ۴۷۰/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۵/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۵۴/۷ و ۲۲۲/۹ ـ ۲۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۱ و ۵۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹ و ۹۶ ـ ۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۰/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۱/۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۳/۱ و ۲۸/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۸/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۲/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۸/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۴/۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۹/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۸/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۴/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۰/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۹/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵ و ۲۵۰/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷۷/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸۴/۶؛ ۷/۱۲ و ۴۰۶/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳۷/۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۴/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۳/۳ ـ ۲۰۴ و ۳۵۹/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷۵/۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹۱/۱۴ ـ ۱۹۲، ۴۳۲؛ ۴۷۰/۱۵ ـ ۴۷۱ و ۴۰۵/۱۷ ـ ۴۰۶.
- ↑ قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۲۰؛ قرآن کریم، سوره ناس، آیه ۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۴۳؛ قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۳؛ قرآن کریم، سوره نمل، آیه ۲۴.
- ↑ قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
- ↑ قرآن کریم، سوره زخرف، آیه ۳۶
- ↑ قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۶۸.
- ↑ قرآن کریم، سوره نور، آیه ۲۱.
- ↑ قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۳۰.
- ↑ قرآن کریم، سوره طارق، آیه ۱۵.
- ↑ بقره، آیه ۹.
- ↑ قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۱۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۲۷/۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۴/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۰۰/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۲/۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸۰/۲۱ و ۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۰/۱۰ و ۸۹/۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۳۶/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۲/۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱۰/۱۳ و ۳۳۵/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۸/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۳۷/۷ و ۱۷/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۷/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۵۷/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵۰۵/۱۱.
- ↑ قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۱۵، ۴۵ و ۶۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۴۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۵ ـ ۵۲؛ حر عاملی تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۹/۱۵ ـ ۱۴۹.
- ↑ حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۴۶؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۴/۲۱ ـ ۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۷/۱۵؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۴۶۱/۱ ـ ۴۶۲.
- ↑ قرآن کریم، سوره انفال، ۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۲۶ و ۲۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۰۲، ۵۱۱ و ۵۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۵۱۴ و ۱۹/۱۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۴۸۴ ـ ۴۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/ ۹۴ و ۱۹۴ ـ ۱۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/ ۹۴ و ۱۹۴ ـ ۱۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۲۰۳ ـ ۲۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲ و ۱۹/۱۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۵۱۶.
- ↑ قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۲ و ۸.
- ↑ قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۰۸
- ↑ قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
- ↑ قرآن کریم، سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۸۸.
- ↑ جمعی از محققان، سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص)، ۴۷۲.
- ↑ ملکزاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۷۰/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۸/۵ و ۲۶۱/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸۰/۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۴/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۵/۱۹ ـ ۱۱۶.
منابع
- قرآن کریم.
- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- همو، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- جمعی از محققان، سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امامامیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- دیلمی، حسنبنمحمد، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- رفیع، جلال، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
- سهرابی، محمد، استراتژی دفاعی در اندیشه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
- فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، تحقیق سیدضیاءالدین علامه، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و ششم، ۱۳۸۶ش.
- ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، تهران، کانون نشر جوان، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- آیت مظفری، دشمن، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۳۹۱–۳۹۵.