سیدابوالحسن بنی‌صدر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(ابرابزار)
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
* اشرف‌سادات قوامی، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/680/ سیدابوالحسن بنی‌صدر]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۲، ص۶۸۰–۶۹۰.
* اشرف‌سادات قوامی، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/680/ سیدابوالحسن بنی‌صدر]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۲، ص۶۸۰–۶۹۰.


[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد دوم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:مقاله‌های دارای جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]

نسخهٔ ‏۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۵۹

بنی صدر.jpg
شناسنامه
نام کاملسیدابوالحسن بنی‌صدر
زادروزدوم فروردین ۱۳۱۲
شهر تولدهمدان
کشور تولدایران
نام همسرسیده‌عذرا حسینی
فرزندانفیروزه، زهرا، سیدعلی
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات سیاسی
پست‌هاعضو جبهه ملی، نخستین رئیس‌جمهور ایران، رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا
اطلاعات علمی و مذهبی
تالیفاتاقتصاد توحیدی (۱۳۵۷)، ایران و نقش مدرس (۱۳۵۵)، تضاد و توحید (۱۳۵۸)، نفت و سلطه، اصول پایه و ضابطه‌های حکومت اسلامی، کیش شخصیت، کار و کارگر در اسلام، درس تجربه (خاطرات بنی‌صدر)، خیانت به امید و نامه‌ها

سیدابوالحسن بنی‌صدر، عضو جبهه ملی، نخستین رئیس‌جمهور ایران، رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا.

ولادت و نسب

سیدابوالحسن بنی‌صدر دوم فروردین ۱۳۱۲ در روستای باغچه از توابع همدان به دنیا آمد.[۱]

پدرش سیدنصرالله از تحصیل‌کردگان حوزه نجف و از علمای همدان و امام جماعت مسجد جامع این شهر بود.[۲] سیدنصرالله در جریان مهاجرت علما به تهران در تابستان ۱۳۴۲، برای حمایت از امام‌خمینی و درخواست آزادی ایشان، نقش فعالی ایفا کرد و در تلگرام به امام‌خمینی، ایشان را مرجع تقلید خواند،[۳] همچنین به دنبال تبعید امام‌خمینی از ترکیه به عراق، با فرستادن تلگرام و نامه، ارادت خود را به ایشان اعلام کرد و ایشان نیز در نامه‌ای از حال وی جویا شد،[۴] با این‌حال گزارشی از ساواک در مهرماه ۱۳۴۴، ناخوشایندی او را نسبت به امام‌خمینی، پس از بی‌اعتنایی فرماندار و بزرگان شهر به وی نشان می‌دهد و اینکه وی بی‌احترامی به روحانیت را ناشی از اعمال ایشان شمرده است.[۵]

تحصیلات

سیدابوالحسن بنی‌صدر تحصیلات ابتدایی خود را در همدان گذراند و در سال ۱۳۲۵ به تهران رفت. وی پس از گرفتن دیپلم از دبیرستان «علمیه»، وارد دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران شد و مدرک کارشناسی الهیات گرفت.[۶] او در سال ۱۳۳۸ از همان دانشگاه، کارشناسی ارشد اقتصاد دریافت کرد و در مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی وابسته به این دانشگاه تحت نظر احسان نراقی مشغول به کار شد.[۷] بنی‌صدر، در مدت چهار سال همکاری با این مؤسسه و به کمک پل وئی، جامعه‌شناس نئومارکسیست فرانسوی و همکار او در این سازمان، چندین کتاب و مقاله ازجمله کتاب دولت و فئودالیته در ایران و کتاب بازار زمین را ترجمه و منتشر کرد.[۸]

ازدواج و فرزندان

وی در هفتم شهریور ۱۳۴۰ با سیده‌عذرا حسینی ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو دختر به نام‌های فیروزه و زهرا و یک پسر به نام سیدعلی بود.[۹]

فعالیت‌های سیاسی

بنی‌صدر فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۳۲ و در جریان کودتای ۲۸ مرداد، آغاز کرد. او در این سال دو بار بازداشت و هر دو بار خیلی زود آزاد شد و سپس جذب جبهه ملی شد.[۱۰] بنابر گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، بنی‌صدر در ۱۳۳۹/۱/۸ نیز به اتهام فعالیت علیه امنیت ملی بازداشت و در ۱۳۳۹/۱/۳۰ آزاد شده است.[۱۱] او در ۱۳۴۰/۹/۱ برای شرکت در سمینار سازمان جهانی جوانان به اسرائیل دعوت شد و در این سمینار شرکت کرد.[۱۲] وی همچنین در تاریخ ۱۳۴۰/۱۲/۲ به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور بازداشت شد که با قرار خارج‌نشدن از حوزه قضایی تهران آزاد شد.[۱۳]

بنی‌صدر در آذر ۱۳۴۲ به کمک امیرعباس هویدا به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن در رشته جامعه‌شناسی اقتصاد، دکتری گرفت[۱۴] او در همان سالِ ورود به فرانسه، به عضویت جبهه ملی دوم شاخه اروپا درآمد[۱۵] و پس از آن در خرداد ۱۳۴۳، به همراه ناصر تکمیل همایون، جبهه ملی سوم را در اروپا تشکیل داد و نشریه خبرنامه جبهه ملی را به چاپ رسانید.[۱۶] وی در فرانسه با همکاری حسن حبیبی انتشارات مصدق را در سال ۱۳۴۸ تأسیس کرد که نخستین اثر منتشرشده در آن، ترجمه او و علی شریعتی از کتاب دوزخیان روی زمین نوشته فرانتس فانون بود.[۱۷]

بنی‌صدر در سال ۱۳۵۱ به نجف رفت و در آنجا با امام‌خمینی دیدار کرد. وی در این دیدار که به صورت خصوصی برگزار شد، به سبب انقلابی‌بودن و آشنایی امام‌خمینی با پدر او، مورد توجه خاص ایشان قرار گرفت.[۱۸] با اوج‌گیری مبارزات بر ضد رژیم پهلوی، بنی‌صدر به همکاری با گروه‌های اسلامگرا و انقلابی پرداخت و روابط خوبی با اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان خارج از ایران برقرار کرد.[۱۹] در پی زندانی‌شدن سیدمحمود طالقانی و حسینعلی منتظری برخی از مبارزان خارج از کشور، مانند محمد منتظری، سیدمحمد غرضی و محمدعلی هادی، در مهر ۱۳۵۶، اعتصاب غذای گسترده‌ای را در کلیسای «سن مری» فرانسه ترتیب دادند. بنی‌صدر به همراه همفکرانش جنبه‌های مثبت این حرکت اعتراضی هفت‌روزه را برای فرانسویان تشریح[۲۰] و در چاپ و ترجمه بیانیه‌های این تحصن کمک زیادی کرد.[۲۱] متن سخنرانی او در این اعتصاب با عنوان «رابطه مادیّت و معنویت»، مهر ۱۳۵۷ در ایران به چاپ رسید. در شهریور ۱۳۵۷ هنگامی که امام‌خمینی تصمیم به خروج از عراق[۲۲] و رفتن به پاریس گرفت، بنی‌صدر نخست مخالف سفر ایشان به فرانسه بود[۲۳] اما پس از قطعی شدن این سفر، او مأمور تهیه محلی برای اقامت ایشان شد.[۲۴] وی به همراه حسن حبیبی، صادق قطب‌زاده و جمعی دیگر در پاریس به استقبال امام‌خمینی رفتند.[۲۵] (ببینید: هجرت امام‌خمینی) در مدت اقامت امام‌خمینی در پاریس، بنی‌صدر واسطه ارتباط برخی از افراد با ایشان بود[۲۶] همچنین با همراهی صادق قطب‌زاده و ابراهیم یزدی کار مترجمی امام‌خمینی را بر عهده داشتند.[۲۷] او در این مدت گاه برای نزدیک کردن نظرات کریم سنجابی و امام‌خمینی نیز تلاش می‌کرد.[۲۸]

دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ بنی‌صدر پس از پانزده سال اقامت در فرانسه، همراه با امام‌خمینی به ایران بازگشت[۲۹] و با سلسله سخنرانی‌هایی در دانشگاه صنعتی شریف و شرکت در مناظره‌های تلویزیونی با رهبران گروه‌های چپ‌گرای کمونیستی و مائوئیستی، از سوی طرفدارانش «تئوریسین انقلاب» لقب گرفت.[۳۰] مناظره او با بابک زهرایی، یکی از رهبران مائوئیستی موسوم به کارگران انقلابی، چهره موفقی از او ترسیم کرد.[۳۱] وی در فروردین ۱۳۵۸ به عضویت شورای انقلاب درآمد[۳۲] و در خرداد ۱۳۵۸ روزنامه انقلاب اسلامی را تأسیس کرد. سرمقاله‌های این روزنامه را خود او می‌نوشت.[۳۳] بنی‌صدر دولت موقت را به ضعف و بی‌کفایتی متهم می‌کرد[۳۴] و مخالف به‌کارگیری روحانیان در دولت بود.[۳۵]

اختلافات موجود میان شورای انقلاب و دولت موقت موجب شد این دو نهاد قدرتمند در بهار ۱۳۵۸ داوری نزد امام‌خمینی ببرند. جلسات مشترک با حضور امام‌خمینی و اعضای برجسته شورا و دولت موقت در تیرماه ۱۳۵۸ نیز تکرار شد که نتیجه آن تصویب طرح ادغام نسبی شورا و دولت بود.[۳۶] طی این جلسات، شورای انقلاب با نظر امام‌خمینی، به بنی‌صدر پیشنهاد نخست‌وزیری داد؛ اما وی شرط کرد وزرا را خودش انتخاب کند که شورای انقلاب نپذیرفت[۳۷] این اختلافات، جدال لفظی میان بنی‌صدر که خواهان ادغام کامل شورای انقلاب و دولت بود از یک‌سو و سیدمحمد حسینی بهشتی و سیدعلی خامنه‌ای از سوی دیگر، را در جلسه شورای انقلاب (۱۳۵۸/۴/۲۰) موجب شد.[۳۸] او پس از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در خرداد ۱۳۵۸ که به نمایندگی مردم تهران، وارد مجلس خبرگان شد[۳۹] به انتقاد جدی از دولت موقت پرداخت.[۴۰]

بنی‌صدر همچنین در برخی اصول قانون اساسی با روحانیان مجلس خبرگان، تضاد جدی داشت؛ به‌خصوص با اصل پنجم که مربوط به ولایت فقیه بود[۴۱] و اختیارات فقیه در قانون اساسی مانند عزل و نصب رئیس‌جمهور، عزل و نصب بی‌قید و شرط قضات و فرماندهی کل قوا مخالف بود و آن را مصداق استبداد می‌دانست.[۴۲] پس از استعفای دولت موقت، بنی‌صدر در ۲۶ آبان ۱۳۵۸، طبق پیشنهاد شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران و با حکم امام‌خمینی، به وزارت امور اقتصاد و دارایی و سرپرستی وزارت امور خارجه منصوب شد.[۴۳]

دوران رئیس‌جمهوری

نامزد انتخابات

بنی‌صدر در آستانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری ششم دی ۱۳۵۸ با امام‌خمینی دیدار کرد و بلافاصله پس از پایان این دیدار، آمادگی خود را برای نامزدی ریاست‌جمهوری اعلام کرد و به‌سرعت گروه‌ها و شخصیت‌های مطرح جامعه ازجمله برخی از روحانیان، مانند سیدمرتضی پسندیده برادر امام‌خمینی، سیدحسین خمینی فرزند سیدمصطفی و شهاب‌الدین اشراقی و جامعه روحانیت مبارز تهران از او حمایت کردند؛ گرچه گروه‌هایی مانند حزب جمهوری اسلامی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و شخصیت‌هایی مانند سیدمحمد حسینی بهشتی و سیدحسن آیت، با ریاست‌جمهوری بنی‌صدر مخالف بودند.[۴۴] سرانجام وی در پنجم بهمن ۱۳۵۸ با به دست آوردن بیش از ۱۰/۷۰۰/۰۰۰ رأی که ۷۵ درصد آرا بود، رئیس‌جمهور ایران شد.[۴۵]

تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری

امام‌خمینی در حکمی ریاست‌جمهوری بنی‌صدر را در پانزدهم بهمن ۱۳۵۸ در حالی‌که در بیمارستان قلب تهران بستری بود. (ببینید: بیماری امام‌خمینی) در محل بیمارستان تنفیذ کرد.[۴۶] ایشان در این حکم با اشاره به این نکته که تنفیذ رأی مردم از جانب ایشان، محدود به تخلف نکردن بنی‌صدر از احکام اسلام و تبعیت از قانون اساسی است، از قشرهای مختلف و احزاب سیاسی درخواست کرد تا در شرایط حساس کشور و تا زمانی که رئیس‌جمهور بر محور عدل حرکت می‌کند، با حسن‌نیت و دوری از تفرقه، اختلاف و کارشکنی، از او پشتیبانی کنند.[۴۷] ایشان همچنین در مراسم تنفیذ، در سخنان کوتاهی، حب دنیا را منشأ همه اشتباهات خواند و ضمن فانی‌دانستن مقامات دنیوی، غرور نداشتن و تفاوت نداشتن در رفتار بین پیش و پس از کسب مقام را به بنی‌صدر و سایر مقامات لشکری و کشوری توصیه کرد.[۴۸]

بنی‌صدر نیز در این مراسم با ادای احترام به امام‌خمینی، حضور خود به عنوان نخستین رئیس ـ جمهور ایران در خدمت امام‌خمینی را مایه کمال افتخار دانست و از قلب صاف، صمیمی و صادق ایشان و همرنگی آن با مردم مستضعف ایران ستایش کرد.[۴۹]

سمت‌های محول به بنی‌صدر

پس از پیروزی بنی‌صدر در انتخابات، برای تثبیت موقعیت او، ریاست شورای انقلاب به او محول شد.[۵۰] همچنین ضرورت تمرکز قوا در شرایط جنگی کشور، موجب شد امام‌خمینی در ۳۰ بهمن ۱۳۵۸ در حکمی بنی‌صدر را به فرماندهی کل قوای مسلح منصوب کند.[۵۱] ایشان در ۷ اردیبهشت ۱۳۵۹ نیز طی حکمی وی را موظف کرد تا برای رسیدگی به جرایم آمریکا در حمله نظامی به ایران (ببینید: تجاوز نظامی آمریکا به طبس) و روشن‌شدن چهره حقیقی آمریکا، از گروه‌های مختلف کشورهای جهان برای سفر به ایران دعوت کند.[۵۲] بنی‌صدر در اردیبهشت ۱۳۵۹ در نامه‌ای به امام‌خمینی، تفویض برخی اختیارات ازجمله انتخاب نخست‌وزیر با تصویب امام‌خمینی، در اختیار و به فرمان بودن قوای انتظامی و آزادی مطبوعات در حدود قانون را از ایشان درخواست کرد که با موافقت ایشان همراه شد.[۵۳]

اختلافات با دیگر نهادها

در این دوره اختلافات بنی‌صدر و حزب جمهوری اسلامی، دربارهٔ مسائل مختلف ازجمله ماجرای تسخیر سفارت آمریکا و فهرست انتخاباتی مجلس شورای اسلامی ادامه داشت.[۵۴] بنی‌صدر اقدام دانشجویان در تصرف سفارت آمریکا را برخلاف مصالح ملت و انقلاب می‌دانست و معتقد بود این ماجرا انقلاب اسلامی را به نحو نامناسبی تحریف کرده است. این مخالفت و نیز واکنش مثبت مقامات آمریکایی در برابر انتخاب بنی‌صدر به ریاست‌جمهوری و به تعویق افتادن تحریم‌های اقتصادی در آن زمان، منتقدان بنی‌صدر را به اتهام وفاداری او به امریکاییان ترغیب می‌کرد.[۵۵] پس از حل‌وفصل قضیه تسخیر سفارت آمریکا نیز بنی‌صدر معتقد بود ریاست‌جمهوری در جریان حل‌وفصل مسئله گروگان‌ها قرار نداشته و اقدام نهایی دولت منطبق با مصوبه مجلس نبوده است.[۵۶]

پس از پیروزی چشمگیر ائتلاف حزب جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس شورای اسلامی، بنی‌صدر حزب را به تقلب گسترده متهم کرد.[۵۷] پس از تشکیل مجلس نیز موضوع جدی اختلافات، انتخاب نخست‌وزیر و تشکیل دولت بود.[۵۸] بنی‌صدر نخست فرزند امام‌خمینی، سیداحمد خمینی را برای این مقام مناسب دانست و در نامه‌ای به امام‌خمینی، موافقت ایشان را خواستار شد.[۵۹] ایشان با رد این درخواست، بر دخالت نکردن منسوبین خود در این امور، تأکید کرد.[۶۰] با ادامه کشمکش میان مجلس و بنی‌صدر، در نهایت هیئتی متشکل از نمایندگان مجلس و رئیس‌جمهور، برای حل مشکل تعیین شد.[۶۱] در همین روزها، ستون «روزها بر رئیس‌جمهور چگونه می‌گذرد» در روزنامه انقلاب اسلامی، تلاش می‌کرد توطئه حزب جمهوری علیه رئیس‌جمهور را القا کند.[۶۲] سرانجام به‌رغم همه مخالفت‌ها، محمدعلی رجایی با حمایت حزب جمهوری اسلامی به عنوان نامزد نخست‌وزیری انتخاب و در ۱۳۵۹/۵/۱۹، برای اخذ رأی به مجلس شورای اسلامی معرفی شد.[۶۳] این در حالی بود که بنی‌صدر از آغاز نارضایتی خود را از این انتخاب اعلام می‌کرد.[۶۴] (ببینید: محمدعلی رجایی) با آغاز به کار نخست‌وزیر، اختلاف او و رئیس‌جمهور در مواردی چون تعیین وزرای دولت (به‌ویژه در وزارت‌خانه‌های مهم امور خارجه، بازرگانی و اقتصاد و دارایی)، تفسیر قانون اساسی و حدود مسئولیت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر در برابر ملت و مجلس و واگذاری حساب ۸۸۸ ریاست‌جمهوری به دولت، ادامه یافت.[۶۵] امام‌خمینی در تاریخ ۱۳۵۹/۶/۱۱، در پاسخ نظرخواهی بنی‌صدر از ایشان دربارهٔ این اختلافات، به تفاهم با یکدیگر توصیه کرد.[۶۶]

بنی‌صدر در نامه دیگری به امام‌خمینی در ۱۳۵۹/۸/۹، با اشاره به وضع ناگوار کشور، به اختلافات اساسی خود با جریان اسلامی اشاره کرد و با ذکر تمام موارد اختلاف در مسائل مهم اقتصادی، جنگ، رابطه با آمریکا و غیر آن، همه روش‌های جریان اسلامی را غیر علمی خواند و با متهم کردن دولت رجایی و نمایندگان امام‌خمینی در رادیو و تلویزیون به بی‌لیاقتی، تلویحاً برکناری این افراد و بازگذاشتن دست فرمانده کل قوا در مسئله جنگ را خواستار شد.[۶۷] امام‌خمینی نیز اذعان کرده است که بنی‌صدر بارها از ایشان خواسته است که دولت را برکنار کند و ایشان با خنده به وی پاسخ می‌داده است که اگر وی قدرت دارد خودش این کار را بکند.[۶۸]

یکی دیگر از محورهای اختلاف‌نظر شیوه بنی‌صدر در مدیریت جنگ بود. پیش از آغاز جنگ میان ایران و عراق، دولت عراق ۶۳۷ بار با توپ و بمباران هوایی به مناطق مرزی، شهرها و روستاها و پاسگاه‌های مرزی ایران تجاوز کرد. با این حال، و به‌رغم هشدار فرماندهان نظامی، بنی‌صدر آنها را تنها مانور نظامی می‌دانست و اقدام پیشگیرانه‌ای نکرد.[۶۹] با آغاز جنگ نیز او طرح «دادن زمین و خریدن زمان» را مطرح کرد؛ زیرا او به جنگ کلاسیک معتقد بود که در آن باید توان نظامی ایران بیش از دشمن باشد تا ایران بتواند پیروز شود. او با این افراط در روش خود و تأکید بر تخصص، منجر به ایجاد دودستگی و شکاف میان سپاه و ارتش شد و ارتش را در برابر سپاه قرار داد.[۷۰] (ببینید: جنگ تحمیلی)

ادامه اختلاف‌نظر بنی‌صدر با حزب جمهوری اسلامی و اکثریت مجلس، درگیری با ائمه جمعه، فعالیت دفتر همکاری مردم با رئیس‌جمهوری که مرکب بود از عناصر چپ، مائوئیست، جبهه ملی و دیگر افراد مشکوک و ضدانقلاب، سخنرانی‌های جنجالی او در مناسبت‌های مختلف و نیز مقالات او در ستون کارنامه رئیس‌جمهور در روزنامه انقلاب اسلامی، بر شدت تنش‌ها می‌افزود.[۷۱]

چالش در مشروعیت بنی‌صدر

در چهاردهم اسفند ۱۳۵۹، مراسم سالگرد درگذشت محمد مصدق در دانشگاه تهران که با سخنرانی رئیس‌جمهور برگزار می‌شد، به رویارویی جدی و پرتنش هواداران و مخالفان بنی‌صدر تبدیل شد. این درگیری با ۴ کشته، ۱۵۰ مجروح و بیش از ۱۴۰ بازداشتی[۷۲] چالشی جدی در مشروعیت و صلاحیت فکری و سیاسی بنی‌صدر به وجود آورد. (ببینید: چهارده اسفند)

در پی این اغتشاش، جلسه‌ای مشترک با حضور امام‌خمینی، سیدمحمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، سیدعلی خامنه‌ای، محمدعلی رجایی، سیدابوالحسن بنی‌صدر، سیداحمد خمینی و مهدی بازرگان، در ۱۳۵۹/۱۲/۲۵ تشکیل شد.[۷۳] در نتیجه این جلسه، به دستور امام‌خمینی هیئتی سه‌نفره متشکل از محمدرضا مهدوی کنی، محمد یزدی و شهاب‌الدین اشراقی که به ترتیب نمایندگان امام‌خمینی، حزب جمهوری اسلامی و بنی‌صدر بودند، تعیین شد. این کمیته موظف بود مشکلات موجود و عوامل اختلاف‌انگیز را بررسی کند.[۷۴] امام‌خمینی با تأکید بر توجه به رسانه‌ها و افرادی که موجب اختلاف می‌شوند، اعضای این هیئت را از هر گونه اظهارنظر در خارج از جلسه و اظهار مخالفت با رأی اکثریت برحذر داشت و برخورد با فرد متخلف را به عهده دادستان کل کشور گذاشت.[۷۵] ایشان همچنین، در بیانیه‌ای ده‌ماده‌ای، معیار در اعمال نهادهای مختلف را قانون اساسی دانست که تخلف از آن برای هیچ‌کس جایز نیست. ایشان با اشاره به تعیین هیئت سه‌نفره و وظیفه آن در بررسی شکایات و معرفی متخلف، بر ضرورت همکاری و برادری مسئولان کشور، قانونی‌بودن تمامی مقامات فعلی کشور، منع توهین یا تضعیف مسئولان به هر شکل و لزوم اطاعت از رئیس‌جمهور به عنوان فرمانده کل قوا، تأکید کرد. ایشان در این بیانیه، برای جلوگیری از هر گونه سوء استفاده گروه‌های مخالف نظام، رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، رئیس دیوان‌عالی کشور و رئیس مجلس شورای اسلامی را تا پایان جنگ تحمیلی، از سخنرانی منع کرد و ائمه جمعه و جماعات را به پرهیز از سخنان تفرقه‌آمیز سفارش کرد.[۷۶]

عزل از فرماندهی کل قوا و ریاست‌جمهوری

ادامه اختلافات و بی‌توجهی بنی‌صدر به فرمان امام‌خمینی با اقدام به سخنرانی و مصاحبه‌های مختلف، واکنش تند ایشان را در پی داشت. ایشان در ۱۳۶۰/۳/۶، در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی، بار دیگر بر ضرورت پایبندی همه به قانون و مقابله با هرکس که از قانون تخطی کند، تأکید کرد و هوای نفس را منشأ تمامی دعواها دانست.[۷۷] سرانجام هم هیئت حل اختلاف پس از چندین جلسه، بنی‌صدر را در مواردی مقصر تشخیص داد و عملکرد وی را خلاف قانون اساسی دانست. امضا نکردن مصوبات مجلس، تخلفات متعدد روزنامه انقلاب اسلامی، سخنرانی و مصاحبه پس از بیانیه ده‌ماده‌ای امام‌خمینی و ارائه نکردن صورت اموال و دارایی‌های خود به قوه قضاییه طبق قانون اساسی، ازجمله این موارد بود.[۷۸] سیر حوادث بعدی، موجب شد امام‌خمینی در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰، بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کند.[۷۹]

از سوی دیگر، روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مجلس شورای اسلامی با حضور ۱۹۰ تن از نمایندگان، طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر را در دستور کار خود قرار داد[۸۰] گفته شده امام‌خمینی با سه شرط، خواستار خروج این طرح از دستور مجلس بود. آن سه شرط عبارت بود از: محکوم‌کردن گروه‌های ضدانقلاب از سوی بنی‌صدر، پاکسازی دفتر هماهنگی رئیس‌جمهور از عوامل دشمن و سخنرانی نکردن بنی‌صدر[۸۱] وی این شروط را نپذیرفت؛ مجلس شورای اسلامی نیز در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، عدم کفایت سیاسی او را با ۱۷۷ رأی موافق، دوازده رأی ممتنع و یک رأی مخالف، تصویب کرد.[۸۲] و رئیس مجلس اکبر هاشمی رفسنجانی نتیجه این جلسه را به امام‌خمینی اعلام کرد و ایشان نیز پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان بر عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر، در ۱۳۶۰/۴/۱، به استناد اصل ۱۱۰ قانون اساسی و با بیان این نکته که بنی‌صدر برای ریاست‌جمهوری ایران کفایت سیاسی ندارد، حکم عزل او از ریاست‌جمهوری ایران را صادر کرد.[۸۳]

پیش از تصویب طرح و با قرار گرفتن طرح در دستور مجلس، سازمان مجاهدین خلق، در اطلاعیه‌ای در ۱۳۶۰/۳/۲۸ رسماً مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد[۸۴] و عصر ۳۰ خرداد حرکت نظامی را با ایجاد شورش و درگیری در خیابان‌ها آغاز کرد.[۸۵] (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران) بنی‌صدر در زمان صدور حکم برکناری، در کرمانشاه بود و از همان موقع در خانه ناصر تکمیل همایون پنهان شد.[۸۶] او در روز هفتم مرداد ۱۳۶۰ با همکاری برخی عناصر نفوذی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با هواپیمای بوئینگ ۷۰۷، به همراه مسعود رجوی به فرانسه گریخت. خلبان این پرواز، بهزاد معزی، خلبان هواپیمای محمدرضا پهلوی در هنگام فرار بود.[۸۷]

رفتار بنی‌صدر قبل از فرار از ایران

پیش از فرار از ایران، بنی‌صدر به صورت رسمی به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با مسعود رجوی، در تأسیس شورای ملی مقاومت، با عنوان حکومت جانشین همکاری کرد.[۸۸] این شورا، طبق سندی که در ۱۳۶۰/۷/۵ به امضای بنی‌صدر و رجوی رسید، رجوی را به عنوان نخست‌وزیر دولت موقت (در تبعید) جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران تعیین کرد.[۸۹] اتحاد این سازمان با بنی‌صدر در این مقطع و ازدواج رجوی با فیروزه، دختر بنی‌صدر نیز با هدف بهره‌برداری از شهرت تبلیغاتی و ارتباطات قدیمی بنی‌صدر بود.[۹۰] (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران) امام‌خمینی در این زمان با اشاره به بنی‌صدر و رجوی به عنوان «یک دسته ورشکسته» که از ایران با لباس مبدل یا با لباس زنانه فرار کرده‌اند، نام برده است که در بیرون نشسته‌اند و در فکر زمامداری ایران هستند و همه مردم را طرفدار خود معرفی می‌کنند در حالی‌که اگر مردم با آنان بودند، نباید فرار می‌کردند.[۹۱]

از سوی دیگر، امام‌خمینی تصریح کرده است که برای ریاست‌جمهوری به بنی‌صدر رأی نداده است،[۹۲] اما بررسی شیوه برخورد ایشان با جریانات پیش‌آمده از آغاز ریاست‌جمهوری بنی‌صدر تا زمان برکناری او، از تلاش ایشان برای کنترل اوضاع و دخالت مستقیم‌نکردن در مسائل، حکایت دارد.

برخورد امام در زمان ریاست‌جمهوری و بعد از آن

بنی‌صدر از آغاز ریاست‌جمهوری از حمایت کامل امام‌خمینی برخوردار بود. ایشان بنی‌صدر را مردمی، برادر مردم[۹۳] و تقویت‌کننده اسلام[۹۴] خوانده است؛ همچنین در سانحه‌ای که برای بالگرد حامل بنی‌صدر اتفاق افتاد، در پیامی سلامت او و همراهانش را از الطاف الهی، اعجاز و علامت صداقت وی در خدمت به اسلام دانست.[۹۵] نیز در پیامی خطاب به مردم، با حمایت از فرماندهی بنی‌صدر، به اطاعت از او فرمان داد و خواستار مجازات متخلفان از دستورهای فرماندهی بود.[۹۶] ایشان در آذر ۱۳۵۹ نیز با اطلاع از راهپیمایی مردم اصفهان در اعتراض به اعمال هواداران بنی‌صدر در مشهد و توهین به امام‌خمینی، دستور لغو این راهپیمایی را صادر کرد.[۹۷] ایشان حتی زندگی بنی‌صدر را وقف خدمت به مردم شمرد[۹۸] و در اردیبهشت ۱۳۶۰ او را پسر ملای همدانی و از جنس خود مردم معرفی کرد،[۹۹] لیکن سیر حوادث و اصرار بنی‌صدر به اینکه قانون را قبول ندارد، موجب تغییر لحن و بیان امام‌خمینی با وی شد. امام‌خمینی با تأکید بر اینکه پس از تصویب قانون، تحریک مردم علیه قانون جرم است و تحریک‌کننده در زمره مفسد فی الارض قرار می‌گیرد، تصریح کرد در این صورت قانون نیز او را قبول ندارد.[۱۰۰]

امام‌خمینی با حساس‌شدن به اطرافیان بنی‌صدر که بیشتر از سازمان مجاهدین خلق بودند و علاقه‌ای به اسلام و انقلاب نداشتند، به او هشدار داد تا با جدا کردن حساب خود از آنان، خود را تباه نکند[۱۰۱] ایشان بعدها در سخنانی اشاره کرد که بارها دربارهٔ اطرافیان بنی‌صدر به او هشدار داده است؛ اطرافیانی که به هیچ‌چیز عقیده ندارند و او را تباه می‌کنند؛ اما بنی‌صدر همواره به فداکاری آنان ایمان داشت.[۱۰۲] ایشان پس از عزل بنی‌صدر، او را فاقد شم سیاسی خواند و با دعوت او به توبه و بازگشت، به او هشدار داد تا با پیوستن به دشمنان خارج‌نشین، آبروی خود را بیشتر در معرض خطر قرار ندهد.[۱۰۳] ایشان با یادآوری نصیحتی که در بیمارستان و در حال بیماری خطاب به بنی‌صدر داشت، تصریح کرد توجه به آن نصایح می‌توانست از وضعیت فعلی پیشگیری کند؛ با این حال، هنوز دیر نیست و صلاح او در بازگشت به تألیف و تصنیف آثار علمی و جدایی از گروه‌های مفسد است.[۱۰۴]

دیدگاه‌ها

بنی‌صدر نیز از آغاز نهضت تا پس از ریاست‌جمهوری خود در سخنرانی‌ها و مقالات خود در روزنامه انقلاب اسلامی، بر نقش محوری حکومت اسلامی و امام‌خمینی در تحقق استقلال کشور تأکید می‌کرد[۱۰۵] هرچند این سخنِ او را بیشتر می‌توان به دلیل فضای انقلابی جامعه و مردم تحلیل کرد؛ چنان‌که وی بعدها در دیدار با یک آمریکایی، تأکید کرد دربارهٔ توانایی و قدرت امام‌خمینی برای اداره جامعه مبالغه شده است و ایشان قادر نیست کشور را به تنهایی اداره کند و باید به دیگران تکیه کند. طبق نظر مأمور سیا، این سخن بنی‌صدر، مانند همان سخنی بود که پیش‌تر در پاریس گفته بود و نیاز امام‌خمینی و خود به یکدیگر را متقابل و دوطرفه شمرده بود.[۱۰۶] در واقع بنی‌صدر در برابر امام‌خمینی، همان سیاستی را پیش می‌برد که در برابر پدر خود داشت. او تأکید می‌کرد چنان‌که در برابر سخنان پدر، بدون نه گفتن، به کار خود ادامه داده است، رودرروی امام‌خمینی نیز نخواهد ایستاد؛ ولی در عین حال نظریات شخصی خود به نام اسلام اصیل و علمی را پی خواهد گرفت.[۱۰۷]

آثار

آثاری که از بنی‌صدر به جا مانده، عبارت است از: اقتصاد توحیدی (۱۳۵۷)، ایران و نقش مدرس (۱۳۵۵)، تضاد و توحید (۱۳۵۸)، نفت و سلطه، اصول پایه و ضابطه‌های حکومت اسلامی، کیش شخصیت، کار و کارگر در اسلام، درس تجربه (خاطرات بنی‌صدر)، خیانت به امید و نامه‌ها. وی سه کتاب آخر را پس از فرار از ایران نگاشته است.[۱۰۸]

پانویس

  1. حسینی، بنی‌صدر، ۷.
  2. حسینی، بنی‌صدر، ۷؛ حیدریان، بن‌بست غرور، ۱۱.
  3. طاهری موسوی، سیدنورالدین مصاحبه، ۱/۶۰۰–۶۰۱.
  4. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۷.
  5. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۱۵۹–۱۶۰.
  6. بنی‌صدر، درس تجربه، ۴۵–۵۲.
  7. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۲۸؛ حسینی، بنی‌صدر، ۸.
  8. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۲۸–۲۹.
  9. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۲۹.
  10. حسینی، بنی‌صدر، ۸.
  11. مؤسسه مطالعات، آرشیو اسناد، ۱۹۱.
  12. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۳۰.
  13. مؤسسه مطالعات، آرشیو اسناد، ۱۹۱.
  14. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۲۵؛ حسینی، بنی‌صدر، ۸.
  15. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۳۱.
  16. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۳۲.
  17. مظفر، اولین رئیس‌جمهور، ۵۱.
  18. سمامی، خاطرات حجت‌الاسلام محمد سمامی، ۱۰۷–۱۰۸؛ نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۶۸–۷۲.
  19. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۳۴؛ زیباکلام، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ۲۹۸.
  20. حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۴۲–۱۴۷.
  21. جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۵۱.
  22. عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۳۶۵.
  23. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۳۵.
  24. فردوسی‌پور، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، ۲۲۸.
  25. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸–۷/۳۵۰.
  26. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۵۸۶.
  27. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۵۹۶.
  28. غفاری، خاطرات هادی غفاری، ۳۲۹.
  29. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۱۸۰.
  30. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۱۰۴.
  31. حیدریان، بن‌بست غرور، ۱۹.
  32. حسینی، بنی‌صدر، ۸؛ بنی‌صدر، درس تجربه، ۱۸۳.
  33. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۱۰۵–۱۰۶.
  34. شادلو، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم، ۸۲.
  35. رضوی، هاشمی و انقلاب، ۲۴۲.
  36. رضوی، هاشمی و انقلاب، ۲۲۴–۲۲۶؛ نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۱۰۹–۱۱۰.
  37. محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید فضل‌الله محلاتی، ۱۳۸.
  38. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۱۱۰.
  39. حیدریان، بن‌بست غرور، ۲۱–۲۲.
  40. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۱۱۱.
  41. مظفر، اولین رئیس‌جمهور، ۹۱–۹۲؛ انقلاب اسلامی، ۱/۷/۱۳۵۸، ۴؛ نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۸۰.
  42. مظفر، اولین رئیس‌جمهور، ۹۱–۹۲.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۹.
  44. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۱۲۳–۱۲۷؛ کولایی و صفرپور، زمینه‌های سقوط اولین رئیس‌جمهوری، ۲۴۷.
  45. حسینی‌زاده، اسلام سیاسی در ایران، ۳۲۶–۳۲۷؛ انقلاب اسلامی، ۹/۱۱/۵۸، ۱.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۹؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۱۵۶–۱۵۵.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۹–۱۴۰.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۱–۱۴۲؛ انقلاب اسلامی، ۱۶/۱۱/۱۳۵۸، ۹.
  49. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۱۵۰–۱۵۱.
  50. کیهان، ۲۸/۴/۱۳۵۹، ۱۶.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۷.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۸.
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۶؛ بنی‌صدر، نامه‌ها، ۱۸.
  54. اسماعیلی، حزب جمهوری اسلامی، ۱۴۴؛ شادلو، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم، ۱۷۹–۱۸۳ و ۲۰۰–۲۰۲.
  55. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱/۳۲۷–۳۲۸.
  56. استمپل، درون انقلاب اسلامی، ۳۳۵–۳۳۹؛ نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۲۳۱–۳۲۴.
  57. انقلاب اسلامی، ۲۵/۱۲/۱۳۵۸، ۱ و ۲.
  58. یوسفی اشکوری، در تکاپوی آزادی (سیری در زندگی، آثار و افکار مهدی بازرگان)، ۲/۳۹۶؛ بنی‌صدر، درس تجربه، ۲۶۳–۲۶۴.
  59. انقلاب اسلامی، ۱/۵/۱۳۵۹، ۲.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۶.
  61. صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنی‌صدر و چگونگی انتخاب اولین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران، ۱۴، ۳۵–۳۶.
  62. انقلاب اسلامی، ۱۴/۵/۱۳۵۹، ۱.
  63. مشروح مذاکرات، دوره ۱/۴۱۹؛ کیهان، ۱۹/۵/۱۳۵۹، ۱ و ۹.
  64. صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنی‌صدر و چگونگی انتخاب اولین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران، ۵–۶؛ بنی‌صدر، خیانت به امید، ۴۸۹؛ یوسفی اشکوری، در تکاپوی آزادی (سیری در زندگی، آثار و افکار مهدی بازرگان)، ۲/۳۹۷.
  65. صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنی‌صدر و چگونگی انتخاب اولین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران، ۹۸–۱۱۴، ۱۲۴–۱۲۶، ۱۲۹–۱۳۵ و ۲۱۹–۲۳۴.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۵.
  67. بنی‌صدر، نامه‌ها، ۹۶–۹۹.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۹.
  69. بهداروند و سوداگر، جنگ از نگاهی دیگر، ۴۵۶–۴۵۷.
  70. بهزاد و بابایی، حماسه ۲۷، همپای صاعقه، ۳۷–۳۸.
  71. حسینی، بنی‌صدر، ۱۶، ۱۸ و ۲۱–۲۲؛ نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۱۵۴–۱۵۵ و ۳۳۵؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۱۳۸–۱۴۸.
  72. کیهان، ۱۶/۱۲/۱۳۵۹، ۱؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۵۰۲–۵۱۴.
  73. کیهان، ۲۵/۱۲/۵۹، ۱.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸–۲۴۹؛ بنی‌صدر، درس تجربه، ۳۲۳–۳۲۴.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸–۲۴۹.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۱–۲۰۲.
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۵–۳۸۰.
  78. کیهان، ۱۱/۳/۱۳۶۰، ۱ و ۱۰؛ شادلو، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم، ۲۸۲.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۰.
  80. جمهوری اسلامی، ۱.
  81. موسوی بجنوردی، مصاحبه، ۳۴.
  82. هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۱۶۵–۱۶۶.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۸۰.
  84. مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۵۶۵.
  85. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۰.
  86. موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۷۲۰.
  87. هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۱۸–۲۱۹؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۷۴۲.
  88. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۱۷؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۶۱۷.
  89. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۲۳–۲۲۴.
  90. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۲۳–۲۲۵؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۷۴۵.
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۹۳.
  92. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۱.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۹۴.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۴.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۹ و ۱۴۱.
  96. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۵ و ۱۳/۲۲۸.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۰۶.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۲.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۰.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۷.
  101. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۳.
  102. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۰.
  103. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۱–۴۹۲.
  104. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۳.
  105. بنی‌صدر، صد مقاله، ۳۰، ۳۳، ۳۵ و ۳۳۷–۳۳۶.
  106. مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی، ۱/۴۸۰.
  107. موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۷۲۶.
  108. نظری کهره، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، ۹۶–۹۷ و ۱۰۰.

منابع

  • استمپل، جان. دی، درون انقلاب اسلامی، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • اسماعیلی، خیرالله، حزب جمهوری اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انقلاب اسلامی، روزنامه، ۱۳۵۸/۷/۱؛ ۱۳۵۸/۱۱/۹؛ ۱۳۵۸/۱۲/۲۵؛ ۱۳۵۹/۵/۱؛ ۱۳۵۹/۵/۱۴ش.
  • بنی‌صدر، سیدابوالحسن، درس تجربه (خاطرات سیدابوالحسن بنی‌صدر)، تدوین حمید احمدی، برلین، انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • بنی‌صدر، سیدابوالحسن، خیانت به امید، بی نا، بی جا، بی تا.
  • بنی‌صدر، سیدابوالحسن، صد مقاله.
  • از سرمقاله‌های روزنامه انقلاب اسلامی به‌ضمیمه مشکلات سیاسی ایران، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
  • بنی‌صدر، سیدابوالحسن، نامه‌ها، به اهتمام فیروزه بنی‌صدر، فرانکفورت، انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • بهداروند، محمدمهدی و احمد سوداگر، جنگ از نگاهی دیگر.
  • بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی، قم، خادم‌الرضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • بهزاد، حسین و گل‌علی بابایی، حماسه ۲۷، همپای صاعقه، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۳۶۰/۴/۱ش.
  • جنتی، علی، خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • حدیدچی (دباغ)، مرضیه، خاطرات مرضیه حدیدچی، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • حسینی، سمیه، بنی‌صدر، تهران، مؤسسه انتشاراتی روزنامه ایران، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • حسینی‌زاده، محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، قم، دانشگاه مفید، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • حق‌بین، مهدی، از مجاهدین تا منافقین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • حیدریان، فاطمه، بن‌بست غرور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • رضوی، مسعود، هاشمی و انقلاب، تهران، همشهری، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • زیباکلام، صادق، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • سمامی، محمد، خاطرات حجت‌الاسلام محمد سمامی، تدوین علی ملکی، تهران، مرکزاسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • شادلو، عباس، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم، تهران، عباس شادلو، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • صابری، کیومرث، مکاتبات شهید رجایی با بنی‌صدر و چگونگی انتخاب اولین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
  • طاهری موسوی شیرازی، سیدنورالدین مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد دفتر قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، گفتار، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
  • غفاری، هادی، خاطرات هادی غفاری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، تدوین فرامرز شعاع‌حسینی و رحیم‌پور روح‌بخش، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • کولایی، الهه و مهدی صفرپور، زمینه‌های سقوط اولین رئیس‌جمهوری، مجله سیاست، شماره ۱، ۱۳۸۸ش.
  • کیهان، روزنامه، ۱۳۵۹/۴/۲۸؛ ۱۳۵۹/۵/۱۹؛ ۱۳۵۹/۱۲/۱۶؛ ۱۳۵۹/۱۲/۲۵؛ ۱۳۶۰/۳/۱۱؛ ۱۳۶۰/۵/۷ش.
  • محلاتی، فضل‌الله، خاطرات و مبارزات شهید فضل‌الله محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی (لوح مشروح)، تهران، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
  • مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بی تا.
  • مظفر، محمدجواد، اولین رئیس‌جمهور، تهران، کویر، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، تهران، نجات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • موسوی بجنوردی، سیدکاظم، مصاحبه، مجله چشم‌انداز ایران، شماره ۹۳، ۱۳۹۴ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، آرشیو اسناد پرونده بنی‌صدر.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام (۱۳۴۴–۱۳۸۴)، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • نظری کهره، فاطمه، بنی‌صدر از ظهور تا سقوط، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۵۹، انقلاب در بحران، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • یوسفی اشکوری، حسن، در تکاپوی آزادی (سیری در زندگی، آثار و افکار مهدی بازرگان)، تهران، انتشارات قلم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون