اکبر هاشمی رفسنجانی: تفاوت میان نسخهها
جز (انتقال از رده:نمایندگان امام خمینی در مناطق به رده:نمایندگان امامخمینی در مناطق ردهانبوه) |
جز (انتقال از رده:شاگردان امام خمینی به رده:شاگردان امامخمینی ردهانبوه) |
||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۱: | ||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:شاگردان | [[رده:شاگردان امامخمینی]] | ||
[[رده:شخصیتهای حوزوی]] | [[رده:شخصیتهای حوزوی]] | ||
[[رده:مبارزان علیه رژیم پهلوی]] | [[رده:مبارزان علیه رژیم پهلوی]] |
نسخهٔ ۱۳ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۰
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی |
زادروز | ۱۳۱۳ش |
شهر تولد | رفسنجان |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | ۱۳۹۵ش |
شهر درگذشت | تهران |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | حرم امامخمینی |
نام همسر | سیدهعفت مرعشی |
فرزندان | محسن، مهدی، یاسر، فاطمه و فائزه |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | عالم دینی، سیاستمدار |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | عضو شورای انقلاب، رئیس مجلس شورای اسلامی، جانشین فرماندهی کل قوا، رئیسجمهور، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | امامخمینی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، حسینعلی منتظری و علیاکبر مشکینی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، سیدمحمدحسین طباطبایی |
تالیفات | تفسیر راهنما، فرهنگ قرآن، مجموعه خاطرات و … |
اکبر هاشمی رفسنجانی، شاگرد امامخمینی، روحانی مبارز، عضو شورای انقلاب، رئیس مجلس شورای اسلامی، جانشین فرماندهی کل قوا، رئیسجمهور، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری.
معرفی اجمالی
اکبر هاشمی بهرمانی معروف به هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۱۳ در روستای بهرمان از بخش نوقِ رفسنجان در یک خانواده مذهبی و کشاورز به دنیا آمد. پدرش حاجمیرزاعلی در امور اجتماعی و مذهبی فعال و مورد اعتماد اهل روستا بود. او در تهران وفات کرد و برای به خاکسپاری در قبرستان نو به قم منتقل شد. در این زمان، اکبر هاشمی رفسنجانی شاگرد امامخمینی بود. امامخمینی که معمولاً برای خواندن نماز میت داوطلب نبود، در تشییع پدر وی شرکت کرد و بر پیکر او نماز خواند.[۱] جد پدری هاشمی رفسنجانی، هاشم و مادرش ماهبیبی صفریان نام داشت[۲] که در سال ۱۳۷۴ درگذشت و در قم در حرف فاطمه معصومه(ص) دفن شد.[۳] هاشمی رفسنجانی در پنجسالگی وارد مکتبخانه شد و در سال ۱۳۲۷ برای تحصیل در علوم اسلامی به قم سفر کرد.[۴] وی که تحصیلات خود را تا درجه اجتهاد پی گرفت،[۵] مقدمات و سطح را نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، حسینعلی منتظری و علیاکبر مشکینی آموسیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، حسینعلی منتظری و علیاکبر مشکینی آموخت و در درس خت و در درس خارج فقه و اصول سیدحسین بروجردی، سیدمحمد محقق داماد، مرتضی حائری یزدی و امامخمینی شرکت کرد؛ همچنین فلسفه را نزد سیدمحمدحسین طباطبایی، حسینعلی منتظری و ابوالفضل زاهدی آموخت؛ اما بهطور اساسی بهره فکری، علمی و اخلاقی خود را از محضر امامخمینی برد[۶]؛ چنانکه وی بارها بر شکلگیری اندیشه و رویه اعتدالی خود بر اساس رهنمود ایشان در درس در مسجد سلماسی قم تأکید کرده است.[۷]
دوران مبارزه
سابقه آشنایی هاشمی رفسنجانی با امامخمینی، به همان آغاز تحصیل علوم حوزوی در قم میرسد. همسایگی با امامخمینی و دوستی با سیدمصطفی خمینی، زمینه همراهی و آشنایی بیشتر را فراهم کرده بود.[۸] نخستین فعالیت سیاسی هاشمی رفسنجانی، شرکت در تظاهراتی برای اعتراض به انتقال پیکر رضاخان پهلوی به ایران در سال ۱۳۲۹ بود که با محوریت فداییان اسلام برپا شد[۹] و نخستین بار در مرداد ۱۳۳۷، پس از سخنرانی در همدان، به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) فراخوانده شد.[۱۰] او که از فضلای خوشفکر حوزه بهشمار میآمد، از سال ۱۳۳۷ به بعد با برخی از دوستان خود ازجمله محمدجواد باهنر، پا به عرصه مبارزه و تلاش فرهنگی گذاشت. این تلاش که با همکاری با نشریه مکتب اسلام آغاز شد، به انتشار سالنامه مکتب تشیع نیز انجامید. این مجله که از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۳ منتشر میشد،[۱۱] در گسترش و ایجاد شبکه فرهنگی سیاسی در کشور تأثیرگذار بود و با آغاز قیام امامخمینی و روحانیان در سال ۱۳۴۱، کمک بسیاری به انتقال پیام انقلاب از قم به دیگر نقاط کشور کرد و هاشمی رفسنجانی بهطور جدی کانون مبارزه شد.[۱۲] نخستین تجربههای جدی نظریهپردازی سیاسی از سوی هاشمی رفسنجانی، در همین نشریه تحقق یافت. مقدمهها و مقالات سیاسی، همراه ترجمههای او دربارهٔ مسئله فلسطین، نقطه قوت نشریه شمرده میشد.[۱۳]
در مسئله بازداشت و اعزام طلاب به سربازخانه که پس از حمله نیروهای ویژه رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲ انجام شد (ببینید: سربازگیری طلاب)، هاشمی رفسنجانی جزء نخستین اعزامیها بود.[۱۴] او در مدت سربازی، نامهای به امامخمینی نوشت و حضور گسترده طلاب در سربازی را برای خود آنها و نیز تغییر چهره ارتش مفید دانست[۱۵]؛ اما اندکی پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و احساس خطر از پروندهسازی، از سربازخانه فرار کرد و برای مدتی زندگی مخفی داشت. وی در این مدت به ترجمه کتاب القضیة الفلسطینیه تألیف اکرم زعیتر اقدام کرد[۱۶] که یکی از اتهامات هاشمی رفسنجانی در پیگیریهای بعدی ساواک، همین کتاب بود.[۱۷]
هاشمی رفسنجانی در مرداد ۱۳۴۳ پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا، به دستور امامخمینی در سفر دوروزه به تهران، متن مذاکرات مجلس و جزوه کنوانسیون وین را تهیه کرد و با اطلاعات کامل نزد ایشان آورد. امامخمینی بر اساس این اطلاعات، با سخنرانی، اعلامیه و فرستادن پیام به علمای سراسر کشور، مخالفت خود را با این لایحه اعلام کرد.[۱۸] در همین روزها، اقدام تازه هاشمی رفسنجانی و یارانش، آمادهسازی و انتشار نشریه مخفی بعثت بود که دیدگاههای امامخمینی و اخبار مبارزه را منتشر میکرد.[۱۹]
پس از بازداشت و تبعید امامخمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، بیانیه جمعی از فضلای حوزه علمیه قم در ۲۹/۱۱/۱۳۴۳، خطاب به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت که هاشمی رفسنجانی نیز از امضاکنندگان آن بود[۲۰] و نیز برگزاری دومین سالگرد فاجعه فیضیه در ۷ و ۸/۱۲/۱۳۴۳، به بازداشت هاشمی رفسنجانی در ۱۱/۱۲/۱۳۴۳ انجامید.[۲۱] ارتباط نزدیک وی با هیئتهای مؤتلفه اسلامی و گروه محمد بخارایی، عامل اعدام حسنعلی منصور، موجب حساسیت ویژه ساواک دربارهٔ او شد[۲۲]؛ اما هوشیاری او در بازجویی و فشار شخصیتهای صاحب نفوذ بهویژه سیدمحسن حکیم بر رژیم پهلوی، سبب شد تا بدون محکومیت و پس از چهارماه آزاد شود.[۲۳] او اگرچه در هربار دستگیری، شکنجههای سختی را تحمل میکرد[۲۴]؛ اما سختترین شکنجهها را مربوط به همین دوره از زندان میدانست؛ به گونهای که یکبار به شکستن استخوان پای او منجر شد. شلاق، فحاشی، اهانت، سوزاندان با سیگار و دستبند قپانی ازجمله این شکنجهها بود.[۲۵] وی پیش از این نیز در دیماه ۱۳۴۳، در نجفآباد اصفهان دستگیر و وادار به ترک شهر شده بود. مدتی بعد هم ممنوعالمنبر شد؛ اما این ممنوعیت همواره از سوی هاشمی رفسنجانی نقض میشد.[۲۶] هاشمی رفسنجانی از اعضای اصلی «جمعیت یازده نفره» در حوزه علمیه قم بهشمار میرفت که از سال ۱۳۴۲ پس از آزادی امامخمینی، زیر پوشش اصلاح حوزه به فعالیت سیاسی میپرداخت. فعالیت این جمعیت مدتی پس از تبعید امامخمینی متوقف شد؛ اما در آغاز سال ۱۳۴۵ اساسنامه سرّی این جمعیت به دست ساواک افتاد و هاشمی رفسنجانی که پیش از این نیز تحت تعقیب قرار داشت، به همراه سیدعلی خامنهای به سکونت نیمهمخفی در تهران روی آورد.[۲۷]
هاشمی رفسنجانی از یک سو با جریان فکری روحانیت در تهران، مشهد و قم ارتباط نزدیک داشت و از سوی دیگر، با محافل دانشگاهی رابطه صمیمی برقرار میکرد. رفتار او با گروههای مبارز مختلف، در مجموع همراه با روحیه تسامح و تساهل بود.[۲۸] وی که از لحاظ سیاسی مورد اعتماد امامخمینی بود، پس از اقامت در تهران نقش مؤثر و فعالی در جلسات هفتگی روحانیان مبارز تهران که هدایت اصلی مبارزه را بر عهده داشتند، ایفا کرد[۲۹]؛ چنانکه در برخی موارد، امامخمینی به مدرسان حوزه علمیه قم پیغام میداد اقداماتشان را با مشورت تهران انجام دهند.[۳۰] در سالهای بعد جامعه روحانیت مبارز تهران، شکل تشکیلاتی و منسجم همین جلسات هفتگی بود و در بهار سال ۱۳۵۶ هنگامی که هاشمی رفسنجانی هنوز در زندان بود، اعلام موجودیت کرد.[۳۱] در سال ۱۳۴۶، رفتهرفته زندگی مخفی تبدیل به زندگی عادی شد و سخنرانیهای هفتگی هاشمی رفسنجانی در مسجد موسیبنجعفر(ع) و مکتب حسین(ع) از سرگرفته شد.[۳۲] نیمه دوم سال ۱۳۴۶ برگزاری جشن تاجگذاری محمدرضا پهلوی، موجب انتشار اعلامیهای با عنوان «عزایی به نام جشن» شد که در پیگیری ساواک، ردپای هاشمی رفسنجانی کشف و به بازداشت و محکومیت نهچندان زیاد او در ۲۰/۸/۱۳۴۶ انجامید.[۳۳]
در سال ۱۳۴۷، سخنرانیهای هاشمی رفسنجانی در مساجد و حسینیههای مختلف تهران، بهرغم ممنوعالمنبری او، با استقبال فراوان مردم ادامه داشت. این جلسات، هم از نظر سیاسی برای فروزان داشتن آتش مبارزه و هم از نظر فرهنگی با توجه به حضور جدیتر سازمانها و تشکلهای مخفی جریان کمونیستی، بسیار اهمیت داشت.[۳۴]
هاشمی رفسنجانی در کنار تبلیغ و مبارزه، برای کمک مالی به مبارزان، همواره فعالیت اقتصادی نیز داشت. وی که زیر پوشش تأسیس شرکت، فعالیت مبارزاتی خود را نیز گسترش میداد، نخست در تأسیس مؤسسه رفاه همکاری کرد و سپس یک شرکت ساختمانی بهنام «دژساز» تأسیس کرد.[۳۵] بخشی از درآمد این شرکت که با اموال اهدایی سیدابوالفضل مصباح[۳۶] تأسیس شده بود، برای کمک به مبارزان خارج از کشور، به بانکی در لندن انتقال مییافت.[۳۷]
هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۴۸ پس از آغاز درسهای ولایت فقیه امامخمینی در نجف اشرف، به همراه گروهی دیگر از روحانیت مبارز به تکثیر و توزیع این مباحث در داخل کشور پرداخت.[۳۸] وی که همواره در جلسات بحث و تفسیر هفتگی شرکت فعال داشت، در اسفند ۱۳۴۸ به دستور ساواک به همراه گروهی دیگر از روحانیان از منبررفتن منع شد[۳۹]؛ اما با وجود این ممنوعیت، وی همچنان در مجالسی چون هیئت انصارالحسین(ع)، مسجد هدایت و مسجدالجواد(ع) تهران و نیز در شهرهای همدان، قزوین و اصفهان سخنرانی میکرد[۴۰]؛ ازجمله، در آذر ۱۳۴۹ در دانشکده فنی دانشگاه تهران، سخنرانی تندی علیه استعمار و حضور کارشناسان خارجی در کشور داشت که با استقبال کمسابقه از سوی دانشجویان روبهرو شد.[۴۱] هر یک از این سخنرانیها، مزاحمتهای ساواک را نیز در پی داشت و وی سرانجام در ۱۴/۷/۱۳۵۰ دستگیر و در قزلقلعه زندانی شد.[۴۲] آزادی او پس از ماههای نخستین ۱۳۵۱ و ادامه فعالیت ضد رژیم به دستگیری مجدد او در رفسنجان و زندانی شدن کوتاه مدت در کرمان و تهران انجامید.[۴۳]
هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ در زندان با برخی از افراد سازمان مجاهدین خلق ایران در ارتباط بود. او در زمان دستگیری برخی از افراد مجاهدین در عراق که به جرم هواپیماربایی زندانی بودند، به امامخمینی نامه نوشت و برای آزادی آنان از ایشان استمداد کرد؛ ولی ایشان نپذیرفت.[۴۴] هاشمی رفسنجانی پس از تغییر عقیده بخشی از افراد سازمان مجاهدین، همراهی با آنان را در زندان برای خود بسیار سخت میدانست.[۴۵] هاشمی رفسنجانی پس از سختگیری روزافزون ساواک و منع از منبرشدنهای پیدرپی، در سالهای آغازین دهه پنجاه، به فکر توجه بیشتر به ظرفیت مبارزه در خارج از کشور افتاد. او از چند سال گذشته، محمدعلی رجایی را برای تقویت پایگاههای مبارزه، به سوریه، لبنان و اروپا فرستاده بود. سفر رجایی در ظاهر تفریحی بود، ولی توانست در ارتباط با مبارزان خارج از کشور، گزارش خوبی برای هاشمی رفسنجانی بفرستد.[۴۶] این گزارش وی را به سفر با انگیزه تقویت تشکیلات خارج از کشور ترغیب کرد[۴۷]؛ از همینرو در سالهای ۱۳۵۳–۱۳۵۴ در دو نوبت به کشورهای اروپایی، عربی، ایالات متحده آمریکا، ژاپن و دیگر کشورها رفت که دستاوردهای مفیدی به همراه داشت[۴۸]؛ ازجمله بازدید از اردوگاههای فلسطینی همراه با امامموسی صدر جهت ایجاد هماهنگی میان نیروهای مبارز ایرانی و مجاهدان فلسطینی[۴۹] و نیز کمک به نیروهای مبارز خارج از کشور و تلاش برای رفع اختلافات میان آنان از آثار مهم این سفر دورهای بود.[۵۰]
هاشمی رفسنجانی در سفر به آمریکا، به همراه برادرش محمد هاشمی که از فعالان دانشجویی در آمریکا بود (ببینید: محمد هاشمی)، از ۲۰ ایالت آمریکا دیدن کرد.[۵۱] همچنین دیدار با امامخمینی در نجف اشرف، پس از سالهای طولانی برای هاشمی بسیار دلگرمکننده بود. امامخمینی که گویی فرزند عزیز و صمیمیترین دوست خود را دیده است، هاشمی رفسنجانی را خیلی گرم در آغوش گرفت و بوسید و وی نیز اشک شوق میریخت.[۵۲] دیدار وی با امامخمینی در شرایط خفقان آن روز و انتقال اخبار امیدوارکننده، نقش مهمی در تزریق امید برای ادامه مبارزه داشت.[۵۳] با توجه به حتمیبودن دستگیری هاشمی پس از بازگشت به ایران، از او خواسته شد جایی بیرون از ایران مقیم شود؛ بهویژه بسیاری از نیروهای مبارز مایل بودند او با اقامت در خارج از ایران، محوریت مبارزات اسلامی و تشکلات مذهبی را به عهده بگیرد و آن را تقویت کند؛ اما وی که ماندن در خارج از کشور را بیثمر میدانست و از سویی ترجیح میداد به عنوان روحانی مبارز، در زندان باشد تا روحیه مردم تقویت شود و احساس نکنند مبارزه رها شده است، تشخیص خود مبنی بر لزوم بازگشت به ایران را به امامخمینی گفت و ایشان نیز برای او دعا کرد.[۵۴] وی در پاییز سال ۱۳۵۴، ده روز پس از بازگشت به ایران، بازداشت شد.[۵۵] این دوره از زندان، طولانیترین زندان هاشمی بود که اگرچه طبق سابقه پرونده او، گمان میرفت حکم اعدام یا دستکم حبس ابد داشته باشد، اما با پیگیریهای مستمر عفت مرعشی، همسر او و سایر مبارزان، نخست به شش سال محکوم شد و در دادگاه تجدیدنظر به سه سال زندان کاهش یافت.[۵۶]
ازجمله فعالیتهای هاشمی رفسنجانی در این دوره از زندان، همراهی با علمای حاضر در زندان و تأیید فتوایی مبنی بر لزوم جدایی مسلمانان از زندانیان مارکسیست بود که به منظور پیشگیری از زیانهای ناشی از ارتباط زندانیان با اعضای زندانی سازمان مجاهدین خلق ایران صادر شد. صدور این فتوا پس از اثبات تغییر و انحراف مواضع عقیدتی سران این سازمان، در خرداد ۱۳۵۵ بود.[۵۷] از نظر هاشمی یکی از فواید حضور علما در زندان، علاوه بر مذاکره و مشاوره دربارهٔ ادامه مبارزه، پیگیری بحثهای دستهجمعی در زمینههای سیاسی، اجتماعی، فقهی و مانند آن بود که تأثیر بسیاری بر افکار وی گذاشت.[۵۸]
هاشمی رفسنجانی پس از آزادی در پاییز ۱۳۵۷ به ساماندهی جامعه روحانیت مبارز پرداخت[۵۹] و به حکم امامخمینی، یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد[۶۰] او همچنین با حکم امامخمینی یکی از سه عضو منتخب در هیئت پنجنفره مدیریت اعتصاب کارکنان شرکت نفت بود که به خوزستان اعزام شدند.[۶۱] به هنگام بازگشت امامخمینی به ایران، هاشمی رفسنجانی یکی از طراحان مراسم استقبال[۶۲] و از برگزارکنندگان اصلی تحصن روحانیت در مسجد دانشگاه تهران[۶۳] بود (ببینید: بازگشت امامخمینی)
هاشمی رفسنجانی در ساماندادن به کمیتههای راهپیمایی و مذاکرات اعضای شورای انقلاب با نمایندگان دولت شاپور بختیار، پیش از بازگشت امامخمینی حضور فعال داشت.[۶۴] هدف از این مذاکرات که پس از ورود امامخمینی به ایران، شتاب بیشتری گرفت، ترغیب دولت بختیار به کاهش خشونت، رفع خطر از مردم، تلاش برای همراهی ارتش با ملت و وادارکردن بختیار به استعفا بود.[۶۵]
در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷، حکم نخستوزیری مهدی بازرگان با نظر امامخمینی و اعضای شورای انقلاب ازجمله هاشمی رفسنجانی تنظیم شد و به امضای امامخمینی رسید. وی در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷، این حکم را در مدرسه علوی و در حضور امامخمینی، شخصیتهای داخلی و خارجی و خبرنگاران، قرائت کرد.[۶۶] پس از مراسم معرفی نخستوزیر دولت موقت، هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با خبرنگاران، دربارهٔ سخنان امامخمینی در این مراسم و ابهامی که پیدا شده بود، توضیحاتی داد[۶۷] (ببینید: دولت موقت).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیرزوی انقلاب اسلامی، نخستین مأموریتهای هاشمی رفسنجانی از سوی امامخمینی، قرائت پیام ایشان خطاب به ملت در بعد از ظهر ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از کانال تلویزیونی انقلاب بود که همزمان با ورود امامخمینی در مدرسه علوی راهاندازی شده بود.[۶۸] همچنین پاکسازی صدا و سیما از حضور نیروهای چپ و التقاطی، مأموریتی بود که امامخمینی به او و مرتضی مطهری داد. نخستین سخنرانی جدی وی در تلویزیون، دربارهٔ اوضاع کشور، تحلیل دیدگاههای امامخمینی و خطراتی که کشور و انقلاب را تهدید میکرد، در همین روزها انجام شد.[۶۹]
از سوی دیگر، پس از پیرزوی انقلاب اسلامی، هاشمی رفسنجانی با درک ضرورت تشکیل حزب برای اداره جامعه، بلافاصله تلاش کرد نظر منفی امامخمینی دربارهٔ احزاب را تغییر دهد و با اصرار و استدلال، ایشان را برای تشکیل حزب جمهوری اسلامی قانع کند.[۷۰] او به همراه دیگر بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی که پیش از پیروزی انقلاب، مقدمات کار را فراهم کرده بودند، یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تأسیس این حزب را رسماً اعلام کردند[۷۱] با بروز تعارضات و اختلافات میان شورای انقلاب و دولت موقت و تداوم برخی ناهماهنگیها، در جلسه مشترک میان شورای انقلاب و دولت در حضور امامخمینی، مهدی بازرگان طرح ادغام نسبی دولت و شورای انقلاب را به منظور آسانشدن همکاری و مشارکت در مسئولیتها ارائه کرد. بر این اساس پنج تن از روحانیان شورای انقلاب وارد هیئت دولت شدند و پنج تن از اعضای دولت نیز به شورای انقلاب راه یافتند. هاشمی با قبول این طرح، همکاری در وزارت کشور، اما در سمت معاونت را پذیرفت.[۷۲]
در تاریخ ۴/۳/۱۳۵۸ دو نفر از اعضای گروه فرقان، هاشمی رفسنجانی را در خانه شخصیاش، ترور کردند. نجات جان وی از این ترور مدیون هوشیاری و واکنش سریع عفت مرعشی، همسر او بود. هاشمی در این ترور مصدوم شد.[۷۳] امامخمینی که پس از این حادثه برای سلامتی هاشمی، نذر کرده بود،[۷۴] در پیامی، آن حادثه را به ترور سیدحسن مدرس در زمان رضاشاه پهلوی تشبیه و با تعبیر «هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» از وی ستایش کرد.[۷۵]
در انتخابات خبرگان قانون اساسی که در مرداد ۱۳۵۸ برگزار شد، هاشمی که معاون وزارت کشور نیز بود، به درخواست خودش در هیچ فهرستی شرکت نکرد؛ اما از آنجاکه برخی گروهها مانند فداییان اسلام و جامعه روحانیت مبارز قم، بدون هماهنگی، نام وی را در فهرست خود اعلام کردند، تردیدهایی دربارهٔ اعلامنشدن نام او در فهرست اصلی حزب جمهوری اسلامی بروز کرد؛ از همینرو هاشمی در اطلاعیهای ضمن تشکر از احزاب و جمعیتها، اعلام کرد با توجه به زیادی مسئولیت و عوارض ناشی از ترور از پذیرفتن نمایندگی مجلس خبرگان معذور است.[۷۶]
پس از استعفای دولت موقت و واگذاری دولت به شورای انقلاب، امامخمینی در ۲۶/۸/۱۳۵۸ در حکمی اکبر هاشمی رفسنجانی را به سرپرستی وزارت کشور منصوب کرد.[۷۷] او در این مدت تلاش کرد اقداماتی برای گسترش رفاه عمومی، انجام دهد.[۷۸] انتخاب سیدابوالحسن بنیصدر به ریاستجمهوری در بهمن ۱۳۵۸، موجب شد اختلافات میان رهبران حزب جمهوری اسلامی و بنیصدر که از پیش وجود داشت، آشکارتر شود. هاشمی رفسنجانی که یکی از تأثیرگذارترین رهبران حزب بود، در تبیین این اختلافات و تلاش برای حل آن، نقش تأثیرگذاری داشت.[۷۹]
در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۹، هاشمی رفسنجانی به نمایندگی مردم تهران در مجلس برگزیده شد[۸۰] و در انتخابات هیئت رئیسه دایمی مجلس شورای اسلامی در تیرماه ۱۳۵۹ با کسب ۱۴۶ رأی از ۱۹۶ رأی، نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی شد.[۸۱] پس از تشکیل مجلس، شورای انقلاب که هاشمی رفسنجانی همچنان از اعضای تأثیرگذار آن بود، به فعالیت خود خاتمه داد.[۸۲] (ببینید: شورای انقلاب اسلامی)
آغاز جنگ تحمیلی در پایان شهریور ۱۳۵۹ و تلاش رئیسجمهور رژیم بعثی عراق، صدام حسین برای اینکه خود را نماینده اعراب جلوه دهد و جنگ را جنگ عربی ـ ایرانی معرفی کند، موجب شد هاشمی برای خنثیکردن این نقشه و تقویت سیاست خارجی کشور، در شرایط نبود وزیر خارجه، به همراه هیئتی از مقامات ایران، در آخرین روزهای آبان سال ۱۳۵۹، به کشورهای الجزایر، لیبی، سوریه و لبنان سفر و حمایت این کشورها را جلب کند.[۸۳] او در پایان سال ۱۳۵۹ و آغاز ۱۳۶۰، نقش فعالی در مدیریت بحران سیاسی بهویژه غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹، داشت.[۸۴] پس از عزل بنیصدر، حوادث ترور و انفجار در کشور افزایش یافت؛ انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر و انفجار دفتر نخستوزیری در هشتم شهریور ۱۳۶۰، ازجمله مهمترین این ترورها بود. با این همه حوادث تلخ، هاشمی رفسنجانی نقشی محوری در اداره کشور پیدا کرد.[۸۵] وی بلافاصله پس از ترور سیدعلی خامنهای، در تیر ۱۳۶۰ با حکم شفاهی امامخمینی به سِمت امامجمعه موقت تهران منصوب شد.[۸۶] وی در دومین سفر خارجی خود پس از پیروزی انقلاب، که در شهریور ۱۳۶۰ و به همراه هیئتی سینفره، با هدف گسترش روابط و معرفی انقلاب انجام شد، به کره شمالی و سپس مالزی، سفر کرد.[۸۷] در این سالها، بهجز کشمکشهای سیاسی میان گروههای مختلف، ماهیت اسلامی حکومت، چالشهای فقهی و فکری متعددی را نیز در امر قانونگذاری، موجب میشد که گاه به تشدید اختلافات میان مجلس و شورای نگهبان منجر میشد. هاشمی معتقد به حاکمیت فقه و اسلام فقاهتی بود و اساساً یکی از محورهای مهم اختلاف با جریانهای لیبرالی ازجمله بنیصدر را همین اعتقاد میدانست[۸۸]؛ با این حال، بر این باور بود که در حوزههای علمیه، کار جدی فقاهتی در بعد حکومت، انجام نشده است و احکام پیشین برای مسائل امروز حکومت، کفایت نمیکند؛ عاملی که یکی از محورهای مهم اختلافنظر مجلس با شورای نگهبان بود.[۸۹] این مشکل بهویژه در قانون تقسیم اراضی و انفال،[۹۰] جایگاه اجتماعی و سیاسی زنان و احکام مربوط به آنان،[۹۱] ارجاع دعاوی به محاکم بینالمللی،[۹۲] مالیات[۹۳] و تعیین تعزیرات[۹۴] بروز کرد که هاشمی در جایگاه ریاست مجلس و با توجه به نزدیکی به امامخمینی، نقش تعیینکنندهای در حل این مناقشات داشت.[۹۵] او افزون بر آگاهی از ظرفیتهای فقه اسلامی و التزام به حاکمیت فقه، با حکومت و مدیریت جامعه نیز بیگانه نبود و در سفرهای دورهای پیش از انقلاب به آمریکا و اروپا، تلاش کرد شناخت بیشتری از دنیای امروز به دست آورد.[۹۶]
هاشمی رفسنجانی همچنین با درک ضرورت حل برخی مسائل در دوران حیات امامخمینی و یادآوری این نکته به ایشان، تغییرات لازم مانند: اصلاح قانون اساسی، تعداد نمایندگان، گزارش مذاکرات مجلس، ترکیب شورای نگهبان، مدیریت قوه قضاییه، سنتهای دستوپاگیر شرعی و عرفی بیاساس، تعدیل سیاست خارجی بهویژه در رابطه با آمریکا و مشکل ارتش و سپاه و افراطکاریها به نام دین و انقلاب را به امامخمینی پیشنهاد داد و تصمیمگیری دربارهٔ این مسائل را از ایشان خواست.[۹۷] همچنین خطبههای نماز جمعه او تأثیر جدی بر آرامش مردم و امنیت روانی کشور گذاشت[۹۸] و نماد پویایی فقه شیعه بود. وی در خطبههای نماز، به پشتوانه مطالعه و تلاش قرآنی سالهای قبل، شجاعانه وارد بحثهای اجتهادی اقتصادی میشد؛ به گونهای که موضوعات مطرحشده در این خطبهها، گاه محور مباحث اجتهادی برخی علما قرار میگرفت.[۹۹] هاشمی در ۳۱/۲/۱۳۶۱ پیشنهاد تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی را در نماز جمعه تهران اعلام کرد[۱۰۰] که با تأیید و دعای امامخمینی مواجه شد.[۱۰۱]
در آذر ۱۳۶۱، انتخابات مجلس خبرگان رهبری برگزار شد و هاشمی رفسنجانی از حوزه تهران به این مجلس راه یافت. او در نخستین جلسه این مجلس،[۱۰۲] به عنوان نایبرئیس مجلس خبرگان برگزیده شد[۱۰۳]
در خرداد ۱۳۶۴، با ربودهشدن هواپیمای آمریکایی و انتقال آن به بیروت، ایران تصمیم گرفت به موضوع وارد شده و توانایی خود را برای حل برخی مسائل، به طرف مقابل نشان دهد؛ از همینرو هاشمی شش روز پس از هواپیماربایی، عازم لیبی و سوریه شد.[۱۰۴] او پیش از عزیمت، به دیدار امامخمینی رفت و ایشان در گوش هاشمی دعای سفر خواند.[۱۰۵] ایشان پس از بازگشت هاشمی از سفر هم، با اعلام رضایت از نتایج سفرهای او، تأکید کرد از نظر امنیتی تا هواپیما در تهران به زمین ننشسته، اضطراب دارد.[۱۰۶] نتیجه مهم این سفر، پایان ماجرای گروگانگیری در بیروت بود که تنها چهار روز پس از بازگشت هاشمی از سفر، محقق شد.[۱۰۷] دور بعدی سفرهای سیاسی هاشمی، سفر به خاور دور، چین و ژاپن بود که نتایج مطلوب اقتصادی و سیاسی داشت.[۱۰۸] این عوامل و نیز تغییر رویکرد آمریکا به نتیجه جنگ ایران و عراق، موجب تلاش این کشور برای برقراری روابط سیاسی با ایران شد. در مذاکرات بینتیجه دو کشور، هاشمی رفسنجانی که تمام مباحث را با حضور سیداحمد خمینی و اطلاع امامخمینی پیش میبرد، امیدوار بود بتواند به تجهیزاتی برای تعیین سرنوشت جنگ تحمیلی در این سال دست یابد[۱۰۹] (ببینید: ماجرای مک فارلین).
هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۴/۲/۱۳۶۸ با حکم امامخمینی در شمار بیست نفر برگزیده ایشان در شورای بازنگری قانون اساسی قرار گرفت[۱۱۰] و نایبرئیس این شورا شد. وی که امامخمینی ازجمله سه روز پیش از رحلت خود به او به عنوان وصیت بر اتحاد تأکید کرده بود و به ویژه از او و سیدعلی خامنهای خواسته بود که متحد باشند و نگذارند «خنّاسان» میان این دو فتنه کنند،[۱۱۱] پس از ارتحال ایشان در اقدام سریع مجلس خبرگان رهبری برای تعیین خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز نقشی تعیینکننده داشت.[۱۱۲] وی دو هفته پس از رحلت امامخمینی، به کشور شوروی، سفر کرد. این سفر که از پیش برنامهریزی شده بود، نتایج مهمی داشت.[۱۱۳] او در دوره ریاستجمهوری نیز به کشورهایی مانند ترکیه، سنگال و سودان سفر کرد.[۱۱۴]
مسئولیت و فرماندهی در جنگ
نخستین حضور هاشمی رفسنجانی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با حکم امامخمینی در ۲۰/۷/۱۳۵۹ برای عضویت در شورای عالی دفاع بود، نخست سخنگوی شورا و یک سال بعد، پس از شهادت مصطفی چمران، در ۲۱/۷/۱۳۶۰ نماینده امامخمینی در شورای عالی دفاع شد.[۱۱۵] با مشکلشدن روند جنگ در سال ۱۳۶۲ و اختلافاتی که میان فرماندهان ارتش و سپاه در شیوه اداره جنگ بروز کرد، ضرورت انتخاب فرمانده واحد برای نیروهای نظامی مشخص شد[۱۱۶]؛ از همینرو امامخمینی در ۳۰ بهمن ۱۳۶۲ هاشمی را برای فرماندهی جنگ و ادامه عملیات والفجر انتخاب کرد.[۱۱۷]
تجربه جنگ تحمیلی در این سالها، هاشمی را متقاعد کرد که پایاندادن به جنگ از طریق عملیات نظامی، دشوار است. با تغییر رویکرد کشورهای مختلف و آماده شدن فضای سیاسی دنیا، برای شنیدن حرفهای ایران،[۱۱۸] هاشمی تلاش کرد فرماندهان جنگ را راضی کند که بیش از این نمیتوان در دنیای سیاست برای صلحنکردن مقاومت کرد و انجام یک عملیات بزرگ میتواند ایران را در دستیابی به موفقیت یاری کند؛ اما شرایط و امکانات اجازه انجام چنین عملیاتی را نمیداد.[۱۱۹]
در خرداد ۱۳۶۷، هرچند اختلافات اولیه ارتش و سپاه پاسداران تا اندازه زیادی رفع شده بود، ولی تفاوت نظر در شیوه عملیات و اداره جنگ در این دو نیرو، لزوم فرماندهی واحد را آشکار میکرد. از اینرو خامنهای رئیسجمهور و رئیس شورای عالی دفاع، در نامهای به امامخمینی، درخواست کرد تمام امور مربوط به نیروهای مسلح، به فرد واحدی محول شود و شایستهترین شخص برای این منظور را هاشمی رفسنجانی دانست. امامخمینی نیز در تاریخ ۱۲/۳/۱۳۶۷ در حکمی هاشمی را با حفظ مسئولیت در مجلس شورای اسلامی، به جانشینی فرمانده کل قوا منصوب کرد.[۱۲۰] این مسئولیت تا پایان جنگ ادامه داشت.[۱۲۱] امامخمینی در این حکم به وی سفارش کرد با هدف وحدت کامل نیروها، ستاد فرماندهی کل را ایجاد و صنایع نظامی و نیاز رزمندگان را متمرکز کند؛ همچنین از امکانات موجود، کمکهای مردمی و از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ به گونهای درست بهره ببرد.[۱۲۲] راهبرد هاشمی رفسنجانی در فرماندهی جنگ، تلاش برای پایانیافتن جنگ با گرفتن مناطقی از عراق که ارزش راهبردی داشته و مایه برتری ایران در مذاکرات باشد، بود[۱۲۳]؛ لیکن سرانجام عواملی چون افزایش توان نظامی عراق و حمایت قدرتهای منطقهای و جهانی از این کشور، بمباران گسترده شیمیایی عراق و کاهش توان اقتصادی ایران برای ادامه نبرد، موجب تصمیم ایران برای قبول قطعنامه ۵۹۸ شد. در جلسه مشورتی فرماندهان با امامخمینی، هاشمی رفسنجانی آماده بود تا مسئولیت پذیرش آتشبس و قبول قطعنامه و پیامدهای آن را برعهده بگیرد؛ اما امامخمینی نپذیرفت[۱۲۴] (ببینید: جنگ تحمیلی و قطعنامه ۵۹۸) پس از پایان جنگ، دغدغه هاشمی، بازسازی کشور بود، از اینرو یکی از اشتغالات این روزهای او، مطالعه دربارهٔ بازسازیهای اروپا و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم بود.[۱۲۵]
پیوند با امامخمینی
هاشمی رفسنجانی علاقه و اشتیاق خود به امامخمینی را بیشتر از عشق به پدر میدانست[۱۲۶] و از ایشان با القاب بلندی ستایش میکرد.[۱۲۷] دیدگاههای تفصیلی و همهجانبه هاشمی رفسنجانی دربارهٔ امامخمینی، در کتابی حدود ۴۵۰ صفحهای، با عنوان امامخمینی به روایت آیتالله هاشمی رفسنجانی منتشر شده است.
هاشمی رفسنجانی، امامخمینی را از افراد نادر روزگار میدانست که از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود.[۱۲۸] از نظر وی شرایط سیاسی اجتماعی اواخر دوران قاجار و دوره پهلوی، در کنار مطالعه، تحقیق و تعمق در مسائل اسلامی، فلسفی، عرفانی و اخلاقی، امامخمینی را تبدیل به فردی کمنظیر در دنیا کرد.[۱۲۹] به اعتقاد وی عظمت و بصیرت امامخمینی، مقدمداشتن وظیفه بر همهچیز و ناچیز شمردن دنیا در مقابل خداوند، تنها به دلیل دانش و عرفان ایشان بود؛ عرفانی که سهم قابل توجهی از آن مرهون تأثیرگذاری شخصیت محمدعلی شاهآبادی استاد عرفان ایشان است.[۱۳۰] وی توکل و عرفان امامخمینی را بر نوعِ نگاه متفاوت ایشان به زندگی و جهان، مؤثر میدانست؛ چنانکه در حوادثی چون درگذشت فرزند ارشد ایشان، سیدمصطفی خمینی، چیزی جز استقامت همراه با توکل و رضا از ایشان مشاهده نشد.[۱۳۱] وی زهد، پرهیز از اسراف، دینداری عمیق، ایمان قوی و نماز شب امامخمینی را ستوده[۱۳۲] و ویژگیهای مبارزاتی و شجاعت ایشان را متأثر از فلسفه توأم با عرفان ایشان میدانست.[۱۳۳] بیمیلی به مطرحشدن و پرهیز از ستایش از دیگر برجستگیهای شخصیت امامخمینی از نگاه هاشمی است.[۱۳۴]
هاشمی رفسنجانی، امامخمینی را شخصیتی میدانست که در عین علم بالا، سخت متواضع و متعبد بود و در عین تواضع، شخصیتی محکم و تغییرناپذیر داشت.[۱۳۵] از نگاه وی یکی از اوصاف ویژه امامخمینی، قاطعیت ایشان بود. امامخمینی از تصمیمی که میگرفت، به راحتی برنمیگشت؛ در عین حال کاملاً نقدپذیر بود و اگر کسی میتوانست با استدلال درست خلاف نظر ایشان را اثبات کند، به راحتی میپذیرفت.[۱۳۶] وی پیوند امامخمینی با مردم را نیز بسیار ستودنی میدانست و ضمن برشمردن خدمات امامخمینی و اهتمام ایشان به دیدگاههای کارشناسان،[۱۳۷] معتقد بود برتری ایشان نسبت به برخی مصلحان تاریخ، بهویژه در تکیه ایشان بر توده مردم و مدیریت اجرایی ریشه داشت و همه اینها ناشی از جهانبینی خاص ایشان بود؛ جهانبینیای که از نوع رابطه با خداوند و فلسفه وجود شکل گرفته بود[۱۳۸] و ایشان از نظر شخصیتی، فردی جامع بود که نه تنها به مسائل ایران بلکه به مسائل جهان اسلام توجه داشت.[۱۳۹] به اعتقاد وی، یکی از دغدغههای اصلی امامخمینی، تقویت بنیه و رویه سیاسی حوزه علمیه بود؛ به گونهای که به مسائل سیاسی جهان اسلام بپردازد.[۱۴۰] ایشان تحولی بزرگ در تاریخ ایران و جهان اسلام ایجاد کرد؛ تحولی که هرگز به این وسعت سابقه نداشته است؛ بهویژه از جهت حرکتهای سیاسی اجتماعی نیروهای مسلمان و حوزههای علمیه.[۱۴۱]
هاشمی رفسنجانی که از امامخمینی با لقب «لقمان حکیم عصر» یاد کرده، رهبری حکیمانه ایشان در جلوگیری از تجزیه ایران را میستود و آن را الهامگرفته از فرمان الهی، حرکت پیامبر اکرم(ص) و تاریخ غدیر خم میدانست و تثبیت این مسئله را بزرگترین خدمت ایشان به تاریخ اسلامی میشمرد.[۱۴۲] به نظر وی امامخمینی با روشنگری و وسعت دید خود، توجه ویژهای به منطقهای و سپس جهانیکردن مبارزه داشت؛ چنانکه اصرار بر مطرحکردن قضیه فلسطین از آغاز مبارزه و نیز حملههای تند ایشان به آمریکا را تأکیدی بر این مسئله میدانست.[۱۴۳]
از سوی دیگر، هاشمی رفسنجانی نیز یکی از نزدیکترین و معتمدترین یاران امامخمینی بود که در بسیاری از امور طرف مشورت ایشان قرار میگرفت. وی در زمان بازگشت امامخمینی به ایران، تنها از دور و در فرودگاه موفق به دیدار امامخمینی شد و به دلیل فشردگی کارها و نظارت بر امور انقلاب، تا روز پس از ورود ایشان نتوانست به دیدار ایشان برود؛ امامخمینی در دیدار روز بعد در مدرسه علوی، با لحن محبتآمیز از نبود او در این دو روز گلایه کرد.[۱۴۴] ایشان نقش هاشمی را در خدمت به اسلام و ایران، همهجانبه و گسترده میدانست و در سفرهای زمان جنگ برای سلامتی وی نذر و قربانی میکرد.[۱۴۵] ایشان با مقایسه هاشمی و مرتضی مطهری، آنان را مجاهدان متعهدی میخواند که با ترور، نمیتوان اندیشه و شخصیتشان را حذف کرد؛ چنانکه در برابر تخریب دیگران نیز، هاشمی را فرزند برومند اسلام و دستپرورده خود معرفی میکرد که تا مرز شهادت پیش رفته است.[۱۴۶] ایشان همچنین در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۶۱، وصیتنامه شخصی خود را به هاشمی رفسنجانی سپرد.[۱۴۷]
بررسی پیامها و احکامی که امامخمینی خطاب به هاشمی رفسنجانی، اعم از پیامها و احکام فردی و جمعی صادر کرده است، افزون بر آشکارکردن نقش وی در تحولات انقلاب، علاقه و اعتماد امامخمینی به وی را نیز نشان میدهد[۱۴۸]؛ اعتماد و علاقهای که در مواردی میتوانست بهرغم قاطعیت و صلابت امامخمینی نظر ایشان را در برخی مسائل تغییر دهد؛ ازجمله در منتشرنکردن نامه ۶ فروردین ۱۳۶۸ ایشان به حسینعلی منتظری که با شدت با وی برخورد کرده است[۱۴۹] (ببینید: قائممقام رهبری)؛ چنانکه امامخمینی، وی را همانند خامنهای، شایسته رهبری پس از خود میدانست.[۱۵۰] امامخمینی یک روز پیش از رحلت (جمعه ۱۲ خرداد) از هاشمی رفسنجانی خواست تا در خطبههای نماز جمعه، از مردم برای ایشان حلالیت بطلبد.[۱۵۱]
رابطه نزدیک با سیداحمد خمینی
هاشمی علاوه بر رابطه نزدیک با امامخمینی، با سیداحمد خمینی، فرزند ایشان نیز بسیار نزدیک بود. این آشنایی و نزدیکی، مشارکت در امور مبارزه را موجب میشد.[۱۵۲] امامخمینی در دوران اوج نهضت، گاه از طریق سیداحمد با هاشمی تماس میگرفت و جویای حال او میشد.[۱۵۳] پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، هاشمی در بسیاری از امور مربوط به کشور، اختلافات حزبی و سیاسی و مسائل جنگ و مذاکره، با سیداحمد خمینی مشورت میکرد یا از طریق وی مطالب خود را به اطلاع امامخمینی میرساند.[۱۵۴] این نزدیکی، موجب شد در مهرماه ۱۳۶۰، هاشمی به خانهای در جماران و در جوار خانه امامخمینی که به همت سیداحمد خمینی و برای امنیت بیشتر هاشمی و نزدیکی بیشتر او به امامخمینی، تهیه شده بود، نقل مکان کند.[۱۵۵] سیداحمد خمینی که از اعضای اصلی بیت امامخمینی بود، در تمام جلسات سران قوا به عنوان نماینده ایشان شرکت داشت. اطلاعرسانی دقیق، سریع و صریح او به امامخمینی، نقش مهمی در حل بسیاری از مشکلات کشور بهویژه در مقطع جنگ و پذیرش قطعنامه داشت[۱۵۶] (ببینید: سیداحمد خمینی). پس از رحلت امامخمینی نیز حمایت سیداحمد خمینی از هاشمی ادامه داشت؛ بهویژه در انتخابات ریاستجمهوری، با حمایت قاطع خود، هاشمی را یار مورد علاقه امامخمینی، مجتهد، مدیر، مدبر و سیاستمداری انقلابی خواند و در حادثه تیراندازی به هاشمی که در سال ۱۳۷۲ و در مراسم سخنرانی در حرم امامخمینی اتفاق افتاد، بلافاصله در کنار او، پشت تریبون حاضر شد.[۱۵۷]
مسئولیتها
هاشمی رفسنجانی پیش و پس از درگذشت امامخمینی عهدهدار مسئولیتهای مختلفی در کشور بود. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، او به همراه چهار عضو روحانی دیگر، سیدمحمد حسینی بهشتی، مرتضی مطهری، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر، از سوی امامخمینی مسئول معرفی افراد مورد اعتماد برای عضویت در شورای انقلاب شدند.[۱۵۸] وی تا شهریور ۱۳۵۹ و پایان عمر شورای انقلاب، عضو این شورا بود (ببینید: شورای انقلاب اسلامی)؛ همچنین وی از بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی بود و تا توقف فعالیتهای آن در سال ۱۳۶۶، از اعضای فعال شورای مرکزی این حزب بود.[۱۵۹] عضویت در هیئت حل اختلاف کردستان به همراه سیدمحمود طالقانی و حسینی بهشتی (ببینید: کردستان) و نیز سازماندهی و تدوین اساسنامه سپاه پاسداران از دیگر مسئولیتهای هاشمی در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بود[۱۶۰]؛ همچنین پس از تجاوز ناکام آمریکا به ایران به بهانه نجات جان گروگانها که به حادثه طبس مشهور شد و ابهامات ناشی از این اقدام، شورای انقلاب، کمیسیون تحقیقی با عضویت سه نفر از اعضای برجسته شورا تشکیل داد که هاشمی رفسنجانی یکی از این سه نفر بود.[۱۶۱]
از دیگر مسئولیتهای هاشمی در دوران حیات امامخمینی سرپرستی وزارت کشور، ریاست شورای صدا و سیما، عضویت و ریاست مجلس شورای اسلامی (دوره اول، دوم و سوم)، امامت جمعه موقت تهران (۱۳۶۰–۱۳۸۸)، فرماندهی جنگ و جانشینی فرمانده کل قوا بود[۱۶۲] او ازجمله افراد برگزیده امامخمینی برای عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که در بهمن ۱۳۶۶ با تأیید ایشان تشکیل شد[۱۶۳] هاشمی همچنین در شمار بنیانگذاران و عضو هیئت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی بود.[۱۶۴]
پس از درگذشت امامخمینی در خرداد ۱۳۶۸ و انتخاب رئیسجمهور، سیدعلی خامنهای به رهبری، هاشمی رفسنجانی با استعفا از مجلس شورای اسلامی، در انتخابات ریاست جمهوری، شرکت کرد و از سوی مردم در این دوره ریاست جمهوری و دوره بعدی برگزیده شد.[۱۶۵] ریاست شورای عالی امنیت ملی، سه دوره ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، پنج دوره متوالی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری، نایبرئیس مجلس خبرگان رهبری در چهار دوره و رئیس این مجلس در دوره چهارم، ازجمله مسئولیتهای هاشمی پس از رحلت امامخمینی بود. وی تا پیش از سال ۱۳۸۶، نایبرئیس مجلس خبرگان بود و در این سال به ریاست این مجلس برگزیده شد.[۱۶۶] همچنین عنوان دکترای افتخاری علوم سیاسی را از دانشگاه تهران و عناوین افتخاری متعددی را از مجامع علمی دنیا کسب کرد.[۱۶۷]
آثار و تألیفات
هاشمی رفسنجانی در کنار فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، آثار علمی و سیاسی بسیاری نیز دارد. مهمترین آثار او را میتوان در چهار بخش معرفی کرد:
- آثار و تألیفات دوران مبارزه: نخستین اثر مستقل او، ترجمه کتاب القضیة الفلسطینیه تألیف اکرم زعیتر بود که در سال ۱۳۴۲ و در مدت چهار ماه اقامت پنهانی او در روستای بهرمان انجام شد. این کتاب در زمان خود یکی از جامعترین منابع اطلاعاتی مربوط به فلسطین بود و با مقدمهای بر ضد استعمار که بهویژه به درون ایران و نظام استبدادی حاکم نظر داشت، منتشر شد.[۱۶۸] نگارش کتاب امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، که در سال ۱۳۴۵ نوشته شد نیز ثمره نخستین ماههای اقامت هاشمی در تهران است.[۱۶۹] او در مقدمه این کتاب، آبروریزی روزافزون استعمارگران و عزتمندی استعمارستیزان را ستایش کرده و هدف خود را تبیین این مسئله برشمرده است.[۱۷۰] افزون بر این، مقالاتی که در مجلههای مکتب تشیع (۱۳۳۸–۱۳۴۳) و مجله بعثت (۱۳۴۲–۱۳۴۴)، نوشت و نیز نگارش «جهان در عصر بعثت» که در سال ۱۳۴۲ و با همراهی محمدجواد باهنر انجام شد، از دیگر آثار او در این سالها است. او در سال ۱۳۵۶ هم با نگارش «ارزشها و مکتبها» در زندان، به نقد کمونیسم پرداخت.[۱۷۱] همچنین پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در پاسخ به کسانی که در توجیه مخالفت با مبارزه، به تحریف زندگی ائمه(ع) میپرداختند، هاشمی به کمک سیدمحمد موسوی خوئینی، عبدالمجید معادیخواه و گروهی از روحانیان با تعیین بودجهای در حدود سی هزار تومان، تحقیق دربارهٔ زندگی ائمه(ع) را آغاز کردند که حدود پنج سال ادامه یافت. یادداشتهای حاصل از این تحقیق، برای در امانماندن از دست ساواک، تکثیر و نزد افراد مختلف نگهداری میشد. بازداشت هاشمی در سال ۱۳۵۴ ارتباط او با این گروه تحقیقاتی را قطع کرد.[۱۷۲] مجموعه آثار هاشمی در حوزه قرآن و معارف حدود چهارده اثر است که بیشتر آنها رویکرد تحلیلی، پژوهشی و تفسیری دارند و ازجمله آنها میتوان به معجم موضوعات و مفاهیم قرآن، سیر مطالعه در قرآن، فرهنگ قرآن: کلید راهیابی به موضوعات و مفاهیم قران کریم اشاره کرد.[۱۷۳] کتاب تفسیر راهنما که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با تلاش تنی چند از فضلای جوان در مرکز فرهنگ و قرآن دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به حدود صد هزار فیش تحقیقی در حوزه مفاهیم و فرهنگ قرآن تبدیل شد و بعدها در بیست جلد با عنوان تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن منتشر شد، میراث تلاشهای هاشمی رفسنجانی در سالهای زندان، بهویژه سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ و زندان اوین است که با استفاده از قرآن و تفاسیر موجود تهیه شده بود.[۱۷۴] وی همچنین در زندان نیمی از قرآن را حفظ کرد و یادداشتهایی با عنوان «اشرافیت در قرآن» تهیه کرد.[۱۷۵]
- کارنامه و خاطرات روزنوشت: هاشمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از سال ۱۳۶۰، نگارش خاطرات روزانه خود را آغاز کرد و این کار را تا پایان عمر پی گرفت و تاکنون کتابهای متعددی از خاطرات هر سال با عنوان کارنامه و خاطرات آن سال، به چاپ رسیده است و آخرین مورد انتشاریافته مربوط به سال ۱۳۷۶ است که در سال ۱۳۹۹ با عنوان خاص انتقال قدرت منتشر شده است؛ همچنین مجموعه دو جلدی دوران مبارزه، بخشی از خاطرات و زندگی وی پیش از پیروزی انقلاب را گزارش میکند و نیز انقلاب و پیروزی به خاطرات سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ و انقلاب در بحران به خاطرات سال ۱۳۵۹ اختصاص دارد که با بازگویی وی تهیه و منتشر شده است. بخشی از مجموعه خاطرات که بسیاری از اطلاعاتِ آن دست اول و منحصربهفرد است، از معتبرترین منابع تاریخ انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و بهویژه امر قانونگذاری و جنگ تحمیلی است. این خاطرات که نه جلد روزنوشت آن مربوط به دوران حیات امامخمینی است، نقش ویژه وی در نظام جمهوری اسلامی و ارتباط نزدیک او با امامخمینی را بهخوبی نشان میدهد؛ قانع کردن امامخمینی به تشکیل حزب جمهوری اسلامی،[۱۷۶] صدور حکم فرماندهی جنگ، چگونگی خداحافظی با امامخمینی برای رفتن به جبهه،[۱۷۷] چگونگی هماهنگی با ایشان در مذاکرات با آمریکا در جریان سفر مک فارلین معاون وزیر خارجه آمریکا به ایران[۱۷۸] و قانعکردن امامخمینی در پذیرش قطعنامه ۵۹۸[۱۷۹] نمونههای روشنی از این ارتباط است. در میان ضمیمههای این خاطرات که در پایان هر جلد آمده، نامه اعضای برجسته حزب جمهوری اسلامی (اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد حسینی بهشتی، سیدعلی خامنهای، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر) که در تاریخ ۲۸/۱۱/۱۳۵۸ خطاب به امامخمینی و در توضیح شرایط کشور، نقد عملکرد رئیسجمهور وقت، سیدابوالحسن بنیصدر و چگونگی برخورد امامخمینی با یاران نزدیک خود نوشته شده، قابل توجه است.[۱۸۰]
- آثار مربوط به جنگ تحمیلی: افزون بر خاطرات روزنوشت، برخی آثار مستقل، مربوط به دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز منتشر شده است. این آثار در واقع تاریخ شفاهی جنگ به روایت فرمانده جنگ است. روزهای پایداری، دوازده نامه، روزها و روزگاران سخت و یاد یاران، ازجمله این آثار است.
- تألیفات دیگر: یکی از آثار مکتوب هاشمی، آزاداندیشی اسلامی و روشنفکری دینی است که در سال ۱۳۹۳ منتشر شد. این کتاب، با تکیه بر تجربه عملی سیساله هاشمی در حکومت اسلامی، طرحهایی برای تحول در نظام معرفتی فقهی متعارف و حل مشکلات پیش رو مطرح میکند. کتاب یاران امامخمینی، مردان تاریخ با موضوع خاطرات هاشمی از برخی مردان مشهور انقلاب اسلامی نیز در سال ۱۳۹۵ به چاپ رسید.[۱۸۱] از کتابهای تحلیلی که از هاشمی به جای مانده است، میتوان به روحانیت و لیبرالیسم شریعتی، نقش روحانیت در انقلاب، هراس دنیای استکباری، همچنین آثاری که در تحلیل مواضع حزب جمهوری اسلامی نوشته شده است، اشاره کرد.[۱۸۲] نیز برخی کتابهای جنبی از آثار و سخنان او مانند خطبههای نماز جمعه (کلی و به نیز بهصورت موضوعی)، نطقهای پیش از دستور، پیامها، سخنرانیها و مصاحبهها منتشر شده است.[۱۸۳] حقیقتها و مصلحتها، هاشمی بدون روتوش، بیپرده با هاشمی، در آینه و نیز صلح و توسعه ازجمله گفتوگوهای هاشمی در موضوعات مختلف است.
کتابهای چندی نیز دربارهٔ هاشمی به رشته نگارش درآمده است که از مهمترین آن میتوان به زندگی و زمانه اکبر هاشمی رفسنجانی و امامخمینی به روایت هاشمی رفسنجانی اشاره کرد.[۱۸۴] اجتهاد در محاق و فصل خاکستری نیز دو کتاب از مجموعه مقالات سیدضیاء مرتضوی، مدیر دانشنامه امامخمینی، در دفاع از مواضع و اندیشههای هاشمی رفسنجانی و گفتمان وی است که در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۷ منتشر شده است.
خانواده
اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۳۷ با سیدهعفت مرعشی، فرزند سیدمحمدصادق مرعشی که از نوادگان سیدکاظم طباطبایی یزدی، صاحب کتاب عروة الوثقی است، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پنج فرزند به نامهای فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است.[۱۸۵] مرعشی متولد ۱۳۱۴ است و پیش از پیروزی انقلاب و در دوران مبارزه در برخی مسائل مبارزه، سردرگمکردن ساواک و پیگیری وضعیت محکومیت هاشمی در زندان،[۱۸۶] همچنین همراهی با هاشمی در سفرهای تبلیغی[۱۸۷] مشارکت فعال داشت. او در روزهای زندان، نقش مهمی در رساندن کاغذ به هاشمی و بیرون بردن تفاسیر نوشتهشده او دور از چشم مأموران زندان، ایفا کرد.[۱۸۸] با آزادی هاشمی از زندان و اوجگیری مبارزه، همراهی همسر و فرزندان هاشمی در امور انقلاب نیز، بیش از گذشته بود.[۱۸۹] پس از پیروزی انقلاب نیز همراهی وی با هاشمی و نیز نقش او در محافظت از جان هاشمی در حادثه ترور سال ۱۳۵۸ از سوی گروه فرقان از نکات قابل توجه در زندگی زناشویی وی میباشد.[۱۹۰] خاطرات مرعشی با نام پابهپای سرو در سال ۱۳۹۱ از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده است.
فرزندان هاشمی نیز به تعبیر خود او همواره در میدان فعالیت بودند. فاطمه هاشمی در بنیاد بیماریهای خاص و فائزه هاشمی، در ورزش و سیاست وارد شدند. فائزه هاشمی همچنین در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی، نماینده مردم تهران بود.[۱۹۱] هر دو دختر هاشمی، در سال ۱۳۵۷، با پسران حسن لاهوتی ازدواج کردند[۱۹۲] از پسران هاشمی، محسن هاشمی که در اروپا و در زمینه موشکسازی تحصیل میکرد، در زمان جنگ و به دلیل نیاز کشور، به ایران بازگشت (۱۳۶۴) و در صنایع موشکی همکاری کرد.[۱۹۳] پس از آن نیز در دفتر رئیسجمهوری، متروی تهران، دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای اسلامی شهر تهران مشغول بود.[۱۹۴] همچنین مهدی و یاسر هاشمی، طی مدت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بهویژه سال ۱۳۶۷، در جبههها حضور داشتند و یاسر در فروردین سال ۱۳۶۷، مجروح شد.[۱۹۵]
درگذشت
اکبر هاشمی رفسنجانی عصر روز نوزدهم دیماه ۱۳۹۵ بر اثر ایست قلبی هنگام شنا در ۸۲سالگی درگذشت[۱۹۶] و در تاریخ ۲۱/۱۰/۱۳۹۵ با حضور انبوه مردم پیکر او تشییع شد. رهبر انقلاب نیز با حضور در دانشگاه تهران، بر پیکر وی نماز گزارد. پیکر وی به حرم امامخمینی انتقال یافت و در داخل ضریح و در جوار استاد، مرجع و مراد خود، امامخمینی، به خاک سپرده شد.[۱۹۷] همچنین رهبر انقلاب، سران قوا، مراجع تقلید و شخصیتهای داخلی و خارجی، با صدور پیامهای جداگانه، درگذشت وی را تسلیت گفتند.[۱۹۸] دربارهٔ علت و چگونگی درگذشت هاشمی رفسنجانی برخی ابهامها و پرسشها بهویژه از سوی برخی نزدیکان وی مطرح شده که بررسیهایی را از سوی دستگاههای مسئول درپی داشته است.[۱۹۹]
پانویس
- ↑ هاشمی رفسنجانی، در آینه، ۱۲–۱۳؛ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۵۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۵۷؛ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۴
- ↑ هاشمی رفسنجانی، مرد بحرانها، ۵۷۵ و ۵۸۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، مصاحبهها، ۲۱۶؛ باستانی، روایت دوران، ۹
- ↑ محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۱۱۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۶۷؛ نجاریراد، اکبر هاشمی رفسنجانی، ۴۷۱؛ محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۱۱۲
- ↑ مرتضوی، فصل خاکستری، ۲۲۵–۲۲۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۰۹–۱۱۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۴۶–۱۴۷؛ داودی، آیت صبر، ۶۲–۶۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، حریم امام، ۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۴؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۰۷؛ صالح، جامعه مدرسین، ۱/۴۴–۴۵
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۰۹
- ↑ صالح، جامعه مدرسین، ۱/۱۱۵–۱۱۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۶؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۰۹–۱۱۰
- ↑ بشیری، بار دیگر فلسطین، ۱۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۴/۳۵۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۹۷؛ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۵
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۱۱
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۹۴–۹۶؛ بازرگان، خاطرات بازرگان، ۲/۴۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۳۴ و ۴۶۸–۴۶۹
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۱۱۵ و ۸–۷/۲۳۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۱۳۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۴
- ↑ گرامی، تفسیرش را در زندان نوشت، ۳۰؛ طاهری خرمآبادی، دست از مبارزه برنمیداشت، ۴۴
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۱۰۱
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۱۲–۱۱۳
- ↑ منتظری، خاطرات، ۱/۲۰۹، ۲۱۱ و ۲۱۳؛ صالح، جامعه مدرسین، ۱/۵۴–۵۵، ۱۴۳، ۱۵۰ و ۲۳۷–۲۳۸
- ↑ محفوظی، چشم و چراغ بود، ۲۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۳۵؛ کردی، جامعه روحانیت مبارز، ۷۴
- ↑ صالح، جامعه مدرسین، ۱/۷۳
- ↑ کردی، جامعه روحانیت مبارز، ۷۷
- ↑ باستانی، روایت دوران، ۲۶
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات، ۷۰؛ باهنر، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۴۵؛ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۷
- ↑ باستانی، روایت دوران، ۲۸
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۸۳؛ هاشمی رفسنجانی، مصاحبهها، ۲۱۷
- ↑ تولیت پیشین حرم فاطمه معصومه(س)
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۸۲–۲۸۵
- ↑ باهنر، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۷۵
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۴/۳۵۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۴۳؛ باستانی، روایت دوران، ۳۲–۳۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۴۴
- ↑ باستانی، روایت دوران، ۳۴
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۴۴، ۲۴۸ و ۲۵۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۹۴–۲۹۵
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۱۳۶
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۱۳۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۵–۴۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۴۸؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۱۹–۱۲۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۴۹
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۱۴۶–۱۴۷
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات، ۱۲۵–۱۲۷
- ↑ حجتی کرمانی، علی آقای هاشمی، ۵۸
- ↑ دعایی، گوشهای از خاطرات، ۱۲۶–۱۲۸
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۹
- ↑ مرعشی، پابهپای سرو، ۲۵۱–۲۵۷
- ↑ امیری، تاریخ شفاهی، ۲۱۶؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۶۶۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۱۰۱–۱۰۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، روزهای پایداری، ۵۵؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۳۹–۱۴۰
- ↑ باهنر، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۹؛ بازرگان، خاطرات بازرگان، ۲/۲۸۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۰۲–۳۰۳
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۴۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۱۶۰–۱۶۲؛ صالح، جامعه مدرسین، ۱/۶۰۸–۶۰۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۲۶ و ۳۲۸
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۳۳؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۲۶۵–۲۶۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۶۱؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۱۷۰
- ↑ کیهان، ۱۷/۱۱/۱۳۵۷، ۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۱۸۹
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۵۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۳۷؛ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۱۳۸
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۱۳۸–۱۳۹؛ کیهان، ۱۱/۱۱/۱۳۸۲، ۱۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۳۳۳–۳۳۴؛ اسماعیلی، دولت موقت، ۸۸–۹۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، روزهای پایداری، ۷۵–۷۷؛ باستانی، روایت دوران، ۴۲
- ↑ هاشمی، انقلاب و پیروزی، ۳۰۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵–۴۹۶
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۲۵۵؛ هاشمی، انقلاب و پیروزی، ۳۳۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۸
- ↑ باستانی، روایت دوران، ۴۲
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۶۲–۳۶۷؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۳۶۱–۳۶۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۱۸
- ↑ روابط عمومی، مجموعه قوانی، ۳۸–۳۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، روزهای پایداری، ۹۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۷؛ شیرعلینیا، روایتی، ۲۷۰–۲۷۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۱۸۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۸۱–۲۹۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۶۰ و ۱۲۶–۱۲۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، حکومت اسلامی، ۲۴–۲۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، حکومت اسلامی، ۲۵؛ هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۹۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۴۸۲؛ هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت، ۶۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت، ۵۰۲–۵۰۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت، ۴۲۳ و ۴۴۵–۴۴۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۳۰۶؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۲۳۵
- ↑ مرتضوی، آیتالله هاشمی رفسنجانی و مشکلات فقهی، ۵
- ↑ مرتضوی، آیتالله هاشمی رفسنجانی و مشکلات فقهی، ۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دفاع و سیاست، ۳۷، ۴۰ و ۴۴
- ↑ هاشمی رفسنجانی، خطبهها
- ↑ محفوظی، چشم و چراغ بود، ۲۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۲۴ و ۱۰۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۱۹؛ هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۲۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۳/۴/۱۳۶۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۱۷۷
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۴۱۷–۴۱۸
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۱۳۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۱۵۰
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۴۲۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۱۵۳–۱۷۸
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۴۳۵ و ۴۴۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۳–۳۶۴
- ↑ هاشمی رفسنجانی، بازسازی و سازندگی، ۱۴۳
- ↑ رحمانی، بیپرده با هاشمی رفسنجانی، ۱۲۸
- ↑ هاشمی رفسنجانی، بازسازی و سازندگی، ۱۷۷–۱۹۸؛ شیرعلینیا، روایتی، ۵۵۲–۵۵۳
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۵۹۶، ۵۹۸ و ۶۰۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۰۲؛ هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۱۶؛ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۷
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۳۷۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۵۵
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۴۰۹
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۴۰۹–۴۱۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۶–۵۷
- ↑ زیباکلام، هاشمی بدون روتوش، ۲۸۸–۲۸۹
- ↑ ثقفی، بانوی انقلاب، ۳۹۲؛ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۳۲۶–۳۲۹؛ هاشمی رفسنجانی، حقیقتها و مصلحتها، ۹۸–۱۰۱
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۵۲۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۷؛ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۸۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۴۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۳۴
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۴۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۴۱
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۴۴–۲۴۵
- ↑ کیهان، ۲۵/۱۱/۱۳۸۲، ۱۲
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۴/۷/۱۳۷۸، ۱۱
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۴/۸/۱۳۶۷، ۱۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۴۷
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۴۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۵۷–۲۵۹ و ۲۷۳–۲۷۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۴۲ و ۲۴۸ و ۲۵۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۳۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۳۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۵۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۲۴۳ و ۲۴۴
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۳۳–۱۳۵
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۱۵۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۰۳–۴۰۴؛ هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۱۹؛ صالح، جامعه مدرسین، ۱/۷۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵–۴۹۶ و ۱۵/۲۰۰
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۲۹۹
- ↑ رجائینژاد، محمد، هاشمی، ۲۲–۲۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۰–۳۳۲؛ هاشمی رفسنجانی، صلح و توسعه، ۱۱۰
- ↑ مصطفوی، ایسنا
- ↑ هاشمی رفسنجانی، بازسازی و سازندگی، ۱۳۵، ۱۳۶ و ۱۴۵؛ خمینی سیداحمد، خاطرات، ۱۸–۱۹
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۱۷۱
- ↑ هاشمیرفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۱۶۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۵۵، ۲۲۳ و ۳۳۵؛ هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت، ۱۷۶ و ۴۷۳؛ هاشمی رفسنجانی، دفاع و سیاست، ۳۷۸؛ شیرعلینیا، روایتی، ۴۱۷–۴۱۸، ۴۸۹، ۵۰۳ و ۵۱۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۹۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۰۷؛ هاشمی رفسنجانی، روزهای پایداری، ۳۹۵، ۵۱۸ و ۵۲۳ و شیرعلینیا، روایتی، ۴۷۲، ۴۸۹، ۵۰۳، ۵۲۰، ۵۳۰ و ۵۳۷
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۶۳۸ و ۶۴۳
- ↑ یزدی، آخرین تلاشها، ۸۹ و ۹۱؛ حسینی بهشتی، ۲۰۰
- ↑ هاشمی، امامخمینی به روایت، ۱۳۸–۱۳۹
- ↑ خلیلی، گامبهگام با انقلاب، ۲/۷۵؛ باستانی، روایت دوران، ۴۱
- ↑ هاشمی رفسنجانی، روزهای پایداری، ۱۰۷
- ↑ محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۱۰۶؛ نجاریراد، اکبر هاشمی رفسنجانی، ۴۷۲–۴۷۳؛ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۹؛ هاشمی رفسنجانی، حکومت اسلامی، ۲۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۶۳–۴۶۵
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۸۱۴
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۵۶۱ و ۶۳۶
- ↑ محبوب، رجال سیاسی شوراها، ۱/۱۰۶؛ نجاریراد، اکبر هاشمی رفسنجانی، ۴۷۲–۴۷۳؛ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۹
- ↑ بشیری، بار دیگر فلسطین، ۱۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۴/۳۵۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، امیرکبیر، ۶
- ↑ بشیری، کتابنامه، ۳۴–۴۴
- ↑ هاشمی رفسنجانی، خطبههای نماز جمعه، ۶/۸۵–۸۶؛ هاشمی رفسنجانی، حوزه، ۴۲
- ↑ سلیمانی، راهنما میراث مکتوب، ۵۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۰۹؛ هاشمی رفسنجانی، مصاحبهها، ۲۴۳؛ هاشمی رفسنجانی، حوزه، ۴۳
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۴۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۲۱۶–۲۱۸
- ↑ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۴۹۶
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۳۳۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۱۵
- ↑ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۳۵–۴۴۲
- ↑ سلیمانی، راهنما میراث مکتوب، ۵۳–۵۴
- ↑ سلیمانی، راهنما میراث مکتوب، ۵۵
- ↑ بشیری، کتابنامه، ۹۱
- ↑ بشیری، کتابنامه و شیرعلینیا
- ↑ هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، ۱۵
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۱۰۰؛ مرعشی، پابهپای سرو، ۷۷–۷۸، ۹۰–۹۱، ۱۱۸ و ۲۵۱–۲۵۷
- ↑ مرعشی، پابهپای سرو، ۴۰ و ۲۳۰
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۱۵۲و مرعشی، پابهپای سرو، ۲۸۷
- ↑ مرعشی، پابهپای سرو، ۳۲۳، ۳۲۶، ۳۲۹، ۳۳۳، ۳۳۹ و ۳۴۹
- ↑ باستانی، روایت دوران، ۴۲
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پایگاه اطلاعرسانی، خلاصه زندگی
- ↑ هاشمی، امید و دلواپسی، ۳۹
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۴۹۹
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پایگاه اطلاعرسانی، خلاصه زندگی
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۵۰۱
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۲۱/۱۰/۱۳۹۵
- ↑ شیرعلینیا، روایتی، ۹۵۶ و ۹۶۰
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۲۲/۱۰/۱۳۹۵؛ حریم امام، ۳۰۱
- ↑ هاشمی فاطمه، ایسنا، ۲۹/۵/۱۳۹۷
منابع
- اطلاعات، روزنامه، ۲۰ و ۲۲/۱۰/۱۳۹۵ش.
- اسماعیلی، خیرالله، دولت موقت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امیری، حکیمه، تاریخ شفاهی هیئتهای مؤتلفه اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش.
- بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، تدوین غلامرضا نجاتی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- باستانی، قادر، روایت دوران (روایت زندگی اکبر هاشمی رفسنجانی)، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- محمدجواد باهنر، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام دکتر محمدجواد باهنر، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- بشیری، عباس، بار دیگر فلسطین و انتفاضه (گفتگو با هاشمی رفسنجانی)، تهران، صدف سما، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- بشیری، عباس، کتابنامه آیتالله هاشمی رفسنجانی، نگاهی به مجموعه تألیفات شخصی و آثار مرتبط، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۹۶ش.
- ثقفی، خدیجه، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، به کوشش علی ثقفی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۹۳.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۴/۸/۱۳۶۷ و ۱۴/۷/۱۳۷۸ش.
- حجتی کرمانی، علی آقای هاشمی در مرز اعدام بود، چاپشده در مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- حسینی سیدمحمد بهشتی، خاطرات ماندگار از زندگی سیدمحمد حسینی بهشتی، تدوین محمد نظری، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- خلیلی، اکبر، گامبهگام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- سیداحمد خمینی خاطرات، چاپشده در فصل صبر، خاطرات منسوبین و کادر پزشکی از ایام بیماری امام، تدوین حمید بصیرتمنش و اصغر میرشکاری، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۷.
- داودی، رشید، آیت صبر و آموزگار تدبیر، چاپشده در مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- سیدمحمود دعایی، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رجائینژاد، محمد، هاشمی، عزیزترین مخاطب امام، چاپشده در مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- رحمانی، قدرتالله، بیپرده با هاشمی رفسنجانی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- رضوی، مسعود، هاشمی و انقلاب، تهران، همشهری، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، نگرشی به اولین دوره مجلس شورای اسلامی، تهران، ۱۳۶۴ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ج۳، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
- زیباکلام، صادق، هاشمی بدون روتوش، تهران، انتشارات روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- سلیمانی، مصطفی، راهنما میراث مکتوب آیتالله هاشمی رفسنجانی، مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- شیرعلینیا، جعفر، روایتی از زندگی و زمانه اکبر هاشمی رفسنجانی، تهران، نشر سامان، چاپ دوم، ۱۳۹۶ش.
- صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- طاهری خرمآبادی، سیدمجتبی، دست از مبارزه برنمیداشت، چاپشده در مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- قرهباغی، عباس، اعترافات ژنرال، تهران، نشر نی، چاپ هفتم، ۱۳۶۵ش.
- کردی، علی، جامعه روحانیت مبارز تهران از شکلگیری تا انشعاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۷/۱۱/۱۳۵۷ و ۱۱/۱۱/۱۳۸۲ و ۲۵/۱۱/۱۳۸۲ش.
- گرامی، محمدعلی، تفسیرش را در زندان نوشت، چاپشده در مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- محبوب، علی، رجال سیاسی شوراها، نظامها، مفاهیم و اندیشههای سیاسی، تهران، آموزش و سنجش، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- محفوظی، عباس، چشم و چراغ بود، چاپشده در مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- مرتضوی، سیدضیاء، آیتالله هاشمی رفسنجانی و مشکلات فقهی در جمهوری اسلامی ایران (گزیده سخنرانی)، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۴/۱۰/۱۳۹۷ش.
- مرتضوی، سیدضیاء، فصل خاکستری، دربارهٔ گفتمان آیتالله هاشمی رفسنجانی، تهران، میراث اهل قلم، چاپ اول، ۱۳۹۷ش.
- مرعشی، عفت، پابهپای سرو، به اهتمام سیدعلی مرعشی علیآبادی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۹۱.
- مصطفوی، زهرا، خبرگزاری ایسنا، پایگاه اطلاعرسانی، ۳۱/۲/۱۳۹۲ش (تاریخ خبر).
- ۲۶/۲/۱۳۹۸ش (تاریخ مشاهده).
- منتظری، حسینعلی، خاطرات آیتالله منتظری، قم، بینا، ۱۳۷۹ش.
- نجاریراد، تقی، اکبر هاشمی رفسنجانی، چاپشده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت آیتالله هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۸ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۵/۱/۱۳۹۸ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، حقیقتها و مصلحتها، به کوشش مسعود سفیری، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، خطبههای نماز جمعه سال ۱۳۶۳، به کوشش محسن هاشمی، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، در آینه، چهار گفتگو صریح و صمیمی با آیتالله هاشمی رفسنجانی، به کوشش غلامعلی رجایی، تهران، کویر، چاپ چهارم، ۱۳۹۵ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، زندگینامه، چاپشده در مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، صلح و توسعه، گفتگوهای چالشی با آیتالله هاشمی، به اهتمام فؤاد صادقی، تهران، میراث اهل قلم، چاپ اول، ۱۳۹۷ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، روزهای پایداری، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۳ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به اهتمام عباس بشیری، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۵۹، انقلاب در بحران، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۱، پس از بحران، به اهتمام فاطمه هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۲، آرامش و چالش، به کوشش مهدی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۳، به سوی سرنوشت، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۵، اوج دفاع، به اهتمام عماد هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۶، دفاع و سیاست، به اهتمام علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۸، بازسازی و سازندگی، به اهتمام علی لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۷۴، مرد بحرانها، به اهتمام لیلی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۹۷ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، مصاحبه چاپشده در مجله حریم امام، شماره ۳۰۱، ۱۳۹۵ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، مصاحبه چاپشده در مجله حکومت اسلامی (کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران)، شماره ۱۵، ۱۳۷۹ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، مصاحبه، چاپشده در مجله حوزه، شماره ۱۱، ۱۳۶۴ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، مصاحبههای سال ۱۳۶۰، به کوشش محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- اکبر هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- هاشمی، فاطمه، خبرگزاری ایسنا، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۶/۲/۱۳۹۸ش.
- یزدی، ابراهیم، آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران، قلم، ویرایش دوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- پروینسادات قوامی، مقاله «اکبر هاشمی رفسنجانی»، دانشنامه امامخمینی، ج۱۰، ص۳۶۵–۳۸۸.