شرح حدیث جنود عقل و جهل (کتاب): تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مقالههای نیازمند تصویر using HotCat) |
جز (added Category:مقالههای دارای جعبه اطلاعات using HotCat) |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای نیازمند تصویر]] | [[رده:مقالههای نیازمند تصویر]] | ||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] |
نسخهٔ ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۱۷
اطلاعات کتاب | |
---|---|
عنوان | شرح حدیث جنود عقل و جهل |
نویسنده | امامخمینی |
مترجم | سیداحمد فهری، قدری چیلیک |
ترجمهبهدیگرزبانها | زبان عربی، زبان ترکی استانبولی |
تاریخ نگارش | دوم ماه رمضان ۱۳۶۳ق/ ۱۳۲۳ش در فصل تابستان |
موضوع | عرفانی ـ اخلاقی |
زبان | فارسی |
به کوشش | مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی |
تعداد جلد | یک |
تعداد صفحات | ۵۰۳ |
اطلاعات نشر | |
قطع | وزیری |
ناشر | مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی |
تاریخ نشر | ۱۳۷۷ |
نوبت چاپ | ۱۸ |
شرح حدیث جنود عقل و جهل، اثری عرفانی ـ اخلاقی از امامخمینی، در شرح حدیث معروف «جنود عقل و جهل»؛ فارسی.
معرفی
حدیث جنود عقل و جهل روایت مفصّلی است که در کتاب کافی از امامصادق(ع) روایت شدهاست.[۱] امام (ع) به درخواست راوی و با ذکر مقدمهای دربارهٔ چگونگی آفرینش عقل و جهل، اساس و شالوده فضیلتها و رذیلتها را بیان کردهاست. «عقل» در این حدیث جوهری روحانی و مجرد از علایق جسمانی است که در حقیقت نخستین مخلوق از ارواح است؛ اما «جهل» همان «وهم کلّ» و حقیقت ابلیس است که سایر شیاطین بروز و ظهور آن محسوب میشوند. این دو حقیقت هر کدام لشکریانی دارند که در حدیث به آنها اشاره شدهاست.[۲]
بزرگانی، همچون ملاصدرا، فیض کاشانی و محمدباقر مجلسی این حدیث را در ضمن شرح روایات کافی شرح کردهاند.[۳] امامخمینی نیز در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل این حدیث شریف را شرح دادهاست. تاریخ آغاز نگارش آن روشن نیست، اما قسمتهایی از آن همزمان با وقوع جنگ جهانی دوم به نگارش درآمده است و امامخمینی آتش آن را از نائره غضب یک جانور آدمخوار میداند که همه عالم را در آتش شعلهور کردهاست.[۴] ایشان از پایان نگارش آن در ۴۳سالگی و در فصل تابستان، برابر با دوم ماه رمضان ۱۳۶۳ق/ ۱۳۲۳ش در قصبه محلات یاد کردهاست.[۵]
حدیث جنود عقل و جهل شامل ۷۵ عنوان از فضایل و رذایل اخلاقی است؛ ولی امامخمینی تا ۲۵ عنوان از آن را شرح کردهاست و آنگونه که نوشته، قصد داشتهاست بقیه حدیث را در جلد دوم شرح کند[۶]؛ اما موفق نشدهاست. ایشان از این عدم توفیق با حسرت یاد میکند.[۷] این کتاب، آخرین کتاب اخلاقی ـ عرفانی به قلم ایشان بهشمار میآید.[۸]
کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل با انگیزهای متفاوت با کتابهای اخلاق و عرفان تألیف شدهاست؛ زیرا امامخمینی روش متداول عالمان اخلاق را برای تربیت نفوس، ناکارآمد دانسته و معتقد است کتابهای تربیتی به جای پرداختن به تصفیه نفوس، در حصر و حبس الفاظ و اصطلاحات گرفتار شدهاند و تأثیر بسزایی در طهارت نفوس ندارند. ایشان از کتب اخلاقی، چون طهارة الاعراق ابنمسکویه، اخلاق ناصری خواجهنصیر و احیاء علوم الدین غزالی نام میبرد و کتاب اخیر را نهتنها در اصلاح اخلاق کافی نمیداند، بلکه کثرت مباحث اختراعی و وجود نقل قولهای راست و دروغ در آن را موجب بازماندن انسان از مقصد اصلی اخلاق میشمارد.[۹] ایشان هدف خود را از نگارش کتاب، فهماندن ریشههای اخلاق و مهذّب ساختن قلوب معرفی میکند و در پی آن است که با بشارت و انذار و موعظه و نصیحت، مقاصد اخلاقی را در نفوس جایگزین سازد؛ به گونهایکه بیماریهای نفسانی را درمان کند، نه اینکه تنها راه درمان را نشان دهد.[۱۰]
ساختار کتاب
کتاب در قالب یک پیشگفتار، یک مقدمه و شش مقاله تنظیم شدهاست. عنوان پنج مقاله اول عبارت است از: نقل حدیث شریف، بیان حقیقت عقل و جهل، بیان شمّهای از خصایص و صفات در حقیقت عقلیه و جهلیه، بیان حقیقت اقبال و ادبار عقل و جهل، و شرح بعضی از الفاظ حدیث. مقاله ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل است که در ۲۵ مقصد آمده و هر مقصد به صفتی از صفات متقابل عقل و جهل اختصاص یافته و هر یک از مقاصد نیز به چندین فصل تقسیم شدهاست. عنوان مقاصد عبارتاند از: خیر و شر، ایمان و کفر، تصدیق و جحود، رجا و قنوط، عدل و جور، رضا و سخط، شکر و کفران، طمع و یأس، توکل و حرص، رأفت و قسوت، رحمت و غضب، علم و جهل، فهم و حمق، عفت و هتک، زهد و رغبت، رفق و خرق، رهبت و جرئت، تواضع و تکبر، تُؤَدَه و تسرّع، حلم و سَفَه، صَمت و هذَر، استسلام و استکبار، تسلیم و شک، صبر و جزع و صفح و انتقام. در این میان، عنوانهای ایمان و کفر، رضا و سخط، صبر و جزع و تواضع و تکبر بیش از عنوانهای دیگر شرح و بسط داده شدهاند[۱۱] و در صبر به مباحث اهل معرفت توجه ویژهای شدهاست؛ به گونهایکه صبر با توجه به تقسیم شِبْلی[۱۲] به شش دسته تقسیم شدهاست: «صبر لله، صبر بالله، صبر علی الله، صبر فی الله، صبر مع الله و صبر عن الله»[۱۳] (ببینید: صبر).
رویکرد امامخمینی در پنج مقاله نخست کتاب که به تحلیل اوصاف عقل و جهل و چگونگی وجود و آفرینش آنها میپردازد، مبتنی بر مبانی و اصطلاحات و ادبیات رایج در عرفان نظری است. در این قسمت، به مبانی فلسفی مربوط به شناخت جهان، تبدّل در نظام هستی و گذرابودن آن نیز اشاره شدهاست.[۱۴] ایشان با طرح مباحث فلسفی و عرفانی در مناسبتهای گوناگون، مبانی فلسفی و عرفانی خود را میآورد و در مواردی، چون حدوث زمانی عالم، به تحقیق خود دربارهٔ همه عوالم از غیب تا شهادت اشاره میکند و بر این باور است که ثبوت عقل مجرد، بلکه عوالم عقلیه، موافق اشارات برخی آیات قرآن، احادیث اهل بیت(ع) و ضرورت عقول خردمندان و نتیجه ریاضت اصحاب معارف است.[۱۵]
امامخمینی در این بخش از کتاب، دربارهٔ گفتار امامصادق(ع) دربارهٔ عقل و جهل دو احتمال دادهاست که احتمال دوم را ترجیح میدهد. احتمال اول اینکه مراد از عقل همان قوه عاقلهای است که در انسان وجود دارد و از لحاظ هویت وجودی، مجرد است و بر حسب ذات در طلب کمال است؛ احتمال دوم اینکه عقل همان عقل کلی عالم کبیر است که باطن و سرّ و حقیقت عقول جزئیه و جوهر نورانی و مجرد از علایق جسمانی است؛ این عقل همان تعیّن اول فیض مقدس و مشیّت مطلقه است که همان نور نبی ختمی (ص) در عالم تخلیق و ابداع است. (ببینید: مشیّت) انکار این عقل مستلزم انکار بسیاری از ضروریات عقل و دین است؛ از قبیل راهیافتن جهل و عجز و بخل در ساحت قدس خداوند. در مقابلِ «عقل کلی»، حقیقت دیگری به نام «وهم کلی» وجود دارد که به حسب فطرت، به شرور و فساد مایل است و انسان را به اشتباهات و اختلافات فرا میخواند. وهم کلی از نظر امامخمینی، حقیقت ابلیسالأبالسه و شیطان بزرگ است و تجرد برزخی ظلمانی دارد.[۱۶] (ببینید: شیطان)
امامخمینی فطرت آدمی را با جنود عقل هماهنگ دانسته و فطرت را در تقسیمی به دو دسته «فطرت اصلی و فطرت تبعی» تقسیم کردهاست. فطرت اصلی همان فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلق است که در کانون جمیع سلسله بشر وجود دارد؛ از اینرو همه انسانها در پی آن هستند که به کمال مطلوب خود دست یابند و فطرت تبعی همان فطرت تنفّر از نقص و شر و شقاوت دانسته شدهاست. این دو فطرت، فطرت مخموره و جبلّی هستند که محکوم احکام طبیعت نشدهاند و وجهه روحانیت و نورانیت آنها باقی است؛ اما اگر فطرت متوجه عالم طبیعت شد، از روحانیت خود محجوب میشود و منشأ جمیع شقاوتها و بدبختیهاست و این، فطرت محجوبه است.[۱۷] (ببینید: فطرت)
امامخمینی در ادامه به سرّ فرستادن انبیا(ع) اشاره میکند که حقتعالی به عنایت ازلی و رحمت واسعه خود، آنان را برای تربیت بشر فرستاد و همراه ایشان کتب آسمانی فرو فرستاد تا به عنوان عامل بیرونی به کمک فطرت اصلیه که عامل درونی است، بشتابند و نفس انسانی را از گرداب ظلمانی این غلاف عظیم طبیعت و حُجب آن نجات و رهایی بخشند؛ پس احکام آسمانی و دستورهای انبیای عظام (ع) همه طبق نقشه فطرت بنا نهاده شدهاست[۱۸] (ببینید: نبوت). ایشان مراد از خیر را که وزیر عقل است، فطرت مخموره میداند و مراد از شر را که وزیر جهل است، فطرت محجوبه میشمارد.[۱۹] بر این اساس میتوان گفت جنود عقل اموری هستند که سرشت آدمی به انجام آنها مایل است و جنود جهل اموری هستند که سرشت آدمی از آنها گریزان است.
مقاله ششم کتاب که با انگیزه مهذب ساختن قلوب و درمان بیماریهای نفسانی، نوشته شدهاست و بخش اصلی کتاب را تشکیل میدهد، دربردارنده ۲۵ مقصد است و در هر مقصد، یکی از جنود عقل و جهل بررسی شدهاند. این قسمت که حاوی مباحث عرفان عملی و اخلاق کاربردی است، بیشتر دارای جنبه وعظ و ارشاد و همراه با نصایح اخلاقی و انسانشناسانه است.
امامخمینی، در مباحث کتاب نخست به معنای هر یک از جنود عقل و جهل پرداخته؛ سپس راهکارهای عملی در اصلاح نفس انسانی و زدودن آن صفتی که از جنود جهل است، بیان کرده؛ همچنانکه راههای تحصیل و اتصاف آن صفت که از جنود عقل است، ارائه شدهاست. ایشان بیشتر شواهد و دلایل خود را از آیات و روایاتی که بهنوعی با صفات حسنه و رذیله ارتباط دارد، ذکر میکند و در لابهلای مطالب، دیدگاه عالمانی، چون علامه مجلسی، فیض کاشانی، ملاصدرا، محمد غزالی و ابنسینا را بازمیگوید و به نقض و ابرام آنها میپردازد[۲۰] و در مواردی هم به کتابهای خود، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث) و آداب الصلاة که پیشتر نوشته بود، ارجاع میدهد.[۲۱] نصایح و پند و اندرزهای امامخمینی و همچنین سرزنشهای ایشان نسبت به نفس خویش، ازجمله بخشهای جذاب و ارزنده این کتاب است.[۲۲]
انتشار
بخشهایی از این اثر را نخستین بار در سه جلد، علی تهرانی، با عنوان اخلاق اسلامی در محرم سال ۱۳۹۹ق/ ۱۳۵۷ش در مشهد، در انتشارات کانون نشر کتاب و در تهران با انتشارات حکمت و خانه کتاب یزد چاپ و منتشر کردهاست. تهرانی پیش از انقلاب سفری به نجف داشت و کتاب را برای چاپ از امامخمینی تحویل گرفت. او از ترس دستگاه رژیم پهلوی با دخل و تصرف در کتاب و بازنویسی آن همراه با حفظ محتوا، آن را به نام خود چاپ کرد؛ البته تا اواسط جلد دوم از نوشتههای امامخمینی استفاده کرد و بقیه آن را به همان سبک، ولی به قلم خویش نوشت.[۲۳] وی در مقدمه کتاب یادشده به این مطلب اشاره میکند.
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی تحقیق این کتاب را بر اساس نسخه عکسبرداریشده اصل دستنوشته امامخمینی، که اکنون در این مؤسسه نگهداری میشود، انجام داده و کتاب را در ۵۰۳ صفحه با قطع وزیری در سال ۱۳۷۷ منتشر و تا سال ۱۳۹۹ هیجده بار تجدید چاپ شدهاست. بیشتر پاورقیهای کتاب، توضیحی است که با آیات و روایات و شواهدی از کتابهای فلسفی و عرفانی و اشعار، موارد مجمل را شرح دادهاست. این کتاب در جلد ۴۹ «موسوعة الامامالخمینی»، به همراه آخرین تحقیقات در سال ۱۳۹۲ش/ ۱۴۳۴ق به چاپ رسیدهاست.
کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل را سیداحمد فهری به زبان عربی ترجمه کرده و سال ۱۳۸۰ش/ ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م در قم به وسیله نشر ذویالقربی، در نجف به وسیله مؤسسة النبراس للطباعة و النشر و التوزیع و در بیروت به وسیله مؤسسة الاعلمی للمطبوعات به چاپ رساندهاست. همچنین «قدری چیلیک» آن را به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده و در سال ۲۰۰۴م/ ۱۳۸۳ش در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی منتشر شدهاست. کتاب را محمد اسفندیاری و رضا حسینیفر، با عنوان برگزیدهای از کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امامخمینی تلخیص کردهاند و در سال ۱۳۸۹ در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی منتشر شدهاست.
پانویس
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۱–۲۳.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۲–۲۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۷.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۹.
- ↑ > امامخمینی، حدیث جنود،
- ↑ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۷.
- ↑ شیرازی، کتابشناسی توصیفی، ۱۰۰.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱–۱۳.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۸۷–۴۲۴.
- ↑ کاشانی، شرح منازل السائرین، ۳۵۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۷–۴۲۰.
- ↑ نصیری، نگاهی به کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۸۲–۱۸۳.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۲–۲۳.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۱–۲۴.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۷۶–۷۷.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۷۹.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۸۰.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳، ۲۷–۲۸ و ۲۶۰.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۸، ۵۰–۵۱، ۳۳۴ و ۳۹۰.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۹، ۵۱، ۱۰۹ و ۲۷۱.
- ↑ استادی، تألیفات و آثار حضرت امامخمینی، ۲۵۹.
منابع
- استادی، رضا، تألیفات و آثار حضرت امامخمینی، مجله مشکوة، شماره ۲۳–۲۴، ۱۳۶۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- شیرازی، علی، کتابشناسی توصیفی، سیری در آثار ارزشمند امامخمینی، مجله معرفت، شماره ۳۱، ۱۳۷۸ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- نصیری، علی، نگاهی به کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، مجله علوم حدیث، شماره ۱۴، ۱۳۷۸ش.
پیوند به بیرون
- محمد ملکی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۳۴۹–۳۵۳.