نامهها مجموع نامههای امامخمینی به اشخاص حقیقی و حقوقی.
گزارش اجمالی
امامخمینی از دوران جوانی همواره اهل بیان و قلم بودهاست.[۱] از ایشان آثار بسیاری در قالب کتاب، رساله، تعلیقه به زبان عربی و فارسی موجود است. (ببینید: تألیفات و آثار امامخمینی و پیامها و اعلامیههای امامخمینی)
در آثار برجامانده امامخمینی در کنار پیامهای ایشان[۲] میتوان به نامهها و نوشتههای تاریخی ایشان اشاره کرد که در شناخت ابعاد سیاسی، اجتماعی، عرفانی و عاطفی ایشان از اهمیت بهسزایی برخوردار است. به طور کلی نامههای امامخمینی که یا ابتدایی و یا در پاسخ به نامهای نگاشته شدهاند، به چهار قسمت اصلی قابل تقسیماند:
- نامههای خصوصی: این نامهها دو بخش میباشند:
- نامههای خانوادگی: نامههایی که امامخمینی خطاب به بستگان نزدیک مانند همسر، فرزندان، دامادها، عروس، نوهها، برادر و بستگان دیگر نوشتهاست. شمار نامههای منتشرشده در مجموعه ۲۲ جلدی صحیفه امام از این بخش، ۲۰۳ نامه کوتاه است که بیشتر آنها، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در طول سالهای تبعید ایشان و از شهرهای بورسای ترکیه و نجف اشرف نگاشته شدهاند؛ هرچند نامههای خانوادگی بسیاری نیز وجود دارد که انتشار نیافتهاند. محتوای این نامهها عبارتاند از: احوالپرسی و آرزوی سلامتی،[۳] تبریک اعیاد دینی و ملّی،[۴] سفارش به فرزندان درباره حسن رفتار با مادر و بستگان،[۵] سفارش خانواده به صبر و تحمل در برابر سختیها،[۶] تبریک ازدواج،[۷] اجازه فروش اموال، سفارش به تحصیل و ضرورتِ تهذیب نفس [۸] و تسلیت؛[۹]
- نامههای شخصی: نامههایی که مخاطبان آنها اشخاص مختلفی، مانند مراجع تقلید، علما و روحانیان،[۱۰] سازمانهای اداری، خانوادههای شهدا،[۱۱] کودکان[۱۲] و اسیران جنگ تحمیلی[۱۳] هستند. شمار این نامهها ۲۲۵ عدد است که بیشتر آنها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگاشته شدهاند و شامل این دست موضوعاتاند: احوالپرسی و ابراز اشتیاق برای دیدار،[۱۴] پیام تسلیت،[۱۵] دعا برای مخاطبان در ادای وظیفه و تکلیف،[۱۶] وعده پیروزی مبارزات،[۱۷] ابراز خوشوقتی از ترویج شرع مطهّر،[۱۸] تشکر از پیامهای تبریک ورود امامخمینی به ایران[۱۹] و نکوداشت مقام شهدا.[۲۰] در میان نامههای پیش از انقلاب، نزدیک به بیست نامه امامخمینی در پاسخ به پیام تبریک ورود ایشان به نجف و حدود پانزده نامه مربوط به پاسخ ایشان به پیام تسلیتهای مخاطبان در درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی است؛[۲۱]
- نامههای عرفانی: نگارش نامههای عرفانی در میان عرفا، یکی از سنتهای رایج بودهاست؛ برای نمونه میتوان از نامههای عرفانی عارفانی همچون ملاحسینقلی همدانی، سیداحمد طهرانی، محمد بهاری همدانی و میرزاجواد ملکی تبریزی نام برد [۲۲] کتاب مکاتیب قطب نیز مجموعهای از نامههای عرفانی است که عبدالله قطب به مناسبتهای مختلف نگاشتهاست.[۲۳] امامخمینی نیز نامههایی با مضامین عرفانی نگاشتهاست. شمار نامههای عرفانی ایشان، سیزده عدد است که چهار مورد آن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگاشته شدهاست. مخاطبان این نامهها شاگردان امامخمینی، سیداحمد خمینی، فاطمه طباطبایی و سیدعلی خمینی هستند و موضوع آنها، جایگاه انسان در عالم خلقت، حبّ دنیا و أنانیّت رأس همه خطاها، لزوم تهذیب نفس در جوانی،[۲۴] ضرورت آشنایی با نیرنگهای شیطان، نقش علوم در تهذیب نفس، اهمیت قرآن و ادعیه و پیوند عمیق عرفان با سیاست[۲۵] است. دو اجازه عرفانی نیز از امامخمینی برجا ماندهاست که در واقع توصیه اخلاقی است: یکی در سال ۱۳۱۴ به میرزاجواد حجت همدانی و دیگری در سال ۱۳۱۷ خطاب به سیدابراهیم مقبرهای خویی است؛[۲۶]
- نامههای دینی و حوزوی: نامههایی درباره وجوه شرعیه، رسیدگی به مشکلات حوزههای علمیه و توصیه به روحانیان است و شمار آنها نزدیک به دویست عدد است. بیشتر آنها از شهر نجف اشرف نگاشته شدهاست. میتوان اجازهنامههای شرعی امامخمینی و استفتائات ایشان را نیز ازجمله نامههای دینی به شمار آورد. مخاطبان این نامهها، فرزندان، وکلای امور شرعی، روحانیان، اصناف و بازرگانان و افراد متفرقه هستند. این بخش، دربرگیرنده موضوعاتی مانند: توصیه به روحانیان برای کمک مالی به مرجع تقلید وقت، سیدحسین بروجردی،[۲۷] معرفی افراد و نصب آنان برای تصدی مدارس علمیه،[۲۸] معرفی روحانیان برای تبلیغ دینی به نقاط مختلف،[۲۹] اعلام وصول وجوه سهم مبارک امام(ع)،[۳۰] توصیههایی درباره شهریه طلاب،[۳۱] یادآوری لزوم تشکیل جلسات دینی،[۳۲] اجازههای استفاده از وجوه شرعیه،[۳۳] استفتائات فقهی[۳۴] و بیان مسائلی درباره وضعیت حوزههای علمیه[۳۵] است. امامخمینی در آذر ۱۳۴۱ در نامهای نسبتاً مشروح، در پاسخ به پرسش بازرگانان و اصناف قم درباره مصوّبه سوگند به کتاب آسمانی، آن را غیر قانونی معرفی میکند و این ادعای نخستوزیر؛ اسدالله علم که منظور از کتاب آسمانی، قرآن مجید است را اغفال مردم دانسته، در ادامه تأکید میکند تصویب کتاب آسمانی به اطلاق خود، شامل سایر کتابهای منحرفه هم میشود؛ از اینرو این مصوبه را خلاف شرع اعلام میکند.[۳۶] از برخی نامههای امامخمینی روشن میشود برادر ایشان سیدمرتضی پسندیده، فرزندان ایشان سیدمصطفی و سیداحمد خمینی و دوست قدیمی ایشان سیدمحمدصادق لواسانی جزو وکلای شرعی ایشان بودهاند؛[۳۷] (ببینید: اجازات امامخمینی و استفتائات)
- نامههای سیاسی: این نامهها به دو بخش تقسیم میشوند:
- نامههای سیاسی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که شمار آنها ۱۰۹ نامه است و بیشتر آنها از کشور عراق و شهر نجف اشرف فرستاده شدهاست. مخاطبان این نامهها عموماً مراجع تقلید، علما، مبارزان، ملت ایران، گروهها و رؤسای آنها، نخستوزیر وقتِ ایران، اتحادیهها و عموم روحانیان و طلاب هستند. در این نامهها موضوعاتی مانند: دعوت از مخاطبان برای امضای اعلامیه علیه رژیم پهلوی،[۳۸] تشکر از ارسال پیام تبریک آزادی امامخمینی از زندان،[۳۹] تشکر از حمایت مردم در جریان قیام ۱۵ خرداد،[۴۰] تأسف از دستنشاندگی سازمان ملل،[۴۱] تقبیح افکار استعماری[۴۲] لزوم براندازی سلسله پهلوی،[۴۳] لزوم شناساندن اسلام به جوامع بشری،[۴۴] محکومکردن احکام خلاف قانون رژیم پهلوی[۴۵] و توصیه به پرهیز از اختلافات[۴۶] آمدهاست. امامخمینی در نامهای مفصل، خطاب به امیرعباس هویدا، نخستوزیر رژیم پهلوی با شرح مفاسد و جنایتهای محمدرضا پهلوی و دولت او، اقدامات این رژیم را باعث فقر و عقبافتادگی ملت ایران میشمارد. ایشان با اشاره به حبسها و تبعیدهای غیر قانونی، به هویدا توصیه میکند از کارهایی مانند اخاذی از کیسه بیبضاعت مردم، تخریب فرهنگ، بهخطرانداختن اقتصاد کشور و خیانت به نوامیس مردم دست بردارد و از قهر ملت ایران بترسد.[۴۷] نامههای امامخمینی به علمای شهرستانها برای توجهدادن و همراهساختن آنان در طلیعه مبارزات و قیام علیه رژیم طاغوت، ازجمله نامههای سیاسی ایشان است؛ برای نمونه میتوان به نامه امامخمینی به علمای یزد[۴۸] یا پاسخ ایشان به تلگرام علمای همدان[۴۹] اشاره کرد. امامخمینی نامههایی خطاب به سران برخی کشورهای اسلامی مانند فلسطین، سوریه و لیبی با اشاره به مفقودشدن سیدموسی صدر؛ رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان نوشت و از آنان خواست ایشان را از سلامتی صدر آگاه سازند؛[۵۰]
- نامههای سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی که شمار آنها ۲۳۴ نامه است و تمامی آنها در داخل کشور نوشته شدهاست. مخاطبان این نامهها، برخی مراجع تقلید مانند سیدمحمدرضا گلپایگانی، سران قوای مجریه، قضاییه و مقننه، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، وزرای دولت، قائممقام رهبری، اعضای شورای نگهبان، مدرسان حوزه علمیه قم، مجلس خبرگان، فرماندهان ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شورای عالی قضایی، رؤسای سازمانهای دولتی، احزاب و سران کشورهای مختلف هستند. موضوعات این نامهها عبارتاند از: توصیه به اتحاد و همبستگی،[۵۱] تأیید وزرای پیشنهادی،[۵۲] تشکر از اعلام همبستگی گروههای مختلف،[۵۳] تشکر از پیام تبریک پیروزی جمهوری اسلامی،[۵۴] لزوم قطع رابطه ایران با مصر،[۵۵] تشکر از تسلیت شهادت مرتضی مطهری،[۵۶] تأیید درخواستهای مختلف مسئولان نهادهای کشور [۵۷] دستور سرکوب ضد انقلاب،[۵۸] لزوم صرفهجویی و عدم حیف و میل بیتالمال در برگزاری مراسمها،[۵۹] پاسخ تسلیت درگذشت شخصیتها،[۶۰] تشکر از مقامات کشورهای جهان به مناسبتهای مختلف،[۶۱] عزل و نصب شخصیتهای مختلف،[۶۲] اصلاح اصولی از قانون اساسی،[۶۳] لزوم پایاندادن به اختلافات،[۶۴] حمایت از رزمندگان جنگ تحمیلی،[۶۵] تعیین حدود اختیارات دستگاههای مختلف،[۶۶] عملکرد احزاب[۶۷] و اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام.[۶۸] ایشان در موارد زیادی نیز به نامه تبریک رؤسای کشورها پاسخ گفتهاست؛ ازجمله پاسخ به بیش از بیست مورد نامه تبریک به رئیسجمهور مالدیو به مناسبت اعیاد اسلامی.[۶۹]
امامخمینی نامهها، پیامها و اعلامیههای خود را در مجموع به صورتهای مختلف امضا کردهاست و در آنها تعبیر «روحالله الموسوی الخمینی» هرچند بیشتر به کار رفته و شهرت دارد، اما ایشان بهویژه در گذشته از تعبیرهایی مانند «روحالله الموسوی»، «روحالله موسوی» (عنوان مهر ایشان)، «روحالله خمینی»، «روحالله المصطفوی» (بر اساس نام شناسنامه)، «سیدروحالله خمینی»، «الخمینی» و «ابواحمد» (کنیه ایشان) استفاده کردهاست؛ چنانکه در امضای تلگرام برای رعایت اختصار با تعبیر «خمینی» امضا کردهاست و در پاسخ به نامههای اسرای ایرانی دربند رژیم بعثی عراق تعبیرهایی کنایی مانند «پدربزرگت»، «پدر پیرت(خ)» یا «عبد...» به کار بردهاست.
نامههای ماندگار
برخی نامههای امامخمینی از اهمیت بالایی برخوردارند؛ مانند نامه به همسرشان در سال ۱۳۱۲ هنگامی که در بیروت منتظر عزیمت به حج بودند،[۷۰] نامه به محمدتقی فلسفی درباره لزوم پشتیبانی مالی از سیدحسین بروجردی در امر مرجعیت،[۷۱] نامه به گورباچف رهبر وقت شوروی،[۷۲] (ببینید: نامه به میخائیل گورباچف)
نامه به محمدعلی انصاری که به «منشور برادری» معروف شدهاست،[۷۳] نامه به روحانیان، مراجع، طلاب، ائمه جمعه و جماعات، معروف به «منشور روحانیت»[۷۴] و یا نامههای عرفانی ـ اخلاقی به فرزند خود سیداحمد خمینی که به مثابه دستورالعملهای عرفانی شناخته میشوند.[۷۵] (ببینید: سیداحمد خمینی)
میتوان از وصیتنامه سیاسی ـ الهی امامخمینی نیز با عنوان یکی از نامههای سیاسی ایشان نام برد که در ارائه منشوری از بایدها و نبایدهای پیشروی نهضت انقلاب اسلامی، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. (ببینید: وصیتنامه امامخمینی)
بازتاب و انتشار
نامههای امامخمینی در مجموعه صحیفه امام چاپ شدهاست؛ کتاب نامهها و پیامهای امامخمینی را نیز رسول سعادتمند در دو جلد (۱۰۰۰ + ۱۰۸۰ صفحه) تهیه و تنظیم کرده، تمامی نامههای منتشرشده امامخمینی را در این اثر گنجاندهاست. این کتاب در سال ۱۳۸۶ با همکاری انتشارات تسنیم در قم منتشر شدهاست. برخی نامههای ایشان نیز به دلیل اهمیتشان ذیل عنوان موضوعی خاص به صورت جداگانه به چاپ رسیدهاند؛ مانند نامهها و پیامهای امامخمینی به دانشجویان[۷۶] و نامههای عرفانی امامخمینی[۷۷] به کوشش محمد بدیعی. عبدالله جوادی آملی ـ حامل و شارح نامه امامخمینی به گورباچف ـ نامه ایشان به میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق را با عنوان «آوای توحید» شرح کرده، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی در سال ۱۳۸۷ آن را چاپ کردهاست. (ببینید: عبدالله جوادی آملی و نامه به میخائیل گورباچف)
برخی نامهها به صورت جداگانه منتشر شدهاست؛ ازجمله مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی نامه «منشور روحانیت» امامخمینی را در قطع رحلی، با خط زیبای نستعلیق سیدمهدی محمودی به صورت جداگانه چاپ و منتشر ساختهاست.
پانویس
- ↑ مقاله تألیفات و آثار.
- ↑ مقاله پیامها و اعلامیهها.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۴۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۰ و ۴۰۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۵۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۳۳ ـ ۴۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۷ ـ ۴۱۸ و ۱۹/۴۱۶ ـ ۴۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۵۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۳ ـ ۲۸۷.
- ↑ (تحریری، امامخمینی و اندیشههای اخلاقی، عرفانی، ۳۵ ـ ۳۶.
- ↑ قطببنمحیی، مکاتیب قطب ۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۲ ـ ۴۴۷ و ۵۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴ و ۱۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۲۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۴۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۵۱ و ۲/۱۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۶۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰؛ ۲/۱۳۸، ۳۸۲، ۴۹۳ و ۳/۴۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۹ و ۳۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۶۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۸۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۲۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۹۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۲۳ ـ ۱۲۴.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۲۶۲.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۳۰۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۵۸، ۴۷۹ و ۴/۴۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۰۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۷۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۷۰ و ۷/۱۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۴ و ۲۰۷ ـ ۲۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۶۱، ۳۹۲ و ۴۰۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۱۸ و ۳۲۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۵۴۱ و ۵۴۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱۲ ـ ۱۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۲۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه،۱۳/۲۱۶ ـ ۲۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۵۸، ۲۹۵، ۳۴۵، ۱۶/۳۹۵ و ۱۷/۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۷۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۱۷ و ۴۱۷.
- ↑ تسنیم: ۱۳۸۶.
- ↑ تشیع: ۱۳۸۶.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- تحریری، محمدباقر، امامخمینی و اندیشههای اخلاقی، عرفانی، چاپشده در نامههای عرفانی، به کوشش محمد بدیعی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- قطببنمحیی، ملاعبدالله، مکاتیب عبدالله قطب، قم، نشر قائم آلمحمد(عج)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
پیوند به بیرون
- مهدی خادمی، نامهها، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۶۸۵-۶۹۰.