انحراف، تخطی از هنجارها، الگوها، قوانین یا ارزش‌های دینی.


امام‌خمینی در موضوع انحراف، نگرشی عرفانی-حکمی و دینی داشت. ایشان که با اعتقاد به توحید، همه چیز را در پرتو این اعتقاد و در جهت انسان‌سازی تفسیر می‌کرد، انحراف را نیز دورشدن از راه مستقیم انسانیت و هر نوع تخطی از ظواهر دین می‌دانست و در تحلیل انحراف، به سه حوزه فردی، اجتماعی و سیاسی توجه داشت.

انحراف ملت، ناشی از انحراف حکومت‌ها است و ریشه انحراف حاکمان، گرفتاری در هواهای نفسانی و وابستگی است. از نظر امام‌خمینی انحراف فکری و فرهنگی، خطرناک‌ترین نوع انحراف می‌باشد که همۀ اجزای جامعه را متأثر خواهد کرد.

ایشان ضمن مقابله با انحرافات رژیم پهلوی، در مقابل جریان‌های سیاسی و مذهبی منحرف نیز (پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی) واکنش نشان می‌داد و معتقد بود علما و روحانیون نقش برجسته‌ای در اصلاح کجروی‌های جامعه دارند.

مفهوم‌شناسی

انحراف به معنای برگشتن و به طرفی مایل‌شدن، کجروی و بی‌فرمانی است،[۱] و به مایل‌شدن از راه راست به کجراهه می‌گویند.[۲] در اصطلاح فلسفی، تمایل از حد وسط و گرایش به یکی از طرفین را انحراف دانسته‌اند[۳] و در اصطلاح علوم طبیعی، انحراف به خروج از حد تعادل گفته شده‌است؛ مانند انحراف بعضی از اعضای بدن از انجام وظیفه طبیعی.[۴]

انحراف از نگاه حقوقی به عمل غیرقانونی،[۵] از نظر جامعه‌شناسی به رفتار شکننده هنجار،[۶] از نگاه علمای اخلاق به عمل زشت و ناپسند جامعه یا وجدان و از نگاه دین به معصیت، گناه و اعمال خلاف دستور الهی[۷] و بدعت[۸] گفته می‌شود.

امام‌خمینی انحراف را دورشدن از صراط مستقیم انسانیت و راه انبیا(ص)،[۹] و نبود اصلاح و تهذیب نفس[۱۰] می‌شمرد. مقصود از انحراف در اینجا، انحراف در مسائل سیاسی-اجتماعی است.

پیشینه

انحراف تاریخی به قدمت خود انسان دارد؛ چنان‌که در آیات مربوط به خلقت آدم(ص)، در قرآن کریم، فرشتگان، آفرینش موجود زمینی را موجب انحراف و فساد و خونریزی می‌دانستند.[۱۱] در طول تاریخ هر جامعه‌ای برای قاعده‌مندی رفتار اعضای خود، هنجارهایی را تعریف و نهادینه کرده و مردم را به رعایت آن هنجارها ملزم کرده‌است و در برابر تخلف و سرپیچی از آن هم واکنش نشان داده‌است[۱۲]

در آیاتی از کتاب مقدس، به انحراف از حق اشاره و از آن نهی شده‌است[۱۳] و برخی از مصادیق آن، مانند انحراف بنی‌اسرائیل و روی‌آوردن به گوساله‌پرستی ذکر شده‌است.[۱۴] قرآن کریم نیز در آیه‌های گوناگون از تخطی و انحراف آدم (ص)، و حوا سخن گفته[۱۵] و با واژه‌هایی همچون ضلالت[۱۶] غیّ[۱۷] و زیغ[۱۸] که در برابر صراط مستقیم و هدایت و رشد قرار دارد، به موضوع انحراف و گمراهی اشاره کرده‌است.

جامعه اسلامی پس از رحلت رسول خدا(ص)، به انواع انحرافات از آموزه‌های نبوی مبتلا شد و زمانی که امیرالمؤمنین علی(ع)، حکومت را به دست گرفت، با انحرافاتی مانند بازتولید روابط و مناسبات قبیله‌ای، شکل‌گیری نظام طبقاتی، زیروروشدن ارزش‌های اجتماعی، تفرقه و ازدست‌رفتن انسجام اجتماعی، روی‌گردانی از جهاد، فتنه‌انگیزی و پیمان‌شکنی مواجه بود و گرچه آن حضرت (ع)، در رفع این انحرافات کوشش بسیار کرد، با این حال، چنین انحرافاتی ویژه آن دوره نبود و در هر زمان و در میان هر جامعه‌ای قابل پدیدار شدن است.[۱۹]

معنای جامعه‌شناختی انحراف تاحدی جدید و متفاوت است[۲۰] و جامعه‌شناسان دربارهٔ تعریف دقیق آن، توافق‌نظر ندارند[۲۱] و علل متفاوتی را برای آن در نظر گرفته‌اند.

ماهیت و معیار انحراف

انسان به حکم عقل و اختیار که او را بر سایر موجودات برتری می‌دهد، استعداد تکامل و استعداد انحراف را توأمان دارد. ازجمله ویژگی‌های بشر افراط و تفریط است و انحراف نتیجه خارج شدن از حد تعادل و جهالت انسان است،[۲۲] یعنی انسان در عین حال که می‌تواند راه پیشرفت و ترقی را طی کند، می‌تواند در اثر خودخواهی و هواپرستی، راه انحراف و سقوط را در پیش بگیرد.[۲۳] تاریخ روابط اجتماعی بشر گواهی می‌دهد که تا سال‌ها، مقررات و آیین‌های دینی، معیاری برای سنجش رفتار انسان‌های پیرو بوده و هرچه برخلاف آن بود، انحراف شمرده می‌شد.[۲۴] جامعه‌شناسان نیز یکی از عناصر عمده در شکل‌دادن به معنای انحراف و کجروی کنش‌ها را میزان سازگاربودن یک رفتار با فرهنگ و نظام ارزشی حاکم بر جامعه می‌دانند.[۲۵]

قرآن کریم، معیار انحراف را سرپیچی از دستورهای الهی و دورشدن از مسیر بندگی و کمال واقعی می‌داند. در قرآن، علاوه بر کج‌رفتاری، کج‌باوری و کج‌اندیشی نیز انحراف خوانده شده‌است.[۲۶] صراط مستقیم که در معارف دینی از مو باریک‌تر، از شمشیر تیزتر[۲۷] و به عنوان راه روشن[۲۸] میانه و به دور از افراط و تفریط[۲۹] معرفی شده‌است، همان آئین خداپرستی، دین حق و پایبندی به دستورهای الهی است.[۳۰] این راه، رو به بالا و نزدیک‌ترین راه به سوی خداوند است[۳۱] کسی که در این راه قدم نگذارد، گمراه و منحرف به‌شمار می‌آید[۳۲] و این گمراهی، به خود او لطمه می‌زند.[۳۳]

از نظر دانشمندان علم اخلاق نیز خروج از حد و راه میانه و اعتدال و زیاده‌روی یا کوتاهی در برآوردن خواسته نیروهای درونی انسان، باعث انحراف می‌شود،[۳۴] با این حال، از نظر جامعه‌شناسی ماهیت انحراف و کجروی، پیچیده‌تر از آن است که بتوان دربارهٔ آن نظر قاطعی داشت و جامعه‌شناسان هنگام بحث از انحراف و کجروی، معنای واحدی را قصد نمی‌کنند.[۳۵] به‌طور کلی اگر رفتاری با انتظارات مشترک جامعه یا یک گروه سازگار نباشد و بیشتر افراد، آن را ناپسند تلقی کنند، کجروی اجتماعی یا انحراف تلقی می‌شود.[۳۶] البته از نگاه جامعه‌شناسی، معیار ارزیابی یک رفتار، نوع رابطه آن با هنجارها و قواعد زندگی اجتماعی است؛ اعم از اینکه آن هنجارها در ذات خود خوب باشند یا بد. از همین‌رو، برخی از جامعه‌شناسان انحراف را به دو شاخه مثبت و منفی تقسیم کرده‌اند.[۳۷] در انحراف مثبت، فرد با اطلاع و آگاهی کامل، حدود و ارزش‌های حاکم بر جامعه را زیر پا می‌گذارد و خود ارزش و اعتباری نو که برتر از ارزش‌های پیشین است، می‌آفریند؛ ولی در انحراف منفی، فرد یا گروهی از نظام ارزش‌های جامعه تجاوز می‌کند و نظامی می‌آفریند که از نظام پیشین و هنجار حاکم پست‌تر است،[۳۸] از همین‌رو تعریف دینی و اخلاقی از انحراف کاملاً مترادف با تعاریف حقوقی و جامعه‌شناسی نیست و از منظر دین و اخلاق، معیار تعیین رفتار نه قانون حاکم بلکه وجدان و تکلیف الهی است؛ بسا رفتارهای هنجارشکنانه از نظر قانون اجتماعی که از نظر اخلاق و قرآن، کجروی و انحراف نیست و برعکس.[۳۹]

زمینه‌های انحراف

دربارهٔ منشأ گرایش به لغزش و انحراف در انسان، جامعه‌شناسان اختلاف نظر دارند. برخی بر این باورند که عامل انحراف انسان، بیرونی است و ارتباطی با فطرت او ندارد[۴۰] و عواملی نظیر خانواده، محیط‌های آموزشی و رسانه‌ها در بروز رفتارهای انحرافی اثرگذارند،[۴۱] اما جمع دیگری معتقدند بدی‌های انسان همیشه معلول محیط و اجتماع نیست و طبع انسانی هم در این زمینه نقش دارد. بر اساس این باور، انسان دارای صفاتی است که در صورت نبود مراقبت و تسلط بر آنها، عامل گمراهی او خواهند شد و اساساً کجروی‌ها جزئی از وجود آدمی‌اند.[۴۲]

در آموزه‌های دینی بر عواملی نظیر تکیه بر ظن و گمان به جای علم و یقین، میل و هوای نفسانی، شتاب‌زدگی، سنت‌گرایی، گذشته‌نگری و شخصیت‌گرایی به عنوان ریشه‌های انحراف‌ها، گمراهی‌ها و لغزش‌های فکری تأکید شده‌است،[۴۳] به‌طور کلی مهم‌ترین عوامل انحراف، عبارت‌اند از: محیط طبیعی، نژاد و ارث، نبود تعلیم و تربیت و نارسایی فرهنگ جامعه[۴۴] جرم‌زایی خانواده، ضعف نظارت اجتماعی، ضعف مبانی دینی، دگرگونی در ارزش‌های اجتماعی، فقر، بیکاری و نقص جسمی و ذهنی[۴۵] همچنین برخی علت‌های سیاسی مانند رهبران فاسد، نبود عدالت سیاسی و قضایی و بعضی از عوامل جغرافیایی نظیر شرایط آب و هوایی و شرایط فرهنگی ناشی از آن نیز در این زمینه نقش دارند.[۴۶] «کارکردگرایان»، رفتارهای انحرافی را ناشی از سوء کارکرد نظام‌های مختلف اجتماعی می‌دانند[۴۷] و پیروان نظریه «تضاد» بر این اعتقادند که زندگی، مجموعه‌ای از درگیری‌ها، تضادها و کشمکش‌هاست و هر رقابتی که با ابعاد اساسی زندگی اجتماعی در ارتباط باشد، ممکن است سبب رفتارهای انحرافی اجتماعی نیز باشد.[۴۸]

امام‌خمینی در این موضوع نگرشی عرفانی-حکمی و دینی دارد و معنویت و ارزش‌های معنوی و اخلاق متعالی و انسان‌شدن برای ایشان از مسائل اساسی حیات و زندگی بشر است. ایشان با اعتقاد به توحید و عدل وجودی، همه چیز را در پرتو این اعتقاد خویش و در جهت انسان‌سازی تفسیر می‌کرد،[۴۹] از این‌رو انحراف را نیز دورشدن از راه مستقیم انسانیت که انبیای الهی معرفی کرده‌اند[۵۰] و هر نوع تخطی از ظواهر دین[۵۱] می‌دانست. ایشان در تحلیل انحراف به سه حوزه فردی، اجتماعی و سیاسی توجه داشت؛ در تحلیل انحراف فردی طبق آموزه‌های قرآن کریم معتقد بود انسان مختار است که میان صراط مستقیم و راه کج، یکی را انتخاب کند و اگر از راه راست دور شود، منحرف است،[۵۲] نیز تخطی از دین و احکام دینی، اعمال خلاف اخلاق و خلاف کرامت انسانی و هر کاری را که مورد رضایت خدا نباشد، عامل انحراف می‌دانست.[۵۳] بنابر نظر ایشان، چنین انحرافی برخاسته از خوددوستی و خودخواهی است که در دنیادوستی، تجلی کرده و انسان را به کجروی و خطا می‌کشاند[۵۴] و تربیت‌نکردن نفس، موجب بیماری‌های گوناگون روحی و فساد اخلاقی و انحراف می‌شود.[۵۵] در این راه، علم و دانش بدون توجه به خدا و معنویت و برای کسب مال و مقام نیز ظلمت و موجب انحراف است.[۵۶]

امام‌خمینی در تحلیل انحراف اجتماع نیز باور داشت جامعه متشکل از فرد فرد انسان‌هاست و چنانچه انحرافات فردی برطرف شود، جامعه نیز از لغزش و کجروی در امان می‌ماند.[۵۷] ایشان بر رعایت قانون در جامعه اسلامی توسط تمامی اعضای آن، اعم از مسئولان و مردم تأکید می‌کرد و اساس و عامل کجروی را شکستن قوانین جامعه می‌دانست.[۵۸] ایشان همچنین ضمن تأکید بر تربیت صحیح دوران کودکی برای پیشگیری جامعه از انحراف و کجروی[۵۹] و توجه به تربیت اخلاقی افراد به عنوان تشکیل‌دهندگان جامعه[۶۰] بر نقش عوامل دیگری مثل وابستگی فرهنگی به بیگانگان[۶۱] و رسانه‌های گروهی در انحراف جامعه[۶۲] تأکید فراوان می‌کرد.

از سوی دیگر، از نظر امام‌خمینی انحراف فکری و فرهنگی، خطرناک‌ترین نوع انحراف است و در صورت انحراف در فرهنگ، حتی اگر همه عناصر یک جامعه بر صراط مستقیم باشند، دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه می‌کند؛ راه نجات از آن نیز استقلال، اصلاح فرهنگ، اصلاح مدارس و همت جمعی و همگانی برای سد راه انحراف است و تلاش گروهی و محدود نمی‌تواند راه به جایی ببرد[۶۳] از این‌رو به نقشه دشمن برای انحراف و کجروی نوجوانان و جوانان در مدارس و دانشگاه‌ها هشدار می‌داد و از دانش‌آموزان و دانشجویان می‌خواست برای پیشگیری از انحراف، در کنار تحصیل به تهذیب اخلاقی هم بپردازند.[۶۴] ایشان ترویج مکاتب فکری غرب و شرق[۶۵] قدیمی و کهنه‌انگاشتن احکام اسلام[۶۶] اشاعه فساد و فحشا به هدف تعجیل در ظهور امام زمان (ع)،[۶۷] و فراموش‌کردن اهداف اصلی و مشغول‌شدن به مسائل فرعی و اختلاف بر سر آن[۶۸] را از مصادیق انحراف فکری می‌دانست و با بسیار مهم شمردن تهذیب و اصلاح نفس برای طلاب و روحانیان، با توجه به روایتی از پیامبر اسلام(ص)،[۶۹] انحراف یک عالم دینی را باعث انحراف عالَم و صدمه‌خوردن اسلام و روحانیت می‌شمرد و با اشاره به روایتی از امیرالمؤمنین علی (ع)،[۷۰] بر آن بود که بوی تعفن عالِم منحرف در جهنم، موجب آزار اهل جهنم می‌شود. ایشان علت این امر را از باب تجسم اعمال (ببینید: تجسم اعمال) و سرایت انحراف و عفونت عالِم منحرف در جامعه می‌دانست.[۷۱]

امام‌خمینی همچنین در بعد سیاسی، ضمن تأکید بر حکومت عادل و صالح، انحراف ملت‌ها را برخاسته از انحراف حکومت‌ها می‌شمرد[۷۲] و ریشه انحراف حاکمان را گرفتاری در هواهای نفسانی،[۷۳] وابستگی به شرق و غرب[۷۴] و تلقی جدایی دین از سیاست[۷۵] ارزیابی می‌کرد. از دیدگاه ایشان روی کارآمدن خاندان پهلوی و جایگزینی و ترویج فرهنگ غربی به جای فرهنگ اسلامی ازجمله عوامل مؤثر در شکل‌گیری انحرافات و کجروی‌های سیاسی بوده‌است.[۷۶]

مبارزه با انحراف

آیات قرآن نشان می‌دهد که مبارزه با انواع انحراف‌های فکری-اعتقادی[۷۷] و عملی و اخلاقی[۷۸] وظیفه مشترک همه پیامبران الهی(ع)، بوده‌است؛ چنان‌که قرآن کریم این وظیفه را در قالب امر به معروف و نهی از منکر[۷۹] متوجه همه انسان‌های خردمند و توانمند جامعه نیز دانسته‌است.[۸۰] بر پایه روایاتی از پیامبر اسلام (ص)، اهل بیت(ع)، مسئولیت ایستادگی در برابر انحرافات را داشتند[۸۱] همان گونه که به گفته امام‌علی (ع)، علما وظیفه دارند در برابر ظلم و نابرابری‌های اجتماعی سکوت نکنند[۸۲] علمای شیعه در طول تاریخ، نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت امت اسلامی به‌ویژه ملت ایران داشته‌اند و هرگاه به وظیفه خود عمل کرده‌اند، مانع انحراف و منحرفان بوده‌اند.[۸۳]

موضع‌گیری امام با انحرافات

امام‌خمینی حوزه‌های علمیه را در شمار نهادهای مؤثر در حل و اصلاح کجروی‌های جامعه و روحانیان را پرچم‌دار انحراف‌ستیزی در جامعه می‌دانست[۸۴] و معتقد بود علما و روحانیون ضامن بقای اسلام و احیاگران اسلام به‌شمار می‌روند[۸۵] و به هنگام انحراف و خطر برای اسلام، نخست به گفتگو و نصیحت و در صورت تأثیرنکردن، به قیام براساس وظیفه اقدام می‌کنند[۸۶] چنان‌که در صد سال اخیر (به‌ویژه حکم میرزاحسن شیرازی در قضیه تنباکو و تلاش‌های شیخ‌فضل‌الله نوری و دیگر عالمان ایران و نجف در جنبش مشروطیت)، روحانیت در رأس مبارزه با انحراف قرار داشته‌اند[۸۷] از همین‌رو حوزه‌های علمیه را به پرورش متخصصان دینی متعهد برای تحقق فقه عملی اسلام دعوت می‌کرد[۸۸] و مخدوش‌کردن وجهه روحانیت را نیز از مصادیق انحراف می‌شمرد.[۸۹] (ببینید: روحانیت)

امام‌خمینی بر مسئولیت افراد در برابر یکدیگر و اصلاح خطاها و کجروی‌ها از طریق اجرای امر به معروف و نهی از منکر تأکید می‌کرد[۹۰] همچنین افزون بر تأکید بر افشاگری مداوم مسائل انحرافی و آگاه‌سازی مردم به کمک علما، خطیبان و روحانیان[۹۱] با توجه به معقول و مشروع‌بودن پرسش و نقد و اعتراض به عملکرد مسئولان[۹۲] بر حق طبیعی مردم در نظارت بر عملکرد مسئولان و انتقاد از آنان و در صورت لزوم استیضاح آنان در نظام اسلامی صحه می‌گذاشت.[۹۳] از نظر ایشان، رهایی کامل از هر نوع انحراف اجتماعی به ایجاد نهادهای نظارتی[۹۴] و فعالیت مداوم همگان در شناسایی و طرد عناصر منحرف[۹۵] بستگی دارد و هوشیاری مداوم تک‌تک ملت و حرکت به سمت وحدت بر مبنای اسلام ناب، از دیگر وسایل غلبه و چیرگی بر انحرافات است.[۹۶]

امام‌خمینی غلبه حتمی بر انحرافات را در آموزش همراه با پرورش اسلامی و در واقع پرورش هم‌زمان همه ابعاد انسان می‌دید و خواستار اصلاح ساختار آموزشی کشور بود،[۹۷] زیرا به‌کارگیری مربیان و مبلغان تربیت‌یافته در مکتب اسلام اصیل و واقعی، ابزاری کارآمد در حل و اصلاح معضل انحراف است.[۹۸] ایشان مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها را محافل تولید فرهنگی مستقل و انحراف‌ستیز معرفی می‌کرد؛ به شرط آنکه استادان و معلمان با معیار پیروی از اسلام ناب محمدی گزینش و انتخاب شده باشند.[۹۹] (ببینید: دانشگاه)

به باور امام‌خمینی رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی ابزاری مهم برای ایجاد فرهنگ سالم و زدودن غبار انحرافات از چهره جامعه به‌شمار می‌آیند[۱۰۰] (ببینید: رادیو، تلویزیون، و مطبوعات) و در این میان نقش مطبوعات و نویسندگان در مقابله با قلم‌های منحرف بی‌همتاست،[۱۰۱] به شرط آنکه خود از عوامل انحراف تصفیه شوند و از نویسندگانی صالح و متعهد بهره جویند.[۱۰۲]

از سوی دیگر، از نظر تاریخی، یکی از نخستین واکنش‌های عمومی امام‌خمینی در برابر ظهور پدیده انحراف در جامعه و حکومت، به اوایل دهه ۱۳۲۰ شمسی و نگارش کتاب کشف اسرار بازمی‌گردد. ایشان در آن برهه، با نگارش این کتاب، در برابر نویسنده‌ای که دین و روحانیت را مسخره و به آن حمله کرده بود و اسلام را مایه عقب‌ماندگی و پس‌رفت مسلمانان معرفی می‌کرد، به‌شدت موضع‌گیری کرد[۱۰۳] در این کتاب، همچنین به برخی کجروی‌های رضاشاه پهلوی مانند ظلم و تجاوز به حقوق مردم، ترویج فساد، غارتگری و تبلیغ و اشاعه آیین‌های خرافی و معرفی آخوندهای ساختگی و بی‌تقوا به عنوان عالمان دینی و انحراف و تخطی از قانون، اشاره شده‌است.[۱۰۴] (ببینید: کشف اسرار)

واکنش‌های امام به انحرافات رژیم پهلوی

امام‌خمینی همچنین از سال ۱۳۴۱، در برابر انحرافات مختلف رژیم پهلوی از اسلام، قانون اساسی و مصلحت ملت، واکنش نشان داد که مهم‌ترین این واکنش‌ها عبارت بودند از:

    1. لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی به دلیل وجود برخی بدعت‌ها و انحرافات، مانند سوگند به کتاب‌های آسمانی به جای قرآن.[۱۰۵]
    2. برگزاری همه‌پرسی انقلاب سفید به عنوان انحراف از قانون اساسی مشروطه.[۱۰۶]
    3. فاجعه مدرسه فیضیه که مخالفت محمدرضا پهلوی با اسلام شناخته شد.[۱۰۷]
    4. رخداد قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ که در برابر انحراف رژیم پهلوی از قوانین اسلامی، قانون اساسی و متمم آن بود.[۱۰۸]
    5. روابط رژیم پهلوی و اسرائیل که انحراف از اسلام و خیانت به مسلمانان بود.[۱۰۹]
    6. کاپیتولاسیون که انحراف از احکام و قوانین دین اسلام و مصالح و نظر ملت ایران بود.[۱۱۰]
    7. اندیشه جدایی دین از سیاست به عنوان انحراف از اسلام.[۱۱۱] (ببینید: دین و سیاست)
    8. برپایی جشن‌های ۲۵۰۰ساله
    9. ترویج فحشا در جشن هنر شیراز.[۱۱۲]
    10. تغییر مبدأ تاریخ رسمی کشور که انحراف از اسلام بود.[۱۱۳] (ببینید: تغییر تاریخ هجری)

مبارزه با جریان‌های سیاسی منحرف

به لحاظ سیاسی، تشکل‌های سیاسی (احزاب، سازمان‌ها و غیره) هر یک دارای اجزا و مؤلفه‌هایی مانند هدف، جهان‌بینی، ایدئولوژی، خط مشی کلی یا راهبردی، رهبری و مواردی از این دست هستند[۱۱۴] و وقتی دچار انحراف می‌شوند که از درون دچار تشتت و کجروی باشند و در مشی سیاسی خود منحرف شوند و دست به تجدید نظر ایدئولوژیک بزنند.[۱۱۵] پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در میان جریان‌های سیاسی متنوع و متکثر درون ایران، دو جریان انحرافی که هر یک اندیشه و برداشت عقیدتی خاصی از اسلام داشتند، در عرصه سیاسی ظهور و بروز بیشتری یافتند: دسته اول را می‌توان «التقاطیون» نام نهاد که تفکر جامعه‌گرایانه داشتند و اسلام را موافق طبع شرق و غرب، با رنگ و لعاب روشنفکری و با پوششی از اصطلاحات وارداتی خواسته و می‌پسندیدند. (ببینید: التقاط) و دسته دوم «متحجران» بودند که تفکر خودگرایانه و برداشت‌هایی خشک و متعصب و فردگرایانه از اسلام داشتند و اسلام را مجموعه‌ای از اعمال عبادیِ بی‌روح می‌دیدند. (ببینید: تحجر)

امام‌خمینی همچون پیش از انقلاب، در برابر کجروی هر دو دسته، واکنش نشان داد؛ برای نمونه در برابر گروه‌هایی که در همه‌پرسی جمهوری اسلامی سعی می‌کردند با تبلیغات سوء، وجه اسلامی نظام پیشنهادی را مخدوش و مردم را به انتخاب جمهوری دموکراتیک ترغیب کنند، موضع‌گیری کرد[۱۱۶] و با وصف آنان به وابسته به بیگانگان و توطئه‌گر، انحراف آنان را ناشی از غرب‌زدگی، تقلید و وابستگی‌شان دانست و با خائن‌خواندن آنان، تأکید کرد مردم این خیانت‌ها را نخواهند پذیرفت.[۱۱۷]

ایشان در برابر بدعت و انحراف آشکار سازمان مجاهدین خلق نیز ایستاد. این سازمان در سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ در عین تمسک به برخی ظواهر دینی، رسماً از عقیده اسلام اعلان برائت کرد و مارکسیسم را مرام و مسلک مبارزاتی خود برگزید.[۱۱۸] (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران) از نظر امام‌خمینی، التقاط اسلام با مکتب مارکسیسم، خود انحراف بود؛ زیرا ایشان نه تنها مکتب اسلام را غنی و بی‌نیاز از جمع با مکاتب دیگر می‌دانست، بلکه چنین اقدامی را خیانت به اسلام و مسلمین می‌شمرد و با اعتقاد به اینکه نتیجه چنین تفکری، در سال‌های آینده روشن می‌شود، نسبت به آن به‌شدت واکنش نشان می‌داد.[۱۱۹] (ببینید: التقاط و مارکسیسم) ایشان معتقد بود این دسته با تفسیر غلط چند آیه، آیات و روایاتی را که در مخالفت صریح با مرام التقاطی و انحرافی آنان است، انکار می‌کنند.[۱۲۰]

امام‌خمینی گروه فرقان را نیز منحرف خواند و قیام آنان ضد حکومت اسلامی را خلاف اسلام و جرمی بزرگ اعلام کرد.[۱۲۱] این گروه که در تفسیر قرآن به‌شدت متأثر از مبانی مارکسیسم و سوسیالیسم بود و با نهاد روحانیت مخالفت جدی داشت، به ترور برخی از بزرگان و روحانیان، ازجمله مرتضی مطهری دست زد.[۱۲۲] ایشان همچنین برخی موضع‌گیری‌ها از جانب گروه‌های مختلف مانند تحریک مردم به دست اعضای جبهه ملی و دعوت آنان به راهپیمایی در مخالفت با قانون قصاص را که نص قرآن است انحرافی آشکار از سوی این جریان معرفی کرد.[۱۲۳] (ببینید: جبهه ملی و قصاص)

امام‌خمینی همچنین با اشاره به تحمل رنج و مرارت بسیار از سوی مقدس‌نماها و متحجران در طول مبارزات، انحراف این دسته را ناشی از القای اندیشه جدایی دین از سیاست از سوی استکبار در میان آنان و پذیرش این نیرنگ عنوان می‌کرد[۱۲۴] و بر این باور بود که بزرگ‌ترین ضربه این دسته، اعمال فشار و جهت‌گیری علیه مبارزه روحانیت اصیل در برابر رژیم ستم‌شاهی بوده‌است،[۱۲۵] چنان‌که در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی نیز اعمال و رفتار این گروه موجب تخریب شدید وجهه اسلامی نهضت شد.[۱۲۶] و اشکال‌تراشی‌های پیاپی آنان و هجمه همه‌جانبه‌شان علیه حکومتِ نوپای اسلامی به مشکلی جدی برای نظام بدل گشت.[۱۲۷]

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۹۸۹.
  2. امینی، خطر انحراف دانشگاه‌ها و راهکارهای عملی پیشگیری از دید امام‌خمینی، ۵۳.
  3. صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۶۹.
  4. صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۶۹.
  5. شیخاوندی، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، ۴۸.
  6. سلیمی و داوری، جامعه‌شناسی کجروی، ۲۲۲.
  7. صدر، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ۱۶.
  8. پاکتچی، بدعت، ۱۱/۵۵۸.
  9. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۲۳۸.
  10. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۲۰.
  11. بقره، ۳۰.
  12. ضمیری، رسانه و انحرافات اجتماعی، ۱۰۳.
  13. کتاب مقدس، خروج، ب۲۳، ۲، تثنیه، ب۵، ۳۲.
  14. کتاب مقدس، خروج، ب۲۳، ۲؛ تثنیه، ب۹، ۱۲–۱۳.
  15. بقره، ۳۶؛ طه، ۱۲۱.
  16. حمد، ۷؛ توبه، ۱۱۵؛ قمر، ۴۷.
  17. بقره، ۲۵۶؛ مریم، ۵۹؛ شعرا، ۲۲۴.
  18. آل عمران، ۷–۸؛ صف، ۵.
  19. امین‌ناجی، قاضی‌زاده، بهنام، روش‌های مبارزه امام‌علی (ص)، با انحراف‌های اجتماعی در نهج البلاغه، ۱۰۳–۱۰۴ و ۱۱۹.
  20. راک، کجروی، ۲۶۶.
  21. راک، کجروی، ۲۶۹.
  22. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۹/۱۰۹–۱۱۱.
  23. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۱/۴۱–۴۲.
  24. شیخاوندی، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، ۲۷.
  25. سلیمی و داوری، جامعه‌شناسی کجروی، ۱۵۷.
  26. صدر، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ۱۷.
  27. صدوق، الامالی، ۱۷۷.
  28. شبر، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، ۵/۲۱۷.
  29. نهج البلاغه، خ۱۶، ۳۴.
  30. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱/۷۵.
  31. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۸.
  32. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱/۷۹.
  33. سبا، ۵۰.
  34. نراقی، معراج السعاده، ۷۹.
  35. راک، کجروی، ۲۶۹.
  36. میری، مطالعات انحرافات و کجروی‌های اجتماعی، ۱۳۳.
  37. صدر، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ۱۶؛ حیدرنسب و بخشی، انحراف چیست؟ منحرف کیست؟ ۲۳–۲۴.
  38. صدر، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ۱۶؛ شیخاوندی، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، ۴۰.
  39. صدر، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ۱۶–۱۷.
  40. روسو، امیل، ۲۰۱؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۴۱۵–۴۱۷.
  41. قائم‌مقامی، نظام‌گسیختگی و انحرافات اجتماعی، ۲۹–۳۸.
  42. سروش، حکمت و معیشت، ۱/۴۷–۵۳.
  43. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۶۶–۶۹.
  44. سیف‌اللهی، مبانی جامعه‌شناسی، ۲۲۴–۲۲۵.
  45. قجاوند، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ۳۲–۳۳.
  46. قجاوند، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ۳۲–۳۳.
  47. قجاوند، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ۳۲–۳۳.
  48. قجاوند، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ۳۴.
  49. جمشیدی، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۱۵–۱۷.
  50. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۲۳۸.
  51. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۰.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۲۶–۳۲۸.
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۳–۴۱۴؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۲۴۰–۲۴۳؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۳۸.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲ و ۴۵۸.
  55. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۷.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸–۳۲۹؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۱۳.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۸۷.
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۲۵ و ۱۴/۲۲۹.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۳–۲۸۴؛ ۹/۱۳۷ و ۱۴/۳۷–۳۸، ۴۹۷.
  60. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۵۰.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳–۲۴۴.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۰–۲۹۱ و ۱۳/۴۷۶.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳ و ۱۷/۳۲۲–۳۲۳.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲.
  65. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۲۴۱.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۰۵.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۳۵.
  69. ابن‌شعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول (ص)، ۵۰.
  70. کلینی، الکافی، ۱/۵۵.
  71. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۱۳–۱۶.
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۲.
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۹۴ و ۱۸/۲۳۸.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۳.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۰۲.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۰–۳۳۳؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۱۳۱ و ۱۶۵.
  77. نحل، ۳۶.
  78. اعراف، ۳۳ و ۸۰–۸۱.
  79. آل عمران، ۱۱۴.
  80. هود، ۱۱۶.
  81. مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۲۳/۳۰.
  82. نهج البلاغه، خ۳، ۲۴.
  83. عبداللهی، فعالیت علمی و فرهنگی علمای شیعه در عصر پهلوی، ۹.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۷.
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۸.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۴–۱۱۵.
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۷۲ و ۱۳/۳۵۸.
  88. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۱۷–۴۱۸؛ ۱۹/۱۵۲ و ۲۱/۲۹۲.
  89. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۹۳.
  90. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۹–۴۷۰ و ۱۸/۴۳۷–۴۳۸.
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۱، ۲۲۱–۲۲۰؛ ۲/۴۸۵ و ۳/۴۳۳.
  92. جعفری، مبانی فقهی نظارت شهروندان بر حاکمان (با تأکید بر نظر امام‌خمینی)، ۲۳۸.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۹.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۵–۴۶۶.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۳۲–۴۳۳.
  96. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۷، ۴۳۳؛ ۴/۱۰۰، ۲۹۶؛ ۱۴/۳۷۳ و ۱۵/۳۰–۳۳.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۹۹، ۳۵۱ و ۱۴/۳–۴.
  98. قطبی، بر ساحل عاشورا، ۱۱۲.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۲۸–۴۳۳؛ ۱۰/۷۹؛ ۱۳/۶؛ ۱۴/۲۹۲، ۳۶۱ و ۱۷/۴۴۷.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۵۶، ۴۹۶؛ ۱۲/۱۲ و ۱۸/۳۶۲–۳۶۳، ۴۷۹.
  101. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۴ و ۱۴/۱۲۷–۱۲۸، ۱۷۰.
  102. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۴؛ ۱۰/۱۵، ۲۹۳؛ ۱۱/۲۹۱ و ۱۳/۴۷۴.
  103. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۶–۵.
  104. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۳۳، ۲۳۹ و ۳۳۲–۳۳۳.
  105. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۰۹.
  106. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۳–۱۳۵.
  107. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱۱.
  108. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۹–۲۷۰ و ۲۸۸.
  109. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۷.
  110. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱.
  111. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۹ و ۲۲.
  112. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۹.
  113. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۰۳–۵۰۴.
  114. اسلامی، اپوزسیون جمهوری اسلامی ایران، ۳۳–۳۵.
  115. رئیسی و دیگران، روند جدایی، ۱۲.
  116. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۵۳.
  117. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۲، ۳۷۲ و ۴۳۰.
  118. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۹۷–۱۰۰.
  119. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۸.
  120. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۶.
  121. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰۲.
  122. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۰۲–۱۰۴.
  123. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۵۰–۴۵۱.
  124. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸–۲۷۹.
  125. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۹.
  126. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۱۴.
  127. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۶۷–۴۶۸.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول (ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • اسلامی، علی‌رضا، اپوزسیون جمهوری اسلامی ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین)، تهران، حزب مؤتلفه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • امین‌ناجی، محمدهادی و کاظم قاضی‌زاده و غلامرضا بهنام، روش‌های مبارزه امام‌علی (ع) با انحراف‌های اجتماعی در نهج البلاغه، مجله پژوهش‌های نهج البلاغه، شماره ۵۱، ۱۳۹۵ش.
  • امینی، سیّدمحمدعارف، خطر انحراف دانشگاه‌ها و راهکارهای عملی پیشگیری از دید امام‌خمینی، مجله معرفت، شماره۳۱، ۱۳۷۸ش.
  • پاکتچی، احمد، بدعت، چاپ‌شده در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • جعفری، قاسم، مبانی فقهی نظارت شهروندان بر حاکمان (با تأکید بر نظر امام‌خمینی)، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • جمشیدی، محمدحسین، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • حیدرنسب، نادر و علی بخشی، انحراف چیست؟ منحرف کیست؟ مجله اصلاح و تربیت، شماره ۶۶، ۱۳۸۶ش.
  • دارابی، علی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • راک، پل، کجروی، ترجمه اسماعیل اسفندیاری، مجله روش‌شناسی علوم انسانی، شماره ۲۴–۲۵، ۱۳۷۹ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
  • روسو، ژان ژاک، امیل، ترجمه غلامحسین زیرک‌زاده، تهران، چهر، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
  • رئیسی، رضا و دیگران، روند جدایی، قم، موعود، چاپ دوم، بی‌جا.
  • سروش، عبدالکریم، حکمت و معیشت، تهران، صراط، چاپ هشتم، ۱۳۸۸ش.
  • سلیمی، علی و محمد داوری، جامعه‌شناسی کجروی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • سیف‌اللهی، سیف‌الله، مبانی جامعه‌شناسی، گناباد، مرندیز، ۱۳۷۳ش.
  • شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، کویت، مکتبة الفین، بی‌تا.
  • شیخاوندی، داور، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، گناباد، مرندیز، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، مجله پزوهش‌های قرآنی، شماره ۳۷–۳۸، ۱۳۸۳ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
  • صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمه منوچهر صانعی، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • ضمیری، محمدرضا، رسانه و انحرافات اجتماعی، مجله مطالعات راهبردی زنان، شماره ۱۸، ۱۳۸۱ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • عبداللهی، امید، فعالیت علمی و فرهنگی علمای شیعه در عصر پهلوی، قم، دفتر عقل، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • قائم‌مقامی، فرهت، نظام‌گسیختگی و انحرافات اجتماعی.
  • مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی رفتار انحرافی، تهران، روشنفکر، ۲۵۳۵.
  • قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، مجله اصلاح و تربیت، شماره ۹۳، ۱۳۸۸ش.
  • قطبی، هادی، بر ساحل عاشورا، قم، احمدیه، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۳، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۲ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجاه و یکم، ۱۳۸۶ش.
  • میری، سیدحسین، مطالعات انحرافات و کجروی‌های اجتماعی، مجله مطالعات امنیت اجتماعی، شماره ۱۵، ۱۳۸۷ش.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون